احیاگر حکومت جمهوری؛ مواضع امام خمینی(ره) در برابر انواع حکومتها در جهان معاصر

احیاگر حکومت جمهوری؛ موضع امام خمینی در برابر انواع حکومت ها در جهان معاصر

 دکتر خلیل احمد خلیل

‏ ‏‏بحثهای افلاطون که در کتاب مشهور خود با عنوان جمهوری مطرح نموده، در واقع «حکومت» یا «قانون»؛ «دولت – شهر و ساختار آن» نام دارد. ‏‎[1]‎

«اکنون، مگر نمی دانی که در میان دولت- شهرها، برخی استبدادی، برخی دموکراسی و بعضی آریستوکراسی هستند؟ چطور این را نمی فهمی؟ آیا مهمترین متغیر در هر شهر، حکومت نیست؟ در این مورد جای تردید نیست و هر حکومتی هم قوانین را بر مبنای منافع خاص خود تدوین می کند: دموکراسی، قوانین دموکراتیک و حکومت 

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 303

استبدادی، قوانین استبدادی و طاغوتی وضع می کنند و پس از تدوین این قوانین، سردمداران حکومت، اجرا و اطاعت از آنرا به نفع شهروندان تلقی نموده و قانون شکنان را با اتهام «ظلم»، مجازات می کنند. و تو، ای انسان برتر، بدان که در هر سرزمین، عدل تنها یک چیز است: آنچه که به نفع حکومت موجود در آن باشد. بر این اساس، حکومت، قویترین مرجع است و انسان هوشمند درمی یابد که در همه جا، عدل یک مفهوم معین است، یعنی هر آنچه در خدمت منافع قوی ترین ها باشد»[2]

‏ ‏

‏الف) درآمدی بر نظریه حکومت جمهوری‏

‏افلاطون، نظریه جمهوریت خود را در محیطی غیردینی مطرح نمود و اروپاییان نظریات سیاسی خود از جمله جمهوری را در محیط دینی(اما غیراسلامی و به دور از تعالیم پیامبر(ص))عنوان کردند که از دو منبع فلسفه یونان و نیز اسلام سرچشمه گرفته بود! از نظر برخی ساده لوحان، بعید است که اسلام، در زمان گرایش به عقل، بتواند با قرآن و علم و فلسفه فرهنگ اروپا را شکل دهد. بلکه تنها باعث پیشرفت علمی و علم گرایی آن شده است. اما جامعه شناسان نقدگرای، با نگاهی عاری از تعصّب، آنرا بعید فرض نکرده اند که از آنجمله «پورّیکو» است. چرا که در ساختار ویژۀ جامعه اسلامی، به سبب «نبوی» بودن ابعادش، (چنانکه در دیگر کتاب نگارنده آمده است) دو قطب اصلی جامعه یعنی خدا و انسان و یا مطلق و نسبی با هم ارتباط مستمر دارند و مطابق نظر نویسنده، اصالت وجودی انسان را ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 304

عقل تشکیل می دهد. (عقل = روح)‏

‏به عبارت دیگر عقل، پیامبر الهی در همۀ زمانها بوده است. یعنی عقل همان امکان انسان در زمان و مکانهای متفاوت است و در این میان، شیطان یک نقش مخالف و خلاف عقل بود و نه یک جوهر موجود در مکان و این لزوماً همراه با رابطه آشکار اسلامی نبوده است. قانونمندی طبیعت بیانگر منبع عدل الهی و وجود عدالت در میان مخلوقات خداوند عاد  است. چنانکه بر اثر درک نادرست در قرون وسطی، تعادل اعتقادی در میان اروپاییان از میان رفت و خدا و شیطان را دو قطب و کانون قدرت در جهان تصور می کردند. ‏‎[3]‎

‏در طلیعۀ قرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی) ابرمردی از میان امتی اسلامی به پاخاست که در نظر ایشان، دین و سیاست در حوزۀ انسانی با هم تعارض ندارند و جامعۀ دینی، در واقع همان عرصۀ سیاسی گسترده ای است که همۀ آرا و اشخاص را بی قید و شرط می پذیرد (و به آنان مجال بحث می دهد) و در حالی که تاج و تخت پادشاهی در برابر اکثریت مسلمانان تهیدست یکه تازی می کرد، ایشان به مبارزه سیاسی و اجتهاد دینی روی آورد و با بیان تفاوت موجود در میان اسلام ناب، مردمی و انقلابی با اسلام شاهانه و تحریف شده که سرسپردۀ دشمنان اسلام، همچون امریکا و صهیونیسم است، حرکت انقلابی ملت مسلمان ایران را سامان داد. ‏

‏از اعماق اسلام حقیقی و از ماورای مرزهای جغرافیایی و فرهنگی معاصر، امام خمینی(ره) حرکت خود را در راه خدا و ملت و امت اسلامی آغاز کرد. رهبری نخبگان و عامۀ مردم را به دست گرفت و از خاستگاه اسلامی و علمی، اندیشۀ مارکسیسم که با جامعۀ سرمایه داری و غیردینی ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 305

‏اروپا به مبارزه برخاسته است را رد کرد و نیز با اندیشۀ استعماری که از دین و فرهنگ و قیام ملتها بر ضد خود آنان بهره می گرفت به مبارزه پرداخت. از طرفی، با هر اندیشۀ به ظاهر اسلامی که خاستگاه آن آخوندهای درباری بوده اند، مخالفت نمود. بدین ترتیب عرصۀ مبارزۀ امام، صحنۀ حضور مردمی بود که برای به دست آوردن حکومت مشروطه یا حکومت عادلانه بر مبنای قانون اساسی، تلاش می کردند تا بوسیلۀ آن و از طریق اجرای احکام اسلام، عدالت را در دنیا و بهشت سعادت را در آخرت برای مردم به ارمغان آورَد، و در برابر قدرتهای ستمگر که زندگی مردم را به پرتگاه سقوط و ناامنی کشانده اند، ایستادگی کند. ‏

‏از سرآغاز تاریخ بشر تا دوران اوج اسلام، همواره بوده اند بزرگ مردانی که دیدگان تاریخ را به روی حق و یقین، بگشایند. گرچه هنوز هم برخی از دائرةالمعارفها مانند: المورد (انگلیسی - عربی)- الاعلام نوشتۀ زرکلی و دائرةالمعارف سیاسی و غیره... ، چشم خود را بر روی حقیقتی چون خمینی(ره) بسته اند و خود را به بی خبری می زنند، اما لغتنامه لاروس 1996 فرانسوی امام را اینگونه تعبیر می کند:‏

«روح الله، رهبری دینی و سیاستمدار ایرانی- در سال 1901 م (1281 هـ) در خمین متولد شد و در سال 1989 در تهران وفات یافت. در سال 1343، در نجف و در سال 1357، در فرانسه اقامت داشت. رهبری مخالفان با اصلاحات شاه را بر عهده گرفت. در انقلاب سال 1357(فوریه سال 1979) به پیروزی رسید و حکومت جمهوری اسلامی را تأسیس کرد.»

‏همچنین درباره امام خمینی(ره) در دائرةالمعارف المنجد اینطور بیان ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 306

شده است:‏

روح الله، فقیه ایرانی، رهبری از شهر قم، رهبر انقلاب که از تبعیدگاه خود بر ضد شاه قیام کرد و در ایران جمهوری اسلامی تأسیس نمود. 

‏جای بسی تأسف است که «دائرةالمعارف جهان اسلام» چاپ بیروت که از آلمانی به عربی ترجمه شده، گویی نامی از خمینی نشنیده است. او که با جمهوری اسلامی، دیدگان امت اسلام را روشنایی بخشید و انقلاب را رهبری کرد. ‏

‏امام(ره) که با تشکیل جمهوری، حکومت اسلام را در قرن بیستم احیا کرد، عقیده داشت که احیاگری و اجتهاد، همچنین قیام و نوگرایی یک مفهوم را تشکیل می دهند، ولی احیاگری، بدون وجود شخص یا اشخاصی که در این راه تلاش کنند، ممکن نیست. (در اسلام، راه اجتهاد و روزآمد کردن احکام جدید، همواره باز بوده است، اما فقها و علمای مجتهد و نوآور کجایند؟) و تأکید کردند که جهان وطنی بودن اسلام، روح حکومت جمهوری را تشکیل می دهد، چرا که مبنای آن، برادری و برابری همۀ مسلمانان است. ‏

‏ب)اصول و مبانی حکومت مردمی امام خمینی(ره)، و نمونه هایی از آن‏

‏اندیشه های سیاسی جهان، نظریه دولت و جمهوری را به عنوان یک روش حکومتی معرفی نمود و نمونه ای از حکومت جمهوری پدید آمد. جامعۀ اسلامی، از قرن هفتم میلادی شاهد بر پایی حکومتی مانند «حکومت پیامبر(ص)» بود که در برابر حکومتهای طاغوتی آن زمان، همچون حکومت  ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 307

کسری و قیصر و کفار مکّه، قد علم کرد. پس از آن، حکومت خلفا را شاهد بوده و در ادامه هم حکومت پادشاهان و امپراطوری که امام خمینی(ره)، این عارف بزرگ، سقوط و سرنگونی آن را به دست مردم، باور داشت. اما جهان اسلام، هیچگاه شاهد تشکیل جمهوری اسلامی که برگرفته از فلسفه حکومتی دولت اسلامی باشد، نبوده است. امام خمینی در بحثهای خود، پیرامون ولایت فقیه، چنین اندیشه ای را در سر داشت و در دوران معاصر، نمونه هایی از حکومتهای امپراطوری، پادشاهی و جمهوری را مشاهده کرده بود و در بهترین حالت، هدف حکومت را دفاع از اسلام، اسلامی بودن رئیس حکومت و یا انتخاب اسلام به عنوان مبنای دینی حکومت مدنی می دانست. ‏

‏در اینجا جمهوری به روش ویژۀ امام خمینی مشخص می گردد: «انقلاب – حکومت – جمهوری» سه ضلع مثلث تکامل یافته ای هستند که مبنا و موضوع تاریخی آن اسلام و هدف نهایی آن هم اسلام و عدل الهی است. ‏

‏انقلاب، در نبرد برای احیای مشارکت مردمی و جمهوری، مردم را به حضور در صحنه فراخواند. بدین ترتیب انقلاب، از افکار مختلف، به شرط آنکه تحت لوای اسلام بوده و واقعیت واحد اسلام را بپذیرند، استقبال می کند و همین ماهیت واحد است که با رابطۀ مبتنی بر شناخت و همفکری معنوی، ادامه می یابد. بدین ترتیب آیا می توان گفت که ابعاد مختلف شخصیت امام که در عین عارف بودن، شاعر و سیاستمدار هم بود، اتفاقی بوده است؟‏

علامه سیدمحمدحسین فضل الله‏ در این باره می گوید: «در حکومت اسلامی، باید راه اجتهاد همواره مفتوح باشد زیرا ماهیت انقلاب اقتضا ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 308

می کند که نقطه نظرات فقهی در زمینۀ مسائل گوناگون مطرح گردد و هیچ کس حق ندارد مانع از آن شود. به شرط آنکه طرح اینگونه مسائل، با روشی صحیح و در حوزه حکومت و جامعه به منظور ایجاد جامعۀ اسلامی باشد که بتواند منافع مسلمین را تأمین کرده، آنان را به وحدت و همبستگی فراخوانَد.»‏‎[4]‎

‏امام خمینی، در پیروی از روش انتقادگر قرآن در برابر مبانی پیشین یا معاصر خود، به نقد نمونه های حکومت معاصر پرداخته، می فرمایند:‏

اختلاف دیدگاههای جناحها و گروهها، تنها یک اختلاف سیاسی است، چون همگی در اصول و مبانی عقیدتی مشترک هستند. 

‏در اینجا باید اشاره کنیم که منظور امام از فقیه متجدد، اندیشمند مسلمان و مؤمنی است که در راه تهذیب نفس و سلوک معنوی گام برداشته و عالم و فیلسوفی است که در اصطلاح شیعه او را عارف می نامند. از همین مبدأ، تأکید امام بر«ولایت فقیه آگاه و مطلّع» آغاز می شود. در سخنرانی مورخ 5 سپتامبر 1979 (1358) امام خمینی از بینش اسلامی وام گرفته از بیگانگان انتقاد کرده و آن را بینش منحرف نامیدند که باید آن را از بین برده و نابود کرد تا بینشی بر مبنای اسلام واقعی جایگزین آن شود:‏

«فرهنگ و اقتصاد ما، غربی بود. واقعاً ما را به خودفراموشی دچار کردند... آنها کلمات و زبان خود را از یاد برده اند. همه مشکلات و مصیبتهای ما و همۀ مشکلات شرقی ها آن است که خودرا گم کرده ایم و بیگانه در جای ما نشسته است»


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 309

موضوع اصلی انقلابی که امام از ده سال قبل از آن، در مصاحبه ها و بحث های فقهی خود مطرح می کردند، بازگرداندن هویت اسلامی به جایگاه تاریخی و اصلی آن بود. بازگشتی داوطلبانه و بر مبنای گفتگو و تحول. زیرا نمی توان تاریخ خود را به تاریخ دیگر، وابسته و تحت نفوذ آن قرار داد، بلکه باید از طریق ایجاد آگاهی و انقلاب با سلطه گران، اعم از اشغالگر، حاکم ظالم و... به مبارزه برخاست، و به دست خود تاریخ سرزمین خود را بر مبنای اعتقادات، ایجاد نمود:‏

ما می خواهیم ریشه های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم را در جهان خشک کنیم. ما تصمیم داریم که به یاری و عنایت خداوند بزرگ، رژیمهای مبتنی بر این سه پایه را ریشه کن کنیم. [5]

من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران، با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی همۀ مسلمین جهان تلاش خواهد کرد و هیچ چیز مانع از آن نمی شود که همۀ مسلمانان جهان را برای به دست گرفتن حکومت جهان، فراخوانیم. 

‏تمامی اصول و مبادی انقلاب و جمهوری، در کتاب آیت الله خمینی، یعنی حکومت اسلامی، انتشارات دارالطبیعه، بیروت، 1979، به وضوح به چشم می خورد. امام، این بحثها را از تاریخ 13 ذی القعده تا 1 ذی الحجه 1389 هـ در نجف اشرف برای طلاب علوم دینی بیان فرموده بودند و عنوان آن درس ها «ولایت فقیه» بود. ‏

‏در اینجا خلاصه ای از حوادث سیاسی را که در تاریخ سیاسی اسلام ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 310

‏روی داده به عنوان نمونه ذکر می کنیم:‏

‏1- پیام قرآن به جهانیان؛ نامه ای از سوی خداوند که سیاست ادارۀ جامعه را دربرداشت و مسلمانان، از ماهیت سیاسی- الهی اسلام در مقابله با پیروان احزاب سیاسی غیرالهی مانند شیطان و طاغوت استفاده کردند. زمانی که کفار مکه از پیوستن به حکومت اسلامی سرباز زدند، هجرت انجام گرفت و نوعی جمهوری تأسیس شد، یعنی حکومت عده ای از مهاجرین و انصار و دیگران در مدینه. بنابراین، مدینۀ منوّره جمهوری تشکیل شده از شهروندان جدید بود. ‏

‏2- بازگشت به مکۀ مکرمه، تنها یک بازگشت به وطن نبود بلکه بالاتر از آن، اعلام گسترش حوزۀ اسلام و پذیرش حکومت جمهوری مردمی از سوی اهل مکه بود و نشانگر گرایش آنان و دیگر ساکنان سرزمینهای فتح شده و پیوستن به شهروندان حکومت جمهوری (مردمی) نوپای اسلامی بود. ‏

‏3- انتقال حکومت جمهوری از مدینه به کوفه، نشانگر آن است که جمهوری اسلامی در هر سرزمینی که مسلمانان در آن سکونت داشته باشند، قابل تحقق است. البته این تجربه، در نهایت منجر به عقب نشینی حکومت جمهوری علوی (شیعه) و شکل گیری شبه کودتایی از درون جامعه اسلامی بود که بر اثر آن، فقه شاهانه جایگزین اندیشه فقهی «جمهوری» شد. ‏

‏4- در پرتو این نقطه نظرات، می توان از دیدگاه علمی، تجربه تشیع را در احیای اسلام در ایران، از ابتدای قرن بیستم تا پیروزی انقلاب مورد بررسی قرار داد. بنابراین، به تحلیل و بحث پیرامون سه سرفصل کلی می پردازیم که عبارتند از: حکومت اسلامی- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و وصیتنامه الهی سیاسی حضرت امام(ره).‏

‏  ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 311

نقد و بررسی انواع حکومت و منابع آن

‏امام خمینی(ره)، برای تحکیم پایه های حکومت اسلامی، اصول اساسی حکومتهای دیگر غیر اسلامی را مورد انتقاد قرار داد. همانطور که از سلسله درسهای «حکومت اسلامی» امام، مشخص می شود، ایشان با استفاده از اندیشۀ علمی، اسلامی، منطقی و تجربی، هرآنچه را که اسلامی نباشد به بوتۀ نقد کشانده و از دموکراسی سیاسی یا حکومت سیاسی محض انتقاد نموده اند. ‏‎[6]‎

‏نمونه ای از این حکومتها را در حکومت امویان در صدر اسلام مشاهده کرده ایم. مانند حکومت معاویه که بدون توجه به عوامل پیشرفت یا عقب ماندگی جامعه، تنها به ثروت و قدرت اکتفا نموده و اسلام را در سایه سلطۀ خود رها کرده بود. از دیگر نمونه های این نوع حکومت، در کشورهای عربی و در سراسر جهان معاصر به چشم می خورد. از نظر امام(ره)، فقیه مسلمان، تنها از طریق اندیشه می تواند جهان معاصر با خود را متحول کند. بنابراین حکومت نمی تواند از عامل اسلامی جدا و مستقل باشد (اصلِ همسویی سیاست الهی و سیاست جمهوری). و این نمونه ای از یک «حکومت اسلامی» است. ‏

1‏- آیا در اسلام، حکومت سلسلۀ شاهان و یا حکومت موروثی و ولایت عهدی وجود دارد؟‏

‏امام به این پرسش اینطور پاسخ می دهند:‏

چطور چنین چیزی می تواند در اسلام وجود داشته باشد؟ ما می دانیم که حکومت پادشاهی با حکومت و نظام سیاسی 

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 312

اسلام در تعارض است. اسلام، حکومت پادشاهی و ولی عهدی را منسوخ نموده و در اوایل ظهور خود، همۀ نظامهای شاهان ایران و مصر و یمن و روم را نامشروع اعلام کرد... پادشاهی و ولایت عهدی، روشهای حکومتی نادرست و باطلی است که حضرت امام حسین(ع) برای مبارزه و نابودی آن قیام فرمود. [7]

‏ ‏

‏2- پیامبر(ص)، مجری قانون‏

پیامبر اکرم(ص) خود مجری قانون بود. مجرمان را کیفر می داد، دست سارق را قطع می کرد و بر اساس عدالت، خطاکاران را به شلاق و رَجم محکوم می نمود. خلیفه هم باید همین کارها را انجام دهد. خلیفه، تنها بیان کنندۀ قوانین و شریعت نیست. خلیفه باید مجری قانون باشد. اینجاست که اهمیت تشکیل حکومت و ایجاد نهادهای اجرایی و ساماندهی آنها مشخص می شود. اعتقاد به تشکیل حکومت و تأسیس چنین نهادهایی، جزء لاینفکّ ایمان به ولایت است و سعی و تلاش برای رسیدن به این هدف، یکی از مظاهر ایمان به ولایت می باشد. [8]

‏ ‏

‏3- لزوم برپایی انقلاب و ضرورت ایجاد وحدت اسلامی‏

‏ضرورت انقلاب و وحدت، هر دو در فقه سیاسی احیاگر جمهوری،  ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 313

‏امام خمینی(ره) مطرح شده است. ایشان در بیان نظریات خود اینطور فرموده اند:‏

الف) احکام شرعی و متون اسلامی بر ما واجب کرده است که حکومتها را به حال خود رها نکنیم. دلیل آن هم واضح است: آزادی این حکومتها در طغیانگری، به مفهوم تعطیلی حکومت و قوانین اسلامی است. در حالیکه بسیاری از متون اسلامی، هر نوع حکومت غیراسلامی را نظامی شرک آلود و حاکمان و سردمداران آن را طاغوت محسوب کرده اند و ما وظیفه داریم که آثار شرک را از جامعۀ اسلامی خود پاک کنیم... [9]

ب) ما هیچ راهی برای اتحاد ملت اسلام و آزاد کردن سرزمینهای آنان از دست استعمارگران و سرنگونی حکومتها نداریم، جز آنکه در راه برپایی حکومت اسلامی تلاش کنیم. بنابراین هدف تشکیل حکومت، متحد کردن مسلمانان و در ادامه، حفظ آن وحدت است. [10]

‏ ‏

‏4- ویژگیهای حکومت اسلامی‏

حکومت اسلامی، به حکومتهای موجود در دنیا شباهتی ندارد:

- حکومت اسلامی، یک حکومت مطلق فردی نیست تا در آن، رئیس حکومت بتواند با خودکامگی، جان و مال مردمان 

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 314

را به بازی بگیرد…. 

- حکومت اسلامی، مطلق نبوده، بلکه بر اساس قانون اساسی اداره می شود. اما شباهتی هم به قانون اساسی حکومتهای موجود، مانند حکومت پارلمانی و یا مجالس محلی ندارد. بلکه قانون اساسی آن بر این مبنا قرار دارد که کارگزاران حکومت، تنها پایبند به مجموعه ای از شرایط و قوانین بیان شده در قرآن و سنت هستند. و نشانۀ آن هم لزوم رعایت و اجرای احکام و قوانین اسلام است. پس حکومت اسلامی، حکومت قانون الهی است. 

تفاوت میان حکومت اسلامی و حکومتهای مشروطۀ سلطنتی و جمهوری در آن است که در این نوع حکومتها، نمایندگان مردم یا پادشاه، قانون و شریعت را وضع می کنند در حالیکه در حکومت اسلامی، قانونگذاری و تشریع احکام، تنها از آنِ خداوند عز و جل است و هیچ کس حق قانونگذاری شرعی ندارد و کسی نمی تواند بر مبنای جز آنچه خداوند فرو فرستاده، حکم کند. 

پس حکومت اسلام، حکومت قانون است و تنها خدا در آن حاکمیت دارد. خداوند، تنها بیانگر احکام شرعی بوده و کسی جز او چنین حقی ندارد. حکم خداوند در میان همۀ مردم و خود دولت هم باید اجرا شود. [11]


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 315

5- ولایت فقیه‏

‏ولایت، عبارت است از حکومت، سیاست و روش ادارۀ کشور، و «وظیفۀ اجرایی مهمی است که اهمیت زیادی دارد.»‏

«از آنجا که حکومت اسلام، حکم قانون است، فقیه عهده دار امر حکومت خواهد بود و نه شخص دیگر. فقیه، همۀ کارهایی را که پیامبر(ص) انجام داد، انجام می دهد. نه چیزی کمتر و نه بیشتر... و اگر خدای ناکرده فقیه مخالف با احکام شرع عمل کند، به علت از بین رفتن شرط امانتداری، خود به خود از ولایت ساقط می شود پس در حقیقت، حاکم اصلی، قانون است و همه در سایه آن قرار دارند و مردم از لحظۀ تولد، آزاد هستند و در اعمال مشروع خود آزادی دارند...»[12]

‏ ‏

‏6- سیاست، همراه دین یا برای حکومت؟‏

‏امام در کتاب حکومت اسلامی، بدین مسأله پرداخته و به آن پاسخ داده اند:‏

یکی از سران حکومت، در زندان با من صحبت می کرد و آقای قمی- سلّمه الله- هم با من بود. آن شخص می گفت: «سیاست یعنی دروغ و زشتی و نفاق. اینها را رها کنید.» این درست است، اما اگر سیاست فقط همین معنی را داشته باشد، سیاست به این مفهوم، کار خود آنهاست. 

اما سیاست در اسلام و درنزد ائمه(ع) که مطابق با متن 

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 316

روایات، سیاستمداران کشور بودند، به معنی آنچه که آن فرد گفته، نیست. آن شخص می خواست ما را فریب دهد. روز بعد از آن هم روزنامه ها نوشتند که «توافقی انجام شده که از امروز به بعد، علمای دین در سیاست دخالت نکنند.» من بعد از آزادی از زندان، بالای منبر، آن اخباری را که در روزنامه ها منتشر شد، تکذیب کردم و گفتم: این شخص دروغ می گوید و هرکس چنین حرفی بزند، باید از کشور بیرون رانده شود. 

‏این سیاست، سیاست اسلامی جدیدی است که با سیاست سردمداران حکومتی تابع دشمن اسلام تفاوت دارد و یقیناً با سیاست «آخوندهای درباری» که امام دستور طرد و افشا و خلع لباس آنان را صادر کردند، متفاوت است. ‏

‏ ‏

بررسی انواع حکومتهای معاصر

‏در عصر امام خمینی(ره)، هیچ اسلامشناس انقلابگری که از لحاظ اندیشه ها و تلاش در راه خدا و همراهی با ملت برای اجرای افکار خود، همانند ایشان باشد، وجود نداشت. همین امر، رمز پیروزی امام در رهبری انقلاب و ایجاد حکومتی مردمی و بی سابقه بوده است. ایشان به عنوان فقیهی انقلابی، نهضت را با حضور مردم به پیش برد نه با قدرت نظامی، و توانست با نیروی اسلام، بر حکومت چیره شود. اما در عین حال کشور را با مشارکت و موافقت ملت اداره نمود. از این رو، حکومتهای فردی و موروثی، سیاسی، نظامی و بوروکراسی را مورد انتقاد قرار داد و میان رهبر انقلاب و رئیس حکومت تفاوت قائل بود، یعنی رهبر امت، (ولی فقیه) و رئیس دولت ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 317

(رئیس جمهور) با هم تفاوت دارند. ولی فقیه در واقع راهنمای فکری ملت و امام آنان است. ‏

‏در ادامه، مخالفت امام با ایدئولوژی حکومتهای غیراسلامی بر مبنای فلسفه ای سیاسی- الهی شکل گرفته بود که منبع حکومت اسلامی است. جمهوری اسلامی، سرچشمه و هدف الهی دارد و ملت مسلمان، همراهی خود را با رهبری متجدّد که بنیانگذار جمهوری و حامی اسلام و اهداف اسلامی است، اعلام نموده اند. ‏

‏پس از انقلاب، جمهوری اسلامی تشکیل شد. این نوع حکومت در سطح جهان و در دنیای اسلام در نوع خود بی نظیر بود. جمهوری اسلامی، نقطۀ مقابل «خلافت» است که پایان آن در زمان عثمانی بود و در عین حال با نمونه های حکومت پادشاهی در جهان عرب (مانند عربستان سعودی، اردن، مراکش) تفاوت بسیار داشت و در منطقه ای غیرعربی (یعنی ایران) شکل گرفت. از سوی دیگر جمهوری اسلامی، جایگزین انقلابی برای هر نوع جمهوری دیگر عربی و غیرعربی است. ‏

‏پس باید دید که جمهوری اسلامی از لحاظ قانون، سیاست و مبانی الهی، بر چه پایه ای استوار است؟‏

‏ ‏

‏1- منبع قانونی حکومت جمهوری‏

‏مراجعه به کتاب «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» (چاپ رایزنی فرهنگی – دمشق - 1985م، 1405 هـ) و البته بدون توجه به اشتباهات موجود در ترجمه و چاپ، توجه پژوهشگر را به دو منبع اصلی قانونگذاری یا تشریع احکام، جلب می کند:‏

‏- قانونگذاری بر مبنای احکام الهی‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 318

‏- قانونگذاری بر مبنای مکاتب مادی‏

‏شاید بر اثر بی توجهی به اثرات و برخوردهای این دو منبع در طول تاریخ بشر که موجب به وجود آمدن سومین منبع قانونگذاری شده، آن را از یاد برده ایم که عبارت است از: مبنع عقلی، الهی- انسانی، که می توان گفت بر مبنای قاعدۀ روشن قرآنی: «آیا نمی اندیشید»، زیربنای اصلی پیدایش فلسفۀ حکومت اسلامی، همین است. انقلاب و جمهوری اسلامی ایران در پرتو همین اصل بر پا شده است تا آینه و نمونۀ آشکار جامعه ای اسلامی در مسیر تجدید هویت خویش و مخالف با جریانات موجود، اعم از «جهانی شدن» و نمونه های استعماری و سیاسی آن باشد. ‏

‏قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به رابطۀ محکم میان امام و امت اشاره کرده، آن را رابطه ای اسلامی، ایمانی، عقلی و انسانی می داند که وجه اشتراک آن، الله اکبر و عرصۀ پیدایش آن، سرزمین بی حد و مرز انسانهای مسلمان است که پیرو حق و عدالت و مجری قوانین و دستورات پروردگار هستند. قانون اساسی، بر مبنای استمرار ولایت و امامت، شرایط مناسب را برای رهبری فقیه جامع الشرایط که مردم به عنوان رهبر او را به رسمیت می شناسند، فراهم نموده است…‏

‏قانون اساسی از روش دیوان سالاری (بروکراسی) در اداره کشور انتقاد کرده و آن را حاصل و دستاورد حکومتهای طاغوتی می داند که در مقابل ایجاد جامعه اسلامی، ایستادگی می کنند. قانون اساسی اعلام می دارد که نظام حکومتی ایران، بر مبنای رأی 2 / 98 درصدی مردم، جمهوری اسلامی بوده و این از اعتقاد و ایمان محکم مردم به حکومت قرآنی و عادلانه، برخاسته است که پس از انقلاب پیروزمند به رهبری مرجع بزرگ، آیت الله العظمی امام خمینی(ره) برپا شد. قانون اساسی در اصل دوم، به رابطۀ میان ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 319

ایمان و اجتهاد اشاره کرده و در ماده پنجم چنین می گوید: ولایت فقیه، ولایت پرهیزگار و آگاه از مسائل زمان و شجاع است که توانایی اداره کشور و تدبیر لازم را دارا باشد و اکثریت مردم او را به عنوان رهبر پذیرفته باشند. ‏

‏از سوی دیگر، همانند نظریه فارابی راجع به رئیس مدینۀ فاضله و راه حل دموکراسی که در صورت عدم امکان انتخاب رهبر، رهبری گروهی از نخبگان را پیشنهاد می کند، در قانون اساسی هم آمده است:‏

‏«در صورتیکه هیچ فقیهی نتواند این اکثریت را احراز کند، رهبر یا شورای رهبری مشتکل از فقهای حائز شرایط فوق، بر طبق ماده یکصد و هفت، این مسئولیت را به عهده می گیرند»‏

‏قانون اساسی درباره «مجلس شورای اسلامی» تصریح می کند:‏

‏«نمایندگان مجلس 270 نفرند که به ازای هر 250 هزار نفر جمعیت، یک نماینده و یهودیان، زرتشتیان، مسیحیان آشوری و کلدانی و ارامنۀ جنوب و شمال، هر کدام یک نماینده خواهند داشت.»‏

‏بر کسی پوشیده نیست که در چنین حکومت مردمی، همه ء امور مربوط به حکومت، از تودۀ مردم آغاز شده و از طریق رهبر، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، وزیران، قضات و سران نیروهای مسلح به مردم هم منتهی می شود. در این حالت، مردم پس از خداوند، منبع اصلی امور مربوط به حکومت هستند و به منظور جلوگیری از حکومت طاغوت به قوانین روی می آورند. (اصطلاح قرآنی «طاغوت» به معنی طغیانگری و در عین حال به معنی اشخاص طغیانگر و سرکش آمده است و نیز واژه «جِبت» که در قانون اساسی نیامده نیز به همین معناست.)‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 320

‏2- مفهوم الهی سیاسی حکومت‏

‏ممکن است کسی سؤال کند که علت نامیدن وصیتنامه امام به عنوان «وصیتنامه سیاسی- الهی» چه بوده است؟ و اینکه آیا ترکیب این دو واژه در کنار هم، تناقض ندارد؟ همانطور که گفتیم، منابع فکری حکومت و برپایی جمهوری اسلامی در پی پیروزی انقلاب موجب شد که سیاست این حکومت بر مبنای اصول الهی شکل گیرد، بدون آنکه کارگزاران حکومت، افکاری جدا از اندیشه های برادران مسلمان و مؤمن خود داشته باشند. ‏

‏هرکس در شخصیت امام و تواضع ایشان در برابر برادران دینی خود توجه کند، عمق قدرت روحی و معنوی امام را که موجب ثبات جایگاه ایشان در تبیین فقه انقلابی شد درمی یابد. ایشان با صبری چون صبر ایوب(ع) و بینشی چون حضرت ادریس(ع)، با بهره گیری از اندیشۀ قرآنی و تفکر عقل گرایانه، بر لزوم تلاش برای رسیدن به هدف، حتی با وجود دشواریها و هزینه های مادی و معنوی بسیار، تأکید داشتند. ‏

‏این، ماهیت اصلی اجرای احکام اسلام و قرآن است که از پیامبر(ص) و ائمه(ع) آغاز شده و در دوران معاصر، به امام روح الله خمینی(ره) رسیده است. ‏

‏هیچ یک از اندیشمندان مسلمان در قرن بیستم، آنچنان که امام با فکر و مبارزه خویش سیاست را در اسلام مطرح کرد، موفق به چنین کاری نشده است. در نظام امام خمینی که بر مبنای شناخت برپا شده است، قرآن کریم جایگاه اصلی و اساسی را داراست: «قرآن، در واقع قانون زندگی مادی و معنوی بشریت است» که از اولین اهداف آن، برپایی حکومت عدل الهی است. ‏

قرآن کریم که از مقام شامخ احدیت به کشف تامّ 

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 321

محمدی(ص) نازل شد تا موجب تکامل جهانیان و نقطه مع مسلمانان، بلکه همۀ جهانیان باشد... کار به جایی رسید که قرآن به دست حکومتهای جائر و آخوندهای خبیثِ بدتر از طاغوتیان، وسیله ای برای اقامه ظلم و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد... و قرآن، این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت. [13]

‏امام در وصیتنامه خود مکرراً بیان کرده اند که اسلام، سیاست الهی است و برخی از روی خباثت، رابطۀ میان اسلام و سیاست را نفی می کنند. سخن آخوند سیاسی با سخن کسی که دین ندارد، برابر بود و هنوز هم چنین است. ‏‎[14]‎

‏امام اشخاص را به نام و با اعمالشان معرفی کرده اند(ص 11و 12 وصیتنامه) و کسانی را که از قرآن کریم سوءاستفاده کرده و به اسلام و مسلمین خیانت کرده اند، نام برده اند:‏

دشمنان ملت ما، این جنایت پیشۀ دوره گرد، (...) هستند که در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملتهای خود روی گردان نیستند. 

‏بدین ترتیب امام، پیش از انقلاب و در زمان برپایی جمهوری اسلامی و پیش از رحلت از دنیا، بر عقل گرایی انقلاب تأکید نمودند. ایشان، رهبری در صراط مستقیم و راه قرآن و بزرگمردی با صلابت بود که «در راه مستقیم الهی... که از ارتباط با شرق ملحد و غرب ظالم بی دین رها شده است» ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 322

مقاومت نمود. ‏

‏امام، دوران ما را دوران «مظلومیت جهان اسلام» به دست امریکا و روسیه و نوکران آنها نامیدند. و درباره فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی و ارکان آن فرموده اند:‏

‏الف- اسلام و حکومت اسلامی، پدیده ای الهی است که هدف آن سعادت دنیا و آخرت است. ‏

‏ب – پایه گذاران حکومت اسلامی (جمهوری اسلامی)، مردم انقلابی هستند که پایه حکومت را اسلام و احکام عالیه آن می دانند. ‏

‏ج – حفظ اسلام، در رأس همۀ واجبات است. اسلام، با وجود همۀ نوآوریها در عرصۀ تمدن مادی، هرگز با اصول و تعالیم اساسی خود در تعارض نبوده است. ‏

‏د - بیشتر احکام اسلام، عبادی- سیاسی هستند، مانند حکومت پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی بن ابیطالب(ع)‏

‏«آنچه باید از آن دوری کرد، حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری ظالمانه است که اهداف سلطه جویانه و انحرافی دارند. دنیایی که باید از آن دوری کرد، جمع مال و ثروت و برتری طلبی و پیمودن راه طاغوت است»‏

‏و آنچه مورد نظر ماست، برپایی حکومت حق برای تحقق منافع مستضعفین و جلوگیری از ظلم و جور و جایگزینی عدالت اجتماعی است. ‏

‏هـ - اسلام در میان دشمنان داخلی و خارجی، غریب مانده است. ‏

‏توده های میلیونی مردم در زمان حاضر، از مردم حجاز در زمان پیامبر اکرم(ص) و مردم کوفه در زمان امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع)، برترند... ما افتخار می کنیم که در چنین عصری و در میان چنین امتی هستیم... خود ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 323

را از مردم و مردم را از خود بدانیم. ‏

‏و- اسلام، نه با سرمایه داری ظالمانه و بی حساب و محروم کننده توده های تحت ستم و مظلوم موافق است و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم است که با مالکیت فردی مخالف باشد بلکه اسلام یک رژیم متعادل با شناخت مالکیت و احترام به آن به صورت محدود و معین شدن راههای مالکیت و مصرف آن است. ‏‎[15]‎

‏ ‏

‏خاتمۀ بحث‏

‏... و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار، در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد... ‏

‏امام(ره)، او که صاحب دل آرام و نفس مطمئنه و ضمیر امیدوار بود، با این عبارت وصیتنامه خویش را به پایان بردند در حالیکه ایمان داشتند که آنچه از سوی خدا آمده، تا زمانیکه مبارزه و فداکاری ادامه یابد، باقی خواهد ماند. او یک انقلابی واقعی بود. هم در عمل و هم در وصیتنامۀ خود، واقع بین بود:‏

و آن روزی هم که انشاء الله تعالی مصلح کل(عج) ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود، بلکه با کوششها و فداکاریها، ستمکاران سرکوب و منزوی می شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعضی عامیهای منحرف، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در راه تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم ظلم را فراگیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانّالله و انا الیه 

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 324

راجعون. [16]

‏بدین ترتیب، چهرۀ انسانی، عقلانی، علمی و قانون گرایی انقلاب و جمهوری اسلامی مشخص می شود. ‏

‏جمهوری تأسیس شده به دست احیاگر تفکر مردمی حکومت، خمینی کبیر، در واقع جمهوری اسلام پویاست که در دیدگاههای خود رابطه میان امام و امت و میان پیر و مقتدای مردم با یکایک ملت را مدنظر داشته و حکومتی است که قابلیت جهانی شدن را دارد، بدین ترتیب که از مرزهای جهان اسلام آغاز شود، اهالی سرزمینهای اسلامی را به حرکت درآورد و پس از تقویت افکار آنان با مفاهیم قرآن و سنت و تجربه، آنان را به تلاش و کوشش در راه تحقق اهداف خود تشویق کند تا سرانجام بتوانند به دست خود و بدون آنکه انتظار رویداد معجزه ای را از جهان خارج داشته باشند، با ایمان و عمل و نوآوری، جمهوری اسلامی را در جای جای این سرزمین پهناور، پیاده کنند. ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 325

منابع و مآخذ

‏1. خلیل احمد خلیل - فرهنگ اصطلاحات دینی، انتشارات دارالفکر لبنان، 1997(جلد چهارم از مجموعه ده جلدی). ‏

‏- عقل در اسلام، دارالطلیعه، بیروت، چاپ اول، 1994. ‏

‏- روش جدل در قرآن، دارلفکر لبنان، چاپ سوم، 1996. ‏

‏2. بودون پوریکو، فرهنگ نقد جامعه شناسی، ترجمه سلیم حداد، انتشارات مجد، بیروت، 1986. ‏

‎Platon – la Republique ed. G. / Flammarian –Paris / 1996. 3‎

‎DICT. Larousse, fr. fr. Paris 1996. 4‎

‏5. المنجد، عربی، عربی، دارالمکتبة الشرقیة، بیروت، 1998. ‏

‏6. فرهنگ جهان اسلام، انتشارات مجد، بیروت، 1991(ترجمه دکتر جورج کتوره). ‏

‏7- حکومت اسلامی، امام خمینی(ره)، دارالطلیعه، چاپ اول، بیروت، 1979. ‏

‏8- کتاب المنطلق، امام خمینی، اندیشه و انقلاب، چاپ اول، بیروت، 1990. ‏

‏9- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، چاپ رایزنی فرهنگی ج. ا. ایران، دمشق، 1985 م. ‏

‏10. وصیتنامه سیاسی، الهی امام خمینی(ره). ‏

‏11. هشام جعیط: کوفه، دارالطلیعه، بیروت، 1993. ‏

‏الفتنه، ترجمه خلیل احمد خلیل، دارالطلیعه، 1994. ‏

‏12. ماکیاولی، شهریار، چاپ دارالحداثة، بیروت. ‏

‏13. عبدالله العروی، ماکیاولی و ابن خلدون، ترجمه خلیل احمد خلیل، دارالساقی، بیروت. ‏

‏14. فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة. ‏

‏ ‏

‎ ‎

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ح. 1): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 326

  • . La Repulique – ed - G. Flam – Paris – 1966 - P:5
  • . La Republique, OP. cit, P:87
  • . گوته، فاست.
  • . رجوع کنید به کتاب: المنطلق، امام خمینی، اندیشه و نهضت- چاپ اول، 1990 – صفحه 24.
  • . سخنرانی امام در تاریخ 5 ذی الحجه 1408؛ مراجعه کنید به کتاب المنطلق؛ ص 57 و پس از آن.
  • . رجوع کنید به کتاب «شهریار» نوشتۀ ماکیاولی.
  • . حکومت اسلامی- چاپ 2 -1979 – ص 12.
  • . همان، ص 19.
  • . حکومت اسلامی، ص 33.
  • . همان، ص 35.
  • . حکومت اسلامی- ص 41.
  • . همان، ص 70.
  • . وصیتنامۀ سیاسی الهی ص 9.
  • . وصیتنامه –ص 9.
  • . وصیتنامه ص 45.
  • . وصیتنامه ص 57.