بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

حزب رستاخیز

‏ ‏

حزب رستاخیز

‏ ‏

‏نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران،‏‎ ‎‏شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین‏‎ ‎‏است؛ و مخالفت با آن از روشن ترین موارد نهی از منکر است. و چون‏‎ ‎‏این نغمۀ تازه که به دستور کارشناسان یغماگر برای اغفال ملت از‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 216
‏مسائل اساسی، از حلقوم شاه برخاسته تا کشور را بیش از پیش‏‎ ‎‏خفقان زده کند و راه را برای مسائلی که در نظر دارند باز نمایند، و قوۀ‏‎ ‎‏مقاومت را بکلی از ملت سلب نموده و نفس را در سینه ها حبس‏‎ ‎‏سازند. لهذا لازم است ـ حَسَب وظیفه ـ تذکراتی بدهم؛ باشد که ملت‏‎ ‎‏اسلام تا فرصت از دست نرفته با مقاومت بیش از پیش و همه جانبه‏‎ ‎‏جلو این نقشه های خطرناک را بگیرند.‏

‏     قبلاً باید گفت شاه در این پیشنهاد غیرمشروع، به شکست فاحش‏‎ ‎‏طرح استعماری ـ به اصطلاح ـ «انقلاب ششم بهمن» و برخوردار‏‎ ‎‏نبودن آن از پشتیبانی ملت اعتراف نموده است. کسی که بیش از ده‏‎ ‎‏سال است فریاد می زند که ملت ایران موافق با این «انقلاب» است و‏‎ ‎‏اسم آن را «انقلاب شاه و ملت» گذاشته، امروز مردم را به صفهای‏‎ ‎‏مختلف تقسیم کرده و می خواهد با زور سرنیزه برای خود موافق‏‎ ‎‏درست کند. اگر این ـ به اصطلاح ـ «انقلاب» از شاه و ملت می باشد،‏‎ ‎‏دیگر چه احتیاجی به حزب تحمیلی است؟!‏

‏     دربارۀ این حزب ـ به اصطلاح ـ «رستاخیز ملی ایران» باید گفت‏‎ ‎‏ این عمل ـ با این شکل تحمیلی ـ مخالف قانون اساسی و موازین ‏‎ ‎‏بین المللی است و در هیچ یک از کشورهای عالم نظیر ندارد. ایران‏‎ ‎‏ تنها کشوری است که حزبی به امر «ملوکانه» تأسیس کرده و ملت ‏‎ ‎‏مجبور است وارد آن شود، و هر کس از این امر تخلف کند سرنوشت‏‎ ‎‏ او یا حبس و شکنجه و تبعید و یا از حقوق اجتماعی محروم شدن‏‎ ‎‏ است. مردم محروم این کشور مجبورند موافقت خود را با نظام ‏‎ ‎‏شاهنشاهی اعلام کنند؛ نظام پوسیده ای که از نظر اسلام مردود و ‏‎ ‎‏محکوم به فناست؛ نظامی که هر روز ضربۀ تازه ای بر پیکر اسلام وارد‏‎ ‎‏ می آورد، و اگر خدای نخواسته فرصت یابد اساس ‏‏قرآن‏‏ را برمی چیند؛ ‏‎ ‎‏نظامی که هستی ملت را به باد فنا داده و تمام آزادیها را از او سلب کرده‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 217
‏ است؛ نظامی که طبقات جوان روشنفکر را در زندانها و تبعیدگاهها از ‏‎ ‎‏هستی ساقط نموده و باز می خواهد با این حزب بازی اجباری، بر ‏‎ ‎‏قربانیها و زندانیهای خود بیفزاید.(400)‏

21 / 12 / 53

*  *  *

‏ ‏

‏علمای اعلام و سایر طبقات بدانند که تشکیل این حزب، مقدمۀ‏‎ ‎‏بدبختیهای بسیاری است که اثراتش بتدریج ظاهر می شود. بر مراجع‏‎ ‎‏اسلام است که ورود در این حزب را تحریم کنند و نگذارند حقوق ملت‏‎ ‎‏مسلمان ایران پایمال شود. بر سایر طبقات خصوصاً خطبای محترم و‏‎ ‎‏محصلین و طبقۀ جوان دانشگاهی و طبقات کارگر و زارع و تجار و‏‎ ‎‏اصناف است که با مبارزات پیگیر و همه جانبه و مقاومت منفی خود،‏‎ ‎‏اساس این حزب را ویران کنند و مطمئن باشند که رژیم در حال فرو‏‎ ‎‏ریختن است و پیروزی با آنهاست. باید ملت از تبلیغات پوچ دستگاه‏‎ ‎‏اغفال نشود. اینها در عین حال که مخالفت خود را با اسلام و احکام آن‏‎ ‎‏روزافزون می کنند، برای اغفال ساده لوحان، در دستگاه تبلیغاتی مراسم‏‎ ‎‏خواندن دعای کمیل و سینه زنی و زنجیرزنی پخش می کنند، احکام‏‎ ‎‏قرآن کریم‏‏ را نقض وخود آن را چاپ و منتشر می کنند.(401)‏

21 / 12 / 53

*  *  *

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 218