مصاحبه با آیت الله العظمی مظاهری

‏ ‏

 آیة الله العظمی مظاهری *


با تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید؛ مستحضرید که اکنون در دنیا بحث کرامت انسان مطرح است و طرفداران حقوق بشر مسائلی مطرح می کنند و بدان معتقدند که مبنای آن را کرامت انسان می دانند. از سوی دیگر ما معتقدیم کرامت انسان در اسلام، به صورت بهتری مطرح است؛ یعنی نگاهی که اسلام به انسان دارد متعالی تر و بالاتر از نگاه غرب به انسان  است؛ از نظر حضرت عالی، اسلام به کرامت انسان چگونه نگاه می کند و دیگر این که کرامت انسان چه آثار و ثمراتی در فقه بر جای گذاشته است؟ 

‏بسم الله الرحمن الرحیم . این بحث از نظر اسلام بحث مهمی است و به همان اندازه ای که کنگره شما مهم است، این موضوع هم اهمیت دارد من به عنوان یکی از شاگردان حضرت امام از همه شما تشکر می کنم که تصمیم دارید این کار خوب و مقدس را انجام بدهید. دربارة حضرت امام و اهداف ایشان و جمهوری اسلامیِ مرکب از ولایت فقیه با پشتوانه مردم، خیلی کم بحث و صحبت شده است و حق حضرت امام ادا نشده است،  نه جریان چپ این حق را ادا کرده و نه جریان راست، نه خواص و نه عوام؛ لذا هر چه از شما تشکر کنم جا دارد. امیدوارم که دست عنایت امام زمان(عج) روی این کارتان باشد تا ان شاء الله کنگره ای که در خور مقام قدس ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 46

حضرت امام باشد، برگزار کنید. ‏

‏بحث کرامت انسان در اسلام از بحث های مهم است که متأسفانه دربارة آن کم صحبت شده است،  در حالی که باید دربارة آن کتاب ها نوشته شود، متأسفانه کم نوشته شده است. قرآن برای انسان خیلی کرامت قائل است: قرآن انسان را از نظر روحی، روح الله می داند؛ یعنی انسان به اندازه ای شرافت دارد که قرآن نسبت روح را به خود خدا داده است. شاید علت سجدة ملائکه در مقابل انسان همین باشد؛ یعنی خدا به آنها امر کرد برای انسان سجده کنند، چون او روح الله است: ( ‏فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ‏).‏

‏ارزش انسان از نظر جسمی بدین خاطر است که روح متعلق به جسم است و به همین سبب، اسلام برای آن ارزش فوق العاده ای قائل است و آن این است، که یک انسان به اندازة دنیا ارزش دارد! اگر آیة ‏(مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا)‏ را به حسب ظاهر معنا کنیم که روشن است و با وضوح زیاد بر احترام و ارزش انسان دلالت می کند. اگر هم به حسب تفسیر امام صادق(ع) معنای باطنی کنیم، باز بر ارزش انسان دلالت دارد؛ امام(ع) می فرماید اگر یک نفر کسی را منحرف کند مثل این است که همه افراد را منحرف کرده است و اگر کسی را هدایت کند بمانند هدایت همگان است و گویی جهان را زنده کرده است. آیه کرامت هم آیه عجیبی است: (‏وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً‏) در این زمینه یکی از علمای بزرگ این مثال شیرین را بیان می کرد: اگر کسی به شخصی ارادت داشته باشد او را به خانه خود دعوت می کند و اگر ارادت او خیلی باشد، کسی را به استقبال او می فرستد و اگر خیلی بالاتر باشد، خانمش بهترین غذا را ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 47

برایش تهیه می کند و وقتی که آمد او را در جلسه بر همه تفضیل می دهد. این مرتبه بالای ابراز ارادتی است که انسانی نسبت به انسان دیگر نشان می دهد. این آیه شریفه نیز همین مراحل و مراتب را مراعات کرده است: اول می فرماید ما به بنی آدم کرامت بخشیدیم بعد می فرماید برای او مرکب تهیه کردیم و بعد اگر «مِن» بیانیه باشد (که با توجه به آیات و روایات دیگر. باید «مِن» بیانیه باشد) معنایش این است که او را بر همة مخلوقات تفصیل دادیم، یعنی انسان گل سرسبد عالم است.‏

‏قرآن می فرماید همه عالم وجود، برای انسان است: ‏(أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ الله سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً)‏ همه عالم برای تو ای انسان و تو برای من ‏(وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی)، «خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی»‏. ‏

‏این آیة امانت که مورد اختلاف است،  به عقیده من معنایش این است که انسان دلی دارد که امانت خداست و در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده است: ‏(إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا)‏. ‏‏معمولاً انسان نسبت به این امانت، هم خیلی جاهل است و هم خیلی ظالم چون این امانت الهی تنها باید جای خدا باشد، اما شد جای غیر خدا! دربارة ماهیت این امانت نظریات گوناگونی مطرح است؛ استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی می فرماید مراد اختیار و اراده است، بعضی هم گفتند مراد ولایت است، اما من خیال می کنم همین ‏امانة الله‏ ‏«قلب المؤمن عرش الرحمن»‏ است. ‏

‏نباید این کرامت را کم بشماریم، که دل مؤمن عرش خداست. انسان به جایی برسد که پروردگار در او تجلی ذاتی کند؛ هیچ موجودی نمی تواند مورد این گونه تجلی باشد. در قرآن نظیر این مسائل زیاد است. اگر هیچ نبود جز همین خطاب به ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 48

ملائکه که فرمود می خواهم ‏خلیفة الله‏ بیافرینم کافی بود. ملائکه چون عالم بودند و می دانستند آدم دو بعدی است و از ناحیه بعد مادی مفاسد به بار می آورد و دست به کشت و کشتار می زند، اعتراض کردند و گفتند اگر مقدس می خواهی ما که هستیم. اما پاسخ شنیدند که مقدس نمی خواهم بلکه آدم می خواهم. ‏

‏برای این که این ‏خلیفة الله‏ در زمین موجود شود ولو یک درهزار؛ جا دارد که حکمت پروردگار اقتضای خلقت او را بکند، حتی با آن همه خون ریزی و آن همه مفاسد. این پدید آمدن ‏خلیفة الله‏ در زمین مهم تر از خیلی چیزهاست. یعنی قانون اهم و مهم پروردگار عالم می گوید باید این انسان به وجود آید ولو منتهی به سفک دماء و مفسده ها شود. ‏

‏به هر حال، انسان یعنی مسجود همة ملائکه: ‏(فسجدوا الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس)‏ این مستثنای منقطع به ما می گوید حتی جبرئیل و میکائیل و همه عرش جزو سجده کنندگان بودند! نباید این مسئله را ساده بشماریم. دربارة هر یک از این آیات قرآن باید کتابی بنویسیم. ‏

‏از مسائلی که باید به آن پرداخته شود، کرامت خود حضرت امام است؛ کاری که حضرت امام انجام داد، همة ائمه طاهرین(ع) می خواستند انجام دهند، اما نگذاشتند و نشد، تا این که دوران غیبت معصوم پیش آمد که همه فقها در بحث های فقهی قائل به ولایت فقیه هستند و معتقد بودند اگر بتوانند نظام اسلامی و نظام ولایت فقیه را با پشتوانه مردم برپا کنند، اما نشد و تنها در کتاب هایشان نوشتند. بیش از قریب سی نفر از بزرگان نظیر شیخ طوسی و شیخ مفید صریحاً قائل به ولایت فقیه هستند. ‏

‏اما خدا خواست زحمت های این مرد بزرگ و یاران ایشان، البته به پشتوانه مردم، ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 49

خواسته ائمه طاهرین(ع) و همه فقها را جامة عمل بپوشاند چه کرامتی برای یک انسان از این بالاتر؟! ‏

‏اما چیزی که فوق العاده تأسف بار است گرچه از جهتی موجب مسرت است اوضاع دنیای امروز است؛ دنیایی که درباره شخصیت  و ارزش انسان تظاهر و ریاکاری می کند، اما در عمل ذره ای ارزش برای آن قائل نیست. ‏

‏هر چه قرآن می فرماید: ‏(مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا)‏ ‏‏اما کشتار انسان ها فراوان اتفاق می افتد. همین امروز در سایتی خواندم که آمریکای جنایت کار و اذنابش در عراق پنج میلیون بی سرپرست و یتیم بر جای گذاشته اند! و چندین هزار نفر بی گناه را برای هیچ به خاک و خون کشیده اند و چندین میلیون نفر را آواره کرده اند! برای چه؟ برای این که غریزه انتقام گیری بوش ارضا شود! ‏

‏در سایتی دیگر خواندم که در اروپا از هر چهار بچه یک نفر نامشروع است! این کرامت انسان است در اروپا ! چیزی که در دنیای متمدن دیده نمی شود کرامت انسان است. ما باید به اسلام افتخار کنیم. قرآن و روایات ما پر است از مطالبی که مربوط به کرامت انسان می شود و کسی توان آوردن این حرف ها و گفتن این سخنان را ندارد.‏

بیانات حضرت عالی از نگاه عرفانی و اخلاقی بسیار جالب بود، اما به عنوان یک فقیه جایگاه کرامت انسان در فقه شیعه را چگونه می  بینید؟ به عبارت دیگر فقه ما چه نگاهی به کرامت انسان دارد؟ 

‏اولاً احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد نفس الامری است. اگر با این دیدگاه به احکام شرعی بنگریم، همه آنها برای خاطر کرامت انسانی می باشد. ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 50

(أَنَا الله لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی)‏ معنای «لذکری» خلاصه عرائضی است که با شما داشتم. یعنی انسان به مقام ذکر برسد و تشنه خدا باشد. مجموعه احکام الهی برای رسیدن به این مقام است. فقه ما یعنی احکام، و احکام یعنی تابع مصالح و مفاسد نفس الامری و آن مصالح و مفاسد نفس الامری برای این است که کرامت انسان به انتها برسد. ‏

‏علاوه بر این، فقه به دنبال این است که انسان را به مشقت نیندازد چون مشقت سرخوردگی و عقده و .... به وجود می آورد. لذا قانون لاحرج و یا حدیث رفع تشریع گردیده است. از این قسم  قانون که بیش از صد مورد هست، همه برای این عناوین ثانوی مقرر گردیدند تا انسان با شادابی و کرامت خاصی راه را بپیماید. البته این پیمودن راه که از نظر عرفا منازل دارد، همه متوقف بر تقوا می باشد. تقوا یعنی اهمیت دادن به واجبات و مستحبات، اجتناب از گناه و در صورت لغزش و ارتکاب گناه، توبه کردن. قرآن می فرماید اگر این تقوا پیدا شود احکام دین زنده می شود: ‏(إَن تَتَّقُواْ الله یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً)‏ ‏‏مقام فرقان یعنی تجلی حق بر دل انسان به طور ناخودآگاه و به صورت الهام. یعنی انسان طوری می شود که ناخودآگاه میان حق و باطل تمیز می دهد. ‏

‏به قول مرحوم صدرالمتألهین انسان وقتی به دنیا آمد، نخست یک حیوان بالفعل است. اگر سخن ایشان را نپذیریم و به روح قائل شویم (که هستیم) اما روح هم مانند جسم که در آغاز ضعیف است، خیلی ضعیف است و آمدن او به دنیا برای رسیدن به مقام عنداللهی است که فقط و فقط فقه است که می تواند انسان را به این مقام برساند. بزرگانی مانند شیخ طوسی ها، شیخ مفید ها، محقق ها و شهید ها،  به این مطلب توجه داشتند. ‏

‏به هر حال، اگر کرامت انسان را از نظر فقه بررسی کنیم، می بینیم فقه آمده برای تحقق ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 51

کرامت انسانی. (رسد آدمی به جای که به جز خدا نبیند) این مقام در اثر فقه است.‏

دربارة امام فرمودید آن بزرگوار با تشکیل این حکومت، مردم را به کرامت انسانی  رساند. همه شاهد هستیم که قبل از انقلاب مردم از این نظر چه وضعیتی داشتند و بعد از انقلاب چه شخصیتی پیدا کردند که همه اینها ثمرة انقلاب امام بوده، اما کسانی که از زاویه حقوق بشر سخن می گویند اظهار می دارند ما برای انسان بدون توجه به عقایدش و مؤمن بودن و نبودنش احترام و کرامت قائلیم. بفرمایید اسلام به انسان ها در حداقل زندگی چگونه نگاه می کند؟ با توجه به این که حضرت علی(ع) با این همه بدی خوارج، حقوقشان را از بیت المال قطع نکردند تا زمانی که دست به شمشیر بردند. به طور کلی درباره نگاه اسلام به شهروندان حکومت اسلامی توضیح دهید که آیا احترام به خاطر ایمان است یا اعم از آن می باشد؟ 

‏این انسان به واسطه فقه و عقاید و کلاً به واسطه اسلام عزیز حرکت می کند و به منزل توبه می رود و از توبه به تقوا و از تقوا به تخلیه و تحلیه و ... و اینها به قول حضرت امام تازه اول کار است تا برسد به حجب نورانی و سیر غیر متناهی انسان و... . اما بر اساس آیه شریفه (‏مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ...‏) که قید تقوا در آن نیست و راجع به همه انسان ها است، ما به پیروی از استاد عزیزمان امام(ره) قائلیم که جهنم برای معاندین و انسان های لجوج خلق شده است و اگر معاند ولجوج نباشد جهنمی در کار نخواهد بود. ‏

‏مرحوم حضرت آیة الله آقا سید علی نجف آبادی یکی از علما و مراجع بزرگ بود، اما با این حال در اصفهان برای ارشاد مردم منبر می رفت. پیرمردی از او پرسید: ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 52

‏آقا ما به جهنم می رویم؟ آن مرحوم جواب داده بود: نه! دوباره پرسید آقا ما به بهشت می رویم؟ پاسخ شنید: نه! گفت: آقا پس کجا می رویم؟ گفت: خدا چراگاه زیاد دارد، یکی از آن چراگاه ها برای توست تا تو در رفاه باشی. عقیدة عرفانی ما شاگردان حضرت امام این است که جهنم برای معاندین است و بهشت برای شیعیان است. مقام قرب برای خاصان است. غیر معاندین پس از مرگ در رفاه و آسایش اند و شاید حساب و کتاب نداشته باشند و یا کم داشته باشند، بالاخره به اندازه تقصیرشان باید حساب پس بدهند. اما اگر تقصیر و عناد و لجاج نباشد، در رفاه هستند زیرا ‏(إِنَّ الله لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ)‏ معنا ندارد که امثال نیوتن،  پاستور و امثال آنها به جهنم برده شوند و یا در رفاه نباشند! مسلماً در رفاه هستند. در دنیا هم اگر کسی عنود و لجوج نباشد، کسی حق تعرض به او را ندارد بر همین اساس است که قرآن می فرماید: ‏(وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا‏) و عکس آن هم هست (‏مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا)‏ ‏‏این دیگر کافر، مشرک و مسلمان ندارد. بله اگر عضو زائد جامعه شد؛ یعنی معاند و لجوج و محارب شد، احکام و کیفر مخصوص خود را دارند؛ مانند غده سرطانی که باید از بدن خارج گردد. پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین و دیگر ائمه معصومین(ع) رفتارشان با مردم همین طور بود و حتی با دهری ها با تلطف و با مهربانی برخورد می کردند. پس انسان ها تا وقتی که اخلال گر و محارب نشوند، مسلم دارای کرامت می باشند و مسلماً هر چه به مسلمانان داده می شود. به غیر مسمانان هم باید داد و هر چه از مسلمان ها رفع می  شود از غیر مسلمانان هم باید رفع شود. لذا تبعیض در نظام اسلامی خیلی بد است. نباید در خوراک،  پوشاک و مسکن تبعیض باشد. از چیزهایی که در اسلام بد است، خودخواهی و خودمحوری است؛  این که چون شخص مسلمان ‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 53

‏است پس باید امتیاز بیشتری کسب کند؛ مسلماً چنین نبوده، چه در زمان پیامبر اکرم(ص) و چه در زمان امیرالمؤمنین(ع) لذا وقتی می بینیم در زمان خلفا تبعیض و اختلاف طبقاتی وجود دارد می گوییم ظلم بنی العباس و بنی امیه است. اختلاف طبقاتی بین مسلمانان و غیر مسلمانان مسلماً بد است. ‏

این که در فقه «سبّ المؤمن» حرام دانسته شده است، به نظر می رسد مفهوم داشته باشد، نظر حضرت عالی چیست؟ 

‏نه، من می گویم حتی غیبت پشت سر یهودی هم مسلماً حرام است. بله غیبت در جایی که بتوانیم نهی از منکر کنیم حلال است و یا غیبت یهودی محارب و صهیونیست برای از صحنه بیرون کردن آنها حلال است. چطور غیبت غیر مؤمن جایز باشد، در حالی که حتی در میدان جنگ امیرالمؤمنین(ع) دیدند بعضی از لشکریانش به سپاه معاویه فحش می دهند، گفتند فحش ندهید، دعا کنید خدا هدایشتان کند. بنابراین به طور مسلم فحش دادن، تهمت زدن و غیبت کردن برای همه حرام است. گمان نمی کنم فقها هم آن مقصود را داشته باشند. عنوان مؤمن در فضایی گفته می شد، که مؤمنین با هم زندگی می کردند که گفته شده غیبت یکدیگر را نباید کرد. اما دلیلی که می گوید ظلم نباید کرد و فحش نباید داد، دلیل عامی هستند که باید اخذ به آنها کرد. ‏

شما در بحث ولایت فقیه که به مناسبت کتاب جهاد مطرح فرمودید، یکی ـ دو روز این بحث را مطرح کردید که مال همه انسان ها محترم است همان گونه که عرض و جان همه محترم است. فرمودید این که بعضی می گویند وقتی به مغازه کافری رفتید می توانید مال او را بردارید، مورد قبول ما نیست. حتی تصریح کردید که این عدم جواز از باب 


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 54

عنوان ثانوی نمی باشد، بلکه گفتید به نظر ما مال و جان و عرض کافر هم محترم است آن هم به حکم اولی. 

‏کما این که در جمهوری اسلامی نیز همین طور است. وقتی به حضرت امام گفتند بعضی از جوان هایی که در اروپا هستند از سوپر مارکت ها دزدی می کنند، ایشان خیلی ناراحت شدند و نهی شدید کردند و گفتند این عمل حرام است؛ خیال نمی کنم حضرت امام به عنوان ثانوی حکم به حرمت عمل آنان کرده باشند. به هر حال، عقیده من این است که تنها کافر حربی است که احترام ندارد اما غیر کافر حربی، دیگر انسان ها محترم می باشند و مال و عرضشان هم محترم است. کافر حربی یعنی صهیونیست ها و دولت مردان زورگوی آمریکا. اما غیر از این گروه، مال و جان و ناموس دیگران را محترم می دانیم. ‏

‏از نظر اسلام مال و جان و عرض مردم اروپا و آفریقا و ... همه محترم است و هیچ تفاوتی بین ناموس یک مسلمان و یک شیعه با ناموس یک نفر غربی نیست. همان طور که تجاوز به آن حرام است،  تجاوز به این هم حرام است. هم چنانکه مال او محترم است مال کافر هم محترم است. فقها در فقه هم به همین معنا معتقدند ولو در باب جهاد، کافر حربی را طوری معنا می کنند که عمومیت پیدا می کند. ولی در بحث از جزئیات وقتی کلام آنها ملاحظه شود همین عقیده دیده می شود در بحث خرید و فروش با کافر غیر حربی و دیگر احکام، احترام آنها محفوظ است. ‏

‏پس اسلام برای همه انسان ها مگر آنهایی که غده سرطانی هستند احترام قائل است و برای همه انسان ها کرامت قائل است. امیداورم این همایش شما مورد رضایت خداوند متعال و امام زمان(عج) باشد. من دعا می کنم که نتیجه کار شما خیلی عالی شود و چشم روشنی برای همه ما باشد. ‏

کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 55

*. زندگی نامه

‏در سال 1312 شمسی در «تیران»، یکی از شهرستان های استان اصفهان و در خانواده ای مذهبی، روحانی و دوستدار خاندان پیامبر گرامی اسلام (ص) پا به عرصه وجود نهاد.‏

‏با پایان دادن به تحصیلات غیر حوزوی، در سال 1326 شمسی برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و درس های دوره ادبیات و نیز بخشی از درس های دوره سطح را در اصفهان، نزد استادان بزرگ آن دیار، فرا گرفت. در سال 1330 شمسی به منظور تکمیل تحصیلات خود و بهره مندی از محضر استادان حوزه علمیه قم، به این حوزه سترگ پای نهاد. با ورود به حوزة علمیة اصفهان، درس های ادبیات را خدمت دو عالم ادیب، حاج آقا جمال خوانساری و حاج آقا احمد مقدس فرا گرفت و درس های سطح را نزد حضرات آیات: خادمی، فیاض، طیب، ادیب و مدرس و منظومة حاجی سبزواری را در محضر آیة الله حاج شیخ محمود مفید آموخت.‏

‏با ورود به حوزة علمیة قم، کتاب مکاسب و کفایه الاصول را نزد حضرات آیات: شیخ عبدالجواد جبل عاملی، مرعشی نجفی، مجاهدی، حاج شیخ مرتضی حائری و آیة الله سید محمد باقر سلطانی خواند و آن گاه در درس  خارج فقه آیة الله بروجردی و خارج فقه و اصول امام خمینی و خارج فقه و اصول محقق داماد حاضر شد. هم چنین اسفار ملاصدرا، شفای بوعلی سینا و درس های تفسیری و اعتقادی را نزد علامه طباطبائی فرا گرفت.‏

‏وی در سال های زندگی پر برکتش خدمات علمی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی انجام داده است که تا هم اکنون نیز ادامه دارد. از جمله خدمات وی که تحول بزرگ در حوزه های علمیه ایجاد کرد، اهتمام ویژه به درس اخلاق و پرورش روحیه معنوی فضلا و طلاب جوان بود.‏

‏آیة الله مظاهری، سالیان بسیاری است که در حوزه های علمیه، علاوه بر درس های اخلاق، درس های مختلف فقهی، اصولی، فلسفی، اقتصادی و ... تدریس می کنند.‏

‏معظم له در ضمن تدریس، از تألیف و پژوهش نیز غافل نبوده و کتاب های فراوانی را به میراث مکتوب شیعه افزوده اند؛ از آن جمله می توان به آثار زیر اشاره کرد:‏

‏1 ـ الحاشیه علی العروه الوثقی؛‏

‏2 ـ مناسک حج؛‏


کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 56

‏3 ـ ولایت فقیه و حکومت دینی؛‏

‏1 ـ دراسات فی الاخلاق و شئون الحکمه العلمیه؛‏

‏2 ـ عوامل کنترل غرایز در زندگی انسان؛‏

‏3 ـ جهاد با نفس؛‏

‏4 ـ اخلاق در خانه؛‏

‏5 ـ تربیت فرزند؛‏

‏6 ـ خانواده در اسلام؛‏

‏7 ـ شرح و تفسیر اخلاقی دعای کمیل؛‏

‏8 ـ شرح و تفسیر اخلاقی دعای سحر؛‏

‏9 ـ شرح و تفسیر اخلاقی مناجات شعبانیه.‏

‏1 ـ احکام اقتصادی در مورد زمین؛‏

‏2 ـ مقایسه ای بین سیستم های اقتصادی؛‏

‏1. معارف اسلامی در سورۀ یس؛‏

‏2. معاد در قرآن؛‏

‏در سال 1374 پس از ارتحال آیة الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی به دنبال درخواست علمای حوزة علمیه اصفهان مقام معظم رهبری از ایشان خواستند که به شهر اصفهان عزیمت نمایند و معظم له هم اکنون در اصفهان حضور دارند و به ادارۀ حوزۀ علمیۀ اصفهان و تربیت طلاب شایسته و رسیدگی به امور مردم مؤمن و مسلمان آن شهر میپردازند.‏

‎ ‎

کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین "کرامت انسان" (ج. 13): مصاحبه ها و میزگردهای علمیصفحه 57