بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

غارت اموال ملی

غارت اموال ملی

‏ ‏

‏اگر زلزله ای در گوشۀ کشور رخ دهد یک راه در آمد و حرامخواری به‏‎ ‎‏روی سودجویان حاکم باز می گردد تا به نام زلزله زدگان جیب‏‎ ‎‏خودشان را پر کنند. در قراردادهایی که حکام ستمگر و ضد ملی با‏‎ ‎‏دولتها یا شرکتهای خارجی می بندند، میلیونها از پول ملت را به جیب‏‎ ‎‏می زنند؛ و میلیونها از پول ملت را عاید خارجیان و اربابان خود‏‎ ‎‏می کنند. اینها جریانات سیل آسایی از حرامخواری است که پیش‏‎ ‎‏چشم ما صورت می گیرد و هنوز ادامه دارد؛ چه در تجارت خارجی و‏‎ ‎‏چه در به اصطلاح قراردادهایی که برای استخراج معادن یا‏‎ ‎‏بهره برداری از جنگلها و سایر منابع طبیعی بسته می شود یا برای‏‎ ‎‏کارهای ساختمانی و راهسازی یا خرید اسلحه از استعمارگران غربی‏‎ ‎‏و استعمارگران کمونیست.(588)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏آنهایی را که به عناوین مختلف هستی مردم را غارت می کنند باید نهی‏‎ ‎‏کرد. این مطالب بعضی مواقع در خود روزنامه ها دیده می شود ـ منتها‏‎ ‎‏گاهی به صورت شوخی است و گاهی به صورت جدی ـ که بسیاری ‏‎ ‎‏از چیزهایی که به اسم سیل زدگان یا زلزله زدگان جمع آوری کردند،‏‎ ‎‏خودشان خوردند! یکی از علمای ملایر می گفت که ما برای مردگان‏‎ ‎‏حادثه ای یک کامیون کفن بردیم، مأمورین نمی گذاشتند به آنها‏‎ ‎‏برسانیم و می خواستند بخورند!(589)‏

‏ ‏

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 336
‏دامداری را اینها بکلی از بین بردند؛ مراتع ما را که جای دامداری بود،‏‎ ‎‏گرفتند «ملی» کردند به اصطلاح خودشان. معنی «ملی» هم این است‏‎ ‎‏که خود ایشان ملتند؛ اصلاً تمام ملت عبارت از شاه است و عائلۀ شاه!‏‎ ‎‏این چیزی را ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ می گویند ملی شد؛ یعنی خودمان داریم می خوریم!‏‎ ‎‏دیگر ملت که نداریم ما؛ دیگران بروند سراغ کارشان. چه ‏‏[‏‏کاره‏‏]‏‎ ‎‏هستند اینها؟ یک مشت مردم همین طوری و بازاری و دانشگاهی؛ به‏‎ ‎‏چه درد می خورند؟ ملت، یعنی شاه و دارودستۀ شاه! ملی کردند مراتع‏‎ ‎‏را، ملی کردند جنگلها را؛ معنی ملی کردن جنگل؛ یعنی به نفع‏‎ ‎‏خودشان. اینها مردم را ممنوع کردند از اینکه دامهایشان در آنجا برود.‏‎ ‎‏از بین رفت همۀ ‏‏[‏‏دامها‏‏]‏‏شان. مردم را ممنوع کردند از اینکه از جنگلها‏‎ ‎‏استفاده کنند. جنگلها را دادند به این طرف و آن طرف؛ فروختند به‏‎ ‎‏اینها و منافعش را هم خوردند و رفت سراغ کارش. ما نمی دانیم اینها‏‎ ‎‏دارند چه می کنند.(590)‏

29 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏حرف ما این است که این یاغی را اینها بالای سر ما گذاشتند. انگلستان‏‎ ‎‏از آن طرف تأییدش می کند و امریکا از آن طرف تأییدش می کند، چین‏‎ ‎‏از آن طرف تأییدش می کند و شوروی از آن طرف تأییدش می کند.‏‎ ‎‏همه هم برای منافع خودشان است. نوکری از این احمق تر و بهتر برای‏‎ ‎‏آنها نیست که همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد. گازش‏‎ ‎‏را شوروی ببرد و نفتش را امریکا و انگلستان ببرد؛ و هر کس یک‏‎ ‎‏گوشه اش را گرفته، دارد می برد؛ مراتعش را ملکۀ انگلستان، مراتع‏‎ ‎‏سرسبز خوب ما را به ملکۀ انگلستان و چند نفر دیگر واگذار کردند؛ به‏‎ ‎‏طوری که به من نوشته بودند جنگلهایش را به یک شرکت دیگر؛ و هر‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 337
‏چیزش الآن هر یک طعمه ای است که مثل این سگهای لاشخور که‏‎ ‎‏دور این طعمه اند، هر کس می کشد طرف خودش. ایران الآن اینطوری‏‎ ‎‏شده است که یک طعمه ای شده برای این نفتخوارها و لاشخورها، و‏‎ ‎‏دارند از هر طرف می کشند آن را، و قوۀ مجریه اش هم عبارت از‏‎ ‎‏محمدرضا خان پهلوی.(591)‏

2 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏حالا که چندین بیلیون پول را از ایران خارج کردند که صورتهایش را‏‎ ‎‏آوردند و ما دیدیم، لابد شماها هم دیدید حالا تازه به فکر این افتادند‏‎ ‎‏که بعد از اینکه بردند و خوردند و از بین بردند، به فکر اینکه نه دیگر‏‎ ‎‏نباید بیرون ببریم! کجا نباید بیرون ببریم؟ بردند! تمام شد. آنکه‏‎ ‎‏مربوط به شاه و مربوط به کسانی که از دار و دستۀ شاه بود، این خائنها‏‎ ‎‏بردند. از هشتصد میلیون هر کدامشان دویست میلیون، سیصد میلیون‏‎ ‎‏دلار، دویست میلیون دلار، پانصد میلیون دلار، چقدر دلار بردند. یک‏‎ ‎‏صورت خیلی بلندی آوردند ما هم دیدیم که چه اشخاصی بردند. از‏‎ ‎‏نظامی گرفته است تا درباری گرفته تا وزرا گرفته تا اجزای سازمان‏‎ ‎‏امنیت گرفته ـ همینهایی که همه حول و حوش خودش بودند و این‏‎ ‎‏ملت را غارت کردند ـ پولهایشان را در بانکها گذاشتند، حالایی که‏‎ ‎‏می بینند احتمال این است که یکوقتی جلویشان را بگیرند پولهایشان‏‎ ‎‏را نقل کردند به خارج.(592)‏

11 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏یک آدمی است که همه چیز ما را از دست داده و برده است از بین، همۀ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 338
‏منافعی که در این مملکت قابل این است که برده بشود و مردم از آن‏‎ ‎‏استفاده بکنند، خود ملت از آن استفاده بکند، ایشان یا خورده است یا‏‎ ‎‏داده به دیگران خورده اند؛ یا خودش در بانکهای خارج جمع کرده و‏‎ ‎‏مثل پدرش که جواهرات ایران را برداشت و رفت منتها انگلیس ها از‏‎ ‎‏او گرفتند بین راه و بردند، یا خودش برده است و پولهای ایران را، این‏‎ ‎‏شصت هزار نفری که می گویند که جزء اشخاصی است که به او‏‎ ‎‏مربوط هستند و از رفقایش هستند و از فامیلش هستند و از اینها‏‎ ‎‏هستند، به اینها داده خورده اند، و یا به اربابها داده خورده اند، به کارتر‏‎ ‎‏و امثال کارتر و به امریکا و به دیگران داده.(593)‏

25 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏خیلی کارهای زیرپرده دارند اینها! اینقدر از پولهایی که خارج شده‏‎ ‎‏است که صورتهایش را الآن ـ الآن که من آنجا بودم، قبلاً هم داده‏‎ ‎‏بودند، الآن هم باز فرستاده بودند ـ صورت شرکتهایی که با زورْ ‏‎ ‎‏شرکت درست کردند، صورت پولهایی که در خارج فرستادند، اینها ‏‎ ‎‏ـ اینهایی که شما می بینید یک مقداری است که واضح است؛ آن ‏‎ ‎‏پولهایی که اینها در سِر بردند و ما اطلاع نداریم، آن خیانتهایی که به ما ‏‎ ‎‏کردند و ما مطلع نیستیم، بعدها اگر مطلع شده باشند اهل تاریخ، در ‏‎ ‎‏تاریخ ثبت و ضبط می شود.(594)‏

17 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏شاه این اموالی را که الآن دارد، این اموالی را که به خارج منتقل کرده‏‎ ‎‏است، اینها همه مشروع است یا استفادۀ غیرمشروع است؟ اگر‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 339
‏استفادۀ مشروع شما می دانید، خود شما هم مجرمتر از همۀ مجرمها‏‎ ‎‏هستید و تا دیروز هم این را نمی گفتید، امروز شروع کردید. و اگر‏‎ ‎‏غیرمشروع می دانید، شاه را مجرم می دانید. به اقرار شما شاهْ مجرم‏‎ ‎‏است، یک شخصی است که استفاده هایی از ملت کرده، دزدیهایی از‏‎ ‎‏ملت کرده و غارتگریهایی کرده است و خیانت به ملت کرده است؛ و‏‎ ‎‏شاه به حَسَب قوانین اگر خائن باشد شاه نیست. بنابراین شما مُقرِّ به‏‎ ‎‏این هستید که از طرف شاهی مبعوث شدید که خائن به مملکت است‏‎ ‎‏و اموال مملکت را چپاول کرده است! خوب شما وعده می دهید که‏‎ ‎‏من محاکمه می کنم این اشخاصی که خیانت کرده اند؛ خوب شاه را‏‎ ‎‏بگیرید! شما که همچو قدرتی دارید شاه را بگیرید، نگذارید فرار‏‎ ‎‏کند؛ محاکمه کنید، اموال مردم را از او بگیرید.‏‎[1]‎‏(595)‏

24 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ما پنجاه سال بود مبتلا بودیم به حکومت رضاخان و محمدرضاخان،‏‎ ‎‏که در این پنجاه سال دوم خیانت خیلی زیادتر شده از آن پنجاه سال‏‎ ‎‏اول. در این سی و هشت سال دوم که زمان ایشان بود خیانت زیادتر‏‎ ‎‏شد تا آن وقت. این شخص برای ما هیچ چیز نگذاشت. اینها فرار‏‎ ‎‏کردند؛ اموال این ملت را برداشتند و رفتند. به من نوشته بودند حالا یا‏‎ ‎‏در یک جایی که مجله بود یا در یک جایی که این را برای من فرستادند‏‎ ‎‏که یک ویلایی یک خواهر ایشان ـ کدام خواهر است، من آن را هم‏‎ ‎‏نمی دانم ـ خریده اند به فلان قدر. این فلان قدر هم یادم نیست؛ اینکه‏‎ ‎‏یادم هست این است: شش میلیون دلار خرج گلکاری! می فهمید؟‏‎ ‎‏تصور می توانید بکنید؟ ما می توانیم بفهمیم یعنی چه؟ شش میلیون‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 340
‏دلار، سی و هفت میلیون تومان خرج گلکاری این ویلای خانم شده!‏‎ ‎‏از مال کی؟ پدر ایشان که آمد کودتا کرد چه چیز داشت؟ مشتی سرباز‏‎ ‎‏گرسنه؛ از مال این ملت بود و از مال ماها بود دیگر. این ملت را اینها‏‎ ‎‏فقیر کردند و برداشتند. این مال خودش؛ این مال عائلۀ خودش که در‏‎ ‎‏[‏‏بانک‏‏]‏‏ بود که سه بیلیون دلار بود نمی دانم یا تومان، سه بیلیون و چند‏‎ ‎‏صد ‏‏[‏‏هزار‏‏]‏‏ دلار آنها که اتباعشان بودند ـ آن سرلشکرها و آن‏‎ ‎‏ارتشبدها و آن کذا و کذا ـ آنها هم برداشتند و رفتند. شماهایی که‏‎ ‎‏خدمت می کردید به مملکت، شماها محروم! آنهایی که آن بالا بودند و‏‎ ‎‏خیانت می کردند به این مملکت، آن بالاییها خوردند و برداشتند و‏‎ ‎‏رفتند.(596)‏

17 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏اخیراً نوشته بود روزنامه که در این اخیر، در این آخر ـ یک همچو‏‎ ‎‏تعبیری، حالا درست یادم نیست ـ که 15 میلیارد یا 23 میلیارد دلار!‏‎ ‎‏میلیارد! 23 میلیارد دلار یعنی 23 هزار میلیون دلار! اگر اینها را پهلوی‏‎ ‎‏هم بچینند تا کرۀ مشتری هم خواهد رفت! اینطور، اینطور پهلوی هم‏‎ ‎‏یکی یکی بچینند. این قلمهایی است که این آخری برده اند خارج؛ در‏‎ ‎‏بانک سوئیس چه دارند خدا می داند! نمی توانیم ما بفهمیم. این قلمی‏‎ ‎‏که گفتم مال خود این مردیکه است ـ نه مال خودش و اتباعش ـ مال‏‎ ‎‏خود اوست. ماهی پنجاه میلیون فرح خانم‏‎[2]‎‏ از نفت می گرفته! پنجاه‏‎ ‎‏میلیون، سی میلیون سی میلیون از نفت می گرفته! حالا از جاهای دیگر‏‎ ‎‏چه می گرفته؛ در تمام شرکتهایی که در ایران بوده است اینها شریک‏‎ ‎‏بودند، سهیم بودند. سهیم بودند نه اینکه خریدند! صاحب کارخانه ها‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 341
‏یا برای اینکه مردم را بچاپند اینها را شریک کردند یا اینکه اگر‏‎ ‎‏اشخاصی بودند که اهل چاپیدن نبودند، برای اینکه محفوظ باشند از‏‎ ‎‏مأمورین ساواک و امثال ذلک اینها را شریک قرار دادند که شریک دزد‏‎ ‎‏باشند... رفیق قافله هم بشوند!(597)‏

15 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏پولهای این ملت را از بانکهای اینجا ـ مبالغی بسیار هنگفت،‏‎ ‎‏حیرت انگیز ـ هر یک از اینها قرض کردند، و همان جواهرات و‏‎ ‎‏چیزهایی که باید ببرند ـ آنقدری که می توانستند ـ از اینجا بردند، و‏‎ ‎‏بانکهای خارجی، مثل بانک سوئیس و مثل امریکا و دیگر بانکها‏‎ ‎‏[‏‏انباشتند‏‏]‏‏ از ذخایر ما و از پولهای ما، به اسم اینها یا به اسم خود او، که‏‎ ‎‏بیشتر از همه، و یا به اسم اتباع و عشیرۀ او در آن بانکها هست. و همه‏‎ ‎‏مال ملت است. اینها ملت را غارت کردند و رفتند.(598)‏

19 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏چند مرتبه ‏‏[‏‏برای‏‏]‏‏پیراهنی که می خواستند برای فرح درست کنند‏‎ ‎‏ـ برای تاجگذاری گمانم بود ـ چند مرتبه طراحها با طیاره ها رفت و آمد‏‎ ‎‏کردند و چه قدر ـ الآن من یادم نیست ـ خرج این شد، برای اینکه یک‏‎ ‎‏پیراهن را درست بکنند! آن وقت خوشمزه این بود که در یکی از‏‎ ‎‏گفته هایش این بود که ما بچه هایمان را لباس این را به آن کوچیکه‏‎ ‎‏می پوشانیم! این در روزنامه ها بود. این آدمی که سه مرتبه طیاره باید‏‎ ‎‏برود و برگردد تا این طرح را درست بکند و چقدر صد و پنجاه هزار‏‎ ‎‏تومان ـ نمی دانم چقدر بود ـ که برای طرح یک پیراهن درست ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 342
‏می کنند، می خواهند چه بکنند! می خواهند شما را خواب کنند.(599)‏‎[3]‎

12 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 343

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 344

  • - مخاطب امام، شاپور بختیار نخست وزیر شاه بوده است.
  • - فرح دیبا، سومین همسر محمدرضاشاه و ملکه ایران.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 6، ص 118ـ 119.     2. همان؛ ج 8 ، ص 193ـ194.     3. همان؛ ص 403ـ404.     4. همان؛ ج 9، ص 400ـ402.     5. همان؛ ج 10، ص 222ـ223.