بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

مکاتبۀ امام با آیت الله‏ حکیم

مکاتبۀ امام با آیت الله حکیم[1]

‏ ‏

‏نجف، حضرت آیت الله حکیم ـ دامت برکاته و عَلت کلمتُه‏

‏     تلگراف محترم در تسلیت فاجعۀ عظمی موجب تشکر گردید.‏‎ ‎‏امید است با وحدت کلمۀ علمای اعلام اسلام و مراجع وقت ـ کثّرالله ‏‎ ‎‏أمثالهم ـ حفظ استقلال مملکت و قطع دست اجانب را نموده، از ‏‎ ‎‏حریم اسلام و ‏‏قرآن کریم‏‏ دفاع کرده، نگذاریم دست خیانت به احکام ‏‎ ‎‏مسلّمۀ اسلام دراز شود. ما می دانیم با هجرت مراجع و علمای اعلام ‏‎ ‎‏ـ أعلَی الله کلمتَهم ـ مرکز بزرگ تشیع در پرتگاه هلاکت افتاده و به دامن ‏‎ ‎‏کفر و زندقه کشیده خواهد شد، و برادران ایمانی عزیز ما در شکنجه و‏‎ ‎‏عذاب الیم واقع خواهند شد. ما می دانیم با این هجرت، تغییرات و‏‎ ‎‏تحولات عظیمی روی خواهد داد که ما از آن بیمناکیم. ما عجالتاً در‏‎ ‎‏این آتش سوزان به سر برده و با خطرهای جانی صبر نموده، از حقوق‏‎ ‎‏اسلام و مسلمین و از حریم ‏‏قرآن‏‏ و استقلال مملکت اسلام دفاع‏‎ ‎‏می کنیم؛ و تا سر حد امکان مراکز روحانیت را حفظ نموده، امر به‏‎ ‎‏آرامش و سکوت می نماییم؛ مگر آنکه دستگاه جبار راهی را بخواهد‏‎ ‎‏طی کند که ما را ناگزیر به مطالبی کند که به خدای تبارک و تعالی از آن‏‎ ‎‏پناه می بریم. اینجانب دست اخلاص خود را به سوی جمیع مسلمین،‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 405
‏خصوصاً علمای اعلام و مراجع عظام ـ أطال الله بقائَهم ـ دراز کرده، و از‏‎ ‎‏عموم طبقات برای صیانت احکام اسلام و استقلال ممالک اسلامی‏‎ ‎‏استمداد می کنم. و اطمینان دارم با وحدت کلمۀ مسلمین، سیَّما علمای‏‎ ‎‏اعلام، صفوف اجانب و مخالفین درهم شکسته، و هیچ گاه به فکر‏‎ ‎‏تجاوز به ممالک اسلامی نخواهند افتاد. ما تکلیف الهی خود را‏‎ ‎‏ان شاءالله ادا خواهیم کرد؛ و به ‏إحدی الْحُسْنَیَیْن‏ نایل خواهیم شد: یا‏‎ ‎‏قطع دست خائنین از حریم اسلام و ‏‏قرآن کریم‏‏؛ و یا جوار رحمت حق‏‎ ‎‏جلّ و علا: ‏إِنِّی لاَ أَرَی المَوتَ إِلاَّسَعَادةً ولاَ الحَیوةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَماً.‎[2]‎‎ ‎‏اینک دستگاه جبار برای اطفای نور حق به هر وسیله در کوشش است.‏‎ ‎والله ُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَو کَرِهَ الکَافِرُونَ.‎[3]‎‏(665)‏

23 / 1 / 42

*  *  *

‏ ‏

‏در ازای آن فشارها و آن گاهی فحاشیهایی که می آمدند، بخصوص‏‎ ‎‏پیش آقایان، می کردند! البته من راهشان ندادم اما یک وقت آمدند.‏‎ ‎‏گمان هم می کنم آن وقتی بود که مرحوم آقای حکیم یک تلگرافی‏‎ ‎‏کرده بود و آنها می خواستند جلو بگیرند از جواب ـ گمانم این بود‏‎ ‎‏شاید قبل هم بود ـ آمدند ‏‏[‏‏گفتند‏‏]‏‏ که می خواهند چند نفری هستند،‏‎ ‎‏بیایند از طرف دستگاه شما را ببینند. من گفتم که من با آنها ملاقات‏‎ ‎‏نمی کنم، از باب اینکه اینها اشخاصی هستند که اگر بیایند یک چیزی‏‎ ‎‏اینجا بگویند، دروغ می روند می گویند و من ملاقات نمی کنم. لکن با‏‎ ‎‏بعضی آقایان دیگر ملاقات کرده بودند و آن آقایی که با او ملاقات‏‎ ‎‏کرده بودند، عصر همان روز آمد با حال وحشتناک پیش من، گفت که‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 406
‏اینها آمده اند و می گویند که ما می ریزیم در منزلهایتان، اگر جواب‏‎ ‎‏آقای حکیم را بدهید، می ریزیم در منزلهایتان، خودتان را چه می کنیم،‏‎ ‎‏زنهایتان را چه می کنیم و از این حرفهای اراذلی. و حالا باید چه‏‎ ‎‏بکنیم؟ گفتم: شما هم باور کردید حرفشان را؟ گفت: ما چه بکنیم؟ من‏‎ ‎‏همان وقت پا شدم، جواب آقای حکیم را دادم. اگر آن وقت هم به ما‏‎ ‎‏اینها یک روی خوشی نشان می دادند و چه می کردند ـ باز ما یک بهرۀ‏‎ ‎‏حسابی نمی توانستیم برداریم.(666)‏

17 / 6 / 60

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 407

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 408

  • - حضرت آیت الله العظمی حکیم، در تلگرافی که از عراق به ایران مخابره شده بود، از تمام علمای ایران دعوت کردهبودند به عتبات عالیات مهاجرت نمایند. شاه پس از اطلاع، رئیس شهربانی و رئیس ساواک و فرماندار قم را به خانۀ امام خمینی(س) می فرستد و امام آنان را نمی پذیرند و فرستادگان به منزل آقای شریعتمداری می روند و اولتیماتوم شاه را به وی ابلاغ می نمایند. شاه پیغام داده بود که سفر مراجع و علما و روحانیون به نجف مشروط به آنکه فعالیتهای سیاسی به دنبال نداشته باشد، مانعی نخواهد داشت؛ ولی در صورت مخالفت با اقدام شدید دولت مواجه خواهند شد.
  • - «من مرگ را جز سعادت و خوشبختی، و زندگی با ستمگران را چیزی جز رنج و نکبت نمی دانم»؛ بحارالانوار؛ ج 75، ص 117.
  • - «خداوند کامل کننده نور خودش است، گرچه کافران را خوش نیاید»؛ (صف / 8).