کودتای رضاخان
شما همگی به قرارداد وثوق الدوله نفرین کردید و لعنت فرستادید، حق هم داشتید بکنید؛ لکن پس از چند روز همان نقشه را با وضع بدتری که همه می دانید به گردن شما بار کردند.(122)
* * *
احمدشاه در این [مرحلۀ] آخری که گذاشتندش کنار، برای اینکه یک قراردادی بود که وقتی که رفت در خارج، در سر میزِ ـ عرض می کنم ـ مهمانی قرارداد را دادند دستش که امضا کند، امضا نکرد. از همانجا اساس بیرون رفتن او و آمدن رضاشاه، از همانجا نقشه اش کشیده شد که این به درد ما نمی خورد که قرارداد ما را امضا نمی کند.(123)
10 / 10 / 57
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 65
رضاخان را آورده بودند برای اینکه، این را تشخیص داده بودند که یک آدم قلدری است، و اول هم یک نفر روزنامه نویس را، «سیدضیاء» را همراهش آوردند، و بعد هم او را بیرونش کردند و خود این را گذاشتند که یک آدم قلدری است، می تواند کارها را انجام بدهد. اولاً سواد ندارد، مراتب چیزهای سیاسی را نمی داند، و ثانیاً آدم قلدری است، هر کاری به او بگویند می کند.(124)
20 / 4 / 59
* * *
شاید کم از شما باشد که زمان رضاخان را درک کرده باشد. قضیۀ آمدن رضاخان به تهران و کودتای رضاخان یک امر عادی نبود که مِن باب اتفاق یک نفر آدم ـ مثلاً ـ عامی لشکری بیاید و کودتا کند و دنبالش هم آنطور اعمال باشد و دنبالش هم آنطور اعمال. ابتدا این را آوردند و کلمه به کلمه آنطور که انسان حدس می زند، به او برنامه دادند و راه نشان دادند.(125)
18 / 6 / 60
* * *
کتابتاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 66