بحثی پیرامون نسخ

بحثی دربارۀ نسخ

 

 محمّدصادق سعیدی

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 317


کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 318

بسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم

مقدمه

‏نقش و تأثیر زمان و مکان در اجتهاد از مباحثی است که از دیر زمان در آثار‏‎ ‎‏فقها، بویژه امام کاشف الغطاء ـ قدّس الله نفسه ـ مطرح و مورد بررسی‏‎ ‎‏بوده است، ولی در نوشته های امام راحل ـ قدّس سرّه الشریف ـ بیش از سایر‏‎ ‎‏اعاظم مورد اهتمام و توصیه های مؤکّد قرار گرفته و به نظر می رسد علّت آن‏‎ ‎‏بروز معضلات بی سابقه ای بود که پس از برقراری حکومت اسلامی عملاً با آن‏‎ ‎‏مواجه بودند. به اعتقاد راسخ آن بزرگ مرجع بنیانگذار، تنها راه حلّ معضلات و‏‎ ‎‏پاسخگویی به نیازهای جامعۀ اسلامی توجّه به نقش و تأثیر زمان و مکان در استنباط‏‎ ‎‏احکام است. پس از رحلت آن بزرگوار و تشدید افزایش نیازهای جامعه،‏‎ ‎‏ضرورت تشکیل کنگره ای به منظور تبادل و جلب نظر صاحبنظران فقهی احساس‏‎ ‎‏گردید که اکنون بحمدلله در آستانۀ برپایی آن گردهمایی شکوهمند و ان شاءالله‏‎ ‎‏مفید، واقع شده ایم. و یکی از مباحث پیش بینی شده برای طرح در کنگره، اثبات‏‎ ‎‏امکان ذاتی و وقوعی نسخ در تمام شرایع آسمانی و برخی از احکام شریعت غرّاء‏‎ ‎‏اسلام است که می تواند بهترین دلیل بر تأثیر و دخالت عنصر زمان و مکان در‏‎ ‎‏احکام الهی باشد و قرعۀ واگذاری مسؤولیت این بحث به نام حقیر اصابت نمود.‏

منه التّوفیق و علیه التّکلان.

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 319

1 ـ «نقش زمان و مکان در نظام آفرینش»

‏یکی از مشخّصات و مختصّات بارز و مسلّم موجودات عالم مادّه، پیدایش و‏‎ ‎‏تکامل گام به گام و تدریجی آنهاست که هرکدام به قدر وُسع و همّت خویش‏‎ ‎‏ضمن حرکت در مسیر و بستر زمان در هر مقطع از مقاطع زمانی از تسهیلات و‏‎ ‎‏امکانات و فواید ویژۀ آن در پیشبرد تکامل خود مناسبترین بهره را به خود‏‎ ‎‏اختصاص داده و در عین حال خویشتن را برای دستیابی به کمال عالیتری مجهّز و‏‎ ‎‏آماده می نماید؛ چنانکه با عبور از مسیرهای مختلف مکانی و رهگذرها و منازل‏‎ ‎‏متنوّع با استفاده از امکانات موجود و عواید مخصوص هر مقام استعدادهای‏‎ ‎‏خدادادیش را به تناسب مقتضیات مکانی شکوفا می کند. و شاید به خاطر همین‏‎ ‎‏تکامل تدریجی برخواسته و وابسته به زمان و مکان است که در قرآن از محیط‏‎ ‎‏نشو و ارتقای انسان و سایر موجودات مادّی به عالم خلق و از جهان فرشتگان و‏‎ ‎‏مجرّدات به عالم امر تعبیر شده است. هرکس می تواند این حقیقت را به عنوان‏‎ ‎‏یکی از آیات انفسی در خود به وضوح درک کند که پس از پایان ساخت و ساز نطفه‏‎ ‎‏در صلب پدر به قرارگاه رحم مادر منتقل و پس از استقرار، حرکت تکاملی را‏‎ ‎‏بدون وقفه ادامه داده و از فواید و مزایای قرارگاه جدید بهره های کامل برده و‏‎ ‎‏مرتباً در اشکالی نوین و کاملتر به سوی کمال مناسب پیش می رود؛ تا آنجا که به‏‎ ‎‏افتخار عظیم دریافت بزرگترین موهبت الهی، یعنی روح و جان نایل می گردد‏‎ ‎‏فتبارک الله احسن الخالقین‏‎[1]‎‏.‏

 

2 ـ موارد تأثیر پذیری نظام تشریع از مقتضیات زمان و مکان

‏از آنجا که شرایع آسمانی و نوامیس الهی از عالم غیب توسط انبیای عظام‏‎ ‎‏در دسترس دید و افکار بشری قرار داده شده و اساس استوار آنها علم و حکمت‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 320

گسترده و بی مانند آفریدگار جهان است و مسلّم است که یکی از مختصّات‏‎ ‎‏نظامهای آسمانی فطری بودن آنهاست که در شرایع پیشین به طور نسبی و در آیین‏‎ ‎‏اسلام به طور مطلق است و رمز و علّت اساسی بقای نسبی ادیان آسمانی گذشته،‏‎ ‎‏و ثبات و استمرار مطلق و همه جانبۀ احکام اسلامی همان فطری بودن است و‏‎ ‎‏معنای فطری بودن دین هماهنگی کامل و جامع الاطراف با نظام فطرت و همسانی‏‎ ‎‏و همسویی با دستگاه و نظام آفرینش است، برخلاف مرامها و مذاهب بشری که‏‎ ‎‏طرّاحان و قانونگذاران آنها به علّت قلّت بضاعت و نداشتن اطّلاعات کافی از‏‎ ‎‏نظام پیچیده خلقت، محصول افکار آنان ناموزون و در تأمین نیازهای فطری و‏‎ ‎‏اصیل جامعه موفّق نبوده اند و لازمۀ اجتناب ناپذیر این موازنه و هماهنگی دو نظام‏‎ ‎‏مقدّس تکوین و تشریع، تأثیرپذیری نظام تشریع از مقتضیات و مناسبات زمان و‏‎ ‎‏مکان است، مانند نظام تکوین، و آنچنانکه تبدّلات زمان و پایان یافتن فصول سال‏‎ ‎‏و فرارسیدن فصل دیگر، موجب بروز تحوّلات فراوان و چشمگیری در نظام‏‎ ‎‏آفرینش است و هر فصلی منشأ آثار و پدیده های مخصوص به خود اوست که‏‎ ‎‏فصول گذشته فاقد آن بوده و در نظام مقدّس تشریع نیز تغییرات زمانی و پیدایش‏‎ ‎‏شب و روز و طلوع و غروب آفتاب و رسیدن خورشید به دایره نصف النهار‏‎ ‎‏موجب پیدایش احکام و فعلیّت وظائف شرعی نوین است، مانند نمازهای یومیّه‏‎ ‎‏و روزۀ ماه رمضان که مصلحت و وجوب هرکدام وابسته به مقطعی خاص از‏‎ ‎‏مقاطع زمانی است، تا آنجا که تقویت وقت و انجام عمل کلاً در خارج از زمان‏‎ ‎‏مقرّر ضایعۀ جبران ناپذیری تلقّی شده، حتّی جهل و سهو که در اغلب احکام‏‎ ‎‏تکلیفیّه از أعذار مسموعه و مشمول عفو و اغماضند، در این موارد غیرمسموع‏‎ ‎‏به حساب آمده و عمل انجام شده به علّت عدم هماهنگی با زمان و موعد مقرّر‏‎ ‎‏محکوم به بطلان گردیده است وتشریع لزوم و یا جواز قصر نماز و افطار روزه‏‎ ‎‏در ماه مبارک رمضان به هنگام سفر شرعی و فریضۀ حج که لزوماً در ماههای حج‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 321

شروع و پایان می یابد و احرام که اولین واجب آن است، لزوماً در یکی از‏‎ ‎‏مواقیت مقرّر باید انجام بگیرد، به طوری که احرام پیش از میقات را مانند‏‎ ‎‏نمازهای پیش از وقت شرعی محکوم به بطلان می دانند، نمونه های روشن بر‏‎ ‎‏تأثیرپذیری احکام از عناصر زمان و مکان است.‏

‏و نیز می توان افزایش مبلغ دیه را به میزان ثابت در فرض وقوع قتل در یکی‏‎ ‎‏از ماههای حرام به نظر همگان و یا در سرزمین حرم به عقیدۀ گروهی از فقها و‏‎ ‎‏حرام بودن فروش اسلحه به دشمنان دین در حال برپایی جنگ و جاری نشدن حدّ‏‎ ‎‏سرقت بر سارق در سالهای قحط و گرسنگی عمومی و توقیف اجرای هرگونه‏‎ ‎‏حدّی بر مسلمانان در شهر و سرزمین دشمنان دین به عنوان شهود صدق بر ارتباط‏‎ ‎‏وثیق و تنگاتنگ احکام با زمان و مکان ارائه کرد.‏

‏ ‏

3 ـ نسخ

(1 ـ 3) معنا و مفهوم نسخ

‏یکی از شواهد متقن بر تأثیرپذیری احکام از عنصر زمان، سنّت نسخ است.‏‎ ‎‏نسخ به معنای زدودن و نابود کردن چیزی است از جایی همزمان با ایجاد همانند و‏‎ ‎‏مشابه آن در جای دیگر. بنابراین مفهوم نسخ مرکّب از دو بعد سلب و ایجاب‏‎ ‎‏است و به همین مناسبت دربارۀ خورشید و سایه زدایی آن گفته می شود:‏‎ ‎‏«نسخت الشّمس الظّل». که با حرکت مداوم خورشید پیرامون زمین (از دید‏‎ ‎‏ظاهر) سایه در هر لحظه از محلّی نابود و در نقطۀ دیگری ایجاد می شود. تناسخ‏‎ ‎‏ارواح نیز برخواسته از همین معنی است. زیرا از دیدگاه تناسخیان نفوسی ناطقه‏‎ ‎‏کامل و پیشرفته، که تمام کمالات نفسانی را در خویشتن به مرحلۀ فعلیّت‏‎ ‎‏رسانده اند، می توانند بدون بدن به وضع خود ادامه دهند، ولی نفوس که در طی‏‎ ‎‏مسیر تکامل کاملاً موفق نبوده اند و مرگ آنها فرا رسیده است، باید به بدن انسان‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 322

دیگر انتقال یابند تا در صورت رسیدن به کمال اخلاقی، و علمی بتوانند به صورت‏‎ ‎‏استقلال و بی نیاز از تعلّق به بدن عنصری به حیات برزخی خود ادامه دهند و این‏‎ ‎‏انتقال را نسخ نامند. مفهوم انتقال از جایی و استقرار در جای دیگری در تناسخ‏‎ ‎‏روشن و متجلّی است.‏

(2 ـ 3) موارد استعمال نسخ در قرآن

‏در قرآن نسخ در سه مورد به کار رفته است که دو مورد آن مربوط و متناسب‏‎ ‎‏با معنای لغوی نسخ است (معنای مجازی) و در مورد سوم نسخ در معنای‏‎ ‎‏مصطلح بین مسلمانان، یعنی اعلام پایان یافتن دوران حکم مقرّر، استعمال‏‎ ‎‏گردیده است. و آن دو آیه که نسخ در معنای مجازی و مشابه معنی لغوی به کار‏‎ ‎‏رفته است، یکی تنها ناظر به بُعد سلبی نسخ است، یعنی زدودن و ازاله نمودن‏‎ ‎‏چیزی از جایی. و هیچ گونه عنایت و بیانی که در کجا استقرار یافته و یا به جای‏‎ ‎‏آن چه آمده است، ندارد؛ مانند آیۀ کریمۀ: ‏«و مااَرسلنا منقَبلِکَ مِن رَسولَ و لانبیّ‎ ‎اِلاّ اذا تمنّی القی الشّیطان فی امنیّته فینسخ الله ما یُلقی الشّیطان»‎[2]‎‏ که نسخ در این‏‎ ‎‏آیه تنها بیانگر ازالت و نابود کردن لاغیگری و یاوه سراییهای شیطانهای به صورت‏‎ ‎‏انسان است که به هنگام قرآن خوانی پیامبر در لابلای آیات قرآن وارد‏‎ ‎‏می ساختند؛ مانند عبارات ‏«تِلکَ الغرانیق العُلی و انّ شفاعتهنّ لترتجی»‏ که در‏‎ ‎‏دنبالۀ آیات نکوهش لات و مناة و عُزّی آنها را به اوصاف دروغین یاد و وانمود‏‎ ‎‏می کردند.‏

‏اما معنای مجازی دوم که از کلمۀ نسخ تنها تثبیت و ایجاد چیزی در جایی‏‎ ‎‏اراده شده و نابود کردن از جای دیگر مورد نظر نیست، کریمۀ ‏«انّا کُنّا نستنسخ‎ ‎ما کمنتم تعملون»‎[3]‎‏ است آنجا که مردم دعوت شوند که نامۀ اعمالشان را در‏‎ ‎‏قیامت دریافت کنند، به آنان اعلام می شود ‏«هذا کتابنا ینطق علیکم بالحقّ»‏. یعنی‏‎ ‎‏در صحت و صداقت این کارنامه تردید به خود راه ندهید. زیرا عیناً از اعمال شما‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 323

نسخ برداری شده است. در این آیه تنها انتقال صورت اعمال به صحیفۀ عمل‏‎ ‎‏مطرح است. در حالی که عین نسخۀ اصلی محفوظ و حتی قابل فنا و نابودی‏‎ ‎‏است.‏

‏ ‏

4 ـ انساء

‏استعمال نسخ در قرآن به معنای موجه و معقول که مورد پذیرش مسلمانان‏‎ ‎‏است و یهود شدیداً منکرند آیۀ کریمۀ: ‏«ما نَنسَخ مِن آیة او نُنسِها نأت بخیر منها‎ ‎او مثلها»‎[4]‎‏ است که در آن واژۀ نسخ با توجّه به آیات سابق و لاحق در همان معنای‏‎ ‎‏اعلام پایان یافتن دورۀ مقرر حکم، که در علم الهی محدود ولی مردم بر اساس‏‎ ‎‏عدم آگاهی و توجه به ظواهر دلیل آن را نامحدود و پایدار تصوّر می کنند،‏‎ ‎‏استعمال شده است. نظر معتبر مفسّر قاهر علاّمۀ طباطبائی دربارۀ نسخ آیه همین‏‎ ‎‏است و آیه در اصطلاح قرآن به معنای هر پدیده ای است که از علم نامتناهی و‏‎ ‎‏قدرت بی حدّ و مرز حضرت باری تعالی نشأت گرفته و بیانگر صفات جمال و‏‎ ‎‏کمال کبریایی باشد. بنابراین آیه، متعلق نسخ ضمن اینکه به معنای پاره ای از‏‎ ‎‏قرآن است، می تواند شامل یک حکم الهی و یا مجموعۀ احکام که توسط پیامبری‏‎ ‎‏به مردم رسیده است، باشد. در این فرض تفسیر آیۀ مورد بحث آن است که‏‎ ‎‏هر گاه آفریدگار جهان به مقتضای حکمت بالغه اش نسبت به حکمی از احکام،‏‎ ‎‏مانند وجوب نماز به سوی بیت المقدّس، اعلام ختم کرد و یا نسبت به شریعتی از‏‎ ‎‏شرایع آسمانی، مانند شریعت تورات، اعلام کنار رفتن و نزوی شدن فرمود،‏‎ ‎‏مردم به خاطر ترس و یا بهانۀ تفویت مصلحت و از دست رفتن برکات حکم و یا‏‎ ‎‏شریعت گذشته وضعیّت غیر عادی و اعتصابی به خود نگیرند و بی جهت در‏‎ ‎‏سوگ و ماتم احکام از اعتبار ساقط شده ننشینند. زیرا خداوند تواناست احکامی‏‎ ‎‏با مصالحی فراگیرتر و برکاتی گسترده تر جایگزین نماید و مقاومت سرسخت‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 324

‏نه تنها در مقابل نسخ یک شریعت، بلکه یک حکم، مانند لزوم صلوة به‏‎ ‎‏بیت المقدّس، توجیه معقول و مقبولی نخواهد داشت. در این آیه بعد از‏‎ ‎‏مطرح ساختن امکان نسخ و نوید تبدیل به بهتر، انساء را نیز مانند نسخ‏‎ ‎‏مطرح فرموده که از دو راه می توان آن را تبیین و تفسیر کرد:‏

(1 ـ 4) انساء و شرایع آسمانی

‏آنکه در رابطه با یهود تنها نباشد، بلکه انساء یک واقعیتی است که مناسب‏‎ ‎‏است که عموم پیروان شرایع آسمانی از آن غفلت نداشته باشند که خداوند دربارۀ‏‎ ‎‏بیان بعضی احکام و وظایف مردم ترک و یا برای مدتی تأخیر روامی دارد. زیرا‏‎ ‎‏ممکن است شرایط زمانی و یا مکانی و یا اوضاع روحی و فکری جامعه با این‏‎ ‎‏حکم هماهنگی لازم را نداشته باشد و مردم باید در برابر این تأخیر حکمت آمیز‏‎ ‎‏حوصله نشان دهند؛ چنانکه حضرت امیر(ع) می فرمایند: ‏«ان الله افترض علیکم‎ ‎فرائض فلاتضیّعوها و حدّ لکم حدوداً فلاتعتدوا و نهاکم عن اشیاء فلاتنتهکوها‎ ‎و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیاناً فلاتتکلفوها»‎[5]‎‏ یعنی آفریدگار جهان در راه‏‎ ‎‏دستیابی مردم به سعادت واجباتی را مقرّر فرموده که باید ضایع و هدر نشوند و‏‎ ‎‏حدهایی را ترسیم فرموده که از آنها قدم فراتر گذاشته نشود و از کارهایی نهی‏‎ ‎‏فرموده است که بایست آن نواهی با تمرّد و عصیان پامال نگردد و از بیان و ابلاغ‏‎ ‎‏احکامی به نفع شما ساکت شده است و شما در شناخت و دریافت آنها اصرار‏‎ ‎‏نورزید. بنابراین انساء مربوط به ترک و یا تأخیر بیان برخی از احکام است و نسخ‏‎ ‎‏مربوط به پایان یافتن احکام پس از تحقق و اجرای آنها.‏

(2 ـ 4) انساء و شریعت یهود

‏آنکه انساء در ارتباط با خصوص یهود است و اشاره است به آیۀ کریمۀ: ‏«هذا‎ ‎الهکم و اله موسی فنسی»‎[6]‎‏ که سامری به بهانۀ اینکه نزول تورات و مراجعت‏‎ ‎‏موسی ده روز به تأخیر افتاد، بنی اسرائیل را اغفال و به گوساله پرستی سوق داد و‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 325

این بر اساس عقیده و فرهنگی است که یهودیان پذیرفته بودند که تأخیر در بیان‏‎ ‎‏احکام مانند نسخ آن غیر ممکن و محال است. در مقام ریشه یابی این تعصّب‏‎ ‎‏شدید و حساسیّت حادّ یهود در برابر نسخ این احتمال به نظر می رسد:‏

‏1 ـ انکه خداوند در اجرای نسخ با مشکل مواجه است. یعنی قصور در ناحیۀ‏‎ ‎‏مقتضی است و این خداوند است که به مقتضای حکمت بالغه اش نمی تواند‏‎ ‎‏مرتکب نسخ شود. زیرا نسخ چیزی جز موجب تفویت مصلحت و یا مستلزم‏‎ ‎‏جهال نیست. بدین قرار که اگر این طرح شریعت پیشنهادی از سوی حضرت‏‎ ‎‏احدیت به حق است، برداشتن آن به ناحق و علت تفویت مصلحت است، و اگر‏‎ ‎‏طرحی است ناموفق که مصالح مردم را نمی تواند جلب نماید، تشریع آن از‏‎ ‎‏سوی حضرت احدیّت دلیل بر سفاهت و ناآگاهی است. پس نسخ به عنوان یک‏‎ ‎‏منفصلۀ مانعة الخلوّ دارای توالی فاسده است. در این باب پیش از پرداختن به‏‎ ‎‏جواب حلی مبادرت به یک پاسخ نقضی می گردد. زیرا در کتب عهدین ـ که‏‎ ‎‏مورد قبول یهود و نصاری است ـ حدود چهل و هفت مورد است که حکایت از‏‎ ‎‏وقوع نسخ در احکام یک شریعت و یا شرایع آسمانی پیشین دارد که مرحوم‏‎ ‎‏علامۀ بلاغی ـ طاب ثراه ـ در کتاب الهدی الی دین المصطفی موارد نسخ را در‏‎ ‎‏کتب عهدین شناسایی کرده است.‏

‏اینک به چند مورد آن به عنوان نمونه اشاره می شود. پیش از نقل موارد‏‎ ‎‏متذکر می شود که اولین شریعت آسمانی توسط حضرت نوح بر مردم عرضه شد‏‎ ‎‏و شرایع پس از آن توسط حضرت ابراهیم، موسی، عیسی، و پیامبر اسلام به‏‎ ‎‏جوامع بشری عرضه گردید و مناسبات زمان و مکان در آنها کاملاً منظور و‏‎ ‎‏ملحوظ شد و بدیهی و طبیعی است که این پیامبران عظام در ارائه طرحهای جدید‏‎ ‎‏و احیاناً کنار گذاشتن برخی از شرایع پیشین و آموزشهای ضروری در نحوۀ اجرا‏‎ ‎‏و کیفیت پیاده کردن صحیح شرایع آسمانی، مشکلات فراوانی داشتند که صبر و‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 326

ثبات و احیاناً عفو و اغماض بیشتری را می طلبید. از همین جاست که آنان را‏‎ ‎‏اولوالعزم گفتند و آیۀ کریمۀ ‏«و لمن صَبَرَ و غَفَرَ انّ ذلک من عزم الامور»‎[7]‎‏ می تواند‏‎ ‎‏شاهدی قرآنی بر فلسفۀ این نامگذاری باشد.‏

‏پس اولین آیین الهی منتسب به حضرت نوح است. و بر حسب گزارش‏‎ ‎‏تورات فعلی احکامی قبل از طوفان مورد عمل وتعبّد مردم بود که پس از طوفان‏‎ ‎‏نسخ و لغو گردید. به عنوان مثال در سِفر پیدایش (باب هفتم) پیش از طوفان‏‎ ‎‏برخی از حیوانات غیر قابل استفاده شناخته می شدند، ولی در همان سِفر (در باب‏‎ ‎‏نهم) دیده می شود هر جنبنده ای را که زندگی دارد برای مردم طعام و مانند علف‏‎ ‎‏سبز در اختیار همگان است. سپس در سفر لاویان (باب یازدهم) حلیّت‏‎ ‎‏حیوانات را مشروط به نشخوار کردن و سم شکافته داشتن دانسته و بر همین‏‎ ‎‏اساس شتر را حرام گوشت شناخته اند. زیرا اگر چه نشخوار کننده است، ولی‏‎ ‎‏سم شکافته ندارد. و در سفر پیدایش (باب بیست و نهم) یعقوب پیامبر را‏‎ ‎‏جمع کنندۀ بین دو خواهر در ازدواج معرّفی می نماید، در حالی که یعقوب‏‎ ‎‏مجری و متعبّد به شریعت ابراهیم و نوح است و بیان عملکرد یک پیامبر و‏‎ ‎‏سکوت از هر گونه انکار و اعتراض دلیل تأیید و قبول محسوب می شود. و در‏‎ ‎‏سفر لاویان (باب هیجدهم) صریحاً این سنّت را منسوخ و غیر قابل اجرا اعلام‏‎ ‎‏می دارد. همچنین در تورات، سفر تثنیه (باب بیست و چهارم) طلاق زن را در‏‎ ‎‏صورت عدم امکان سازش تجویز کرده و به زن مطلّقه اجازۀ ازدواج مجدّد‏‎ ‎‏داده است؛ در حالی که در انجیل متّی (باب پنجم، آیّه 32) و انجیل مرقس (باب‏‎ ‎‏دهم، آیۀ 10) و انجیل لوقا (باب شانزدهم، آیۀ 18) طلاق دادن و ازدواج مجدد‏‎ ‎‏مطلّقه را حرام و معادل زنا دادن دانسته است.‏

‏اینها گوشه ای از احکام منسوخ مندرج در تورات و انجیل است که می تواند‏‎ ‎‏پاسخ نقضی بر یهود و نصاری باشد که نسخ را به اتّهام ایجاب تفویت مصلحت‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 327

محال می شمارند. در مقام پاسخ حلّی نیز می توان گفت نسخ مقبول و مشروع‏‎ ‎‏در اسلام معنایی جز اعلام پایان یافتن دوره های احکام منسوخ نداشته و بدیهی‏‎ ‎‏است که با توجه به نقش عمیق عناصر زمان و مکان در احکام الهی، پایان یافتن‏‎ ‎‏دورۀ مقرّر عیناً پایان پذیری مصالح و فواید موجود در آن است. بنابراین حکم در‏‎ ‎‏زمانهای بعدی فاقد مصلحت است و تفویت مصلحت موضوع نخواهد داشت.‏‎ ‎‏و با توجه به آیۀ ‏«الم تَعلَم انّ الله علی کُلّ شَیی قدیر»‎[8]‎‏ خداوند به مردم نوید داده‏‎ ‎‏که با قبول و پذیرش قدرت نامحدود الهی امکان تأمین همان مقدار مصلحت و یا‏‎ ‎‏بیشتر از آن در حکم جدید جایگزین شده وجود دارد:‏ «ما یَفتَح الله للنّاس من رحمة‎ ‎فلاممسک لها و مایمسک فلامرسل له من بعده و هو العزیز الحکیم»‎[9]‎‏. و بالاخره ‏

خدا گر ز حکمت ببندد دری 

ز رحمت گشاید در دیگری

 

5 ـ علل استنکاف یهود از پذیرش نسخ

‏به نظر می رسد علت عمده و اساسی امتناع و استنکاف آنان از پذیرش نسخ،‏‎ ‎‏دو چیز باشد:‏

‏(1 ـ 5) غرور و بزرگ بینی کاذبی که بر اساس یک برداشت غلط و توهّم‏‎ ‎‏بی جا دامنگیر قوم یهود شده است که خود را نژاد ممتاز و قوم برگزیده و به تعبیر‏‎ ‎‏قرآن ‏ابناء الله و احبّاء الله و اولیاءالله‏ می دانند و بهشت را منحصراً از آن خود و‏‎ ‎‏معتقدند با جهنّم بیش از اوقاتی اندک سر و کار نخواهند داشت. و بر این باورند‏‎ ‎‏که ملّت با اعتبار و پایدار ابراهیم، که قرآن فرمان تبعیّت و پیروی همیشگی آن را‏‎ ‎‏داده است ‏(واتبع ملّة ابراهیم حنیفاً)‎[10]‎‏. چیزی جز یهودیّت و محتوای تورات‏‎ ‎‏نیست. قرآن مجید این ادّعا را باطل اعلام فرمود، آنجا که می فرماید: ‏«ماکان‎ ‎ابراهیم یهودیاً و لانصرانیّا و لکن کان حنیفاً مسلماً»‎[11]‎‏؛ تا آنجا که می فرماید:‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 328

«و ماانزلت التّوریة و الانجیل الاّ من بعده»‎[12]‎‏. یعنی چگونه ممکن است ابراهیم‏‎ ‎‏یهودی و یا نصرانی باشد با آنکه تورات و انجیل پس از ابراهیم نازل شده اند.‏

‏(2 ـ 5) یک خبط و اشتباه در جهان بینی و نظام آفرینش است که یهودیان به‏‎ ‎‏آن دچار گشته اند و قرآن درباره اش می فرماید: ‏«و قالت الیهود یدالله مغلولة غلّت‎ ‎ایدیهم و لعنوا بما قالو بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء»‎[13]‎‏. یعنی یهود معتقدند‏‎ ‎‏که ممکنات تنها در حدوث و پیدای، نیازمند به واجب الوجودند و در بقا ممکن‏‎ ‎‏را از واجب الوجود مستغنی و بی نیاز می دانند و راههای نفوذ و اعمال قدرت‏‎ ‎‏آفریدگار جهان را مسدود و ممنوع المداخلة می پندارند و ادارۀ امور عالم و‏‎ ‎‏تربیت ممکنات را مفوّض به ربّ النّوعهای مسؤول خیال می کنند. ولی خداوند‏‎ ‎‏آنان را مورد طعن و لعن و نفرین قرار داده و صریحاً اعلام کرده است: ‏«یداه‎ ‎مبسوطتان ینفق کیف یشاء»‎[14]‎‏. یعنی نفوذ واجب در ممکن قابل تعطیل و‏‎ ‎‏تخصیص زمانی نیست، زیرا که این نیاز از ذات ممکن نشأت گرفته است‏‎ ‎‏و الذّاتی لایختلف و لایتخلّف. و به قول معروف:‏

سیه رویی ز ممکن در دو عالم

جدا هرگز نشد و الله اعلم

‏و در کنار حکم مسلّم عقل، مبنی بر نیاز ممکن در بقا، همانند حدوث بسط‏‎ ‎‏قدرت الهی را در پرورش، مانند آفرینش متذکّر گشته و افاضۀ دائم و انفاق‏‎ ‎‏مستمر را که به معنای تأمین نیازهای مادّی و معنوی ممکنات است که مهمترین‏‎ ‎‏نیازها، نسخ شریعتی و جایگزین نمودن آیینی کاملتر از آن می باشد و این منطق‏‎ ‎‏نارسا و اعتقاد ناروای یهود، علاوه بر آنکه مباین با حکم عقل است، زمینه ساز‏‎ ‎‏پیدایش بت پرستی است که جمعی پس از اعتقاد به ممنوع المداخلة بودن‏‎ ‎‏آفریدگار جهان، به سراغ ارباب انواع رفته و برای مزید تقرّب به آنان صورتها و‏‎ ‎‏تمثالهایی از آنها ساخته و در آغاز تعظیم می کردند، ولی نهایتاً به پرستش‏‎ ‎

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 329

منتهی شد و برخورد اسلام با بت پرستی، از نوع برخوردهای سطحی و روبنایی‏‎ ‎‏نبود، بلکه اساس و زیربنای آن را که همان اعتقاد یهودیت است، هدف قرار‏‎ ‎‏داده و تیشه را بر ریشۀ بت پرستی زد و در اوّلین آیۀ قرآن پس از ذکر نام شریف‏‎ ‎‏آفریدگار جهان، صفت رحمانیّت را که به معنای رحمت عامّه و بخشایندگی‏‎ ‎‏همه جانبه که همان ربوبیّت و رساندن هر موجود به کمال لایق و ممکن باشد، نام‏‎ ‎‏برده است، در حالی که مردم بت پرست از شنیدن نام الرّحمن شدیداً ابراز‏‎ ‎‏انزجار و تنفّر می کردند: ‏«و اذا قیل لهم اسجدوا للرّحمن قالوا و ماالرّحمن انسجد‎ ‎لما تأمرنا و زادهم نفوراً»‎[15]‎‏.‏

‏و این ابرازِ تنفّر توجیهی جز آنکه رحمان رمز بخشایندگی در تمام ابعاد و‏‎ ‎‏تربیت و پرورش همه جانبه است، که بت پرستان به پیروی از یهود، خداوند را‏‎ ‎‏از صحنۀ دخالت و تربیت ممکنات خارج دانسته و پرورش عالم را وظیفۀ مفوّض‏‎ ‎‏به ارباب انواع خیال می نمودند ندارد و در دوّمین آیۀ قرآن آفریدگار جهان را به‏‎ ‎‏ربّ العالمین، یعنی پروردگار جهانها ستوده است و بدین وسیله اعلام داشته که‏‎ ‎‏تربیت و پرورش صحیح و در تمام ابعاد، نمی تواند از آفرینش جدا باشد: ‏«الا‎ ‎یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر»‏ و توحیدی که مورد دعوت اسلام بوده‏‎ ‎‏است، همان توحید در ربوبیّت است که خداوند از تدبیر عالم جدا نیست و نظام‏‎ ‎‏تشریع و تکوین در قبضۀ قدرت و با کفایت اوست و با شعار «ربّناالله» حاکمیّت‏‎ ‎‏آفریدگار جهان را در نظام تکوین و تشریع اعلام و از ذکر کلمۀ استقاموا به دنبال‏‎ ‎‏ربّناالله در آیۀ شریفۀ: ‏«الّذین قالوا ربنا ثم استقاموا»‏ استفاده می شود که سر دادن‏‎ ‎‏این شعار در بین بت پرستان خیلی مشکل‏‏ ‏‏آفرین بوده است.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏پی نوشتها: ‏

‏ ‏

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 330

کتابجامعیت شریعت: مجموعه مقالاتصفحه 331

  • ـ سورۀ مؤمنون، آیۀ 14.
  • ـ سورۀ حج، آیۀ 52.
  • ـ سورۀ جاثیه، آیۀ 29.
  • ـ سورۀ بقره، آیۀ 106.
  • ـ نهج البلاغه، کلمۀ 102.
  • ـ سورۀ طه، آیۀ 90.
  • ـ سورۀ شوری، آیۀ 43.
  • ـ سورۀ بقره، آیۀ 106.
  • ـ سورۀ فاطر، آیۀ 2.
  • ـ سورۀ نساء، آیۀ 125.
  • ـ سورۀ آل عمران، آیۀ 67.
  • ـ سورۀ آل عمران، آیۀ 65.
  • ـ سورۀ مائده، آیۀ 64.
  • ـ همان آیه.
  • ـ سورۀ فرقان، آیۀ 60.