بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

توطئۀ رژیم علیه روحانیت

توطئۀ رژیم علیه روحانیت

‏ ‏

‏ما را آزاد کردند؛ ولی بعداً به خیال سمپاشی افتادند. فکر کردند با‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 437
‏مطبوعات می توانند ما را در نظر مردم خوار کنند؛ خیال کردند‏‎ ‎‏می توانند بین مردم و روحانیت جدایی ایجاد کنند.‏

‏     چند روز است آزاد شده ام. فرصت مطالعۀ روزنامه نداشتم. در‏‎ ‎‏زندان فراغت داشتم و مطالعه می کردم تا اینکه روزنامۀ ‏‏اطّلاعات‏‏،‏‎ ‎‏مورّخ سه شنبه 18 فروردین 43، را به من دادند. من از آقایان گله دارم‏‎ ‎‏که چرا زودتر به من ‏‏[‏‏اطّلاع‏‏]‏‏ ندادند. در این روزنامۀ کثیف ‏‏اطّلاعات‏‏،‏‎ ‎‏تحت عنوان «اتّحاد مقدّس»، در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت‏‎ ‎‏تفاهم شده و روحانیون با «انقلاب سفید» شاه و ملّت موافق هستند!‏‎ ‎‏کدام انقلاب؟ کدام ملّت؟ این انقلاب مربوط به روحانیت و مردم‏‎ ‎‏است؟!‏

‏     آقایان که در دانشگاه هستید، برسانید به همه که روحانیت با این‏‎ ‎‏«انقلاب» موافق نیست. ما که وسیلۀ انتشاراتی نداریم؛ همه چیز را از‏‎ ‎‏ما گرفته اند. تلویزیون و رادیو را از ما گرفته اند. تلویزیون که در دست‏‎ ‎‏آن نانجیب‏‎[1]‎‏ است؛ رادیو هم که در دست خودشان هست؛ مطبوعات‏‎ ‎‏ما کثیف است. آنها مطلبی را می نویسند یا می گویند، فوراً به تمام نقاط‏‎ ‎‏دور دست می رسانند؛ آن وقت مردم بی اطّلاع فکر می کنند که‏‎ ‎‏روحانیون هم با آنها هستند. روحانیون با این مفاسد دوستی ندارند.‏‎ ‎‏اگر روزنامۀ ‏‏اطّلاعات‏‏ جبران نکند، با عکس العمل شدید ما مواجه‏‎ ‎‏خواهد شد.(725)‏

21 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمی شود‏‎ ‎‏اصلاحات کرد. با نوشتن «خمینیِ خائن» به دیوارهای تهران که‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 438
‏مملکت اصلاح نمی شود! دیدید غلط کردید؟ دیدید اشتباه کردید؟‏‎ ‎‏خاضع به احکام اسلام شوید ما شما را پشتیبانی می کنیم. اگر از آزاد‏‎ ‎‏نمودن ما برنامۀ دیگری دارند، اگر خیال دیگری در سر دارند، اگر‏‎ ‎‏می خواهند آشوب کنند، بسم الله ! بفرمایند.(726)‏

21 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ملاحظه فرمودید که اینها چه نقشه ای کشیده بودند و کشیده اند. اینها‏‎ ‎‏دیدند که با زور و با قلدری و با سرنیزه و با 15 خرداد فراهم کردن و با‏‎ ‎‏مدرسۀ فیضیه خراب کردن و با مدرسۀ طالبیه خراب کردن و با اهانت‏‎ ‎‏به علمای اسلام کردن و با تبعید کردن و با اخراج کردن و با حبس‏‎ ‎‏کردن و اینها، هر چه کردند، گندش بالا آمد، اینقدر بالا آمد که او هم‏‎ ‎‏فهمید؛ همه فهمیدند. و دیدند که خیلی بد شد، دنیا اعتراض کرد.(727)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏شما دیدید که روزنامۀ ‏‏اطلاعات‏‏ در روز سه شنبه هجدهم فروردین‏‎ ‎‏نوشت که روحانیین بحمدالله خیلی جای خوشوقتی است، بعضی‏‎ ‎‏مجلات هم نوشته بودند، لکن این بیشتر منتشر می شود، جای‏‎ ‎‏خوشوقتی است که مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در‏‎ ‎‏انقلاب شاه و ملت. رفتند تهران اعتراض کردند که آقا این روحانی را‏‎ ‎‏معرفی کنید؛ این خمینی است؟ تا ما بگوییم عَلَیْهِ اللعنة. سایر علمای‏‎ ‎‏اسلامند؟ خوب معرفی کنید؛ دست بگذارید رویش. علمای طراز‏‎ ‎‏اول ما چند نفر در اینجا هستند، خداوند همه را حفظ کند؛ در تهران‏‎ ‎‏هستند، خداوند حفظشان کند؛ در مشهد هستند، خداوند حفظشان‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 439
‏کند؛ در نجف هستند، خداوند حفظشان کند؛ در سایر بلاد مسلمین‏‎ ‎‏هستند، خدا همه را تأیید کند. این علمای اسلام؛ این علمای اسلام در‏‎ ‎‏ماورای جو هستند؟ اینهایی که با شما یک قرارداد سری کرده اند،‏‎ ‎‏خوب اسم ببرید. آقا، اگر مردی اسم ببر؛ بگو که خمینی، توی حبس ما‏‎ ‎‏رفتیم پیش او، و او گفت که بر گذشته ها صلوات! خمینی غلط می کند‏‎ ‎‏همچو حرفی می زند خلاف دین اسلام؛ خمینی می تواند تفاهم کند با‏‎ ‎‏ظلم؟ غلط می کند. خمینی آنجا هم که بود، تو حبس هم که بود، مجد‏‎ ‎‏اسلام را حفظ می کرد، می تواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اسلام‏‎ ‎‏اینقدر زحمتش را کشیده است؛ ائمۀ هُدی اینقدر خون دلش را‏‎ ‎‏خورده اند؛ علمای اسلام اینقدر زحمت کشیده اند؛ خمینی و امثال‏‎ ‎‏خمینی می توانند که یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام‏‎ ‎‏باشد؟ خمینی را از جامعه بیرون می کنیم.‏

‏     اینها نقشۀ این را کشیده اند که علمای اسلام را به مردم معرفی کنند‏‎ ‎‏به اینکه اینها هم مثل ما می مانند. خودشان مرفوض جامعه هستند،‏‎ ‎‏می خواهند ما را هم مرفوض کنند. جامعه خودشان را نمی پذیرد،‏‎ ‎‏می خواهند ما را هم بگویند نمی پذیریم. می خواهند ما را با این نقشۀ‏‎ ‎‏مشئوم، منفور جامعه کنند.(728)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏[‏‏مدیر اطلاعات‏‏]‏‏ به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پیغام دادم که‏‎ ‎‏من از آن آدمها نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که‏‎ ‎‏این حکم خودش برود؛ من راه می افتم دنبالش. اگر من خدای‏‎ ‎‏نخواسته، یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک‏‎ ‎‏حرفی بزنم، می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 440
‏بحمدالله تعالی. والله ، تا حالا نترسیده ام. آن روز‏‎[2]‎‏ هم که می بردندم،‏‎ ‎‏آنها می ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می دادم که نترسید.(729)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏نخست وزیر‏‎[3]‎‏ هم دیشب، دیروز بود ظاهراً، دیروز فرستاد که بله، این‏‎ ‎‏عفو از شماست، اشتباه شده است، خطا شده، یک اشتباهی شده، شما‏‎ ‎‏چه بکنید؛ مبادا یکوقتی یک تشنجی بشود، مبادا یکوقتی جور دیگر‏‎ ‎‏پیش بیاید، یکوقت چه بشود، چه بشود، ما می خواهیم که چه باشد؛ ما‏‎ ‎‏تابعیم. از این مطالبی که همیشه گفته می شود. ما هم گفتیم که خوب‏‎ ‎‏حالا خود روزنامۀ ‏‏اطلاعات‏‏ که می گوید من بی تقصیرم و شماها این‏‎ ‎‏کار را کرده اید، شما هم که آمدید می گویید دیگر، باید او ملتزم بشود و‏‎ ‎‏شما هم قول بدهید به اینکه تکرار نشود این مطالب.(730)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏رفتند پیش مدیر اطلاعات‏‎[4]‎‏ که آقا کی به شما این مطلب را گفته است؟‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 441
‏خوب بگویید تا ما بفهمیم که این روحانی کیست؟ این روحانی‏‎ ‎‏سازمانی کیست که با شما تفاهم کرده است و مطالب شما را قبول کرده‏‎ ‎‏است بر خلاف دین اسلام؟ خوب بگویید. بیچاره خجل شده است؛‏‎ ‎‏گفته من نبودم اینجا؛ به فلان بگویید ببخشید، چه و چه؛ از این حرفها،‏‎ ‎‏یک شرح مفصلی؛ و من سرمقاله ام حاضر است. سرمقاله را به آن آقا‏‎ ‎‏نشان داده بود که من این را نوشته ام، لکن سنجاق کرده از بعض‏‎ ‎‏مقامات آورده اند، داده اند که این را باید بنویسی؛ «باید» است، من چه‏‎ ‎‏بکنم؟(731)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏از آن طرف من به او پیغام دادم که باید این درست بشود؛ باید این‏‎ ‎‏تکذیب بشود. از قراری که دیشب باز یک کسی آمده بود گفت که او‏‎ ‎‏تعریف کرده است که من نمی توانم با ملت مواجه بشوم؛ نمی توانم با‏‎ ‎‏روحانیت مواجه بشوم؛ فکری بکنید من یک سوژه ای درست می کنم‏‎ ‎‏که تکذیب بشود؛ دستگاه گفته این دلیل بر سستی کار ماست. خوب،‏‎ ‎‏ما مرتجعیم یا شما؟(732)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 442

  • - ثابت پاسال، سرمایه دار بهایی معروف بود و در زمان شاه مدتی مدیریت تلویزیون را به عهده داشت.
  • - سحرگاه 15 خرداد 1342 امام را دستگیر کرده به تهران بردند. حضرت امام می فرمودند افرادی که همراه من بودند، می لرزیدند من به آنها گفتم نترسید من اینجا هستم.
  • - حسنعلی منصور که به جای اسدلله علم منصوب شد (17 اسفند 1342) و عامل اصلی تصویب لایحۀ کاپیتولاسیون بود. وی توسط محمد بخارایی و دوستانش در بهمن ماه 1343 هنگام ورود به مجلس شورای ملی به هلاکت رسید.
  • - پس از انتشار مقاله «اتحاد مقدس به خاطر هدف مقدس» در روزنامه اطلاعات 18 / 1 / 43، مبنی بر اتحاد شاه و روحانیون در «انقلاب سفید»، امام خمینی حجت الاسلام فضل الله محلاتی را به اداره روزنامه اطلاعاتمی فرستند، تا سؤال کند این «روحانیون» کیستند؟ مدیر اطلاعات اظهار می دارد که سرمقاله از طرف مقامات دولتی به روزنامه فرستاده شده و آنان به ناچار آن را منتشر ساختند. امام مدیر روزنامه را ملزم ساختند که آن خبر را در روزنامه خود تکذیب کند، و خواسته خود را با قدرت و شدت تمام پیگیری کردند. سرانجام دولت مجبور می شود نماینده خود را به حضور امام بفرستد و از ایشان معذرت خواهی کند و ضمن طلب عفو، متعهد گردد که از آن پس، از اشاعه اکاذیب و افترا به روحانیت جلوگیری کند.