بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

از بین بردن نیروی انسانی

از بین بردن نیروی انسانی

‏ ‏

‏سپاه دانش، سپاه چه، سپاه دین، این را همۀ مردم می دانند که این سپاه‏‎ ‎‏دانش برای چه رفته توی دهات و قصبات. اینها همه اش برای‏‎ ‎‏ثناخوانی برای ایشان است؛ همه اش برای ترویج باطل است؛ همه اش‏‎ ‎‏مأمور این هستند که این مردم را عقب نگه دارند؛ این مردم را تبلیغات‏‎ ‎‏بکنند که این مردم همه تابع شاه باشند و «چه امر خداوند و چه امر‏‎ ‎‏شاه» منطق مردم باشد. تمام این کارهایی که این آقا کرده است برای‏‎ ‎‏این مملکت، اینها را برگردانده است به عقب، عقبِ عقب.(460)‏

29 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏بنده در این مدت که از ایران خارج بودم دعاگوی همۀ آقایان بودم، و‏‎ ‎‏حالا هم که برگشتم به خدمت آقایان برای خدمتگزاری، خدمت به‏‎ ‎‏روحانیت، خدمت به آقایان علما و فضلا، خدمت به جامعۀ ایرانی،‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 254
‏حالا می بینم که رفقایی که ما داشتیم با ریش سیاه اینجا گذاشتیم با‏‎ ‎‏ریش سفید تحویل می گیریم. ما اشخاصی در زندان داشتیم که وقتی‏‎ ‎‏که از پیش ما رفتند در زندان، سالم بودند، قوی بودند؛ وقتی که از‏‎ ‎‏زندان بیرون آمدند، آنهایی که زنده مانده اند و از زندان بیرون آمده اند‏‎ ‎‏ضعیف شده اند، پیرمرد شده اند، مریض شده اند. این نیروهای انسانی‏‎ ‎‏که از دست ما رفته است، این از همۀ چیزها بالاتر بود. جنایاتی که‏‎ ‎‏سلسلۀ پهلوی در جامعۀ ما کرد، شاید هیچ جنایتی بالاتر از این‏‎ ‎‏جنایت نبود که نیروهای فعالۀ انسانی ما را، یا از بین بردند یا فعالیت‏‎ ‎‏آنها را خنثی کردند برای مدتهای زیاد. آنهایی که باید به این امت‏‎ ‎‏خدمت کنند، مثل علمای اعلام و اشخاص روشنفکر، اینها را در‏‎ ‎‏زندان بردند. ده سال، پانزده سال، پنج سال در زندان اینها را بردند.‏‎ ‎‏صرفِ نظر از آن زجرهایی که به اینها کردند، آن خلافِ انسانیتهایی که‏‎ ‎‏با این اولیای خدا کردند، این نیرو را هدر دادند؛ یعنی نیرویی که باید‏‎ ‎‏در جامعه فعال باشد. اگر مدرس است، عده ای را تربیت بکند؛ اگر‏‎ ‎‏محصل است، خودش تربیت بشود؛ اگر فعالیتهای سیاسی دارد،‏‎ ‎‏فعالیت سیاسی بکند؛ فعالیتهای مذهبی دارد، فعالیتهای مذهبی بکند‏‎ ‎‏ـ تمام اینها را اینها به هدر دادند.(461)‏

13 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏شما آقایان شاید بهتر از من مطلع باشید که در این پنجاه سال حکومت‏‎ ‎‏سیاه، سلسلۀ پهلوی برای ایران تقریباً باید گفت هیچ نگذاشتند؛ یعنی‏‎ ‎‏سرمایه های انسانی را و سرمایه های مادی ما را اینها از بین بردند.‏‎ ‎‏دانشگاهها که باید سرمایۀ انسانی برای ما درست کنند، اینها به وضع‏‎ ‎‏عقب افتاده ای نگه داشتند و دستور داشتند که نگذارند ‏‏[‏‏در‏‎ ‎‏]‏‏آنجا یک‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 255
‏انسان کامل و خدمتگزار بار بیاید. و سرمایه های مادی مان آنکه‏‎ ‎‏زیرزمینی بود، نفت بود دادند به این و آن، و در ازای آن، چیزهایی‏‎ ‎‏گرفتند که به درد ما نمی خورَد.(462)‏

17 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏پنجاه و چند سال است که پیرمردهای ما ـ آنهایی که به سن من یا یک‏‎ ‎‏قدری هم کمتر هستند ـ پنجاه و چند سال است که عذاب الیم این ‏‎ ‎‏طایفه را کشیدند. و شما جوانها هم بیست و چند سال است که دیدید ‏‎ ‎‏هرچه دیدید و شنیدید هرچه شنیدید. همۀ ذخایر ما را از بین بردند؛ ‏‎ ‎‏نیروی انسانی که از همۀ ذخایر بالاتر است از بین بردند؛ انسانهای ما ‏‎ ‎‏را که باید مقدرات این مملکت در دست آنها باشد و مملکت را آباد ‏‎ ‎‏کنند، معنویتش را آباد کنند، مادیتش را آباد کنند، این نیروها را از ‏‎ ‎‏دست ما گرفتند یا به مراکز فحشا کشیدند.(463)‏

16 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏پنجاه و چند سال، اینها در رأس این مملکت بودند و خرابکاری‏‎ ‎‏کردند، و خودشان چون خراب بودند، آنهایی که نزدیک به اینها بودند‏‎ ‎‏خراب شدند. دستۀ بعد که نزدیک به این خرابها بودند، آنها هم خراب‏‎ ‎‏شدند. همین طور از بالا خرابی شروع شد، تا قشرهای پایین؛ همه جا‏‎ ‎‏را فاسد کردند اینها. که الآن قحط الرجال است در مملکتمان.‏‎ ‎‏نمی توانیم یک افراد صحیح مهذب را پیدا کنیم، الاّ چند. کم هستند‏‎ ‎‏اینها، و این برای این است که در این پنجاه و چند سال، اینها آنقدر که‏‎ ‎‏به ذخایر انسانی ما صدمه زدند، به ذخایر ملی و مملکتی ما ـ آنقدر ـ‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 256
‏صدمه نزدند. بلکه همه را هم دزدیدند، لکن مهم اینها بود.(464)‏

24 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ما الآن یک کشوری داریم که سالهای طولانی و خصوصاً در این پنجاه‏‎ ‎‏و چند سالی که این پدر و پسر غیر صحیح، این پدر و پسر جنایتکار،‏‎ ‎‏در این مملکت حکومت کردند، نیروی انسانی ما را از بین بردند. الآن‏‎ ‎‏شما باید چراغ بردارید و بگردید دوره که انسان پیدا بکنید! نگذاشتند‏‎ ‎‏انسان پیدا بشود. دانشگاهها را نگذاشتند دانشگاه اسلامی باشد،‏‎ ‎‏دانشگاه انسانی باشد. مدارس ما را نگذاشتند درست ما درس‏‎ ‎‏بخوانیم. فشارها، اختناقها در آن زمان، در این زمان؛ هر کدام به یک‏‎ ‎‏شکلی. جوانهای ما را برایشان مراکز فحشا تهیه کردند؛ و تشویق‏‎ ‎‏کردند به این مراکز فحشا. مراکز فحشا را می گویند بیشتر از کتابخانه‏‎ ‎‏هست! و همین طور هم هست. حالا ان شاءالله امیدوارم جلوگیری‏‎ ‎‏شده باشد.(465)‏

23 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ما وارث یک مملکتی هستیم که در پنجاه و چند سال تحت فشار‏‎ ‎‏امریکا و انگلستان و سایر ممالک ابرقدرتها بوده است؛ و به صورت‏‎ ‎‏خرابه ای درآمده است که همه چیزش عقب مانده است. و بالاتر از‏‎ ‎‏همه، نیروهای انسانیش عقب مانده است، نگذاشتند که رشد بکند‏‎ ‎‏نیروی انسانی. نگذاشتند که اسلام آن کارهائی را که می خواهد بکند،‏‎ ‎‏بکند. از این جهت، ما یک مملکتی هستیم که جنگزده هستیم.‏‎ ‎‏مملکتی هستیم که پنجاه سال فساد در آن بوده است، فساد زده‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 257
‏هستیم.(466)‏

3 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏پشت این دیواری که شکست یک خرابه ای هم گذاشته بودند اسمش‏‎ ‎‏ایران بود، سی و پنج میلیون جمعیت که همه در حبس بودند ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ برای‏‎ ‎‏حتی این خانمها همچو ساده نبود که یک وقت اینجا جمع بشوید،‏‎ ‎‏برای اینکه امکان نداشت. اگر یک همچو حرفهایی راجع به اجتماع‏‎ ‎‏خودمان، راجع به سیاست، راجع به اجتماع، راجع به مملکت،‏‎ ‎‏می خواستید بگویید، امکان نداشت برایتان که بیایید اینجا بنشینید و‏‎ ‎‏آسوده و راحت مقالۀ خودتان را بخوانید و مسائل خودتان را طرح‏‎ ‎‏بکنید.(467)‏

11 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏اگر مغزهای ما عمل می کرد، حالا وضع کشور ما غیر از این بود، لکن‏‎ ‎‏نگذاشتند مغزهای ما عمل بکند. همه چیز را آوردند، اموال زیرزمینی‏‎ ‎‏ما را دادند و همه چیز را آوردند، فراهم کردند که مبادا شما به فکر این‏‎ ‎‏بیفتید یک صنعتی ایجاد کنید. تا ارتباطتان را از دنیا قطع نکنید.(468)‏

12 / 8 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏در رژیم گذشته، ما خودمان را گم کرده بودیم و آنها هر کاری که‏‎ ‎‏می خواستند کردند و به ما تزریق کردند که شما توانایی انجام کارها را‏‎ ‎‏ندارید و دانشمندان ما از آنها توسری می خورند. و این بود وضع ما، و‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 258
‏مردم ما هم می گفتند: برای چه کسی کار بکنیم؛ چون همه چیز ما‏‎ ‎‏وابسته است. و مصیبت بالاتر این بود که جوانان ما با دستور‏‎ ‎‏مستشاران خارجی عمل می کردند و منافعشان به جیب اجانب‏‎ ‎‏می رفت. و قهراً هر کسی که می خواست در چنین محیطی انسان‏‎ ‎‏مستقلی باشد، توسری می خورد و از مسائل مأیوس و افسرده‏‎ ‎‏می شد.(469)‏‎[1]‎

26 / 7 / 61

*  *  *

‏ ‏

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 259

  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 6، ص 269 ـ 270.     2. همان؛ ج 8 ، ص 497 ـ 498.     3. همان؛ ج 9، ص 52 ـ 53.     4. همان؛ ج 10، ص 389 ـ 390.