مسائل مستحدثه

حجیت خواب و تعبیر آن

حجیت خواب و تعبیر آن

[سؤال 12786]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 7006

‏3. چیزهایی که انسان در خواب می بیند چه صورتی دارد؟‏

بسمه تعالی، گذشت که خواب حجیت ندارد.

[سؤال 12787]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 253

‏3. شبی خواب دیدم که امام حسین چند کلمه به من گفت و گفت: «از این کلمه ها‏‎ ‎‏به طور نسبت باید استفاده کرد». ولی صبح من یادم نیامد که چه بود. امام عزیز از شما‏‎ ‎‏می خواهم که خودتان شخصاً، چند نصیحتی ـ که در آینده برای من مفید باشد ـ‏‎ ‎‏بفرمایید.‏

بسمه تعالی، همیشه به یاد خدا باشید و از انجام وظایف دینی، غفلت نکنید، ان شاء الله‌ موفق باشید. 

[سؤال 12788]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 1807

‏2. راجع به تعبیر خوابی که من دیده ام، خواب من این بود که در بعد از ظهر روز‏

استفتائات امام خمینی (س)ج. 10صفحه 748
‏29 / 3 / 1361 خوابیده بودم، خواب دیدم که فرمانده منطقۀ جنگی ما پهلوی من آمد‏‎ ‎‏ولی چیزی نگفت؛ و باز در شب آن روز، بعد از اتمام پست (نگهبانی) و بعد خواندن‏‎ ‎‏نماز صبح، خوابیده بودم، ناگهان خواب دیدم که در حال گریه کردن بودم و در همین‏‎ ‎‏حال خواب دیدم که دزدی را دستگیر کردیم و به علت این که برای تحویل دزد به‏‎ ‎‏عقب جبهه وقت نداشتیم، آن دزد را به پدرِ دوستم که همراهمان بود دادیم تا به عقب‏‎ ‎‏جبهه تحویل دهد، بعد خودمان با مزدوران بعثی درگیر شدیم که از طرف آن ها به ما‏‎ ‎‏تیراندازی با اسلحۀ تیربار کلاش شد و من از ناحیۀ پا مجروح شدم و به زمین افتادم،‏‎ ‎‏بعد یکی از بعثیون به طرف من آمد و با تیراندازی رزمندگان اسلام به عقب برگشت،‏‎ ‎‏در همان حال که من تیر خوردم، شروع به خندیدن کردم که ناگهان پدرم به بالای سرم‏‎ ‎‏رسیده و گفت که مبارک باشد. این خواب من بود به طور مفصل. تعبیر این خواب‏‎ ‎‏چیست؟‏

بسمه تعالی، ان شاء الله‌ خیر است. موفق باشید.

[سؤال 12789]‏ ‏ ‏  ‏---->‏ ‏ 3002

‏2. برادر دینی ام، سؤال دیگری هم داشتم که در مورد رؤیا (خواب) است. چون‏‎ ‎‏خوابی دیده ام که بیش از حد روحم را آزار می دهد. از این که شاید گناه کبیره ای‏‎ ‎‏مرتکب شده ام. در عملیات فتح المبین یکی از آشنایان ما شهید شده بود. در یکی از‏‎ ‎‏شب های ماه رمضان خواب دیدم که من تکه هایی از جنازۀ آن شهید را از توی تابوت‏‎ ‎‏درمی آورم و می خورم و خیلی هم از این بابت لذت می برم. حتی می خواستم همۀ‏‎ ‎‏جنازه اش را بخورم ولی با خود گفتم الآن خانواده اش برای بردنش می آیند و می بینند‏‎ ‎‏که از جنازه اش اثری نمانده. برای همین از خوردن دست کشیدم.‏

‏یک هفته بعد از آن خواب دیدم که این دفعه جنازۀ خودم توی برانکارد است و سر‏‎ ‎‏و دست و پاهایم جدا شده اند و مادرم کنار آن ایستاده و من سرم را از توی برانکارد‏‎ ‎‏برداشتم و اطرافش را به صورت یک سیب خوردم.‏


استفتائات امام خمینی (س)ج. 10صفحه 749
‏خودم به هیچ وجه نمی توانم این دو خواب را تعبیر کنم. باشد که با لطف شما این‏‎ ‎‏مسأله نیز برایم حل گردد و تا حال به هیچ کس نگفته ام.‏

‏شب 22 بهمن سال 1360 خواب دیدم که امام زمان (عج) به خانه ما آمده اند و‏‎ ‎‏جلوی در نشسته اند و در مورد انقلاب و آیندۀ آن با مادرم صحبت می کنند. و من هم‏‎ ‎‏پشت در ایستاده بودم. و گاه گاهی خم می شدم و به صورت امام نگاه می کردم. بعد از‏‎ ‎‏اندکی صحبت، یک پیکان زردرنگی آمد و مقابل خانه ما توقف کرد. در این موقع‏‎ ‎‏حضرت مهدی (عج) بلند شدند و دستشان را دراز کرده و دو عدد نوار کاست به من‏‎ ‎‏دادند و فرمودند: «مراحل و مراتبی که شهید طی می کند در این نوارها به طور کامل‏‎ ‎‏تشریح شده».‏

‏این خواب به قدری صریح بود که من بعد از بیدار شدن انتظار داشتم نوارها توی‏‎ ‎‏دستم باشند. تا حال هرچه گشته ام (ارومیه و تهران و تبریز و مشهد) اثری از این نوارها‏‎ ‎‏پیدا نکرده ام. حال نمی دانم که واقعاً چنین نواری وجود دارد و این خواب برای معرفی‏‎ ‎‏این نوارها بوده است و یا خوابم رمز و معنای دیگری نیز دارد؟ به امید آن که این‏‎ ‎‏مراحل را عملاً طی بکنیم.‏

‏البته این نکته را هم باید متذکر شوم که هر خوابی را ببینم به همان صورت تعبیر‏‎ ‎‏می شود و حتی همان احساسی را که در خواب داشته ام در بیداری نیز هنگام اتفاق‏‎ ‎‏افتادن آن حادثه پیدا می کنم. ‏

بسمه تعالی، رؤیای مذکور اگرچه رؤیای خوبی است، ولی حجت شرعی‎ ‎نیست. سعی نمایید با دقت در انجام وظایف شرعی، رضایت خداوند و‎ ‎حضرت ولی امر علیه السلام را تحصیل نمایید. ان شاء الله‌ موفق باشید.

‎ ‎

استفتائات امام خمینی (س)ج. 10صفحه 750