آخرین ملاقات

خاطراتی از امام در یادداشتهای یادگار امام

آخرین ملاقات با امام به چه صورت انجام گرفت.

‏هر وقت برای امام حادثه‌ای اتفاق می‌افتاد، ایشان نزدیکان را جمع‏‎ ‎‏می‌کردند و سفارش مادرمان را می‌کردند از سختی‌ها و مشقاتی که مادرمان‏‎ ‎‏کشیده است، صحبت می‌کردند و می‌گفتند که باید رضایت مادرتان را‏‎ ‎‏جلب کنید.‏

‏روزهای آخر عمر ایشان علی پسر من که کودکی دو سه ساله بود و‏‎ ‎‏شدیداً امام به او علاقه داشت، امام او را از اتاق خود بیرون کردند برای‏‎ ‎‏اینکه به غیر از خدا به هیچکس توجه نکنند و مرا خواستند و باز سفارش‏‎ ‎‏مادرم را کردند و فرمودند که مادرت به جز خدا کسی را ندارد مبادا برخلاف‏‎ ‎‏میل او کاری انجام دهی!‏

‏ساعت‌های آخر عمر ایشان من می‌دانستم که یکی دو ساعت دیگر‏‎ ‎‏ایشان به خدا می‌پیوندند من می‌دانستم و دکترها ولی به هیچکس‏‎ ‎‏نمی‌گفتم جرأتش را نداشتم. هر وقت یاد سختی‌های جسمی که درد زیاد‏‎ ‎‏داشتند و همه‌اش صبر می‌کردند و آخ نمی‌گفتند، می‌افتم سخت متأثر‏‎ ‎‏می‌شوم.‏

‎ ‎

کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 173