جایگاه امت اسلامی در معادلات بین المللی

‏ ‏

جایگاه امت اسلامی در معادلات بین المللی علل ضعف و عوامل قدرت، نقش مستضعفین در روند تحولات جهانی

 

استاد مهندس لیث شبیلات[1]

 

سپاس خدای را و درود و سلام بر سیّد و آقایمان محمد(ص)، پیامبر امین و بر خاندان و اصحابش 

‏به خاطر دعوت اینجانب جهت شرکت در چنین مناسبت مهمی – که‏‏ ‏‏به منظور برزگداشت امام مجاهد و پرهیزکار برپا شده – از شما سپاسگزارم. ‏

‏رهبری مبارز و یگانه پیشوایی که یکی از بزرگترین انقلابها علیه ظلم و‏‏ ‏‏استبداد و وابستگی را در تاریخ رهبری نمود و چه رسا گفت خداوند بزرگ‏‏ ‏‏که «ابراهیم(ع) یک امت بود». ‏‎[2]‎


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 23

این مناسبتی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت، بلکه‏‏ ‏‏باید یاد و خاطرۀ آن را زنده نگهداریم و اندیشه های خود را در معرض نقد و‏‏ ‏‏بررسی قرار دهیم. مردان بزرگ تاریخ، که بتوان از پیروانشان تبعیت نمود، ‏‏ ‏‏بسیار اندک بوده اند، اما سید و سرور ما حضرت محمد(ص) کسی بود که‏‏ ‏‏خداوند متعال، اصحاب و یاران او را از کسانی قرار داد که آن‏‏ ‏‏حضرت(ص) دربارۀ آنان می فرماید: «اصحاب من همچون ستارگانند به‏‏ ‏‏هر یک از آنان اقتدا کنید هدایت خواهید شد». ‏

‏خلافت راشدین چهل سال طول کشید و به امام علی بن ابیطالب(ع)، ‏‏ ‏‏این شیر پیروز الهی منتهی گردید. ‏

‏بخوبی می دانیم که امام (قده) در زمان پیری، اندیشه اش از جوانان نیز‏‏ ‏‏جلوتر بود. ایشان کسی است که در گسترش درک و شناخت ما و در بیرون‏‏ ‏‏آوردن ملت ازاسارت هوای نفس و قومیت‏‏ ‏‏گرایی و ایجاد ارتباط با تمامی‏‏ ‏‏مسلمانان سهیم بوده است تا ما را در دایرۀ جهانی قرار دهد یعنی در سنگر‏‏ ‏‏جهانی مستضعفانی که با طغیان و سرکشیِ نظام خود پسند و مغرور امریکا‏‏ ‏‏مبارزه می کنند. ایشان برداشت و درک ملل جهان را نسبت به اسلام تغییر داد‏‏ ‏‏و رسالت آزادی جهان را به دوش داشت و با توجه دوباره به مفاهیم دینی، از‏‏ ‏‏طریق بازگشت به مضامین شرعی که عده ای از مدعیان علم و فضل آنها را‏‏ ‏‏کنار گذاشته بودند و ترس و دنیادوستی مانع اجرای آنها می شد و تنها به‏‏ ‏‏دفاع از شریعت در مقابل مظاهر انحراف اجتماعی بسنده کرده بودند امّا در‏‏ ‏‏همین حال تحت حمایت و انحراف بزرگتری قرار داشتند: در حمایت‏‏ ‏‏طاغوتی که بسیاری، ظلم و طغیانِ او را تأیید کردند و بر ابعاد آن افزودند و‏‏ ‏‏گروهی دیگر نیز طاغوت را تأیید نکردند امّا در مقابلش ساکت ماندند و امر‏‏ ‏‏به‏‏ ‏‏معروف و نهی از منکر انجام ندادند گمراه شدند و عدۀ زیادی را گمراه‏‏ ‏‏کردند.‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 24

‏برخی از کسانی که حالات امام، سبب خیزش و بیداری‏‏ ‏‏شان شده بود، ‏‏ ‏‏پس از مدتی به حالت قبلی بازگشتند و به دنبال یک سلطه و قدرت‏‏ ‏‏می گشتند که ضرورتاً یک سلطۀ دنیوی نیست، بلکه می تواند از شریعتی که‏‏ ‏‏برای آزادی انسان آمده است کمک بگیرد. امّا هدفشان تغییر کرد و حکومت‏‏ ‏‏برای سرکوبی انسان به کار رفت. انسان را که نباید کسی بر کسی برتری‏‏ ‏‏بجوید و از حق اندیشیدن محروم نماید. ‏

‏پروردگارمان ما را با گفتاری اعجاب‏‏ ‏‏انگیز، تربیت نمود که حتی‏‏ ‏‏مدعیان آزادی نیز در برابر آن سر فرود می آوردند خداوند سبحان می فرماید: ‏

ما و شما، بر طریق هدایت یا در گمراهی آشکار هستیم. [3]

‏یکی از نشانه های عظمت امام(ره) که ایشان، علاوه بر درهم شکستن‏‏ ‏‏طاغوت، خطوط قرمز در پیوند میان مذاهب اسلامی را از بین بردند. در‏‏ ‏‏حالی که تاریخ به طور واضح بیان می کند که در آن زمان تمامی امت به جز‏‏ ‏‏مصلحت‏‏ ‏‏اندیشان سیاست‏‏ ‏‏پیشه، به امام(ره) و اهل بیت پیامبر(ص) تمایل‏‏ ‏‏نشان می دادند. خداوند با حکمت خویش مقدر فرمود که در زمان امام‏‏ ‏‏خمینی(ره)، در میان اهل سنت کسی در شأن ایشان نباشد که علیه سلطان‏‏ ‏‏ستمگر قیام کند. بسیاری از کسانی که جز علما محسوب می شدند، برای‏‏ ‏‏رضایت و در زمان شاه ساکت مانده بودند. همان زمان که حاکمان مرتجع با‏‏ ‏‏یکدیگر پیمان سیاسی بسته بودند. ‏

‏مهمتر از آن اینکه امام(ره) خطوط سیاسی جدیدی را ترسیم کردند و‏‏ ‏‏نشان دادند که آزادی‏‏ ‏‏خواهی ایشان از تمام کسانی که ادعای لیبرالی‏‏ ‏‏می کردند نیز بیشتر بود، هنگامی که ایشان به تمام پیروان آگاه خود فهماند که‏‏ ‏‏مبارزات مستضعفان جهان، آنها را در سنگر واحدی قرار می دهد و دفاع از‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 25

مستضعفان در مقابل شیطان بزرگ مشروط به این نیست که اسلام و مذهب‏‏ ‏‏ما را بپذیرند، بلکه به خاطر انسان بودنشان، خداوند آنها را گرامی داشته‏‏ ‏‏است و به مسلمانان واجب کرده که آنها را یاری دهند و در آزاد کردن آنان از‏‏ ‏‏بردگی استکبار جهانی، سهیم باشند. بنابراین امام(ره)، روش مبارزه را‏‏ ‏‏پایه گذاری کردند تا آزادی از استکبار نظام جدید بین المللی ممکن شود‏‏ ‏‏مگر نه اینکه پروردگار ما، پروردگار تمامی مردم می باشد و تنها خدای‏‏ ‏‏مسلمانان نیست؟ ما خدا را برای خودمان مصادره نمی کنیم همانگونه که‏‏ ‏‏بنی اسرائیل چنین کردند و دیگران گوساله هایی به شکل بشر تلقی شدند که‏‏ ‏‏می شد آنها را کُشت، غارتشان کرد و آواره‏‏ ‏‏شان نمود. ‏

‏اگر بخواهیم یکی از بزرگترین مواضع انقلابی و انسانی را در این‏‏ ‏‏عصر ذکر کنیم، موضعی است که امام در برابر سازمان ملل متحد و شورای‏‏ ‏‏امنیت اتخاذ کرد و هر دو را ابزار استکبار جهانی و شیطان بزرگ نامید، ‏‏ ‏‏بطوریکه نه پیش و نه پس از آن، هیچ مسئول سیاسی یا رهبر حکومتی، ‏‏ ‏‏جرأت اتخاذ چنین موضعی را نداشته است. دولتی عربی را می بینیم که در‏‏ ‏‏میان اعراب، تنها کشوری است که مذاکره با دشمن صهیونیستی را رد‏‏ ‏‏می کند؛ یعنی همان موضع استراتژیک جمهوری اسلامی را در پیش گرفته‏‏ ‏‏است اما می بینیم این کشور از سوی استکبار جهانی محاصره می شود و‏‏ ‏‏ملتی مسلمان را در کنار ائمۀ طاهرین کربلا و نجف و بغداد شاهد هستیم‏‏ ‏‏که گرسنگی می کشند و می میرند و به نام ملل متحد بمباران می شوند و‏‏ ‏‏برادران عرب و مسلمان از برادر می خواهند که قطعنامه های بین المللی را‏‏ ‏‏بپذیرند تا محاصره‏‏ ‏‏شان برطرف شود؛ و این، همان روشی است که امام(ره)‏‏ ‏‏آن را محکوم کردند. ‏

‏ما نه تنها با این روند موافق نیستیم، بلکه موضع رهبران عرب را تحقیر‏‏ ‏‏می کنیم که با راهنماییهای ارباب امریکایی خود، چه با رغبت و چه از روی‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 26

ترس، از اصول دینی و ملّی سر باز زدند و خواهان قوانین بین المللی دو‏‏ ‏‏پهلو می باشند و نمی دانند که روی آوردن به صهیونیسم بزرگترین گناه‏‏ ‏‏است. ‏

‏ما به برادران عزیزمان که نظام اسلامی را آغاز کردند چه بگوییم که به‏‏ ‏‏آرا و دستورات محاصره عراق که در مخالفت واضح شرعی می باشند باز‏‏ ‏‏می گردند؟ به امام خمینی (قده) چه بگوییم. آیا جرأت داریم با مواضعی که‏‏ ‏‏مخالف‏‏ ‏‏نظر و اندیشۀ ایشان می باشد با ایشان روبرو شویم؟ به امام علی بن‏‏ ‏‏ابیطالب(ع) چه بگوییم که به قیصر روم نوشت و او را نسبت به آتش‏‏ ‏‏افروزی‏‏ ‏‏میان مسلمانان تهدید نمود و فرمود: به خدا سوگند اگر خیال جنگ به سرت‏‏ ‏‏بزند تحت پرچم یاورم برای جنگ با تو حرکت می کنم. ‏

‏آیا عاقلانه است که از عراق بخواهیم در برابر قطعنامه های سازمان‏‏ ‏‏ملل متحد - که امام(ره) را ابزاری در دست شیطان بزرگ می دانست – تسلیم شود؟ چگونه چنین چیزی از انقلاب بر می آید؟ آیا می شود در ظاهر به‏‏ ‏‏امریکا ناسزا بگوییم و در باطن از غیر خدا بترسیم؟ آیا عاقلانه تر است که‏‏ ‏‏خون در رگ نمایندگان مجلس روسیه (دوما) به جوش بیاید و نمایندگان‏‏ ‏‏سوار بر هواپیما شوند تا محاصره را بشکنند اما برادران ما آنها را بازگردانند‏‏ ‏‏چون هواپیمای آنها از سازمان ملل متحد اجازه ندارد؟! با توجه به اینکه‏‏ ‏‏قطعنامه های سازمان ملل شامل محاصرۀ هوایی نمی شود، این تحریمها، ‏‏ ‏‏خواستۀ امریکاست که کشورهای عربی و برخی کشورهای اسلامی آن را‏‏ ‏‏اجرا می کنند. آیا ما وصیت‏‏ ‏‏نامۀ امام را فراموش کرده ایم که در قسمتی از آن، ‏‏ ‏‏ایشان اصول سیاست خارجی را مشخص کرده اند و این سخنان نشان‏‏ ‏‏می دهد که ایشان آینده را می دیدند. آیا ایشان در اوج اختلاف با عراق‏‏ ‏‏نفرمودند که اگر با صدام هم سازش کنیم ممکن نیست که با آل فلان (آل‏‏ ‏‏سعود) سازش کنیم؟ امّا پس از امام(ره) سیاست ایشان به عکس اجرا شد. ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 27

کسی که ادعای محبت به امام را دارد باید عملکرد ها و مواضع ایشان‏‏ ‏‏را پیاده کند. در غیر این صورت مانند بسیاری از افراد تارک الصلوة می شویم‏‏ ‏‏که نماز نمی خوانند اما خود را بیشتر از افراد نمازگزار، دوستدار خدا می دانند.‏‏ ‏‏به گمان من، اگر امروز امام(ره) در میان ما بود، محاصرۀ عراق و اشغال‏‏ ‏‏نظامی خلیج فارس از سوی امریکا انجام نمی شد بلکه جبهه ای ضد‏‏ ‏‏صهیونیستی، بدون توجه به اختلافات داخلی متشکل از ایران، عراق، سوریه‏‏ ‏‏و لبنان به وجود می آمد و اردن را نیز به جای اینکه جذب صهیونیسم شود، ‏‏ ‏‏به سوی خود متمایل می کرد و مبارزه و جهاد در این سنگر شکل می گرفت‏‏ ‏‏و امام بسیاری از یاران خویش را به حضور در این صحنه فرا می خواند. هر‏‏ ‏‏طفل خردسال نیز می داند که دو جبهۀ اصلی مبارزه با اسرائیل، ایران و‏‏ ‏‏عراق می باشند که همواره از موضع ملی و اسلامی، نشستن بر سر میز‏‏ ‏‏مذاکره با دشمن صهیونیستی را محکوم کرده اند. ‏

‏آیا با سازمانهایی که پیشنهادهای مسالمت‏‏ ‏‏آمیزشان چیزی جز‏‏ ‏‏دستوراتِ سازمان ملل نیست، همکاری می کنیم؟ در حالی که همین‏‏ ‏‏سازمانها، آتش افروز جنگ اول خلیج فارس (جنگ ایران و عراق) بودند؟ آیا‏‏ ‏‏در مقابل عراق و بیست میلیون جمعیت گرسنه اش چهره در هم می کشیم و‏‏ ‏‏انتظار داریم عراق خیلی زود قطعنامه های سازمان ملل امریکایی را بپذیرد؟ ‏

‏برای چه؟ تااینکه خودمان هم پس از آن، این دستورات طاغوتی را‏‏ ‏‏بپذیریم؟ وا اماما! وا اماما! ‏

‏باز گردیم به موضوع؛ جایگاه امت اسلامی در معادلات بین المللی و‏‏ ‏‏نقش مستضعفان در ایجاد تحول دو موضوعی است که فرا روی امام(ره)‏‏ ‏‏قرار داشتند ما امروزه شاهد هستیم که مسألۀ جهانی شدن در واقع به نفع‏‏ ‏‏سرمایه‏‏ ‏‏داری و شرکتهای چند ملیتی است و نه در راستای منافع بشریت‏‏ ‏‏دیدگاه مترقی امام را می بینیم که با بیانی نو عنوان کردند که امت اسلامی‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 28

‏باید در قلب اردوگاه مستضعفان جهان قرار گیرد و این مسأله را حتی پیش‏‏ ‏‏از سقوط مارکسیسم بیان کردند. ‏

‏مستضعفان جهان پس از سقوط دولت مارکسیستی، حتی اندیشه های غربی‏‏ ‏‏مخالف با طغیان سرمایه‏‏ ‏‏داری را بی فایده یافتند و غیر از اسلام، هیچ‏‏ ‏‏مکتب فکری متکاملی دربارۀ خدا و هستی و انسان و زندگی و دفاع از‏‏ ‏‏محرومان، باقی نماند. ‏

‏از مهمترین پایه های مبارزه این است که انسان نقشۀ فکری دیگران را‏‏ ‏‏بخواند و دیدگاه آنها را نسبت به انسان و هستی و زندگی تحلیل نماید و‏‏ ‏‏نقاط اشتراک و اختلاف در دیدگاهها را مشخص کند. اگر این دیدگاهها‏‏ ‏‏منطبق بود آن را بپذیرد و اگر متفاوت بود، با آن مخالفت نماید. در این‏‏ ‏‏صورت حتی استفاده از شعارهای زیبا مثل حقوق بشر، حفاظت محیط‏‏ ‏‏زیست، بهبود امکانات زندگی و حقوق زنان و کودکان و رشد اجتماعی و‏‏ ‏‏حمایت از استقلال فکری نیز نمی تواند پوششی بر محتوای پلید استعمار‏‏ ‏‏باشد. مهمترین امر در مبارزه علیه استبداد جهانی، آزادی و رهایی از بندگی‏‏ ‏‏است. ‏

‏هر کس آزادی فکر و اندیشۀ خود را تسلیم حاکمان کند، هنگامی که‏‏ ‏‏کشورش تحت اشغال قدرت بیگانه در آید برای دفاع از آن بر نمی خیزد. برده، برده‏‏ ‏‏است، اما انسان آزاده، تحمل غل و زنجیر را ندارد، هر چند که غل و‏‏ ‏‏زنجیر از طلا باشند. ‏

‏حرکت و توسعه چگونه بدون ابداع میسر است؟ آیا بدون نقد و بررسی‏‏ ‏‏می توان دست به ابتکا زد؟ و چگونه نقد، بدون آزادی کامل اندیشه برای‏‏ ‏‏تفکر و بحث جهت دستیابی به حقیت امکان پذیر خواهد بود؟ مگر اینکه‏‏ ‏‏آگاهی عمومی به وجود بیاید و معرفت اجتماعی رشد کند، نه اینکه شعار‏‏ ‏‏آزادی لقلقۀ زبان شود و عقل و شعور از بین برود و آزادی شهوات مطرح‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 29

‏شود، شهوات بر عقل مسلط گردد و اشرف مخلوقات تبدیل به اسف‏‏ ‏‏ ‏‏سافلین شود. ‏

‏در قرن گذشته، استعمار و شرکای اقتصادی آن، آشکارا به ما هجوم‏‏ ‏‏آوردند، اما در آستانۀ قرن بیست و یکم، استعمار و هم پیمانانش مجدداً با‏‏ ‏‏روشها و سیاستهای جدید و پنهان به ما رو کرده است و ما در مقابل آن، ‏‏ ‏‏هیچ دفاعی انجام نداده ایم، بلکه مخالفتها، تنها در حد شعار بوده است. ‏

‏ما برای رویارویی با استعمار آماده هستیم، اما در محور نظامی سست و‏‏ ‏‏پراکنده بودیم نهایت تلاش ما، ملی‏‏ ‏‏گرایی بود که در برابر ظاهر این تهاجم‏‏ ‏‏مقاومت می کرد، اما هویت خود را از فرهنگ غرب گرفته بود. از دیدن‏‏ ‏‏رزم‏‏ ‏‏ناوهای جنگی، به خشم می آمدیم، اما برای ارباب آن؛ یعنی صندوق‏‏ ‏‏بین المللی پول و محتکران بازار تحت شعار تجارت آزاد، چنین احساس‏‏ ‏‏ندارند. ‏

‏استعمارگران در برابر شعار «استعمار باید نابود شود» مقاومت می کنند‏‏ ‏‏سیاستهای استعماری، محیط زیست، مسکن، رشد اجتماعی و امور‏‏ ‏‏اقتصادی و حقوق انسانی و غیره را می بلعد. از جمع‏‏ ‏‏کنندگان ثروتهای‏‏ ‏‏جهان مستضعف و غارت‏‏ ‏‏شده حمایت می کنند و به پایکوبی می پردازند. ‏

‏کالاهایی که فروش آنها چندین برابر قیمت اولیه برایشان سودآوری دارد و‏‏ ‏‏هیچ کس کمک نمی کند که ازساخت این کالاها الگوبرداری شود. ‏

‏برادران عزیز! ‏

‏در دقایق اندک و ارزشمند باقی مانده، همت بلند شما را برای ذکر‏‏ ‏‏مفاهیم کلیدی مبانی جهانی تفکر انسانی که برگرفته از بلندنظری اسلام و‏‏ ‏‏صفای مسیحیت می باشد، به یاری می طلبم. سخن گفتن دربارۀ رویارویی‏‏ ‏‏مبانی انسانی با نظام بین المللی که دشمن خدا و انسان است، به ساعتها‏‏ ‏‏وقت نیاز دارد. آگاهی و هوشیاری کامل شما و اهمیت دستاوردهای‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 30

مقاومت لبنان را برای بیان این موضوعات به یاری می طلبم. ‏

‏عامل پیروزی لبنان، ایجاد اتحاد و تفاهم میان اندیشه های گوناگون‏‏ ‏‏در فضایی آکنده از آزاد اندیشی بود. لبنانی که می خواهد نمونه و الگو باشد‏‏ ‏‏و در منطقه بر دشمنان پیروز گردد. لبنان آمادگی دارد تا سحر و جادوی‏‏ ‏‏ساحران را از طریق وحدت بخشیدن به انسان و جامعه به خودشان‏‏ ‏‏بازگرداند. به همین دلیل «لبنان سیاه» که خواستۀ دشمنان بود، به «لبنان‏‏ ‏‏نورانی» تبدیل می شود. لبنانی که جایگاه اندیشه و نورِ است و نمونه ای‏‏ ‏‏برای وحدت منطقه که وحدتی مبتنی بر تنوع و کثرت است، می خواهیم. ‏

‏از اینجا نور مورد انتظار می جوشد، رسالتی استوار بر مبانی توحید که‏‏ ‏‏خدا، پروردگار تمامی مردم است و نه فقط خدای بنی اسرائیل. در اسلام، ‏‏ ‏‏انسان خلیفۀ خداست و به قولِ مسیحیت صورت زندۀ خدا در زمین‏‏ ‏‏می باشد. انسان آنچه که در داروینیسم ادعا می شود نیست. یعنی اندیشه ای‏‏ ‏‏که بقا را شایستۀ قدرتمندان می داند و زندگی را برای مستضعفان تحریم‏‏ ‏‏می کند. ‏

‏انسان زیر بنای هستی است، نه طبیعت که در تسخیر انسان می باشد. ‏

‏از بین بردن فقر که در رأس مشکلات زندگی می باشد، نیاز به‏‏ ‏‏برنامه های گسترده دارد. برای نجات زندگی مردم، باید فقر را از بین برد. نه‏‏ ‏‏اینکه فقرا را ازبین ببریم، تا طبیعت به عنوان یک کالا برای ثروتمندان باقی‏‏ ‏‏بماند! منابع طبیعی برای حیوانات محدود است، اما برای انسانی که ارادۀ‏‏ ‏‏خدادادی او را از سایر موجودات زنده متمایز می سازد، چنین نیست. هرگاه‏‏ ‏‏انسان از زمینه ای به زمینۀ دیگر برود، عرصه ای جدید در مقابلش ظاهر‏‏ ‏‏می شود. تا فرمان خدا که در انجیل و قرآن دربارۀ پیشرفت و آبادانی زمین‏‏ ‏‏آمده است، اجرا شود. یگانگی خدا در نزد همۀ انسانها، مساوات میان آنها‏‏ ‏‏و دور کردن آنان از بردگی را ضروری می سازد. مهمترین ابزار استثمار و‏‏ ‏


کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 31

بردگی، بهره و ربای اموال است که خون بیش از دو سوم جمعیت جهان را‏‏ ‏‏می مکد و آنها را به سوی نابودی می کشاند نخستین حق مصرف کنندگان‏‏ ‏‏این است که به دور از احتکار و بازار سیاه، به کالای مورد نظر خود دست‏‏ ‏‏یابند. و افراد محتکر نباید مانع حمایت از مصرف کنندگان باشند. تلاش‏‏ ‏‏انسان و ابداعات او شرط اساسی در ایجاد ثروت و تمدّن است. انسان بندۀ‏‏ ‏‏سرمایه نمی باشد. حق ملتها در تعیین سرنوشت، بر حق فرد در تغییر دادن‏‏ ‏‏ساختار جامعه در راستای منافع خود، مقدم است. خانواده، جامعه ای‏‏ ‏‏است که حمایت از ارزشهای آن ضروری است. گام نهادن در قرن بیستم و‏‏ ‏‏یکم اقتضا می کند این حقیقت را دریابیم که در دنیای معاصر، درگیری های‏‏ ‏‏موجود در عرصۀ جغرافیای سیاسی به دو حوزۀ اصلی تقسیم می شود: ‏

‏کسانی که موافق منافع انسان هستند و کسانی که علیه انسان هستند؛ ‏‏ ‏‏یا به عبارت دیگر، جریان مستضعفان و مستکبران، همانگونه که نمایندۀ‏‏ ‏‏جناب کاردینال صفیر در قسمتی از سخنرانی ارزشمند و جذاب خود در‏‏ ‏‏افتتاحیه کنگره بیان کردند و بسیار خرسندم که تمام سخنان ایشان، بیانگر‏‏ ‏‏موضع و نظر من هم بود. ‏

‎ ‎

کتابرویارویی تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(س)، (ج. 2): مجموعه مقالات و رویدادهای همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(س)صفحه 32

  • . پژوهشگر در زمینه مسائل جهان اسلام از کشور اردن
  • نحل، 120.
  • . سبأ، 24