مصاحبه با دکتر فاطمه طباطبایی

دکتر فاطمه طباطبائی *

مفهوم کرامت و کرامت انسانی چیست؟

‏کرامت را در لغت به معنای پیراستگی و دوری از هر گونه آلودگی و ‏‎ ‎‏تیرگی معنا کرده اند، اما در اصطلاح معنای گسترده و وسیعی دارد و شاید نتوان تعریف جامع و مانعی ‏‏برای‏‏ آن واژه در نظر گرفت. اگر بخواهیم بدون پرداختن به مباحث حاشیه ای به تعریف کوتاهی بسنده کنیم می گوییم: کرامت، «مجموعه ای از کمالات و فضایل و نیکی ها ست» و شاید اگر کریم را معنا کنیم، معنای کرامت بهتر درک شود. ابن منظور می نویسد: کریم به کسی گفته می شود که مجموعه فضایل و نیکی ها را بالفعل داشته باشد. اما در مورد کرامت انسانی، از آیه شریفه (‏لَقَد کَرَّمنا بَنِی آدَمَ‏) دریافت می شود که همه انسان ها از کرامت برخوردارند، از نحوۀ خلقت و آفرینش انسان نیز این کرامت فهمیده می شود؛ چرا که خداوند به ملائکه خود اعلام می کند که می خواهد جانشینی برای خود در زمین بیافریند (‏انّی جاعل فی الأرض خلیفَةً‏). ظاهراً این خبررسانی در مورد سایر موجودات سابقه نداشته و فقط در مورد خلقت انسان اتفاق افتاده است. ‏

‏دلیل دیگر بر ویژه بودن انسان این است که خداوند در مورد او می فرماید: او را به دو دست خود آفریدم (‏خَلَقتُ بِیَدیَّ‏) و در آیۀ دیگری از آفرینش او بر خود مباهات می کند: (‏فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنُ الخالِقینَ‏). در ابتدای همین آیه از خلق جدیدی سخن می گوید: (‏ثُمَّ أنشَأناهُ خَلقاً آخر‏) و نیز خبر می دهد که: (‏إنّا خَلَقنَا الإِنسانَ فی أحسَنِ تَقوِیم‏).‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 153

‏از مجموعه این سخنان خداوند در مورد انسان فهمیده می شود، که انسان یک موجود استثنایی است و مورد تکریم ویژه نیز قرار گرفته است. این ویژگی، انسان کاوش گر را به تفحص دربارة کرامت فرا می خواند که بپرسد این کرامت چیست؟ چه چیزی در نهاد او قرار گرفته که او را استثنایی ساخته، و آیا این استثنائات که بر شمردیم دلیل بر اشرفیت و برتری و کرامت او بر سایر موجودات می شود؟ از قرائن و شواهد آیات و روایات چنین فهمیده می شود که جواب مثبت است؛ یعنی این استثنائات موجب تکامل و برتری اوست. حال سؤال دیگری ذهن جست و جوگر را به خود مشغول می سازد که از خود بپرسد آیا همه انسان ها بزرگوار و کریمند؟‏

‏در آیه (‏لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَمَ‏) خداوند تخصیص نفرموده اما چگونه می توان افرادی را که مظهر شرارت و پلیدی و ناپاکی اند به صرف آدم زاده بودن کریم دانست؟ در این جا  باید پاسخی بیابیم که عقل و خرد انسان پذیرای آن باشد.‏

‏امام خمینی(ره) از کرامت های غیر متناهی خداوند یاد می کند و هم چنین از کرامت دنیوی و اخروی سخن می گوید و می نویسد: خداوند برای محبوب خودش رفع حجب می کند و همین رفع حجب غایت آمال اولیا و نهایت مقصد آنهاست؛ اما نکته قابل تأمل این قسمت از سخن است که می افزاید: فقط خدا می داند که چه کرامتهایی در این رفع حجب است. ‏

‏از این سخنان برداشت می شود که کرامت حقیقتی دارای مراتب و درجات است؛ یک مرتبۀ آن همان کرامت اوّلی است که خداوند به همه انسان ها ارزانی داشته که فرمود: (‏لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَمَ‏) و مرتبه دیگر کرامت ثانوی است که البته آن هم هبِهای الهی است؛ اما در پی کسب معرفت و ایمان و تقوا و عمل صالح نصیب انسان می شود. ‏

‏برای تأیید این مطلب که این نوع از کرامت با تقوا مرتبط است به آیه شریفه ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 154

(‏انَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقاکُم‏)؛ بزرگوارترین شما با تقواترین شماست، استناد می کنیم. اگر چه توفیق تقوا هبه ای الهی است اما بهره مندی از توفیقات الهی، اکتسابی است؛ و لذا تقوا در حوزة عملکرد انسان مطرح است.‏

‏برای روشن شدن مطلب به تقسیم محبت الهی اشاره می کنم.‏

‏محبت حقیقتی دارای درجات و مراتب است. درجۀ اول محبت، محبت اولیه است به این بیان که خداوند به همه موجودات و مخلوقات خودش محبت دارد، زیرا طبق قاعده فلسفی هر علّتی به معلول خودش علاقه دارد و هر معلول به علت خودش گرایش دارد و این مطلب در داستان های عرفانی شواهد زیاد دارد. ‏

‏مرتبۀ دیگر محبت، محبتی است که در پی معرفت و عمل صالح و تبعیت از فرستادة خدا نصیب انسان می شود. خداوند می فرماید: (‏قُل إن کُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فاتَّبِعُونی یَحبِبکُمُ اللهُ‏).‏

‏امام خمینی(ره)، می نویسد: محبت با یکدیگر در راه خدا سبب محبت خدا می شود. ایشان سپس به نتیجه این محبت اشاره می کنند که برطرف شدن حجب است. امام(ره) یکی از راه های عملی رفع حجب و کسب بصیرت و کرامت را توضیح می دهند، سپس متذکر می شوند که اولاً: این محبوبیت دارای مراتب است و ثانیاً: این همان کرامت عظما یی است که انسان پس از سلوک و تهذیب نفس، مشمول آن می شود. امام به نکته لطیفی اشاره می کنند و صاحبان کرامت را معرفی می کنند. ایشان می نویسند: حضرت موسی از خداوند می پرسد «فَمن فی سترک یوم لا ستر إلّا سترک؟»؛ کیانند در پناه تو که از تعلقّات رسته و در قید حجب نیستند و به وصال جمیل تو می رسند؟ خداوند می فرماید: دو طایفه اند، طایفة اول آنهایی هستند که به یاد من  هستند که در این صورت من نیز به یاد آنها و همنشین آنها هستم. «أنا جلیس من ذکرنی».‏

‏ طایفة دوم کسانی هستند که به خاطر من با یکدیگر مهر می ورزند. امام ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 155

خمینی (ره) می نویسند:‏

‏این دو طایفه یک خصلت بزرگ دارند که همان به یاد خدا بودن است، اما در پی این ویژگی، خصلت بزرگ دیگری نصیبشان می شود که آن محبوب خدا واقع شدن است که موجب می شود در ستر و پناه حق قرار گیرند آن هم در روز سخت و سهمگین قیامت. امام می نویسند:‏

‏همنشین ایشان در خلوتگاه مطلق، حق تعالی است و اینان را صاحبان کرامت معرفی می کند و خداوند به واسطۀ ایشان از بندگان خود عذاب را برطرف می کند و تا هنگامی که این صاحبان کرامت در میان مردم زندگی می کنند عذاب فرستاده نمی شود. البته توجه داریم که خداوند عذاب نمی فرستد بلکه عذاب بازتاب تیرگی و کدورت و گناهی است که انسان ها مرتکب می شوند؛ یعنی عذاب دنیوی اثر وضعی کارهای انسان هاست. که وجود نورانی این صاحبان کرامت موجب عدم ظهور اثر این تیرگی ها می شود. نکته قابل توجه این که این افراد صاحب کرامت در همین دنیا زندگی می کنند؛ یعنی در همین عالم شهادت، به چنین کرامتی می رسند نه این که در عالم آخرت به آن خواهند رسید و کرامت، هدیه ای برای پس از موت طبیعی آنها نیست.‏‎ ‎

آیا در اندیشه  امام خمینی برای انسان  بما هو انسان کرامت شناسایی شده است؟

‏امام خمینی (ره) برای همه موجودات از آن جهت که آیه و نشانه و جلوة خداوند ند کرامت قائلند. در ‏‏شرح دعای‏ ‏سحر‏‏ در تفسیر «کلّ آیاتک کریمة» این اندیشه ظهور و بروز دارد و همین مبنایی می شود که ایشان کل نظام آفرینش را قابل احترام و مکرّم بدانند و مسجد ربوبیت بخوانند. ‏

‏ایشان در ‏‏آداب الصلوة‏‏ می نویسند: «عالم مسجد ربوبیت است». پس اگر عالم و نظام هستی مسجد است، جز با طهارت نمی توان در آن تصرف کرد. ـ این ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 156

مطلبی است که می تواند مورد توجه مسئولان محیط زیست قرار گیرد. با این نگاه به طبیعت ما هرگز مجاز نخواهیم بود که جنگل ها را تخریب و یا دریاها را محل دفن اجساد کشتی ها کنیم مگر به نفع جامعه، آن  هم با تخصص های لازم.‏

‏انسان در اندیشه امام ویژگی های خاصی دارد که سایر موجودات ندارند. انسان مفطور به عشق است، اگر چه می گویند: «ذره ای نیست در عالم که در او عشقی نیست»؛ اما عشق انسان به   خدا و عشق خدا به انسان نوعی دیگر است. همین امر فطری و فطرت عاشقه است که انسان را به سمت کرامت نهایی می کشاند، که این همان هدیه ای است که انسان را به مقام خلیفة اللهی سوق می دهد، که همان برخورداری از کرامت ثانوی است؛ کرامتی که در پی عمل صالح و کسب معرفت نصیب انسان می شود. خداوند در حدیث قدسی می فرماید: «من طَلَبنی وَجَدنی و من وَجَدنی عرفنی و من عرفنی أحبّنی». ‏

‏تا این جا خداوند ترتب سلوک را بیان فرمود که بنده محب من می شود به دنباله حدیث دقت کنید: ‏

«‏و مَن أحبَّنی عشقنی و من عشقنی عشقته‏»‏؛ یعنی خداوند محبتی به بنده پیدا می  کند که در پی محبت انسان حاصل شده است؛ یعنی اگر چه انسان در آغاز خلقت محبوب خدا بود اما اینک به محبوبیتی ویژه می رسد که نتیجه سلوک و عمل خودش است. این محبوبیت است که او را کرامت ویژه می بخشد و به مقام فناء و بقاء   بالله می رساند؛ چون در ادامه حدیث خداوند می فرماید: ‏«‏من عشقته قتلته و من قتلته علیّ دیته و أنا دیته‏»‏، خداوند خود خون بهای چنین انسانی است که به مقام محبوبیت خدا رسیده است. این همان کرامت عظماست. چنین انسانی است که آیینة تمام نمای حق می شود.‏

‏پس در پاسخ سؤال شما می گویم نه تنها امام برای انسان بما هو انسان کرامت قائلند بلکه افزون بر آن راه های رسیدن به این کرامت را نیز ترسیم ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 157

می کنند و توضیح می دهند چگونه بزرگوارترین انسان؛ یعنی پیامبر خاتم (ص) توانست قلّه های کرامت نهایی را در نوردد و به فتوحات ثلاثه نایل آید و بیان می کنند که چگونه او توانست از فتح قریب بگذرد و به فتح مبین برسد و از آن جا نیز به «فتح مطلق» نایل آید. و سپس متذکر می شوند که آن دو فتح برای عموم کسانی که طالب حقیقت و اهل سلوک اند امکان پذیر است ولی فتح مطلق فقط مخصوص پیامبر خاتم (ص) است و اگر کسی به این مرحله برسد به تبع پیامبر (ص) و به شفاعت ایشان خواهد بود. پس اگر خداوند خود را به صفت کریم توصیف کرده و پیامبرش را نیز به این صفت ستوده (إنَّه لَقَولُ رَسولٍ کَرِیم) و قرآن را که کتاب اوست با صفت کریم معرفی کرده می باید مخاطبان پیام و خوانندگان قرآن نیز انسان های کریم باشند تا مخاطبان حقیقی قرآن واقع شوند. به  همین دلیل است که مفسّران، آشنایان حقیقی به کلام قرآن را حجج الله اکبر، اکرم آیات الله، و جه الله، عین الله  و یدالله معرفی کرده اند. انسانی که به کرامت نهایی رسیده، هم خدا را می شناسد و هم می تواند به خوبی بشناساند و هدف خداوند را از آفرینش بر آورد که فرمود: «کنت کنزاً مخفیاً...». ‏

‏در اندیشه امام چنین انسان به کرامت رسیده ای می تواند پذیرای امانت الهی که همان ولایت است بشود.‏

‏امام خمینی (ره) بر این باورند که چنین انسانی به بهشت؛ یعنی بهشتی که دار کرامت حق و مهمان خانه الهی است وارد می شود و ایشان سرّ واقعی عبادت را در همین بهره مندی از کرامت الهی بر می شمرند و می نویسند: بیشتر نالة محبّان و مجذوبان و اولیاء از درد فراق و جدایی از محبوب و کرامت اوست؛ یعنی نگرانی عاشقان و شیفتگان الهی به خاطر دور ماندن از کرامت الهی است، لذا آن کریم ره یافته به مهمان خانه الهی می فرماید: «إلهی کفی بی عزا أن أکون لک عبداً».‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 158

چگونه می توان از بیانیه های امام خمینی، مانند فرمان هشت ماده ای، برای توجه مسئولان به بحث کرامت انسانی در جمهوری اسلامی سود جست؟

‏وقتی گفته شد که امام نه تنها برای انسان بما هو انسان کرامت قائلند؛‏‎ ‎‏بلکه برای همه موجودات اعم از جاندار و بی جان نیز کرامت قائل می باشند ‏‎ ‎‏و آنان را موجوداتی ذی شعور می دانند که به تسبیح خدایشان مشغول اند ‏‎ ‎‏و نیز وقتی پذیرفتیم که در نگاه ایشان انسان با فطرت عاشقانه از کرامت ‏‎ ‎‏ویژه و استثنایی برخوردار است و این کرامت درجات و مراتب دارد، ظهور ‏‎ ‎‏این اعتقاد را در بیانیه هشت ماده ای حضرت امام و سایر بیانیه های ایشان ‏‎ ‎‏شاهد هستیم. ‏

‏در اکثر بند های این بیانیه، همه مردم ایران مورد توجه قرار گرفته اند؛ نه انقلابیون و نه مسلمانان بلکه همه مردم. وقتی می نویسند:  مسئولین امر باید مراقب باشند که «حقوق مردم ضایع نشود» یا این که «احدی حق ندارد با مردم رفتار غیر اسلامی داشته باشد»، «کسی حق ندارد به مردم اهانت کند»، در برخورد با دشمنان انقلاب نیز نباید از حدود شرعی خارج شد، معلوم می شود حدود شرعی بیان گر همان کرامت اولی  است که خداوند برای انسان قائل است. نهی از منکر و امر به معروف نیز در راستای همان کرامت انسانی معنا می شود. هر چه که حرکت تکاملی انسان به سوی کرامت را مخدوش سازد باید اصلاح شود. در این بیانیه احساس آرامش و امنیت همه اقشار مردم دغدغة امام است. ایشان می نویسند: باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند.‏

‏در جای دیگری می نویسند: رفتار قوای نظامی، انتظامی، سپاه پاسداران، ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 159

کمیته ها باید طوری باشد که مردم (عموم مردم را در نظر دارند) آنها را موجب آسایش و امنیت خود بدانند و سپس متذکر می شوند چنین کاری رضایت خداوند و سعادت دنیا و آخرت را در پی دارد.‏

آیا اصل حفظ نظام و تقدم مصالح حکومت در اندیشه امام خمینی با کرامت انسانی سازگار است؟

‏به نظر من اصل تأسیس حکومت اسلامی در اندیشه امام خمینی ‏‎ ‎‏بستر سازی برای تحقق کرامت انسانی ا ست؛ یعنی یک وسیله  است؛ همان طور که علم عرفان و علم اخلاق وسیله ای برای حصول توحید است. انسان های ‏‎ ‎‏ره یافته و به کمال رسیده در پی آنند که شرایط و محیطی را فراهم سازند تا همه انسان ها به کرامت انسانی برسند. پس با پذیرش اصل کرامت انسانی  است که امام دشواری هایی را در راه آن تحمل می کنند که زندان و تبعید آسان ترین آنهاست.‏

‏انگیزۀ امام از تشکیل حکومت و نظام اسلامی این است که انسان ها بتوانند در سایۀ عدل اسلامی به کرامت نهایی خود برسند. طبیعی است اگر حکومت، اسلامی شد (اسلامی به معنای دقیق آن نه این که فقط قانون اسلامی  شود یا مسئولان مسلمان باشند)، و همه شرایط حکومت اسلامی محقق شد، حفظ چنین نظامی که زمینه ساز ظهور کرامت انسانی است از اوجب واجبات محسوب می شود. در چنین شرایطی اگر کسی نظم چنین جامعه ای را بر هم بزند در حقیقت در مسیر حرکت تکاملی انسان خدشه وارد کرده است. در چنین شرایطی ا ست که عقل حکم می کند با عنصری که موجب تباهی اعضای دیگر می شود، علی رغم کرامت اولی اش، برخورد شود. که اگر عملش از روی جهالت و نادانی  است، عالم شود. و اگر خدای ناکرده از ایادی شیطانی است که کمر به نابودی انسان بسته و قسم یاد کرده (‏لَأُغوِیَنَّهُم أجمَعِینَ‏) با او برخورد شود. روشن است ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 160

‏که برخورد با او برای حفظ کرامت انسانی  است.‏

دیدگاه امام دربارۀ کرامت انسانی در مقایسه با سایر دیدگاه ها چه ویژگی هایی دارد؟

‏مقایسه با سایر دیدگاه ها تحقیق ویژه می طلبد که من تحقیق و تتبعی در این زمینه ندارم اما اگر گفته شد امام بر این باورند که انسان تنها موجودی است که به صورت خدا آفریده شده است «‏ان الله خلق آدم علی صورته‏». یکی از صفات خداوند، کریم است. انسان نیز که نمایندة خداست، کریم است. یکی دیگر از ویژگی های انسان با کرامت این است که مأمور به اقامه عدل می شود. هم در میان اسماء الهی «حکم عدل» است و هم در جامعه انسانی. یعنی خداوند در عالم شهادت و عالم ملک با ظلم و بی عدالتی مبارزه می کند و خواهان بر پایی عدل در میان انسان هاست. همان گونه که خداوند (‏لَیسَ بِظَلّام للعَبِیدِ‏) است او نیز با انسان ها جز با رحمت و عطوفت رفتار نمی کند. در این صورت است که بیعت با چنین انسانی بیعت با خداوند می شود: (‏إنَّما یُبایِعُونَ اللهَ‏).‏

‏نکته جالب و دقیقی را امام مطرح می کنند که البته من فقط به آن اشاره می کنم ولی جای بسط و توضیح دارد.‏

‏ایشان در مورد نماز انسان می نویسند: انسان در مسیر سلوک باید به مرحله ای برسد که همه قوای او در خدمت او قرار گیرند و او عدالت را در میان قوای خودش برقرار کند. همه قوای او به او اقتدا کنند و او امام جماعت آنها شود. و به نمایندگی از قوای تحریکی و ادراکی و اعضا و جوارح خود (‏إیَّاکَ نَعبُدُ‏) می گوید. چنین انسانی می تواند امام جماعت انسان های دیگر شود و به نیابت از آنها حمد و سوره بخواند. چنین انسانی قادر خواهد بود به اقامه عدل در جامعه بپردازد و با بی عدالتی مبارزه کند و این یکی از درجات و مراتب کرامت انسانی ا ست. می توانیم امام را نمونه چنین انسان کریمی در عصر و روزگار خود ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 161

معرفی کنیم. ایشان نه تنها بر نفس خود مسلط بودند ـ ظهور این سلطه و چیرگی برای کسانی که در کنار ایشان زندگی می کردند به خوبی روشن بود ـ بلکه بر فکر خود نیز سلطه داشتند.‏

اگر ممکن است از جلوه های کرامت در رفتار امام برایمان سخن بگویید؟

‏انسانی که توانسته باشد کرامت را در خود به فعلیت برساند طبعا رفتار ‏‎ ‎‏و گفتار و احوال او کریمانه خواهد بود زیرا عمل و فعل جلوه ذات فاعل ‏‎ ‎‏و عامل است. من در این جا به چند مورد از رفتار و گفتار کریمانه امام ‏‎ ‎‏اشاره می کنم:‏

‏الف ـ تسلط بر قوای داخلی و خارجی، ادراکی و تحریکی: منظورم ظهور و بروز کرامتی است که امام آن را با ریاضت، تمرین و خودسازی به دست آوردند. تسلط بر فکر و اندیشه خاطره ای است که من به مناسبتی از ایشان شنیدم. ایشان در سخنی قریب به این مضمون گفتند: «من اگر نخواهم فکر نمی کنم» یعنی نیندیشیدن و اندیشیدن، و به چه اندیشیدن در اختیار ایشان بود. آیا چنین تسلّطی بر قوا، ظهور و بروز کرامت انسانی نیست؟ اگر عقل را کرامت بدانیم ـ که می دانیم ـ اعمال عاقلانه داشتن، ظهور همان کرامت است، و دلیل آن که اعمال ایشان بر مبنای عقل و خرد انجام گرفته آن  است که ایشان معتقد بودند هرگز از کارها و تصمیماتی که گرفته اند پشیمان و نادم نیستند و اگر مجدّداً در همان شرایط واقع شوند همان تصمیم را خواهند گرفت این نظر بیانگر آن است که تصمیم بر اساس عقل گرفته شده است.‏

‏ب ـ شجاعت در گفتار و اعتقاد و رفتار: به یاد دارم که ایشان می گفتند در شبی که مأموران ساواک مرا دستگیر کرده و به تهران می آوردند در نیمه راه به یک جادة فرعی که به دریاچة نمک منتهی می شد منحرف شدند، من گمان کردم ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 162

قصد دارند مرا در این قسمت نابود کنند از آنها خواستم چند دقیقه  فرصت دهند تا من تجدید وضو کنم و نافله شب به جای  آورم اما آنها که سخت نگران و مضطرب و ترسناک بودند اظهار داشتند که اجازه چنین کاری ندارند. امام از نگرانی آنها ناراحت می شوند و به آنها متذکر می شوند که چرا این قدر نگرانید من که سلاحی در دست ندارم، شما هم مسلحید و هم حتماً مأموریت دارید اگر مأموریت خود را حق می دانید پس نگران نباشید. پس از این سخنان امام، آنها سخت به گریه می افتند و از امام می خواهند که دیگر با آنها سخن نگویند و به مسیر خود ادامه می دهند. به یاد دارم که از ایشان پرسیدم شما خائف و مضطرب نبودید؟ پاسخ امام برایم تعجب برانگیز بود، زیرا با قاطعیت گفتند نه هرگز! چنین شجاعتی در صدور فتاوای معظّم له نیز مشاهده می شده؟ چه در رهبری نظام و فرماندهی هشت سال دفاع مقدس، چه در برخورد با آمریکا و اسرائیل؛ که نیازی به بیان شواهد نیست و مِلت ایران شاهد دلاوری و شجاعت ایشان در زمینه های مختلف بودند، که به نظر من جلوه ای از کرامت انسانی است. ‏

‏ج ـ اخلاص در عمل و نظر: من ظهور این اخلاص را هنگامی مشاهده کردم که ایشان قسم جلاله یاد کردند که والله برای من زنده باد و مرده باد مردم، فرق ندارد. و آن چه مدّ نظر ایشان است انجام وظیفه است. ‏

‏د ـ رنگ خدایی داشتن اعمال و رفتار ایشان: که در اثر تهذیب نفس و اخلاص حاصل شده بود، به طوری که من شاهد عفوها، بخشش ها و بزرگواری هایی بودم که ایشان خوش نداشتند برای لحظه ای مطرح شود، حتی در مورد افرادی که در ناسپاسی و ناسزاگویی از حریم عفت کلام خارج شده و حدّ و مرزی نمی شناختند، با بزرگواری فرمودند: من آنها را بخشیدم و برایشان دعا هم می کنم. هرگز حاضر نبودند به سخنانی که در مذمت این گونه افراد گفته می شد گوش دهند، و همواره ما را به زیبا بینی و مهرورزی و طلب خیر برای ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 163

افراد خاطی دعوت می کردند. با بیان یک ویژگی که آن را اساس همه جلوات می دانم یعنی خدا باوری و خدا محوری سخن را به پایان می برم که بیان کرامت پیر سفر کرده مثنوی هفتاد من می شود. ‏

‏نکتۀ پایانی این که: توجه داشته  باشیم سخن از کرامت بزرگان گفتن و شنیدن و صرف گفتن این که انسان دارای کرامت است، سعادت و کرامتی نصیب او نمی کند هم چنان  که با گفتن حلوا دهان شیرین نمی شود. پس باید از رهگذر این مباحث توشه ای برای سفری که به تعبیر امام سخت است، فراهم آوریم.‏

‏اگر خود را با آموزش الهی تربیت نکنیم، تحت تربیت شیطان قرار می گیریم. اگر ملاقات کننده خداوند نشویم، شیطان را دیدار می کنیم. اگر روح خود را پاک و متصل به مبدأ اعلا نسازیم، اگر وجهۀ قلب خود را به سوی خدا نکشانیم، اگر تقوا را پیشۀ خود نکنیم، نه تنها از کرامت انسانی بهره نبرده ایم؛ بلکه به سوی کرامت انسانی نیز سفر نخواهیم کرد و تاریخ تولد هجری نخواهیم داشت و نمی توانیم گویا و خواهان این آیه باشیم که (‏رَبَّنا عَلَیکَ تَوَکَّلنا وَ إِلَیکَ اَََنَبنَا وَ إلَیکَ المَصیرُ‏).‏

*. زندگی نامه

‏خانم فاطمه طباطبایی همسر مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی و عروس حضرت امام در سال 1333 در قم بدنیا آمد ایشان تحصیلات خود را در رشته فلسفه در دانشگاه تهران گذراند و درسال 1379 دکتری عرفان اسلامی را از دانشگاه آزاد اسلامی تهران اخذ نمود.‏

‏وی در کنار دروس دانشگاهی، با راهنمایی حضرت امام (ره) متون فصوص الحکم و منازل السائرین را نزد اساتید معتبر تلمذ کرده است.‏

‏پس از رحلت حضرت امام (ره) و چاپ نامه های عرفانی ایشان خطاب به خانم فاطمه طباطبایی، چهره ایشان برای مردم مطرح و شناخته شد. گفتنی است که مصاحبه ها و سخنرانی های خانم طباطبایی پس از رحلت حضرت امام (ره) نقش زیادی در ترسیم زوایای ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 164

ناپیدای روح و باطن شخصیت امام (ره) داشته است.‏

‏ایشان کتب و مقالات علمی متعددی تألیف نموده اند که برخی از آنها عبارتند از:‏

‏1- یک ساغر از هزار، 1379، ناشر مؤسسه عروج.‏

‏2- سخن عشق، 1380، ناشر پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.‏

‏مقالات:‏

‏- مبحث فطرت از دیدگاه امام خمینی (ره)‏

‏- جلوات زیبا شناسانه خدا بر دلباختگان عارف‏

‏- تجلی عرفان در اندیشه امام خمینی (ره) ‏

‏- تفسیر عرفانی از خطبه حضرت زهرا (س)‏

‏- مقامات عرفانی‏

‏- عرفان و کرانه های هستی‏

‏- نقش آفرینی عشق در نظام هستی از نگاه امام‏

‏- علم، «نور» یا «حجاب»‏

‏- اراده از نگاه عارفان‏

‏- نقش عرفان اسلامی در بالندگی فلسفه اسلامی‏

‏- میراث معنوی امام خمینی (ره) ‏

‏- نوگرایی و نوآوری در اندیشه امام خمینی( ره)‏

‏ ‏

کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 165