بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

اضمحلال فرهنگ

اضمحلال فرهنگ

‏ ‏

‏آنچه می توان گفت ام الامراض است، رواج روزافزون فرهنگ اجنبی‏‎ ‎‏استعماری است که در سالهای بسی طولانی جوانان ما را با افکار‏‎ ‎‏مسموم پرورش داده و عمال داخلی استعمار بر آن دامن زده اند و از یک‏‎ ‎‏فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و کارفرمای استعمارزده حاصل‏‎ ‎‏نمی شود. باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ حاضر را بررسی کرده و به‏‎ ‎‏اطلاع ملتها برسانید و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده، به جای‏‎ ‎‏آن فرهنگ اسلامی ـ انسانی را جایگزین کنید تا نسلهای آینده با روش‏‎ ‎‏آنکه انسان سازی و عدلپروری است، تربیت شوند.(446)‏

28 / 2 / 50

*  *  *

‏ ‏

‏اگر عدالت در بین زمامداران نباشد، این مفاسدی است که دارید‏‎ ‎‏می بینید. اسلحه دست اشخاص غیرصالح، اسلحه دست اشخاص‏‎ ‎‏ناصالح، اشخاص بی انصاف، بی عدالت.‏

‏     ‏‏اینها از این طرف آدمکشی می کنند، از آن طرف «عدالت اجتماعی،‏‎ ‎‏عدالت اجتماعی»! از آن طرف فشار می آورند به زنها که باید بی حجاب‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 245
‏بشوید، از آن طرف «آزادی نسوان، آزادی نسوان»! اینها مضحکه است؛‏‎ ‎‏این آزادی مضحکه است، آزادی نیست.(447)‏

دی 1356

*  *  *

‏ ‏

‏در ایران بنا بر این بوده است که یک فرهنگ وابسته، فرهنگ «وابسته»‏‎ ‎‏به معنای اینکه یک فرهنگی داشته باشیم ما، دانشگاه داشته باشیم،‏‎ ‎‏نگویند دانشگاه نداریم، دانشکده، دانشگاه، دانشسرا، همۀ این الفاظِ‏‎ ‎‏موافق با فرم تمدن، الفاظش را داشته باشیم لکن محتوا نداشته باشد که‏‎ ‎‏صورتْ شبیه تمدن ولی توخالی! از اولی که مدارس در ایران‏‎ ‎‏ـ مدرسه ای که می خواسته که یک رشدی بکند ـ در ایران تأسیس شده‏‎ ‎‏ـ از اول اینطور بوده منتها به این فساد نبوده ـ از اول اینطور بوده که بنا‏‎ ‎‏براین بوده است که نگذارند یک فرهنگ به معنای واقعی در ایران‏‎ ‎‏تحقق پیدا بکند؛ برای اینکه آنها می دانستند که اگر یک فرهنگ‏‎ ‎‏حقیقی واقعی و یک تحصیلکرده های صحیح در ایران پیدا بشود،‏‎ ‎‏مزاحمت خواهند کرد؛ با مقاصدی که آنها دارند و با منافع آنها، که‏‎ ‎‏منافعشان چپاول کردن مال این ملت است، مزاحمت دارد. اینها از اول‏‎ ‎‏نقشه را جوری کشیدند که این فرهنگْ یک فرهنگ که قابل این باشد‏‎ ‎‏که این جوانهای ما را ترقی بدهد و یک جوان فرهنگی صحیح بار‏‎ ‎‏بیاورد، از این مانع شدند. و حالا دیگر به آن شکوفایی، مسأله ای که‏‎ ‎‏آنها خواستند، درآمده که اصلش هیچ فرهنگ ما صورت فرهنگ به‏‎ ‎‏معنای واقعی ندارد؛ و جوانهای ما را عمرهایشان را دارند ضایع‏‎ ‎‏می کنند. یعنی رفتن در این دانشکده ها و در این دانشگاهها جز تضییع‏‎ ‎‏عمر معلم و متعلم چیزی نیست. معلمها هم این را می دانند، متعلمها‏‎ ‎‏هم این را می دانند ـ همه می دانند لکن وضع اینطوری است. ما که‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 246
‏می گوییم باید این ورق برگردد، پیچیده بشود تمام این نقشه هایی که‏‎ ‎‏خارجیها به دست این عمال خبیثشان در ایران پیاده کرده اند، باید اینها‏‎ ‎‏برداشته بشود، برای این است که ما می بینیم که هر جا دست بگذاریم‏‎ ‎‏فاسد است! اگر ما یک مدرسه و دانشگاه به معنای حقیقی داشتیم،‏‎ ‎‏چطور وقتی که ثروتمندهای ما ـ خود «عالیجناب» ـ وقتی یک کسالت‏‎ ‎‏پیدا می کنند، باید از خارج یا بیاورند، یا اینها را منتقل کنند به خارج.‏‎ ‎‏باید بروند لندن خودشان را معالجه کنند؟! چطور از لندن هیچ وقت‏‎ ‎‏نمی آیند تهران خودشان را معالجه کنند یا جای دیگر بروند؟ باید از‏‎ ‎‏اینجا برویم ـ از ایران باید بروند به لندن برای معالجه! این دلیل بر این‏‎ ‎‏است که ما طبیب نداریم به معنای حقیقی. طبیب داریم، طبیبْ‏‎ ‎‏تصدیق هم گرفته، دیپلم هم دارد، همه چیز دارد، «پروفسور» هم به او‏‎ ‎‏می گویند! اما به معنای واقعی ندارد؛ محتوا ندارد، صورت است. یک‏‎ ‎‏چیزی که این هم از آنهایی است که تغییر کرده، از همان لغات است که‏‎ ‎‏تغییر کرده، «پروفسور» هم هست یعنی این لفظ را گذاشته اند روی‏‎ ‎‏یک معنایی که آن معنا را ندارد، محتوا ندارد و لهذا وقتی که یکی‏‎ ‎‏مریض می شود می گویند نه، باید برود، باید برود لندن! طبیبها هم‏‎ ‎‏می گویند باید برود لندن. خودِ طبیبها! طبیب هم که آمده، می گویند‏‎ ‎‏اینجا ـ خوب اینجا دیگر معذوریم، بروند آنجا! ایشان برود لندن‏‎ ‎‏معالجه کنند! این فقر ماست در فرهنگ؛ فقر ماست در دانشگاهها؛ در‏‎ ‎‏دانشکده ها. و اینها می خواهند ما فقیر باشیم. برای چه ما طبیب داشته‏‎ ‎‏باشیم؟ باید یک قدری این ملت احتیاج داشته باشد، وابسته باشد!‏‎ ‎‏ملت هم می خواهند وابسته باشد به این دولتهای دیگر و به ملتهای‏‎ ‎‏دیگر.(448)‏

11 / 8 / 57

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 247
سؤال: ‏[‏‏همان طور که می دانید، انقلاب فلسطین در اوایل ژانویۀ سال‏‎ ‎‏1965 شروع شد و پس از شکست 1967، قدرت و گسترش یافت. آیا‏‎ ‎‏اخبار آن به ملت ایران می رسید؟ به چه وسیله ای؟‏‏]‏

جواب:‏ آری خبر می رسید. به همان وسیله ای که به سایر کشورها‏‎ ‎‏می رسید. البته رژیم ایران سعی می کرد که اخبار جنگ مسلمانان با کفار‏‎ ‎‏را به نفع کفار گزارش کند و این کار را همیشه کرده است و همیشه‏‎ ‎‏اعراب را مشتی مردمی که مسائل را درست درک نمی کنند، معرفی کرده‏‎ ‎‏است. رژیم، یکی از پشتیبانان بزرگ اسرائیل است. رادیو ایران و‏‎ ‎‏وسایل ارتباط جمعی همه، چه آنها که از خود رژیم است و چه آنها که‏‎ ‎‏زیر فشار رژیم بودند، به نفع اسرائیل کار می کردند و این ما بودیم که از‏‎ ‎‏اول با تمام برنامه ها مخالفت کردیم و اکنون نیز می کنیم.(449)‏

24 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است. فرهنگ‏‎ ‎‏ما را این ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‏ عقب نگه داشته به طوری که الآن جوانهای ما‏‎ ‎‏تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تامِّ تمام نیست و باید بعد از اینکه‏‎ ‎‏یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند، آن هم با این مصیبتها، آن‏‎ ‎‏هم با این ‏‏[‏‏فشار‏‏]‏‏ها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال‏‎ ‎‏است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند‏‎ ‎‏سال است که این دانشگاه را داریم؛ لکن چون خیانت شده است به ما،‏‎ ‎‏از این جهت رشد نکرده؛ رشد انسانی ندارد. تمام انسانها و نیروی‏‎ ‎‏انسانی ما را از بین برده است این آدم.(450)‏

12 / 11 / 57

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 248
‏مملکت ما را با اسم «تمدن بزرگ» همه چیزش را به عقب زدند.‏‎ ‎‏فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است که نمی گذارد بچه های ما‏‎ ‎‏تربیت و رشد پیدا کنند. بعد از تقریباً هفتاد سال مدرسه داشتن و سی‏‎ ‎‏و چند سال ـ یا بیشتر ـ دانشگاه داشتن مع ذلک اگر یک لوزه ای را‏‎ ‎‏بخواهند عمل بکنند، می گویند که باید برود به لندن عمل بکند! اگر‏‎ ‎‏یک کسی سینه اش مثلاً درد داشته باشد یا یک مرض ‏‏[‏‏داشته باشد‏‏]‏‎ ‎‏باید برود به خارج. برای اینکه نگذاشته اند نیروی جوانهای ما رشد و‏‎ ‎‏تربیت پیدا بکند.(451)‏

11 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏می خواستند این خواهرها را بِکِشند به یک کارهایی که نه اینکه‏‎ ‎‏بی تفاوتشان کنند؛ فاسدشان بکنند، و اسباب این بشوند که دیگران را‏‎ ‎‏به فساد بکشند.‏

‏     ‏‏مقصد این بود اینکه طرح می کردند که بله، ما «آزادزنان و‏‎ ‎‏آزادمردان»! ما آزاد کردیم؛ مثلاً پانزده میلیون زن را آزاد کردیم! آن‏‎ ‎‏آزادی که آنها می خواستند چه بود؟ مردها آزاد بودند تا زنها آزاد باشند؟‏‎ ‎‏آزادمردان و آزادزنان در چی؟ شما آزاد بودید در چی؟ ما آزاد بودیم در‏‎ ‎‏چه؟ مردها آزاد بودند؟ بله، در یک چیزهایی آزاد بودند و آنها هم دامن‏‎ ‎‏به آن می زدند در اینکه یک مراکز فسادی درست بکنند.(452)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏یک کشوری که لااقل در این پنجاه و چندسال که ما شاهد بودیم‏‎ ‎‏آنطور به هم ریخته و خراب و آشفته و همه چیزش عقب مانده و‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 249
‏اقتصادش ورشکسته تقریباً و همه چیزش عقب رانده و فرهنگش‏‎ ‎‏یک فرهنگ فاسد استعماری. یک همچو کشوری الآن به دست شما‏‎ ‎‏افتاده است و به دست ملت. کشوری که پنجاه و چند سال لااقل در‏‎ ‎‏طول تاریخ از همۀ اطراف کوشش کردند که عقب مانده باشد و آشفته.‏‎ ‎‏شما امید این را نداشته باشید که به مجرد اینکه آن سد بزرگ شیطانی‏‎ ‎‏شکسته شد ما به بهشت موعود برسیم. ما به یک خرابه رسیده ایم. یک‏‎ ‎‏خرابه ای که فرهنگش سالهای طولانی لازم دارد تا عوض بشود.‏‎ ‎‏مغزها که در آن رژیم تربیت شده است به تربیت خاصی، طول یک‏‎ ‎‏نسل می خواهد تا اینکه تغییر بکند. همه چیز باید تغییر بکند.(453)‏

15 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما دیدید که در زمان محمدرضا برای یک مرض خیلی جزئی ـ حالا‏‎ ‎‏آپاندیس بود یا شبیه به او ـ از خارج طبیب آوردند. و می دانید که یک‏‎ ‎‏کسی که ادعای این را داشت که من رهبر این ملت هستم و من‏‎ ‎‏می خواهم این کشور را به «تمدن بزرگ» برسانم و آن همه تبلیغات‏‎ ‎‏برای این مسأله کردند تا او را یک شخصیت بزرگی نشان بدهند، از‏‎ ‎‏یک همچو شخصیت به قول خودشان «بزرگ» یک همچو عملی، چه‏‎ ‎‏غائله ای و چه فاجعه ای برای مملکت ایجاد می کند در نظر خارج و در‏‎ ‎‏نظر داخل. در خارج ایجاد می کند این مطلب را که اینها چنانچه طبیب‏‎ ‎‏متخصصی راجع به یک همچو امری هم داشتند. خوب، دیگر لازم‏‎ ‎‏نبود از خارج بیاید. در داخل هم، بی اعتبار کردن اطبا و دکترهای ما‏‎ ‎‏بود. انسان این طور می فهمد که این یک مسأله اتفاقی نبود که این آدم‏‎ ‎‏از باب اینکه به این وابسته اش علاقه داشت می خواست که از خارج‏‎ ‎‏بیاورد. این یک مسأله برنامه ریزی شده ای بود که شخصیت را بگیرند‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 250
‏از این کشور.(454)‏

26 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏خدا می داند که اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر‏‎ ‎‏اسلام در اینجا آورده بود. اگر مهلت پیدا می کرد این رژیم غیر انسانی،‏‎ ‎‏اسلام را از محتوای خودش بکلی خالی می کرد و یک صورت‏‎ ‎‏بی محتوا، حتی صورت را هم نمی گذاشت حفظ بشود. فجایعی که در‏‎ ‎‏زمان او واقع شد، تاریخ امید است که ثبت کند و متفکران و متوجهان‏‎ ‎‏به مسائل بنویسند و باشد در مخزنها تا ببینند اشخاصی که بعدها‏‎ ‎‏می آیند. بنا، بر این بود که اصل اسلام در اینجا محو بشود، شروع‏‎ ‎‏کردند تاریخ اسلام را تغییر دادند و شروع کردند، و جوانهای ما را از‏‎ ‎‏اسلام می خواستند جدا کنند. مواد مخدره و موادی که انسان کش‏‎ ‎‏است، در اینجا به دست همین خاندان پهلوی خریده می شد و پخش‏‎ ‎‏می شد. این نه برای این بود که فقط منافع مادی می خواستند، برای این‏‎ ‎‏بود که اطاعت امر آنها را بکنند که باید ایران عقب مانده بماند و یک‏‎ ‎‏عده افیونی و هروئینی و عیاش نمی توانند کشور خودشان را حفظ‏‎ ‎‏کنند، آنها بنشینند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالی کنند.(455)‏

21 / 11 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏بنی امیه قصد داشتند که اسلام را از بین ببرند، و در رژیم گذشته نیز‏‎ ‎‏افرادی مثل یزید، خلاف شرع می کردند و به اسم «دروازۀ تمدن»‏‎ ‎‏بنا داشتند که دانشگاهها را فاسد و مردم عادی را سرگرم به مسائل‏‎ ‎‏شهوانی کنند، که اگر مردم انقلاب نکرده بودند و چند سال دیگر‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 251
‏مملکت دست آنها بود همه چیز خراب می شد، که با عنایت خداوند‏‎ ‎‏آن مسائل از بین رفت.(456)‏

26 / 2 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏از نقشه های شیطانیِ قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای‏‎ ‎‏طولانی در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج‏‎ ‎‏گرفت و در زمان محمدرضا با روشهای مختلف دنباله گیری شد، به‏‎ ‎‏انزواکشاندن روحانیت است؛ که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی‏‎ ‎‏و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمات و اعدام و امثال آن، و در‏‎ ‎‏زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد‏‎ ‎‏عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این‏‎ ‎‏زمینه شد؛ و مع الأسف به واسطۀ بیخبری هر دو قشر از توطئۀ شیطانی‏‎ ‎‏ابرقدرتها نتیجۀ چشمگیری گرفته شد. از یک طرف، از دبستانها تا‏‎ ‎‏دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و رؤسای‏‎ ‎‏دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر‏‎ ‎‏ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت قرار‏‎ ‎‏گیرند که قشر مؤثر را که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از‏‎ ‎‏کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که از ادیان مطلقاً، و‏‎ ‎‏اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و‏‎ ‎‏مبلغان، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان، و طرفدار‏‎ ‎‏سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی‏‎ ‎‏در بعد از آن معرفی می نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء،‏‎ ‎‏روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و‏‎ ‎‏همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 252
‏متهم می نمودند. نتیجه آنکه دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و‏‎ ‎‏روحانیون و متدینان باشند؛ و توده های مردم که علاقه به دین و‏‎ ‎‏روحانی دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است‏‎ ‎‏باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهی و روحانی راه‏‎ ‎‏را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت‏‎ ‎‏قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه‏‎ ‎‏دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و می رفت که چه آید.(457)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

‏ ‏

‏از توطئه های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ام، به‏‎ ‎‏دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که‏‎ ‎‏مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با‏‎ ‎‏روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی که در‏‎ ‎‏دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشۀ آنان برداشتن روحانیون از سر‏‎ ‎‏راه و منزوی کردن آنان است؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در‏‎ ‎‏زمان رضاخان عمل شد ولی نتیجۀ معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و‏‎ ‎‏تهمتها و نقشه های شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیلکرده و به‏‎ ‎‏اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل می شد و در‏‎ ‎‏ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون‏‎ ‎‏خشونت ولی موذیانه.(458)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

‏ ‏

‏رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 253
‏تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد‏‎ ‎‏سال اخیر بویژه نیمۀ دوم آن، چه نقشه های بزرگی از این ابزار، چه در‏‎ ‎‏تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ‏‎ ‎‏استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد.(459)‏‎[1]‎

15 / 3 / 68

*  *  *

‏ ‏

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 254

  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 6، ص 178ـ 179.     2. همان؛ ج 8 ، ص 450ـ451.     3. همان؛ ج 9، ص 78ـ 79.