بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

شخصیت محمدرضا شاه

شخصیت محمدرضا شاه

‏ ‏

‏در حدیث است که ‏لاَیَزَالُ یُؤیَّدُ هَذَا الدِّینُ بِالرَجُلِ الفاجِر‏ با مردهای‏‎ ‎‏فاجر ـ به ارادۀ خدا ـ این دین ما تأیید می شود. محمدرضا مرد فاجر،‏‎ ‎‏خواهی نخواهی این دین به واسطۀ او تأیید شد؛ برای اینکه هرچه‏‎ ‎‏ظلم بیشتر باشد و هرچه ستمکاری بیشتر باشد، دین عدل بیشتر تأیید‏‎ ‎‏می شود. ظالم با اعمال ظالمانۀ خودش دین عدل را تأیید می کند؛ و‏‎ ‎‏لایزال اینطور بوده است. فرعون با فرعونیت و طغیانش دین موسی را‏‎ ‎‏تأیید می کند، و ابوسفیان با طغیان، دین رسول اکرم را تأیید می کند؛ و‏‎ ‎‏محمدرضا با طغیان و عصیان و جور و ستم، دین اسلام را تأیید‏‎ ‎‏می کند. خدا همان طوری که از قشر متفکرین روحانی تأیید‏‎ ‎‏می شود...، خدای تبارک و تعالی می فرماید که از قشرهای فاسد هم،‏‎ ‎‏از رجل فاجر هم، دین اسلام و دین خدا تأیید می شود؛ و آن به همین‏‎ ‎‏معناست که گفتم. نه تأیید می کند؛ تأیید «می شود».(357)‏

14 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شاه «بله قربان گو» بود و من این را مکرر گفته ام ـ و از بس متأثرم باز هم‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 199
‏پیش شما عرض می کنم ـ که من وقتی عکس شاه را پهلوی جانسون‏‎[1]‎‎ ‎‏دیدم، که جانسون عینکش را برداشته و از این طرف دارد چشمهایش‏‎ ‎‏آنطور می کند و نگاه می کند و به او نگاه نمی کند، و او آن طرف میز، او‏‎ ‎‏سرجای خودش ایستاده بود، او آن طرف میز او ایستاده بود، مثل یک‏‎ ‎‏بچه مکتبی که ایستاده پیش معلمش ‏‏[‏‏کرنش‏‏]‏‏ می کند، من همچو متأثر‏‎ ‎‏شدم که ما در چه حالی هستیم که این «شخص اول» مملکت ما‏‎ ‎‏به اصطلاح هست، در مقابل او اینطوری ایستاده و آن هم اینطور‏‎ ‎‏بی اعتنا چشمهایش را آن طرف ‏‏[‏‏کرده‏‏]‏‏ و در روزنامه انداخته بود. و‏‎ ‎‏گمان می کنم این عکس را تحمیل هم گمان می کنم کرده بودند که در‏‎ ‎‏روزنامه های ایران منعکس بشود.(358)‏

21 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏محمدرضا پهلوی به واسطۀ تعلقی که به دنیا داشت، نفسش غیر از دنیا‏‎ ‎‏چیزی نمی فهمید، سرمنشأ اینهمه فساد برای ملت و اینهمه بدبختی‏‎ ‎‏برای خودش شد. دوستان او، که جنود شیطان بودند، برای تعلقی که‏‎ ‎‏به دنیا داشتند، که نفوسشان غیر از دنیا ادراک نمی کرد ـ به واسطۀ‏‎ ‎‏همین تعلق ـ منشأ اینهمه بدبختی برای ملت، و بدتر آنکه برای‏‎ ‎‏خودشان شدند. هم بدبخت کردند ملت را و به باد دادند همه چیز‏‎ ‎‏ملت را؛ و هم بدبخت کردند خودشان را.(359)‏

3 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 200
‏امّا شاه را گفتند که آدم با ذکاوتی است. اگر ذکاوت داشت مبتلا نمی شد‏‎ ‎‏به این ابتلایی که الآن مبتلا شده است و به نصیحت علمای اسلام‏‎ ‎‏گوش می کرد. اینکه مبتلای به این بلیات شد برای این است کُودَن بود،‏‎ ‎‏نه ذهنش صاف بود، و اما آن جهت دیگر که خودخواه و قدرت طلب و‏‎ ‎‏اینها بود، همین طور هست و شاید یک مقدار هم برای همین جهت‏‎ ‎‏بود که ابتلائات پیدا کرد.(360)‏

27 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏این بیماری تا یک اندازه ای هم در محمدرضا بود. و همین بیماری‏‎ ‎‏اسباب این شد که از بین رفت او. این بیماری که ‏‏[‏‏شخص‏‎ ‎‏]‏‏خودش را‏‎ ‎‏ببیند و چند تا از این تملق گوهایی که اطرافش هستند. و این دلقکهایی‏‎ ‎‏که دور و برش هستند. همینها را ببیند و ملت را اصلاً به حساب نیاورد‏‎ ‎‏[‏‏و‏‏]‏‏ نفهمد که هر مملکتی ملتش اساس هستند. دولتها اقلیتی هستند که‏‎ ‎‏باید برای خدمت این ملت باشند. و اینها نمی فهمند که دولت‏‎ ‎‏خدمتگزار ملت باید باشد، نه حاکم بر ملت. این بیماری در آن آدم هم‏‎ ‎‏بود که خودش را همه چیز می دانست، و خودش را فرمانفرما و خودش‏‎ ‎‏را همۀ ملت می دانست. دیگر برای دیگران اصلاً ‏‏[‏‏ارزشی‏‏]‏‏قائل نبود. و‏‎ ‎‏همین اسباب این شد که ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ این ملت آن خیانتها را کرد.(361)‏

29 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 201

  • - لیندون جانسون، سی و ششمین رئیس جمهوری امریکا (1969ـ1963 م.)؛ وی در سال 1960 معاون کندی، رئیس جمهوری وقت امریکا شد و به دنبال ترور کندی، مقام ریاست جمهوری را به دست آورد و در صحنه سیاست خارجی، میزان درگیری و حضور امریکا را در ویتنام بشدت افزایش داد.