انتخابات فرمایشی
از زمان رضا خان که من همۀ آن را یادم هست ـ کوشش می کردند که در مجلس شورای ملی، انسان نباشد در سرتاسر اداره و نمی دانم، وزارتخانه ها و اینها، یک انسان مُهَذَّبی که اسلامی باشد و کار از او بیاید نباشد و لهذا تقریباً همۀ مجلسها اینطوری بوده، تقریباً نه، تحقیقاً. بودند بعضی از افراد صحیح و همانها اسباب زحمت شدند.(153)
30 / 6 / 58
* * *
خود محمدرضا این را اقرار کرد که از سفارتخانه ها تعیین می کردند که وکلا کی باشند و ما هم عمل می کردیم. منتها این این را که گفت،
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 79
می خواست بگوید که نه، حالا دیگر ما آنطور نیستیم. در عین حالی که پدرش را اینطوری معرفی کرد. خودش هم در اوایل امر، خودش را این جوری معرفی می کرد. لکن اینکه گفت، ناشیگری کرد. روی این نظر گفت که می خواست حالا بگوید که من دیگر حالا آنطور نیستم و بعد هم همه فهمیدند که در زمان این [شاه] بسیار بدتر بود وابستگیش به خارج از زمان پدرش. این وابستگی که این داشت بسیار زیادتر بود از آن وابستگیهایی که او داشت. آن هم وابسته بود، اما نه به اندازۀ این.(154)
18 / 9 / 58
* * *
تا آنجایی که من شاهد انتخابات در ایران بودم، از زمان قبل از رضاشاه، سالهای طولانی که شاهد بودم انتخابات را، انتخاب آزاد در ایران نبود. منتها انتخابات یکوقت با زور خوانین بلاد و مالکین بلاد انجام می گرفت، و زمان رضاشاه که دست آنها کوتاه شد، تحت کنترل رضاشاه بود، و دیگر مجلسی در کار نبود به جز انتصاباتی که از اشخاص معلوم، و در زمان محمدرضا بدتر از او شد.(155)
23 / 11 / 58
* * *
در زمان رضاخان، آن وقت که قدرت پیدا کرد، و در زمان محمدرضا مجلس باز به ملت کار نداشت. مجلس شورای ملی نبود. آن اول را باید بگوییم مجلس خانها، و این را بگوییم مجلس شاهنشاهی. هم سِنایش، هم شورایش. مردم هیچ دخالتی نداشتند. و مردم هم که می دیدند که کاری از آنها نمی آید، کنار می نشستند. و می دیدند که
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 80
اشخاصی را که می برند در مجلس، یک اشخاصی هستند که خود آنها ساخته اند و مصلحت مملکت تو کار نیست. حرف البته همیشه بود. همیشه حرف و ثناخوانی و ترقیات هم در زبان محمدرضا بود و هم در زبان آنهایی که او تعیین کرده بود. اگر الآن صورت مجلسهای آن وقت پیدا بشود، می بینید که سر تا ته مجلس به ثنا و مدح محمدرضا و کسانی که به او مربوط بودند می گذشت. در آن زمان مسئولیت ملت نداشت. برای اینکه، قدرت نداشت و تحت سلطۀ خانها در آن وقت و تحت سلطۀ آن دو نفر، رضا و محمدرضا در این دوره، و ملت هم هیچ کاری از او نمی آمد و نمی توانست. نَفس هم نمی توانست بکشد. از این جهت هر مسئولیتی پیش خدا و پیش نسلهای آینده متوجه می شد، بر خانها و بر وکلای خانها در آن زمان بود، و بر رضاخان و محمدرضا و وکلای منصوب از قبال اینها در این زمان بود. این مال آن زمان.(156)
22 / 12 / 58
* * *
زمانی که رضاخان سلطه پیدا کرد، و محمدرضا سلطه پیدا کرد که همه می دانید که یعنی زمان محمدرضا را اکثراً دیدید که به مردم ارتباطی نداشت. خود محمدرضا گفت، در یک گفتگویی گفته است به اینکه لیست این وکلا را از سفارتخانه ها می فرستند پیش ما، می خواهد بگوید حال این جور نیست، می فرستادند پیش ما و ما همانها را ملزم بودیم که تعیین کنیم. این یک اقراری است از یک کسی که به غصب سلطنت بر این مملکت می کرد، و مطلع بود بر مسائل. و این ما را می شناساند که به ما می فهماند که افرادی که آن وقت در این مجالس بود چه اشخاصی بودند. افرادی بودند که با لیست سفارت امریکا یا با
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 81
لیست سفارت شوروی تحمیل می شدند. این حرفی است که محمدرضا گفت که لیستها را می فرستادند. این را برای این تعریف کرد که می خواست بگوید من دیگر اینطور نیستم. حتی پدرش را تضعیف کرد که خودش رو بیاید و مردم به خودش توجه پیدا کنند. این اقراری بود که ایشان کرد که لیست را می فرستادند و ما مجبور بودیم که همان لیست را، افراد را تعیین کنیم. این نمایانگر این است که اینهایی که تو مجلس شورای ملی بودند نه شورای اسلامی، اینها چه اشخاصی بودند؛ اینها نوکرهایی بودند که نوکرهای خارجی بودند، و با زور این نوکر بزرگها، اینها می رفتند در مجلس.(157)
3 / 3 / 59
* * *
در سابق، زمان شاه مخلوع و رضاخان مطرود، مجلس پر بود از «دوله»ها، «ممالک»ها، «سلطنه»ها، «سلطان»ها، متمکّنین، اشراف، طرفدارهای شرق و غرب، نوکرهای ممالک اجنبی.(158)
21 / 5 / 59
* * *
این شاه مخلوع و ملعون اقرار کرد این معنا را و از بس احمق بود، پدر خودش را هم به لجن کشید؛ و از بس خودخواه بود حاضر شد که پدر خودش را هم به لجن بکشد! می گفت که اسمایی را می نویسند از سفارتخانه که اینها وکیل باید بشوند، می آورند پیش ما، ما هم همین کار را می کردیم. این را می خواست بگوید که نه، دیگر حالا ما به «دروازۀ تمدن بزرگ» رسیده ایم! می خواست مردم را بازی بدهد که نه، پیشتر این جوری بوده، ما چند سال پیش از این این طور بودیم و
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 82
حالا اینجور نیستیم! و حال اینکه حالاش بدتر از چند سال پیش از اینش بود.(159)
10 / 4 / 60
* * *
افرادی که در مجلس هستند، از رئیس مجلس، آقای هاشمی، با سایر افرادی که در مجلس هستند، این را مقایسه بکنید با مجلس سابق حتی بهترین ارگانی که در آن وقت بود و دولتی که در آن وقت بوده و مجلسی که در آن وقت بود، و مقایسه کنید با مجلس زمان رضا خان و محمدرضاخان. کدامیک از رؤسای مجلس بهتر از رئیس مجلس حالا هستند؟ و کدام یک از افراد کاندیدای مردم بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطیت افراد بسیار ارزنده ای در مجلس بودند، اما در این پنجاه سال اخیر که یک نفر هم آدمی که بشود به او گفت «این نمایندۀ ملت است» سراغ نداریم. بعد از اینکه آن مجلسی که مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اینکه مجلس تمام شد، فرستادند ایشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهید کردند، شما دیگر سراغ دارید یک مجلسی که واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب کرده باشند؟(160)
1 / 1 / 61
* * *
وقتی که رضاخان آمد درکار، دیگرقضیه، قضیۀ این بود که دست شاهنشاه بود، همه چیز دست او بود. البته این آخر هم همین جور بود. فرماندارها هر جا بودند مأمور بودند که در آنجا این آدم را از صندوق
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 83
بیرون بیاورند. بتوانند مردم را وادار کنند به این کار؛ نتوانستند صندوق ها را عوض بکنند، نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و همه چیز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مأیوس شده بودند کنار رفته بودند، راه دیگر باز بود.(161)
13 / 10 / 62
* * *
در زمان رضاشاه که دیگر شاه و هرچه بود اینها بودند؛ مجالی برای مردم اصلش نبود. این در انتخاباتی که حق مردم بود، در سایر امور که دیگر مردم آن قدرها خودشان حق قائل نبودند. با اینکه آن هم حق آنها بود اصلاً دخالت نداشتند.(162)
27 / 10 / 62
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 84