برنامه ها و شیوه های ساواک برای سرکوب نهضت و منزوی کردن امام خمینی

برنامه ها و شیوه های ساواک

 برای سرکوب نهضت و منزوی کردن امام خمینی

 

‏□ دکتر حمید بصیرت منش ‏

‏□ طاهره واحدی‏

چکیده 

‏ با آغاز مبارزات امام خمینی، ساواک (ارگان امنیتی رژیم پهلوی) سعی کرد با اتخاذ روشهای مختلف به مقابله با ایشان و نیروهای مذهبی وفادار به آرمانهای وی بپردازد. این مقابله نه تنها در مقطع پیش از تبعید بلکه در دوران تبعید در عراق نیز با شدت بیشتری ادامه یافت چرا که امام خمینی به عنوان مهمترین مخالف اصل و اساس سلطنت پهلوی شمرده می شد و طرفدارانش در ایران وخارج از ایران روز به روز افزایش می یافتند. پژوهش حاضر می کوشد به بررسی توصیفی عملکرد ساواک در رویارویی با مبارزات امام خمینی در مقطع تبعید در عراق بپردازد تا مشخص گردد ایشان در چه فضای حساس و دشواری به تلاش و مبارزه انقلابی خود ادامه دادند.‏


واژه های کلیدی:‏ ‏‏ساواک، نعمت الله نصیری، امام خمینی، شایعات ، نیروهای مذهبی، عراق.‏

 

مقدمه

‏ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پس از کودتای 28 مرداد 1332 تأسیس یافت. از مهمترین اهداف ساواک شناسایی نیروهای مخالف رژیم سلطنت و خنثی سازی تحریکات آن ها بود. ساواک پس از پشت سرگذاشتن سال های اولیه تأسیس و نیز بعد از مقابله با قیام ‏

حضورج. 87صفحه 65

15 خرداد 1342 و تبعید آیت الله خمینی دورۀ تازه ای را تجربه کرد و به اوج اقتدار خود رسید. در مدت 21 سال حیات ساواک چهار نظامی(تیموربختیار، حسن پاکروان، نعمت الله نصیری و ناصر مقدم) ریاست این سازمان را در اختیار داشتند که سومین رئیس آن نعمت الله نصیری  بیشترین مدت ریاست بر این سازمان را به خود اختصاص داد.‏

‏ با آغاز کار دولت هویدا در پی ترور حسنعلی منصور (بهمن۱۳۴۳) شاه، حسن پاکروان را از ریاست ساواک برکنار و نصیری را به جای او گماشت. نصیری از بهمن 43 تا تیر 57 بر صندلی ریاست ساواک تکیه زد و به شدت به سرکوب مخالفان رژیم پرداخت. از مهمترین برنامه های ساواک برای مقابله با نیروهای مخالف رژیم، برخورد با فعالیت های سیاسی و فرهنگی امام خمینی ویاران وهواداران ایشان بود. این وضعیت در دوران تبعید امام در عراق با شدت و حدت زیادی دنبال گردید.‏

‏ ‏

ساواک و تبعید امام

‏ قیام 15 خرداد 1342 نقطه اوج مبارزات روحانیون ایران با پیشگامی امام خمینی با حکومت محسوب می شود. به رغم سرکوب این قیام، مخالفت با حکومت کماکان ادامه یافت. رژیم بر این باور بود که حضور آیت الله خمینی در ایران، حتی با وجود حبس و حصر و مراقبت، ممکن است مجدداً مردم را به خروش آورد. به همین دلیل متعاقب مخالفت ایشان با لایحه کاپیتولاسیون، با هماهنگی ساواک و دستگاه اطلاعاتی ترکیه، مقدمات تبعید ایشان به ترکیه فراهم شد.‏‏(روحانی، 1381 ج1: ص1053؛ باقری 1378 ج 8: صص206-204). ‏‏در این زمینه‏‏ سفارت آمریکا در ایران نیز دخالت داشت ‏‏( فردوست،  1369، ج1: ص516).‏‏ ‏

‏تبعید آیت الله خمینی در زمان ریاست پاکروان صورت گرفت که در آن برهه، حضور ایشان در کشور را مخاطره آمیز می دانست. به دنبال تبعید امام، ساواک طی اطلاعیه کوتاهی اعلام کرد: «طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شده، لذا در تاریخ 13 آبان 1343 از ایران تبعید گردید»‏‏(سیر مبارزات امام خمینی، 1386، ج4: ص119 /  مدنی، 1375، ج2: ص93).‏‏ ‏

حضورج. 87صفحه 66

‏نصیری که در این زمان ریاست شهربانی را بر عهده داشت با تبعید آیت الله خمینی مخالف و معتقد بود باید او دستگیر و تحت تعقیب قرار گیرد‏‏.(  قانعی فرد،1390: ص148).‏

‏ به دنبال تبعید آیت الله خمینی، ساواک کنترل اوضاع را بیش از گذشته به دست گرفت و چنان وانمود کرد که توانایی انجام هر کاری را دارد و مقاومت در برابر حکومت و رژیم غیر ممکن است و لو اینکه فرد مقاومت کننده یکی از مراجع عالیقدر شیعه باشد.‏‏( مدنی، 1375، ج2: ص128).‏

‏ به فاصله کمتر از سه ماه از تبعید آیت الله خمینی به ترکیه، حسنعلی منصور نخست وزیر توسط گروهی از جوانان مذهبی طرفدار امام خمینی ترور شد و به دنبال آن امیر عباس هویدا به نخست وزیری منصوب گردید. در کابینه هویدا، پاکروان از ریاست ساواک برکنار و نصیری به جای وی منصوب شد. در تمام طول دوران تبعید آیت الله خمینی در ترکیه و عراق وی ریاست ساواک را بر عهده داشت و به اقدامات فراوانی در مقابله با نهضت اسلامی و کنترل و مراقبت از نیروهای مذهبی پرداخت.‏

‏اقامت اجباری آیت الله خمینی در ترکیه با اعتراضات گسترده ای مواجه شد. فشار افکار عمومی در داخل و خارج از کشور به حکومت های ایران و ترکیه و هراس رژیم ایران از حرکت انتقامی و قیام عمومی مردم موجب شد تا رژیم برای آرام کردن اوضاع ناگزیراز انتقال آیت الله خمینی به عراق شود (‏‏سیر مبارزات ، 1386، ج 5: ص216).‏‏ رژیم این تغییر تبعیدگاه را مفری برای خلاصی از اعتراضات داخلی و خارجی تلقی می کرد. ‏‏(همان: ص222‏‏). با این حال انتخاب حوزه نجف به عنوان تبعیدگاه دوم امام با مقاصد زیرکانه ای همراه بود که ازسوی تعداد زیادی از ‏

حضورج. 87صفحه 67

مطلعان بیان شده است؛ شکستن شخصیت علمی و مقام و موقعیت آیت الله خمینی با این تصور خام که وی در مقایسه با علمای نجف توانایی علمی کمتری دارد و در نتیجه پایگاه اجتماعی خود را به تدریج از دست خواهد داد‏‏ (همان: ص281). ‏‏رژیم بر این باور بود که با حضور قابل توجه علما، روحانیون و طلاب شیعه در عتبات عالیات و اختلافاتی که بعضاً در روابط بین آنان وجود داشت درآینده ای نه چندان دور با استفاده از امکانات سفارت و کنسول گری های ایران و توانایی های ساواک خواهد توانست رابطه آیت الله خمینی را با مراجع عراق برهم زده و موجبات انزوا و فراموشی تدریجی ایشان را فراهم ‏‏آورد ‏‏(خلخالی،1380: صص140-138).‏‏ اگرچه پیش بینی های حکومت کاملا درست نبود اما ساواک در طول اقامت امام در عراق تمام تلاشهای خود را برای مقابله با اقدامات ایشان به کار برد و از ظرفیت های خود تا آنجا که می توانست بهره گرفت. در ادامه به نمونه هایی از اقدامات ساواک در رویارویی با فعالیتهای امام خمینی اشاره خواهیم داشت.‏

‏ ‏

مراقبت ساواک از امام از بدو ورود به عراق  

‏آیت الله خمینی در 13 مهر1344 به همراه فرزندش حاج آقا مصطفی با برنامه ریزی های رژیم ایران به عراق منتقل شدند و البته برخلاف تصور از همان بدو ورود با استقبال بسیاری از علما، روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم  این کشور مواجه گردیدند ‏‏(روحانی،1360، ج1: ص870 ).‏

‏ساواک که از ادامه مبارزه آیت الله خمینی در نجف بیم داشت، برآن شد تا تمام تحریکات ایشان را در آن جا تحت کنترل درآورد. در 17 / 7 / 1344 اداره کل سوم (امنیت داخلی) ساواک مأمور تهیه طرحی برای تحت نظر گرفتن ایشان شد ‏‏(سیر مبارزات ، 1386، ج 16: ص299).‏‏  اهداف ساواک از این طرح که در طول دوران اقامت آیت الله خمینی در نجف دنبال شد از این قرار بود:‏

‏  الف- کنترل و زیر نظر گرفتن ایشان‏

‏  ب- ممانعت از چاپ و توزیع اعلامیه، رساله و کتاب های وی‏

‏  ج- شایعات و تبلیغات علیه او ‏

حضورج. 87صفحه 68
‏ 

 د- جلوگیری از مطرح شدن مرجعیت ایشان‏

‏  ﻫ- پیشگیری از رسیدن وجوهات شرعی به ایشان‏

‏  و- ایجاد تفرقه و اختلاف میان ایشان و علمای طراز اول نجف.‏

‏ ساواک برای دست یابی به اهداف فوق عملیات و طرح های گوناگونی را تهیه و اجرا کرد. از جمله این که درصدد برآمد افرادی را که مورد اعتماد ایشان بودند، جذب کند وآن ها را برای جاسوسی ایشان بگمارد تا بتواند از تمام فعالیت ها و حرکات ایشان و اطرافیانش مطلع شود که البته در این راه توفیقی نیافت. برخوردهای هوشیارانه آیت الله خمینی و نیز رعایت اصول امنیتی، نقش زیادی در خنثی کردن توطئه های گوناگون داشت. ‏

‏به گفته یکی از مطلعان چه بسا اتفاق می افتاد که ایشان اعلامیه ای صادر می کرد و  در ایران چاپ و توزیع می شد ولی مأموران و خبر چینان ساواک در نجف از آن بی خبر بودند و خبر صدور آن را از مرکز، در حالی که چند ماهی از آن می گذشت دریافت  می کردند ‏‏(روحانی، 1381، ج2: ص799).‏

‏ از دیگر اقدامات ساواک جلوگیری از مسافرت علما، روحانیون و طلاب طرفدار آیت الله خمینی به عراق برای ملاقات با ایشان بود. نصیری به نمایندگی های ساواک در عراق دستور داده بود که رفت و آمدهای منزل آیت الله خمینی را تحت کنترل قرار داده و مشخصات افراد و اتومبیل ها را به ایران ارسال کنند و همچنین زائران ایرانی را که با ایشان ملاقات می کردند شناسایی و معرفی کنند.‏‏ (سیر مبارزات ، 1386، ج14: صص141-140و صص154-152).‏

‏ ‏

حضورج. 87صفحه 69

جلوگیری از چاپ آثار امام خمینی

‏ ‏‏از اقدامات مهم ساواک جلوگیری از چاپ و نشر رساله و کتاب های آیت الله خمینی بود.  ساواک چاپ و توزیع، خرید و فروش، مطالعه و نگهداری از رساله و آثار ایشان را ممنوع کرده بود (‏‏آیت الله سید محمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک، 1376: ص387). ‏‏از آن سو یاران و طرفداران امام خود را موظف می دیدند که در تبلیغ آرا و اندیشه ایشان تلاش نمایند.گزارش ها و اسناد فراوانی در زمینه فعالیت های طرفداران امام در چاپ و توزیع رساله ایشان وجود دارد که به فعالیتی پر خطر در رژیم گذشته تبدیل شده بود. نصیری در نامه ای به ریاست شهربانی کل کشور به تاریخ 30 بهمن 1344 خواستار جمع آوری کلیه نسخ رساله توضیح المسائل آیت الله خمینی شد ‏‏(آرشیو اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 669، ص23 /  سیر مبارزات ، ج13: ص429).‏‏ بر اساس این دستورالعمل کلیه نسخه های رساله امام خمینی از کتاب فروشی ها جمع آوری شد. ایجاد محدودیت در خصوص چاپ رساله و دیگر تألیفات ایشان در سالهای 45 و 46 ادامه یافت. ‏‏(سیر مبارزات، ج 14: ص41 و ص69). ‏

‏ساواک که در سال 1346 از فعالیت های  طلاب طرفدار آیت الله خمینی نگران شده بود در 22 آبان 1346 به منزل ایشان در قم حمله کرد و تمام کتاب ها، نامه ها و دیگر مدارک ایشان را ضبط کرد(‏‏ همان، ج 16: ص466)‏‏. به گفته شیخ حسن صانعی یکی از مقسمین شهریه امام ، هدف اصلی ساواک از بازرسی منزل دو نکته بود : یکی اطمینان حاصل کنند دستگاه چاپ اعلامیه در منزل ایشان وجود دارد یا نه ؛ دوم یافتن فهرست پرداخت کنندگان وجوهات به ایشان. ‏‏(همان:ص483).‏

‏ تلاش های نصیری تنها جلوگیری از چاپ و پخش رساله و اعلامیه های آیت الله خمینی نبود بلکه در جلوگیری از چاپ و انتشار سایر تألیفات ایشان نیز مؤکداً دستوراتی می داد. هنگامی که در سال 1347 کتاب تحریرالوسیله امام خمینی در عراق چاپ و منتشر شد، خشم مقامات ساواک را برانگیخت. آیت الله خمینی در پیشگفتار این کتاب مطالبی در مورد امر به معروف و نهی از منکر آورده بود که موجب حساسیت ساواک می شد. از جمله این که‏‏: «چنانچه بدعتی در دین اسلام گذارده شود، علما می بایست به هر وسیله ای که ممکن است از آن جلوگیری کنند‏‏». ‏

حضورج. 87صفحه 70

‏نیز این که: «‏‏طلاب نبایستی در مؤسساتی که از طرف دولت به نام مدارس علوم دینی تأسیس شده داخل شوند و شهریه آن حرام است و جایز نیست روحانیون سرپرستی مدارس دینی را از طرف دولت قبول کنند» ‏‏(همان، ص577؛ امام خمینی، 1384، ج2: صص307-305).‏

‏ کتاب مذکور توسط زائرانی که به عراق می رفتند  به ایران آورده شد. نظریه ساواک نسبت به کتاب تحریرالوسیله این بود که پاره ای از قسمت های آن حاوی مطالب مضره و خلاف مصالح کشور است به همین دلیل نصیری دستور داد که تمام نسخ آن جمع آوری شود. ‏‏(سیر مبارزات، ج16: ص577).‏

‏ همچنین در سال 1350 رساله توضیح المسائل جدید آیت الله خمینی چاپ و منتشر شد که مطالب آن نسبت به رساله های قبلی حاوی چند فصل اضافه بود و به نام ملحقات توضیح المسائل نامیده شد. آیت الله خمینی، در این رساله قوانین ضد اسلامی رژیم از جمله قانون «حمایت از خانواده» را مورد انتقاد قرار داده بود. نصیری به تصور این که مردم ایران با این قوانین موافق هستند به منظور شوراندن افکار عمومی علیه آیت الله خمینی دستور تنظیم مقاله ای در مقابله با نظرات ایشان را داد و در پی نوشت گزارش نوشت: ‏‏«می شود مقاله تهیه کرد بر علیه این کتاب و مطالب او را تشریح کرد و او را مفتضح کرد» ‏‏(سیر مبارزات ، ج7: صص324-323).‏

‏ در دهۀ 50 ساواک برای جلوگیری از چاپ و توزیع رساله، کتاب ها و اعلامیه های امام، سیاست های گذشته را با شدت بیشتری دنبال کرد. چاپخانه ها شناسایی و تحت بازرسی قرار  گرفتند. کتاب های امام به عنوان کتب مضره، جمع آوری شد و دست اندرکاران چاپ و فروش آن ها شناسایی و تحت بازجویی قرار گرفتند ‏‏(همان: ص151).‏

‏با وجود موانع زیاد و خفقان شدید و در شرایطی که ساواک تمام توان خود را برای جلوگیری ‏

حضورج. 87صفحه 71

‏از چاپ و توزیع کتاب ها و اعلامیه های آیت  الله خمینی به کار می برد چاپ و توزیع آن ها به سرعت انجام می گرفت که برای ساواک تعجب آور بود ‏‏(آیت الله سید محمد رضا سعیدی به روایت اسناد ساواک، 1376: ص387). ‏‏سخنان، استفتائات، اعلامیه ها و دیدگاه های آیت الله خمینی، توسط پیروان و علاقه مندان ایشان به صورت جزوات مجزایی چاپ و مخفیانه در اختیار علاقه مندان قرار می گرفت(ه‏‏مان: صص329-328).‏

 

 شایعات و تبلیغات علیه آیت الله خمینی

‏تلاش برای بدنام کردن و به راه انداختن شایعات و تبلیغات منفی یکی دیگر از اقدامات تخریبی ساواک بر ضد آیت الله خمینی بود.  نصیری با ترفندهای مختلف سعی داشت با استفاده از فرصت های مناسب اذهان مردم را نسبت به ایشان بدبین کند و موقعیت ایشان را در بین مردم متزلزل نماید. بنابراین تبلیغات دامنه داری را در داخل و خارج علیه آیت الله خمینی دنبال کرد و هر از گاه برای بی اعتبار کردن و منزوی ساختن ایشان در بین مردم شایعات بی اساس منتشر می نمود. از جمله چنین القاء می کرد که ایشان پس از تبعید، مخالفت و مبارزه با رژیم را به کنار نهاده و سیاست سکوت در پیش گرفته است. اما این ترفند ها در شرایطی که مخالفت تعداد زیادی از روحانیون با حکومت ادامه داشت و آیت الله خمینی نیز صراحتاً ادامه مبارزه با رژیم پهلوی را در رأس فعالیت های خود قرار داده بود، کمتر مؤثر واقع شد ‏‏(روحانی،1360، ج2: صص488-487).‏

‏ساواک تلاش می کرد تمام فعالیت ها، گفته ها و نوشته های آیت الله خمینی را ثبت و ضبط کرده و از آن ها علیه ایشان بهره برداری کند. یکی از این موارد مربوط به سخنرانی مورخ 23آبان1344 امام خمینی در مسجد شیخ انصاری در نجف اشرف بود. ایشان در این سخنرانی راجع به عظمت اسلام و تعالیم عالیۀ آن بحث کرده و از رهبران سیاسی دنیای اسلام خواست که در ترویج افکار و عقاید اسلامی بکوشند و به آن ها پایبند باشند و مسلمانان را به اتحاد و وحدت دعوت نمود. نیز اختلافات نژادی را در میان مسلمانان محکوم کرده و علت استیلای یهود بر فلسطین وطمع هند به کشمیر را ناشی از اختلافات رهبران سیاسی اسلام دانست. ‏

حضورج. 87صفحه 72

‏ایشان بر وظایف علما و مراجع تقلید در معرفی حقیقت اسلام و آشنا کردن جوانان و دانشگاهیان با حقایق اسلام تاکید نموده و مسئولیت خطیر علما و روحانیون را یادآور شدند. ‏‏(سیرمبارزات، ج7: ص86 ). ‏‏به نوشته سید حمید روحانی، آیت الله خمینی با این سخنرانی حوزه علمیه نجف را که بیش از نیم قرن دچار رکود و سکوت شده بود تکان داد. ‏‏(روحانی، 1381، ج 2: ص 236).‏

‏با وجود آن که امام در این سخنرانی به رژیم شاه مستقیماً حمله نداشت اما از آن جا که مبارزه با استعمار و استبداد را مطرح نمود این سخنرانی با واکنش منفی و خصمانۀ رئیس ساواک روبه رو گردید. نصیری که در نوشته ها و گفته های آیت الله خمینی همیشه دنبال آن بود که نقطه ضعفی بگیرد، در پی نوشت متن پیاده شده سخنرانی ایشان چنین دستور داد: « از نقاط ضعف این سخنرانی استفاده و با گذاردن این نوار به وسیله روحانیون مخالف خمینی، این بیانات از طرف یک پیشوای دینی تقبیح شود» ‏‏(سیر مبارزات، ج16: ص343).‏‏ با این وجود ساواک نتوانست نقطه ضعفی از این سخنرانی به دست آورد و به نفع رژیم مورد بهره برداری قرار دهد.‏

‏از اقدامات تخریبی بر ضد امام تلاش برای انتساب ایشان به برخی گروه های سیاسی غیراسلامی نظیر حزب توده و گروه های چپ و کمونیست ها بود. هرگاه اعلامیه یا موضع گیری سیاسی امام از طریق رسانه های مخالف نظیر رادیو پیک ایران، که به گروه های چپ وابسته بود و یا در نشریات متعلق به گروه های چپ  منتشر می شد، نصیری آن را به حمایت آیت الله خمینی از حزب توده و گروه های چپ مربوط می ساخت. در17 اردیبهشت 1345 رادیو پیک ایران مطلبی از آیت الله خمینی، درباره افشای عوام فریبی های مذهبی رژیم شاه بیان کرد. نصیری دستور داد این موضوع علیه آیت الله خمینی و انتساب وی به حزب توده و کمونیست ها مورد ‏

حضورج. 87صفحه 73

‏استفاده تبلیغاتی در جراید قرار گیرد ‏‏(سیر مبارزات ، ج16: صص380-377). ‏‏به همین منظور سفارش درج مقاله ای در روزنامه فرمان داده شد ‏‏( همان: ص 378).‏

‏  از دیگر اقدامات ساواک برای ترور شخصیت آیت الله خمینی تلاش برای هندی نامیدن ایشان و خانواده اش بود. از آن جا که زمینه انگلیسی خواندن روحانیون انقلابی از مدت ها پیش در جامعه ایران وجود داشت و خود ساواک و دستگاه های تبلیغاتی رژیم  در گسترش این موضوع فعال بودند، با تکیه بر هندی بودن اجداد امام  به طور غیرمستقیم ایشان را انگلیسی می خواندند تا بدین وسیله محبوبیت ایشان را در بین مردم از بین ببرند.‏

‏ در اواخر سال 1346 بیم و هراس از موقعیت آیت الله خمینی در حوزه علمیه نجف، رژیم را به این نتیجه رساند که تبعید ایشان به عراق کار اشتباهی بوده، لذا در صدد بر آمد او را به کشور دیگری تبعید کند. جالب آن که یکی از مراکزی که مورد توجه ساواک قرار گرفت، هندوستان بود و در این خصوص دولت عراق را تحت فشار قرار داد. ‏

‏ساواک در این زمینه به فعالیت هایی دست زد و با شایعه سازی در میان مردم قصد داشت ایشان را هندی و هندی زاده معرفی نماید. زمزمه این موضوع از 20 بهمن 1346 آغاز شد به گونه ای که موضوع در میان ایرانیان خارج از کشور نیز مطرح گردید‏‏(همان:540-539 ). ‏‏موضوع درخواست دولت ایران از دولت عراق در انتقال امام به هندوستان در گزارشی به تاریخ 27 اسفند 1346 منعکس شده است. نصیری در پی نوشت این گزارش دستور داد: «شایعه به این ترتیب  اشاعه یابد که خمینی اصلاً هندی است و نام فامیل یکی از برادرانش هندی زاده است و خودش مایل است که هند برود و از عمال انگلیس در هند عطف به سوابق پدرش و خودش استفاده کند»‏‏ (همان: ص568).‏‏ پانوشت موجود در این گزارش از سوی نصیری حاکی از توطئه برنامه ریزی شده ای بر ضد امام خمینی است. این بار هم توطئه ساواک در پخش شایعه مزبور با ناکامی و شکست مواجه شد و ساواک قم در این خصوص گزارش کرد: ‏

‏«از مجموع نتایج و عکس العمل های طبقات مختلف در مورد شایعه موصـوف باید به استحـضار برسـاند که اکثـراً بر این عقیـده هسـتند که دولت قـصد دارد وی را به هندوستان بفرستد و بعیـد ‏

حضورج. 87صفحه 74

‏است او اظهار تمایل به اقامت در هندوستان کرده باشد و به طور کلی خبر مزبور را عموماً شایعه می پندارند‏‏(همان، ج16:  ص580).‏

‏اقدامات ساواک برای هندی خواندن آیت الله خمینی در  سال های بعد ادامه یافت.  هنگامی که در 30  تیر 1355 نورالدین هندی برادر امام خمینی درگذشت، به دنبال چاپ آگهی تسلیت ایشان نصیری به کارشناسان ساواک دستور داد: «بررسی کنید که به چه وسیله بر علیه خمینی با نام هندی و انگلیسی می شود بهره برداری کرد» ‏‏(همان، ج 17: ص 258). ‏‏به دنبال این دستور، ساواک تهران و قم تلاش زیادی انجام دادند ولی توفیقی نیافتند و فقط به ذکر سوابق خانوادگی ایشان اکتفا کردند. نظریه کارشناسان آنان این بود که در شرایط فعلی امکان تبلیغات عملی مؤثر در زمینه معرفی خمینی به عنوان هندی و انگلیسی وجود ندارد. نصیری که انتظار اقدام مؤثرتری از ساواک های تابعه داشت در پی نوشت گزارش آنان نوشت: « منظور اصالت هندی بودن نیست بلکه نوکر هندی یعنی عامل انگلیسی بودن است» ‏‏(همان: ص272-271؛  آیت الله پسندیده به روایت اسناد ساواک ،1380: صص325-324).‏

‏ اگرچه تلاش های ریاست ساواک در این زمینه به نتیجه دلخواه نرسید اما دستورات مؤکد نصیری نشان می دهد ساواک برای تخریب چهره آیت الله خمینی همواره مترصد موقعیت بود و طرح توطئه وابستگی ایشان به دولت انگلستان را در مجامع عمومی در دستور کار خود قرار داده بود ‏‏(سیر مبارزات ، ج17: ص 100). ‏‏در همین راستا در برخی از محافل دانشگاهی به ایشان اتهام ارتباط با انگلیس زده شد‏‏ (همان، ج16: ص393).‏‏ همچنین در اعلامیه ای که میان طلاب حوزه نجف پخش کردند، ایشان را جاسوس انگلیس معرفی نمودند ‏‏(همان: ص672). ‏‏این موارد مطابق خواست ساواک بود وبرای اشاعه این اتهامات واکاذیب تلاش مستمری داشت. همچنین با حمایت و برنامه ریزی دقیق ساواک بود که این اتهام در برخی کتابها همچون «جیره خواران ‏

حضورج. 87صفحه 75

انگلیس در ایران» تألیف اسماعیل رائین منتشر شد‏‏(سیر مبارزات، ج16: ص611؛ رائین، 1356: صص110-109).‏‏ از تبلیغات منفی در جهت بدنام کردن امام این بود که ایشان بیت المال را حیف و میل می کند. پس از کنترل مکاتبات آیت الله خمینی و با سوء استفاده از یکی از نامه های ایشان، نصیری دستور تهیه اطلاعیه ای با مضمون حیف و میل بیت المال را صادر کرد‏‏ (سیر مبارزات ، ج15: ص546) ‏‏وی دستور داد: «نامه با زیرنویس و توضیح جریان امر، چاپ و با پست به تمام شهرستان ها و خشک مقدس ها ارسال شود» ‏‏(سیر مبارزات، ج17: ص289).‏

‏جالب آن که پس از تأسیس حزب رستاخیز و تحریم عضویت در آن از سوی امام در اسفند 1353‏‏( صحیفه امام، 1378، ج3: ص 71)‏‏ در اعلامیه ای به تاریخ 9 / 6 / 1354  اتهام بهایی گری به ایشان زده شد. اعلامیه حاوی این استدلال بود که: «بهائی ها مطلقاً مجاز نیستند که به حزب رستاخیز ملت ایران بپیوندند و یا در آن ثبت نام کنند... چه انگیزه ای روح الله خمینی را وادار کرده تا از بهائی ها پیروی کند و به عنوان اعتراض و انکار در قبال برپا شدن این حزب با آنان هم صدا شود و بیانیه ای سرشار از کینه و حسد علیه این ملت بیدار منتشر کند»‏‏ (سیر مبارزات ، ج17: ص220).‏

‏ ثابتی (مدیر کل اداره سوم) در اجرای اوامر نصیری دستور ارسال این اعلامیه برای ایرانیان مقیم شیخ نشین های خلیج فارس،عراق، کویت و سایر کشورهای عربی را داد. ‏‏(همان: ص215). ‏‏گزارش هایی در تابستان و پاییز 1354 در ارتباط با پخش این اعلامیه در کشورهای عربی موجود است که به وضوح نقش ساواک را در این عملیات نشان می دهد. برخلاف تصورات ساواک این اقدامات گاه بر محبوبیت امام خمینی می افزود. در همین رابطه نظر نمایندگی ساواک در قطر چنین بود که این اعلامیه نه فقط لطمه ای به خمینی نمی زند بلکه احتمالاً محبوبیتی هم برای او ایجاد می کند. ‏‏(سیرمبارزات ، ج17: 222). ‏

‏حربه دیگری که نصیری برای خراب کردن آیت الله خمینی به کار گرفت، شایعه ارتباط داشتن ایشان با دستگاه دولتی و حکومتی ایران و عراق بود. در یکی از گزارشات ساواک به نقل از یکی از حجاج ایرانی گفته شده خمینی و پسرانش با دستگاه ایران یکی هستند و لباس مخالفت را به تن کرده اند. ‏‏(همان: ص 154).‏

حضورج. 87صفحه 76

ساواک به دنبال این گزارش درصدد تقویت این اتهام در بین مردم برآمد. از این رو در ادامه گزارش آمده است: «در صورت تصویب به ساواک تهران اعلام گردد از طریق منابع و سایر امکانات موجود اشاعۀ این موضوع که خمینی و فرزندش با دستگاه ارتباط دارند، تقویت گردد» ‏‏(همان: ص157).‏

‏یکی  از توطئ های ساواک برای تخریب چهره و مبارزات امام خمینی اتهام همکاری ایشان با حکومت عراق بود. این در حالی بود که ایشان مبارزاتش را به صورت مستقل و بدون وابستگی به هیچ دولتی ادامه می داد. اگر چه مشی امام در برخورد با حکومت عراق دقیقاً همچون دولت ایران نبود، لیکن در موارد متعددی به ویژه پس از  روی کار آمدن حکومت بعثی عراق سیاست های این حکومت را مورد انتقاد شدید قرار می داد، معمولاً از دیدار با مسئولان عراقی اجتناب می ورزید و در مواردی نیز با برخورد جدی آن ها را مأیوس می نمود. نمونه مهم برخورد ایشان با حکومت بعثی در جریان اخراج ایرانیان از عراق و بی احترامی به طلاب حوزه نجف مشاهده می شود. در این زمینه امام به تشریک مساعی با بزرگان حوزه پرداختند و نیز تلگراف مهمی در 2 دی ماه 1350 برای حسن البکر رئیس جمهور عراق ارسال داشتند ‏‏(صحیفه امام، 1378، ج2: ص 403). ‏‏با وجود این مشی صریح و شفاف که برای اغلب روحانیون داخل و خارج ایران مشهود بود، ساواک تلاش مضاعفی کرد تا ایشان را همراه و همگام و موافق حکومت عراق جلوه دهد، لذا شایعاتی را در همین  راستا جعل و پخش نمود. این شایعه کذب حتی برخی نمایندگان مجلس سنا را به این صرافت انداخت تا در یک جلسه علنی ایشان را متهم به سکوت در مقابل جنایات دولت عراق نمایند. این دروغ آن چنان واضح و آشکار بود ‏

حضورج. 87صفحه 77

که واعظ شهیر حجت الاسلام فلسفی در یک سخنرانی در تاریخ 25 دی 1350 این نمایندگان را به باد حمله گرفت و از آیت الله خمینی دفاع نمود. ‏‏(روحانی، 1382، ج3: ص 713). ‏

‏  باوجود تلاش های روحانیون طرفدار امام، مقامات ساواک می کوشیدند این شایعه دروغ را رواج دهند. نصیری در بهمن 1350 بر رواج این شایعه تأکید نمود‏‏ (سیر مبارزات ، ج17: ص100). ‏‏این سیاست ساواک بعد از این تاریخ نیز ادامه یافت و برخی گزارش های موجود حاکی از پافشاری ساواک بر این شایعه دروغ می باشد. از جمله در بحبوحه شایعه پراکنی و اتهام زنی های متعدد به امام، نظر یکی از نمایندگی های ساواک در خارج از کشور در اواسط سال 1354 این بود که بر این جنبه ( همکاری با دولت عراق) تأکید شود‏‏( همان: ص222).‏

 

جلوگیری از مطرح شدن مرجعیت آیت الله خمینی 

‏ از مهمترین اقدامات ساواک علیه امام خمینی، جلوگیری از مطرح شدن مرجعیت ایشان بود. تقلید از امام خمینی که پیش از تبعید ایشان در میان بخش قابل توجهی از مردم ایران مطرح بود پس از تبعید نیز روزبه روز افزایش یافت. میزان وجوهات شرعی که با وجود محدودیت های فراوان ساواک برای ایشان به حوزه نجف می رسید دلیل روشنی بر افزایش مقلدان بود. ساواک به دستور نصیری به کارشکنی ها و توطئه هایی در این زمینه دست زد. اداره کل سوم ساواک طی بخش نامه های مکرر به شعب خود بر جلوگیری از طرح مرجعیت آیت الله خمینی نزد افکار عمومی تأکید می کرد و با اشاعه دهندگان مرجعیت ایشان در ایران برخورد شدیدی داشت. پس از درگذشت آیت الله حکیم در خرداد 1349 طرفداران آیت الله خمینی بار دیگر موضوع مرجعیت ایشان را مطرح کردند. آیت الله خمینی شخصاً چندان توجهی به طرح موضوع اعلمیت و مرجعیت نشان نمی داد و با ترویج این موضوع توسط پیروان و طرفدارانش مخالفت می کرد‏‏(خاتم یزدی، 1381: صص104-97؛ سیر مبارزات ، ج18: ص494).‏‏ اما پیروان ایشان برحسب احساس وظیفه به تبلیغ مرجعیت ایشان با وجود مخاطرات فراوان می پرداختند. این در حالی بود که تعداد زیادی از علما وفضلای حوزه های علمیه مرجعیت و اعلمیت ایشان را مورد تاکید قرار می دادند ‏‏(اسناد انقلاب اسلامی، 1369، ج 2: صص 185-184).‏‏ ‏

حضورج. 87صفحه 78

ساواک برای جلوگیری از طرح مرجعیت آیت الله خمینی به اقداماتی بر ضد پیروان و علاقه مندان ایشان در ایران دست زد و دستور دستگیری محرکین اصلی و تعدادی از علما، روحانیون و طلاب را داد. ‏‏(سیر مبارزات، ج 16: ص658). ‏‏علی رغم تمام محدودیت هایی که ساواک برای طرفداران امام ایجاد کرده بود در برخی از شهرهای ایران، علما، روحانیون و وعاظ در منابر و سخنرانی های خود تلویحاً یا تصریحاً به اعلمیت آیت الله خمینی اشاره می کردند. ‏‏(همان: صص 663 و 668).‏‏ این در حالی بود که در کشورهای منطقه برای جلوگیری از تقلید شیعیان از آیت الله خمینی، با نفوذ ساواک، برخی رهبران کشورها، مردم را از تبعیت و تقلید از ایشان منع می کردند.‏‏ (روحانی،1381، ج2: صص566-564). ‏‏در این میان دستگاه اطلاعاتی- امنیتی عراق با ساواک همکاری داشت. ‏

‏پس از طرح اعلمیت و مرجعیت آیت الله خمینی، ساواک به دستور نصیری از ورود رساله توضیح المسائل ایشان به ایران جلوگیری کرد. اما به رغم تمام این سیاست ها، رساله ایشان به طرق گوناگون وارد کشور می شد و در اختیار مقلدان قرار می گرفت‏‏( یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران،  1378: ص100).‏

‏ با فراگیر شدن نام آیت الله خمینی در داخل و خارج از کشور، ساواک در گزارشی در تاریخ دی 1356 تحلیلی از میزان قدرت و نفوذ چند تن از مراجع تقلید مقیم ایران و عراق ارائه داد و ضمن آن که معتقد بود تعیین یک مرجع واحد از لحاظ منافع و مصالح امنیتی به مصلحت نمی باشد، برای مقابله با قدرت ونفوذ آیت الله خمینی تقویت وحمایت از یکی از مراجع را ضروری می دانست. ‏‏(سیر مبارزات ، ج 17: صص359-352).‏‏ اما با تمام توطئه های ساواک برای تضعیف امام و ممانعت از مطرح شدن مرجعیت ایشان، مقام و موقعیت علمی وی در حوزه های علمیه ‏

حضورج. 87صفحه 79

روز به روز افزوده تر و شعاع مرجعیت و محبوبیت امام در میان شیعیان جهان گسترده تر شد.‏

 

 جلوگیری از رسیدن وجوهات شرعی به آیت الله خمینی

‏بدیهی بود برای تضعیف آیت الله خمینی می بایست از رسیدن وجوهات شرعی به ایشان جلوگیری می شد. لذا ساواک تمام توان خود را به کار برد تا به هر طریق ممکن در روند ارسال وجوهات شرعی به ایشان اختلال ایجاد کند تا توان مالی و نفوذ ایشان در حوزه ها تضعیف شود و ایشان را از ادامه ی مبارزه باز دارد. در راستای این هدف نصیری در تاریخ 26 / 1 / 1346 دستور شناسایی افرادی که برای آیت الله خمینی پول می فرستادند را داد. ‏‏(همان، ج9: ص374).‏

‏ با وجود اقدامات ساواک ارسال پول و وجوهات برای آیت الله خمینی در نجف از راههای مختلف صورت می گرفت. ساواک تهران در نامه ای به ساواک های تابعه خود توضیح داد که جمع آوری وجوه شرعی به نفع آیت الله خمینی در حال افزایش است و به آن ها دستور داد نمایندگان ایشان را شناسایی و معرفی کنند‏‏(سیر مبارزات، ج17: ص173).‏

‏ شناسایی فعالان و نحوه ارسال پول برای آیت الله خمینی از تأکیدات دائمی مقامات ساواک بود و بخش مهمی از امکانات و انرژی ساواک در خصوص شناسایی شبکه های ارتباطی آیت  الله خمینی و نیز شناسایی راه های ارسال پول و وجوهات شرعی از ایران و جلوگیری از این امر مصروف گردید‏‏(همان، ج16: ص324).‏‏  با تمام این اقدامات گزارش های متعددی ازجمع آوری وجوهات شرعی و ارسال آن به عراق وجود دارد و اسامی جمعی از فعالان و نمایندگان جمع آوری و ارسال پول در گزارش های ساواک قید شده است‏‏(سیر میارزات ، ج 13: ص421؛ ج16، صص372-371).‏‏  کارشکنی ها و اقدامات ساواک در این خصوص به شرح زیر می باشد:‏

 ‏ایجاد تضییقات برای تجار و بازرگانانی که برای امام پول تهیه می کردند‏

 ‏جمع آوری مدارک لازم علیه دست اندرکاران اخذ وجوهات شرعی و تبعید آنان‏

 ‏کنترل عبور و مرور افراد از مرز خوزستان و دستگیری افراد مظنون‏‏(سیر مبارزات ، ج16: صص354-353).‏



حضورج. 87صفحه 80

 در همین راستا، نصیری برای تحت فشار قرار دادن بازرگانان مقلد امام، دستور داد از آنان بدون هیچ گذشتی مالیات گرفته شود‏‏(همان، ج17: ص204؛ ج16، ص 385)‏‏. با صدور این دستور با پیگیری های ساواک آدرس محل کسب و کار تعدادی از بازاریان مشخص و به وزارت دارائی اعلام شد تا در خصوص مسائل مالیاتی، آنان را در تنگنا قرار دهند‏‏( همان، ج16: صص386-385).‏

‏ در تداوم جلوگیری از ارسال وجوهات برای آیت الله خمینی و تضعیف موقعیت ایشان ساواک تصمیم به دستگیری وتبعید وکلای ایشان گرفت. ‏

‏ازجمله محمد صادق لواسانی که در جمع آوری وجوهات و پرداخت شهریه آیت الله خمینی نقش مهمی داشت به هشتپر طوالش تبعید گردید (‏‏همان، ج17: ص202) ‏‏و تعداد بسیاری از ‏

حضورج. 87صفحه 81

نمایندگان و عاملان جمع آوری پول برای آیت الله خمینی از جمله آقایان شیخ حسن لاهوتی اشکوری، احمد دیبایی، محمدباقر آشتیانی و... دستگیر شدند‏‏( همان: صص206-190).‏

‏همچنین ساواک در یک اقدام دیگر برای تضعیف موقعیت آیت الله خمینی تصمیم گرفت از پرداخت شهریه ایشان به طلاب که به طور مرتب انجام می گرفت، جلوگیری به عمل آورد تا موقعیت ایشان را در نزد طلاب حوزه علمیه تنزل دهد و طلاب و روحانیون را از تقلید ایشان منصرف سازد. اداره کل سوم در گزارشی تأکید کرد: ‏

‏«کلیه اقدامات ساواک باید بر محور تضعیف آیت الله خمینی باشد؛ بنابراین با توجه به اینکه پرداخت شهریه توسط مشارالیه به طلاب قم در تحکیم موقعیت و گسترش نفوذ وی مؤثر است، لذا خواهشمند است دستور فرمائید به نحو مقتضی ضمن جلوگیری از تقسیم شهریه بین طلاب حوزه علمیه قم، به طور غیر مستقیم به آیت الله شریعتمداری ابلاغ نمایند از کمک و فراهم کردن تسهیلات جهت پرداخت شهریه خمینی خودداری نماید»‏‏( سیر مبارزات ، ج16: ص632).  ‏

‏ساواک که منزل آیت الله خمینی را در سال 1346 مورد بازرسی قرار داده بود در جریان بازرسی دو دفترچه از فهرست پرداخت کنندگان وجوهات در مورد شهریه طلاب را به دست آورد ‏‏(همان، ج16: ص552)‏‏. وکلای آیت الله خمینی برای پرداخت شهریه به طلاب شش نفر بودند که توسط ساواک در تاریخ24 / 2 /  1346 شناسایی شدند‏‏( همان، ج18: ص265). ‏

‏بر اساس اطلاعات ساواک کلیه وجوه جمع آوری شده مستقیماً به دست شیخ علی اکبر اسلامی می رسید. وی نماینده تام الاختیار آیت الله خمینی و متصدی پرداخت شهریه به طلاب بود‏‏( همان: ص266).‏‏ ‏

‏بدین ترتیب ساواک مقسمین شهریه آیت الله خمینی به طلاب را تحت فشار قرار داد و به منظور جلوگیری از ادامه کار و متلاشی کردن تشکیلات آنان، هر یک از روحانیونی که بدین منظور به قم عزیمت می کردند پس از شناسایی دستگیر و جهت دادن تذکر و اخذ تعهد به تهران اعزام می شدند‏‏( همان: صص490-489).‏‏ ‏

حضورج. 87صفحه 82

با وجود این محدودیت ها و سختگیری ها دست اندرکاران پرداخت شهریه آیت الله خمینی همچون عباس محفوظی، علی اکبر اسلامی و حسن صانعی تصمیم گرفتند شهریه طلاب هر شهرستان را به وسیله یک نفر از طلاب همان شهرستان به طور محرمانه پرداخت کنند. ‏

‏بدین ترتیب شهریه آیت الله خمینی به طلاب از سوی مقسمین به طور خصوصی و پنهان کاری پرداخت می شد‏‏( سیر میارزات ، ج18: ص 296).‏‏ گزارش های ساواک  حاکی است که پرداخت شهریه آیت الله خمینی به طلاب، به طور مرتب انجام می گرفت و حتی این شهریه از شهریه دیگر مراجع بیشتر بود. ‏

‏ساواک معتقد بود ازدیاد شهریه بر نفوذ و قدرت سیاسی و معنوی خمینی می افزاید و موجب سرازیر شدن طلاب و روحانیون از شهرستان ها به قم خواهد شد و لذا بهترین راه برای جلوگیری از تراکم و ازدیاد طلاب در قم ممانعت از ازدیاد شهریه است ‏‏(همان، ج19: ص103)‏‏. به همین منظور ساواک مأموران پرداخت شهریه آیت الله خمینی در قم را فراخواند و با تهدید و ارعاب از آنان التزام گرفت که از پرداخت شهریه امام در قم خودداری کنند ‏‏(روحانی، 1381، ج2: ص260).‏

‏ ‏

ایجاد تفرقه و اختلاف میان آیت الله خمینی و علمای نجف

‏ از دیگربرنامه های ساواک تلاش برای ایجاد تفرقه بین آیت الله خمینی و علما و روحانیون در عراق بود. در این راستا ساواک درصدد برآمد تا با نفوذ در اطراف علمای طراز اول نجف، زمینه تفرقه با ایشان را فراهم آورد، بنابراین سعی کرد با القاء این مطلب که موقعیت آن ها با گسترش فعالیت های آیت الله خمینی به خطر می افتد اختلاف ایجاد کند‏‏ (نجاری راد، 1378: ص198)‏

‏  ‏

حضورج. 87صفحه 83

به گفته شاهدان ومطلعان، در نجف و دیگر شهرهای عراق بعضاً روحانیونی وجود داشتند که همکاری مستقیم و غیر مستقیم با سفارت و کنسولگری های ایران داشتند. در میان اطرافیان روحانی و غیر روحانی تعدادی از علمای سرشناس کسانی بودند که در تقابل با آیت الله خمینی می کوشیدند و این برخوردها در ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با نمایندگی ساواک در عراق بود.‏‏(خاطرات عمید زنجانی، 1379: صص141-136).‏‏ ساواک با نفوذ در بین برخی روحانیون نجف چنین وانمود می کرد که رژیم پهلوی و شاه در حمایت از آموزه های دینی و شیعی و دفاع از علما و مراجع شیعه از هیچ کوششی فروگذار نمی کند و علمایی نظیر آیت الله خمینی قصدی جز تخریب بنیان های مرجعیت شیعه ندارند. ساواک برای تقویت مخالفت ها با ایشان ، بین علما و روحانیون و طلاب نجف و عراق، از اعطای کمک های مالی نیز بهره می برد ‏‏(آیت الله حاج شیخ مهدی ربانی املشی به روایت اسناد ساواک، 1380: صص85-84).‏

‏ ‏

 ساواک و طرح حکومت اسلامی

‏ به دنبال طرح بحث حکومت اسلامی از طرف آیت الله خمینی در نجف در سال 1348که در آن مشروعیت رژیم سلطنتی را زیر سوال برده بود، نصیری  درصدد برآمد از اقدامات ایشان درجهت آگاه سازی مردم جلوگیری کند. او پس از مطالعه بخش هایی از مباحث حکومت اسلامی کوشید تا نقطه ضعفی در آن بیابد و علیه امام بهره برداری نماید. بدین منظور به برخی از گفته های ایشان حاشیه های طعنه آمیزی نوشت. از حاشیه نویسی های او این است که روحانیون بی سوادند و نمی توانند از مباحث علمی صحبت کنند. حتی روحانیون درجه اول هم از مطالب علمی بی اطلاع هستند. تحصیل سیاسی نکرده اند وذاتا فهم سیاسی ندارند. در جایی از تعریض خود نوشت: خمینی طرفدار روس ها شده است. در حاشیه دیگری با انتقاد از مخالفت های روحانیون ایران با حکومت، از روحانیون یهود تعریف وتمجید فراوان کرده که در مقابل دولت خود جبهه تشکیل نداده بلکه پابه پای دولت همکاری کرده و سیاست مستقلی را اجرا نمی نمایند لذا پیشرفت می کنند. نصیری در پایان با این ادعا که آیت الله خمینی به تمام رؤسای کشورهای عربی توهین کرده است چنین دستور داد: ‏

حضورج. 87صفحه 84

‏«مقالات متواتری می توانید در ردّ گفته های خمینی تهیه کنید و او را از لحاظ درک مطلب و فهم لجن مال کنید» ‏‏(سیر مبارزات ، ج7: ص230-235).‏

‏ گفتنی است نقطه نظرات نصیری، چکیده ایدئولوژی رژیم پهلوی در برخورد با روحانیون و مخالفان مذهبی تلقی می شود. هرکدام از این نظرات می توانست به عنوان دستور العمل ساواک مورد توجه قرار گیرد. ‏

‏اما سخنان مستدل آیت الله خمینی در آن برهه، این مجال را به نصیری نداد و نوارها و جزوات حکومت اسلامی در بین مردم پخش می شد. این امر ساواک مرکز را وادار کرد تا در تاریخ7 / 12 / 1348 به کلیه ساواک تلگرافی مخابره کند و با اشاره به این که برخی حجاج حامل این جزوه هستند دستور دهد که از توزیع آن ها جلوگیری شود‏‏(سیر مبارزات، ج16: ص624).  ‏

‏با وجود محدودیت ها و فشارهایی که برای جلوگیری از پخش نوارها و جزوات مذکور صورت گرفت، این جزوات به وسیله زائران خانه خدا و از راه های دیگر به ایران می رسید و در میان مردم پخش می شد. ساواک که نتوانست از ورود وتوزیع نوارها جلوگیری کند، به منظور پیشگیری از گسترش اندیشه حکومت اسلامی در میان مردم ایران، روحانیون و وعاظ طرفدار ایشان را تحت تعقیب قرار می داد و هرگاه کسی سخنی در مورد حکومت اسلامی به میان می آورد، فوراً دستگیر و روانه زندان و یا تبعید می شد. همچنین چاپخانه ها، کتاب فروشی ها و مراکز نشر، تحت کنترل شدید ساواک قرار داشت تا از چاپ و نشر جزوه های حکومت اسلامی و توزیع آن ها جلوگیری کند‏‏( روحانی، 1360، ج2: صص519-518).‏

‏ ‏

حضورج. 87صفحه 85

ساواک و مقاله روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی

‏چاپ مقاله 17 دی ماه 1356 روزنامه اطلاعات تحت عنوان « ایران و استعمار سرخ و سیاه» از آخرین توطئه ها علیه امام خمینی بود که به نقطه عطفی در گسترش حرکت سیاسی مخالفان حکومت تبدیل شد. این مقاله با نام مستعار احمد رشیدی مطلق به چاپ رسید. نویسنده مقاله با وقاحت تمام نسبت شهرت طلبی و بی اعتقادی به امام داده و او را شاعری عاشق پیشه و عامل استعمار و سید هندی خوانده بود. ‏‏(عبدالرضا هوشنگ مهدوی، 1372: صص205-203؛ روزنامه اطلاعات، شنبه 17 دی ماه 1356، ص1).‏

‏ در مورد دست اندرکاران اصلی تهیه وچاپ این مقاله سخنان بسیاری گفته شده است. ثابتی معتقد است: برای نوشتن مقاله علیه آیت الله خمینی، شاه  ابتدا به نصیری و بعد به هویدا دستور داده بود و هویدا این مأموریت را بلافاصله به فرهاد نیکخواه (مشاور مطبوعاتی وزیر دربار) محول نمود‏‏(قانعی فرد، 1390: ص478و صص406-400)‏

‏  بعضی داریوش همایون وزیر اطلاعات وقت را مسئول این کار دانسته اند ولی احسان نراقی به نقل از یکی از مسئولان ساواک، نوشتن نامه را به دستور شاه می داند. بنا به گفته او بعد از درگذشت سید مصطفی خمینی، یاسر عرفات تلگراف تسلیتی به امام در نجف مخابره کرد، امام در جواب تلگراف گفته بود: درد و محنت من روزی به پایان می رسد که ایران از شر این آدم جابر(شاه) فارغ و راحت شود. وقتی که نصیری جواب امام را به شاه نشان داده بود، شاه به نصیری گفته بود: حالا دیگر باید جنگ را با روحانیون و خصوصاً آقای خمینی علنی کرد و بعداً به او دستور داده بود که مقاله ای تهیه کند. ساواک نیز مقاله ای تهیه کرد و نصیری آن را به شاه نشان داده بود ولی شاه خواسته بود که مقاله تندتری نوشته شود لذا مقاله ای که بعداً در روزنامه اطلاعات چاپ شد تهیه و از طریق وزارت دربار به روزنامه اطلاعات فرستاده شد‏‏(هوشنگ مهدوی، همانجا).‏

‏ هرچند این مقاله به دستور شخص شاه تهیه و به چاپ سپرده شد، اما ساواک در فراهم شدن موجبات انتشار آن نقش بسزایی داشت ‏‏( خاطرات اردشیر زاهدی، 1381: صص 303-302).‏

حضورج. 87صفحه 86

همکاری ساواک وسازمان امنیت عراق علیه امام

‏پس از توافقنامه الجزایر ورفع اختلافات ایران وعراق دراواخر سال1353سازمانهای امنیتی دوکشور در سالهای بعد جلسات مشترکی را برگزار کردند که بخشی از آن در ارتباط با ایجاد محدودیت برای فعالیت های آیت الله خمینی بود. با گسترش تحولات انقلابی در ایران از سال 1356ساواک به درستی تشخیص داد که سرمنشاء رهبری اعتراضات به نجف اشرف و به آیت الله خمینی باز می گردد. ‏

‏از این رو جلسات متعددی با همتایان عراقی منعقد شد تا بطورجدی امام خمینی را از فعالیتهای انقلابی باز دارند. این مسأله منجر به تذکرات مقامات عراقی به امام خمینی گردید ‏‏(سیرمبارزات، ج20: 244و245‏‏) که با مخالفت ایشان مواجه شد. بخشی از همکاریهای اطلاعاتی ایران وعراق در دوران ریاست نصیری و بخشی پس از ریاست او بود.‏

‏ تشدید محدودیتهای حکومت عراق بنابرتوافقات با مقامات ساواک، به تصمیم شجاعانه امام خمینی در ترک عراق و مهاجرت تاریخی ایشان به فرانسه و تشدید مبارزات انقلابی ملت ایران و در نهایت به سرنگونی رژیم سلطنتی در بهمن 1357 انجامید.‏

‏ ‏

انتقادات امام خمینی از ساواک

‏به رغم تمام محدودیت های نصیری برای آیت الله خمینی در دوران تبعید، ایشان از همان آغاز حضور در ترکیه و سپس عراق، اعتراضات خود را آشکارا بر ضد حکومت ادامه داد. ایشان در سخنرانی ها، اعلامیه ها و موضع گیری های سیاسی خود در دوران تبعید، مخالفت های صریحی ‏

حضورج. 87صفحه 87

با حکومت و اقدامات ساواک داشت‏‏( صحیفه امام، 1378، ج1: صص131-130).‏‏ از جمله در نامه سرگشاده ای که در 27 فروردین 1346 خطاب به امیر عباس هویدا نوشت انتقادات و حملات سختی متوجه سفاکی ها و اقدامات غیر انسانی ساواک نمود‏‏(همان، ج2: صص127-123).‏‏ ایشان از نقش ساواک در ایجاد فضای سیاسی، اجتماعی ناسالم و غیر قابل تحمل در کشور سخن به میان می آورد و با اشاره به فرار ده ها نفر از متخصصان و اقامت آنان در کشورهای خارجی، عملکرد سوء ساواک را عمده دلیل گسترش روز افزون این پدیده ارزیابی کرد ‏‏(همان، ج 3: ص189).‏

‏ آیت الله خمینی در سخنرانی ها و اعلامیه های خود به اعمال شکنجه توسط ساواک و تضییع بدیهی ترین حقوق سیاسی، اجتماعی، فردی و خصوصی مردم ایران اشاره داشت و از جنایاتی که توسط این سازمان به مردم روا شده بود سخن به میان آورد ‏‏( صحیفه امام، ج1: ص297؛ روز شمار انقلاب اسلامی، 1379، ج7: صص95-94).‏‏ با آغاز حرکت مردم ایران برضد رژیم پهلوی در سال 1356، انتقادات ایشان از عملکرد سوء ساواک افزایش یافت و در قریب به اتفاق سخنرانی ها، مصاحبه ها و اعلامیه های خود به انتقاد از این سازمان پرداخت. ‏‏(صحیفه امام، ج1: صص 254-252).‏

‏ ‏

نتیجه گیری

‏ پس از تبعید آیت الله خمینی به ترکیه و عراق، ساواک وظیفه  مقابله و انحراف مبارزات امام را به عهده گرفت و بدین منظور حربه های مختلفی به کار برد. ساواک توانست با سیاست های مختلف علیه امام خمینی و با کنترل و زیر نظر گرفتن ایشان و پخش شایعات و تبلیغات دروغین و ایجاد جو اختناق و رعب و وحشت، به سان چشم وگوش شاه نوعی امنیت ظاهری اما دروغین و شکننده ایجاد نماید. در این میان هوشیاری آیت الله خمینی مانع از انحراف مبارزات شد و طرح هایی چون ایجاد تفرقه میان امام و دیگر روحانیون به شکست انجامید و ساواک به طور کامل نتوانست از ارسال وجوهات شرعی به ایشان و فعالیت های سیاسی او که روز به روز گسترش می یافت، جلوگیری نماید. علی رغم کارشکنی های ساواک نسبت به ارسال وجوهات به عراق و شناسایی و کنترل و بازخواست و تبعید وکلا و نمایندگان آیت الله خمینی، هیچ گاه ‏

حضورج. 87صفحه 88

موفق به قطع این ارتباطات نشد. تدابیر و فشارهایی که ساواک در طول 13 سال ریاست نصیری  برای جلوگیری از مبارزه آیت الله خمینی به کار برد نتوانست در عمل از مبارزات  و گسترش افکار و اندیشه های ایشان جلوگیری کند. با این حال نصیری تا برکناری از ریاست ساواک  از حربه های متعددی برای جلوگیری از مبارزات ایشان بهره برداری نمود.‏

‏هماهنگی ساواک با نیروهای امنیتی عراق در ایجاد محدودیت برای امام خمینی که در دوران ریاست نصیری و پس از او وجود داشت نیز نتوانست خللی جدّی در فعالیت های ایشان به وجود آورد. با بالا گرفتن اعتراضات مردمی ودر اوج انقلاب اسلامی در سال 1357، ساواک دیگر نتوانست به تداوم حیات رژیم کمک کند و نصیری بر خلاف عملکرد خود در سال های متمادی در آستانه پیروزی انقلاب عملاً از صحنه فعالیت دور شد و از کار برکنار گردید و توفان انقلاب مجالی برای ساواک باقی نگذاشت تا از کیان رژیم پهلوی دفاع کند. ‏

‏ ‏

منابع:

‏-  آرشیو اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی669‏

‏- اسناد انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی، 1369.‏

‏- امام خمینی، تحریر الوسیله، تهران: دفتر انتشارات اسلامی، 1384 ‏

‏---------، صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، 1378‏

‏- انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران : طرح نو، 1372‏

‏- باقری، علی ( به کوشش)، خاطرات 15 خرداد، تهران: حوزه هنری تبلیغات اسلامی، 1378‏

‏- خاتم یزدی، عباس، خاطرات آیت الله خاتم یزدی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1381‏

‏- خلخالی، صادق، خاطرات آیت الله صادق خلخالی اولین حاکم شرع دادگاههای انقلاب، تهران: نشرسایه، 1380‏

‏- رائین، اسماعیل، حقوق بگیران انگلیس در ایران، تهران: انتشارات جاویدان، 1356‏

‏- روحانی، حمید، تحلیل و بررسی از نهضت امام خمینی، تهران: راه امام ،1360 ‏

‏__________، تحلیل و بررسی از نهضت امام خمینی، تهران : نشر عروج، 1381‏

حضورج. 87صفحه 89

‏-.روز شمار انقلاب اسلامی، تهران: حوزه هنری تبلیغات اسلامی، 1379‏

‏- روزنامه اطلاعات، مورخ 17 دی 1356‏

‏- زاهدی، اردشیر ، 25 سال در کنار پادشاه: خاطرات اردشیر زاهدی، تهران: موسسه مطبوعاتی عطایی، 1381‏

‏- سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک،  تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1386‏

‏- شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1376‏

‏- عمید زنجانی، عباسعلی، خاطرات عمید زنجانی، به کوشش محمد علی حاجی بیگی کندری، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379 ‏

‏- فردوست، حسین،  ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1369‏

‏- قانعی فرد، عرفان، در دامگه حادثه،گفتگو با پرویز ثابتی( مدیر امنیت داخلی ساواک)، بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی، بی جا: شرکت کتاب،1390‏

‏- مدنی، جلال الدین ، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1375‏

‏- نجاری راد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران:  مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378‏

‏- یاران امام به روایت اسناد ساواک، شرح مبارزات آیت الله حاج شیخ مهدی ربانی املشی، کتاب بیست ویکم، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380‏

‏- یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378‏

‏- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستم، آیت الله سیدمرتضی پسندیده، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380‏

 

حضورج. 87صفحه 90