اسلام؛ ایدئولوژی پابرهنگان، امام خمینی(ره)؛ الگویی تمام عیار

‎ ‎

اسلام، ایدئولوژی پابرهنگان؛ امام خمینی (ره)، الگویی تمام عیار 

 

 دکتر محمد مورو[1] 

‏ ‏

‏ابزار شیطانی گسترده ای که با هدایت بشر کودکان را از بین می برد، ‏‏ ‏‏خون انسانها را می مکد، زنان را مورد ظلم و شکنجه قرار می دهد، فرهنگها‏‏ ‏‏را ریشه کن می کند، کشتارهای دسته جمعی و نسل‏‏ ‏‏کُشی به راه می اندازد، ‏‏ ‏‏جنگهای خانمان برانداز قومی و نژادی برپا می کند و از طریق استعمار، ‏‏ ‏‏نازیسم، فاشیسم، زور، فشار و نابود کردن ارزشها، بی‏‏ ‏‏باکانه وبدون ترحم به‏‏ ‏‏غارت اموال ملتها واشخاص می پردازد و زور به روز بر طمع و حرص این‏‏ ‏‏ابزار شیطانی افزوده می شود، تا جایی که حتی به خودش هم رحم نکرده و‏‏ ‏‏گویی از جریان اجتماعی خود جدا گشته و از کسانی که آن را ایجاد‏‏ ‏‏کرده اند مستقل شده و برای انان هم خطری محسوب می شود ‏

‎ ‎

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 393
‏ ‏

‏این ابزار شیطانی، بدون شک نتیجۀ اجتناب ناپذیر حرکتِ رو به جلوی‏‏ ‏‏غرب است که از کشف [قاره های جدید] جغرافیایی، گسترش استعمار و‏‏ ‏‏انفجار اطلاعات آغاز شده و به بورسهای جهانی شبانه‏‏ ‏‏روزی و تحلیلگران‏‏ ‏‏و کامپیوتر های عظیم و ماهواره ها و ارتباطات مستقیم تلویزیونی و بانک‏‏ ‏‏جهانی وگات و صندوق بین المللی پول و شورای امنیت و نیروهای حافظ‏‏ ‏‏صلح بین المللی ختم می شود! و در پایان نیز شرکتهای چند ملیتی که‏‏ ‏‏بودجۀ هر یک از آنها، از بودجه کشورها بیشتر است و بودجۀ همۀ آنها، حتی‏‏ ‏‏از بودجه ایالات متحده امریکا افزونتر می باشد ... و این یعنی دوران هرج و‏‏ ‏‏مرج و تهی از فرهنگ بی تمدن ... ‏

‏ ... قربانیان این ابزار میلیونها وشاید هزاران میلیون از فرد فرد ملتها و‏‏ ‏‏سراسر قارّه ها و مجموعه های از کودکان، زنان، مردان، تمدنها و فرهنگها؛ و‏‏ ‏‏در نتیجۀ فقر و بیسوادی و بیماری، شهرهایی پوشالی و انسانهایی بی ریشه، ‏‏ ‏‏تا نابودی کامل بنیانهای اقتصادی و اجتماعی است تا خرمن انبوهی از‏‏ ‏‏توده های مردم ناامید از آینده و حال، جایگزین آن می شود.‏

‏آیا می توان گفت که ابزار شیطانی، همان مجموعۀ فرهنگ غربی‏‏ ‏‏است که این ابزار را ابداع کرده است ... ؟ بله ... ولی باز هم نه؛ زیرا این ابزار‏‏ ‏‏حتی از خود آن مجموعه فرهنگ نیز گسترده تر و از آن مستقل شده است و‏‏ ‏‏برای رهایی از آن راه حلی وجود ندارد جز نابود کردن این ابزار شیطانی به‏‏ ‏‏وسیله یک انقلاب؛ انقلاب محرومین، تهیدستان، حاشیه‏‏ ‏‏نشینان و‏‏ ‏‏ستمدیدگان، از هر کشور وملتی که باشد. انقلابی که همه قربانیان این‏‏ ‏‏ابزار، یعنی افریقاییها، سیاهان، ملتهای پایمال شدۀ در آسیا و امریکای لاتین و‏‏ ‏‏قربانیان آن در خودِ جامعه غرب، مانند زنان را در بر می گیرد، چرا که زنان‏‏ ‏‏غربی هم بهای سنگین انحرافات و آزادیهایی بیقید و بند را پرداخته و‏‏ ‏‏از‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 394
‏ ‏

‏بلاهایی که در جوامع تهی از ارزشها و بی هویت برسرشان آمده، رنج‏‏ ‏‏می برند.‏

‏حال می خواهیم ماهیت این ابزار شیطانی و ریشه ها و شرایط‏‏ ‏‏اجتماعی به وجود آورنده آن را مشخص کنیم و مراحل آن را تا رسیدن به‏‏ ‏‏وضعیت نابهنجار کنونی بررسی نماییم.‏

‏اگر بخواهیم از نقطه ای آغاز نماییم، باید ابتدا به مجموعه اجتماعی و‏‏ ‏‏فرهنگی ایجاد کننده آن ابزار شیطانی که همان مجموعه فرهنگ و تمدن‏‏ ‏‏غرب است بپردازیم که سمت و سوی ثابت و متغیّرِ آن را به وجود آورد. ‏

‏تمدن غرب بر پایه خرافه‏‏ ‏‏پرستی و زور و سلطه قرار دارد و بدون توجه به‏‏ ‏‏اینها، نمی‏‏ ‏‏توان آن تمدن و کارکردها و روشهای آن را با شناخت. تمدن غرب‏‏ ‏‏در اصل، برگرفته از تمدن یونان و روم باستان است و مسیحیت تنها پوستۀ‏‏ ‏‏خارجی و ظاهری آن تمدن به شمار می آید؛ زیرا مسیحیت در غرب به یک‏‏ ‏‏دین خرافی و یونان باستان تبدیل شد، نه آنکه آن تمدن یونانی به مسیحیت‏‏ ‏‏تبدیل شود.‏

‏در این باره باید یادآور شویم که مسیحیت به وسیله یک امپراتور به‏‏ ‏‏غرب راه پیدا کرد. آن امپراتور به آیین مسیحیت ایمان آورده و آن را به سلیقه‏‏ ‏‏خود درک کرد و سپس به مردم تحمیل نمود. سپس پایه های این دیانت شکل‏‏ ‏‏گرفت و دیگران را هم وادرار کرد که در برابر آن سر فرود آورده و ان را بپذیرند‏‏ ‏‏و در غیر این صورت سرشان را از دست بدهند! پیروزی وحشیانۀ انگلو _‏‏ ‏‏ساکسونها به دست یونیفاس قدّیس هم نمونه ای است که بر همۀ این حالتها‏‏ ‏‏قابل تطبیق است بدین ترتیب مسیحیت به دیانتی متکی بر تمدن یونان‏‏ ‏‏تبدیل شد و به جای تسامح و سهل‏‏ ‏‏انگاری مورد ادعای مسیحیت خشونت‏‏ ‏‏و سخت‏‏ ‏‏گیری جزء جدایی‏‏ ‏‏ناپذیر مسیحت غربی شد، تا جایی که امروزه، ‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 395
‏ ‏

‏حتی انتخاب «پاپ» (رهبر کاتولیکها) همانند انتخاب موبدان‏‏ ‏‏عبادتگاههای یونان باستان و بر مبنای همان شرایط انجام می گیرد.‏

‏علاوه بر آن، مذهب کاتولیک نقش مهمی در استعمار جهان به وسیلۀ‏‏ ‏‏غربیها داشت. کاتولیک همواره، پیشتاز استعمار بود و در روند سلطۀ غربیان‏‏ ‏‏بر ملتهای دیگر و ایجاد استعمار، مشارکت می نمود، تا جایی که استعمار‏‏ ‏‏در لباس نظامیان، تاجران و مبلّغان (به طور پنهان) انجام می شد!‏

‏پروتستانیزم، در حقیقت تغییری در مسیحیت متکی بر یونان باستان‏‏ ‏‏بود، که مرحله ای دیگر از مراحل تحول ابزار سلطع و خشونت محسوب‏‏ ‏‏می شود. پروتستانیزم یک اصلاح‏‏ ‏‏طلبی دینی نبود، بلکه راه حلی جهانی برای‏‏ ‏‏موفقیت در امور تجاری به شمار می رفت که عقل گراییِ مورد ادّعای آن، تنها‏‏ ‏‏راهی برای کسب سود بیشتر و منفعت طلبی بیشتر بود. به طور خلاصه، ‏‏ ‏‏مذهب جدید پروتستان، عبارت بود از «اقتصاد سیاسی»، و از یاد نبریم که‏‏ ‏‏مسیحیت غرب - که خشونت، سمت و سوی اصلی آن بود – ارتباط‏‏ ‏‏تنگاتنگی با کشتارهای دسته جمعی به اسم دین و جنگهای نژادی و‏‏ ‏‏دادگاههای تفتیش عقاید داشت.‏

‏با پیشرفت غرب در دورانی که عصر نهضت و رنسانس نامیده‏‏ ‏‏می شود تمدن برگرفته از یونان باستان و روم باستان وافکار نژادپرستانه و‏‏ ‏‏ملی‏‏ ‏‏گرایانه گسترش یافت و پروتستان ظهور کرد تا ارزشهای عقل گرایانه و‏‏ ‏‏روشنفکرانه ومنفعت طلبانه را تقویت کند و به دینی تبدیل شد که پایه و‏‏ ‏‏اساس آن، اقتصاد سیاسی بود و بدین‏‏ ‏‏سان، مرحله استعمار آغاز گردید و‏‏ ‏‏دولتهای اروپایی با در پیش گرفتن نبرد اطلاعاتی برای به استعمار کشیدن‏‏ ‏‏جهان با هم به رقابت پرداختند. آنان از طریق نابود کردن اهالی بومی امریکا‏‏ ‏‏و استرالیا و غارت منابع آن قاره های تازه کشف شده و چپاول ثروت ملتهای‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 396
‏ ‏

‏آسیا و افریقا و با استفاده از نیروی کار بردگان سیاهپوست، پایه های تولید‏‏ ‏‏در غرب را بنا کردند ودر اثر تراکم ثروتهای به غارت رفته و به کارگیری‏‏ ‏‏بردگان، داراییهای زیادی در غرب انباشته شد که باعث به وجود آمدن‏‏ ‏‏بانکهایی برای جریان یافتن تجارت بردگان و تجارت در آن سوی دریاها‏‏ ‏‏گردید. بدین ترتیب، انقلاب صنعتی یا پیشرفت صنعتی غرب آغاز شد و‏‏ ‏‏سرمایه‏‏ ‏‏داری به وجود آمد و از آن زمان تاکنون، سرمایه داری، سمت و سوی‏‏ ‏‏اصلی ابزار شیطانی و راهگشای آن بوده است. از سوی دیگر باید اضافه‏‏ ‏‏کنیم که سرمایه داری، به عنوان ابزاری بُرنده و بی رحم به گسترش استعمار و‏‏ ‏‏ایجاد بازارهای جدید و غارت و سلطه‏‏ ‏‏گری و پیشبرد برنامه های نظامی‏‏ ‏‏غرب کمک بسیاری کرده است، تا جایی که مقارن باسال 1914میلادی‏‏،  ‏‏بیشتر نقاط دنیا تحت سیطره استعمار اروپا قرار گرفت؛ اما طبیعی بود که‏‏ ‏‏ابزار شیطانی، از اعمالِ خشونت دست بر نمی دارد بنابراین پس از آنکه‏‏ ‏‏خشونت و غارت اموال را در سراسر جهان به انجام رساند همین کار را با‏‏ ‏‏خود نیز انجام داد، وجنگهای جهانی اول و دوم به وقوع پیوست.‏

‏سپس این ابزار شیطانی توانست ماهیت خود را تغییر دهد و مرحله ای‏‏ ‏‏به نام استعمار زدایی آغاز شد. به عبارت دیگر، شعار فریبندۀ استعمار زُدایی، ‏‏ ‏‏آثار استعمار را کاهش داد، اما در حقیقت چیزی نبود جز تغییر در وسایل و‏‏ ‏‏ابزار غارت و چپاول بی پایان غریبان.‏

‏اندیشمند فرانسوی «ک. موریل» آن را اینگونه تعبیر می کند: «جالبترین‏‏ ‏‏کاری که استعمار انجام داد، نیرنگ «استعمار زدایی» بود: سفید پوستان‏‏ ‏‏استعمارگر، ظاهراً، به عروسکهای یک نمایش خیمه شب بازی تبدیل شدند، ‏‏ ‏‏امّا در حقیقت کارگردان این نمایش همان استعمارگران هستند».‏

‏بدین ترتیب، به جای نظامیان و تاجران و مبلّغان دینی غرب، دیگر‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 397
‏ ‏

‏حکومتهای محلی بودند که وظیفۀ ایجاد سلطه و آسانتر کردن غارت اموال را‏‏ ‏‏به نیابت از نظامیان غربی به عهده داشتند. در این مرحله، ارتش ملّی و‏‏ ‏‏پلیس محلی، تنها وظیفه شان سرکوب و ایجاد خفقان بود. نمایندگیهای‏‏ ‏‏تجاری ایجاد می شد که غارت اموال را ادامه می دادند و روشنفکرانی غربزده‏‏ ‏‏به وجود آمدند که ریشه کن نمودن فرهنگ ملی را سرعت می بخشند و‏‏ ‏‏انسانهای رام شده را در خواب غفلت نگاه می دارند.‏

‏ابزار چپاول و سلطه، تغییر کرد و تبدیل شد به کارشناسان و بورسهای‏‏ ‏‏بین المللی شبانه‏‏ ‏‏روزی، ماهواره ها و ایستگاههای رادیو تلویزیونی‏‏ ‏‏تخریب کننده فرهنگها، شورای امنیت و کلاههای آبی رنگ شرکتهای‏‏ ‏‏فراملّیتی و شعارها و عبارتهایی که غارت و چپاول را آسانتر و با قدرت‏‏ ‏‏بیشتر انجام می دهد؛ مانند تجارت آزاد حقوق بشر، رشد تکنولوژی، ‏‏ ‏‏روشنفکری و ...‏

‏حالا دیگر این ابزار به مرکز غارت وچپاول بزرگی شبیه است که‏‏ ‏‏شبکه ای گسترده و خرطومی شکل، از مرکز آن به همه جای کرۀ زمین کشیده‏‏ ‏‏شده است مانند حیوان وحشی و درنده ای که خرطومش را به همه جا دراز‏‏ ‏‏کرده و خون دیگران را می مکدوسلولهای عصبی انان را می خورد و آنان را‏‏ ‏‏به ناامیدی و یاس بی سابقه ای دچار می کند. وسایل بالابرندۀ بزرگی هم‏‏ ‏‏وجود دارد که ثروتهای غارت شده را با سرعت بیشتری به سوی غرب سرازیر‏‏ ‏‏می کند. مانند بانک جهانی، بازارهای بورس، تجارت آزاد کنفرانسهای‏‏ ‏‏جهانی، شورای امنیت و ... ؛ و حتی وامها و کمکهای مالی هم که گاه و‏‏ ‏‏بیگاه به ملتهای غارت شده داده می شود، تنها وسیله ای برای تمیز کردن‏‏ ‏‏لوله های چپاول ثروت و افزایش حجم آن است! تا فشار ایستگاههای‏‏ ‏‏سرازیر کنندۀ ثروتهای غارت شده را تقویت کند و هر جنبش اقتصادی یا‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 398
‏ ‏

‏فرهنگی ساختار اجتماعی را که باعث کُندی روند چپاول و غارت‏‏ ‏‏می شود، نابود سازد.‏

‏هر روز که می گذرد، حرص و طمع و گرسنگی این حیوان وحشی‏‏ ‏‏بیشتر می شود وهر روز این ابزار تغییر می کند. ابزار وحشی سلطه و چپاول، ‏‏ ‏‏باعطش بیشتری، تعداد زیادتری از قربانیان را به کام خود می کشد و‏‏ ‏‏تازه ترین تحول در این زمینه، شرکتهای فراملیتی هستند که سرمایۀ هر یک از‏‏ ‏‏آنها، از بودجه یک کشور هم بیشتر است و به جای آنکه مانند هلند و‏‏ ‏‏انگلستان و ایالات متحده، به غارت منابع دولتهای محلی بپردازد این بار‏‏ ‏‏حتی خود تفکر ملی‏‏ ‏‏گرایی همان کشورها هم در معرض تندباد قرار گرفته اند.‏‏ ‏‏وقتی سرمایۀ یکی از این شرکتها، از بودجه کشوری بیشتر باشد، پس سرمایۀ‏‏ ‏‏همۀ آنها از بودجه ایالات متحده امریکا هم فزونتر خواهد بود و مسأله در‏‏ ‏‏این جهت قابل بررسی است.‏

‏پس بدین ترتیب ما در برابر تغییر و تحولی در ماهیت و شکل غارت‏‏ ‏‏منابع قرار داریم که نتیجه آن، بی شک به برپایی و ایجاد روابط جدیدی از‏‏ ‏‏اقتصاد سیاسی خواهد انجامید و قربانیان بیشتری خواهد گرفت که این بار، ‏‏ ‏‏حتی خود غرب هم جان سالم به در نخواهد برد. این مسأله، دیگر از حدود‏‏ ‏‏حکومتهای ملی‏‏ ‏‏گرا و حتی تمامی یک قاره پهناور هم فراتر رفته و این حیوان‏‏ ‏‏وحشی دیگر در برابر کسی تسلیم نمی شود و هیچ کس قدرت رام کردن یا‏‏ ‏‏تسلط بر آن را ندارد و این، یعنی ناامیدی، هرج و مرج و جنون روز افزون ... ‏

‏یکی از نشانه های این هرج و مرج، تربیت انسانها مطابق با یک فرهنگ‏‏ ‏‏واحد است؛ یعنی اگر تهاجم فرهنگی و اطلاع رسانی مستقیم و غیر مستقیم‏‏ ‏‏و احاطۀ غرب بر این ابزار، با هدف ریشه کن نمودن فرهنگهای دیگر انجام‏‏ ‏‏شود، در نتیجۀ انسانهایی که به زور در برار غارت منابع تسلیم می شدند، ‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 399
‏ ‏

‏دیگر به این نوع چپاول عادت کرده ومعتاد می شوند. بدین ترتیب آنها، خود‏‏ ‏‏به سوی آن حیوان وحشیِ خون آشام روی آورده و از او با اصرار می خواهند‏‏ ‏‏که خونشان را بمکد! و این امر جهانی تهی از فرهنگ و تمدن یا پایان‏‏ ‏‏جهان خواهد انجامید ... اما بهتر آن است که تنها غرب نابود شود و به پایان‏‏ ‏‏برسد نه اینکه همه جهان را نابود شود. و این امر نیازمند انقلابی است که ابزار‏‏ ‏‏شیطانی را نابود سازد.‏

‏به هر حال مفهوم جهانی شدن، فرهنگ جهانی و آنچه که‏‏ ‏‏غرب به عنوان ارزشهای تمدن واحد تبلیغ می کند، بیندیشیم و دقت کنیم که‏‏ ‏‏مراکز و رسانه های تبلیغاتی غرب، تولید اخبار و اطلاعات و هنرها و در‏‏ ‏‏نتیجه، توجه و ذوق و سلیقه مردم را در اختیار خود گرفته اند تا با هدف‏‏ ‏‏نابودی و ریشه کنی فرهنگهای دیگر، همه را به غربزدگی دچار کنند. البته‏‏ ‏‏این کار در حقیقت دشمنی با همۀ فرهنگهاست چرا که در جهانی با یک‏‏ ‏‏فرهنگِ واحد، در حقیقت هیچ فرهنگی وجود ندارد و بازگشتی به دوران‏‏ ‏‏میمونها و موجوداتِ منقرض شده است.‏

‏حال به بررسی وضعیت قربانیان از یک سو و سوءاستفاده‏‏ ‏‏کنندگان از‏‏ ‏‏این ابزار غارت و چپاول شیطانی از سوی دیگر می پردازیم. باید توجه‏‏ ‏‏داشت که تعداد و نوع قربانیان، دائماً رو به افزایش است، امّا بهره‏‏ ‏‏برداران، ‏‏ ‏‏همواره کاهش می یابند، زیرا حرص و ولع این ابزار شیطانی؛ به صورت‏‏ ‏‏تصاعد هندسی زیاد می شود و باید به دنبال راه‏‏ ‏‏حلی باشیم و عدالت‏‏ ‏‏گمشده را که انسان همواره در جستجوی آن بوده، بیابیم.‏

‏مسأله با یک پرسش آغاز می کنیم آن اینکه : «آیا می توان‏‏ ‏‏استفاده کنندگان این ابزار شیطانی را راضی نمود که از چپاول و سلطه‏‏ ‏‏گری‏‏ ‏‏دست بردارند؟ آیا می توان این ابزار شیطانی را به روش مجادله و بحث، ‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 400
‏ ‏

‏متوقف کرد؟ به عبارت دیگر، آیا می توان عدالت فراگیر یا لااقل عدالت‏‏ ‏‏محدود را با روشهای مسالمت‏‏ ‏‏آمیز، پیاده نمود؟» تنها پاسخ موجود، منفی‏‏ ‏‏است و باید گفت: «خیر» زیرا ماهیت و ذاتِ کینه‏‏ ‏‏جو، سلطه‏‏ ‏‏گر و غارتگر‏‏ ‏‏ابزار شیطانی، اجازه این کار را نمی دهد و هر تلاشی برای راضی کردن‏‏ ‏‏حیوان وحشی و بازداشتن آن از خون آشامی، تلاش بیهوده و عبث است.‏

‏پس هیچ راهی جز انقلاب وجود ندارد. اما سئوال اینجاست که‏‏ ‏‏ایدئولوژی و اندیشۀ بنیادین آن انقلاب چیست و تکیه‏‏ ‏‏گاه فرهنگی و‏‏ ‏‏اجتماعی و نیروهای برپا کننده آن انقلاب از کجا به وجود خواهند آمد؟ که‏‏ ‏‏پس از تعیین و تقسیم دو مجموعۀ جداگانه به این پرسش پاسخ خواهیم‏‏ ‏‏داد. آن دو مجموعۀ عبارتند از : مجموعۀ استکبار وکاربران ابزار شیطانی، و‏‏ ‏‏مجموعۀ قربانیان و یا همان سربازان بالقوۀ انقلاب.‏

‏ابتدا به بررسی مجموعۀ استکبار و بهره‏‏ ‏‏برداران می پردازیم و کمی به‏‏ ‏‏زمان گذشته باز می‏‏ ‏‏گردیم. در اوایل دوران استعمار، می‏‏ ‏‏توانستیم در میان‏‏ ‏‏گروه بهره‏‏ ‏‏برداران؛ دولتهای ملی و یا حتی طبقات اجتماعی موجود در این‏‏ ‏‏کشورها را هم ببینیم که عبارت بودند از: تجار، بورژواها، صنعتگران، ‏‏ ‏‏سربازان، مبلغان دینی و ... اما امروزه با تغییرات عمده در ابزار شیطانی و با‏‏ ‏‏وجود شرکتهای فراملیتی و با افزایش حرص و ولع ابزار سلطۀ و چپاول، فقط‏‏ ‏‏سرمایه‏‏ ‏‏داران بزرگ و صاحبان شرکتهای فراملیتی و سرلشگرهای بزرگ و‏‏ ‏‏صاحبان بانکهای مهم و شبکه های تلویزیونی از نتایج آن بهره‏‏ ‏‏مند می شوند‏‏ ‏‏و در سطوح پایین تر، کارشناسان، روشنفکران غربزده و گسترش دهندگان‏‏ ‏‏ابزار شیطان قرار دارند که افکار خود را در ازای اندکی از خون قربانیان، ‏‏ ‏‏می فروشند و نمایندگیهای بازرگانی و سردمداران محلی در دنیای محروم؛ ‏‏ ‏‏که در قربانی کردن ملتهای خود و غارت ثروت آنها مشارکت می کنند تا بهرهۀ‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 401
‏ ‏

‏ناچیز یا قابل توجهی به دست آورند.‏

‏اما مجموعه قربانیان عبارتند از همۀ ملتها ستمدیده و غارت شدۀ‏‏ ‏‏آسیا، افریقا و امریکای لاتین. امّا زنان غربی هم جزء مجموعه قربانیان‏‏ ‏‏هستند، زیرا ابزار شیطان، انان را به یک کالای تجاری تبدیل کرده است و از‏‏ ‏‏زنان، برای ارضای انحرافات خود، بهره‏‏ ‏‏برداری می کند؛ یعنی اگر فرض کنیم‏‏ ‏‏سی درصد از مردم جوامع غربی منحرف باشند، برای ارضای غرایز منحرف‏‏ ‏‏خود، از همین تعداد زنان سوءاستفاده می کنند بدین ترتیب آیا جز‏‏ ‏‏محرومیت و نومیدی، چیزی برای زن غربی باقی ماند؟‏

‏از سوی دیگر، چرا زن باید به تنهایی زحمت و دردسر جنین نامشروع را‏‏ ‏‏در رحم خود بر دوش بکشد و حد شرعی آن راتحمل کند؟ حتی اگر امکان‏‏ ‏‏سقط جنین بی خطر هم وجود داشته باشد؛ چرا که هر چند هم بی‏‏ ‏‏خطر‏‏ ‏‏محسوب شود، باز یک عمل جراحی است که عوارض جانبی آن، با وجود‏‏ ‏‏وسایل پیشرفته پزشکی، اجتناب‏‏ ‏‏ناپذیر است. آیا این، نشانه ظلم در حق‏‏ ‏‏زنان نیست ؟ چرا زن حق ندارد فرزند خود را حفظ کند و به جای سقط جنین‏‏ ‏‏و کشتن آن، مرد هم در کنار او، سختیها و مسئولیتهای سرپرستی و تربیت او‏‏ ‏‏را به عهده بگیرد؟ پس می بینیم که زنان غربی هم جزء مجموعه قربانیان‏‏ ‏‏هستند و در نتیجه بخشی از ارتش انقلابی را تشکیل می دهند.‏

‏به علاوه، طبقه محروم و کارمندان جزء و بیکاران و اطفال بی سرپرست‏‏ ‏‏غربی هم جزءسربازان انقلاب به شمار می روند؛ چون انان هم از قربانیان‏‏ ‏‏ابزار شیطان هستند. ‏

‏پ‏‏غرب در مرحله ای از مراحل تغییر شکل ابزار سلطه و چپاول‏‏ ‏‏توانست طبقۀ کارگرانِ جزء را با بهره‏‏ ‏‏ای اندک از امکانات اقتصادی‏‏- ‏‏اجتماعی، راضی نگه دارد و انان را به سکوت و رضایت وادار کند؛ اما بدون‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 402
‏ ‏

‏شک ادامۀ این روند و افزایش حرص و طمع بی پایان ابزار شیطان، دیگر‏‏ ‏‏نخواهد توانست طبقات محروم جامعه را با این «حق السکوت» راضی‏‏ ‏‏نگه دارد و این افراد محروم دیر یا زود خود را در میان نیروهای انقلابی یافته‏‏ ‏‏و به انان می پیوندند. در این میان باید به افزایش میزان بیکاری در جوامع‏‏ ‏‏غربی که همواره در حال ازدیاد است نیز اشاره کرد.‏

‏حال باید دربارۀ ایدئولوژی و اندیشه بنیادین آن انقلاب، بحث کنیم.‏‏ ‏‏در ابتدا لازم است به واقعیتی غیر قابل تردید اعتراف نماییم که هم از دیدگاه‏‏ ‏‏فلسفی و هم از دیدگاه تجربی و واقع‏‏ ‏‏گرایانه، شکی در آن نیست. آن‏‏ ‏‏حقیقت تردیدناپذیر این است که ایدئولوژی یک انقلاب، نمی تواند برخاسته‏‏ ‏‏از همان زمینه های اجتماعی، فلسفی و شناختی باشد که می خواهیم علیه آن‏‏ ‏‏انقلاب کنیم و شاید علت ناکامی دو تجربۀ انقلابی، یعنی انقلاب‏‏ ‏‏کمونیستی مارکسیستی شوروی و نهضت آزادیبخش مسیحی در امریکای‏‏ ‏‏لاتین در همین باشد. اکنون دیدگاه تجربی و معرفت شناسی آشکار شده‏‏ ‏‏است که اگر انقلابی ایدئولوژی و اساس خود را از همان فرهنگی که باید‏‏ ‏‏علیه آن انقلاب نمود، اقتباس کرده باشد، چنین انقلابی بی‏‏ ‏‏ثمر و منحرف‏‏ ‏‏خواهد شد؛ و شاید حتی باعث تقویت و تحکیم وضعیتی شود که باید‏‏ ‏‏انقلاب برضد آن انجام گیرد. پس ناگزیر، ایدئولوژی انقلاب برخاسته‏‏ ‏‏از جریان فرهنگی مخالفت یا حتی معاند با آن در زمینه فرهنگی باشد که باعث‏‏ ‏‏به وجود آمدن اوضاع ناهنجار شده و انقلاب می خواهد آن را از بین ببرد.‏

‏به عنوان مثال، مارکسیسم، از اعماق فلسفه اروپا - یا به طور دقیق تر، ‏‏ ‏‏آلمان - ریشه گرفته بود و در تحلیلهای اقتصادی و تاریخی خود، بر علم‏‏ ‏‏اقتصاد سیاسی و تاریخ غرب، خصوصاً اروپا تکیه داشت و به همین علت‏‏ ‏‏نیز شکست خورد و جز شکست، سرانجامی برای آن متصور نبود ناکامی ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 403
 

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 404

‏طبیعی آن هم دلیل تازه ای بر فساد مجموعۀ فرهنگی تمدن غرب بود که‏‏ ‏‏سراسر آن را در برگرفته بود.‏

‏اندیشمند فرانسوی «سرژلاتوس» در کتاب خود به نام «غرب گرایی‏‏ ‏‏جهانی» می نویسد : ‏

‏کمونیسم انطور که در عمل متحقق شد چیزی نبود جز شکل‏‏ ‏‏متفاوتی از همان نظام سرمایه‏‏ ‏‏داری جوامع غربی؛ یعنی در کمونیسم هم‏‏ ‏‏می شد همان روشها -مانند صنعتی شدن، شهرنشینی و تبدیل مردم به‏‏ ‏‏کارگرانی که تنها هدف آنها، ابزارگرایی و پیشرفت تکنولوژی - است را‏‏ ‏‏شاهد بود.‏

‏نتیجۀ ایجاد این قشر از کارگرانِ جزء، در رأس قرار گرفتن ابزار، ‏‏ ‏‏تکنولوژی، علم و پیشرفت است که مرحلۀ جدیدی از روند نوگرایی را با‏‏ ‏‏استفاده از جبر طبیعی و تاریخی از سر می گیرد ...‏

‏در حقیقت ، روشها، همان روشهای سرمایه‏‏ ‏‏داری است.»‏

‏او در ادامۀ می نویسد: «سرمایه‏‏ ‏‏داری، تنها یک ابزار است؛ منتها‏‏ ‏‏ازدیدگاه لیبرالها، ابزاری طبیعی ودر نگاه سوسیالیستها، ابزاری صنعتی‏‏ ‏‏است. بنابراین، سرمایه‏‏ ‏‏داری ترکیبی است لیبرالیسم و کمونیسم و نشانۀ‏‏ ‏‏بارزی از ویژگیهای غربی است».‏

‏و می‏‏ ‏‏افزاید: «اتحاد شوروی (به عنوان نمونه ای از کمونیسم)، بیش از‏‏ ‏‏آنکه جایگزینی واقعی برای سرمایه‏‏ ‏‏داری غربی باشد، شکل تازه ای از همان‏‏ ‏‏روش غربیهاست».‏

‏و اندیشمند انگلیسی ارنولد توپینی می گوید: «رقابت اتحاد شوروی‏‏ ‏‏(سابق) و ایالات متحده امریکا بر سر رهبری جهان و به عبارت دیگر، ‏‏ ‏‏رقابت مکتب سوسیالیزم با اقتصاد آزاد برای جلب توجه و اعتماد انسانها، ‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 405
‏ ‏

‏در حقیقت یک درگیری خانوادگی درون خانوادۀ جوامع غربی است».‏

‏به همین دلایل، شکست نهضت آزادیبخش مسیحی در امریکای‏‏ ‏‏لاتین هم امری طبیعی بود و آن هم به یک انقلاب ناکام و منحرف تبدیل‏‏ ‏‏شد؛ زیرا ریشه های آن انقلاب از همان مجموعۀ فرهنگی غرب وهمان‏‏ ‏‏وضعیت اجتماعی که انقلاب علیه آن قیام کرد نشأت گرفته بود. نهضت‏‏ ‏‏آزادیبخش مسیحی در امریکای لاتین، از مکتب کاتولیک سرچشمه‏‏ ‏‏می گرفت که همان مسیحیت غربی و بخشی از فرهنگ و تمدن غربی بود و‏‏ ‏‏جهت‏‏ ‏‏گیریها و ویژگیهای خاص خودش را داشت. حتی باید گفت که سهم‏‏ ‏‏عمده ای از جنایات استعماری در امریکای لاتین، مانند نابود کردن ساکنان‏‏ ‏‏بومی امریکا و غارتِ طولانی ثروتها و منابع انسانی آن را کلیسای کاتولیک‏‏ ‏‏بر دوش دارد.‏

‏«سمیر مرقص» در مقاله‏‏ ‏‏ای تحت عنوان «تجربۀ نهضت آزادیبخش»‏‏ ‏‏در شماره ژانویه 1994 مجله القاهره در این باره می گوید: «کلیسای‏‏ ‏‏کاتولیک در عملیات جنگ افروزانۀ استعمار ملل قاره جدید (امریکا) سهیم‏‏ ‏‏بود و با وضع قوانینی در استعمار ساکنان بومی امریکای لاتین همکاری‏‏ ‏‏نمود در تاریخ مشهور است که پاپ الکساندر ششم (رهبر کلیسای‏‏ ‏‏کاتولیک در آن دوره) حکمی صادر کرد که قاره جدید میان اسپانیا و پرتغال‏‏ ‏‏تقسیم شود».‏

‏پس مشاهدۀ می کنیم که در هر دو انقلاب یعنی انقلاب کمونیستی‏‏ ‏‏شوروی و نهضت آزادیبخش امریکای لاتین به قول معروف آفت و کرم‏‏ ‏‏میوه، از خودِ درخت است»؛ زیرا آنان انقلابها ثمرۀ درختی بودند که باید از‏‏ ‏‏ریشه کنده و سوزانده شود و طبیعی است که میوه چنین درختی فاسد‏‏ ‏‏می شود.‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 406
‏ ‏

‏پس لازم است که خارج از محدودۀ تمدن غرب، پیش زمینه ها و‏‏ ‏‏ریشه های انقلاب جهانی بر ضدّ ابزار شیطانی سلطه و چپاول غربیها را‏‏ ‏‏جستجو کنیم. چنین انقلابی باید متّکی بر فرهنگی متفاوت باشد و ریشه در‏‏ ‏‏تمدنی دیگر داشته باشد. از سوی دیگر، چون نیروهای این انقلاب، همۀ‏‏ ‏‏ملتها آسیا و افریقا و امریکای لاتین و زنان و کارگران و حتی بیکاران و‏‏ ‏‏کارمندان جزء امریکا و اروپا هستند، پس ایدئولوژی انقلاب باید‏‏ ‏‏برخاسته ازتمدنی با ارزشهای جهانی باشد وبدون شک، تنها «اسلام» است‏‏ ‏‏که همه ویژگیهای لازم را دارد ومی تواند ریشه و زمینه فرهنگی آن انقلاب‏‏ ‏‏باشد؛ زیرا تمدن اسلامی از هر لحاظ، یک تمدن جهانی است. به عنوان‏‏ ‏‏مثال اسلام یک منطقه جغرافیایی معین یا یک نژاد انسانی خاصّ را مورد‏‏ ‏‏خطاب قرار نداده، بلکه مخاطب آن، همه جهانیان هستند؛ همانطور که در‏‏ ‏‏قرآن آمده است: ‏«و ما ارسلناک الّا رحمة للعالمین)‏ یعنی: [ای پیامبر] ما تو‏‏ ‏‏را رحمتی برای همه جهانیان قرار دادیم از سوی دیگر، همۀ انسانها اعمّ از‏‏ ‏‏سیاه، زرد، سفید و سرخپوست، افریقایی و آسیایی و اروپایی، ترک و‏‏ ‏‏هندی و عرب و فارس همگی در ایجاد تمدن اسلامی نقش داشته اند و از‏‏ ‏‏آنجا که تجربه ثابت کرده است که تمدن اسلامی مشارکت همۀ انسانها را‏‏ ‏‏جلب کرده؛ پس عملاً یک نمدن جهانی به شمار می رود. در حقیقت، روی‏‏ ‏‏سخن اسلام با همۀ جهان است و تنها تمدن اسلامی است که می تواند‏‏ ‏‏مبنای یک انقلاب جهانی جدید قرار گیرد و ان را در دامان خود پرورش‏‏ ‏‏دهد.‏

‏از سوی دیگر، تمدن اسلامی با ظهور اسلام، هرگز کسی را برای‏‏ ‏‏پذیرش آن مجبور نکرده است: «لااکره فی الدین» (در پذیرش دین اجباری‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 407
‏ ‏

‏نیست).‏‎[2]‎

‏و به همین سبب هنوز هم در دنیای اسلام اقلیتهای مسیحی و یهودی‏‏ ‏‏وجود دارند ... و حتی مشاهده می کنیم که ان اقلیتهای دینی، بدون آنکه‏‏ ‏‏اسلام را به عنوان دین خود بپذیرند، به خاطر محیط امن و آرام اسلام‏‏ ‏‏توانسته اند در تمدن اسلامی سهیم باشند و مشارکت کنند و این مسأله‏‏ ‏‏دلیلی است بر آنکه اسلام، که یک دین الهی است و فرهنگ و تمدن آن‏‏ ‏‏می تواند به عنوان ایدئولوژی غیر مسلمان هم قرار گیرد در حالی که تمدن‏‏ ‏‏اروپایی با وجود تبلیغات زیاد، یک تمدن جهانی نبوده است؛ زیرا جهانی‏‏ ‏‏بودن مستلزم داشتن معیارهای جهانی است. تمدنی که نژاد پرستی و چپاول‏‏ ‏‏را سرلوحه خود قرار داده نمی تواند جهانی باشد. تمدنی که بر پایۀ سلطه بر‏‏ ‏‏دیگران و محروم کردن آنان از حقوق خود شکل گرفته است، نمی‏‏ ‏‏تواند‏‏ ‏‏تمدنی جهانی نامیده شود.‏

‏علاوه برآنچه که گفتیم باید اضافه کنیم که اسلام نژاد پرستی را به‏‏ ‏‏رسیمیت نمی شناسد و معتقد است: «همه شما از نسل آدم(ع) و آدم(ع) از‏‏ ‏‏خاک است. عرب و عجم، و سیاه و سفید با هم تفاوت ندارند». همچنین‏‏ ‏‏اسلام به جای سلطه بر دیگران، به استفاده صحیح از منابع جهان دعوت‏‏ ‏‏می کند. اسلام به عدالت وانصاف وازدای سفارش می کند و حتی جهاد‏‏ ‏‏هم که در راه اسلام وارد شده، با هدف از بین بردن چپاول و سلطه برای ایجاد‏‏ ‏‏آزادی انجام می شود و هدف ان تحمیل اسلام بر دیگران نیست. بنابراین‏‏ ‏‏اسلام پشتوانۀ انقلابی قابل توجهی دارد و این پشتوانۀ انقلابی، اسلام را به‏‏ ‏‏زمینه مناسبی برای ایدئولوژی انقلاب جهانی تبدیل کرده است و از آنجا که‏‏ ‏‏جهاد، به خودی خود، انقلابی علیه ظلم و سلطه و چپاول و راهی برای از‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 408
‏ ‏

‏میان برداشتن استکبار و استبداد است، از معیارها و ارزشهای والایی‏‏ ‏‏برخوردار می باشد؛ چنانکه به فرمودۀ قرآن کریم، تنها دشمنی و کینه‏‏ ‏‏توزی با‏‏ ‏‏ظالمان و ستمگران جایز شمرده شده: «‏با آنان نبرد کنید تازمانی که اثری از فتنه نباشد.»‎[3]‎ ‏و منظور از فتنه، ظلم و کفر و سلطه و چپاول است. در‏‏ ‏‏ادامه می فرماید: ‏اما اگر از فتنه گری دست برداشتند [دیگر با انان نجنگید] و تنها با ستمگران دشمنی کنید.»‎[4]‎ ‏بدین ترتیب، هدف نهایی انقلاب‏‏ ‏‏اسلامی (و سپس جهانی)، نابود کردن چپاول و سلطه و نژاد پرستی و‏‏ ‏‏غرب گرایی و از بین بردن ابزار شیطان و در ادامه، برپایی عدالت و برابری‏‏ ‏‏به منظور رفع تبعیض نژادی و اختلاف طبقاتی است که احترام و ارزشهای‏‏ ‏‏انسانی را به دنبال خواهد داشت و این همان مفاهیم اولیه اسلام است.‏

‏مخالفت با ظلم و بیزاری از ستم و واجب نمودن انقلاب بر ضد آن، ‏‏ ‏‏از دستورات بدیهی اسلام است همانطور که در قرآن کریم آمده است: ‏

«شما را چه شده که در راه خدا [و برای نجات] مردان و زنان و کودکان مظلوم و مستضعف پیکار نمی کنید.»

‏و در حدیث قدسی نیز آمده است: [خداوند می فرماید: ]‏

«بدون شک من از کسی که مظلومی را می بینید و با وجود توانایی، یاری اش نکند، انتقام سختی خواهم گرفت». 

‏پس مشاهده ظلم (حتی ظلم بردیگران) و سکوت در برابر آن و یاری‏‏ ‏‏نکردن مظلوم در برابر ظالم، باعث خشم وانتقاد خداوند متعال خواهد‏‏ ‏‏شد.‏

‏پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می فرماید: ‏

«در جایگاهی که شخصی را به ناحق می کشند حاضر نشوید


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 409
‏ ‏

که لعنت خدا بر کسانی که در آنجا حضور دارند و در رفع [ظلم و یاری مظلوم] نمی کوشند، نازل می شود.»

‏از سوی دیگر دربیان اداب جهاد و انقلاب و شرایط آن در قرآن کریم‏‏ ‏‏می خوانیم (تنها با کسانی پیکار کنید که بر مردمان ستم روا می دارند و به‏‏ ‏‏ناحق سربه طغیان برمی دارند براستی عذاب درد ناکی در انتظار انان‏‏ ‏‏است).‏

‏متون اسلامی و فرهنگ ما، آکنده است از دستوراتی که مسلمانان را‏‏ ‏‏فرمان می دهد تا مطابق با شرایط و با رعایت آداب خاص و ارزشهای والا، بر‏‏ ‏‏ضد ستمگران قیام کنند. این شرایط باعث می شود که تفاوت میان انقلاب‏‏ ‏‏(اصلاحی) با فتنه و آشوب، آشکار گردد و هدف انقلاب علیه ستمگران‏‏ ‏‏مشخص شود. شکی نیست که ابزار سلطه و چپاول شیطانی و‏‏ ‏‏استفاده‏‏ ‏‏کنندگان از آن، ظالمان و ستم پیشگانی هستند که میلیونها نفر انسان‏‏ ‏‏مظلوم را قربانی اهداف خود کرده اند، و برپایی انقلاب با هدف یاری‏‏ ‏‏تهیدستان و محرومین و ایجاد عدالت اجتماعی لازم به نظر می رسد. فرهنگ‏‏ ‏‏اسلامی سرشار از تعالیم، مواضع و روشهایی است که آن را به ایدئولوژی‏‏ ‏‏مناسبی برای انقلاب جهانی تهیدستان، پابرهنگان و محرومین تبدیل کرده‏‏ ‏‏است. چنانکه در حدیثی آمده است: ‏

«کسی که با شکم سیر بخوابد وهمسایه اش گرسنه باشد، از ما نیست.» 

‏در اینجا، منظور از همسایه؛ خانواده اطرفیان، کشور، قاره وحتی‏‏ ‏‏تمام کرۀ زمین را دربر می گیرد یا اینکه گفته شده: ‏

«هر کس پشتوانه و امکانات مناسبی دارد، به آنان که امکانات کمتری دارند، کمک کند. و اگر کسی امکانات مالی برتری در 

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 410
 

مایحتاج زندگی دارد، به آنانکه وضع مالی مناسبی ندارند،  یاری برساند».

‏عبارت فوق، فراخوانی همگانی برای ایجاد جامعه ای تهی از‏‏ ‏‏اختلاف طبقاتی و نیز دعوتی برای انقلاب بر ضد کسانی است که مازاد نیاز خود را، با وجودی که دیگران به آن احتیاج دارند، در اختیار آنان‏‏ ‏‏نمی گذارند.‏

‏حضرت علی – علیه السلام _ می فرماید: ‏

«هیچ ثروتی به بهره ای نمی رسد، مگر آنکه تهیدستی از آن بهره محروم شده باشد».

‏به عبارت دیگر، برخورداری از مال و ثروت انبوه، تنها از راه تضییع‏‏ ‏‏حقوق مستمندان حاصل می شود. این حقوق پایمال شده، هم می تواند از‏‏ ‏‏طریق توزیع ناعادلانۀ ثروت و منابع - یا دزدی از منبع توزیع - و هم از طریق‏‏ ‏‏سوء استفاده از دسترنج دیگران و ندادن حق و حقوق کامل به کارگران و هم‏‏ ‏‏از راه اخراج آنان از کار و فساد مالی و رشوه و ... ایجاد شود.‏

‏در انتها گفته ابوذر غفاری (رض) را نقل می کنیم که می فرماید: ‏

«تعجب می کنم از کسی که جیرۀ روزانه خود را دارد [کنایه از حداقل امکانات] وبر ضد ظلم و ستم شمشیر نمی کشد و مبارزه نمی کند.»

‏این عبارت، بر جایز و لازم بودن قیام فقرا و تهیدستان تأکید می کند و‏‏ ‏‏اسلام را از جهت جهانی بودن و دارا بودن فرهنگی مخالف و معارض با‏‏ ‏‏فرهنگ وتمدن غرب می شناساند. متون و میراث فرهنگی استوار اسلام که‏‏ ‏‏به طور کلی، ماهیت انقلابی دارد و خصوصاً پابرهنگان و محرومین را به‏‏ ‏‏انقلاب و قیام دعوت می کند، آن را به یک ایدئولوژی مناسب برای انقلاب‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 411
‏ ‏

‏جهانی تبدیل نموده است.‏

‏کافیست علمای اسلام، برای برپایی انقلاب جهانی تلاش کنند و به‏‏ ‏‏عنوان سردمداران این انقلاب و پیشتازان نهضت، بپاخیزند تا پابرهنگان و‏‏ ‏‏تهیدستان جهان نیز به دنبال آنان به راه افتاده و برای مطرح کردن اسلام به‏‏ ‏‏عنوان ایدئولوژی انقلاب جهانی تأکید نمایند.‏

‏به عقیدۀ من، اسلام به عنوان یک دین، تمدن و ایدئولوژی، می تواند‏‏ ‏‏مسلمانان را به قیام تشویق کند و همچنین تمدن اسلام می تواند همه‏‏ ‏‏علاقمندان به خود اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان را به سوی قیام‏‏ ‏‏جهانی رهنمون شود پس اسلام به عنوان یک ایدئولوژی انقلابی می تواند‏‏ ‏‏همۀ بشریت و حتی افرادی از تمدن غرب، مانند زنان و کارگران محروم‏‏ ‏‏و ... - را در مسیر انقلاب جهانی قرار دهد متمایز ساختن اسلام از دیگر‏‏ ‏‏ایدئولوژیها، بدون دلیل نیست، چرا که فرهنگهای دیگر، - با همه احترامی که‏‏ ‏‏برایشان قائل هستیم و وجود آنها را زائد نمی دانیم - تمدن محسوب‏‏ ‏‏می شود؛ اما همانند اسلام، ماهیت انقلابی ندارد یا جهانشمول نیستند، یا‏‏ ‏‏از دیدگاه فلسفی نمی‏‏ ‏‏توانند در رویارویی با تمدن غرب و در نتیجۀ ابزار‏‏ ‏‏سلطه و چپاول غربی، موفق شوند.‏

‏خلاصه آنکه تفاوت همۀ ابعاد مسأله در این است که رویارویی با ابزار‏‏ ‏‏شیطانی چیزی جز یک برداشت و قرائت علمی بی طرفانه نیست. برداشتی‏‏ ‏‏که معتقد است چندین قرن ظلم و سلطه و فقر و غارت و چپاول از سوی‏‏ ‏‏غرب باید پایان یابد و این ممکن نیست جز با انقلاب و قیامی که همه‏‏ ‏‏قربانیان دران شرکت کنند. این انقلاب، نیازمند یک زمینه و ریشۀ فرهنگی و‏‏ ‏‏ایدئولوژیک است که لزوماً باید جهانی و مخالف با تمدن غرب بوده و در‏‏ ‏‏عین حال از پشتوانۀ انقلابی روشنی برخوردار باشد و جز اسلام، هیچ مکتبی‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 412
‏ ‏

‏نمی تواند به عنوان یک دین و تمدن، این زمینه را برای انقلاب فراگیر جهانی‏‏ ‏‏فراهم کند.‏

‏ ‏

‏امام خمینی(ره) یک الگوی تمام عیار ‏

‏امام خمینی(ره)، در قول و عمل، تأکید داشتند که تنها ایدئولوژیِ و‏‏ ‏‏اندیشه جایگزین اسلام است و نجات جهان جز از طریق تعالیم اسلامی‏‏ ‏‏ممکن نیست. تنها راه چاره برپایی یک انقلاب جهانی برگرفته از فرهنگ‏‏ ‏‏اسلامی است.‏

‏یقیناً چنین دیدگاهی که – اسلام، راهنمای اندیشۀ تهیدستان و‏‏ ‏‏مستضعفان و تنها راه رهایی از سلطۀ تمدن غربی و سرمایه‏‏ ‏‏داری و‏‏ ‏‏سرمایه سالاری است - در حوزۀ اندیشه و عمل با مشکلاتی مواجه بود؛ اما‏‏ ‏‏انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) توانست همۀ ایرادات‏‏ ‏‏مطرح شده در حوزه فکر و عمل را از ذهنها بزداید؛ زیرا از یک سو سخنان‏‏ ‏‏کوبندۀ امام خمینی که در میلیونها نفر، شور انقلابی ایجاد کرد، ثابت نمود‏‏ ‏‏که فراخوان اسلام و اندیشه اسلامی نه تنها می تواند گروههای فراوانی از‏‏ ‏‏میان مسلمانان و غیر مسلمانان را برای قیام برانگیزاند بلکه قادر است انان‏‏ ‏‏را برای رویارویی با سرسخت ترین رژیمهای دیکتاتوری و عظیمترین‏‏ ‏‏نیروهای فتنه گر و سرکش منطقه ای و جهانی سازماندهی و بسیج نماید؛ و‏‏ ‏‏از سوی دیگر جریان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، نشان‏‏ ‏‏داد که اسلام از قدرت بسیج نیروها برخوردار است ومی تواند ملتها را به قیام‏‏ ‏‏تشویق کند و حتی انان را بر سخت ترین نیروها، پیروز گرداند.‏

‏پیروزی ملت ایران، تحت لوای اسلا م در سال 1979م. (1357) در‏‏ ‏‏برابر رژِم شاه و ساواک، نه تنها غلبه بر مخوفترین رژیم دیکتاتوری بود، ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 413
‏ ‏

‏ بلکه یک پیروزی مهم در برابر غرب، امریکا و اسرائیل محسوب می شود. به‏‏ ‏‏عبارت دیگر، امام خمینی(ره) با پیروزی در سال 1979م (1357) ره توشۀ‏‏ ‏‏پر باری از امید را در دل همۀ ملتها در جای جای جهان به ارمغان آورد و‏‏ ‏‏ثابت کرد که پیروزی بر امریکا و اسرائیل [غیر ممکن نیست و] از راه دعوت‏‏ ‏‏ملتها بر مبنای اسلام امکان پذیر است.‏

‏پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، به همۀ قربانیان تمدن غرب و‏‏ ‏‏محرومان و مستضعفان که از مبارزۀ در برابر سرمایه‏‏ ‏‏داری از راه کمونیسم‏‏ ‏‏سوسیالیسم و نهضت آزادیبخش مسیحی و ... ناامید شده بودند نشان داد‏‏ ‏‏که امکان ادامه مبارزۀ انقلابی برضد استکبار و چپاولگری هنوز از بین نرفته‏‏ ‏‏است.‏

‏پس از بر‏‎ ‎‏پایی انقلاب به دست امام خمینی، توانایی نظام انقلابی در‏‏ ‏‏ادارۀ اقتصاد ایران و مقابله با تهدیدات و تحریمهای بین المللی، ثابت کرد‏‏ ‏‏که بجز سرمایه‏‏ ‏‏داری کمونیسم، مکتب سومی هم وجود دارد که ملتها و‏‏ ‏‏دولتها، با پیاده کردن احکام آن، می توانند امور کشور خود رابه پیش برده و‏‏ ‏‏به رشد و‏‎ ‎‏توسعه دست یابند.‏

‏به علاوه، انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، ثابت نمود که‏‏ ‏‏اسلام، نظام اقتصادی پیشرفته ای دارد که بر مبنای زیربنایی متفاوت با‏‏ ‏‏سرمایه‏‏ ‏‏داری کمونیسم شکل گرفته است.‏

‏امام خمینی(ره) با رهبری خود و به پیروزی رساندن انقلاب نشان داد‏‏ ‏‏که بدون تردید، تمدن اسلامی هنوز هم پویاست وحرفهایی برای گفتن دارد‏‏ ‏‏و حیات تمدن اسلامی به پایان نرسیده است و ثابت کرد که وجود‏‏ ‏‏ریشه های فرهنگی انقلاب درون مجموعۀ تمدن اسلامی، برای ایجاد‏‏ ‏‏انقلاب جهانی بر ضد استکبار، یک سخن منطقی اوست و بر مبنای اصول‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 414
‏ ‏

‏علمی محکم واقع شده است.‏

‏استکبار همواره سخنان بی پایه و پندارهای باطلی را تبلیغ کرده بود که‏‏ ‏‏اسلام دین کاملی نیست و نتوانسته است تمدنی به وجود آورد، یا اینکه دین‏‏ ‏‏و‏‎ ‎‏تمدن به وجود آورده، اما امروزه توقف و وقفه ای در جریان تمدن اسلامی‏‏ ‏‏ایجاد شده است؛ اما‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، بر تمام آن ایرادات فکری و‏‎ ‎‏پندارهای نادرست، خط بطلان کشید و‏‎ ‎‏ثابت کرد‏‏ ‏‏که اسلام، دین تمدن آفرین و‏‎ ‎‏انقلابگری است که می تواند زمینه ای فکری و فرهنگی برای انقلاب جهانی بر ضداستکبار باشد‏‎.‎

‏ ‏‏از‏‎ ‎‏لحاظ استراتژیک، سقوط رژیم شاه به دست امام خمینی(ره)، ‏‏ ‏‏فروپاشی کمونیسم را سرعت بخشید و در عین حال، موقعیت جبهۀ‏‏ ‏‏استکباری غرب به رهبری ایالات متحده امریکا را در منطقه و جهان‏‏ ‏‏تضعیف کرد.‏

‏ ‏‏امام خمینی(ره)، با فراخوان فکری و عملی به جهاد و مبارزه با‏‏ ‏‏اسرائیل، پیشرفت قابل توجهی در انقلاب جهانی بر ضد استکبار، هم در‏‏ ‏‏حوزه اندیشه و هم در عمل، ایجاد کرد. چرا که ایشان، ابتدا ماهیت‏‏ ‏‏استکباری رژیم صهیونیستی را افشا نمود و بدین ترتیب، برای نخستین بار، ‏‏ ‏‏توجه میلیونها نفر را به مسأله [فلسطین] جلب کرد. امام خمینی(ره)، ‏‏ ‏‏اسرائیل را به عنوان غدّه سرطانی، معرفی کرد که تعریف درستی بود از سوی‏‏ ‏‏دیگر حمایت انقلاب اسلامی و شخص امام خمینی از جنبشهای مبارز‏‏ ‏‏علیه اسرائیل و حمایت از مسأله فلسطین و پایداری سوریه و لبنان و‏‏ ‏‏حمایت از روز قدس و دیگر حمایتهای فکری، مالی و سیاسی از عنصر‏‏ ‏‏جهاد بر ضد اسرائیل، بخش مهمی از انقلاب جهانی را تشکیل می داد، چرا‏‏ ‏‏که اسرائیل از مهمترین مراکز استکبار جهانی است. ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 415
‏ ‏

‏ ‏‏بدون تردید، آثار سیاسی و فرهنگی امام خمینی(ره) در‏‏ ‏‏حوزۀ معرفت اسلامی و انقلاب اسلامی، مانند موضع گیریها و اندیشه های‏‏ ‏‏اسلامی ایشان در تبیین آزادی و مخالفت با استبداد، قیام و انقلاب بر ضد‏‏ ‏‏ظلم پذیری و ذلت، و عدالت به جای ستم همه و همه در دمیدن روح‏‏ ‏‏انقلابی به فقه سیاسی معاصر اسلام، نقش مهمی داشته و نهایتاً به خیزش و‏‏ ‏‏قیام جهانی بر ضد استکبار و حمایت از مستضعفان در همۀ زمانها و‏‏ ‏‏مکانها ختم می شود.‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 416

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 417

  • سردبیر مجله المختار الاسلامی، قاهره.
  • . بخشی از آیۀ 256 سوره بقره. (مترجم)
  • . سوره مبارکه بقره، آیه 193.
  • . سوره مبارکه بقره، آیه 193.