بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

تبلیغات علیه روحانیت

تبلیغات علیه روحانیت

‏ ‏

‏مسلمین آگاه باشند که اسلام در خطر کفر است. مراجع و علمای‏‎ ‎‏اسلام بعضی محصور و بعضی محبوس و مهتوک هستند. دولت امر‏‎ ‎‏داد حوزه های علمیه را هتک کنند، و طلاب بی پناه را کتک بزنند، و‏‎ ‎‏بازار مسلمین را غارت کنند و درب و پنجرۀ مغازه ها را بشکنند. در‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 279
‏تهران حضرت آیت الله خوانساری‏‎[1]‎‏ و حضرت آیت الله بهبهانی را در‏‎ ‎‏محاصرۀ شدید قرار دادند؛ و عده ای از علمای محترم و وعاظ معظم را‏‎ ‎‏محبوس نمودند. و ما از آنها به هیچ وسیله نمی توانیم اطلاع پیدا کنیم.‏‎ ‎‏اراذل و اوباش را تحریک می کنند که به علما و روحانیون اهانت کنند.‏‎ ‎‏آقایان طلاب و مبلغین را مانع می شوند که برای تبلیغ اسلام در نواحی‏‎ ‎‏ایران بروند و تبلیغ احکام کنند. با ما معاملۀ بردگان قرون وسطی‏‎ ‎‏می کنند. به خدای متعال من این زندگی را نمی خواهم. ‏إِنّی لاَ اَرَی‎ ‎المَوْتَ إِلاّ سَعادةً وَ لاَ الحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلاّ بَرَماً.‎[2]‎‏ کاش مأمورین بیایند و‏‎ ‎‏مرا بگیرند تا تکلیف نداشته باشم. فقط جرم علمای اسلام و سایر‏‎ ‎‏مسلمین آن است که دفاع از ‏‏قرآن‏‏ و ناموس اسلام و استقلال مملکت‏‎ ‎‏می نمایند و با استعمار مخالفت دارند. این است حال ما، تا آقای عَلَم و‏‎ ‎‏ارسنجانی‏‎[3]‎‏ چه بگویند.(502)‏

3 / 11 / 41

*  *  *

‏ ‏

‏دشمنهای اسلام و شما، هم اسلام را بد معرفی کرده اند و هم شما را.‏‎ ‎‏دشمنهای بشریت ادیان را مطلقاً می گویند که برای این است که افیون‏‎ ‎‏باشد برای مردم، برای ملتها! اینها چون دیده اند آن چیزی که در‏‎ ‎‏مقابلشان می ایستد دیانت است، و آن جمعیتی که در مقابلشان‏‎ ‎‏می ایستد جمعیت روحانی است، از این جهت با این دو نیرو به‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 280
‏مخالفت برخاستند و از زمانهای بسیار سابق این دو نیرو را‏‎ ‎‏کوبیده اند.(503)‏

14 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏محمدرضاخان در یکی از حرفهایش، قبل از 15 خرداد، در یکی از‏‎ ‎‏حرفهایش گفت که این آخوندها طیاره هم سوار نمی شوند! ـ همان‏‎ ‎‏روزها بود که یکی از مراجع با طیاره رفته بود مشهد ـ و اینها با طیاره ‏‎ ‎‏هم مخالفند. اصلاً با همۀ اساس تجدد مخالفند. اینها می خواهند ‏‎ ‎‏برگردد به آن وقتی که مثلاً الاغ سواری کنند و بروند این طرف و آن ‏‎ ‎‏طرف. یا فرض کنید که شمعی بسوزانند! برق را با آن مخالفند. همۀ ‏‎ ‎‏آثار تمدن را با آن مخالفند. می آمدند پیش شماها یک همچو مسائلی ‏‎ ‎‏را طرح می کردند. یا اینکه آخوندها همه درباری هستند! اینها همه ‏‎ ‎‏برای منافع دربارها! اصلاً وجود اینها را دربارها آوردند. سلاطین این ‏‎ ‎‏وجودها را در خارج محقق کردند! می آمدند پیش این قشر می گفتند: ‏‎ ‎‏اینها دین ندارند! این بی دینها، یک مشت فکلی بی دین! و طوری تزریق‏‎ ‎‏می کردند که مع الأسف بعضی از اشخاص بی عمق باورشان ‏‎ ‎‏می آمد. این باور آمدن اسباب این شد که این دو قشر از هم جدا شدند. ‏‎ ‎‏این به او بدبین شد.(504)‏

3 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏آنهایی که می خواستند شرق را غارت کنند و ملتهای اسلامی را به‏‎ ‎‏اسارت بکشند، آنها تبلیغاتی کردند که حتی خود شرقیها هم، آنهایی‏‎ ‎‏که غافل بودند از اسلام و از مکتبهای توحیدی، باورشان آمد. آنها‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 281
‏بعکس آن چیزی که مکتبهای توحیدی هست، که همه مکتب تحرک‏‎ ‎‏بوده اند، گفته اند دیانت افیون جامعه است! یعنی دین آمده است که‏‎ ‎‏مردم را خواب کند. روحانیت درباری است، روحانیون درباری‏‎ ‎‏هستند، روحانیون در خدمت سرمایه دارها هستند. این تبلیغاتی بوده‏‎ ‎‏است که در طول شاید چند صد سال شده است؛ و در این سالهای اخیر‏‎ ‎‏و زمان این پدر و پسر خیلی زیادتر شد.(505)‏

5 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏این همان مطالبی است که از اول زمان رضاخان ـ پیشترها هم بوده اما‏‎ ‎‏از اول زمان رضاخان ـ تا امروز و تا وقتی که پسرش از ایران رفت، این‏‎ ‎‏دو تا مسأله بود، این دو تا تبلیغ بود: تبلیغ بر ضد اسلام، تبلیغ بر‏‎ ‎‏ضد روحانیت؛ یعنی اسلام، و خدمتگزاران اسلام. این دو تبلیغ از‏‎ ‎‏زمان رضاشاه بود. در زمان او بسیاری از مردم هم، به واسطۀ تبلیغات‏‎ ‎‏زیادی که کردند و فشاری که از آن طرف آوردند و اذیتهایی که کردند‏‎ ‎‏به این طایفه، آن وقت، عدۀ زیادی باورشان آمده بود. در زمان این هم،‏‎ ‎‏باز عدۀ زیادی از جوانهای ما بازی خوردند، گول خوردند، پشت‏‎ ‎‏کردند بر اسلام، پشت کردند بر روحانیون.(506)‏

5 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏در زمان محمدرضا حمله به روحانیت را تغییر دادند شروع کردند به‏‎ ‎‏تبلیغات کردن که مردم را از روحانیت جدا کنند.‏

‏     چون این دو قوۀ اسلام، قوۀ روحانیت و قوۀ دانشگاه، می توانست‏‎ ‎‏در مقابل اینها بایستد. آن ترتیبی که با فشار بخواهند روحانیت را از‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 282
‏بین ببرند، این ترتیب نشد، تغییر دادند وضع را. شروع کردند تبلیغات‏‎ ‎‏به ضد روحانیت که جدا کنند روحانیت را از دانشگاه، و همه را از‏‎ ‎‏مردم. بین مردم، هم دانشگاهی و هم روحانی را، هم روحانیین را،‏‎ ‎‏می خواستند ـ در بین مردم ـ یک طوری قلمداد کنند که اینها دیانت‏‎ ‎‏صحیح ندارند؛ اینها هم درباری و انگلیسی و ـ نمی دانم ـ امریکایی و‏‎ ‎‏اینها هستند. نقشه این بود که ملت جدا بشود از این دو قشری که از‏‎ ‎‏آنها کار می آید.(507)‏

6 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏در زمان «محمدرضا»، در اوایل این نهضت، یک وقت در یکی از‏‎ ‎‏کلامش گفت که این معممین، روحانیین می خواهند که مملکت‏‎ ‎‏برگردد به حال سابق؛ حتی کسی سوار اتومبیل هم نشود؛ سوار طیاره‏‎ ‎‏هم نشود؛ اینها با این هم مخالفند. اینها می خواهند مثل همان سابق‏‎ ‎‏مثلاً با الاغ این طرف و آن طرف بروند! همان وقتی که بعض مراجع با‏‎ ‎‏طیاره رفته بودند به مشهد، همان وقت هم ایشان این حرف را می زد‏‎ ‎‏که ما هم بالای منبر گفتیم، که همین حرفی که این می زند الآن بعضی‏‎ ‎‏مراجع با طیاره رفتند مشهد. چه طور این حرف را می زند؟ روحانیت‏‎ ‎‏با فساد مخالف است، نه با تمدن.(508)‏

12 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏همان طوری که در زمان این پدر و پسر خبیث، از اسلام چون‏‎ ‎‏خارجیها می ترسیدند، اینها را وادار کردند که با اسلام مخالفت کنند،‏‎ ‎‏لکن در پوشش اینکه با روحانیت مخالفت کنند؛ با منبر مخالفت کنند؛‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 283
‏با محراب مخالفت کنند؛ مجالس را قَدَغَن کنند. در این پوششها،‏‎ ‎‏اسلام نقطه نظر بود.(509)‏

30 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏در رژیم سابق، آنهایی را که می کشتند، بهترین جوانهای ما و متعهد و‏‎ ‎‏مُسْلِم، برای اینکه می گفتند که خلاف نکنید، می گفتند که مملکت ما را‏‎ ‎‏به باد ندهید. علمای اسلام بودند. این آقای منتظری مدتها در حبس‏‎ ‎‏بود. آن مرحوم آقای طالقانی مدتها در حبس بود و امثال اینها زیاد.‏‎ ‎‏آنهایی که اعدام شدند چه اشخاصی اعدام شدند؟ مرحوم سعیدی‏‎ ‎‏اعدام شد و امثال اینها. از همین علمایی که در همۀ اطراف اینها گرفتند‏‎ ‎‏و در بعضی وقتها در حبس بودند. این آقای لاهوتی که الآن در ‏‏[‏‏سپاه‏‏]‏‎ ‎‏پاسداران هست، ایشان مدتها حبس بود. و چه زجرهایی این مرد‏‎ ‎‏دیده است و چه اهانتهایی دیده است. در تبعید فضلای این حوزه،‏‎ ‎‏علمای این حوزه، دانشمندهای این حوزه در تبعید بودند. این طرف،‏‎ ‎‏آن طرف، اینها را می بردند و تبعید می کردند. آنهایی که حبس بودند‏‎ ‎‏در آن وقت، این سنخ مردم بودند. آنها هم که اعدام شدند آن جور‏‎ ‎‏اشخاص بودند.(510)‏

14 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏این روزها حملات به روحانیت اصیل که براستی چه در زمان شاه و‏‎ ‎‏چه در زمان پدرش از بارزترین اقشاری بودند که با قیامهای متعدد‏‎ ‎‏خود در مقابل فساد دستگاه به افشاگری و مبارزه پرداختند و مبارزات‏‎ ‎‏ضدشاهی ـ امریکایی را در طول مبارزات بر حق مردم شریف هدایت‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 284
‏می کردند و به پیروزی رساندند، از طریق ایادی شاه و دارودسته اش‏‎ ‎‏گسترش پیدا کرده است. درست زمانی که روحانیت، مبارزۀ‏‎ ‎‏سرسختش را در سالهای 41 ـ 42 علیه شاه خائن شروع کرد، شاه‏‎ ‎‏روحانیت متعهد و مسئول را «ارتجاع سیاه» نامید، زیرا تنها خطر‏‎ ‎‏جدی برای او و سلطنتش روحانیون مبارزی بودند که ریشه در عمق‏‎ ‎‏جان مردم داشتند و در مقابل او و ستمکاری اش ایستادند.(511)‏

1 / 1 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ما در هر قصه ای که واقع می شویم، می بینیم که روحانیت هدف است.‏‎ ‎‏محمدرضا هم در نطقهایی که کرده بود و می کرد، اینها را ارتجاع‏‎ ‎‏[‏‏می نامید، می گفت:‏‏]‏‏ «اینها عمّال ارتجاعند.» حتی اینها می گفتند:‏‎ ‎‏«اینها عمّال انگلیسها هستند.» این را من خودم با گوشم، در یک‏‎ ‎‏اتومبیلی که در تهران یک وقت نشسته بودم، دیدم که آن یکی به آن‏‎ ‎‏می گوید ـ ما سه نفر بودیم که معمّم بودیم ـ گفت من مدتهاست این،‏‎ ‎‏این هیکلها را ندیده ام. اینها را انگلیسها درست کردند در نجف و قم‏‎ ‎‏برای اینکه ملت ما را چه بکنند. ما در آن دوره عمّال انگلیس بودیم و‏‎ ‎‏ارتجاعی.(512)‏

4 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏مطلب این نیست که اینها با آخوند بدند. با آخوند بدند برای اینکه با‏‎ ‎‏اسلام بدند. می بینند آخوند برای اسلام دارد چه می کند، چهارتا‏‎ ‎‏آخوند هم بد است، جهنم! اما نمی گویند چهارتا آخوند، می گویند‏‎ ‎‏روحانیون. وضع این طوری است. این یک نقشه ای نیست که حالا‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 285
‏کشیده باشند. این نقشه ای است که بعد از آنکه دیدند که در این صد‏‎ ‎‏سال، صد سال آخر، دیدند که یک همچو قدرتهایی موجود است،‏‎ ‎‏خوب، باید این قدرت را بشکنند تا راه آنها باز بشود.(513)‏

26 / 8 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏در زمان این دو تا، پدر و پسر حاصل همۀ چیزها را هم از روحانیون‏‎ ‎‏گرفته بودند. مانده بود یک مسجدی، آن هم یک مسجدی که تحت‏‎ ‎‏نظرِ ـ فرض کنید ـ یک نفر بازنشسته باشد و محدود بود، همه جا‏‎ ‎‏محدود بود. نمی توانستید یک کلمه حرف بزنید.(514)‏

22 / 10 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏سرّ قضیه، همان طور که خودتان فهمیده اید، این است که مردم را‏‎ ‎‏نمی شود به چیزی توجه داد، مگر توسط روحانیون. و در طول تاریخ‏‎ ‎‏هر چه بوده از روحانیون و مردم بوده است. و هر وقت این دو را از‏‎ ‎‏صحنه کنار گذاشته اند، همه اش فساد بوده. و در همین پنجاه سال هم‏‎ ‎‏که ما شاهد آن بوده ایم، آنچه که ما را در دامن غرب انداخت، این بود‏‎ ‎‏که روحانیون و مردم را سرکوب کرده بودند.(515)‏

17 / 6 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏در آن زمان روزی نبود که حادثه ای نباشد، ایادی پنهان و آشکار‏‎ ‎‏امریکا و شاه به شایعات و تهمتها متوسل شدند حتی نسبت‏‎ ‎‏تارک الصلوة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 286
‏را به عهده داشتند می دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت‏‎ ‎‏خون می گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی می خواهند‏‎ ‎‏ریشۀ دیانت و اسلام را برکنند و عده ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا‏‎ ‎‏بازی خورده و عده ای وابسته که چهره شان بعد از پیروزی روشن‏‎ ‎‏گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می نمودند.(516)‏

3 / 12 / 67

*  *  *

‏ ‏

‏محمدرضا پهلوی مخلوع می گفت که اینان می خواهند با چهارپایان‏‎ ‎‏در این عصر سفر کنند ـ یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از‏‎ ‎‏مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته‏‎ ‎‏که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب‏‎ ‎‏توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد.(517)‏‎[4]‎

15 / 3 / 68

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 287

  • - آیت الله العظمی حاج سیداحمد خوانساری (1309 ـ 1407 ه. ق.) از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی و سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی و از مراجع بزرگ شیعه بود. برجسته ترین اثر علمی ایشان کتاب جامع المدارک است.
  • - «من مرگ را جز سعادت و خوشبختی، و زندگی با ستمگران را چیزی جز رنج و نکبت نمی دانم»؛ بحارالانوار؛ ج 75، ص117.
  • - سیدحسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی کابینه های علی امینی و اسدالله علم، که در جریان اصلاحات ارضی ثروت هنگفتی به دست آورد.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 7، ص 468ـ470.     2. همان؛ ج 8 ، ص 452ـ 455.     3. همان؛ ج 10، ص 42ـ43.     4. همان؛ ص 314ـ 315.