جلسه پرسش و پاسخ (نقد و بررسی مقالات)

‏ ‏

جلسۀ پرسش و پاسخ (نقد وبررسی مقالات) 

‏ ‏

‏ پرسش دکتر طراد حمادة‏

‏ ‏

‏در ابتدا لازم می دانم از سطح بالای بحث های تشکر کنم، خصوصاً در‏‏ ‏‏رابطه با بحث و مقالۀ استاد عادل رئوف که آن را خواندم و با توجهی که به‏‏ ‏‏آن نموده ام، احساس کردم که می خواسته مطلبی را عنوان کند ولی این کار را‏‏ ‏‏انجام نداده است.به بیان صریحتر‏‏ باید‏‏ بگویم که مسأله به موضوع رابطه با‏‏ ‏‏جهان غرب در زمان حاضر مربوط می شود که شاهد تحولات بنیادین و‏‏ ‏‏بزرگی بوده ایم. مسأله، تنها تاریخ میلادی و آغاز هزارۀ سوم نیست. بلکه‏‏ ‏‏موضوع رابطه با دیگران بر اساس تغییرات علمی و سیاسی و فرهنگی‏‏ ‏‏استراتژِیک باید بررسی شود و اینجاست که مسأله گفتگو با دیگران یا عدم‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 297
‏ ‏

‏گفتگو با دیگران، مطرح می شود سئوالی که در رابطه با نکتۀ اول می خواهم‏‏ ‏‏بپرسم آنکه ایا استاد عادل رئوف آنچه که آقای خاتمی، رییس‏‏ ‏‏جمهور ایران مطرح کرده اند، از لحاظ اصول ومبانی با دیدگاهها و مواضع‏‏ ‏‏کلی امام خمینی(ره) نسبت به غرب وهماهنگی ومطابقت دارد؟ پرسش‏‏ ‏‏دیگری که در ارتباط با نکتۀ دوم به ذهن می رسد وهم به بحث شیخ کورانی‏‏ ‏‏وهم به مقالۀ استاد عادل رئوف مربوط می شود آنکه: ما چه چیزی را از‏‏ ‏‏رابطه با دیگران می خواهیم بدست آوریم؟ این مسأله مرا به یاد سخن‏‏ ‏‏اندیشمند اسلامی، «ابن راشد» می اندازد که گفته بود: ‏مهم نیست که ما مطلبی را از هم کیشان مسلمان خود اقتباس کنیم و یا از غیر مسلمانان، بلکه مهم آن است که چه چیزی را باید از دیگران اقتباس نماییم؟ سپس خود او این مشکل را بدینصورت حل کرده است که: ما کتابهای آنان را بررسی می کنیم. آنچه را که به نظرمان درست است از آن استفاده می کنیم و آنچه را نادرست یافتیم به آنان گوشزد می نماییم. ‏در نتیجه، مشکلی که ابن رشد‏‏ ‏‏مطرح کرده اینطور حل می شود که اقتباس از فرهنگ و اندیشۀ دیگران باید با‏‏ ‏‏رعایت منافع کلی و مصالح عمومی باشد و این دیدگاه دربارۀ نحوۀ ارتباط‏‏ ‏‏با دیگران، هنوز هم به عنوان موضع کلی اسلام مطرح است و این قاعده بر‏‏ ‏‏اساس مواضع ابن راشد دربارۀ ارتباط با جهان خارج، ایجاد شده است.‏‏ ‏‏سئوال این است که ایا در حوزۀ روابط با جهان غرب، می توان به‏‏ ‏‏دستاوردهایی که با این قاعده متناسب باشد رسید؟ متشکرم. ‏

‏ ‏

‏ آقای مهندس لیث شبیلات‏

‏بنده هم می خواهم در این باره اظهار نظر کنم، چرا که در بحث قبلی‏‏ ‏‏خود، به این مبحث نپرداخته‏‏ ‏‏ام. و این برخاسته از اندیشه های جهانشمول‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 298
‏ ‏

‏ حضرت امام(ره) است که جناب شیخ کورانی به گستردگی و فراگیری آن‏‏ ‏‏اشاره کردند.‏

‏ غرب، با ویژگیهای نژاد پرستانه خود، تنها به فکر بهره کشی و سلطۀ بر‏‏ ‏‏تمام جهان است و اینطور می پندارد که ما خواهان گفتگو و مذاکره نیستیم و‏‏ ‏‏از موضع گفتگو و بحث سخن نمی گوییم. اینها فقط یک ابزار تاکتیکی‏‏ ‏‏است، زیرا غرب اصلاً خواهان گفتگو نیست.‏

‏قرآن کریم می فرماید: « ای اهل کتاب! بیایید همگی به باورهای مشترک‏‏ ‏‏خود، بازگردیم یعنی تنها خدای یگانه را بپرستیم و کسی را شریک او قرار‏‏ ‏‏ندهیم.»‏

‏اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می شود که ما باید ضمن پرهیز از‏‏ ‏‏اختلاط مباحث توجه کنیم که غرب، با ویژگی دین‏‏ ‏‏زدایی و سکولاریزم، با‏‏ ‏‏کلیسا، به مبارزه برخاسته و کلیسا را از حضور مؤثر در صحنه بازداشت، اما‏‏ ‏‏در همان حال ادعا می کرد که پرچمداری نهضت کلیسا و مسیحیت را در‏‏ ‏‏دنیا بر عهده دارد! یعنی در عین حال که با کلیسا در داخل مبارزه می کرد، ‏‏ ‏‏خود را مظهر و نماینده مسیحیت و کلیسا می دانست ممکن است ما آنها را‏‏ ‏‏به گفتگو دعوت کنیم، اما آنها این را نمی پذیرند. اگر هم بپذیرند، همانطور‏‏ ‏‏که شیخ کورانی فرمودند، مواضع استکبارگرایانه ای که می خواهند به ما‏‏ ‏‏تحمیل کنند در آن مطرح نخواهد شد. ما می گوییم بیایید اصول فکری و‏‏ ‏‏اعتقادی شما را به عنوان مسیحیت حقیقی بپذیریم و گفتگو را بر مبنای‏‏ ‏‏این اصول، یعنی دیدگاههای موجود دربارۀ خدا، انسان و جهان هستی‏‏ ‏‏بررسی کنیم. این دیدگاهها میان مسلمانان و مسیحیان مشترک است و همۀ‏‏ ‏‏ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از آن سرچشمه می گیرد.‏

‏همۀ سیاستهایی که امروزه بر دنیای ما تحمیل می شود، از دیدگاههای‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 299
‏ ‏

‏مخالف با خدا و انسان ناشی می شود، که طبیعت را محور هستی می داند و‏‏ ‏‏به انسان اهمیتی نمی‏‏ ‏‏دهد. این موجب بی ارزش شدن انسان خواهد بود. ما‏‏ ‏‏می پرسیم: محور اصلی حرکت انسان چیست؟ خدا و انسان چه جایگاهی‏‏ ‏‏دارند؟ ایا آنها محور قرار می گیرند یا اینکه جهان ماده و طبیعت محور‏‏ ‏‏اصلی را تشکیل می‏‏ ‏‏دهد؟ ما می‏‏ ‏‏گوییم انسان بر طبیعت مقدم است. مثلاً‏‏ ‏‏در زمینه محیط و جامعه، کمک و حمایت از فقرا را لازم می دانیم. نمی‏‏ ‏‏دانم‏‏ ‏‏چرا در همایش های مختلف از جمله کنفرانس «ریودو ژانیرو» ضعیف عمل‏‏ ‏‏کردیم. به عنوان مثال، ماهاتیر محمد رئیس جمهور مالزی در ارائه و اجرای‏‏ ‏‏این طرح بسیار پیشقدم بوده است. او در طرح خود دربارۀ هند، مالزی و‏‏ ‏‏دیگر کشورها، فقرزدایی را در رأس فعالیتهای توسعه اجتماعی قرار داده و‏‏ ‏‏عقیده دارد که «فقر» بزرگترین عامل ایجاد نابسامانیهای محیط جامعه‏‏ ‏‏است. غرب این را نپذیرفت و پاسخ منفی داد. پس اختلافات، عمیقتر از‏‏ ‏‏اینهاست. بحث در این است که ما می گوییم جایگاه انسان در بحث شما‏‏ ‏‏کجاست؟ اگر با همین وضع گفتگو را آغاز کنیم، سرآغاز شکست داخلی‏‏ ‏‏انان خواهد بود.‏

‏در پایان کلام، پاسخ امام(ره) را به فرستادگان «پاپ»‏‎[1]‎‏ رهبر‏‏ ‏‏کاتولیک ها، در زمان اشغال لانۀ جاسوسی وقضیه گروگانهای امریکایی‏‏ ‏‏یادآوری می کنم. امام(ره) از بی‏‏ ‏‏تفاوتی پاپ نسبت به ظلم و ستمی که به‏‏ ‏‏مسیحیان روا داشته می شود، انتقاد کرده و فرمودند: ‏

چرا جناب پاپ و واتیکان در برابر کشتار مسیحیان کاتولیک در آمریکای جنوبی و بدست دولت ایالات متحده موضع گیری نکردند؟ 

‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 300
‏ ‏

‏این مصداق گویی را در اینجا مشاهده می کنیم که حتی قضیه مظلومان‏‏ ‏‏جنوب امریکا را هم دربرمی‏‏ ‏‏گیرد.‏

‏ ‏

‏ شیخ محمد عبدالعال‏

‏درباره موضوع تمدنها، اگر بخواهیم مسأله را با دقت بررسی کنیم ابتدا‏‏ ‏‏باید پرسید آیا اصلاً چیزی به نام تمدن غرب یا تمدنهایی در خارج از حوزۀ‏‏ ‏‏اصول نشأت گرفته از دین الهی وجود دارد و آیا انسان، بدون بهره گیری از‏‏ ‏‏سرچشمۀ دین، می تواند تمدن به وجود آورد؟ ظاهراً باید در مفهوم لغوی، ‏‏ ‏‏اصطلاحی و ریشه ای تمدن تجدیدنظر انجام دهیم. نکتۀ دیگر آنکه اگر‏‏ ‏‏زمانی که از سالن همایش خارج شدیم، کسی از ما سؤال کند که کجا بودید‏‏ ‏‏و ما در پاسخ بگوییم که در یک کنفراس و همایش فکری – اندیشه ای‏‏ ‏‏حضور داشتیم، این پاسخ تا چه حد صادقانه و درست خواهد بود؟‏‏ ‏‏متشکرم.‏

‏ ‏

‏ دکتر علی فلیطی‏

‏سلام علیکم. می خواستم بعد از سخنان برادر لیث شبیلات صحبت‏‏ ‏‏کنم زیرا ایشان در کلام خود، به موضوع جایگاه انسان در نظام هستی اشاره‏‏ ‏‏کردند و این مسأله به نظر من، مهمترین نکته در افکار و اندیشه های امام‏‏ ‏‏راحل(ره) بود. به عقیدۀ من، این رابطۀ امام و ملت عامل اصلی موفقیت و‏‏ ‏‏پیروزی انقلاب بود. این رابطه صمیمانه به حدی رسید که امام(ره) خطاب‏‏ ‏‏به مردم فرمود: ‏

خمینی دست یکایک شما را می بوسد و به همه شما احترام 


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 301
‏ ‏

می گذارد و هر یک از شما را رهبر می داند. بارها گفته ام که ما و شما یکی هستیم.

‏چه محبتی بالاتر از این احساسی که امام(ره) نسبت به امت در دل‏‏ ‏‏داشتند؟ هر چه بیشتر بتوانیم روحیۀ حقیقت‏‏ ‏‏جویی امام(ره) و اعتقاد ایشان به‏‏ ‏‏اسلام را درک کنیم، به همان اندازه به پیروزی نزدیکتر خواهیم شد. متشکرم‏

پاسخهای سخنرانان: 

‏ ‏

‏ پاسخ استاد عادل رئوف‏

‏درباره پاسخ دکتر حماده که یک سؤال اساسی است، یعنی گفتند که‏‏ ‏‏بنده می خواستم مطلبی را مطرح کنم اما بطور مستقیم آنرا عنوان نکرده ام، ‏‏ ‏‏باید بگویم که این اشکال وارد است و من آن را قبول دارم. اما ساختار و‏‏ ‏‏ماهیت بحثی که مطرح کرده ام، اجازه نمی داد که وارد این مقوله شوم. حال‏‏ ‏‏به طور کلی اشاره می کنم که در دوران حیات امام(ره) و پس از امام(ره)‏‏ ‏‏روشها و راهکارهایی دربارۀ مسألۀ رابطه دوجانبه با دنیای غرب مطرح شد‏‏ ‏‏که یکی از روشهای آن، همانطور که ریاست محترم جمهور آقای‏‏ ‏‏خاتمی مطرح کردند، مسأله گفتگوی تمدنها بود. به عقیدۀ من، این مسأله‏‏ ‏‏از واقعیتی سرچشمه می گیرد و آن واقعیت این است که حضرت امام(ره)، ‏‏ ‏‏در فضای سیاسی کاملاً متفاوتی نسبت به فضای سیاسی زمان خاتمی‏‏ ‏‏زندگی می کردند و من در بحثی که البته ناتمام مانده یادآور شدم که غرب‏‏ ‏‏هم مانند ما، نیازهایی دارد و این نیازهای دو سویه، در مرحلۀ نخست، ‏‏ ‏‏موجب ایجاد همکاری های دو جانبه می شود، همانطور که در زمینه های‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 302
‏ ‏

‏تجاری و غیر تجاری، همکاریهای مشترکی میان برخی کشورهای غربی و‏‏ ‏‏دولت اسلامی ایران به وجود آمد. پس این به نیازهای دوجانبه باز می گردد.‏‏ ‏‏حتی در زمان حضرت امام(ره) هم ایران با دنیای غرب روابطی داشت، اما‏‏ ‏‏روابطی که اولاً اصل استقلال را خدشه دار نکند و در حد امکان، سیطرۀ‏‏ ‏‏امریکا را در جهان محدود کند و از سوی دیگر، زمینه لازم را برای‏‏ ‏‏به کارگیری هر چه بهتر امکانات و تواناییهای امت اسلامی، فراهم نماید.‏‏ ‏‏این همان چیزی است که امام(ره) توانست آنرا پیاده کند و بدین ترتیب‏‏ ‏‏غرب را تحت تأثیر قرار دهد.‏

‏ ‏

‏ پاسخ شیخ حسین کورانی‏

‏به نظر من لازم است که میان موضوع استکبار ومسالۀ رابطه با دیگر‏‏ ‏‏کشورها تفاوت قائل شویم. تفاوت آن دو، آشکار و واضح است وقتی‏‏ ‏‏دربارۀ استکبار سخن می گوییم، مواضع ما بر اساس رویارویی با استکبار، ‏‏ ‏‏مشخص می شود، اما گاهی دربارۀ کشورهای دیگر بحث می‏‏ ‏‏کنیم. در این‏‏ ‏‏باره شاهد بودیم امام(ره) در برابر دیگران، هیچ گاه موضع منفی و‏‏ ‏‏مخالف نداشتند، در بسیاری از متون و عباراتی که از امام(ره) ذکر کردم، ‏‏ ‏‏مواضع ایشان در قبال دنیای غرب، با سیاست ایجاد رابطه و همکاریهایی‏‏ ‏‏در بالاترین سطح ممکن، همراه بود. اما زمانیکه بحث استکبار پیش می آید، ‏‏ ‏‏مسأله کاملاً متفاوت است در این راستا لازم است که مسأله گفتگوی‏‏ ‏‏تمدنها را به دقت بررسی کنیم. گفتگو با استعمارگران با گفتگو با دنیای‏‏ ‏‏غرب و مردم و اندیشمندان غرب تفاوت دارد. گفتگوی تمدنها در طرح‏‏ ‏‏پیشنهادی آقای خاتمی، به مفهوم گفتگو با اشخاصی مانند کلینتون نیست.‏‏ ‏‏پس نباید مفاهیم مختلف را با هم در آمیزیم و آنها را با هم اشتباه کنیم، تا‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 303
‏ ‏

‏تصویری واضح از واقعیت ها بدست آید. این بود آنچه می خواستیم توضیح دهم. ‏

‏ ‏

‏ پاسخ دکتر علی الشامی؛ پایان جلسه‏

‏دربارۀ مسأله ای که جناب شیخ کورانی پیرامون گفتگوی تمدنها مطرح‏‏ ‏‏کردند، بنده هم با ایشان موافقم. بهتر است عبارت «گفتگوی فرهنگها» را به‏‏ ‏‏جای گفتگوی تمدنها به کاربریم، البته بررسی این موضوع به جلسه ای ویژه‏‏ ‏‏نیازمند است، اما بطور خلاصه باید گفت که بخش اعظم اختلافات موجود، ‏‏ ‏‏بر سر مسأله فرهنگ است و جوامع می خواهند روش زندگی مطلوب را بر‏‏ ‏‏اساس آن انتخاب کنند.‏

‏اجازه بدهید در پایان این جلسه به محور اصلی بازگردیم و آن را با‏‏ ‏‏ذکر تجربه ای که در سال 1357برای من اتفاق افتاد به پایان بریم. در آن‏‏ ‏‏زمان من در فرانسه سرگرم اماده سازی رساله دکترای خود با موضوع «مفهوم‏‏ ‏‏سیاست در شیعه» بودم. زمانیکه در جلسۀ دفاعیه رساله خود مطابق معمول‏‏ ‏‏در ابتدا مختصری از موضوع بحث را توضیح دادم رئیس کمیته داوران رو به‏‏ ‏‏من گفت به جای بحث دربارۀ موضوع پایان نامه دربارۀ امام‏‏ ‏‏خمینی(ره) صحبت کن ...»‏

‏اتفاقاً، یکبار دیگر در سال 1377در فرانسه، رسالۀ دیگری با موضوع‏‏ ‏‏«اسلام و غرب» را برای بحث انتخاب کرده بودم و همان استاد هم در‏‏ ‏‏جلسه حاضر بود، اما این بار، از بحث گریزان بود و می‏‏ ‏‏خواست کلاً جلسه‏‏ ‏‏را تعطیل کند! به همین علت من گفت: «تو از دنیایی دیگر و با افکاری‏‏ ‏‏غیر قابل قبول آمده ای ...» از او پرسیدم: شما در سال 1357 گفتید موضوع‏‏ ‏‏بحث را رها کن و دربارۀ [امام] خمینی(ره) سخن بگو، پس چه چیزی باعث‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 304
‏ ‏

‏شده که حالا اینطور از بحث گریزان هستید؟ ...»‏

‏در واقع غرب تصور می کرد که امام خمینی(ره)، تنها قادر است‏‏ ‏‏انقلابی در عرصه های داخلی ایجاد کند و اقتصاد ایران و ساختار زندگی‏‏ ‏‏جامعۀ ایران بر همان روند سابق باقی خواهد ماند، اما زمانیکه دریافتند‏‏ ‏‏انقلاب اسلامی، راه جدیدی پیش روی ملت نهاده و روش و ساختار‏‏ ‏‏جدیدی در رابطه با دنیای غرب ایجاد کرده است، لحن سخنان خود را‏‏ ‏‏درباره امام و انقلاب تغییر دادند. بعد هم وقتی دیدند انقلاب اسلامی این‏‏ ‏‏قدرت را پیدا کرده که از موضعی یکسان و برابر با خودشان، با آنان به گفتگو‏‏ ‏‏بنشیند، آن را نپذیرفتند.‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 305

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 306

  • . که برای میانجیگری در مسأله اشغال لانۀ جاسوسی به ایران آمده بودند.