بخش دوم دورۀ رضاخان

ریاکاری و تظاهر مذهبی رضاخان

ریاکاری و تظاهر مذهبی رضاخان

‏ ‏

‏من از همان زمان، از کودتای رضاخان تا امروز، شاهد همۀ مسائل‏‎ ‎

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 69
‏بوده ام. رضا خان آمد و ابتدا با چاپلوسی و اظهار دیانت و سینه زدن و‏‎ ‎‏روضه به پاکردن و از این تکیه به آن تکیه رفتن در ماه محرّم، مردم را‏‎ ‎‏اغفال کرد.(132)‏

22 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏همین آدمی که اینطور مجلس روضه داشت، هم آنطور سینه زن، و‏‎ ‎‏ارتش می آمد به سینه زنی ـ که من خودم دسته های ارتش را هم دیدم ـ‏‎ ‎‏همین آدم شروع کرد به ضد آن عمل کردن، تا قبل از اینکه قدرت پیدا‏‎ ‎‏بکند، خواست برای بازی دادن مردم آنطور امور را انجام داد؛ وقتی که‏‎ ‎‏قدرت پیدا کرد، درست بر ضد آن کارهایی که کرده بود شروع کرد به‏‎ ‎‏فعالیت، مِن جمله، همین آدمی که این دستگاه روضه را داشت همچو‏‎ ‎‏قدغن کرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اینها را که در تمام‏‎ ‎‏ایران شاید یک مجلسی علنی نبود! اگر بود در خفا، در بعضی شهرها‏‎ ‎‏در خفا، و به صورتهای مختلف و با اسمهای مختلف.(133)‏

6 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ابتدا هم که آمد با حربۀ اسلام آمد. حربۀ اسلام را بر ضد اسلام. شروع‏‎ ‎‏کرد به کارهایی که مسلمانها از آنها خوششان می آمد. خوب، در ایران‏‎ ‎‏از باب اینکه قضیۀ سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ خیلی اهمیت دارد، این‏‎ ‎‏روی آن نقطه خیلی پافشاری می کرد. خودش روضه می گرفت و در‏‎ ‎‏تکایایی که روضه ها بودند پای برهنه می گفتند می رود آنجاها. تکایا‏‎ ‎‏می رود و مردم را گول زد به همین حربه که مردم به آن توجه داشتند که‏‎ ‎‏این را می خواستند. لکن او بر ضد مردم می خواست درست کند. تا‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 70
‏مدتی اینطور بود، تا اینکه حکومتش مستقر شد.(134)‏

7 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏رضاخان بعد از اینکه کودتا کرد و آمد تهران را گرفت، به صورت یک‏‎ ‎‏آدم مقدس اسلامی خدمتگزار به ملت درآمد. حتی در جلسه هایی که‏‎ ‎‏در محرّم انجام می گرفت، در تکیه های زیادی که در تهران بود آن‏‎ ‎‏وقت، می گفتند او می رود و شرکت می کند. و دستجاتی که از نظامیها‏‎ ‎‏در تهران بیرون می آمد، من خودم دیده ام و مجلس روضه ای که از‏‎ ‎‏طرف خود رضاخان با شرکت خودش تأسیس می شد ـ من یکی اش را‏‎ ‎‏ خودم دیده ام ـ این بود تا وقتی که حکومتش مستقر شد، اغفال کرد‏‎ ‎‏ ملت را، اغفال کرد همۀ قشرها را، تا اینکه جای پایش محکم شد. ‏‎ ‎‏وقتی که جای پایش محکم شد.(135)‏

3 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏رضاخان که آمد، اوّل با یک صورت ظاهر اسلامی آمد و کم کم قدرت‏‎ ‎‏را به دست گرفت و به حسب آن چیزی که انگلستان تصدیق کرد، او را‏‎ ‎‏آنها آوردند. آن وقت قدرت مال آنها بود و این مأمور بود به اینکه این‏‎ ‎‏کشور را آن مقداری که امکان دارد، در مقابل قدرتهای بزرگ‏‎ ‎‏ایستادگی بکنند، آن ارگانها را درهم بشکند.(136)‏

21 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏رضاخان که یک آدم قلدری بود و به اسم «نجات ایران» وارد شد و‏‎ ‎


کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 71
‏همۀ قدرتها را در دست گرفت و در اختیار انگلیس قرار داد.(137)‏

29 / 3 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏بعد از آنکه او را انگلیسها آوردند و به ما مسلط کردند، و بعد از اینکه‏‎ ‎‏خود آنها او را بردند، محمدرضا را دولتهای مجتمعشان آوردند به ما‏‎ ‎‏مسلط کردند. محمدرضا بدتر از پدرش عمل کرد با ما.(138)‏‎[1]‎

18 / 11 / 62

*  *  *

 

کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 72

  • - علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:     1. صحیفه امام؛ ج 10، ص 34 ـ 36.     2. همان؛ ص 118 ـ 120.     3. همان؛ ج 11، ص 285.     4. همان؛ ج 15، ص 363.