بخش دوم دورۀ رضاخان

ورود متفقین و سقوط رضاخان

ورود متفقین و سقوط رضاخان

‏ ‏

‏من یادم هست که وقتی که متفقین از اطراف ریختند به ایران و ایران را‏‎ ‎‏قبضه کردند، و مردم برای همه چیزشان می ترسیدند؛ لکن وقتی که اطلاع‏‎ ‎‏رسید که رضاخان را فرستادند و فرار کرد، مردم شادی می کردند.(323)‏

23 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏آنطور فشار آورد به مردم و نارضایتی ایجاد کرد که وقتی که آن سه‏‎ ‎‏قدرت خارجی در جنگ عمومی اینها حمله کردند به ایران، امریکا و‏‎ ‎‏انگلستان و روسیه، اینها همه با هم حمله کردند، در جایی که مخالفت‏‎ ‎‏با آلمان می خواستند بکنند حمله کردند به ایران، در عین حالی که همه‏‎ ‎‏چیز ایران در خطر بود و مردم برای همه چیزشان نگران بودند، لکن‏‎ ‎‏وقتی گفتند که رضاخان را اینها برده اند مردم شادی می کردند! اینطور‏‎ ‎‏رفتار کرد. رفتار غیر عقلایی، رفتاری که برای خاطر انگلستان آن‏‎ ‎‏وقت انگلستان این را آورد روی کار.(324)‏

6 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏رضاخان کاری کرد که بین ملت هیچ پایگاهی نداشت. و من شاهد‏‎ ‎‏قضیه بودم که متفقین که به ایران رو آوردند و ایران را گرفتند و همه‏‎ ‎‏چیز ایرانی ها در معرض خطر بود، وقتی که نتیجه این شد که رضاخان‏‎ ‎‏رفت شادی کردند مردم.(325)‏

10 / 4 / 58

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 177
‏رضاخان را وقتی متفقین از این مملکت بیرون کردند، مردم شادی‏‎ ‎‏می کردند، با اینکه در خطر بودند، جانشان در خطر بود! لشکر غیر‏‎ ‎‏بود، لشکر اجنبی بود، لشکرهای اجنبی بودند ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ ریختند به ایران،‏‎ ‎‏ولی چون رضاخان را بردند، مردم خوشحالی می کردند.(326)‏

12 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شماها یادتان نیست وقتی که این سه مملکت هجوم کردند و ایران را‏‎ ‎‏گرفتند در جنگ عمومی، من یادم هست و قم بودم، همه چیز مردم در‏‎ ‎‏خطر بود، همه چیز، سه تا لشکر دشمن وارد شده بودند، همه چیزشان‏‎ ‎‏در خطر بود، لکن آن روزی که صدا درآمد که رضاشاه را بیرونش کردند،‏‎ ‎‏مردم راحت شدند؛ مردم دعا کردند و به هم تبریک شاید می گفتند.(327)‏

6 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏رضاخان در اینجا حکومت کرد، حکومت جائرانه و غیرقانونی، و با‏‎ ‎‏ملت آن کرد که تاریخ ثبت خواهد کرد، آن روزی که کشورهای‏‎ ‎‏اجانب هجوم آوردند و کشور ما را گرفتند و همه چیز ما در معرض‏‎ ‎‏خطر بود، لکن من شاهد بودم که وقتی که رضا خان از ایران بیرون‏‎ ‎‏رفت و بیرونش کردند، ملت ما در عین حالی که آن قدر ناراحت بود از‏‎ ‎‏آمدن اجانب، خوشحال شد. این را یک هدیۀ آسمانی می دانست.(328)‏

10 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏رضاخان را انگلیسها تحمیل بر ما کردند و محمدرضا را هم‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 178
‏انگلیسی ها و امریکایی ها و شوروی ها تحمیل ما کردند؛ از آن اول‏‎ ‎‏تحمیل بود. وقتی که رضاخان فرار کرد، شاید کمتر شما یادتان باشد‏‎ ‎‏که مردم در عین حالی که گرفتار متّفقین بودند و اجانب بودند، لکن‏‎ ‎‏شادی می کردند که لااقل، آمدن اینها اسباب این شد که این رفت.(329)‏

28 / 5 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏من یادم است این را. شاید خیلی شما یادتان است، اینها هم خیلیهایتان‏‎ ‎‏یادتان است که وقتی این متفقین از اطراف ریختند به ایران، و زمان‏‎ ‎‏رضاخان ریختند به ایران، و آن مردم آن قدر خوف داشتند از اینها که‏‎ ‎‏آیا چه خواهند کرد، لکن خوشحال بودند از اینکه رضاخان را بردند.‏‎ ‎‏یکی از برکات این هجوم را با اینکه همۀ اشکالات را مردم در نظرشان‏‎ ‎‏این بود که چه خواهد شد و چه خواهند کرد، لکن این معنا مثل اینکه‏‎ ‎‏یک هدیه ای بود آسمانی برای اینها رسیده بود که رضاخان رفت.(330)‏

15 / 9 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏یک وقتی بود که دولت علی حده بود و ملت علی حده، وقتی اینها جدای‏‎ ‎‏از هم بودند یک کارهایی را می گفتند باید دولت بکند به ما چه ربطی‏‎ ‎‏دارد. اگر در آن زمان یک جنگی واقع می شد ابداً مردم کاری نداشتند. اگر‏‎ ‎‏دعا نمی کردند که خود اینها، خود این ظالمها شکست بخورند لااقل‏‎ ‎‏کاری نداشتند. رضاخان را وقتی که از ایران بیرون کردند مردم جشن‏‎ ‎‏می خواستند بگیرند از باب اینکه خوب، یک ظالمی رفته است.(331)‏

19 / 5 / 60

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 179