مصاحبه با بهاءالدین خرمشاهی

بهاءالدین خرّمشاهی *

آیا از نظر قرآن، انسان بما هو  انسان از کرامت برخورداراست؟

‏هم خیر، و هم آری، و جنبه مثبت در نهایت قوی تر است .ابتدا به جنبه منفی می پردازیم و آن صفات منفی ای است که در قرآن کریم به انسان نسبت داده شده است.‏‏ چنان که می فرماید: (‏والعصر ان الانسان لفی خسر الّا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا باصبر‏)، که مطلق انسان یا انسان مطلق، زیان کار شمرده می شود، سپس همواره به شرط سفارش کاری به حق و صبر از زیان کاری به دور  ورستگار می شمارد. یا او را ‏‏جزوع‏‎[1]‎‏ (بیمتانت و بیتابی کننده)،  ‏‏جهول‏‎[2]‎‏ (نادان وندانم کار)، ‏‏ظلوم‏‎[3]‎‏ ( ستم پیشه)، ‏‏عجول‏‎[4]‎‏ ‏‏(شتابکار)،‏‏ قتور‏‎[5]‎‏ ‏‏( بخیل)، ‏‏قنوط‏‎[6]‎‏ (نومید)، ‏‏کفّار‏‎[7]‎‏ ‏

کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 129

(کفران پیشه) ‏‏کفور‏‎[8]‎‏ ( به معنای مترادف با کفّار)، ‏‏کنود‏‎[9]‎‏( بخیل مال دوست)‏‏ منوع‏‎[10]‎‏ ( مناع للخیر)،‏‏ هلوع‏‎[11]‎‏ ‏‏( آزمند) و‏‏ یؤس‏‎[12]‎‏ ( ناامید) و ده ها صفت و توصیف منفی دیگر معرفی مینماید.‏

‏اما در جاهای دیگر از قرآن کریم خلقت اورا که از خاک و سپس نطفه است بسی شگرف می شمارد.چنان که میفرماید:‏

‏به راستی که انسان را از چکیده گل آفریدیم. آن گاه او را به صورت نطفهای در جایگاهی استوار ‏‏قرار‏‏ دادیم. آن گاه نطفه را به صورت خون بسته و سپس خون بسته را به صورت گوشت پاره در آوردیم، و سپس گوشت پاره را استخون دار کردیم و آن گاه بر استخوان ها پرده ای گوشت پوشاندیم، آن گاه آن را به صورت آفرینشی دیگر پدید آوردیم بزرگا خداوندا که بهترین آفرینندگان است‏‎[13]‎‏. ‏

یا‏(‏لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم‏)؛ به راستی که انسان را به بهترین قوام آفریده ایم. اما به دنبال آن میافزاید سپس او را به فرودین فرود اسفل سافلین باز گرداندیم.‏

‏خواننده حق دارد حیران شود که از یک سو خداوند خود را به خاطر آفریدن ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 130

‏انسان ‏‏بهترین‏‏ آفرینندگان میخواند و خلقت انسان را در اوج اعتدال و استواری و قوام آفرینش معرفی می فرماید، اما سپس بلافاصله می افزاید که همین انسان را گاه تا اسفل سافلین پست می گردانیم. یا او خودش گرایش به پستی دارد. البته پاسخ به این سؤال و مسئله در خود قرآن کریم آمده است.‏

‏درگفت‏‏ و گوی خداوند با فرشتگان در اوایل سوره بقره چنین آمده است: و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من گمارندة جانشینی در زمینم، گفتند آیا کسی را در آن میگماری که در آن فساد میکند و خون ها میریزد. حال آن که ما شاکرانه تو را نیایش میکنیم و تو را به پاکی یاد میکنیم؛ فرمود: ‏من چیزی [درباره انسان] میدانم که شما نمیدانید.‏ باید دید این چه سری است که مربوط به انسان ظلوم و جهول از یک سو، و دارای احسن تقویم از سوی دیگر است که فرشتگان و حتی شاید بعدها خود انسان که آفریده شد آن را نمی داند. این هم راز دیگری است که خداوند در پاسخ فرشتگان که خونریزی و فساد را به انسان نسبت می دهند این نسبت را نفی نمی کند و فقط می فرماید من رازی از انسان می دانم که شما نمی دانید.‏

‏از مفسران قدیم، ابوالفتوح چند قول از صحابیان و تابعیان مفسر نقل می کند که بهترین آنها قول قتاده است که:«  من آن دانم که شما ندانی که از نسل او انبیا و اوصیا و اولیا خواهد بودن. و در آیت دلیل است برآن که کار خلافت به خدای تعالی تعلق دارد و کسی دگر را بدون [به غیر] خدای تعالی نرسد».‏‎[14]‎‏ ‏

‏ابوالفضل‏‏ میبدی درتفسیر ‏‏کشف الاسرار ‏‏در ذیل همین کلمه ‏‏(‏‏انّی اعلم ...) می نویسد:‏

‏«من آن دانم که شما ندانید. از آدم توبه دانست از ابلیس معصیت. و ایشان [فرشتگان] را به این دو مسئله یا نکته ‏‏هیچ‏‏ علم نبود. و گفته اند‏‏ "انّی اعلم‏‏" یعنی ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 131

می دانم که از آدم پیغامبران و رسولان و صالحان فرزندان در وجود آیند که مرا تسبیح و تقدیس کنند....[نیز به عربی می افزاید:] چرا که شما تباهکاری دستان و اندام های ایشان را می دانید و من محبت دل های ایشان را می دانم و محبت دل ها شفیع تباهکاری اندام هایشان است»‏‎[15]‎‏. ‏

‏سورآبادی‏‏ ( ابوبکر عتیق نیشابوری ) در تفسیر این عبارت قرآنی می نویسد :‏

‏….یعنی ‏‏خلیفتی‏‏ خواهم آفرید که از او و از فرزندان او نه همه طاعت بود، چنان که از شما نیز نه همه معصیت. چنان که از پریان؛ بلکه هم طاعت بود و هم معصیت؛ تا من به طاعت ایشان را ثواب دهم تا فضل من پدید آید،و معصیت ایشان بیامرزم تا رحمت من پدید آید…» [و چند قول دیگر می آورد]‏‎[16]‎‏، شاید بعضی مسائل که در این پاسخ گویی های کوتاه، بی جواب مانده باشد،در پاسخ به سؤال های بعدی روشن شود.‏

قرآن کریم منشا کرامت انسانی را چه می داند؟

‏چون بحث ‏‏پیشین‏‏ نا تمام ماند از میان آیات قرآن بعضی را نقل می کنیم که اشاره به کرامت انسان دارد.به نظر این جانب حمل امانت یعنی تعهد کردن و پذیرفتن انسان بار امانتی را که آسمان ها و زمین و کوه ها از آن ابا کردند و هراسیدند، نیز حاکی از همان راز کرامت انسان است.مفسران غالبا این امانت را یا عقل و عقل مندی یا عشق الهی یا خلیفة اللهی دانسته اند. درآخر این آیه (آیه امانت)‏‎[17]‎‏ انسان به همین سبب ظلوم و جهول شمرده شده است. آری انسان نه بر کسی بلکه بر خود ستم ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 132

یعنی بار سنگین مسئولیت روا داشته است و این به طریق کنایی عظمت امانت را می رساند، نه ظلوم و جهولی انسان را . و حافظ در اشاره به این معنا گوید: ‏

‏آسمان بار امانت نتوانست کشید ‏ ‏قرعه کار به نام من دیوانه زدند‏

‏چند آیه در قرآن کریم هست که به تکریم و کرامت انسان تصریح دارد: اما انسان چون پروردگارش او را بیازماید و اورا گرامی دارد و به او نعمت بخشد [شاد و مغرور شود و] گوید پروردگارم مرا گرامی داشت. اما چون او را [ به بلا و محنت ] بیازماید و روزی را بر او تنگ بگیرد [بی صبری و ناسپاسی کند و] گوید پروردگارم مرا خوار داشت. چنین نیست، بلکه یتیم را نمی نوازید و بر اطعام بینوا ترغیب نمی کنید....‏‎[18]‎‏ این آیه حاکی از آن است که هم آزمون الهی در زندگی انسان در کار است وهم کرامت ذاتی به انسان نسبت داده نشده. چنان که درجای دیگر قرآن آمده است که (‏کلّ نفس بما کسبت رهینه‏) (هر کس در گروی کار خویش است). آیه دیگری که حاکی از تکریم [کرامت بخشیدن الهی به انسان، نه کرامت ذاتی صرف داشتن انسان] است این آیه معروف است : (‏و لقد کرّمنا بنی آدم ....‏) وبه راستی که فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکب مراد] روانه داشتیم وبه ایشان از پاکیزه ها روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آن چه آفریده ایم چنان که باید و شاید برتری بخشیدیم.‏‎[19]‎‏ یک دلیل و علت کرامت انسان دمیده شدن ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 133

روح الهی در اوست‏‎[20]‎‏ که اورا تا مرزهای داشتن کرامت ذاتی می گرداند. اما همین انسانی که با دمیده شدن نفخة الهی در هنگام خلقتش بسی گرامی شده همواره در معرض آزمون است و درگرو اعمال خویش. چنان که در آیه دوم سوره عنکبوت چنین می فرماید: «آیا مردم گمان می برند که رهایشان کنند [همین] که [به زبان] بگویند ایمان آورده ایم و ایشان را نمی آزمایند؟»‏‎[21]‎‏ ممکن است بعضی بگویند با علم سابق و ازلی الهی چه نیازی به امتحان بشر هست؟ پاسخ کوتاه و معنادارش این است که علم خداوند برای بشر حجت نمی شود. باید با کردار خود بشر که مختار و توانا بر اراده و عمل خیر و شر هست حجت بر او تمام شود. وقابل توجه عمیق است که خداوند سبحان صریحا در قرآن کریم می فرماید: «[اوست] کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکو کردار ترید و او پیروزمند آمرزگارست».‏‎[22]‎

‏و سرانجام آیه مهم و معروف به آیه شعوبیه است که فصل الخطاب و قول الفصل در این بحث وحیرت است: «هان ای مردم همانا ما شما را از یک مرد ویک زن آفریده ایم وشما را به هیئت اقوام و قبایلی در آورده ایم تا با یکدیگر انس وآشنایی یابید، بی گمان گرامی ترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست...».‏‎[23]‎

‏آری همه انسان ها ‏‏با‏‏ دمیده شدن نفخة الهی [ در روحشان یا روح نخستین نیای ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 134

آنها ] آفریده شده اند، اگر همین کافی بود نه سنجیدن اعمال، نه ثبت و ضبط کردارها در کارنامه و نه امتحان الهی لازم بود لاجرم نتیجه می گیریم که ما به امتیاز انسان ها و آن چه کرامت بخش اوست پس از تکریم اولیه الهی، تقوای خود اوست که با ایمان هر چه راسخ تر و عملِ هر چه صالح تر حاصل می شود.‏

رابطه کرامت انسانی و حقوق زن از دیدگاه قرآن کریم چگونه تحلیل می شود؟

‏در ‏‏عصر‏‏ جدید که مقام اجتماعی و نیز خانوادگی زن بهبود یافته است و همه جا سخن از برابری قانونی و اجتماعی زن و مرد است، بعضی از تجدد گرایان تصور می کنند قرآن نیز به مساوات زن و مرد قائل است. به نظر ما چنین برداشتی از آیه: (‏الرّجال قوّامون علی النساء‏) و آیات دیگر نمی توان کرد. البته قرآن به حقوق زنان به عنوان مادر و همسر توجه شایانی مبذول داشته است. چنان که طبق صریح قرآن به مادر«اُف» [کلمه ای حاکی از نارضایتی] نیز نمی توان گفت‏‎[24]‎‏ «زن پیراهن تن مرد» یعنی نزدیک ترین همدل و همدرد او شمرده شده است و بالعکس.‏‎[25]‎‏ هم چنین مایه آرام و آرامش او‏‎[26]‎‏ و آیات بسیاری هست که حق و حقوق زنان را از مراعات در آبستنی و شیردهی گرفته تا ضرورت تعیین مهر در شرایط مختلف یا نگاهداشت و اکرام شایسته زن یا طلاق شایسته او یا مانع ازدواج مجدّد او نشدن بیان داشته است.‏

‏باید توجه داشت در عصر جاهلیت زن جزو اشیاء شمرده می شده و در ایام ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 135

حیض او را طرد می کرده اند یا طلاق های مکرر و بی سرانجام می داده اند یا با «ایلاء» و «ظهار» اورا می آزرده اند. یا با گرایش به زن جدید، همسر پیشین را بلاتکلیف می گذارده اند. یا هیچ سهم الارثی به او نمی داده اند یا از همه غریب تر این که زنان را نیز به ارث می برده اند که قرآن از همه این بیدادها نهی کرده و قوانین مفید به حال زن تشریع فرموده است. توحّش جامعه و بی اهمیتی به زن در عصر جاهلیت و اوان ظهور اسلام تا به حدی بوده که دختر را غالباً زنده به گور می کرده اند که قرآن نهی و تقبیح کرده است‏‎[27]‎‏ . یکی از مهم ترین آیاتی که مقام شایسته ای به زن می دهد، آیه 228 سوره بقره است که می فرماید : زنان را بر مردان حقی است هم چنان که مردان را بر زنان‏‎[28]‎‏ . اما تفاوت و تفضیل بعضی اقوام یا انسان ها بر دیگری یا برتری بعضی زنان ( از جمله مریم ) بر زنان دیگر، یا تفاوت مردان با هم یا حتّی تفاوت و اختلاف درجه و مرتبه پیامبران با یکدیگر در منطق قرآن هست. اما کافیست به همین یک حرکت و تحول حیرت انگیز قرآن کریم در کار و زندگی خانوادگی و اجتماعی زنان توجه کنیم که زن با نداشتن هیچ سهم الارث در آیین یهودیت و مسیحیت در اسلام به اندازه نصف مرد سهم الارث دارد و حق تصرف و مالکیت اموال خود را به هر گونه که بخواهد داراست.‏

*. زندگی نامه

‏بهاء الدین خرم شاهی،  قرآن پژوه،  حافظ پژوه،  مترجم و محقق معاصر در سال 1324 در قزوین در خانواده ای متوسط الحال به دنیا آمده است. او در سال 1352 عضو هیئت علمی مرکز ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 136

خدمات کتابداری شد و پس از انتقال به انجمن فلسفه وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی در سال 1379 بازنشسته شد.‏

‏او از سال 62 تا حال از اعضای مؤسس و ویراستاران ارشد دائره المعارف تشیع است (تاکنون 12 جلد تا حرف ق منتشر شده است).‏

‏هم چنین از سال 73 تاکنون از اعضای مؤسس،  مؤسسه نشر و پژوهش فرزان می باشد.‏

‏ایشان هم چنین عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی از بدو تأسیس (سال 69) تاکنون می باشد.‏

‏او نویسنده ای کوشا و پرکار است و کتاب های او اعم از تألیف و ترجمه و تصحیح بالغ بر 73 کتاب و مقاله های بلند او بیش از یک هزار عنوان که همه آنها در مطبوعات مختلف به چاپ رسیده و هم چنین 1200 مقاله کوتاه قرآنی برای دانشنامه دانش گستر نوشته است.‏

‏از مهم ترین آثار او می توان به ترجمه قرآن کریم همراه با توضیحات ذیل صفحه و واژه نامه 12000 مدخلی در پایان کتاب و شرحی بر اعلام و الفاظ و مفاهیم کلیدی ابیات دشوار دیوان حافظ (در دو جلد چاپ اول 1367 و چاپ هفدهم 1386) اشاره نمود.‏

‏درباره او می توان به زندگی نامه فرهنگی خود نوشتش به نام ‏‏فرار از فلسفه‏‏ (تهران،  نشر جامی، 1377) و کتاب ‏‏شاخه های شوق‏‏ (یادگار نامه بهاءالدین خرمشاهی) در دو مجلد (تهران، نشر شهاب و قطره، 1386) مراجعه نمود.‏

‏ ‏

کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 137

  • . (اذا مسه الشّر جزوعا) (معراج، آیه 20).
  • .  (انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فا بین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا) (احزاب، آیه 72).
  • . (... ان الانسان لظلوم کفار) (ابراهیم: آیه 34).
  • . (و یدع الانسان بالشر دعاءه بالخیر و کان الانسان عجولا) (اسراء، آیه 11).
  • . (... و کان الانسان قتورا) (اسراء، آیه 100).
  • . (لا یسئم الانسان من دعاء الخیر و ان مسه الشرفیؤس قنوط) (فصلت، آیه 49).
  • . (ان الانسان لظلوم کفار) (ابراهیم، آیه 34).
  • . (... و کان الانسان کفورا) (اسراء، آیه 67)؛ (و هو الذی احیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ان الانسان لکفور) (حج، آیه 66).
  • . (ان الانسان لربه لکنود) (عادیات، آیه 6).
  • . (و اذا مسه الخیر منوعا) (معارج، آیه 21).
  • . (ان الانسان خلق هلوعا) (معارج، آیه 19).
  • . (و لئن اذقنا الانسان منارحمة ثم نزعنا منه انه لیؤس کفور) (هود، آیه 9).
  • . (و لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین ثم جعلناه نطفة فی قرار مکین ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشأناه خلقاً آخر فتبارک الله احسن الخالقین) (مؤمنون 12-14).
  • . تفسیر ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان ، تصحیح دکتر یا حقی و دکتر ناصح، ج1،ص201.
  • . کشف الاسرار، تصحیح مرحوم حکمت ، ج1، ص135.
  • . تفسیر پیش گفته ،ج1،ص50.
  •  . (انا عرضنا الامانه علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا) (احزاب، آیه 72).
  • . (فاما الانسان اذا ما ابتلاه ربه فاکرمه و نعّمه فیقول ربی اکرمن ، و اما اذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهانن، کلا بل لا تکرمون الیتیم و لا تحاضون علی طعام المسکین) (فجر، آیات 15 ـ 18).
  • . (ولقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا) (اسراء، آیه 70).
  • . (فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین) (ص، آیه 72)، (ثم سوّاه و نفخ فیه من روحه) (سجده، آیه9).
  • . (احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون) (عنکبوت، آیه 2).
  • . (الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا و هوالعزیز الغفور) (ملک، آیه 2).
  • . (یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر) (حجرات، آیه 13).
  • . (و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلا هما فلا تقل لهما اف و لا تنهر هما و قل لهما قولا کریما) (اسراء: 23)
  • . (هن لباس لکم و انتم لباس لهنّ) (بقره: 187)
  • . (و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّة و رحمة ان فی ذلک لایاتٍ لقوم یتفکرون) (روم: 21).
  • . (و اذا الموءدة سئلت، بایّ ذنب قتلت) (تکویر، آیات 8-9)، ر.ک: تفسیر های کهن از جمله مجمع البیان.
  • . (... و لهنّ مثل الذی علیهنّ بالمعروف...) (بقره، آیه 228).