تبلیغات واهی در مورد تمدن بزرگ
وابستگی همین است که فرهنگمان وابسته است و دلیلش این است که ما فرهنگ داشته ایم، اما حالا می خواهیم یک سدی درست کنیم، چطور قرارداد سد را باید ما با شرکت امریکایی، شرکت ـ نمی دانم ـ کجا، شرکت کجا، قرارداد سد با آنها، روی چه زمینه؟ چرا عمله ها همه از ایرانند؟ آنکه باید خشت بکشد و ـ عرض می کنم ـ شن بکشد
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 262
به دوشش با یک قیمت کمی، یک اجر کمی، یک اجرت کمی بگیرد و از صبح تا غروب کار کند، آن از ایران حساب می شود! در شرکت نفت همین طور. همه جا همین است. نقشه این است اصلش که ما به شکل یک کارگر درجۀ سه درآمده ایم و «تمدن بزرگ» هم داریم! تمدن بزرگ! محتوای این «تمدن بزرگ» در ایران عبارت است از یک دسته عمله، یا به شکل عمله، به شکلِ ـ فرض کنید که ـ فرهنگی و عمال برای این اربابها، نفت را حمل کنند و بدهند به حلقوم آقای کارتر و رفقای او! عملگی کنند اینها با یک قیمت کمی، یک اجر کمی و نفتها را حمل کنند برای آنها. سد هم می خواهند بسازند باید کارشناس بیاید، اوامر کند و نقشه به قول خودشان بکشد؛ برای نقشه کشیدنش چند میلیون دلار می گیرد که یک نقشه بدهد. یک شب بنشیند، یک نقشه ای می دهد ـ یا دو شب ـ آن وقت چند میلیون دلار او می گیرد! خوب ما چی؟ شما عملگی باید بکنید! ماها عملگی باید بکنیم، ما آجر باید حمل بکنیم! کاری دیگر از ما نمی آید. چرا نمی آید؟ برای اینکه ما فرهنگ نداشتیم، ما نتوانستیم که خودمان سد خودمان را بسازیم.(475)
11 / 8 / 57
* * *
آقا ما وارث یک مملکت هستیم که همه چیزش را این مرد به باد فنا داد، همه چیزش را. شما روی هر مطلبی که دست بگذارید، روی هر مظهری از مظاهر تمدن که دست بگذارید، این به باد داده است. به باد داد و فریاد زد که من «تمدن بزرگ» آوردم! دانشگاه ما را به باد فنا داد، زراعت ما را به باد فنا داد، نفت ما را همه اش را تقریباً ـ می گوید بیست سال دیگر مانده ـ نمی دانم ـ چند سال دیگر! اینطور که شما می دهید
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 263
بله. همه چیز ما را به باد [داد]. جوانهای ما را فانی کرد، به باد فنا داد. از همۀ شناعتها [و] جنایتها بالاتر، از دست دادن نیروی انسانی است.(476)
1 / 11 / 57
* * *
از اول ما مبتلای به ادعاها بودیم. زمانی که محمدرضا خان بود اینجا ادعاها پشت سر هم! رادیو فریاد می کرد و تلویزیون نمایش می داد و مطبوعات دنبالش. و هر وقت آدم روزنامه را باز می کرد، اولش اعلیحضرت آریامهر چه فرمودند، والاحضرت چه فرمودند، ملکه چه فرمود، شهبانو چه فرموده؛ هر وقت رادیو را باز می کردیم همین حرف بود؛ هر کس صحبت می خواست بکند باید همین حرفها را بزند. خودشان هم دائماً از این حرفها می زدند که مملکت را ما چه وضع کردیم، ما به «تمدن بزرگ» می خواهیم برسانیم، ما چه می خواهیم بکنیم، ما چه می خواهیم بکنیم. وقتی فوتش کردند و رفت! فهمیدیم که هیچ کاری نکرد؛ هیچ غلطی نکرده. شما دست روی هر یک از مظاهر تمدن بگذارید، خراب است و این [شاه] خرابش کرد.(477)
8 / 11 / 57
* * *
الآن شما می بینید که ایران آشفته است. ایران را خراب کردند و رفتند. وضع کشاورزی ما را بکلی از بین بردند، وضع فرهنگ ما را عقب نگه داشتند، وضع ارتش ما آن بود که دیدید. و همۀ چیزهای ما الآن تقریباً آشفته و به هم ریخته است و باید همۀ اقشار ملت، از دانشمندان که در درجۀ اول هستند و از سایر اقشار، همدست و هم قوه با هم برای
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 264
ساختن یک مملکتی که به واسطۀ این سلطنت پنجاه و چند سال اینها رو به خرابی رفت، [اقدام کنند] هی در بوق کردند که «تمدن بزرگ» و هی خراب کردند [و] الآن ما هیچ تقریباً باید گفت نداریم، ما یک مملکت خراب ـ عرض می کنم که ـ زلزله زده ـ هر چه اسمش را می خواهید بگذارید ـ داریم.(478)
27 / 11 / 57
* * *
پنجاه سال، اقلاً پنجاه و چند سال، و 2500 سال هم جلوتر، کوشش کرده اند تا اینکه خراب کنند. هیچ برای آبادی کوششی نکرده اند. منتها یک کسی خراب می کرد و نمی گفت که من دارم آباد می کنم؛ این محمد رضا خراب می کرد و فریاد می کرد که ما می خواهیم به «تمدن بزرگ» برسیم! ما را عقب راندند. فرهنگ ما عقب است الآن. اقتصاد ما سالم نیست. درست ان شاءالله می شود. و همه چیز ما خراب است. همه جا خراب. هی وعده دادند.(479)
21 / 4 / 58
* * *
مغز خود این پدر و پسر هم آن قدرها کار نمی کرد که بتواند این چیزها را درست کنند. اینها یک چیزهایی بوده است که متفکرها ـ آنهایی که در این امور نقشه دارند، در این امور تحصیل کردند ـ اینها طرح می کردند و چی می کردند، آن وقت یک کسی هم برای این کتاب می نوشت، اسمش را هم می گذاشت مثلاً «تمدن بزرگ»! اسم چی. و آن لاطائل ها را می نوشت برای اغفال ما و برای اینکه مردم خیال کنند که نه، الحمدلله اگر یکی ـ دو سال دیگر ایشان باشند، دیگر اینجا
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 265
می شود ژاپن! دیگر مملکت ما می شود ژاپن که ادعایش هم همین بود که ما به همین زودی، ما جزو اَبَرقدرتها می شویم! این مغز خودِ این کار نمی کرد؛ نقشه ای بود که آنها می دادند و چی می دادند و آنهایی که اطراف بودند و عرض می کنم که ... داشتند در اطراف. و آنها هم برای او می نوشتند و برای او می گفتند و ترویج می کردند.(480)
28 / 6 / 58
* * *
شما هم گوشتان پر شده است از این حرفهایی که محمدرضا می گفت که عدالت اجتماعی، عدالت اجتماعی. دائماً از عدالت اجتماعی و از ترقیات این مملکت گوش ماها را و شماها را پر کرده بود. مملکت به «دروازۀ تمدن بزرگ» رسیده، و یا همین چند وقت دیگر همه در «تمدن بزرگ» وارد می شویم و ایران می شود مثل یک مملکت پیشرفت کرده، و ترقیاتش چه خواهد شد و چه خواهد شد. ادعا زیاد است. اما وقتی همین صاحب ادعایی که مال اینجا بود معلوم شد حالش، فهمیدند و فهمیدیم که این آدم نه اینکه می خواست این ملت را به تمدن برساند، بلکه می خواست این ملت به عقب برگردد، و نگذارد جلو برود یک قدم، مأمور این کار بود. و خدمتش [را] هم تا بود خوب انجام داد. یعنی همۀ دستگاهها را فلج کرد.(481)
25 / 9 / 58
* * *
شما آقایان متوجه هستید که لااقل، در این پنجاه سال و پنجاه و چند سال که همه اش را من یادم است و کمی از شماست که تمامش را یادتان باشد و این کارهای اخیر شاه مخلوع را هم شماها یادتان است که با اسم تمدن
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 266
بزرگ، با اسم اینکه من می خواهم این مملکت را در دو سال، سه سال دیگر، مثل ژاپن، بلکه مثل امریکا کنم، با این اسم، تمام حیثیت این مملکت را از دست داد و تقدیم آنهایی که باید بخورند، کرد.(482)
4 / 4 / 59
* * *
ما را هی بازی دادند، کشور ما را هی بازی دادند، ملت ما را هی بازی دادند که ما می خواهیم شما را برسانیم به تمدن بزرگ! وقتی رفتند دیدیم که تمدن بزرگ که نبود هیچ، ما را منحط کردند تا حدی که همه چیزمان وابسته به غیر بود. و همۀ دارایی ما را بردند اینها. اینها که رفتند، تمام بانکهای اینجا را غارت کردند، رفتند اینقدر بدهکار هستند این فراریها به این بانکها. سالهای طولانی باید زحمت بکشند تا [بدهی] بانکها را حالا خود ایران بدهد.(483)
28 / 9 / 61
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 267