بخش دوم دورۀ رضاخان

سرکوب عشایر

سرکوب عشایر

‏ ‏

‏یکی از خیانتهای رضا شاه به ملت ما این بود که مأمور شده بود عشایر‏‎ ‎‏ما را سرکوب کند. من در یک کتابی راجع به این مطلب نوشتم لکن‏‎ ‎‏نگذاشتند آن جمله باشد.‏‎[1]‎‏ این عشایر ما در اطراف ایران پشتوانه های‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 91
‏استقلال ایران بودند؛ و خارجیها از باب اینکه این قدرت را‏‎ ‎‏نمی توانستند تحمل کنند، مأمور کردند رضا خان را ـ پدر این ‏‎ ‎‏محمدرضا را ـ برای سرکوب کردن این عشایر. و او خدمت خودش‏‎ ‎‏ را با خیانتهای به ملت ما به انجام رساند.(175)‏

19 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏رضاشاه، به امر اجانب مأمور شد عشایر را در هر جا که هست‏‎ ‎‏سرکوبی کند. برای اینکه اجانب مطالعاتی که کرده بودند یکی از‏‎ ‎‏چیزهایی که ممکن بود جلوی اجانب را بگیرد و نگذارد که اینها در‏‎ ‎‏ایران رخنه بکنند، عشایر بود. آنها با هر احتمالی یک سدی درست‏‎ ‎‏می کردند که جلوی آن محتمل را بگیرند، ‏‏[‏‏چون‏‏]‏‏ احتمال می دادند‏‎ ‎‏روحانیون از مقاصد آنها جلوگیری کنند، رضاخان را واداشتند به‏‎ ‎‏اینکه با روحانیون... و آنطور که دیدید. یعنی شاید شماها اکثراً یادتان‏‎ ‎‏نباشد، ولیکن من یادم است، و پیرمردها یادشان است، دیدید که با‏‎ ‎‏روحانیین چه کردند. به طوری که در همین مدرسۀ فیضیه‏‎ ‎‏نمی توانستند طلبه ها روز توی حجره های خودشان بمانند. اینها‏‎ ‎‏مجبور بودند که قبل از آفتاب بروند به باغات، و آخر شب برگردند!‏‎ ‎‏برای اینکه اگر در مدرسه بودند، می آمدند پاسبانها می ریختند مدرسه‏‎ ‎‏و می بردند اینها را یا خلع لباس می کردند؛ یا حبس می کردند؛ و از این‏‎ ‎‏با بزرگان از روحانیین هم مخالفتهای زیاد شد. گرفتاریهای زیاد آنها‏‎ ‎‏داشتند. خیلی به حبس رفتند؛ ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ بعضی را کشتند. روی همین‏‎ ‎‏احتمال که روحانیون یک سدی باشند در مقابل اجانب.‏

‏     عشایر هم یک سد دیگر بود. اینها خیال این را می کردند که عشایر‏‎ ‎‏اگر در ایران باشد ـ همین طور هم بود ـ قدرت عشایر باشد، از باب‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 92
‏اینکه اینها توجه به اسلام دارند، ممکن است که جلوی مقاصد آنها را‏‎ ‎‏بگیرند؛ از این جهت، عشایر را یکی پس از دیگری خلع سلاح کردند؛ ‏‎ ‎‏و از محالّ خودشان بیرون کردند، و به قول خودشان تخته قاپو‏‎[2]‎‏ ‏‎ ‎‏کردند و این مسائلی که برای همۀ عشایر پیش آوردند. هر چه ‏‎ ‎‏توانسته اند این ذخایر ملت ما را، این ذخایر انسانی را، هر چه ‏‎ ‎‏توانستند این ذخایر را چپاول کردند؛ از بین بردند.(176)‏‏ ‏

29 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏همۀ اقشار ملت را اینها از هم جدا کردند با اسمای مختلف: عشایر از‏‎ ‎‏اشرار هستند و باید سرکوب بشوند و باید چه بشوند، اینها چه، دزدند‏‎ ‎‏اینها! عشایر مردم محترم. فرض کنید در هر جایی چهار تا هم‏‎ ‎‏[‏‏خلافکار‏‏]‏‏ هست. لکن اینها غرضشان این حرفها نبود. غرض این بود‏‎ ‎‏که کاری که می کنند و عشایر را خلع سلاح می کنند، این را در نظر ملت‏‎ ‎‏یک چیز صحیحی جلوه بدهند چنانچه عمامۀ اهل علم را که‏‎ ‎‏برمی داشتند، در نظر ملت یک کار صحیحی جلوه بدهند: اینها‏‎ ‎‏انگلیسی هستند، باید بروند سراغ کارشان.(177)‏

29 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏از خیانتهایی که رژیم سلطنتی پهلوی به اسلام و به ایران کرد، تخته‏‎ ‎‏قاپو کردن عشایر بود. ... این پشتیبان اسلام را او خواست بگیرد.‏‎ ‎‏عشایر و ایلات ما را خواست به شکست برساند تا وحدت ملی ما از‏‎ ‎‏دست برود، تا وحدت اسلامی ما از دست برود. در طول سلطنت‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 93
‏جائرانۀ این پدر و پسر تنها شما بختیاریها نیستید که گرفتار ظلم و ستم‏‎ ‎‏بودید و گرفتار کمبودها؛ تمام عشایر ایران، تمام اقشار ایران این‏‎ ‎‏ گرفتاری را داشتند و با زحمت و رنج دست به گریبان بودند.(178)‏‏ ‏26 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏شروع کرد به اسم اینکه می خواهد قدرت مرکزی را درست کند،‏‎ ‎‏عشایر ... البته در عشایر یک اشخاص غیر باب هم بود، لکن اینها یک‏‎ ‎‏پشتوانه ای برای ملت بودند؛ تمام اینها را از بین برد.(179)‏

6 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏آنها ادراک این را کرده بودند که این عشایر هستند که اگر یک وقت‏‎ ‎‏مثلاً قیام کنند، نمی گذارند اینها به منافعی که دارند برسند. عشایر را‏‎ ‎‏هم می خواستند از آن محالی که دارند اینها را کوچ بدهند به یک محل‏‎ ‎‏دیگر. از محلی که محل قدرتشان بود اینها را دور کنند. و کوچ هم‏‎ ‎‏دادند. زیادی از عشایر را از محل خودشان کوچ دادند به یک محلهای‏‎ ‎‏دیگر. و معلوم است که وقتی عشایر از آن محلهایی که آشنا بودند به‏‎ ‎‏وضعیت کوهستانهای محل، دور بشوند و بروند به یک جای غربتی،‏‎ ‎‏اینها قدرتشان را از دست می دهند. نقشه هم همین بود که عشایر که‏‎ ‎‏می توانند یک وقت قیام کنند برخلاف مصالح آنها، اینها را خلع سلاح‏‎ ‎‏بکنند. علاوه بر این، از محلهای خودشان دورشان کنند، و کوچشان‏‎ ‎‏بدهند به یک محالّ دیگر.(180)‏

13 / 4 / 58

*  *  *


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 94
‏به اسم اینکه امنیت را می خواهد به ایران برگرداند، شروع کرد به‏‎ ‎‏مبارزه با عشایر ایران و عشایر ‏‏[‏‏را،‏‏]‏‏ که یکی از پایگاههای مهم ایران ‏‎ ‎‏بودند، گرچه نواقصی داشتند، ولی خدمتهایی هم می کردند، عشایر را ‏‎ ‎‏یکی پس از دیگری سرکوب کرد و از محالّ خودشان، بعضی از آنها را ‏‎ ‎‏کوچ داد به جاهای دیگر و آنها را تقریباً از بین برد.(181)‏‏ ‏

11 / 6 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏در زمان رضاخان کوششهای زیادی برای راه باز کردن به این ملتها و‏‎ ‎‏خصوصاً ایران، و ‏‏[‏‏برای‏‏]‏‏ راه باز کردن برای تحت سلطه قرار دادن‏‎ ‎‏ملت ما و چپاولگریهای بیحساب، راههای مختلفی را داشتند. یک راه‏‎ ‎‏این بود که عشایر این کشور را سرکوب کنند، و آنها را از حال‏‎ ‎‏عشایری بیرون بیاورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو کنند. برای‏‎ ‎‏اینکه می دیدند که این عشایر برای ایران یک پشتوانه است. این عشایر‏‎ ‎‏مختلفی که در ایران هست، در همه جای ایران عشایر هستند، در‏‎ ‎‏خوزستان هست، در کردستان هست، در کرمانشاه هست، در فارس‏‎ ‎‏هست، در سیستان و بلوچستان و آذربایجان و همه جا از این عشایر‏‎ ‎‏زیاد هستند. و اینها یک پشتوانه ای بودند از برای ایران، و آنها کوشش‏‎ ‎‏داشتند به اینکه عشایر را سرکوب کنند، و لهذا همه عشایر را تقریباً‏‎ ‎‏سرکوب کردند به وسیلۀ رضاخان. و حالا ما می فهمیم که عشایر چه‏‎ ‎‏نقشی دارند در ایران. در عین حالی که الآن بعض عشایر ایران‏‎ ‎‏ وارد جنگ هستند، ولی این بعض عشایر کارهای شجاعانه می کنند. و‏‎ ‎‏عشایر دیگر از قبیل عشایر بختیاری، عشایر قشقایی فارس و عشایر‏‎ ‎‏امثال اینها، همۀ اینها به اسلام وفا دارند. و داوطلب اند از برای اینکه به‏‎ ‎‏جبهه ها بروند، و امید است که احتیاج نباشد به اینکه همۀ عشایر ایران‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 95
‏وارد جبهه ها بشوند. و ما امروز می فهمیم که آنها به واسطۀ مطالعاتی‏‎ ‎‏که داشتند برای عشایر چه قدرتی قائل بودند. آنها ضربه ای از ‏‎ ‎‏تنگستانی ها‏‎[3]‎‏ خورده بودند و در صدد این بودند که عشایر را بکلی از ‏‎ ‎‏بین ببرند. این یک نقشه ای بود که در آن وقت اینها کشیدند.(182)‏‏ ‏

22 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏یکی از چیزهایی که آنها احتمال می دادند که یک وقتی این عشایری‏‎ ‎‏که به دیانت اسلام اعتقاد دارند و می خواهند که اسلام تحقق داشته‏‎ ‎‏باشد، احتمال می دادند که اینها برخلاف آنها قیام بکنند. رضاخان‏‎ ‎‏عشایر را بکلی می خواست از بین ببرد ـ و بسیار هم موفق شد در از‏‎ ‎‏بین بردن ـ و یا افرادی از آنها را تربیت کنند که عشایر را، آنها به طریقی‏‎ ‎‏که آنها می خواهند منحرف کنند. بسیاری از اینها در خارج بودند و‏‎ ‎‏[‏‏یا‏‏]‏‏ در ایران بودند و انحراف داشتند و آنها مأمور این بودند که عشایر‏‎ ‎‏را منحرف کنند و تضعیف کنند روحیۀ آنها را.(183)‏‎[4]‎

21 / 1 / 61

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 96

  • - منظور کتاب کشف اسرار است.
  • - تخته قاپو: اسکان عشایر و طوایف صحرانشین در شهر یا روستا.
  • - اشاره به دلیران تنگستان که به فرماندهی رئیسعلی دلواری، مقاومت شجاعانه ای در برابر سربازان انگلیسی در بوشهر انجام دادند.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 6، ص 522 ـ 523.     2. همان؛ ج 8 ، ص 442.     3. همان؛ ج 10، ص 365.     4. همان؛ ج 16، ص 287 ـ 288.