بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

اختناق

اختناق

‏ ‏

‏حوادث اخیر ایران‏‎[1]‎‏ که قتل مرحوم سعیدی‏‎[2]‎‏ مترتب بر آنهاست،‏‎ ‎‏موجب کمال تأثر است. این تنها مرحوم سعیدی نیست که با این وضع‏‎ ‎‏اسف انگیز در گوشۀ زندان از پای درمی آید بلکه چه بسا افراد مظلوم و‏‎ ‎‏بیگناه به جرم حقگویی در سیاهچالهای زندان، مورد ضرب و شَتْم و‏‎ ‎‏شکنجه های وحشیانه و رفتار غیرانسانی قرار می گیرند...‏

‏     ‏‏من قتل فجیع این سید بزرگوار و عالم فداکار را ـ که برای حفظ‏‎ ‎‏مصالح مسلمین و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد ـ به ملت‏‎ ‎‏اسلام عموماً و خصوصاً به ملت ایران تعزیت می دهم و از خداوند متعال‏‎ ‎‏رفع شرّ دستگاه جبار و عمال کثیف استعمار را مسئلت می نمایم.(379)‏

20 / 4 / 49

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 208
‏خاندان پهلوی یعنی شاه و پدرش بیش از پنجاه سال است که با‏‎ ‎‏دیکتاتوری بر ایران حکومت می کنند، و با پشتیبانی قدرتهای‏‎ ‎‏استعماری از هیچ جنایتی به ملت ایران دریغ نکرده اند. ذخایر کشور،‏‎ ‎‏مخصوصاً نفت را در اختیار اجانب گذاشته اند. هرگونه فریاد‏‎ ‎‏آزادیخواهی و اعتراض به دیکتاتوری را با سرنیزه خاموش کرده اند.‏‎ ‎‏قتل عامهای مکرری در این پنجاه سال به دست این دودمان انجام شده‏‎ ‎‏است. آزادی به تمام معنی از مردم سلب شده است. هیچ گاه مردم حق‏‎ ‎‏انتخاب نداشته اند. گویندگان و نویسندگان کشته شده اند و یا زندانی‏‎ ‎‏هستند و یا ممنوع از گفتن و نوشتن. مطبوعات را از نوشتن حقایق‏‎ ‎‏محروم کرده اند و در یک کلمه، تمامی مبانی بنیادی و دموکراسی را‏‎ ‎‏نابود کرده اند، که تمامی این واقعیتهای تلخ را در یک سال اخیر، هم‏‎ ‎‏شاه و هم اطرافیانش اعتراف کرده اند.(380)‏

23 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏صحیح است که یک ملتی سی میلیونی، سی و چند میلیونی کتک‏‎ ‎‏بخورد، خیانت ببیند، جنایت ببیند، سلب آزادیها را ببیند، اختناقها را‏‎ ‎‏ببیند، اگر صدایش درآمد که آقا چرا توی سر من می زنی، می کشند او‏‎ ‎‏را؟! پس این تقصیر خودش است که می گوید چرا.(381)‏

25 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ما پنجاه سال است که در اختناق به سر بردیم. نه مطبوعات داشتیم، نه‏‎ ‎‏رادیو صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم؛ نه خطیب‏‎ ‎‏می توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 209
‏جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد؛ نه هیچ یک از‏‎ ‎‏اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند. و در زمان ایشان هم‏‎ ‎‏همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود.(382)‏

12 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏شما می دانید که گرفتاری ملت ایران از پنجاه و چند سال پیش از این تا‏‎ ‎‏حال چقدر بوده است، و جرایم این پدر و پسر به این مملکت چقدر‏‎ ‎‏زیاد بود، و همۀ اقشار این مملکت در اختناق و در زحمت به سر‏‎ ‎‏می بردند.(383)‏

19 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏سابق همه چیز ما را می بردند و ما نفس نمی کشیدیم؛ سابق جوانهای ما‏‎ ‎‏را در زندانها زجر می دادند و اعدام می کردند و ما قدرت حرکت‏‎ ‎‏نداشتیم؛ سابق چپاولگران همه چیز ما را چپاول می کردند و ما نفس‏‎ ‎‏نمی کشیدیم.(384)‏

30 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما اگر در زمان سلطنت طاغوتی آمده بودید، وضع را طور دیگر‏‎ ‎‏می دیدید: خیابانهای ما را از کشته ها فرش می دیدید؛ زندانهای ما را از‏‎ ‎‏مستضعفین و از علما و از روشنفکران مملو می دیدید؛ مطبوعات ما‏‎ ‎‏را در حال سانسور و اختناق می دیدید؛ ملت ما را زیر بار ظلم و جور‏‎ ‎‏می دیدید. مأمورین شاه در همۀ شئون مملکت ما دخالت می کردند، و‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 210
‏مأمور بودند از طرف اجانب و از طرف ابرقدرتها ـ خصوصاً امریکا ـ‏‎ ‎‏که با ملت ما آن کنند که کردند. ملت ما را در حدود پنجاه و چند سال‏‎ ‎‏این پدر و پسر به خاک و خون کشیدند. شما اگر در آن وقت آمده‏‎ ‎‏بودید به ایران، ایران را یک قتلگاه عمومی می دیدید و تمام ایران را‏‎ ‎‏یک زندان عمومی می دیدید.(385)‏

13 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما تا مدتی که در قیدوبند بودید؛ همه بودیم، در اختناق بودیم؛ 35‏‎ ‎‏میلیون جمعیت ایران، در زندان بود؛ ایران یک زندان بود؛ پس همه در‏‎ ‎‏شکنجه بودید، شکنجه های روحی؛ دیگر برادران در شکنجه های‏‎ ‎‏جسمی بودند که می شنیدیم شکنجه ها را؛‏‏] ‏‏ما‏‏]‏‏ در شکنجۀ روحی‏‎ ‎‏بودیم.(386)‏

27 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏فوج فوج، جوانهای ما را می گرفتند به عنوان اینکه کتاب توی خانۀ تو‏‎ ‎‏است، به عنوان اینکه اعلامیه تو خانۀ تو است، به عنوان اینکه با کسی‏‎ ‎‏که اعلامیه دارد تو ‏‏[‏‏ارتباط‏‏]‏‏ داری در کتابفروشی تو یک دانه کتاب یا‏‎ ‎‏رساله پیدا می شود، با این عنوانها می گرفتند می بردند، شکنجه‏‎ ‎‏می دادند، می کشتند.(387)‏

25 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏سازمان امنیت که در همه جا ریشه داشت و همه را به رنج می کشید.‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 211
‏این حبسهای بزرگ که بعضی عکسهای آن را وقتی که نشان می دهند‏‎ ‎‏انسان وحشت می کند! زیرِ زمین چه کردند اینها با مردم.(388)‏

31 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏همه یادتان هست، که یک پاسبان اگر می آمد در بازارها؛ بازار تهران،‏‎ ‎‏بازار تبریز و می گفت که «4 آبان»‏‎[3]‎‏ است و باید بیرق بزنید سر دکانها،‏‎ ‎‏توی ذهن مردم اصلاً نمی آمد که می شود هم با پاسبان معارضه کرد و‏‎ ‎‏گفت نه. همه اطاعت می کردند روی اینکه خوب، دنبالش خوف اینکه‏‎ ‎‏حبس باشد، زجر باشد، شکنجه باشد.(389)‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما‏‎[4]‎‏ پنجاه سال ظلم کشیدید و حرف نزدید، نتوانستید هم حرف‏‎ ‎‏بزنید، پنجاه سال از شهربانی و از ارتش و از ژاندارمری و از سازمان‏‎ ‎‏بالخصوص همۀ ما رنج بردیم، همۀ ما زحمت کشیدیم، حبس رفتند‏‎ ‎‏رفقای شما، شکنجه دیدند رفقای شما، پنجاه سال این طور بود؛ حالا‏‎ ‎‏پنجاه سال این کارها شده است و شما هیچ وقت خطابه نخواندید که‏‎ ‎‏چرا این جور می شود.(390)‏

19 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏در زمان رژیم سابق می گفتند که آزادی زیاد دادند. کارتر می گفت که‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 212
‏زیاد آزادی دادند به این ملت! این فریادی که از مردم بلند می شود،‏‎ ‎‏برای اینکه آزادی زیاد است! این حبس و این زجر و این بساطی که در‏‎ ‎‏ایران بود، یک حبسی بود مملکت ما که 35 میلیون جمعیت توی‏‎ ‎‏حبس بودند! نه یک مطبوعات ما آزاد بود ـ یک کلمه نمی توانستند‏‎ ‎‏بنویسند ـ نه رادیو آزاد بود ـ یک کلمه نمی توانستند خلاف بگویند،‏‎ ‎‏همه اش دیکته بود! از طرف سازمان امنیت درست می کردند و دست‏‎ ‎‏اینها و از طرف بالاترها هم درست می کردند و دست آنها هم‏‎ ‎‏می دادند. یک وکیل را ملت تعیین نکرده.(391)‏

23 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏یک شاهی که در طول پنجاه سال این مملکت را به غارت کشیده است‏‎ ‎‏و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده‏‎ ‎‏است، و بالاتر از این، این قدر قتل نفس کرده است، کشتار عمومی‏‎ ‎‏کرده است.(392)‏

14 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏زمان رضا، محمدرضا کی حبس بود؟ چه طبقه ای حبس بودند؟‏‎ ‎‏علما، دانشگاهیها، رجال ملی، اینها حبس بودند... آن وقت وقتی که‏‎ ‎‏ما حبس داشتیم، حبسی داشتیم مثل مرحوم طالقانی،‏‎[5]‎‏ مثل آقای‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 213
‏منتظری، مثل آقای لاهوتی.‏‎[6]‎‏ از اهل علم، کثیری از اینها در حبس‏‎ ‎‏بودند و زجر کشیدند. یکی از ملاّهای محترم ما را پایش را در آنجا‏‎ ‎‏اره کرده بودند ـ از قراری که برای ما گفتند ـ از رجال سیاسی‏‎ ‎‏طبقۀ غیرملاّها هم خوب، اشخاص محترمی بودند که سالهای‏‎ ‎‏طولانی در حبس بودند و سالهای طولانی در زیر شکنجه و زجر‏‎ ‎‏بودند، برای اینکه مخالف بودند با این رژیم. آن وقت اینها حبس‏‎ ‎‏بودند.(393)‏

16 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏در رژیم سابق، کسی قدرت حرف زدن نداشت، کسی قدرت انتقاد‏‎ ‎‏نداشت. یک کلمه انتقاد با نابودی او تمام می شد. یک قلم که یک‏‎ ‎‏نصف سطر در انتقاد می نوشت نابودش می کردند.(394)‏

17 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏این ملت از این آدم که الآن در امریکا هست، سی و هفت سال تقریباً‏‎ ‎‏رنج دیده است. سی و هفت سال، این به ملت ما خیانت کرده است. و‏‎ ‎‏سی و هفت سال، ذخایر ما را به باد فنا داده است. و سی و هفت سال،‏‎ ‎‏جوانهای ما در تحت سلطۀ اینها زندگی انسانی نداشتند. و سی و هفت‏‎ ‎‏سال، اختناق همه جانبه بر این مملکت و بر این ملت از طرف ایشان‏‎ ‎‏حکمفرما بوده. و با دست خود ایشان، به طوری که اشخاص نقل‏‎ ‎‏می کنند، و با مباشرت در پانزدۀ خرداد، عدّۀ کثیری را به قتل رسانده‏‎ ‎‏است. و با امرِ او از پانزدۀ خرداد تاکنون، ما شاید بیش از صد هزار نفر‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 214
‏مقتول و صدها هزار نفر مجروح و معلول داریم.(395)‏

19 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما می دانید که در ایران نفس نمی شد بکشی. و تمام روزنامه ها و‏‎ ‎‏مجلات و قلمها و رادیو و تلویزیون در خدمت او بودند به ضد ملت.‏‎ ‎‏همۀ اینها در خدمت او بود. مردم در اختناق و در حبس بودند.(396)‏

7 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شما دیدید که در این مدتی که محمدرضا غصب کرده بود حکومت‏‎ ‎‏ایران را، ساواک آنطور تبلیغات می کرد که هر خانواده ای شاید گمان‏‎ ‎‏می کرد که اگر یک کلمه راجع به دولت یا راجع به شاه مخلوع بگوید،‏‎ ‎‏این کلمه را آنها می شنوند و این را به جزا می رسانند. در همۀ‏‎ ‎‏قشر‏‏[‏‏های‏‎ ‎‏]‏‏ملت، این خوف را اینها ایجاد کرده بودند با تبلیغات‏‎ ‎‏دامنه دار خودشان که ساواک همچو هست که در هر چند نفر آدم یکی‏‎ ‎‏از آنها ساواکی است و حرفها را اگر در داخل خانه ها هم بر ضد رژیم‏‎ ‎‏گفته بشود به ساواک می رسانند و ساواک هم چه خواهد کرد و چه کرد.‏‎ ‎‏اینها در باطن در خود کشور خودشان ـ هر کشوری که زیر دست آن‏‎ ‎‏کشورها بود ـ در کشور خودشان این معنا را دامن می زدند، به طوری‏‎ ‎‏ که در زمان شاه مخلوع، آنطور در بین مردم خوف بود که شاید برادر از‏‎ ‎‏برادرش می ترسید، پدر از پسر، پسر از پدر، هر دو از زن می ترسیدند‏‎ ‎‏که مبادا یکوقت ما یک حرفی بزنیم و موجب گرفتاری و آزار و اذیت‏‎ ‎‏بشود، و اعدام و حبس و کذا.(397)‏12 / 8 / 59

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 215
‏شما دیدید در زمان محمدرضا برای هر مسجدی در مساجد تهران، که‏‎ ‎‏مُسلَّم جاهای دیگر هم شاید بوده ـ نمی دانم ـ یک نفر سرهنگ بازنشسته‏‎ ‎‏منحرف ساواکی را گذاشتند آنجا برای مراقبت کردن اوضاع.(398)‏

26 / 8 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏اگر این اسلامی که الآن در اینجا هستش سیلی بخورد اسلام تا آخر‏‎ ‎‏سیلی خورده است؛ باید هی بنشینید و حسرت ببرید. باز هم برگردد‏‎ ‎‏به آنجایی که یک نفر پاسبان بیاید همه تان را وقتی که از بین ببرد به‏‎ ‎‏همه تان اهانت کند جرأت حرف زدن نداشته باشید. زمان رضاشاه را‏‎ ‎‏یادتان هست، زمان اوایل محمدرضا هم یادتان هست، اخیراً البته‏‎ ‎‏زورش نمی رسید.(399)‏‎[7]‎

21 / 1 / 62

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 216

  • - اشاره به هجوم سرمایه داران امریکایی برای سرمایه گذاری در ایران و سرکوب مخالفان آن.
  • - آیت الله سید محمدرضا سعیدی (1349 ـ 1308 ه. ش.) از روحانیون آگاه و مبارز که در جریان افشاگری علیه سرمایه گذاری صهیونیستها در ایران توسط رژیم دستگیر و به شهادت رسید.
  • - چهارم آبان روز تولد محمدرضا شاه بود، لذا بازاریها را مجبور می کردند پرچم بالای مغازه خود بزنند.
  • - خطاب به کارکنان پالایشگاه اصفهان.
  • - حضرت آیت الله طالقانی (1289 ـ 1358 ه. ش.) وی بارها در دوران طاغوت به زندان افتاد و از جمله به شهرهای زابل و بافت کرمان تبعید شد و در سال 57 همراه با قیام ملت از زندان آزاد شد. وی نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان بود. نخستین نماز جمعه تهران به امامت ایشان در 5 مرداد 1358 در دانشگاه تهران برگزار شد و در 19 شهریور 1358 رحلت نمود. مهمترین تألیف ایشان تفسیر پرتوی از قرآن است.
  • - حجت الاسلام و المسلمین حسن لاهوتی، اولین نمایندۀ امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع از مواضع امام در این موضوع رجوع کنید به:     1. صحیفه امام؛ ج 6، ص 490ـ492.     2. همان؛ ج 7، ص 47ـ 48.     3. همان؛ ص 231ـ232.     4. همان؛ ج 13، ص 307 ـ 308.