قیامهای علمای ایران
آن که در داخل ـ در داخل مملکت ـ قیام کرد بر ضد رضا شاه، علمای
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160
تبریز بودند؛ یکوقت هم علمای خراسان بودند؛ یکوقت هم علمای اصفهان بودند که در قم جمع شدند؛ که ما همه اش را حاضر بودیم. آن که در مجلس مخالفت می کرد، «جبهۀ ملی» نبود مدرس بود. «نهضت آزادی» نبود مدرس بود؛ که می ایستاد و برخلاف آنجا. اینها آن وقت چیزی نبودند، کاری نداشتند به این کارها.(296)
29 / 1 / 58
* * *
در زمان خود ما چندین نفر قیام کردند روحانیون بر ضد رضاخان، چندین دفعه: یک دفعه از خراسان، یک دفعه از آذربایجان، یک دفعه از اصفهان. و همۀ اطراف ایران را دعوت کردند به قم؛ که ما اینها را شاهد بودیم و اینها همه قیام بر ضد رضاخان بود. البته قدرتْ او داشت و شکست اینها را. علمای آذربایجان را گرفت و برد ـ در سُنقُر ـ گمان می کنم بود. دو نفر بزرگان علمای آنجا مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجی، اینها را بردند در سنقر، یا آنجاها طرف کردستان. آنجاها مدتها آنها در آنجا تبعید بودند. بعد هم که رهایشان کردند، مرحوم آمیرزا صادق آقا آمد قم ماند و دیگر نرفت به آذربایجان، و در همانجا فوت شد. علمای مشهد هم که قیام کردند، تمامشان را گرفتند آوردند تهران حبس کردند. و علمای بزرگشان را می بردند در کلانتریها یا در عدلیه، می بردند توی خیابان با سر برهنه هم راه می رفتند که بروند آنجا استنطاقشان کنند! علمای اصفهان هم که آمدند اینجا، شکستند آن اعتصابشان را؛ با فشار، با حیله. بلکه آن وقت معلوم شد، می گفتند که مرحوم حاج آقا نورالله ـ که بزرگشان بود ـ او
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161
را مسموم کردند. قیام بر ضد اینها از روحانیون شروع می شد.(297)
5 / 4 / 58
* * *
این قیامهایی که در این صد سال شده است از کی بوده؟ چند قیام در این صد سال؟ کی رأس اینها بوده؟ قیام تنباکو مرحوم میرزا بود. قیام مشروطه از نجف آقایان نجف، از ایران علمای ایران ایجاد کردند. این چند قیامی که ما شاهدش بودیم همه از علما بود. علمای اصفهان قیام کردند. رأسشان مرحوم حاج آقا نورالله ـ رحمة الله ـ بود. علمای تبریز قیام کردند. علمای مشهد قیام کردند. یک وقت مرحوم آقای قمی خودش تنها پا شد راه افتاد آمد ـ که من تهران بودم ـ ایشان [به] حضرت عبدالعظیم آمدند و ما هم رفتیم خدمتشان. ایشان قیام کردند، منتها حبسش کردند، همانجا حبسش کردند، و بعد هم تبعیدش کردند. قدرت بود دیگر. در این صد سال هرچه قیام بوده است تقریباً از اینها بوده، تبریز هم خیابانی هم یکی از آقایان. بله، جنگل هم بوده اند. آنها هم بوده اند، اما در اقلّیت بودند. عمده اش اینها بودند.(298)
14 / 4 / 58
* * *
از وقتی که رضاخان آمد تا امروز چند مرتبه قیام شد؟ کی قیام کرد؟ از
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162
این طبقات دیگر، مردم، از روشنفکرش بگیر و از نمی دانم نویسنده اش بگیر و اینها، در این قیامهای بر ضد [حکومت] کی بود که قیام کرد؟ قیام آذربایجان را کی کرد؟ علمای آذربایجان. مرحوم آمیرزا صادق آقا؛ مرحوم انگجی، دیگران هم تَبَع. قیام اصفهان را کی کرد؟ مرحوم حاج آقا نورالله . دیدید که آمده اند علمای اسلام به اینجا و علمای بلاد هم جمع کردند، قیام بر ضد رضاخان. قیام خراسان را کی کرد؟ علمای خراسان. مرحوم یونس و مرحوم آقازاده، و امثال اینها. بعد از او هم، یک قیام تنهایی آقای قمی کرد که آمد به حضرت عبدالعظیم و ما هم حضرت عبدالعظیم بودیم و منتها این قیامها شد، و قدرت آن قدرتی بود که اینها را شکست داد. قیامها را شکستند. علمای آذربایجان را گرفتند و در یکی از این بلاد کردستان، سَقّز بود یا سُنْقُر، آنجا تبعیدشان کردند و بعدها ـ بعد از مدتها ـ اجازه دادند که مرحوم آمیرزا صادق آقا آمدند همین قم، و اینجا فوت کردند. علمای مشهد هم، همه آنها را گرفتند آوردند در تهران حبس کردند. مرحوم آقازاده یکی از علمایی بود که درجه یک آنجا بود. من خودم می دیدم که ایشان در گوشۀ یک جایی یک منزلی داشتند، این طور به خیابان بود، تنها آنجا نشسته بود؛ مأمورها هم مواظبش، کسی نمی توانست با ایشان تماس بگیرد، ایشان را هم می بردند در عدلیه آنجا محاکمه می کردند و اینطور در مجلس کی بود که می ایستاد در مقابل اینها؟ مدرّس بود. این علمای «درباری» که اینها می گویند عکس بودند. این پانزده ـ شانزده سال قیام، مال کی بود؟ مال همین آقایان بود. همین آخوندهای بلاد و اطراف.(299)
12 / 6 / 58
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 163
آذربایجانی همیشه طرفدار اسلام بوده، و در هر قضیه ای که پیش آمده پیشقدم بوده است. برای رفع ظلم پیشقدم بوده است. آذربایجانی که در صدر مشروطیت «ستارخان و باقرخان اش» آن زحمات را کشید. بعد خیابانی آن کارها را کرد. در زمان ما از آذربایجان قیام شد بر ضد رضاخان. مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجی و بعضی دیگر از علمای آذربایجان قیام کردند. تبعید شدند. مدتها تبعید بودند در خارج. شاید در سنقر بود یا در سقز بود، یک همچو جایی. آذربایجان همیشه در صف اول واقع بوده است برای مخالفت با اشرار. و برای پیشبرد اهداف اسلام.(300)
11 / 10 / 58
* * *
گروهی که فقط قیام کرد در مقابل رضاخان، همان روحانیون بودند. یک دفعه از تبریز علمای تبریز، یک دفعه از خراسان علمای خراسان، یک دفعه از اصفهان که این از همه دامنه اش زیادتر بود. علمای اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم به اینها متصل شدند، و مع الأسف همۀ قیامها را شکستند. قم هم که قیامش اساسی تر بود، بسیاری از اینها را آمدند بازی دادند، اغفال کردند. و از قراری که می گفتند در رأس آنها که مرحوم «حاج آقا نورالله اصفهانی» بود، از قراری که گفتند، او را هم مسموم کردند و همان قم فوت شد.(301)
3 / 3 / 59
* * *
مع ذلک، روحانیین هیچ نقشی نداشتند؟! در طول مدتی که، از اولی
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 164
که رضاخان آمد و اول سالوسی خودش را کرد و پایش را محکم کرد و شروع کرد با اسلام مخالفت کردن، این کسی که در مقابل آنها ایستاد و مشتش را گره کرد همین روحانیین بودند، همین علما بودند که از مشهد و از تبریز و از اصفهان و از سایر بلاد مخالفت کردند.(302)
14 / 3 / 59
* * *
در زمان رضاشاه و محمدرضا و خصوصاً زمان رضاشاه ـ که آنهایی که یادشان هست می دانند چه خبر بود ـ همین حوزه های علمیه با تمام ورشکستگی که پیدا کرده بودند و توسری که از همۀ اطراف می خوردند، مقاومت کردند و حفظ کردند، و همین خطبا باز اشخاصی بودند که گاهی صحبت می کردند و مسائل را یا به صراحت یا به کنایه، به مردم می گفتند.(303)
4 / 8 / 60
* * *
زمان رضاشاه را شاید هیچ یک از شما ادراک نکرده باشد، درست که بداند چه می کردند. تمام صدمه ها بر روحانیت بود ـ این روی همین معنا بوده که آنها می دیده اند که روحانیت با ملت دستشان توی هم است و چنانچه اینها زنده بمانند و اینها دارای یک هویتی باشند، اگر یک کاری بخواهند بکنند، اینهایند که می توانند صدا کنند. خوب رضاشاه هم دید که در خیلی از جاها، قیام از طرف روحانیت شد؛ از خراسان شد، از اصفهان شد، از جاهای دیگر هم شد، از آذربایجان
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 165
شد.(304)
23 / 8 / 60
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 166