تغییر لباس
در زمان رضاخان حادثه هایی پیشامد کرد از قبیل نظام وظیفه و لباس متحدالشکل یا کلاه پهلوی؛ و از اول مشروطه تاکنون صدها حوادث و تازه ها در مملکت پیدا شده که پیشتر سابقه نداشته.(236)
* * *
از نجف مرکز شیعه فتوا صادر شد که کلاه لگنی و صلیب، شعار مسیحیت و حرام است و آن علاوه بر آنکه حرام است می دانیم که خلاف مصالح کشور نیز هست.(237)
* * *
این کلاه لگنی پس ماندۀ اجانب، ننگ کشور اسلام است و استقلال ما را لکه دار می کند و به قانون خدا حرام است.(238)
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 131
آن روز که کلاه پهلوی سر آنها گذاشتند همه می گفتند مملکت باید شعار ملی داشته باشد. استقلال در پوشش، دلیل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد کلاه لگنی گذاشتند سر آنها؛ یک دفعه حرفها عوض شد. گفتند ما با اجانب مراوده داریم باید همه هم شکل باشیم تا در جهان با عظمت باشیم. مملکتی که با کلاه، عظمت برای خود درست می کند یا برایش درست می کنند هر روزی کلاهش را ربودند عظمتش را هم می برند.
در همۀ این مراحل اجانب که نقشه های خود را می خواستند عملی کنند و با کلاه گذاشتن سر شما می خواستند کلاه را از سر شما بردارند از دور با چشم استهزا به شماها نگاه می کردند و به کارهای کودکانه شما می خندیدند. شما با یک کلاه لگنی دور خیابانها قدم می زدید و با دخترهای برهنه سرگرم بودید و به این وضع افتخار می کردید، غافل از آنکه در سرتاسر کشور افتخارات تاریخی شما را بردند و در سرتاسر کشور منابع ثروت شما رفت و از دریا تا دریای شما را زیر پا درآوردند و با یک خط سرتاسری شما را به این روز نشاندند.(239)
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 132