دیدگاههای امام خمینی(ره) پیرامون مسأله فلسطین و مسائل جهان عرب؛ مرحلۀ مبارزات پیش از پیروزی انقلاب

‏ ‏

دیدگاههای امام خمینی پیرامون مسأله فلسطین و مسایل جهان عرب، مرحله مبارزات پیش از پیروزی انقلاب 

‏ ‏

خانم دکتر دلال عباس

‏ ‏

مقدمه

‏هر کس قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران دیدار کرده و فرصت‏‏ ‏‏آشنایی هر چند جزئی با محیط فرهنگی و فکری آن را پیدا کرده باشد، شدت‏‏ ‏‏کینۀ نژادپرستانه نسبت به اعراب و زبان عربی را لمس کرده و سعی‏‏ ‏‏طرفداران این تفکر در محو کردن چهارده قرن حیات ایران اسلامی و احیای‏‏ ‏‏مفاخر حکومت ساسانی را درک نموده است. در همین راستا، تلاشهای‏‏ ‏‏پیگیر برخی نژادپرستان در کنارگذاشتن خط عربی و جایگزین کردن حروف‏‏ ‏‏لاتین نمایان بود. ‏

‏فکر می کنم آن عبارات مشهور را – که بر دیوارها نوشته می شد - ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 107

‏بسیاری هنوز به خاطر دارند: «تکلم به زبان عربی ممنوع است» یا عبارت‏‏ ‏‏«عرب کثافت»! ‏

‏همچنین فیلمهایی را که تلویزیون تحت عنوان فیلمهای آموزشی پخش‏‏ ‏‏می کرد به خاطر دارند که یک عرب بیابان‏‏ ‏‏نشین عقب مانده را نشان‏‏ ‏‏می دادند که ایران را مورد حمله قرار می دهد و مفاخر و عزتش را از بین‏‏ ‏‏می برد.‏

‏از این رو در مقالۀ خود تلاش کردم مواضع امام(ره) را پیش از پیروزی‏‏ ‏‏انقلاب مبارک اسلامی در قبال این مسأله روشن کنم؛ چرا که مبارزۀ فرهنگی، ‏‏ ‏‏بسیار دشوار بود. گرچه این دشواری بعد از انقلاب نیز بر اثر عملکرد خود‏‏ ‏‏اعراب، ادامه یافت. ‏

‏قبل از اینکه ملت ایران، امام خمینی(ره) را به عنوان رهبر و امام خود‏‏ ‏‏برگزیند، ایشان در حوزۀ علمیه قم به تدریس مشغول بودند و طلبه ها برای‏‏ ‏‏شرکت در جلسات درسهای ایشان با هم رقابت می کردند و آرزو می کردند‏‏ ‏‏که روزی از شاگردان ایشان به شمار آیند. ‏

‏امام(ره) توانستند نسلی از طلبه های جوان مبارز حوزه را تربیت کنند تا‏‏ ‏‏در زمان دوری ایشان از صحنه – به واسطۀ زندانی یا تبعید شدن – در راهی‏‏ ‏‏که به آنها معرفی کرده اند، به مبارزه ادامه دهند. شدت علاقۀ نسل جوان‏‏ ‏‏حوزه به امام به عنوان رهبر، معلم، پدر و راهنمای معنوی بیش از آن بود که‏‏ ‏‏دوستداران و دشمنان ایشان تصور می کردند و این حقیقت از یادداشتهای‏‏ ‏‏شاگردان ایشان که بعد از انقلاب منتشر شده، نمایان است. ‏‎[1]‎

‏تعدادی از رجال سرشناس انقلاب نیز از جمله شاگردان ایشان بودند ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 108

‏که از افکار و مواضع و آرمانهای آشکار و نهان ایشان الهام گرفته و برای‏‏ ‏‏گسترش آنها در نقاط مختلف ایران تلاش می کردند و آنها را در چهار‏‏ ‏‏دیواری حوزه محصور نکرده، بلکه در سفرهای تبلیغی خود، به مناطق‏‏ ‏‏مختلف ایران می رساندند‏‎[2]‎‏ و این سفرها را وظیفۀ مذهبی خود و وسیلۀ‏‏ ‏‏ارتباطی بین افکار امام(ره) و عموم مردم می دانستند. به هرجا که سفر‏‏ ‏‏می کردند این افکار را با خود منتقل کرده و از همۀ مناسبتهای دینی برای‏‏ ‏‏تبلیغ و نشر افکار امام(ره) استفاده می کردند و همزمان از نیازها و‏‏ ‏‏خواسته های مردم و روند تحولات و دیدگاههای جامعه باخبر می شدند. ‏

‏از زمانی که امام(ره) شروع به تدریس نمودند، قبل از اینکه عملاً وارد‏‏ ‏‏میدان مبارزۀ سیاسی شوند، یعنی از سال 1963 م، همیشه در جلسات درس‏‏ ‏‏خود بر سه نکتۀ اصلی تأکید می کردند: ‏

‏1. مقابله با تفکر متحجر مذهبی و خارج کردن دین از تنگنایی که‏‏ ‏‏قرنهای متمادی در آن گرفتار بود و انتقاد از علمایی که تنها به انجام فرایض و‏‏ ‏‏احکام شرعی اکتفا می کردند و به مسائل ملی و اجتماعی اهمیت نمی دادند. ‏

‏2. بیان ماهیت حقیقی تشیع به عنوان یک ایدۀ اسلامی و انقلابی و‏‏ ‏‏خارج کردن آن از بن بست درگیریهای مذهبی که صفویان آن را در جریان‏‏ ‏‏رویاروییهای سیاسی با حکومت عثمانی ایجاد کرده بودند. ‏

‏3. رودرویی با تفکر نژادپرستانه و ملی‏‏ ‏‏گرای تندرو که برای احیای‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 109

الگوها، نمادها و نشانه های ایران قبل از اسلام تلاش می کرد. ‏

‏امام(ره) از همان ابتدا خواستار ایجاد حرکتی بود که سرنوشت امت‏‏ ‏‏اسلامی را به پیش ببرد و به همین منظور، اهمیت فراوانی به مبارزه می داد. ‏

‏امام نمی خواست این مبارزه صرفاً نژادی یا ملی باشد و از همان ابتدا تا آخر‏‏ ‏‏با این تفکر محدود مخالف بود.‏‎[3]‎‏ ایشان درسهای حوزوی را برای رویارویی‏‏ ‏‏با مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران ناتوان و نارسا می دید؛ به‏‏ ‏‏همین سبب، طلاب حوزه را به خواندن درسهایی غیر از دروس حوزه نیز‏‏ ‏‏تشویق می کرد. همچنین ورود به دانشگاه و گذراندن تحصیلات عالی در‏‏ ‏‏داخل و خارج از ایران را مورد تأکید قرار دادند تا رهبری فکری دانشگاه و‏‏ ‏‏محافل علمی را این افراد بر عهده بگیرند، و بر شبهاتی که افراد نژاد پرست در‏‏ ‏‏اذهان ایجاد می کنند غالب شوند و نیز در ادارات دولتی وارد شده و‏‏ ‏‏نگذارند که جامعه و مراکز نشر فرهنگ به دست ملی‏‏ ‏‏گراها و بهاییها و عمال‏‏ ‏‏رژیم بیفتد. ‏

‏شاگردان و طرفداران امام(ره) در برابر حملات حساب شده ای که به‏‏ ‏‏طور مستقیم یا غیر مستقیم توسط دوستان ناآگاه و دشمنان به دین وارد‏‏ ‏‏می شد، رسالت دفاع را بر دوش می کشیدند و در این راه، وقت و عمر و‏‏ ‏‏نیروی خود را صرف کردند. امام دائماً به آنان می فرمود که مثل‏‏ ‏‏دیگران (رجال مذهبی متحجر) نباشید و نگویید «ما کاری به این وقایع‏‏ ‏‏نداریم» یا «ما کاری به سیاست نداریم». ‏

‏تهاجم فرهنگی ملی‏‏ ‏‏گرایان افراطی ایران دارای یک رکن اساسی بود که‏‏ ‏‏می گفت: در تعریف امت، دو اصل نژاد و خون مؤثر است و همچنین نژاد‏‏ ‏‏ملت ایران را به قوم آریا منسوب می کرد در حالی که مطرح کردن این‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 110

موضوع در کشوری که نژادهای فارس و عرب و ترک و کرد و ازبک و ... در‏‏ ‏‏طول چهارده قرن با هم در آمیخته اند، بسیار نامعقول به نظر می رسد. این‏‏ ‏‏گروه در اصل می خواستند خود را به جهان غرب نزدیک سازند و تمام نتایج‏‏ ‏‏و آثار آن را پیاده کنند که مخربترین اثر آن جدایی از امت اسلامی غیر آریایی‏‏ ‏‏و ارتباط با اروپا و غرب است به گونه ای که غرب استعمارگر دوست آنان و‏‏ ‏‏اعراب مسلمان، بیگانه و دشمن آنها محسوب شوند. ‏

‏اما گروهی که در ابتدا تحت رهبری آیت الله کاشانی و سپس تحت‏‏ ‏‏زعامت آیت الله خمینی بوده و جوانان حوزه که از افکار امام الهام گرفته‏‏ ‏‏بودند، در تعریف امت و ملیت و نژاد، اهمیت بسزایی را به نظام فکری و‏‏ ‏‏رفتاری و اجتماعی چهارده قرن تمدن اسلامی می دادند و تمام مسلمانان از‏‏ ‏‏جمله اعراب غیر آریایی را برادر خود می دانستند و به غرب غیر مسلمان به‏‏ ‏‏عنوان بیگانه و غریب می نگریستند. ‏

‏گروه اول، انگلیس و بعداً امریکا و اسرائیل را هم پیمان و دوست خود‏‏ ‏‏می دیدند، در حالی که گروه دوم، دشمنی خود را با استعمار غرب – به هر‏‏ ‏‏شکلی که باشد – اعلام می کردند که در رأس آنها امریکا و دست پرورده آن، ‏‏ ‏‏یعنی اسرائیل قرار داشت. در حالی که رژیم، اسرائیل را به رسمیت شناخته‏‏ ‏‏و آن را بر حق می پنداشت و دشمنی صریح خود را با اعراب اعلام کرد و‏‏ ‏‏ایران شاهنشاهی، دومین دولت اسلامی بود که بعد از ترکیه، نام فلسطین را‏‏ ‏‏از کتابهای درسی خود حذف نمود. امام(ره) در این زمان روح مقابله و‏‏ ‏‏دشمنی با اسرائیل و ضرورت حمایت همه جانبه از فلسطین را در یاران‏‏ ‏‏خود می دید. ‏

‏دف ما از این مقاله بیان نقش امام(ره) و شاگردان و طرفداران ایشان‏‏ ‏‏در مقابله با تهاجم نژادی و وحشیانه ای است که تلاش می کرد مفاخر ایران‏‏ ‏‏قبل از اسلام را زنده کند. این جریان را پاره ای از تاریخ نویسان و‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 111

نویسندگان غربی و ایرانی به راه انداخته بودند و در زمان محمد رضا پهلوی‏‏ ‏‏بخصوص در دهه های شصت و هفتاد میلادی به حد اعلای خود رسیده‏‏ ‏‏بود؛ هدف این جریان، طرد اسلام بود که به عقیدۀ آنان جنگجویان عرب‏‏ ‏‏بیابانی و خشن آن را وارد ایران کرده و در نتیجه عزت و شکوه ایران را سلب‏‏ ‏‏نمودند! ‏

‏در کتاب «تاریخ ایران» اثر سرجان ملکم انگلیسی که بسیاری از‏‏ ‏‏مورخین ایرانی از آن نقل کرده اند، چنین آمده است که: ‏

 «یاران پیامبر(ص) به علت دفاع سرسختانۀ ایرانیان از کشور خویش بسیار غضبناک شدند، تا آنجا که بعد از پیروزی،  تمام مواضع قدرت و تواناییهای ملی ایرانیان را از بین بردند. شهرهای بسیاری ویران شد؛ آتشکده ها خاموش شدند و بسیاری از روحانیون و موبدان که مسئول ادارۀ آن مکانها بودند به قتل رسیدند؛ کتابهای بزرگان سوزانده شد،  چه این کتابها در مسائل مذهبی نوشته شده بود و چه مربوط به تاریخ فارسی و ایرانی یا دیگر علوم و معارف و هنرها می شد، و هر که از اینگونه کتابها داشت به قتل می رسید؛  چرا که اعراب متعصب آن زمان، کتابی غیر از قرآن نمی شناختند و نمی خواستند بدانند که آن کتابها چه بوده است. آنان موبدان را مجوس می شمردند و کتابهایشان را کتابهای سحر و جادو می دانستند. ما می توانیم وضعیت کتابهای فارسیان را با کتابهای روم و یونان مقایسه کنیم و خواهیم دید که چقدر از آن کتابها در سرزمینی مثل ایران باقی ماند». [4]


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 112

بعضی از ایرانی ها حتی از این حد هم فراتر رفته و معتقد بودند که‏‏ ‏‏ورود اسلام به ایران باعث بدبختی دائمی ایرانیان گردیده و تمام انحرافات‏‏ ‏‏اخلاقی ایرانیان معاصر را در نتیجۀ حملۀ اعراب به ایران و نفوذ اسلام بین‏‏ ‏‏ایرانیان شمرده اند. در مقاله ای که مجلۀ «فردوسی» آن را چاپ کرده بود، ‏‏ ‏‏نویسندۀ مقاله، در جواب جلال آل‏‏ ‏‏احمد که در کتاب خود، فساد جوانان‏‏ ‏‏ایرانی در دهه های پنجاه و شصت میلادی (40 و 1330 شمسی) را در‏‏ ‏‏نتیجۀ غربزدگی و پذیرش فرهنگ غرب می داند، می نویسد: ‏

 «ای آل احمد! آیا انسانی را که توصیف می کنی فقط متعلق به همین قرن است؟ خیر، بلکه این انسانی که نه عقیده ای دارد، نه اصالتی و نه وطنی، از بیش از هزار و سیصد سال پیش در سرزمین ایران ظاهر شد. از همان روزی که نگهبانان مدائن (تیسفون) پشت دروازه های شهر، اعراب را دیدند که در حال نزدیک شدن هستند و فریاد زدند که «جن آمد، جن آمد» نطفۀ این نوزاد از حرام منعقد شد. همانا این نوزاد عجیب، آن زمانی به دنیا آمد، که «فیروزان» ، آن فرمانروای ایرانی، اشتباه بزرگ را مرتکب شد و فریب شکوه ظاهری اعراب را خورد و در جنگ نهاوند به همین علت شکست خورد! اکنون ما دارای مردانی هستیم که می ترسند. به دیگران هرگز اعتماد نمی کنند، به مردم بدبین هستند، آغوش خود را برای دیگران باز نمی کنند، و ما نیز چیزی از آنها نمی شنویم، نه ندایی از آنها می شنویم و نه اعتراض و انتقادی؛ و نه استثنائی قائل می شوند و نه می گویند برای چه و یا برای که ...» [5]


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 113

همین نویسنده در شمارۀ بعدی مجله چنین می نویسد: ‏

 « ... بعد از هزار سال و اندی که از تاریخ هجوم و حملۀ اعراب به این سرزمین می گذرد مقیاسهای اخلاقی و معنوی و ملی ما تغییر یافته است، و چگونگی جنگها و حمله ها و مقاومتهایمان به سوی ضعف و خواری و پستی گرایش پیدا کرده است و روزی مان را مانند دیگر مردم می خواهیم و نفاق و دورویی در ما ریشه دوانده و هیچ اصالتی برایمان نمانده ... و چه بسیار بیماریهای ناشی از آن حمله که تاکنون هم ادامه دارد». ‎[6]‎

‏مجلۀ فردوسی مقالۀ دیگری تحت عنوان «آرمان گرایی در شعر» چاپ‏‏ ‏‏کرد که در آن چنین آمده بود: ‏

 «ما می دانیم که حملۀ اعراب به ایران برای اجداد ما گران تمام شد. آنان شکست خوردند و این شکست سیاسی، به شکست معنوی نیز منجر شد! اعراب، تمدن پارسیان را مورد تمسخر قرار می دادند و آنان را در بین خود «مولی» [= بنده و برده] می خواندند و پارسیان را از جشنهایشان منع می کردند و باده [شراب] ی که پارسیان بعد از ناهار و شام می خوردند را شرابی نجس و از عمل شیطان و حرام می شمردند و آتش معابد ملی ما را خاموش کردند. 

پارسیان هم در برابر این هجوم، ساکت ننشسته و از خاک مذلت و شکستگاه خود برخاستند. نبوغ پارسیِ ایرانی در دانشمندانی مثل بیرونی و فردوسی و خیام و ابن مقفع و 


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 114

رودکی و دقیقی و رازی و بیهقی جرقه می زد ... در نتیجه این کابوس برطرف شد». 

پور داوود که از سرسخت ترین دشمنان تاریخ اسلامی ایران است می نویسد: « ... اگر در آن حمله فرهنگ اعراب در بین مردم ما وارد نمی شد[7] (! ) و دانشمندان ما مثل خیام و بوعلی سینا کتابهایی مثل «دانشنامه» بوعلی و «نوروزنامه» تألیف نمی کردند، امروز زبان فارسی غنی تر و گسترده تر می بود». [8]

‏این نمونه ها، مشتی از خروار تحریفاتی است که در آن زمان نوشته و‏‏ ‏‏منتشر شده است و در کتاب «اسلام و ایران» شهید مطهری آمده است. ‏‎[9]‎

‏آقای رفسنجانی در کانونهای مبارزه و نهضت، سخنرانیهایی را ایراد کرده و‏‏ ‏‏به شبهات و تحریفاتی که روابط اسلام و ایران را خلاف واقع نشان می داد، ‏‏ ‏‏پاسخ دادند. خودم نیز در اواخر دهۀ هفتاد و همچنین در دهۀ هشتاد‏‏ ‏‏میلادی، هنگام مطالعۀ تاریخ صفویه، تحریفات بسیاری را در کتابها و‏‏ ‏‏منابع مشاهده کردم. این منابع، حرکتهای بسیاری را که در طول تاریخ‏‏ ‏‏اسلامی اتفاق افتاده بود، به عنوان حرکتهای ایرانی ضد اسلامی قلمداد می کردند. ‏

‏در سالهای 78 و 1977 م، من برنامه های آموزشی تلویزیونی را با‏‏ ‏‏چشمهای خودم مشاهده کردم. این برنامه ها که برای دانش آموزان سنین‏‏ ‏‏مختلف بود، یک عرب بیابانی را نشان می داد که عزت و شکوه ایران را نابود‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 115

کرد و بسیاری دیگر از تحریفات وقایع تاریخی ... ‏

‏حملۀ غیر منطقی ملی‏‏ ‏‏گرایان افراطی بر اعراب و دینی که وارد‏‏ ‏‏کرده اند، اگرفقط از طریق کتب علمی و ادبی و تاریخی و روزنامه ها و‏‏ ‏‏مجلات و دیگر نشریات بود و به اینها بسنده می کردند، قابل تحمل بود، اما‏‏ ‏‏بعد از اینکه متفکران نژاد پرست و بهاییان در زمان محمدرضا شاه، وارد‏‏ ‏‏دستگاههای دولتی، خصوصاً وزارت فرهنگ و آموزش و پرورش شدند، این‏‏ ‏‏افکار را در برنامه های آموزشی هم وارد کردند تا نسلهای آینده را هم بر این‏‏ ‏‏اساس تربیت کنند و ابتدا آنان را از اعراب جنگجو و سپس از اسلام متنفر‏‏ ‏‏کنند و آن را محو نمایند. ‏

‏در ادامه، نمونه ای از افکاری را که به دانش آموزان تلقین می شد، ذکر‏‏ ‏‏می کنیم و این نمونه کافی است که دشمنیِ دست اندرکاران امر تعلیم و‏‏ ‏‏تربیت نسبت به اعراب و اسلام را آشکار کند. در جغرافیای سال دوم‏‏ ‏‏دبیرستان به نام «جغرافیای انسانی ایران» چنین آمده بود: ‏

 «تأسیس دانشگاه «جندی شاپور» در عهد ساسانیان در خوزستان ایران نشان دهندۀ تمایل شدید ایرانیان به مسائل علمی است. ما اطمینان داریم که کتابها و رساله های ذی قیمت و گرانبهایی در آن زمان توسط ایرانیان نوشته شده است، اما – متأسفانه – بر اثر حملۀ بیگانگان از بین رفتند و امروزه غیر از اسم بعضی از آنها چیز دیگری نمانده است. از یک سو سلطۀ اعراب بر ایران تأثیر زیادی بر زندگی و جو علمی و ادبی و هنری گذاشت و آنها را نیست و نابود کرد،  و از طرف دیگر این مهاجمان پیروز، زبان و خط خود را بر ما تحمیل کردند بدین ترتیب، که دانشمندان زیادی مانند  «ابن مقنع» ، «رازی» ، «ابن سینا» ، «بیرونی» ، «فارابی» ،  

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 116
 

«غزالی» و «خیام» که از دانشمندان ایرانی بودند، نظریات و آرای علمی و ادبی را به زبان عربی نشر و گسترش دادند. 

تلاشهای قهرمانانۀ ایرانیان، از قرن سوم به بعد در جهت استقلال سیاسی به ثمر نشست و موجب احیای زبان فارسی شد. در این زمان بسیاری از سخنرانان و نویسندگان ما در آثار خود چشمه های فیاض ادب فارسی را به کار گرفتند؛  مثل: رودکی، فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ و صدها شاعر و نویسنده از ادیبان کشورمان». [10]

‏همانگونه که گفتیم این حرکت از دهه های اول این قرن شروع و در‏‏ ‏‏عهد محمد رضا پهلوی شدت یافت. از ابتدای دهۀ 1950، امام(ره) این‏‏ ‏‏حرکت را در برابر شاگردان خود محکوم می کرد، سپس در اواخر دهۀ پنجاه‏‏ ‏‏از شاگردان اهل قلم و بیان که همیشه در صحنه های اجتماعی حضور‏‏ ‏‏فعال داشتند، خواست که نشریه ای تأسیس کنند و هدف این نشریه، ‏‏ ‏‏گسترش اندیشه های پیشرفتۀ اسلامی باشد؛ همچنین از آنان خواست که‏‏ ‏‏موضوع فلسطین را در این نشریه منعکس کنند. این چنین بود که نشریۀ‏‏ ‏‏«مکتب تشیع» در قم منتشر شد. این نشریه با نشریۀ «مکتب اسلام» اختلاف‏‏ ‏‏اساسی داشت. نشریۀ اخیر را طرفداران شریعتمداری منتشر می کردند. این‏‏ ‏‏زمانی بود که بین مراجع قم اختلاف وجود داشت و همه خود را برای پذیرش‏‏ ‏‏مرجعیت پس از رحلت آیت الله بروجردی مهیا می کردند با این حال امام‏‏ ‏‏نشریۀ «مکتب تشیع» را وسیلۀ تبلیغ برای خود قرار نداد و نمی خواست قرار دهد.‏‏ ‏‏کسانی که در این نشریه مطالبی نوشتند فقط اندیشه های امام را‏‏ ‏‏منعکس می کردند. این نشریه در سال 1960 مقاله ای دربارۀ فلسطین چاپ‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 117

کرد که اولین مقاله ای بود که در ایران به مسألۀ فلسطین می پرداخت. ‏

‏نویسنده آن، آقای رفسنجانی از کتاب «القضیه الفلسطینیه» [سرگذشت‏‏ ‏‏فلسطین]، نوشتۀ اکرم زعیتر به عنوان مرجع استفاده کرده و از آنجایی که این‏‏ ‏‏مقاله بازتابهایی داشت، تمام کتاب را بعد از آن ترجمه نمود. ‏

‏در سال 1963 امام بیانیه ای صادر کرده و در آن جشن عید نوروز را‏‏ ‏‏تحریم نمودند، چرا که شاه می خواست از این مناسبت در جهت تحکیم‏‏ ‏‏حکومت خود استفاده کند. و به عنوان ادامه دهندۀ حکومت ایران باستان، ‏‏ ‏‏جشن دوهزار و پانصدمین سال برپایی امپراتوری هخامنشی را برگزار‏‏ ‏‏نماید. در این زمان امام(ره) با صدور بیانیه ای این جشنها را تحریم کرده و‏‏ ‏‏در همان سال به عنوان تجدید عهد با نهضت عاشورا و نمایاندن چهرۀ‏‏ ‏‏نقلابی و حماسی آن، برگزاری مراسم عاشورا را اعلام کردند و طلاب نیز‏‏ ‏‏مسئولیت توزیع بیانیه را در شهرهای مختلف بر عهده گرفتند. بعد از آن‏‏ ‏‏امام(ره) بازداشت شده و جو فشار بر قم و دیگر شهرهای ایران حاکم‏‏ ‏‏گردید. در این زمان آقای رفسنجانی فرصت را غنیمت شمرده، کتاب‏‏ ‏‏«سرگذشت فلسطین» اکرم زعیتر را ترجمه کرد. نویسندۀ کتاب، سفیر‏‏ ‏‏وقت اردن در ایران بود. ترجمه کتاب، در تبلور دیدگاه سیاسی حوزه بسیار مؤثر‏‏ ‏‏بود ... قبل از پایان سال، امام(ره) آزاد شده و در قم مراسم استقبال ا‏‏ ‏‏ ایشان بر پا گردید و این مراسم، تمرینی برای تلاش جمعی طلاب و فعالیت‏‏ ‏‏تشکیلاتی آنان بود. بعد از تبعید امام به ترکیه و بازداشت تعدادی از طلاب، ‏‏ ‏‏مهمترین سؤالهایی که از آنان می شد دربارۀ ارتباط آنها با امام(ره) بود و در‏‏ ‏‏مورد آقای رفسنجانی، فقط دربارۀ کتاب «سرگذشت فلسطین» و چگونگی‏‏ ‏‏چاپ و نشر آن سئوالاتی مطرح شد تا شخص یا گروهی که عامل اصلی این‏‏ ‏‏عمل بوده اند را بیابند، و اینکه قصد مترجم از مقدمۀ کتاب که دربارۀ‏‏ ‏‏استعمار سخن می گفت و اهانت به دوستان ایران محسوب می شد چه بوده‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 118

است. ‏‎[11]‎‏ سپس ساواک دستور جمع آوری این کتاب را از کتابفروشیها صادر‏‏ ‏‏کرد. «اکرم زعیتر» در تاریخ 28 / 12 / 1964 نامه ای خطاب به مدیر کل‏‏ ‏‏ساواک می نویسد و در آن چنین می آورد: ‏

 «همان گونه که اطلاع دارید، کتاب ما «سرگذشت فلسطین» به زبان فارسی ترجمه شده است و این باعث خرسندی ماست، چرا که برای روشنفکران این کشور دوست و برادر، فرصت آشنایی با مسألۀ فلسطین را فراهم می کند. بخصوص اینکه، در ایران کتابهای بسیاری وجود  دارد که نظریۀ باطل صهیونیسم را شرح داده و توجیه می کند. وقتی فهمیدیم که مسئولین امنیت استانها، دستور جمع آوری نسخ کتاب را از کتابفروشیها صادر و فروش آن را ممنوع کرده اند و چاپخانه را تهدید به تعطیلی نموده اند،  بیشتر متأسف شدیم. 

نمی خواهم برای این کارها تفسیری ارائه بدهم، اما به این بسنده می کنم و قضاوت راجع به این مسألۀ صرفاً انسانی ر  به شما واگذار می کنم و مطمئن هستم که جنابعالی با چنین برخوردهایی موافق نیستید و بزودی دستور خواهید داد که نسخ مصادره شده پس داده شوند». [12]

‏علی رغم تمام پیگردها، بازداشتها و تبعید امام(ره)، شاگردان ایشان در‏‏ ‏‏مناسبتهای مذهبی مختلف و در کانونهای مبارزه‏‎[13]‎‏ چهرۀ انقلابی تشیع را‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 119

‏تبیین نموده و دشمنی با اعراب و به رسمیت شناختن اسرائیل – که در ایران‏‏ ‏‏رواج می یافت – را رد می کردند و مردم را به حمایت ازاعراب و فلسطینی ها‏‏ ‏‏فرا می خواندند و امام خمینی را با دیگر علمایی که هدفی جز برپایی‏‏ ‏‏نماز جماعت نداشتند‏‎[14]‎‏ و از هیچ حقی، دفاع و با هیچ باطلی مبارزه‏‏ ‏‏نمی کردند، مقایسه می نمودند. این خطبه ها از دو جهت دارای اهمیت‏‏ ‏‏بودند: ‏

‏از نظر سیاسی؛ تأثیر آن در افروختن آتش مبارزه کاملاً مشخص است. ‏

‏و از نظر فرهنگی؛ پاسخی دندانشکن در برابر ایدئولوژیهای مخالف‏‏ ‏‏اعراب و مسلمانان بود. ‏

‏این خطبه ها از درسهای امام نشأت گرفته بود که در حد فاصل‏‏ ‏‏دستگیری تا تبعید ارائه داده بودند. در این سخنرانیها، مسائل تاریخی نیز‏‏ ‏‏مطرح شده و مسائل مربوط به مبارزه و جهت‏‏ ‏‏گیریها را مشخص و معین‏‏ ‏‏می کردند. ‏

‏جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 آغاز شد و رژیم، روابط‏‏ ‏‏نزدیک خود با اسرائیل را به راحتی آشکار کرد و احساسات مذهبی ملت را‏‏ ‏‏نادیده گرفت. در این هنگام، امام از محل تبعید خود یعنی نجف، فتوایی‏‏ ‏‏صادر و فروش نفت به کشورهایی که به اسرائیل اسلحه می فروشند‏‏ ‏‏را تحریم کردند. همچنین برقراری هر گونه رابطه با اسرائیل را – به هر که باشد -‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 120

‏تحریم نمودند. این در واقع آغاز بارش باران رحمت بود. علمای دیگر، از‏‏ ‏‏جمله آقایان منتظری و طالقانی نیز فتاوی مشابهی صادر کردند. از طرفی‏‏ ‏‏برنامۀ روزانۀ فارسی رادیو بغداد نیز بیانات امام را پخش می کرد. با این کار‏‏ ‏‏احساسات طرفداران امام(ره) برانگیخته می‏‏ ‏‏شد. در تهران و در تاریخ‏‏ ‏‏17 / 3 / 1346 (1967 م) تظاهرات مردمی ضد اسراییلی به راه افتاد و‏‏ ‏‏مأمورین امنیتی با آنان درگیر شدند. آیت الله غروی به اتهام ابراز همفکری و‏‏ ‏‏همدردی با امام(ره) و ایجاد اختلال در امنیت کشور، بازداشت شد.‏‎[15]‎‏ شاه با‏‏ ‏‏علم به جریحه دار شدن احساسات مذهبی مردم، چند ماه بعد موجودیت‏‏ ‏‏اسرائیل را به رسمیت شناخت.‏‎[16]‎‏ امام(ره) و علمای دیگر، در برابر این کار‏‏ ‏‏موضعگیری کرده و نشر این بیانات رانیروهای تبلیغاتی انقلاب بر عهده‏‏ ‏‏گرفتند. بدین منظور سخنرانیهایی در مراکز و کانونهای مختلف بر پا شد و‏‏ ‏‏سخنرانان، رجال دین را به علت بی توجهی به مسائل روز مورد انتقاد قر‏‏ا‏‏ر‏‏ ‏‏دادند.‏‎[17]‎‏ و جرایمی را که اسرائیل علیه اعراب مرتکب می شود محکوم کرده و‏‏ ‏‏این جرایم را مشابه جرایم آلمانی ها می دانستند که در مورد یهودیان مرتکب‏‏ ‏‏شده بودند. بخصوص اینکه نیروهای تبلیغاتی رژیم، یهودیانی را که در‏‏ ‏‏کوره های نازیها سوخته اند مورد تأکید قرار می دادند تا بر کشتارهای هولناک‏‏ ‏‏اسرائیل علیه اعراب سرپوش نهند. به دلیل سانسور خبری اینچنینی، افراد‏‏ ‏‏انقلابی مجبور بودند نشریات عربی را به صورت مخفیانه از سفارتهای‏‏ ‏‏کشورهای عربی تهیه کنند و افراد بسیاری بودند که در هنگام وارد شدن و یا‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 121

خارج شدن از این سفارتخانه ها دیده شده بودند، دستگیر شده و از آنها‏‏ ‏‏بازجویی عمل آمد. ‏‎[18]‎

‏نیروهای انقلابی – تبلیغاتی، به رسمیت شناختن اسرائیل از طرف شاه‏‏ ‏‏را تقبیح کردند و آن را دولت بی ریشه ای نامیدند که یهودیان اقصی نقاط‏‏ ‏‏جهان در آن جمع شده و ساکنین اصلی را از خانه هایشان بیرون رانده و‏‏ ‏‏سرزمینشان را اشغال کرده اند و همچنین وسایل ارتباط جمعی رژیم، ‏‏ ‏‏اسرائیل را حکومتی صلح جو و محصور در میان وحشیها نشان داد که‏‏ ‏‏جهت دفاع از خود به اجبار وارد جنگ شده است و در این مسأله اشغال‏‏ ‏‏ایران در 14 قرن پیش توسط اعراب را یادآوری می کردند، به این معنا که‏‏ ‏‏چون ایران نتوانست در برابر اعراب بایستد، هویت خود را از دست داد، در‏‏ ‏‏حالی که اسرائیل توانست آن شکست را از طریق مبارزه با اعراب جبران‏‏ ‏‏کند. ‏‎[19]‎

‏بعد از اینکه تعدادی از نیروهای انقلابی، سختی اسارت و زندان را‏‏ ‏‏تجربه کردند، طبیعی بود که در سخنرانیهای خود شکنجۀ اعراب و‏‏ ‏‏فلسطینی ها توسط اسرائیلی ها را ذکر کنند و زندانهای اسرائیل و ایران را‏‏ ‏‏شبیه به هم بدانند. ‏

‏به دنبال برپایی جشنهای دو هزار و پانصد مین سال تأسیس حکومت‏‏ ‏‏هخامنشی و مخالفت با بیانیۀ امام(ره) مبنی بر تحریم شرکت در این‏‏ ‏‏جشنها و با نفوذبهاییها و تسلط آنها بر مراکز اداری و فرهنگی کشور، امواج‏‏ ‏‏فکری متعصب، مبین این مضمون بودند که اسلام دین بیگانه ای است که‏‏ ‏‏توسط اعراب بیابانی و خشن در جریان حمله به ایران و به زور بر ملت ایران‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 122

تحمیل شده و این تفکر سراسر ایران را فرا گرفت. ‏

‏بر این اساس نیروهای تبلیغاتی انقلاب، مسئولیت پاسخ به این‏‏ ‏‏شبهات را بر عهده گرفتند، و افرادی چون شهید مطهری، ‏‎[20]‎‏ شهید باهنر و‏‏ ‏‏آقای رفسنجانی و دیگران، با سخنرانیهای خود، حقایق را برای مردم توضیح‏‏ ‏‏می دادند که اسلام چه چیزی برای ایران به ارمغان آورد و چرا ایرانیان دین‏‏ ‏‏اسلام را پذیرفتند و آن دستهایی که اختلاف شیعه و سنی را دامن می زدند، ‏‏ ‏‏چه اهدافی داشتند. دستهایی که بهائیت و وهابیت را ساختند، همان دستها‏‏ ‏‏الآن تبلیغ می کنند که اسلام دینی بیگانه است و ایران باستان چنین و چنان‏‏ ‏‏بوده است. ‏‎[21]‎

آقای رفسنجانی در یکی از سخنرانیهای خود می گوید: «تاریخ ایران باستان بسیار مفصل است. اگر پشت این حرفها نقشه های خطرناکی نباشد، می توان گفت که مانعی ندارد که ما عهد ساسانیان و گذشتۀ قبل از اسلام را به یاد آوریم. البته ایرادی ندارد که از تاریخ قبل از اسلام مطلع شویم، اما این صحبتها - که به نام ملیت پرستی و نقل افتخارات ایران باستان مطرح می شود – به چه منظور است؟ هدف از سخن گفتن دربارۀ مزدک و اوستا و خسروپرویزها و یزدگردها و کسراها چیست؟ اشک تمساح ریختن برای گذشتگان، و اوستا را در برابر قرآن قرار دادن یعنی چه؟ خودشان هم می دانند که مردم آتش پرست نمی شوند و اوستا را هم قبول نخواهند کرد. حملۀ لشکر اسلام به ایران و پاره کردن قالی نگارستان 


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 123

و تاراج کتابخانۀ ایرانیان و گفتن این قبیل مطالب برای این منظور است که بگویند اسلام دینی است بیگانه و از آن طرفِ مرز جغرافیایی به این کشور آمده است. در صدر اسلام و در زمان حکومت عمر، اولاً اوستا را خودشان در برابر منطق قرآن از بین بردند و این اوستا در قرن هفتم هجری نوشته شده ... چرا از بوعلی سینا و خواجه نصیر الدین طوسی اسمی نمی برند؟ 

‏گزارشگر ساواک می نویسد که شخص فوق الذکر در پایان منبر گفت: ‏

 «خدایا! شر یهود و اسرائیل واعوان او را از جامعۀ مسلمین کوتاه فرما». [22]

‏در این مرحله از مبارزات، جهت آگاهی از وقایع سرزمینهای اشغالی‏‏ ‏‏اعراب و جهت خواندن نشریات عرب زبان یا شنیدن رادیوهای عربی، ‏‏ ‏‏بزرگان انقلاب جلساتی را به منظور فراگیری زبان عربی تشکیل دادند تا‏‏ ‏‏فرصتی باشد برای تبادل نوارهای کاست (اخبار ضبط شده) و رد و بدل کردن‏‏ ‏‏نشریات و خواندن اخبار مهم و تجزیه و تحلیل آنها. در گزارش ساواک به‏‏ ‏‏شمارۀ 59812 مورخۀ 7 / 11 / 48 آمده است: «بنابر سوابق شرکت‏‏ ‏‏ ‏‏کنندگان این درسها، چنین جلساتی بی هدف نخواهند بود؛ لذا از شما‏‏ ‏‏خواسته می شود جلسات این افراد را مورد مراقبت قراردهید و بررسی کنید‏‏ ‏‏که در این درسها چه مطالبی بیان می شود تا دلایل غیر قابل انکاری علیه‏‏ ‏‏این اشخاص تهیه شود». ‏‎[23]‎

‏به همین منظور و برای نظارت بیشتر ساواک بر این جلسات که در آن‏‏ ‏‏درس عربی آموزش داده می شد و در منازل خود افراد تشکیل می شد، در‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 124

گزارش ساواک به شمارۀ 15133 مورخۀ 1 / 3 / 49 (1970) آمده است: ‏

موضوع: جلسۀ تعدادی از رجال تندرو مذهبی و هوادار خمینی.‏ اصل‏‏ ‏‏گزارش چنین است: «جلسه از ساعت سه تا پنج در منزل شیخ حسین‏‏ ‏‏کاشانی تشکیل شد. بعضی از اعضای شرکت کننده عبارتند از: علی اصغر‏‏ ‏‏مروارید، حسین کاشانی، جعفر شجونی، سید علی غیوری، سید صادق‏‏ ‏‏عسگری، اکبر هاشمی رفسنجانی و امامی کاشانی. آقای عسگری یک نوار‏‏ ‏‏که در آن اخبار رادیوهای مصر و اردن ضبط شده بود را جهت آموزش عربی‏‏ ‏‏روشن کرد و کلمات سخت را تشریح می کرد ... بعد از آن روزنامۀ‏‏ ‏‏«الجهوریة» چاپ بغداد را بیرون آورده و به دوستان خود گفت که وارد شدن‏‏ ‏‏این روزنامه به ایران ممنوع است، لیکن یکی از دوستانم که در سفارت عراق‏‏ ‏‏کار می کند این را برایم تهیه کرده. آقای مروارید این نشریه راجهت تمرین‏‏ ‏‏متون عربی امانت گرفت». ‏‎[24]‎

‏حجت‏‏ ‏‏الاسلام سعیدی یکی از افرادی بود که مسئولیت پخش بیانات‏‏ ‏‏امام را در ایران بر عهده داشت. بیاناتی که در آن بشدت از روابط دوستانۀ‏‏ ‏‏رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی غاصب انتقاد شده بود. در نتیجۀ ایشان‏‏ ‏‏بازداشت شد و در 2 / 3 / 49 (1970) بر اثر شکنجه به شهادت رسید. ‏

‏رژیم در جهت مخالفت هر چه بیشتر با حرکتهای جدیدی انقلابی و‏‏ ‏‏موضع‏‏ ‏‏گیریهای علما در برابر مراسم تاجگذاری شاه، نمایندگان امام(ره) در‏‏ ‏‏قم را دستگیر کرده و نیروهای امنیتی به عنوان یک اقدام پیشگیرانه، به دفتر‏‏ ‏‏امام(ره) یورش بردند تا از فعالیتهای احتمالی ایشان جلوگیری کنند. همزمان‏‏ ‏‏باجایگزین کردن تاریخ شاهنشاهی به جای تاریخ هجری، آتش سوزی‏‏ ‏‏مسجدالاقصی به وقوع پیوست و احساسات انقلابیون بر انگیخته شد و‏‏ ‏‏زمینۀ انتقاد از علمای متحجر که کمکی به امام(ره) و نهضت ایشان‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 125

نمی کردند، ایجاد گردید. این مسأله روز به روز شدت می گرفت تا اینکه‏‏ ‏‏امام(ره) طی سخنانی از علمای مشهوری که با نهضت مخالف بودند، ‏‏ ‏‏انتقاد کرد. آنهایی که نه از حق دفاع و نه با ناحق مبارزه می کنند. امام(ره)‏‏ ‏‏این علما را «آخوند درباری» نامید. ‏‎[25]‎

‏پس از مرگ جمال عبدالناصر در سال 1970 م، انور سادات ریاست‏‏ ‏‏جمهوری مصر را به عهده گرفت و روابط سیاسی مصر و ایران به وضع‏‏ ‏‏سابق بازگشت گویی همۀ کارها از قبل مهیا شده باشد. این روابط با نفوذ‏‏ ‏‏امریکا در ایران همراه بود. ‏‎[26]‎‏ در همین زمان رژیم قطعه زمینی را در شیراز به‏‏ ‏‏بهاییها بخشید تا در آن «بهشت قدس» بسازند. ‏‎[27]‎

‏وسایل ارتباط جمعی از برگزاری مسابقات فوتبال بین تیمهای ایران و‏‏ ‏‏اسرائیل در باشگاه امجدیه خبر می دادند. علمای مبارز واکنش نشان داده و‏‏ ‏‏دشمنی خود را با اسرائیل اعلام، و داشتن هر گونه روابط با آن را تحریم‏‏ ‏‏کردند. دانشجویان دانشگاه تهران تظاهراتی به راه انداخته و شعارهایی بر‏‏ ‏‏ضد شاه و صهیونیسم سر دادند. رژیم این تظاهرات را بشدت سرکوب کرد. ‏

‏در همین سال علمای مبارز که شاهد بودند نفت ایران برای راه‏‏ ‏‏اندازی تجهیزات جنگی دشمنان به کار می رود، اعتراض خود را طی‏‏ ‏‏بیانیه ای اعلام کردند‏‎[28]‎‏ و سخنرانیهایی با انگیزۀ جمع آوری کمک برای‏‏ ‏‏پناهندگان فلسطینی برگزار شد که در آن از مبارزات فلسطینی ها و‏‏ ‏‏کشتارهایی که صهیونیستها در مورد آنان مرتکب می شوند سخن به میان‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 126

آمد. امام(ره) اعلام کردند که جنگ فلسطینی ها و یهودیان ادامه خواهد‏‏ ‏‏داشت و این یک جنگ مذهبی است، چرا که آنان مسجدالاقصی را به آتش‏‏ ‏‏کشاندند. این سخنان روح تعصب را در کالبد ایرانیان دمید، زیرا آنان‏‏ ‏‏می دیدند که یهودیان ایران به اسرائیل کمک می کنند، اما آنها برای کمک به‏‏ ‏‏مسلمانان کاری نمی‏‏ ‏‏کنند. ‏‎[29]‎

‏نیروهای تبلیغاتی انقلاب در سخنرانیهای خود بر این مسأله تأکید‏‏ ‏‏می کردند و آقای رفسنجانی در یک سخنرانی که تقریباً یک هزار نفر در آن‏‏ ‏‏شرکت داشتند گفت: ‏

 «چگونه خود را مسلمان بدانیم در حالی که در اطرافمان گرسنگان بدون غذا و بیماران بدون دارو مانده اند؟ 

مسلمانان فلسطینی زیر فشار صهیونیستها به سر می برند و هر لحظه بر روی آنان بمبهای «ناپالم» می ریزند و هزاران مسلمان در زندانهای روباز اسرائیلی ها در حالی که آفتاب سوزان بر سرشان می تابد به سر می برند و هنگامی که یهودیان ایران کمکهای خود را برای اسرائیلی ها می فرستند،  ما بی اعتنا نشسته ایم. ما نباید فقط اعتراض کنیم، بلکه باید به واجب دینی خود عمل نماییم». [30]

‏در 9 / 11 / 1349 هـ. ش (1971 م.) اعلامیه ای ازجانب امام خمینی‏‏ ‏‏صادر شد. در این اعلامیه از حجاج ایرانی خواسته شده بود که «مسألۀ‏‏ ‏‏فلسطین» را در مراسم حج مطرح کنند و آن را برای سایر حجاج جهان‏‏ ‏‏تبیین کنند. در پی چاپ این اعلامیه که به تعداد زیاد در شهرهای ایران‏‏ ‏‏منتشر شده بود، روحانیان مبارز، این موضوع را در سخنرانیهای هفتگی خود‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 127

گنجاندند و آیت الله ناصری‏‎[31]‎‏ به همین دلیل بازداشت شد. رفسنجانی در‏‏ ‏‏یک سخنرانی در این باره می‏‏ ‏‏گوید: ‏

« ... صدها سال قبل، استعمارگران مسیحی دست به کار شدند و مبارزۀ خود را با جهان اسلام شروع کردند و امروز اسرائیل را در قلب جهان اسلام به وجود آوردند در این روزها که کاروانهای حجاج به مکه می روند، روحانیون باید دین را برای مسلمانان آنجا توضیح دهند و دین را از انحرافاتی که در آن ایجاد شده پاک کنند و به جای اینکه حجاج به طرف «حجر الاسود» حمله کنند و یکدیگر را کنار بزند تا خود را به آن برسانند و آن را ببوسند باید در رفتن به طرف صندوقهای کمک به پناهندگان فلسطینی از یکدیگر سبقت بگیرند ... » او سخنرانی خود را با عباراتی که ضد صهیونیسم و استعمار غرب بود پایان داد و ضرورت کمک جانی و مالی به «برادران فلسطینی» را متذکر شد[32].

‏در همین مرحله بعضی از علمای بزرگ بودند که بخاطر وجدان دینی و‏‏ ‏‏روحیۀ مذهبی محدود خود (که از عهد صفوی به جا مانده بود و 400 سال از‏‏ ‏‏عمرش می گذشت) یهودیان را تحسین و اعراب را که اکثراً سنی مذهب‏‏ ‏‏بودند، مورد حمله قرار می دادند. در این وقت؛ نیروه های تبلیغاتی انقلاب‏‏ ‏‏انگیزه های این نزاع مذهبی موجود بین اهل تسنن و شیعیان را تشریح و‏‏ ‏‏ثابت کردند که ریشۀ آن از درگیریهای صفویان و عثمانی شروع گردیده‏‏ ‏‏است و آن را دلیل بر دوری پادشاهان صفویه از اصل دین می دانستند، ‏‏ ‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 128
‏ ‏

‏هر چند آنان در احیای ظواهر دینی مبالغه می کردند. مقاله های شریعتی در‏‏ ‏‏این زمینه مؤثر بود، همچنین سخنرانیهای آقایان مطهری و رفسنجانی‏‎[33]‎‏ بر‏‏ ‏‏این موضوع تأکید دارد. زمانی که آتش جنگ دوم اعراب و اسرائیل شعله ور شد، رژیم در تأیید سرائیل موضع گرفت و هرکس‏ ‏که دربارۀ مبارزۀ فلسطینی ها یا کمک به‏‏ ‏‏اعراب صحبت می کرد، را به برهم زدن امنیت عمومی کشور متهم می کردند.‏‏ ‏‏آقای رفسنجانی درسخنرانی خود در جمع اعضای «جمعیت علمی‏‏ ‏‏جوانان» در قزوین گفت: ‏«اسلام امروز به قدری ضعیف شده که هفتصد میلیون مسلمان نمی توانند در برابر یک میلیون صهیونیست که امریکا و انگلیس و فرانسه آنها را جمع کرده اند، بایستند و قدس که یکی از اماکن مقدس است، امروز در دست یهودیان افتاده است ... مسلمان حقیقی همین مبارزه فلسطینی است که علی رغم تمام مشقتها و دشواریهاومخفی شدنها،  در مراکز مبارزه با مسلسل یا بمب می تواند یک سرباز صهیونیستی را به قتل برساند ... مسلمانی که جز زیارت اماکن متبرکه و خواندن قرآن و نماز به نیت کسب ثواب اخروی کاری ندارد، مسلمان واقعی نیست». ‏آقای‏‏ ‏‏رفسنجانی، پس از این سخنرانی، به اتهام اینکه برخلاف‏‏ ‏‏امنیت عمومی سخن گفته، از شهر تبعید شد.‏‎[34]‎

‏در تاریخ 19 / 8 / 1351 [1972] امام(ره) نامه ای از نجف فرستاده و‏‏ ‏‏ضمن اعلام حمایت خود از مجاهدین فلسطینی، در خواست کمک به‏‏ ‏‏قربانیان حملات اسرائیلی ها را مطرح کردند و حسابی را بدین منظور به نام‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 129
‏ ‏

‏علامه طباطبائی و شهید مطهری و آقای رفسنجانی تعیین نمودند.‏‎[35]‎

‏امام(ره) در همین نامه بر ضرورت تحکیم روابط جوانان و حوزه و‏‏ ‏‏دانشگاه تأکید کردند. سخنرانیهایی در تأیید فلسطین و اعراب برگزار شده و‏‏ ‏‏در آنها، شاه و اسرائیل را در یک طرف جبهه قرار داده و احساسات مردم را‏‏ ‏‏علیه او و صهیونیسم تحریک می کردند. در این زمان روابط ایران با اکثر‏‏ ‏‏کشورهای عربی متشنج شده بود. موج دستگیریهای سیاسی و تظاهرات و‏‏ ‏‏اعدامها زیاد شده و آشفتگی و درگیری، دانشگاهها را فرا گرفته بود؛ ‏‏ ‏‏بخصوص اعتصابی که در دانشگاه تبریز صورت گرفت و تظاهرات و‏‏ ‏‏بمب‏‏ ‏‏گذاریهایی که با دیدار نیکسون از تهران همزمان بود. همچنین ساواک‏‏ ‏‏جهت جلوگیری از اتفاقات ناگوار در ماه مبارک رمضان، لیست علمای‏‏ ‏‏طرفدار امام(ره) که ممنوع المنبر شده بودند رااعلام کرد و به کانونهای‏‏ ‏‏انقلاب، از جمله حوزه علمیه قم یورش برد، تعدادی از مدرسین آن را تبعید‏‏ ‏‏کرد و دیگران را تحت مراقبت قرار داد.‏‎[36]‎‏ ‏

‏در این مرحله ارتباطات گسترش یافته و انقلاب، مراکزی در اروپا و‏‏ ‏‏سوریه و لبنان پیدا کرده بود. در یکی از گزارشهای ساواک چنین آمده بود: ‏

 « ... از نامه های بعضی از افراطیون معلوم شده که در فرانسه و لبنان و امریکا عناصر جبهۀ مذکور و رجال مذهبی و افراطی دارای فعالیتهای خرابکارانه و سرّی هستند. و این خلاصه ای از اقداماتی است که انجام داده ایم: 

1 - شناخت آدرس نویسندگان نامه ها از طریق واحد نظارت بر صندوقهای پستی.

2 - آموزش افراد جهت کسب خبر از شبکه هایی که در  


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 130
 

آلمان و انگلیس و فرانسه فعالیت می کنند. همچنین از نمایندگان خود در کویت و ترکیه خواستیم که نیروهایی را انتخاب کرده و بعد از آموزش به لبنان بفرستند تا دربارۀ نیروهای مبارز لبنان خبر کسب کرده و در میان آنها نفوذ کنند».[37]

‏آقای رفسنجانی در سخنرانی که در «هیأت انصار الحسین(ع)»، ‏‏ ‏‏مورخۀ21 / 3 / 1350 هـ. ش (1971م) ایراد کرد، گفت: ‏

«ما هم مثل یهودیان، خود را برتر از دیگران می دانیم وفکر می کنیم که تمام کارها با دعا و تلاوت قرآن انجام می گیرد. دعا باید با عمل همراه باشد، نه اینکه بگوییم رهبران وروسا باید اهداف را برایمان محقق سازند. فلسطینی ها هم چنین فکر می کردند و گمان کردند که رؤسای کشورهای عربی،  فلسطین را به آنان باز خواهند گرداند، اما وقتی خوب فکر کردند، دیدند که باید حرکت کنند. پس خود را مسلح کردند و رو در روی صهیونیسم ایستادند و هر چند که در این چهار سال پیروز نشدند، آینده را در پیش دارند. امروز فلسطینیها دارای توپ و مسلسل و بمب هستند و کسی نمی تواند این را انکارکند. یک چریک، یک هفتۀ تمام را در صحرا به سر می برد تا بتواند چند صهیونیسم را به قتل برساند. آیا حساب این فرد با شما یکی خواهد بود؟ در روز حساب معلوم خواهد شد ... »[38] 

‏در نامه ای از رفسنجانی به امام مورخۀ 1 / 8 / 1350 (1971) معلوم‏‏ ‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 131
‏ ‏

‏شد که یاران امام(ره)، گفته های ایشان را از رادیو بغداد پیگیری می کردند و‏‏ ‏‏سخنرانیها در نوارهای کاست ضبط و در مکانهای بسته پخش می شده‏‏ ‏‏است. سخنرانیهای علمای مجاهد در کانونهای انقلاب، چیزی جز توضیح‏‏ ‏‏و تشریح افکار کلی امام(ره) نبود. همچنین از این نامه می فهمیم که تعداد‏‏ ‏‏زیادی از رجال مذهبی از امام انتقاد کرده بودند و آنچه در نامه آمده، دلیلی‏‏ ‏‏است بر این گفته ها: »بیانات شما تأثیر شدیدی بر مردم گذاشت، در عین‏‏ ‏‏حال به مذاق بعضی از علمای مذهبی خوش نیامد و آنان را به واکنش‏‏ ‏‏واداشت».‏‎[39]‎

‏در تاریخ 19 / 8 / 1351 (1972) امام(ره)، نامه ای به مردم نوشته و‏‏ ‏‏در آن حمایت خود را از مجاهدین ومبارزین فلسطینی اعلام کردند و در‏‏ ‏‏23 / 6 / 1352 [1973] بیان نمودند خطر اساسی که اسلام و مسلمانان را‏‏ ‏‏تهدید می کند، همان روابط سیاسی ایران با امریکا و اسرائیل و روابط بین‏‏ ‏‏امریکا و اسرائیل است.‏‎[40]‎‏ ایشان دستور دادند که یک چهارم از وجوهات‏‏ ‏‏شرعیه به مجاهدین فلسطینی و آسیب دیدگان حملات اسرائیلی ها‏‏ ‏‏پرداخت شود. علمای مجاهد اعلام کردند که حسابی بدین منظور باز شده‏‏ ‏‏است. گزارش ساواک وضعیت آن مرحله بازگو می کند. در گزارش چنین‏‏ ‏‏آمده است: ‏

‏در جلسۀ مسجد جاوید، محمد مدیر شانه‏‏ ‏‏چی در ضمن صحبتها به‏‏ ‏‏دوستانش می گوید: ‏

‏ «اگر افرادی را می شناسید که قصد کمک به اعراب و سازمانهای‏‏ ‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 132
‏ ‏

‏فلسطینی را دارند، آنان را راهنمایی کنید که کمکهای خود را به آقای رفسنجانی‏‏ ‏‏بدهند تا این اموال را به وسیلۀ سفیر مصر به فدائیان فلسطینی و‏‏ ‏‏مقلدین امام خمینی برساند - مذاکره‏‏ ‏‏ای بین سفیر مصر و سوریه واقع شده‏‏ ‏‏که حسابی به نام خود افتتاح کنند تا مردم کمکهای خود را بدون گردآوری به‏‏ ‏‏این حساب واریز کنند_و هاشمی رفسنجانی گفت که او در جایی برای‏‏ ‏‏صرف افطاری دعوت بوده و در آنجا با نمایندۀ سفیر مصر ملاقات کرده و او‏‏ ‏‏از نیروهای امنیتی گلایه کرده و می گوید که آنها کار را بر ما سخت‏‏ ‏‏کرده اند.»‏

‏مأمور ساواک چنین گزارش می دهد: «اکنون حسابی به نام سفارتهای‏‏ ‏‏مصر و سوریه بدین منظور افتتاح شده و از خبر چنین نتیجه گرفته می شود‏‏ ‏‏که رفسنجانی با این دو سفارت روابطی داشته و با آنان همکاری می کند.»‏‎[41]‎

‏در گزارش ساواک به شمارۀ 12104 / 312 مورخۀ 5 / 12 / 1352‏‏ ‏‏هـ. ش [1974م] آمده: «ساواک از تمام زیر مجموعه های خود خواسته است‏‏ ‏‏که دربارۀ کمکهای ارسالی به فلسطین تحقیق کنند؛ چرا که کمک به دولت‏‏ ‏‏مصر و جمع آوری کمک برای فلسطینی ها دو موضوع متفاوت هستند.‏‏ ‏‏دربارۀ کمک به دولت مصر باید گفت که بعضی از متعصبین مذهبی که در‏‏ ‏‏مورد جنگ اعراب و اسرائیل دارای افکار خاصی بودند، بعد از اینکه‏‏ ‏‏سفارت دولت مصر حساب ویژه ای را افتتاح کرد، کمکهای خود را به دولت‏‏ ‏‏مصر دادند اما جمع آوری کمک برای فلسطینیها موضوع بسیار مهمی است؛ ‏‏ ‏‏لهذا درخواست می شود در مورد صحبت خبر جمع کمک به واسطۀ افراد‏‏ ‏‏مذکور در گزارش سابق‏‎[42]‎‏ تحقیقات کاملی توسط میأموران و تهیه کنندگان‏‏ ‏‏خبر انجام گیرد و معلوم شود که کمکهای جمع آوری شده به یکی از‏‏ ‏

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 133
‏ ‏

‏مسئولین در ایران حواله شده است یا به صورت مخفیانه به فلسطین فرستاده‏‏ ‏‏شده است؟ وعامل معنوی این عمل چه کسانی هستند؟ و از چه طریقی‏‏ ‏‏این اموال فرستاده شده است؟ وچه کسانی عمل جمع آوری را به عهده‏‏ ‏‏گرفته‏‏ ‏‏اند؟ ‏

‏لازم است این مدیریت را از نتایج تحقیقات انجام شده مطلع سازید‏‏ ‏‏که این افراد دارای چه فعالیتهایی بوده و چه کسانی با این افراد همکاری‏‏ ‏‏دارند و هرگونه اطلاعاتی که در روشن کردن موضوع مفید باشد ...»‏‎[43]‎‏.‏

‏ در همین سال در تاریخ 16 / 8 / 52 (1973) امام خمینی طی‏‏ ‏‏نامه ای از رهبران اسلامی خواست که در برابر اسرائیل غاصب متحد شوند.‏‏ ‏‏درآن نامه چنین آمده است: «‏رهبران کشورهای اسلامی وقتی می بینند که بر اثر اختلافات داخلی خود اسیر و ذلیل استعمارشده اند،  باید اختلافات خود را کنار گذارند و اهداف والای اسلامی را مد نظر قرار دهند. این اختلافات بین رهبران کشورهای اسلامی است که مشکل فلسطین را به وجود آورده و آن را لاینحل کرده است.»‎[44]‎

‏سفر آقای رفسنجانی در تاریخ 3 / 5 / 1354 [1975] به سوریه و‏‏ ‏‏لبنان، قدمی در راه هماهنگی روابط میان نیروهای انقلابی داخل ایران و‏‏ ‏‏خارج، علی الخصوص نیروهای انقلابی در لبنان و سوریه بود‏‎[45]‎‏. هنگامی که‏‏ ‏‏او به ایران بازگشت، به همراه تعداد زیادی از علمای انقلابی زندانی شد.‏‏ ‏‏بیانات امام(ره)، مبنی بر کمک به آسیب‏‏ ‏‏دیدگان تجاوزات اسرائیلی ها در‏‏ ‏‏جنوب لبنان و کمک به مجروحین و آسیب دیدگان از نجف صادر شد.‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 134
‏ ‏

‏ایشان ربع سهم امام(ع) را به این امر اختصاص دادند (سالهای 1977و 1978م)‏

‏در این زمان من به همراه خانواده‏‏ ‏‏ام در تهران بودم، اما خبری از این جریانات که در راه انقلاب به وقوع می پیوست نداشتم. من با چشم خود همبستگی رژیم با اسرائیل را می دیدم. تا اینکه انورسادات به اسرائیل رفت و وسایل ارتباط جمعی نیز این عمل را نیکو جلوه دادند. این، اولین واقعه ای بود که به صورت رسمی و علنی، شکست معنوی و نظامی اعراب در برابر اسرائیل نشان می داد شنیدن این خبر در آن شب، برایم از بمباران شبانه ای که قبل از سفر به ایران و بعد از آن و تاکنون در آن به سر می بریم شدیدتر و ناراحت کننده‏‏ ‏‏تر بود‏‎. ‎


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 135

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 136

  • . به عنوان نمونه، خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی است که در دو جلد تحت عنوان؛ «هاشمی رفسنجانی،  دوران مبارزه» منتشر شده است؛ و نویسنده این مقاله آن را به عربی ترجمه کرده و بزودی از انتشارات «دارالرقم» بیروت منتشر خواهد شد.
  • . یکی از ویژگیهای تحصیل در قم، آمیختگی تحصیل علمی با تبلیغ بود و این ویژگی مهمی است که آن را از تحصیل در نجف اشرف جدا می کند. در حالی که نجف، وعظ و خطابه را برای کسی که جایگاهی معتبر و مقامی عالی در فقاهت کسب کند نقص محسوب می کند، طلاب حوزه قم، در تعطیلات حوزۀ جهت تبلیغ به مناطق دوردست می رفتند و این مسافرتها را وظیفۀ مذهبی و کامل کنندۀ دروس خود می دانستند و از این طریق امرار معاش نیز می نمودند. رفسنجانی؛ دوران مبارزه؛ ج 1، صص 23 و 127.
  • . رفسنجانی؛ دوران مبارزه، ج 1، ص 133.
  • . مطهری؛ اسلام و ایران؛ ص 137، به نقل از تاریخ ایران، سِرجان ملکم انگلیسی.
  • . همان. ص 136، به نقل از مجلۀ فردوسی شمارۀ 787؛ 3 آبان 1345 هـ. ش [1967].
  • . همان؛ ص 137.
  • . همان؛ به نقل از مجلۀ فردوسی – شمارۀ 23 اردیبهشت 1347 هـ. ش (1969 م).
  • . همان؛ به نقل از روزنامۀ اطلاعات شمارۀ 12745 مورخ 29 / 8 / 1347 هـ. ش (1969 م).
  • . کتاب اسلام و ایران، شامل مجموعۀ سخنرانیهای استاد شهید در پاسخ به شبهات حمله به ایران بوده ک  در سال 1968 م. (1347 ش). ایراد شده است.
  • . مطهری؛ اسلام و ایران، (ص) 135. به نقل از کتاب جغرافیا، سال دوم دبیرستان. امام(ره) نیز در وصیتنامه سیاسی – الهی خود به این مسأله اشاره کرده اند (ص 30 و 31).
  • . رفسنجانی، دوران مبارزه؛ ج 1، ص 442.
  • . همان؛ ج 1، ص 250.
  • . این مراکز در تهران عبارت بودند از: مسجد قائمیه در پل سیمان، مجالس قرآن در جنوب تهران، مسجد موسی بن جعفر(ع)، مدرسۀ حاج ابوالفتح در تهران، جلسات هیأت انصار الحسین هیأت زینبیه، حسینیۀ ارشاد و مدرسۀ رفاه. علاوه بر این، مجامع دانشگاهی و مساجد استانها و روستاهای دور دست نیز بودند. اما تعدادی از رجال مذهبی که تحت مراقبت بودند، عبارت بودند از: آقایان هاشمی رفسنجانی- ابوالقاسم خزعلی – علی اصغر مروارید - شهید محمد منتظری – شیخ مهدی ربانی – سید محمد رضا سعید خراسانی – سید محمود طالقانی – سید ابوالفضل موسوی زنجانی – لاهوتی، سید علی غیوری و سید علی خامنه ای.
  • . رفسنجانی؛ دوران مبارزه؛ ج 1، ص 257. از سخنان آقای رفسنجانی.
  • . رفسنجانی؛ دوران مبارزه؛ ج 2، ص 1561.
  • . همان
  • . درست است که نهضت را امام و یاران و شاگردان او رهبری می کردند و اکثرشان از رجال مذهبی بودند،  لیکن تعدادشان نسبت به دیگر رجال مذهبی و آیات عظامی که تحرکی نداشتند خیلی کمتر بود. رفسنجانی، دوران مبارزه، ج 1، ص 769 و 594 – ج 2، ص 1561.
  • . در تاریخ 2 / 7 / 46 ه. ش [1967] آقای رفسنجانی به علت تردد به سفارت کویت جهت تهیۀ نشریات عربی، مورد بازجویی قرار گرفت.
  • . رفسنجانی، دوران مبارزه؛ ج 1، ص 305 و 769 و 775.
  • مراجعه کنید به اسلام و ایران، اثر شهید مطهری که مجموعه ای از سخنرانیهایی است که در سال 1968 م. در این خصوص ارائه شده اند.
  • رفسنجانی؛ دوران مبارزه، ج 2، ص 902
  • . همان؛ ج 2، ص 916، گزارش ساواک – شمارۀ 1179 مورخۀ 10 / 11 / 48
  • . همان، ج، 941، گزارش ساواک به شمارۀ 59812 مورخۀ 7 / 11 / 48.
  • . همان؛ ج 2، ص 975.
  • . همان؛ ج 1، ص 40 – ج 2، ص 1562.
  • . همان؛ ج 2، ص 973. همانگونه که در گزارش ساواک شمارۀ 15133 مورخۀ 8 / 3 / 49 [1970] آمده است.
  • . همان؛ ج 2، ص 1564.
  • . همان؛ ج 2، ص 1564.
  • . همان؛ ج، ص 1054، گزارش ساواک به شمارۀ 11907.
  • . همان؛ ج 2، ص 1057؛ گزارش ساواک به شمارۀ 1207 مورخۀ 9 / 12 / 49 [197].
  • . همان؛ ج 2، ص 1565.
  • . همان؛ ج 2، ص 1046، قابل ذکر است که مأمور ساواک بر عبارت «برادران فلسطینی» تأکید می کند و شاید هم گزارش خود را بر مبنای همین عبارت تهیه کرده باشد.
  • . همان؛ ج 2 ص 973. گزارش ساواک به شمارۀ 15133 مورخۀ 8 / 3 / 1349 هـ. ش[1971]
  • . همان؛ ج 1، ص 1144. گزارش ساواک به شمارۀ 2063 مورخۀ 31 / 5 / 1350 هـ. ش (1371 م.)
  • . همان، ص147.
  • . همان؛ ج1، ص 47.
  • . همان؛ ج 2، ص 1194، قسمتی از گزارش ساواک مورخۀ 1 / 8 / 1350 [1972]
  • . همان؛ ج 2، ص116. گزارش ساواک شماره 1363 مورخۀ 21 / 3 / 1350 هـ. ش [1972م. ]
  • . همان؛ ج 2، ص 1997.امام در «وصیتنامه الهی سیاسی» خود دلایل انحراف و انزوا طلبی رجال مذهبی در عهد پهلوی را یادآوری می کند
  • . همان؛ ج 2، ص 1566.
  • . همان؛ (ص) 1363، گزارش ساواک به شمارۀ 7114 مورخۀ 9 / 8 / 52 [74].
  • . همان؛ ج 2، ص1373، گزارش ساواک به شمارۀ 12104 / 312 مورخۀ 5 / 12 / 1352 [1974 م].
  • . همان؛ ج 2، ص 1566.
  • . همان؛ ج 1، ص 275 و 276.
  • . همان؛ ج 2، و سخنرانی مورخۀ 2 / 11 / 55 [1977م] و 10 / 10 / 1356 [1978 م].