تبلیغات علیه روحانیت
مسلمین آگاه باشند که اسلام در خطر کفر است. مراجع و علمای اسلام بعضی محصور و بعضی محبوس و مهتوک هستند. دولت امر داد حوزه های علمیه را هتک کنند، و طلاب بی پناه را کتک بزنند، و بازار مسلمین را غارت کنند و درب و پنجرۀ مغازه ها را بشکنند. در
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 279
تهران حضرت آیت الله خوانساری و حضرت آیت الله بهبهانی را در محاصرۀ شدید قرار دادند؛ و عده ای از علمای محترم و وعاظ معظم را محبوس نمودند. و ما از آنها به هیچ وسیله نمی توانیم اطلاع پیدا کنیم. اراذل و اوباش را تحریک می کنند که به علما و روحانیون اهانت کنند. آقایان طلاب و مبلغین را مانع می شوند که برای تبلیغ اسلام در نواحی ایران بروند و تبلیغ احکام کنند. با ما معاملۀ بردگان قرون وسطی می کنند. به خدای متعال من این زندگی را نمی خواهم. إِنّی لاَ اَرَی المَوْتَ إِلاّ سَعادةً وَ لاَ الحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلاّ بَرَماً. کاش مأمورین بیایند و مرا بگیرند تا تکلیف نداشته باشم. فقط جرم علمای اسلام و سایر مسلمین آن است که دفاع از قرآن و ناموس اسلام و استقلال مملکت می نمایند و با استعمار مخالفت دارند. این است حال ما، تا آقای عَلَم و ارسنجانی چه بگویند.(502)
3 / 11 / 41
* * *
دشمنهای اسلام و شما، هم اسلام را بد معرفی کرده اند و هم شما را. دشمنهای بشریت ادیان را مطلقاً می گویند که برای این است که افیون باشد برای مردم، برای ملتها! اینها چون دیده اند آن چیزی که در مقابلشان می ایستد دیانت است، و آن جمعیتی که در مقابلشان می ایستد جمعیت روحانی است، از این جهت با این دو نیرو به
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 280
مخالفت برخاستند و از زمانهای بسیار سابق این دو نیرو را کوبیده اند.(503)
14 / 11 / 57
* * *
محمدرضاخان در یکی از حرفهایش، قبل از 15 خرداد، در یکی از حرفهایش گفت که این آخوندها طیاره هم سوار نمی شوند! ـ همان روزها بود که یکی از مراجع با طیاره رفته بود مشهد ـ و اینها با طیاره هم مخالفند. اصلاً با همۀ اساس تجدد مخالفند. اینها می خواهند برگردد به آن وقتی که مثلاً الاغ سواری کنند و بروند این طرف و آن طرف. یا فرض کنید که شمعی بسوزانند! برق را با آن مخالفند. همۀ آثار تمدن را با آن مخالفند. می آمدند پیش شماها یک همچو مسائلی را طرح می کردند. یا اینکه آخوندها همه درباری هستند! اینها همه برای منافع دربارها! اصلاً وجود اینها را دربارها آوردند. سلاطین این وجودها را در خارج محقق کردند! می آمدند پیش این قشر می گفتند: اینها دین ندارند! این بی دینها، یک مشت فکلی بی دین! و طوری تزریق می کردند که مع الأسف بعضی از اشخاص بی عمق باورشان می آمد. این باور آمدن اسباب این شد که این دو قشر از هم جدا شدند. این به او بدبین شد.(504)
3 / 3 / 58
* * *
آنهایی که می خواستند شرق را غارت کنند و ملتهای اسلامی را به اسارت بکشند، آنها تبلیغاتی کردند که حتی خود شرقیها هم، آنهایی که غافل بودند از اسلام و از مکتبهای توحیدی، باورشان آمد. آنها
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 281
بعکس آن چیزی که مکتبهای توحیدی هست، که همه مکتب تحرک بوده اند، گفته اند دیانت افیون جامعه است! یعنی دین آمده است که مردم را خواب کند. روحانیت درباری است، روحانیون درباری هستند، روحانیون در خدمت سرمایه دارها هستند. این تبلیغاتی بوده است که در طول شاید چند صد سال شده است؛ و در این سالهای اخیر و زمان این پدر و پسر خیلی زیادتر شد.(505)
5 / 4 / 58
* * *
این همان مطالبی است که از اول زمان رضاخان ـ پیشترها هم بوده اما از اول زمان رضاخان ـ تا امروز و تا وقتی که پسرش از ایران رفت، این دو تا مسأله بود، این دو تا تبلیغ بود: تبلیغ بر ضد اسلام، تبلیغ بر ضد روحانیت؛ یعنی اسلام، و خدمتگزاران اسلام. این دو تبلیغ از زمان رضاشاه بود. در زمان او بسیاری از مردم هم، به واسطۀ تبلیغات زیادی که کردند و فشاری که از آن طرف آوردند و اذیتهایی که کردند به این طایفه، آن وقت، عدۀ زیادی باورشان آمده بود. در زمان این هم، باز عدۀ زیادی از جوانهای ما بازی خوردند، گول خوردند، پشت کردند بر اسلام، پشت کردند بر روحانیون.(506)
5 / 4 / 58
* * *
در زمان محمدرضا حمله به روحانیت را تغییر دادند شروع کردند به تبلیغات کردن که مردم را از روحانیت جدا کنند.
چون این دو قوۀ اسلام، قوۀ روحانیت و قوۀ دانشگاه، می توانست در مقابل اینها بایستد. آن ترتیبی که با فشار بخواهند روحانیت را از
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 282
بین ببرند، این ترتیب نشد، تغییر دادند وضع را. شروع کردند تبلیغات به ضد روحانیت که جدا کنند روحانیت را از دانشگاه، و همه را از مردم. بین مردم، هم دانشگاهی و هم روحانی را، هم روحانیین را، می خواستند ـ در بین مردم ـ یک طوری قلمداد کنند که اینها دیانت صحیح ندارند؛ اینها هم درباری و انگلیسی و ـ نمی دانم ـ امریکایی و اینها هستند. نقشه این بود که ملت جدا بشود از این دو قشری که از آنها کار می آید.(507)
6 / 4 / 58
* * *
در زمان «محمدرضا»، در اوایل این نهضت، یک وقت در یکی از کلامش گفت که این معممین، روحانیین می خواهند که مملکت برگردد به حال سابق؛ حتی کسی سوار اتومبیل هم نشود؛ سوار طیاره هم نشود؛ اینها با این هم مخالفند. اینها می خواهند مثل همان سابق مثلاً با الاغ این طرف و آن طرف بروند! همان وقتی که بعض مراجع با طیاره رفته بودند به مشهد، همان وقت هم ایشان این حرف را می زد که ما هم بالای منبر گفتیم، که همین حرفی که این می زند الآن بعضی مراجع با طیاره رفتند مشهد. چه طور این حرف را می زند؟ روحانیت با فساد مخالف است، نه با تمدن.(508)
12 / 4 / 58
* * *
همان طوری که در زمان این پدر و پسر خبیث، از اسلام چون خارجیها می ترسیدند، اینها را وادار کردند که با اسلام مخالفت کنند، لکن در پوشش اینکه با روحانیت مخالفت کنند؛ با منبر مخالفت کنند؛
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 283
با محراب مخالفت کنند؛ مجالس را قَدَغَن کنند. در این پوششها، اسلام نقطه نظر بود.(509)
30 / 7 / 58
* * *
در رژیم سابق، آنهایی را که می کشتند، بهترین جوانهای ما و متعهد و مُسْلِم، برای اینکه می گفتند که خلاف نکنید، می گفتند که مملکت ما را به باد ندهید. علمای اسلام بودند. این آقای منتظری مدتها در حبس بود. آن مرحوم آقای طالقانی مدتها در حبس بود و امثال اینها زیاد. آنهایی که اعدام شدند چه اشخاصی اعدام شدند؟ مرحوم سعیدی اعدام شد و امثال اینها. از همین علمایی که در همۀ اطراف اینها گرفتند و در بعضی وقتها در حبس بودند. این آقای لاهوتی که الآن در [سپاه] پاسداران هست، ایشان مدتها حبس بود. و چه زجرهایی این مرد دیده است و چه اهانتهایی دیده است. در تبعید فضلای این حوزه، علمای این حوزه، دانشمندهای این حوزه در تبعید بودند. این طرف، آن طرف، اینها را می بردند و تبعید می کردند. آنهایی که حبس بودند در آن وقت، این سنخ مردم بودند. آنها هم که اعدام شدند آن جور اشخاص بودند.(510)
14 / 8 / 58
* * *
این روزها حملات به روحانیت اصیل که براستی چه در زمان شاه و چه در زمان پدرش از بارزترین اقشاری بودند که با قیامهای متعدد خود در مقابل فساد دستگاه به افشاگری و مبارزه پرداختند و مبارزات ضدشاهی ـ امریکایی را در طول مبارزات بر حق مردم شریف هدایت
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 284
می کردند و به پیروزی رساندند، از طریق ایادی شاه و دارودسته اش گسترش پیدا کرده است. درست زمانی که روحانیت، مبارزۀ سرسختش را در سالهای 41 ـ 42 علیه شاه خائن شروع کرد، شاه روحانیت متعهد و مسئول را «ارتجاع سیاه» نامید، زیرا تنها خطر جدی برای او و سلطنتش روحانیون مبارزی بودند که ریشه در عمق جان مردم داشتند و در مقابل او و ستمکاری اش ایستادند.(511)
1 / 1 / 59
* * *
ما در هر قصه ای که واقع می شویم، می بینیم که روحانیت هدف است. محمدرضا هم در نطقهایی که کرده بود و می کرد، اینها را ارتجاع [می نامید، می گفت:] «اینها عمّال ارتجاعند.» حتی اینها می گفتند: «اینها عمّال انگلیسها هستند.» این را من خودم با گوشم، در یک اتومبیلی که در تهران یک وقت نشسته بودم، دیدم که آن یکی به آن می گوید ـ ما سه نفر بودیم که معمّم بودیم ـ گفت من مدتهاست این، این هیکلها را ندیده ام. اینها را انگلیسها درست کردند در نجف و قم برای اینکه ملت ما را چه بکنند. ما در آن دوره عمّال انگلیس بودیم و ارتجاعی.(512)
4 / 4 / 59
* * *
مطلب این نیست که اینها با آخوند بدند. با آخوند بدند برای اینکه با اسلام بدند. می بینند آخوند برای اسلام دارد چه می کند، چهارتا آخوند هم بد است، جهنم! اما نمی گویند چهارتا آخوند، می گویند روحانیون. وضع این طوری است. این یک نقشه ای نیست که حالا
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 285
کشیده باشند. این نقشه ای است که بعد از آنکه دیدند که در این صد سال، صد سال آخر، دیدند که یک همچو قدرتهایی موجود است، خوب، باید این قدرت را بشکنند تا راه آنها باز بشود.(513)
26 / 8 / 59
* * *
در زمان این دو تا، پدر و پسر حاصل همۀ چیزها را هم از روحانیون گرفته بودند. مانده بود یک مسجدی، آن هم یک مسجدی که تحت نظرِ ـ فرض کنید ـ یک نفر بازنشسته باشد و محدود بود، همه جا محدود بود. نمی توانستید یک کلمه حرف بزنید.(514)
22 / 10 / 60
* * *
سرّ قضیه، همان طور که خودتان فهمیده اید، این است که مردم را نمی شود به چیزی توجه داد، مگر توسط روحانیون. و در طول تاریخ هر چه بوده از روحانیون و مردم بوده است. و هر وقت این دو را از صحنه کنار گذاشته اند، همه اش فساد بوده. و در همین پنجاه سال هم که ما شاهد آن بوده ایم، آنچه که ما را در دامن غرب انداخت، این بود که روحانیون و مردم را سرکوب کرده بودند.(515)
17 / 6 / 61
* * *
در آن زمان روزی نبود که حادثه ای نباشد، ایادی پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمتها متوسل شدند حتی نسبت تارک الصلوة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 286
را به عهده داشتند می دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی می خواهند ریشۀ دیانت و اسلام را برکنند و عده ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده ای وابسته که چهره شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می نمودند.(516)
3 / 12 / 67
* * *
محمدرضا پهلوی مخلوع می گفت که اینان می خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند ـ یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد.(517)
15 / 3 / 68
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 287