بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

تبلیغات واهی در مورد تمدن بزرگ

تبلیغات واهی در مورد تمدن بزرگ

‏ ‏

‏وابستگی همین است که فرهنگمان وابسته است و دلیلش این است‏‎ ‎‏که ما فرهنگ داشته ایم، اما حالا می خواهیم یک سدی درست کنیم،‏‎ ‎‏چطور قرارداد سد را باید ما با شرکت امریکایی، شرکت ـ نمی دانم ـ‏‎ ‎‏کجا، شرکت کجا، قرارداد سد با آنها، روی چه زمینه؟ چرا عمله ها‏‎ ‎‏همه از ایرانند؟ آنکه باید خشت بکشد و ـ عرض می کنم ـ شن بکشد ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 262
‏به دوشش با یک قیمت کمی، یک اجر کمی، یک اجرت کمی بگیرد و ‏‎ ‎‏از صبح تا غروب کار کند، آن از ایران حساب می شود! در شرکت نفت‏‎ ‎‏همین طور. همه جا همین است. نقشه این است اصلش که ما به شکل‏‎ ‎‏یک کارگر درجۀ سه درآمده ایم و «تمدن بزرگ» هم داریم! تمدن‏‎ ‎‏بزرگ! محتوای این «تمدن بزرگ» در ایران عبارت است از یک دسته‏‎ ‎‏عمله، یا به شکل عمله، به شکلِ ـ فرض کنید که ـ فرهنگی و عمال ‏‎ ‎‏برای این اربابها، نفت را حمل کنند و بدهند به حلقوم آقای کارتر و ‏‎ ‎‏رفقای او! عملگی کنند اینها با یک قیمت کمی، یک اجر کمی و نفتها را ‏‎ ‎‏حمل کنند برای آنها. سد هم می خواهند بسازند باید کارشناس بیاید، ‏‎ ‎‏اوامر کند و نقشه به قول خودشان بکشد؛ برای نقشه کشیدنش چند ‏‎ ‎‏میلیون دلار می گیرد که یک نقشه بدهد. یک شب بنشیند، یک نقشه ای‏‎ ‎‏می دهد ـ یا دو شب ـ آن وقت چند میلیون دلار او می گیرد! خوب ما‏‎ ‎‏چی؟ شما عملگی باید بکنید! ماها عملگی باید بکنیم، ما آجر باید‏‎ ‎‏حمل بکنیم! کاری دیگر از ما نمی آید. چرا نمی آید؟ برای اینکه ما‏‎ ‎‏فرهنگ نداشتیم، ما نتوانستیم که خودمان سد خودمان را‏‎ ‎‏بسازیم.(475)‏

11 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏آقا ما وارث یک مملکت هستیم که همه چیزش را این مرد به باد فنا‏‎ ‎‏داد، همه چیزش را. شما روی هر مطلبی که دست بگذارید، روی هر‏‎ ‎‏مظهری از مظاهر تمدن که دست بگذارید، این به باد داده است. به باد‏‎ ‎‏داد و فریاد زد که من «تمدن بزرگ» آوردم! دانشگاه ما را به باد فنا داد،‏‎ ‎‏زراعت ما را به باد فنا داد، نفت ما را همه اش را تقریباً ـ می گوید بیست‏‎ ‎‏سال دیگر مانده ـ نمی دانم ـ چند سال دیگر! اینطور که شما می دهید ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 263
‏بله. همه چیز ما را به باد ‏‏[‏‏داد‏‏]‏‏. جوانهای ما را فانی کرد، به باد فنا داد. از ‏‎ ‎‏همۀ شناعتها ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ جنایتها بالاتر، از دست دادن نیروی انسانی است.(476)‏

1 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏از اول ما مبتلای به ادعاها بودیم. زمانی که محمدرضا خان بود اینجا‏‎ ‎‏ادعاها پشت سر هم! رادیو فریاد می کرد و تلویزیون نمایش می داد و‏‎ ‎‏مطبوعات دنبالش. و هر وقت آدم روزنامه را باز می کرد، اولش‏‎ ‎‏اعلیحضرت آریامهر چه فرمودند، والاحضرت چه فرمودند، ملکه‏‎ ‎‏چه فرمود، شهبانو چه فرموده؛ هر وقت رادیو را باز می کردیم همین‏‎ ‎‏حرف بود؛ هر کس صحبت می خواست بکند باید همین حرفها را‏‎ ‎‏بزند. خودشان هم دائماً از این حرفها می زدند که مملکت را ما چه‏‎ ‎‏وضع کردیم، ما به «تمدن بزرگ» می خواهیم برسانیم، ما چه‏‎ ‎‏می خواهیم بکنیم، ما چه می خواهیم بکنیم. وقتی فوتش کردند و‏‎ ‎‏رفت! فهمیدیم که هیچ کاری نکرد؛ هیچ غلطی نکرده. شما دست‏‎ ‎‏روی هر یک از مظاهر تمدن بگذارید، خراب است و این ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‎ ‎‏خرابش کرد.(477)‏

8 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏الآن شما می بینید که ایران آشفته است. ایران را خراب کردند و رفتند.‏‎ ‎‏وضع کشاورزی ما را بکلی از بین بردند، وضع فرهنگ ما را عقب نگه‏‎ ‎‏داشتند، وضع ارتش ما آن بود که دیدید. و همۀ چیزهای ما الآن تقریباً‏‎ ‎‏آشفته و به هم ریخته است و باید همۀ اقشار ملت، از دانشمندان که در‏‎ ‎‏درجۀ اول هستند و از سایر اقشار، همدست و هم قوه با هم برای‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 264
‏ساختن یک مملکتی که به واسطۀ این سلطنت پنجاه و چند سال اینها‏‎ ‎‏رو به خرابی رفت، ‏‏[‏‏اقدام کنند‏‏]‏‏ هی در بوق کردند که «تمدن بزرگ» و‏‎ ‎‏هی خراب کردند ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ الآن ما هیچ تقریباً باید گفت نداریم، ما یک‏‎ ‎‏مملکت خراب ـ عرض می کنم که ـ زلزله زده ـ هر چه اسمش را‏‎ ‎‏می خواهید بگذارید ـ داریم.(478)‏

27 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏پنجاه سال، اقلاً پنجاه و چند سال، و 2500 سال هم جلوتر، کوشش‏‎ ‎‏کرده اند تا اینکه خراب کنند. هیچ برای آبادی کوششی نکرده اند. منتها‏‎ ‎‏یک کسی خراب می کرد و نمی گفت که من دارم آباد می کنم؛ این‏‎ ‎‏محمد رضا خراب می کرد و فریاد می کرد که ما می خواهیم به «تمدن‏‎ ‎‏بزرگ» برسیم! ما را عقب راندند. فرهنگ ما عقب است الآن. اقتصاد ما‏‎ ‎‏سالم نیست. درست ان شاءالله می شود. و همه چیز ما خراب است.‏‎ ‎‏همه جا خراب. هی وعده دادند.(479)‏

21 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏مغز خود این پدر و پسر هم آن قدرها کار نمی کرد که بتواند این چیزها‏‎ ‎‏را درست کنند. اینها یک چیزهایی بوده است که متفکرها ـ آنهایی که‏‎ ‎‏در این امور نقشه دارند، در این امور تحصیل کردند ـ اینها طرح‏‎ ‎‏می کردند و چی می کردند، آن وقت یک کسی هم برای این کتاب‏‎ ‎‏می نوشت، اسمش را هم می گذاشت مثلاً «تمدن بزرگ»! اسم چی. و‏‎ ‎‏آن لاطائل ها را می نوشت برای اغفال ما و برای اینکه مردم خیال کنند‏‎ ‎‏که نه، الحمدلله اگر یکی ـ دو سال دیگر ایشان باشند، دیگر اینجا ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 265
‏می شود ژاپن! دیگر مملکت ما می شود ژاپن که ادعایش هم همین بود ‏‎ ‎‏که ما به همین زودی، ما جزو اَبَرقدرتها می شویم! این مغز خودِ این ‏‎ ‎‏کار نمی کرد؛ نقشه ای بود که آنها می دادند و چی می دادند و آنهایی که‏‎ ‎‏اطراف بودند و عرض می کنم که ... داشتند در اطراف. و آنها هم برای‏‎ ‎‏او می نوشتند و برای او می گفتند و ترویج می کردند.(480)‏

28 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما هم گوشتان پر شده است از این حرفهایی که محمدرضا می گفت‏‎ ‎‏که عدالت اجتماعی، عدالت اجتماعی. دائماً از عدالت اجتماعی و از‏‎ ‎‏ترقیات این مملکت گوش ماها را و شماها را پر کرده بود. مملکت به‏‎ ‎‏«دروازۀ تمدن بزرگ» رسیده، و یا همین چند وقت دیگر همه در‏‎ ‎‏«تمدن بزرگ» وارد می شویم و ایران می شود مثل یک مملکت‏‎ ‎‏پیشرفت کرده، و ترقیاتش چه خواهد شد و چه خواهد شد. ادعا زیاد‏‎ ‎‏است. اما وقتی همین صاحب ادعایی که مال اینجا بود معلوم شد‏‎ ‎‏حالش، فهمیدند و فهمیدیم که این آدم نه اینکه می خواست این ملت‏‎ ‎‏را به تمدن برساند، بلکه می خواست این ملت به عقب برگردد، و‏‎ ‎‏نگذارد جلو برود یک قدم، مأمور این کار بود. و خدمتش ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ هم تا‏‎ ‎‏بود خوب انجام داد. یعنی همۀ دستگاهها را فلج کرد.(481)‏

25 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما آقایان متوجه هستید که لااقل، در این پنجاه سال و پنجاه و چند سال‏‎ ‎‏که همه اش را من یادم است و کمی از شماست که تمامش را یادتان باشد‏‎ ‎‏و این کارهای اخیر شاه مخلوع را هم شماها یادتان است که با اسم تمدن‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 266
‏بزرگ، با اسم اینکه من می خواهم این مملکت را در دو سال، سه سال‏‎ ‎‏دیگر، مثل ژاپن، بلکه مثل امریکا کنم، با این اسم، تمام حیثیت این‏‎ ‎‏مملکت را از دست داد و تقدیم آنهایی که باید بخورند، کرد.(482)‏

4 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ما را هی بازی دادند، کشور ما را هی بازی دادند، ملت ما را هی بازی‏‎ ‎‏دادند که ما می خواهیم شما را برسانیم به تمدن بزرگ! وقتی رفتند‏‎ ‎‏دیدیم که تمدن بزرگ که نبود هیچ، ما را منحط کردند تا حدی که همه‏‎ ‎‏چیزمان وابسته به غیر بود. و همۀ دارایی ما را بردند اینها. اینها که‏‎ ‎‏رفتند، تمام بانکهای اینجا را غارت کردند، رفتند اینقدر بدهکار‏‎ ‎‏هستند این فراریها به این بانکها. سالهای طولانی باید زحمت بکشند‏‎ ‎‏تا ‏‏[‏‏بدهی‏‏]‏‏ بانکها را حالا خود ایران بدهد.(483)‏‎[1]‎

28 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 267

  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 8 ، ص 154ـ 155.     2. همان؛ ج 9، ص 202ـ203.     3. همان؛ ج 10، ص 330ـ331.     4. همان؛ ج 11، ص 6 ـ7.