بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

حمایت از اسرائیل

حمایت از اسرائیل

‏ ‏

‏من می دانم درجه دارانِ باوجدان راضی به این جنایات و وحشیگریها‏‎ ‎‏نیستند. من از فشارهایی که بر آنها وارد می شود مطلع و متأسفم. من به‏‎ ‎‏آنها برای نجات اسلام و ایران دست برادری می دهم. من می دانم قلب‏‎ ‎‏آنها از تسلیم در مقابل اسرائیل مضطرب است، و راضی نمی شوند‏‎ ‎‏ایران در زیر چکمۀ یهود پایمال شود.‏

‏     من به سران ممالک اسلامی و دوَل عربی و غیر عربی اعلام می کنم:‏‎ ‎‏علمای اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب، با‏‎ ‎‏دولَ اسلامی برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست؛ و از‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 361
‏پیمان با اسرائیل، دشمن اسلام و دشمن ایران، متنفر و منزجر است.‏‎ ‎‏اینجانب این مطلب را به صراحت گفتم. بگذار عمال اسرائیلی به‏‎ ‎‏زندگی من خاتمه دهند.(624)‏

12 / 2 / 42

*  *  *

‏ ‏

‏اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل‏‎ ‎‏نمی خواهد در این مملکت ‏‏قرآن‏‏ باشد؛ اسرائیل نمی خواهد در این‏‎ ‎‏مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت‏‎ ‎‏احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه خود، مدرسه را‏‎ ‎‏کوبید. ما را می کوبند؛ شما ملت را می کوبند. می خواهد اقتصاد شما را‏‎ ‎‏قبضه کند؛ می خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می خواهد‏‎ ‎‏در این مملکت، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست‏‎ ‎‏عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند،‏‎ ‎‏این سدها را می شکند؛ ‏‏قرآن‏‏ سد راه است، باید شکسته شود؛‏‎ ‎‏روحانیت سد راه است، باید شکسته شود؛ مدرسۀ فیضیه سد راه‏‎ ‎‏است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه‏‎ ‎‏بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای‏‎ ‎‏اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد؛ دولت ما به تبعیت اسرائیل به ما‏‎ ‎‏اهانت می کند.(625)‏

13 / 3 / 42

*  *  *

‏ ‏

‏ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت می گوید: از‏‎ ‎‏اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید؛ این دو تا تناسبشان‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 362
‏چیست؟ مگر شاهْ اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی‏‎ ‎‏است؟ اینطور که نیست، ایشان می گوید: مسلمانم؛ ایشان که ادعای‏‎ ‎‏اسلام می کند، محکوم به اسلام است، به حَسَب ظواهر شرع. ربط‏‎ ‎‏مابین اسرائیل ... این ممکن است سرّی در کار باشد؛ ممکن است آن‏‎ ‎‏معنایی که می گویند که سازمانها می خواهند آن را از بین ببرند، شاید‏‎ ‎‏راست باشد؛ احتمالش را نمی دهی تو؟ یک علاجی بکن، اگر احتمال‏‎ ‎‏می دهی. یک جوری این مطالب را برسانید به این آقا؛ شاید بیدار‏‎ ‎‏بشود.(626)‏

13 / 3 / 42

*  *  *

‏ ‏

‏شما انقلاب سفید به پا کردید؟ کدام انقلاب سفید را کردی آقا؟ چرا‏‎ ‎‏اینقدر مردم را اغفال می کنید؟ چرا نشر اکاذیب می کنید؟ چرا اغفال‏‎ ‎‏می کنی ملت را؟ والله ، اسرائیل به درد تو نمی خورد، ‏‏قرآن‏‏ به درد تو‏‎ ‎‏می خورد.‏

‏     امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده اند در‏‎ ‎‏سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر‏‎ ‎‏چه می خواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید؛ یکی هم‏‎ ‎‏اسرائیل را کار نداشته باشید؛ یکی هم نگویید دین در خطر است. این‏‎ ‎‏سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه می خواهید بگویید. خوب، اگر‏‎ ‎‏این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟! ما هر چه گرفتاری‏‎ ‎‏داریم از این سه تاست تمام گرفتاری ما.‏

‏     آقا، اینها خودشان می گویند، من که نمی گویم، به هر که مراجعه‏‎ ‎‏می کنی، می گوید: شاه گفته؛ شاه گفته مدرسۀ فیضیه را خراب کنید؛‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 363
‏شاه گفته اینها را بکشید ... آن مردکه‏‎[1]‎‏ آمد در مدرسۀ فیضیه ـ حالا‏‎ ‎‏اسمش را نمی برم، آن وقت که دستور دادم گوشهایش را ببرند، آن‏‎ ‎‏وقت اسمش را می برم آمد در مدرسۀ فیضیه فرمان داد، سوت کشید؛‏‎ ‎‏تمام مستقر شدند در یک گوشه ای. گفت: منتظر چه هستید، بریزید‏‎ ‎‏تمام حجره ها را غارت کنید، تمام را از بین ببرید. گفت: حمله کن،‏‎ ‎‏حمله کردند. از ایشان بپرسی آقا چرا این کار را کردید؟ می گوید:‏‎ ‎‏اعلیحضرت فرموده. اینها دشمن اعلیحضرتند. اسرائیل دوست‏‎ ‎‏اعلیحضرت است؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟ اسرائیل‏‎ ‎‏مملکت را به باد می برد، اسرائیل سلطنت را می برد؛ ‏‏[‏‏با کمک‏‎ ‎‏]‏‏عمال‏‎ ‎‏اسرائیل.‏

‏     آقا، یک حقایقی در کار است، من باز سرم دارد درد می گیرد؛ یک‏‎ ‎‏حقایقی در کار است.(627)‏

13 / 3 / 42

*  *  *

‏ ‏

‏می خواهند ما را با این نقشۀ مشئوم، منفور جامعه کنند ... با سر صبر و‏‎ ‎‏راحت، تبعیت از اربابها، تبعیتْ کاش از ارباب، تبعیت از اسرائیل‏‎ ‎‏کنند... ما با فسادها مخالفت داریم. ما می گوییم که شما برنامه های‏‎ ‎‏اصلاحی تان را اسرائیل برایتان درست می کند؛ ملت اسرائیل. شما‏‎ ‎‏وقتی برنامه هم می خواهید درست کنید دستتان را پیش اسرائیل دراز‏‎ ‎‏می کنید؛ شما کارشناس نظامی از اسرائیل به این مملکت می آورید؛‏‎ ‎‏شما محصلین را از اینجا به اسرائیل می فرستید؛ ای کاش به جای دیگر‏‎ ‎‏می فرستادند؛ به امریکا می فرستادند؛ ای کاش به انگلستان‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 364
‏می فرستادند؛ به اسرائیل می فرستید. ما با اینها مخالفیم.‏

‏     ما می گوییم آقا! جمیع ممالک اسلامی صف کشیدند یک طرف‏‎ ‎‏مقابل کفر و اسرائیل، شما و دولت ترکیه هم یک طرف ایستاده اید با‏‎ ‎‏اسرائیل موافق. ما می گوییم صلاح نیست این کار. آقا اینقدر با‏‎ ‎‏عواطف ملل مخالفت نکنید، والله مضر است. تمام مسلمین یک‏‎ ‎‏طرف، مملکت ایران هم یک طرف؛ آن وقت ملت ایران آلوده‏‎ ‎‏می شود؛ آن وقت برادرهای سنی ما خیال می کنند که شیعه ها یهودی‏‎ ‎‏پرستند...‏

‏     آقا بیایید، خوب بیایید بنشینید ببینیم کجای این ارتجاع است.‏‎ ‎‏شما که دولت، به قول خودتان، مملکت سابقه دار دو هزار و‏‎ ‎‏پانصدساله دارید و هی می نازید به استخوانهای پوسیده ای که رفته اند‏‎ ‎‏و از بین رفته اند، و در مقابل اسلام، می خواهید استخوانها را از زیر‏‎ ‎‏خاک درآورید، شمایی که اینقدر می نازید به این استخوانهای پوسیده‏‎ ‎‏و ملت سابقه دار کذا و کذا، حالا این آخر عمری آمده اید با اسرائیل‏‎ ‎‏هم پیوند ‏‏[‏‏شده اید‏‏]‏‏؟ در مقابل احکام اسلام، در مقابل مسلمین؟ ما‏‎ ‎‏وقتی می گوییم که با اسرائیل ‏‏[‏‏هم پیمان‏‏]‏‏ نشوید، حالا ما پیوند کردیم با‏‎ ‎‏کذا و «جوجو» آمده و چی آورده؟ تف بر این منطق! سیاه باد رویتان...‏

‏     این «مملکت مترقی»! این مملکت مترقی که الآن نسبت به هر‏‎ ‎‏چیزش احتیاج دارد به خارج؟ از اسرائیل کارشناس می آورد، ای وای!‏‎ ‎‏به اسرائیل می فرستد که یاد بگیرند. شهرداریها از قم امسال رفته اند؛‏‎ ‎‏از قم اشخاصی رفته اند؛ یعنی فرستاده اند آنها را که بروند ـ مثل اینکه‏‎ ‎‏در روزنامۀ ‏‏استوار‏‏ هم بود این ـ که بروند در آنجا چیز یاد بگیرند. من‏‎ ‎‏نمی دانم از یهودیها می خواهند چه چیز یاد ‏‏[‏‏بگیرند‏‏]‏‏؟ از آنها تقلب‏‎ ‎‏باید یاد بگیرند؛ از آنها باید خدعه و فریب یاد بگیرند. چه چیز‏‎ ‎‏می خواهند یاد بگیرند؟ این «مملکت مترقی»! چه می گویی؟ چه‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 365
‏می گویید شماها؟ مگر با الفاظ می شود؟ مگر با چهار تا زن فرستادن‏‎ ‎‏[‏‏به‏‏]‏‏ مجلس، ترقی حاصل می شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی‏‎ ‎‏برای شما درست کردند تا زنهایتان ترقی ‏‏[‏‏درست کنند‏‏]‏‏؟ ما می گوییم‏‎ ‎‏اینها را فرستادن در این مراکز جز فساد چیزی نیست. شما بعد تجربه‏‎ ‎‏کنید ببینید بعد از ده سال، بیست سال، سی سال دیگر، اینها را‏‎ ‎‏بفرستید، به خیال خودتان، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگری‏‎ ‎‏دیدید؟(628)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏الآن که من اینجا نشسته ام برای شما صحبت می کنم، مزارع بسیار‏‎ ‎‏خوب ایران ـ بسیاری اش ـ در دست اسرائیل است! از ایلام به من ‏‎ ‎‏نوشته اند که مزارع خوب اینجا را داده اند اسرائیل چغندر بکارند. ‏‎ ‎‏تابلویی زدند به کنار جاده که مزرعۀ نمونۀ ایران و اسرائیل! این آقایانی ‏‎ ‎‏که اسرائیل را می گویند ما کنار زدیم. روزنامۀ اسرائیل که برای من آمده‏‎ ‎‏است، آورده اند، نوشته بود به اینکه سفیر اسرائیل در ایران، در ‏‎ ‎‏تهران! آقایان می گویند که ما کاری نداریم به اسرائیل!! در دو روز پیش ‏‎ ‎‏از این، سه روز پیش از این، در شانزده شهریور، در تهران، ‏‎ ‎‏دروازه دولت، یک بساطی یهودیها درست کردند: چهارصد ـ پانصد ‏‎ ‎‏نفر یهودی دزد دور هم جمع شده اند و خلاصۀ حرفشان این بوده که ‏‎ ‎‏یک شعاری برای یکی داده اند، یک فحشی به یکی داده اند؛ آن وقت ‏‎ ‎‏نوشته اند به اینکه مجدْ مال یهود است؛ یهود برگزیدۀ خداست؛ ما ‏‎ ‎‏ملتی هستیم که باید حکومت کنیم؛ نمی دانم چه بکنیم؛ کذا؛ ما با ‏‎ ‎‏دیکتاتوری مخالفیم؛ ما با هیتلری مخالفیم؛ ما کذا، کذا. اینها هم ‏‎ ‎‏نطقهایشان بوده. آقایان هم به مرئی و منظر این دولت ما، این جمعیت ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 366
‏می آیند آنجا و این حرفها را می زنند... عیب است از یک مملکتی ‏‎ ‎‏اتکای به یهود. این حرفی که ما می زنیم خیلی حرف بدی است؟! البته ‏‎ ‎‏تلخ است به ذائقه ها؛ تلخ است به ذائقۀ شما؛ لکن بدبختی یک مملکت ‏‎ ‎‏اسلامی است؛ بدبختی یک مسلمینی است که اتکا پیدا بکنند یا ارتباط ‏‎ ‎‏پیدا بکنند یا پیمان ببندند با یک دولتی که الآن دشمن اسلام است و در ‏‎ ‎‏مقابل اسلام ایستاده است و غصب کرده است فلسطین را.(629)‏

18 / 6 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏حبسهای بدون مجوز قانونی و شرعی، انتقامی است که رژیم‏‎ ‎‏دست نشاندۀ استعمار از اسلام و هواداران آن می گیرد. شما باید به‏‎ ‎‏سربازخانه ها بروید، مدارس دینی باید هَتْک شود، و حبس و تبعید و‏‎ ‎‏اعدام به مجرد اتهام باید واقع گردد تا راه برای اجانب چپ و راست و‏‎ ‎‏اذناب آنها از قبیل اسرائیل هر چه بیشتر باز شود... مأمور است‏‎ ‎‏مقدسات کشور را به دست اسرائیل و مربیان آن بدهد.(630)‏

20 / 6 / 51

*  *  *

‏ ‏

‏این مردیکه‏‎[2]‎‏ ‏‏اسرائیل را از بیست سال پیش از این [‏‏به رسمیت‏‏]‏‎ ‎‏شناخت؛ همان اوایل هم ما قم بودیم که این اسرائیل را شناخت به‏‎ ‎‏رسمیت در مقابل همۀ مسلمین، در مقابل ‏‏قرآن‏‏. یک دولت کفر را ـ آن‏‎ ‎‏هم کفر یهود ـ این را به رسمیت شناخت! اولش درست اسم ‏‎ ‎‏نمی بردند و چه، بعدش هم خوب، اسم بردند. از آن اول این آدم نوکر ‏‎ ‎‏بود؛ بعدها خودش اظهار کرد! این از اولِ مسأله اینطور بود. اسرائیل را ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 367
‏از آن اول به رسمیت شناخت در مقابل ‏‏قرآن‏‏، در مقابل اسلام، در مقابل‏‎ ‎‏حکومتهای اسلامی، در مقابل مسلمین.(631)‏

29 / 11 / 56

*  *  *

‏ ‏

‏با اسم ملی کردن جنگلها، ملی کردن مراتع، ملی کردن آبها، ملی کردن‏‎ ‎‏رودخانه ها، آبهای زیرزمینی، تمام جاهای خوب را به شرکتهای‏‎ ‎‏بزرگ امریکایی یا صهیونیستی یا انگلیسی دادند...‏

‏     دشت عمران، که اطراف قزوین است، می گویند بهترین جاست از‏‎ ‎‏برای زراعت. تمام مردم آنجا را از آنجا کوچ دادند و آوردند بیرون،‏‎ ‎‏دادند دست یهودیها، صهیونیستها؛ دادند دست آنها. آنها الآن دارند‏‎ ‎‏آنجا استفاده می کنند؛ شرکتهای امریکایی و صهیونیستی دارند در‏‎ ‎‏آنجا بهره برداری می کنند. و این زمینها، که بهترین زمینهاست از برای‏‎ ‎‏کشت و زرع، در دست آنهاست.(632)‏

10 / 3 / 57

*  *  *

‏ ‏

سؤال: ‏[‏‏در سال 1948 فلسطین غصب شد و با همکاری دولتهای‏‎ ‎‏بزرگ استعماری، خواب صهیونیستی تحقق یافت. این فاجعه بر‏‎ ‎‏مردم ایران چه تأثیری در آن زمان گذاشت؟ و چه عکس العملی‏‎ ‎‏داشت؟‏‏]‏

جواب:‏ بحق باید گفت که غصب فلسطین به دست اسرائیل متجاوز و با‏‎ ‎‏همکاری دولتهای بزرگ استعماری، برای همۀ مسلمین و نیز برای‏‎ ‎‏مسلمانان ایران فاجعه بود، فاجعه ای بسیار دردناک. و باید گفت‏‎ ‎‏متجاوز اصلی در این فاجعه همان دولتهای استعماری آن زمان بودند‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 368
‏که این توطئه را علیه مسلمین در این منطقه طرح ریزی کردند و‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی از دست ابرقدرتها مصیبتهای زیادی دیده اند و‏‎ ‎‏این هم یکی از مصایب بزرگ بود، منتها به دست صهیونیستها.‏

‏     ملت ایران ـ نه شاه و دولت او ـ به دلیل احساس عمیق اسلامی ‏‎ ‎‏خود از دست رفتن فلسطین را به مثابۀ از دست رفتن پاره ای از پیکر ‏‎ ‎‏خود می دانست. و به همین دلیل همیشه، علی رغم همکاری شاه و ‏‎ ‎‏دولتهای دست نشاندۀ او با اسرائیل، عمیقترین احساسات پاک خود را ‏‎ ‎‏نثار مبارزین فلسطینی کرده است. من بیش از پانزده سال است که ‏‎ ‎‏مکرر به همکاری شاه و دولت او با اسرائیل اعتراض کرده ام. و چه ‏‎ ‎‏بسیار از ایرانیان، از روحانی و غیر روحانی به دلیل اعتراض به ‏‎ ‎‏تجاوزات اسرائیل، به زندان رفته اند و شکنجه دیده اند. و ما همیشه به ‏‎ ‎‏عنوان یک وظیفۀ اسلامی تا حد امکان از فلسطین دفاع کرده ایم و به ‏‎ ‎‏خواست خدا همیشه در کنار سایر مسلمین به این وظیفۀ الهی عمل ‏‎ ‎‏خواهیم کرد.(633)‏

24 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏از قراری که بعض علمای قم رفتند به آبادان و آنجا بررسی کردند، این‏‎ ‎‏ششصدهزار بشکه ای که خارج می شود، آنطور گفته شده است که‏‎ ‎‏اینها به اسرائیل فرستاده می شود. یک مقدار از اینها اعتصاب نکردند،‏‎ ‎‏و ششصدهزار بشکه در مقابل ده میلیونی ـ که پیشتر می گویند ـ یا‏‎ ‎‏نه میلیونی که خارج می شده، این خارج می شود. آنها را بازی دادند به‏‎ ‎‏اینکه این برای ادارۀ خود مملکت است! این برای خودمان است! آن‏‎ ‎‏بیچاره ها هم مشغول شده اند. حالا معلوم شده است ـ از قراری که‏‎ ‎‏می گویند ـ معلوم شده است که این به اسرائیل می رود. اگر ما بگوییم ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 369
‏که جایز نیست بر این مردمی که اعتصاب دیگران را به آن اعتنا ‏‎ ‎‏نکردند، و گول خوردند از دولت به اینکه نفت را برای داخله ‏‎ ‎‏می خواهیم، اگر اینها فهمیدند که این نفت را برای اسرائیل ـ دشمن ‏‎ ‎‏قرآن‏‏ و اسلام ـ می خواهند حرام است که اینها اعتصاب نکنند. پیش خدا مؤاخذند،‏‎ ‎‏پیش ملت مؤاخذند اینها. تمامشان باید اعتصاب کنند ‏‎ ‎‏تا یک قطره نفت بیرون نیاید. ملت ایران حاضر است که سرما بخورد ‏‎ ‎‏و نفتش را اسرائیل نبرد که دارد اسلام را به هم می زند، دارد مسلمین ‏‎ ‎‏را اینقدر می کشد.(634)‏‎[3]‎

25 / 9 / 57

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 370

  • - سرهنگ مولوی، معاون ساواک تهران که سرپرستی مهاجمان مدرسه فیضیه را عهده دار بود و در سال 1350 ه. ش. در سانحۀ سقوط هلی کوپتر به هلاکت رسید. او در زمان مرگ، فرماندۀ پلیس راه ژاندارمری بود.
  • - مراد، محمدرضاشاه پهلوی است.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 1، ص 262.     2. همان؛ ج 2، ص 126ـ127.     3. همان؛ ج 3، ص 5 ـ 6.