بخش چهارم: خاندان

به قلم آیت ا... میرزا محمد ثقفی

85

 

 

 

 

 

 

 به قلم آیت ا... میرزا محمد ثقفی

‏ ‏

‏علامه میرزا ابوالفضل تهرانی (جد همسر امام) جامع معقول و منقول و از ادبای بسیار توانا در نثر و نظم عربی است. وی اگرچه عمری کوتاه داشته اما آثار گرانبهایی از ایشان در دست است. شرح حال مختصری از ایشان به قلم فرزند ایشان مرحوم آیت... میرزا محمد ثقفی بر جای مانده که از نظر می گذرانید.‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم، الوالد الماجد العلامه الحاج میرزا أبوالفضل ابن العلم المحقّق الحاج میرزا أبوالقاسم الطهرانی أفاض الله علیهما شآبیب الغفران.‏

‏ولادت با سعادت‌اش در سنه یکهزار و دویست و هفتاد و سه هجری (1273) اتفاق افتاده.‏

‏و از ابتداء عمر در خدمت والد ماجد خود با کمال شوق و سعی مشغول تحصیل علوم عربیه و فنون ادبیه و غیرها بود.‏

‏و بسبب کمال فهم و فراست و هوش و ذکاوت و عقل و درایت، در اندک زمانی در کلّیه علوم ادبیه کامل، و از جهت کمال قوّه حافظه و اینکه هر قصیده مطوّله اگر یک مرتبه خوانده می‌شد و شنیدی کالنقش فی الحجر در ضمیر منیرش ثابت و راسخ می‌شد.‏

‏و غالب اشعار عرب و عجم را محفوظ بود، بطوری که سرآمد اهل عصر خود گردید؛ چنانچه شهادت می‌دهد بر این، تصنیفاتی که قبل از رسیدن بحدّ بلوغ و بعد از ‏

کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 339
‏آن به اندک زمانی فرموده‌اند.‏

‏از آن جمله کتاب مستطاب «صدح الحمامه فی أحوال والدی العلامه»، و منظومه ای در علم صرف، و منظومه ای در علم نحو إلی باب الحال، و دیوان قصائد و غزلیات و مقطعات و غیرها می‌باشد.‏

‏و پس از رحلت علامه نامدار، والد عالی مقدارشان، غالب اوقات در خدمت فقیهین زمان و وحیدین دوران، السید السند آقا سیّد محمد صادق طباطبائی، و العَلَم المعتمد آقا میرزا عبد الرحیم نهاوندی نوّر الله مرقدهما، مشغول تحصیل فقه و اصول، و در خدمت حکیمین عصر و فریدین دهر السید الاجل آقا میرزا ابوالحسن جلوه، والعَلَم الاکمل آقا میرزا محمدرضای قمشه ای، طیب الله ترتبهما مشغول تکمیل عرفان و معقول بود.‏

‏تا آن که در سنه یکهزار و سیصد هجری (1300) تصمیم مهاجرت به عتبات برای تحصیل علوم و تکمیل درجات فرمود.‏

‏در حالی که مراتب علم و فضلش گوشزد أنام و مورد اعتراف خاص و عام بود، چنانچه دوستان آن مرحوم متواتراً برای این بنده نقل فرمودند، که مرحوم حجه الاسلام حاجی ملا علی کنی أعلی الله مقامه مکرر می‌فرمودند: فلانی در هر علم کامل و به مرتبه رفیعه اجتهاد نائل است، و مهاجرت به عتبات عالیات برای این مقصود بر ایشان واجب و لازم نیست.‏

‏و گواهی می‌دهد بر فرموده آن بزرگوار، تصانیف آن یگانه روزگار در آن اوقات و ادوار، از آن جمله کتاب مستطاب «الـورد الفتیق» در علم رجال، و منظومه مسماه بـه«تمیمه المحدث» در علم درایه، و منظومه مسمّاه بـه«میزان الفلک» در علم هیئت، و جزوات و مسودات آن مرحوم در علوم مختلفه و فنون عدیده.‏

‏و پس از طیّ مراحل و قطع منازل، چون بر زمین وادی السلام که معدن علم و منبع علماء أعلام نازل، و بتقبیل عتبه رفیعه حضرت شاه اولیاـ علیه آلاف التحیه والثناـ فائز گردید، خود را در زمره تلامذه مرحوم مغفور مبرور آیه الله العظمی، أنموذج الأنبیاء والأولیاء، المفضّل مداده علی دماء الشهداء، والمتبرک بوطئ أقدامه أجنحه ملائکه السماء الحاج میرزا حبیب الله الرشتی، أهدی الله الیه طرائف السلام، وألحقه بموالیه الأصفیاء ‏

کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 340
‏الکرام، وحشرنا تحت لوائه یوم القیام، منخرط فرمود.‏

‏و آن بزرگوار کراراً به لسان مبارک خود تصریح به مقام اجتهاد و اعتماد ایشان فرمودند.‏

‏و چون چند ماهی از این واقعه گذشت خبر ورود ایشان به سمع شریف مرحوم مبرور، اسلامیان پناهی، طغری منشور فقاهت و ریاست، سرلوح کتاب کیاست و سیاست، مجمع البحرین سیادت و سعادت، مشرق الشمسین إفاضت و إفادت، آیه الله فی العالمین، وارث علوم الانبیاء و المرسلین، جامع علوم الاولین و الاخرین، الحاج المیرزا محمد حسن الحسینی عتره و نجارا، الشیرازی مولدا و دارا، العسکری هجره و جوارا، المدعوّ فی لسان الخاص والعام بحجّه الإسلام مجدد مذهب سید البشر، علی رأس المئه [الرابعه] عشر، ضاعف الله قدره و اعظم فی الاسلام اجره، واصل گردید، فوراً مرحوم مغفور عالم جلیل و فاضل نبیل، المولی الودید، آقا سید محمد لواسانی طاب ثراه را برای دعوت ایشان به «سرّ من رأی» عازم نجف أشرف فرمود، و چون آن مرحوم به آن مکان شریف مشرّف گردید، به هر وسیله که ممکن بود آن وجود محترم و مرحوم مبرور علم فحل محقق جامع المعقول والمنقول، حاوی الفروع والأصول، المبرّء من کلّ شین، آقا میرزا سید حسین قمّی قدّس الله سرّه القدّوسی را که از طهران با ایشان رفیق وهمراه، بلکه مانند یک روح در دو بدن از یکدیگر غیر قابل نفکاک بودند به «سامرّه» سوق داد.‏

‏و آن دو بزرگوار قریب ده سال در یک بیت ساکن، و در خدمت حضرت حجه الإسلام والمسلمین، ذخری الفقهاء و المتکلّمین، کهفی المله والدین آقا میرزا محمد تقی شیرازی و آقا سید محمد اصفهانی، رفع الله مقامهما، و زاد فی الخلد إکرامهما، و غیر آن دو از اساطین آن حوزه شریفه، و حومه منیفه، مباحثه اجتماعی داشتند.‏

‏و در این عشره کامله آن مرحوم کاملاً ساعیاً مجداً غیر غافل آناً ما ولو فی زمن الأکل والشرب اشتغال به تحصیل و تکمیل علوم عادیه و غریبه وألسنه مختلفه از قبیل عبرانی و سریانی، و تصنیف کتب و ترتیب صحف، و جمع اخبار، به اجازه صحیحه عامه مرحوم شیخ فقیه محدّث، علامه عصره و واحد دهره، الجامع بین الفقه والزهاده، ‏

کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 341
‏والمؤلف بین العلم والعباده، الشیخ محمد حسین الکاظمی طیّب الله رسمه، وقدّس نفسه، حتی بلغ من العلم ما بلغ.‏

‏و از جمله تصنیفات آن وجود فائز (فائض) الجود، در آن نواحی و حدود، کتاب شریف شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشور است، که در معموره بمبئی مطبوع، و در نظر عارف و عامی مرغوب و مطبوع افتاد.‏

‏همچنین حواشی بسیاری است که بر فرائد و مکاسب شیخ انصاری رحمه الله مکتوب، و رسائل و جزوات بیشماری است که در علوم مختلفه مرقوم فرمودند.‏

‏و در سنه یک هزار و سیصد و شش هجری (1306) بر حسب استدعاء جناب مستطاب افتخار الأجله والتجار، أشرف الحاجّ والعمار حاج سید محمد صرّاف طهرانی دامت توفیقاته به مصاحبت ایشان به مکه معظمه مشرّف و به زیارت بیت الله الحرام مستفیض گردید.‏

‏تا در اواخر سنه یک هزار و سیصد و نه (1309) بر حسب خواهش و اصرار جمعی از دوستان و اجازه حضرت سید استاد عازم دار السلطنه طهران که موطن اصلی الف ایشان بود گردید و در اواسط شهر محرم الحرام به مقر مألوف بازگشت.‏

‏و لَدَی الورود بر حسب خواهش جمع کثیری از علما و فضلا و محصلین مشغول تدریس علوم و حکومت شرعیه، و بر حسب استدعاء جمّ غفیری از اتقیا و صلحا و متدینین مشغول اقامه جماعت و انشاء مواعظ گردید.‏

‏لیکن با آنکه بعضی از اختیار تجار حیاط را سقف نموده بودند به واسطه کثرت ازدحام خواص وعوام آن طوری که شاید و باید عامه طبقات کسب فیض نمی‌نمودند، و چون این خبر بر مسامع شاه وقت معروض گردید، به سبب فرط اهتمام به نشر اعلام اسلام فوراً امر صادر، و کلیه امورات مدرسه جدید البناء ناصری را به آن وجود مقدّس مفوّض داشت.‏

‏و آن بزرگوار از برای افتتاح و اتمام بقای تعمیرات آن مدرسه مبارکه که تا آن زمان معلّق و ناتمام مانده بود تشمیر ذیل فرمود، و بحمدالله در همان عام که مطابق با سنه یک هزار و سیصد و سیزده هجری (1313) بود به این مقصود نائل و غالب تعمیرات ‏

کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 342
‏مهمه آن مدرسه به اتمام رسانیده، طلاب محصّل متدین از سایر مدارس و غیرها جمع‌آوری فرموده، و در آن مدرسه سکونت داد، و این خیرات جاریات به سعی و اهتمام آن عالی مقدار در صفحه روزگار ثابت و برقرار ماند.‏

‏و تا آخر عمر کوتاه خود در آن مدرسه و مسجد اشتغال به تدریس علوم و اقامه جماعت و نشر مواعظ و حکم داشت، و تندنویسان ماهر صورت منابر آن آیت خداوند قادر را مکتوب و به رسم تحفه از برای اهل دانش ارسال، و از برای خود ذخیره می‌نمودند.‏

‏و به سبب ظهور مراتب علم، و بروز درجات تقوی، و طلاقت لسان، و فصاحت بیان، و حلاوت محضر، و ملاحت منبر، و صباحت منظر، و حسن اخلاق، شهره آفاق و جاذب قلوب عامه خلائق خصوصاً اهل فضل و دانش از ارکان دولت و اعیان ملّت گردید.‏

‏و به علت جمع این اسباب برای آن عالی جناب در عهد شباب منظور و محسود هر طبقه، خاصه بعضی از اهل علم عصر خود گردید، و آن مغرضین و حاسدین آنی از ایذا و اذیت و جور و صدمت آن عالی منزلت غفلت نورزیدند.‏

‏تا آنکه در غره شهر صفر سنه هزار و سیصد و شانزده (1316) مبتلا به مرض حصبه، و در یوم هشتم همان ماه داعی حق را اجابت فرمود، و جمعی از اهل خبرت و درایت را عقیده چنان است که بعضی از‌ آن مغرضین عنود و ظالمین حسود آن یگانه عالم وجود را به سمّ جفا مسموم و این راز را مکتوم داشتند.‏

‏در هر حال او از قفس تن و صحبت ناجنس که عذاب الیم است به روضه رضوان و سرای جاویدان که نعم النعیم است انتقال و استقرار یافت، و سایرین بخسران دنیا و آخرت دچار و گرفتار آمدند.‏

‏و جسد مطهّرش در مقبره والد ماجدش که واقع در صحن امام‌زاده حمزه در قصبه حضرت عبدالعظیم است مدفون گردید.‏

‏شکر الله فی الإسلام مساعیهما الجلیله، کما نشر علی ألسنه أهل الإیمان مدائحهما الجلیله، و سقی الله ضریحهما میاه الرضوان، وأحلّهما علی فرادیس الجنان.‏

‎ ‎

کتابقدس ایران، بانوی بزرگ انقلابصفحه 343