فرازهایی از ابعاد اخلاقی عرفانی

فرازهایی از ابعاد اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و خانوادگی امام

‏از امام گفتن آن هم به وسیله کسی که قدرت ترسیم آنچه را می‌بیند،‏‎ ‎‏ندارد مشکل است. امام، امام است، گاهی می‌خواهم قاطعیت ایشان را‏‎ ‎‏به عنوان بارزترین صفتشان بیان کنم به یاد زهد و تقوایشان می‌افتم، هنوز در‏‎ ‎‏این مسیر هستم که شجاعتشان چنان تحت تأثیرم قرار می‌دهد که معتقد‏‎ ‎


کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 163
‏می‌شوم بر تمامی اوصاف او مقدم است، ولی راستش را بخواهید هرگز‏‎ ‎‏نمی‌توانم آنچه از او می‌فهمم بیان کنم. صداقت او از مسائلی است که به‏‎ ‎‏خدا قسم نه به خاطر اینکه پدرم است بلکه از باب اینکه مرادم است‏‎ ‎‏می‌گویم، صداقتش داستانی است، اگر نویسنده‌ای توانا بود و آنچه را که‏‎ ‎‏من می‌دانستم می‌دانست، بهترین مطالب را به جامعه عرضه می‌کرد.‏

‏امام پیش ما و سایر افراد خانواده‌اش همانگونه است که نزد مردم است،‏‎ ‎‏هیچ فرقی نمی‌کند، البته از باب اینکه امام توی خانه شوخی می‌کنند و‏‎ ‎‏سر به سر بچه‌ها می‌گذارند با بیرون فرق دارند، ولی مقصودم این نیست.‏‎ ‎‏امام به همان صفایی که در بین ماست نزد سایرین هم ظاهر می‌شوند.‏

‏شب ساعت یازده و نیم الی دوازده می‌خوابند و یک ساعت و نیم قبل از‏‎ ‎‏طلوع فجر یعنی اذان صبح از خواب بیدار می‌شوند. ساعت کوچکی دارند‏‎ ‎‏که با زنگ آن از خواب بیدار می‌شوند. تا اذان صبح و نماز صبح داستانی‏‎ ‎‏است دیدنی، نه گفتنی. گریه می‌کنند، با خدا عشق می‌کنند، راز و نیاز‏‎ ‎‏می‌کنند. مادرم می‌گویند از بیست ‌و‌ هشت سالگی نماز شب امام ترک‏‎ ‎‏نشده است. یعنی از ابتدای ازدواجشان. هم حجره‌ایهای امام، امام را از اول‏‎ ‎‏طلبگی اینگونه تعریف می‌کنند. از همان اول شدیداً از دروغ و غیبت پرهیز‏‎ ‎‏داشته‌اند. از همان اول در مجلس غیبت نمی‌نشستند و یا حرف را قطع‏‎ ‎‏می‌کردند. خوب است به حرف من بسنده نکنید. از خصوصیات امام ما‏‎ ‎‏نباید بگوییم، بروید خصوصیات جوانی امام را از هم حجره‌ایها و‏‎ ‎‏همدرسیهایشان بپرسید که خوشبختانه زیاد هم هستند. به صورت خبرنگار‏‎ ‎‏هم نروید. امام، امام است. ابعاد اخلاقی و عرفانی امام تحت الشعاع‏‎ ‎‏مسائل مبارزاتی امام واقع شده است و الاّ مراتب مبارزاتی امام به مراتب‏‎ ‎‏کمتر از حالتهای عرفانی ایشان است.‏

‏شاید هیچ کس و می‌توانم به یقین بگویم که هیچ کس عرفان عملی را‏‎ ‎‏جز امام نمی‌داند. تکرار می‌کنم به من بسنده نکنید. هیچ کس به پای امام‏‎ ‎‏در فلسفه اسلامی نمی‌رسد. از فلاسفه موجود بپرسید. چرا نمی‌روید از‏‎ ‎


کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 164
‏فلاسفه موجود سؤال کنید که امام در فلسفه به چه مراتبی رسیده‌اند. بعضی‏‎ ‎‏از بزرگان گفته‌اند که بعضی از علوم اسلامی با امام تمام می‌شود. در عرفان‏‎ ‎‏عملی مثل امام نداریم و یا اگر هم باشد بسیار بسیار کم است. امام مطالعه‏‎ ‎‏را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدری مطالعه می‌کنند که چشمشان‏‎ ‎‏خسته می‌شود. یادم است در ایام تعطیلی که تابستانها به یکی از شهرها و یا‏‎ ‎‏تهران می‌آمدیم به قدری کتابهای متنوع مطالعه می‌کردند که صدای کسانی‏‎ ‎‏که برای ایشان کتاب تهیه می‌کردند در می‌آمد. اکثر داستانهای بزرگ مثل‏‎ ‎‏بینوایان را مطالعه کرده‌اند. اکثر نوشته‌های نویسندگان بزرگ جهان را‏‎ ‎‏خوانده‌اند چه در زمینه اجتماعی و چه سیاسی پرمطالعه‌ترین روحانی‏‎ ‎‏بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده‌اند و تاریخ مشروطه را خوب‏‎ ‎‏می‌دانند.‏

‏هم اکنون تمام گزارشها را مطالعه می‌کنند و آن روزها که روزنامه‌ها‏‎ ‎‏میدان درگیری افکار مختلف بود همه را به دقت مطالعه می‌کردند.‏‎ ‎‏کانالهای ارتباطی امام برخلاف آنچه مطرح کردند و با نقشه هم مطرح کردند‏‎ ‎‏یک نفر و یا یک گروه نبود و نمی‌باشد. گزارشهای ژاندارمری، شهربانی،‏‎ ‎‏ستاد ارتش، اطلاعات نخست‌وزیری و سپاه و آنچه را که دفتر امام خلاصه‏‎ ‎‏می‌کنند، مطالعه می‌کنند، می‌بینند که بسیار فهرست وار می‌گویم و رد‏‎ ‎‏می‌شوم. افراد مختلفی که با امام ملاقات می‌کردند و می‌کنند مسائل را برای‏‎ ‎‏امام می‌گفتند. خودسازی امام که خود داستانی مستقل است. همه چیز را‏‎ ‎‏از خدا و در خدا می‌دانند. بارها به من گفته‌اند که کارهای عادیت را هم‏‎ ‎‏قصد قربت کرده تا پاداشی داشته باشی. و اما خواب سه ساعت شب و بعد‏‎ ‎‏از نماز صبح هم یکی و دو ساعت، بعدازظهرها هم یک ساعت، اگر زیاد‏‎ ‎‏شود. از عبادت نگویید که عابدترین فردی است که دیده‌ام. صحبتهایشان‏‎ ‎‏فعلاً اکثراً در مسائل روز است، ولی وقتی پیش بچه‌ها و اهل و عیال می‌روند‏‎ ‎‏سعی می‌کنند مانند آنها باشند. سعی می‌کنند آرام باشند و سعی می‌کنند با‏‎ ‎‏تمامی افراد به صورتی احترام آمیز برخورد کنند. امام به مادرم شدیداً احترام‏‎ ‎


کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 165
‏می‌گذارند و تا یاد دارم صبر می‌کنند ایشان بیایند و بعد ناهار یا شام میل‏‎ ‎‏کنند. حالت احساسی امام را باید از دوستان قدیمشان سؤال کرد. امام‏‎ ‎‏شاعرند و شعر هم خوب می‌گویند. حالت احساسی امام در موقع شنیدن‏‎ ‎‏خبر شهادت دوستانشان دیدنی است، با اینکه چون کوه صبورند و صبر‏‎ ‎‏می‌کنند ولی سراپا عاطفه‌اند.‏

‏مثلاً وقتی مرحوم شهید بهشتی شهید شدند ما جرأت نمی‌کردیم به ایشان‏‎ ‎‏بگوییم. یکی از کارهای من در طول این سه سال بعد از انقلاب رساندن‏‎ ‎‏خبر شهادت دوستانشان است که باید به ایشان بدهم. سعی می‌کنم از‏‎ ‎‏مجروح شدن شروع کنم ولی این اواخر دیگر فرصت نمی‌دهند و تا می‌گویم‏‎ ‎‏مثلاً آقای مدنی و یا دستغیب مورد سوء قصد واقع شدند می‌گفتند شهید‏‎ ‎‏شدند؟ سکوت من همه چیز را روشن می‌کرد. امام از شهادت مرحوم رجایی‏‎ ‎‏و بهشتی شدیداً متأثر شدند. از صمیم قلب می‌گفتند که بهشتی مظلوم‏‎ ‎‏زیست و مظلوم مرد. خواهش می‌کنم درباره امام هرچه بیشتر با دوستان‏‎ ‎‏قدیمشان که با ایشان معاشرت نزدیک داشته‌اند صحبت کنید. ابعاد و‏‎ ‎‏زوایای روحی معظم له را می‌توان از لابلای حرفهای آنها بیرون کشید.‏

‏من به عنوان پسر امام جرأت گفتن خصوصیات ایشان را ندارم، چون‏‎ ‎‏ایشان می‌گویند شما بیخود از من تعریف می‌کنید. امیدوارم همین مقدار‏‎ ‎‏بسیار ناچیز، ایشان را نرنجاند.‏

‏[مأخذ: مجموعه آثار یادگار امام. جلد دوم. صص 119- 116]‏

‎ ‎

کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 166