ورود متفقین و سقوط رضاخان
من یادم هست که وقتی که متفقین از اطراف ریختند به ایران و ایران را قبضه کردند، و مردم برای همه چیزشان می ترسیدند؛ لکن وقتی که اطلاع رسید که رضاخان را فرستادند و فرار کرد، مردم شادی می کردند.(323)
23 / 3 / 58
* * *
آنطور فشار آورد به مردم و نارضایتی ایجاد کرد که وقتی که آن سه قدرت خارجی در جنگ عمومی اینها حمله کردند به ایران، امریکا و انگلستان و روسیه، اینها همه با هم حمله کردند، در جایی که مخالفت با آلمان می خواستند بکنند حمله کردند به ایران، در عین حالی که همه چیز ایران در خطر بود و مردم برای همه چیزشان نگران بودند، لکن وقتی گفتند که رضاخان را اینها برده اند مردم شادی می کردند! اینطور رفتار کرد. رفتار غیر عقلایی، رفتاری که برای خاطر انگلستان آن وقت انگلستان این را آورد روی کار.(324)
6 / 3 / 58
* * *
رضاخان کاری کرد که بین ملت هیچ پایگاهی نداشت. و من شاهد قضیه بودم که متفقین که به ایران رو آوردند و ایران را گرفتند و همه چیز ایرانی ها در معرض خطر بود، وقتی که نتیجه این شد که رضاخان رفت شادی کردند مردم.(325)
10 / 4 / 58
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 177
رضاخان را وقتی متفقین از این مملکت بیرون کردند، مردم شادی می کردند، با اینکه در خطر بودند، جانشان در خطر بود! لشکر غیر بود، لشکر اجنبی بود، لشکرهای اجنبی بودند [که] ریختند به ایران، ولی چون رضاخان را بردند، مردم خوشحالی می کردند.(326)
12 / 4 / 58
* * *
شماها یادتان نیست وقتی که این سه مملکت هجوم کردند و ایران را گرفتند در جنگ عمومی، من یادم هست و قم بودم، همه چیز مردم در خطر بود، همه چیز، سه تا لشکر دشمن وارد شده بودند، همه چیزشان در خطر بود، لکن آن روزی که صدا درآمد که رضاشاه را بیرونش کردند، مردم راحت شدند؛ مردم دعا کردند و به هم تبریک شاید می گفتند.(327)
6 / 7 / 58
* * *
رضاخان در اینجا حکومت کرد، حکومت جائرانه و غیرقانونی، و با ملت آن کرد که تاریخ ثبت خواهد کرد، آن روزی که کشورهای اجانب هجوم آوردند و کشور ما را گرفتند و همه چیز ما در معرض خطر بود، لکن من شاهد بودم که وقتی که رضا خان از ایران بیرون رفت و بیرونش کردند، ملت ما در عین حالی که آن قدر ناراحت بود از آمدن اجانب، خوشحال شد. این را یک هدیۀ آسمانی می دانست.(328)
10 / 8 / 58
* * *
رضاخان را انگلیسها تحمیل بر ما کردند و محمدرضا را هم
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 178
انگلیسی ها و امریکایی ها و شوروی ها تحمیل ما کردند؛ از آن اول تحمیل بود. وقتی که رضاخان فرار کرد، شاید کمتر شما یادتان باشد که مردم در عین حالی که گرفتار متّفقین بودند و اجانب بودند، لکن شادی می کردند که لااقل، آمدن اینها اسباب این شد که این رفت.(329)
28 / 5 / 59
* * *
من یادم است این را. شاید خیلی شما یادتان است، اینها هم خیلیهایتان یادتان است که وقتی این متفقین از اطراف ریختند به ایران، و زمان رضاخان ریختند به ایران، و آن مردم آن قدر خوف داشتند از اینها که آیا چه خواهند کرد، لکن خوشحال بودند از اینکه رضاخان را بردند. یکی از برکات این هجوم را با اینکه همۀ اشکالات را مردم در نظرشان این بود که چه خواهد شد و چه خواهند کرد، لکن این معنا مثل اینکه یک هدیه ای بود آسمانی برای اینها رسیده بود که رضاخان رفت.(330)
15 / 9 / 59
* * *
یک وقتی بود که دولت علی حده بود و ملت علی حده، وقتی اینها جدای از هم بودند یک کارهایی را می گفتند باید دولت بکند به ما چه ربطی دارد. اگر در آن زمان یک جنگی واقع می شد ابداً مردم کاری نداشتند. اگر دعا نمی کردند که خود اینها، خود این ظالمها شکست بخورند لااقل کاری نداشتند. رضاخان را وقتی که از ایران بیرون کردند مردم جشن می خواستند بگیرند از باب اینکه خوب، یک ظالمی رفته است.(331)
19 / 5 / 60
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 179