اضمحلال فرهنگ
آنچه می توان گفت ام الامراض است، رواج روزافزون فرهنگ اجنبی استعماری است که در سالهای بسی طولانی جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده و عمال داخلی استعمار بر آن دامن زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و کارفرمای استعمارزده حاصل نمی شود. باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ حاضر را بررسی کرده و به اطلاع ملتها برسانید و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده، به جای آن فرهنگ اسلامی ـ انسانی را جایگزین کنید تا نسلهای آینده با روش آنکه انسان سازی و عدلپروری است، تربیت شوند.(446)
28 / 2 / 50
* * *
اگر عدالت در بین زمامداران نباشد، این مفاسدی است که دارید می بینید. اسلحه دست اشخاص غیرصالح، اسلحه دست اشخاص ناصالح، اشخاص بی انصاف، بی عدالت.
اینها از این طرف آدمکشی می کنند، از آن طرف «عدالت اجتماعی، عدالت اجتماعی»! از آن طرف فشار می آورند به زنها که باید بی حجاب
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 245
بشوید، از آن طرف «آزادی نسوان، آزادی نسوان»! اینها مضحکه است؛ این آزادی مضحکه است، آزادی نیست.(447)
دی 1356
* * *
در ایران بنا بر این بوده است که یک فرهنگ وابسته، فرهنگ «وابسته» به معنای اینکه یک فرهنگی داشته باشیم ما، دانشگاه داشته باشیم، نگویند دانشگاه نداریم، دانشکده، دانشگاه، دانشسرا، همۀ این الفاظِ موافق با فرم تمدن، الفاظش را داشته باشیم لکن محتوا نداشته باشد که صورتْ شبیه تمدن ولی توخالی! از اولی که مدارس در ایران ـ مدرسه ای که می خواسته که یک رشدی بکند ـ در ایران تأسیس شده ـ از اول اینطور بوده منتها به این فساد نبوده ـ از اول اینطور بوده که بنا براین بوده است که نگذارند یک فرهنگ به معنای واقعی در ایران تحقق پیدا بکند؛ برای اینکه آنها می دانستند که اگر یک فرهنگ حقیقی واقعی و یک تحصیلکرده های صحیح در ایران پیدا بشود، مزاحمت خواهند کرد؛ با مقاصدی که آنها دارند و با منافع آنها، که منافعشان چپاول کردن مال این ملت است، مزاحمت دارد. اینها از اول نقشه را جوری کشیدند که این فرهنگْ یک فرهنگ که قابل این باشد که این جوانهای ما را ترقی بدهد و یک جوان فرهنگی صحیح بار بیاورد، از این مانع شدند. و حالا دیگر به آن شکوفایی، مسأله ای که آنها خواستند، درآمده که اصلش هیچ فرهنگ ما صورت فرهنگ به معنای واقعی ندارد؛ و جوانهای ما را عمرهایشان را دارند ضایع می کنند. یعنی رفتن در این دانشکده ها و در این دانشگاهها جز تضییع عمر معلم و متعلم چیزی نیست. معلمها هم این را می دانند، متعلمها هم این را می دانند ـ همه می دانند لکن وضع اینطوری است. ما که
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 246
می گوییم باید این ورق برگردد، پیچیده بشود تمام این نقشه هایی که خارجیها به دست این عمال خبیثشان در ایران پیاده کرده اند، باید اینها برداشته بشود، برای این است که ما می بینیم که هر جا دست بگذاریم فاسد است! اگر ما یک مدرسه و دانشگاه به معنای حقیقی داشتیم، چطور وقتی که ثروتمندهای ما ـ خود «عالیجناب» ـ وقتی یک کسالت پیدا می کنند، باید از خارج یا بیاورند، یا اینها را منتقل کنند به خارج. باید بروند لندن خودشان را معالجه کنند؟! چطور از لندن هیچ وقت نمی آیند تهران خودشان را معالجه کنند یا جای دیگر بروند؟ باید از اینجا برویم ـ از ایران باید بروند به لندن برای معالجه! این دلیل بر این است که ما طبیب نداریم به معنای حقیقی. طبیب داریم، طبیبْ تصدیق هم گرفته، دیپلم هم دارد، همه چیز دارد، «پروفسور» هم به او می گویند! اما به معنای واقعی ندارد؛ محتوا ندارد، صورت است. یک چیزی که این هم از آنهایی است که تغییر کرده، از همان لغات است که تغییر کرده، «پروفسور» هم هست یعنی این لفظ را گذاشته اند روی یک معنایی که آن معنا را ندارد، محتوا ندارد و لهذا وقتی که یکی مریض می شود می گویند نه، باید برود، باید برود لندن! طبیبها هم می گویند باید برود لندن. خودِ طبیبها! طبیب هم که آمده، می گویند اینجا ـ خوب اینجا دیگر معذوریم، بروند آنجا! ایشان برود لندن معالجه کنند! این فقر ماست در فرهنگ؛ فقر ماست در دانشگاهها؛ در دانشکده ها. و اینها می خواهند ما فقیر باشیم. برای چه ما طبیب داشته باشیم؟ باید یک قدری این ملت احتیاج داشته باشد، وابسته باشد! ملت هم می خواهند وابسته باشد به این دولتهای دیگر و به ملتهای دیگر.(448)
11 / 8 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 247
سؤال: [همان طور که می دانید، انقلاب فلسطین در اوایل ژانویۀ سال 1965 شروع شد و پس از شکست 1967، قدرت و گسترش یافت. آیا اخبار آن به ملت ایران می رسید؟ به چه وسیله ای؟]
جواب: آری خبر می رسید. به همان وسیله ای که به سایر کشورها می رسید. البته رژیم ایران سعی می کرد که اخبار جنگ مسلمانان با کفار را به نفع کفار گزارش کند و این کار را همیشه کرده است و همیشه اعراب را مشتی مردمی که مسائل را درست درک نمی کنند، معرفی کرده است. رژیم، یکی از پشتیبانان بزرگ اسرائیل است. رادیو ایران و وسایل ارتباط جمعی همه، چه آنها که از خود رژیم است و چه آنها که زیر فشار رژیم بودند، به نفع اسرائیل کار می کردند و این ما بودیم که از اول با تمام برنامه ها مخالفت کردیم و اکنون نیز می کنیم.(449)
24 / 9 / 57
* * *
فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است. فرهنگ ما را این [شاه] عقب نگه داشته به طوری که الآن جوانهای ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تامِّ تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند، آن هم با این مصیبتها، آن هم با این [فشار]ها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم؛ لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده؛ رشد انسانی ندارد. تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.(450)
12 / 11 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 248
مملکت ما را با اسم «تمدن بزرگ» همه چیزش را به عقب زدند. فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است که نمی گذارد بچه های ما تربیت و رشد پیدا کنند. بعد از تقریباً هفتاد سال مدرسه داشتن و سی و چند سال ـ یا بیشتر ـ دانشگاه داشتن مع ذلک اگر یک لوزه ای را بخواهند عمل بکنند، می گویند که باید برود به لندن عمل بکند! اگر یک کسی سینه اش مثلاً درد داشته باشد یا یک مرض [داشته باشد] باید برود به خارج. برای اینکه نگذاشته اند نیروی جوانهای ما رشد و تربیت پیدا بکند.(451)
11 / 12 / 57
* * *
می خواستند این خواهرها را بِکِشند به یک کارهایی که نه اینکه بی تفاوتشان کنند؛ فاسدشان بکنند، و اسباب این بشوند که دیگران را به فساد بکشند.
مقصد این بود اینکه طرح می کردند که بله، ما «آزادزنان و آزادمردان»! ما آزاد کردیم؛ مثلاً پانزده میلیون زن را آزاد کردیم! آن آزادی که آنها می خواستند چه بود؟ مردها آزاد بودند تا زنها آزاد باشند؟ آزادمردان و آزادزنان در چی؟ شما آزاد بودید در چی؟ ما آزاد بودیم در چه؟ مردها آزاد بودند؟ بله، در یک چیزهایی آزاد بودند و آنها هم دامن به آن می زدند در اینکه یک مراکز فسادی درست بکنند.(452)
26 / 6 / 58
* * *
یک کشوری که لااقل در این پنجاه و چندسال که ما شاهد بودیم آنطور به هم ریخته و خراب و آشفته و همه چیزش عقب مانده و
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 249
اقتصادش ورشکسته تقریباً و همه چیزش عقب رانده و فرهنگش یک فرهنگ فاسد استعماری. یک همچو کشوری الآن به دست شما افتاده است و به دست ملت. کشوری که پنجاه و چند سال لااقل در طول تاریخ از همۀ اطراف کوشش کردند که عقب مانده باشد و آشفته. شما امید این را نداشته باشید که به مجرد اینکه آن سد بزرگ شیطانی شکسته شد ما به بهشت موعود برسیم. ما به یک خرابه رسیده ایم. یک خرابه ای که فرهنگش سالهای طولانی لازم دارد تا عوض بشود. مغزها که در آن رژیم تربیت شده است به تربیت خاصی، طول یک نسل می خواهد تا اینکه تغییر بکند. همه چیز باید تغییر بکند.(453)
15 / 10 / 58
* * *
شما دیدید که در زمان محمدرضا برای یک مرض خیلی جزئی ـ حالا آپاندیس بود یا شبیه به او ـ از خارج طبیب آوردند. و می دانید که یک کسی که ادعای این را داشت که من رهبر این ملت هستم و من می خواهم این کشور را به «تمدن بزرگ» برسانم و آن همه تبلیغات برای این مسأله کردند تا او را یک شخصیت بزرگی نشان بدهند، از یک همچو شخصیت به قول خودشان «بزرگ» یک همچو عملی، چه غائله ای و چه فاجعه ای برای مملکت ایجاد می کند در نظر خارج و در نظر داخل. در خارج ایجاد می کند این مطلب را که اینها چنانچه طبیب متخصصی راجع به یک همچو امری هم داشتند. خوب، دیگر لازم نبود از خارج بیاید. در داخل هم، بی اعتبار کردن اطبا و دکترهای ما بود. انسان این طور می فهمد که این یک مسأله اتفاقی نبود که این آدم از باب اینکه به این وابسته اش علاقه داشت می خواست که از خارج بیاورد. این یک مسأله برنامه ریزی شده ای بود که شخصیت را بگیرند
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 250
از این کشور.(454)
26 / 11 / 59
* * *
خدا می داند که اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر اسلام در اینجا آورده بود. اگر مهلت پیدا می کرد این رژیم غیر انسانی، اسلام را از محتوای خودش بکلی خالی می کرد و یک صورت بی محتوا، حتی صورت را هم نمی گذاشت حفظ بشود. فجایعی که در زمان او واقع شد، تاریخ امید است که ثبت کند و متفکران و متوجهان به مسائل بنویسند و باشد در مخزنها تا ببینند اشخاصی که بعدها می آیند. بنا، بر این بود که اصل اسلام در اینجا محو بشود، شروع کردند تاریخ اسلام را تغییر دادند و شروع کردند، و جوانهای ما را از اسلام می خواستند جدا کنند. مواد مخدره و موادی که انسان کش است، در اینجا به دست همین خاندان پهلوی خریده می شد و پخش می شد. این نه برای این بود که فقط منافع مادی می خواستند، برای این بود که اطاعت امر آنها را بکنند که باید ایران عقب مانده بماند و یک عده افیونی و هروئینی و عیاش نمی توانند کشور خودشان را حفظ کنند، آنها بنشینند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالی کنند.(455)
21 / 11 / 61
* * *
بنی امیه قصد داشتند که اسلام را از بین ببرند، و در رژیم گذشته نیز افرادی مثل یزید، خلاف شرع می کردند و به اسم «دروازۀ تمدن» بنا داشتند که دانشگاهها را فاسد و مردم عادی را سرگرم به مسائل شهوانی کنند، که اگر مردم انقلاب نکرده بودند و چند سال دیگر
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 251
مملکت دست آنها بود همه چیز خراب می شد، که با عنایت خداوند آن مسائل از بین رفت.(456)
26 / 2 / 62
* * *
از نقشه های شیطانیِ قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای طولانی در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهای مختلف دنباله گیری شد، به انزواکشاندن روحانیت است؛ که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و مع الأسف به واسطۀ بیخبری هر دو قشر از توطئۀ شیطانی ابرقدرتها نتیجۀ چشمگیری گرفته شد. از یک طرف، از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و رؤسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت قرار گیرند که قشر مؤثر را که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که از ادیان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 252
متهم می نمودند. نتیجه آنکه دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و توده های مردم که علاقه به دین و روحانی دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و می رفت که چه آید.(457)
15 / 3 / 68
* * *
از توطئه های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ام، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشۀ آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی کردن آنان است؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان رضاخان عمل شد ولی نتیجۀ معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تهمتها و نقشه های شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل می شد و در ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشونت ولی موذیانه.(458)
15 / 3 / 68
* * *
رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 253
تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بویژه نیمۀ دوم آن، چه نقشه های بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد.(459)
15 / 3 / 68
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 254