نمادگرایی در ادبیات فارسی معاصر

نمادگرایی در ادبیات فارسی معاصر 

عبدالرضا رادفر

خلاصه ی مقاله

در این جستار پس از اشاره به گرایشهای نمادین و سمبلیک در ادبیات کهن فارسی و ارائه ی نمونه هایی از این دست، تاریخچه ای از شعر و داستان چند دهه ی اخیر ارائه می شود و در دو مبحث جداگانه، شعر و ادبیات داستانی معاصر از زاویه ی نگاه نمادین پدیدآورندگان آنها به ذکر نمونه هایی مورد بررسی قرار می گیرد.

 

«نماد» و دنیای پیچیده ی آن ویژه ی انسان است. در حقیقت رمز و نماد، شانه به شانه ی آدمی حرکت داشته و همواره با رویکرد های رشد یافته ی تکامل بشر و اندیشه اش پیش رفته است. به زبان دیگر هویت تکامل یافته ی بشر با گسترش رمزپردازی هایش همخوانی دارد و طبیعی است که گفته شود «فرایند نمادسازی نزد انسان از کودکی تا بزرگسالی، با فرهنگ پذیری، به تدریج نضج و قوام می یابد[1] زیرا نماد شاخصی است از گستردگی آمال و خواسته های بشری و رنگارنگی درایت و اندیشه و دریافتهای حسی و انتزاعی او. به همین جهت «نماد سازی، ابزاری است برای تفهم و تفهیم معانی دور از ذهن[2]» و به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران «اصولاً رمز، رشته ی اتصالی است که آدمی را به منبع قدرتی (برتر) از مرتبه ی هستی وی می پیوندند.»[3]

برای رمز ویژگیهایی برشمرده اند که مهمترین آنها عبارتند از:

1 - جنبه ی عینی (محسوس و تصویری) یا دال (Signifiant)

2 - مطلوبیت آن، بدین معنی که بهترین و رسا ترین چیز برای تذکار و القای معنی دلالت بر مدلول ( Signigite) باشد.

3 - ابهام، یعنی رمز مدلول چیزی است که ادراک و فهم و دیدن و تصورش مستقیماً به طور کامل، ناممکن یا دست کم سخت و دشوار است.[4]

بنابراین ارتباط تنگاتنگ و پیچیده ی ذهن و نماد و زبان کاملاً مشخص می شود. ارنست کاسیرر معتقد است که «صورتهای نمادین، در واقع نفس فرایند خلاقیت ذهنی محسوب می شوند» هم او می گوید، «زبان پهنه ی نامگذاری نماد های صوتی و آوایی است بدین معنی که زبان، معانی مشخص و معینی به نماد های صوتی و آوایی اعطا می دارد. محسوسات و 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 209

تأثرات بی واسطه که جهانی آشفته و درهم اند وقتی روشن و مفهوم می شوند که آنها را به نامی بنامیم و به یاری اندیشه ی نمادی دریابیم.»[5]

از طرفی فرانک بالمر، زبان را یک نظام ارتباطی می داند که دو سوی این نظام دال و مدلول قرار دارند. او نماد را عنصری زبانی معرفی می کند.

همسویی زبان و ادبیات بر هیچکس پوشیده نیست و عالی ترین جلوه های اندیشه ی آدمی تسخیر جهان تصورات و معانی است که به نمادپردازی می گراید و آن را در هیأت واژه و ادبیات به ظهور می رساند. بنا به همین دلیل در تاریخ ادب جهان همیشه ادبیات نمادین از ویژگی و جایگاهی روشن و بلند برخوردار بوده و هست.

ادبیات نمادین کوششی است برای تسخیر جهان و راز های گسترده و ژرف آن و تنها سرگرمی و یا گزارشی ساده از وضع جامعه یا تاریخ معینی از انسان نیست. «کارکرد نماد در عرصه های هنر و فلسفه و دین و ادبیات و اساطیر به اوج و اعتلا می سد» و شاخص فرهنگ می شود. پس در بطن هر فرهنگ نماد های ویژه ای شکل می گیرد و گوناگونی فرهنگها، نماد های گوناگونی را بروز داده است که هر کدام از آنها کاربرد های جداگانه ای در حوزه ی فرهنگ و ادب بر دوش دارند. از طرفی چون نماد ها هرگز در هیچ دوره از زبان هنری ادبی، نمی توانند قطعیت و جزمیت داشته باشند، پهنه ی گسترده ای را در بر می گیرند.

در نمادسازی و نمادگرایی هنری و ادبی باید ارتباطهای پنهانی و دیریاب و اسرارآمیزی را جستجو کرد تا به لطیفه های نمادین دست یافت. زبان نمادین و ادبیات نمادین تلاش و کوشش می کند تا کاستی ها و دریافتهای تازه ی زبان و معنی را القاء کند. همیشه نمادها مخاطبان را به فراسوی واقعیتها و کمبودی که فرا روی ما قرار دارد سوق می دهد و در حرکت هماهنگ و منطقی خود از دنیایی مجهول به سوی دنیایی قابل تأویل و شاید آشنا حرکت می کند. نمادپردازی دور نمایی از واقعیت و حقیقت است که در ادبیات از جایگاهی در خور و سزاوار بر خوردار است.

از دیرباز تا به اکنون شاعران و نویسندگانی که به پهنای آفاق می نگریسته اند و با اندیشه  مرز های خودبینی و جزمی نگری را در نوردیده و به فراسوی تاریخ و انسان و دغدغه هایش می نگریسته اند، به نماد توجه داشته اند. در ادبیات کهنسال ایران زمین نمونه هایی بی بدیل نمادپردازی و نمادگرایی در عرصه های بسیار گوناگون می توان دید. مخصوصاً در ادبیات حماسی و ادبیات عرفانی و منظومه هایی از سنایی، عطار، مولوی و همچنین در داستان های 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 210

دلکش و رمزی نثر فارسی از جمله داستان های ابن سینا، شیخ اشراق، و بعضاً در کلیله و دمنه، مرزبان نامه و بسیاری دیگر از این آثار که نماد ها و صورتهای تمثیلی فراوانی دیده می شود. البته تمثیل صورتی فرودین از نما است، که بسیار زودیاب می باشد و بیشتر جنبه ی زودگذر دارد. نماد هایی که همیشگی و آسمانی و روحانی هستند پای را از ارتباطهای روزمره و گاه حقیر انسانی بیرون می نهند و آفاق و انفس را در می نوردند.

در آثار ارزشمند بزرگان عرفان و ادب فارسی به آشکار اشارات خود آن بزرگواران را در باب رمزی بودن آثارشان می توان دریافت. بزرگانی چون فردوسی، ابن سینا، سنایی، مولانا، عطار، سهروردی، شیخ روزبهان، بقلی شیرازی، عین القضات، شمس مغربی، حافظ، شیخ محمود شبستری و بسیاری دیگر که به نوعی از نمادین بودن زبان و نوشته ی خود سخن گفته اند. به یکی دو نمونه بسنده می کنیم:

فرودسی بزرگ و بی بدیل چنین سرود:

سخن هر چه گویم همه گفته اند             برو بوم دانش همه رفته اند ...

کزین نامور نامه ی شهریار                           به گیتی بمانم یکی یادگار

تو این را دروغ و فسانه مدان                     به یکسان، روشن زمانه مدان

از و هر چه اندر خورد با خرد                             دگر بر ره رمز معنی برد

آشکارا در می یابیم که فردوسی با نماد و رمز آشنا است و زبان نمادین و ارزش و تأثیر آن را نیک دریافته و از آغاز به نمادین بودن کار خویش واقف بوده است و از مخاطبان خویش درنگ و تأمل و درک نماد ها را انتظار دارد.

مولانا در آغاز مثنوی خود و جای جای دیگر این اثر وزین و شریف به نمادین بودن و رمزی بودن شعر خود اشاره می کند. نی نامه نماد انسان دور مانده از معشوق است و یا حافظ بزرگ که می سراید:

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست

تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

با توجه به حجم گسترده ی شعر نمادین، از دیرباز تا به اکنون، پیداست که یکی از افقهای واقعی و نفوذ کننده شعر، نماد است و فی نفسه جزو درونمایه های ذاتی شعر و ادب.

شاعر بینش مند و اهل درنگ و تعمق، سر آن دارد که در پهنه ی افقهای نوین و دنیا هایی نفوذ کند که خود را از روزمرگی رها کند و از دام کلیشه و پرده های معتاد زبان گفتار دور 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 211

بماند. شاعر اهل اندیشه ها و حس و دریافت، به کنه و عمق هستی و اشیاء و ارتباط آنها با هم می نگرد و از دنیای معتاد و شناخته شده می گذرد و در کشف شاعرانه ی خود، پای در معابری می گذارد که برای بسیاری از خوانندگان و مخاطبان رازآمیز و مبهم خواهد بود.

نمادپرازی سوای لذت هنری و مسائلی که ذکر شد به دلیل برخی فشار های اجتماعی در تاریخ اجتماعی و حیات ادبی و هنری و بویژه عرفان و تصوف این مرز و بوم رخ داده است و ریشه های نمادگرایی و رمز پردازی سوای ذوق و دریافت و حس و ارتباط روحی و معنوی با زبان فشار و تنگنای حکومتها و قدرتها و یا جریانهای سیاسی و ادبی و اجتماعی و گروهی و دینی بوده و پرداخت به رمز و نماد نیز نوعی حصار و تور نامریی برای بیان عقیده و اندیشه بوده است.

به هر حال در ادب گذشته ی فارسی نمونه های متعالی فراوانی از نثر و شعر در نمادپردازی و نمادگرایی وجود دارد. که با تقسیم دوره های ادب فارسی حداقل بنابر محور زمان شکل گیری جریانهای عقیدتی و سیاسی و مذهبی، شیوه ها و یا منش های نمادگرایانه ی هر دوره مشخص خواهد شد و دلایل آنها نیز روشن می شوند.

اما در دنیای معاصر و مناسبات نوین اجتماعی ایران و ارتباط آن با جهان و همچنین ورود فرآورده های گوناگون جهانی از لحاظ گسترش ارتباطات، نشریات، سینما، تلویزیون و چه از لحاظ مسائل اقلیمی، اجتماعی، هنری و ادبی نیز گردیده و طبعاً نویسندگان نیز به این دیدگاه دل مشغول گردیده اند. از طرف دیگر وضعیت انقلاب مشروطه و بعد حکومت رضاخان و فرزندش و پی آمدهای آن و همچنین تأثیر و نقش ادبیات ترجمه ای بر ادبیات ایران، می توان با دیدگاهی دقیق و کارشناسانه و تعیین معیار ها و ارزشهای هر دوره ساخت ادبیات معاصر را از جنبه ی پردازش نماد و یا انگیزه های نمادپردازی و یا عدم آن مطالعه کرد.

بیشتر نماد پردازی را زایچه اندیشه ی آدمی و دوره های گوناگون حیات هنری، فلسفی، دینی، اجتماعی، معرفتی و حکومتی او معرفی کردیم، اگر هر کدام از این رویکرد ها را در زمان معاصر بررسی کنیم و نقش هر کدام را در ادبیات جستجو کنیم، به طور خلاصه این نتایج به دست می آید:

1 - از نظر هنری نمادی که چونان گذشته در بردارنده ی روح هنری ایرانی باشد – مثل نماد های اسطوره ای فردوسی و اسطوره های مذهبی، مولانا و سنایی – ملاحظه نمی شود.


کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 212

2 - از نظر فلسفی نیز در روزگار معاصر، ما نمی توانیم نماد های فلسفی مثل داستان های شیخ اشراق و یا ابن سینا داشته باشیم زیرا نویسندگان روزگار ما بیشتر داستانسرایی می کنند و در این داستان ها کمتر دیدگاههای فلسفی را می گنجانند و اگر هم تنوعی در این کار داشته اند، به قول منتقدان فلسفه بافته اند.

3 - از نظر اجتماعی نیز نماد ها آسان یاب هستند. مثل نماد مبارزه با مسائل اجتماعی نشأت گرفته از حکومت فشار رضاخانی، هرج و مرج، یأس و نا امیدی، انقلابات جهان، مکاتب فکری و سیاسی چپ و راست، روشنفکر نمایی و پیامد های حکومت محمد رضا، سانسور، مسائل آزادیخواهی و ... .

4 - از نظر دینی نیز آنچه بیشتر جلوه دارد و خود را در قالب ادبیات معاصر متجلی کرده است به نوعی اباحه گری و مبارزه با پاره ای از مظاهر دین و دوری از مناسک و یا پشت پازدن و بی خبری را می بینیم و گاه نوعی استهزاء و ریشخند و خرافه نمایی آئین ها. بعد انقلاب شکوهمند اسلامی، رویکرد پرداخت به دین پر طپش و پر توان است و دین باوری و تمسک به اسطوره ها و شخصیتها و باورهای مقدس و مذهبی به سرعت رشد می کند و حتی به شکلی تبلیغی و بعضاً شعارگونه و غیر هنری و میرا و کم سو برمی خوریم، هر چند نمونه های باشکوه هم دیده می شوند.

برای باز نمودن این مدعا به صورت بسیار موجز و خلاصه نگاهی به تاریخ ادب معاصر از مشروطه تا انقلاب اسلامی و نویسندگان و شاعران مطرح آن می اندازیم و بعضاً دیدگاههای آن را بیان می کنیم.

‏الف) شعر معاصر:‏

بر اثر انقلاب مشروطه شعر این دوره نیز همچون حرکتهای سریع مشروطه همراه با شعارهای روزمره با سرعت و تپش به پیش می رود، و مخاطبان خود را مردم عادی قرار می دهد. و به ناچار برای شعر خود «زبانی انتخاب می کند که طبقات مختلف مردم بتوانند آن را درک کنند.»[6] بنابراین دیگر شاعر مجالی برای زیبایی اندیشی و زیبایی فکری و زبانی در خور ندارد و از سنتهای لفظی گذشتگان نیز یکباره جدا می شود و با موضوعاتی تازه اما نه ادبی و زیبایی شناسانه پا به عرصه ی وجود می گذارد. از جهت درونمایه نیز شاعران هیچگونه کوششی نمی کنند و غالباً به توصیف وقایع می پردازند و جلوه هایی از زندگی و 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 213

رخدادهای آن را ترسیم می کنند و بدین ترتیب «نوعی واقع گرایی شاعرانه یا توصیف رئالیستی در شعر»[7] ایجاد می شود. این ویژگی در شعر شاعرانی چون ابوالقاسم لاهوتی، میرزازاده ی عشقی، اشرف الدین حسینی (نسیم شمال)، ایرج میرزا و فرخی یزدی مشاهده می شود.

شاعران همچنین فرهنگ عوام، مسائل سیاسی روز و اجتماعیات را غالباً بر اثرگذاری و تحریک خوانندگان خود دستمایه قرار می دهند ولی به دلیل تغییرات سریع دیدگاههای و مسیر های اجتماعی و محیط زندگی و نوجویی های شتاب زده، درونمایه ی شعر مشروطه دگرگون است و وجوه گوناگونی را نمایش می دهد. ولی به هر حال هیچ گونه جنبه ی نمادین و نمادگرایی به شیوه ی ادب گذشته در شعر این دوره دیده نمی شود.

با ظهور نیما و نشر «افسانه»، نوجویی به معنی واقعی در شعر فارسی آغاز می شود.[8] «افسانه» زبانی رمانتیک دارد، نیما بعد از یک دوره ی چند ساله، تغییر دیدگاه می دهد و به نوعی واقع گرایی هنری نزدیک می شود و بعد از آن به سوی شعر اجتماعی حرکت می کند و به تمثیل نزدیک می شود.[9] اگر چه گاه زبانی نمادین و رمزی دارد. و با انتشار «ققنوس» به زبانی کنایی از خود و شعر خود سخن می گوید. نیما و شعرش مکتبی می شود برای نوجوانان و شعر و بعد از وی شاعران جوان تحت تأثیر او طبع آزمایی می کنند.

نوعی شعر دیگر که از آن به عنوان شعر نو تغزلی یاد کرده اند با آثار شاعرانی چون دکتر پرویز خانلری، فریدون توللی و گلچین گیلانی ایجاد می شود که از جهت شعر نو غنایی در ادب معاصر، تأثیراتی بر جای گذاشته اند.

در این دوره شاعرانی چون نصرت رحمانی، فروغ فرخزاد، حسین هنرمندی و ... شعر خود را با مضامین مرگ، وحشت، غربت و تنهایی، گناه و شهوت بیان می کنند. و شاعران دیگری چون هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، محمد زهری، فریدون مشیری و سیاوش کسرایی با انتشار مجموعه های خود، دنباله روی نیما هستند و خود به تجربیاتی جدید و نوین نیز دست می یابند و راه خود را پی می گیرند.

شاملو نیز که از اثر گذارترین شاعران مطرح معاصر است با دگردیسی شعر خود و دستیابی به زبان، فرم و درونمایه ی خاص خویش، به عنوان سردمدار شاعران شعر اجتماعی امروز مطرح می شود و همراه با شور و شوق به مبارزه ی اجتماعی و حمایت از مردم روزگار خویش می پردازد و گاه در میانه راه نا امید و خسته و دلشکسته شده و به 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 214

عاشقانه سرایی روی می آورد.

در شعر اخوان نیز اگر چه فراز و فرود هایی مشهود است و در شیوه ی قدمایی نیز شعر سروده ، ولی نهایتاً در تصویر هایی که می آفریند حکایتگر یأس و پوچی و هیچی است تا جایی که درباره ی خودش می گذرد، «بگذار در دایرةالمعارف روزگار ما بنویسند هیچ پسر هیچ که هیچ جا نرفت و هیچ کاری هم نکرد. خلاصه هیچستان محض.»[10]

سپهری نیز از شاعران مطرح و صاحب سبک شعر معاصر است که با تصویرگری خلاق و قوی به دنبال راز و رمز حیات و کشف مسائل بشر است. او شاعری است بینا و اهل نظر و می خواهد «چشم باطن آدمی را بر زندگی حقیقی بازگرداند.»[11] و در شعر معاصر یکی از جنبه های شعر نو نوستالوژیک را به دست داده است[12]. در شعر سپهری «نوین رمانتیسم زلال و شفاف منعکس است. دل آزردگی او را از محیط نیز می توان دید[13].» و همچنین تمثیل و نماد مبهم در شعر سپهری دریافت می شود.

در شعر فروغ فرخزاد که یکی از شاعران مطرح معاصر است نوعی رئالیسم پویا می توان دید،«جنبه ی رئالیسمی تصاویر فروغ چشم گیر است. کتاب اول او «اسیر» در واقع سمبلی از یک حالت روانی است که در آن شخص خود را گرفتار سنتها و تعصبها می یابد که امیدی برای زندگی تجربی کامل در آن نیست. «دیوار»، دومین اثر او، وصفی را می رساند که شخص می خواهد تمام محدودیتهای سنتی را در هم بشکند. در «عصیان»، سومین کتابش، ساده ترین و عمیق ترین مضمون کشف شده ی هویت انسانی و هویت شیطانی را و مسأله بنیادی فلسفی اختیار و اجبار را عرضه کرده است. در «تولدی دیگر» چنین می نماید که شاعر رشد یافته و خود را از تمام نیش و نوشها تکانده و به نوعی وحدت و یگانگی و سعادت ابدی چنگ زده.»[14]

بسیاری از تصاویر اشعار موفق فروغ سمبولیسم اجتماعی است و در حقیقت نمادپردازی می کند. او این گونه تصاویر را آگاهانه انتخاب می کند. در این باره خود می گوید: «شعر مرز پر گهر (خود) یک اجتماعی است اگر نمی تواند حرفهای جدیدش را با فریاد بگوید لااقل با شوخی و مسخرگی می تواند بگوید.[15]» و این تصاویر و زبان همگی «حاصل دریافت ذهنی او و تجربه ی عاطفی و صور خیال اوست.[16]» دکتر شفیعی کدکنی (م.سرشک) نیز از شاعران صاحب سبک معاصر است که با غزل شروع می کند اما خیلی زود از غزل فاصله می گیرد و در مسیر سبک خویش قرار می گیرد و با طبیعت که مظهر شعر 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 215

اوست دنیایی شاعرانه ایجاد می کند. اگر چه «طبیعت برای شفیعی حالت تمثیل دارد و طبیعت را با انسان در می آمیزد و حالتی سمبلیک ارائه می دهد[17]» او در مجموعه ی «در کوچه باغهای نیشابور» رسالت اجتماعی خود را ابراز می دارد و بعد هم نوعی تم حماسی در اشعار مجموعه ی «از بودن و سرودن» او دریافت می شود. به طور کلی شعر شفیعی طبیعت را سمبل زندگی بیان می کند. شفیعی در مجموعه ی «بوی جوی مولیان» به شعر نمادین و سمبلیک توجه بیشتری نشان می دهد.

به طور کلی می شود گفت که شعر معاصر، کمتر از نمادپردازی بهره برده و نسبت به شعر کهن و آثار نمادین و سمبلیک گذشتگان و بزرگان ما به هیچ وجه نمادین و رمزی نیست.

‏ب)نثر و داستان نویسی معاصر:‏

در نثر و داستان و رمان نویسی معاصر حرکت های دیگری آغاز شده و سیر داستان نویسی و رمان نگاری همچنان با شتاب در حرکت خویش رو به جلو گام بر می دارد. به طور کلی به نوعی می توان با توجه به وضعیت خفقان آور رضاخانی و بر اثر دگردیسی سیاسی و اجتماعی و منظر فرهنگی این دوره گفت که بیشتر دغدغه های نویسندگانی تحقیقات تاریخی و ادبی و ایران شناسی و پرداختن به زبان پاک و نوعی مبارزه با غرب زدگی و یا داستان هایی با موضوعاتی از جریانهای روزمره ی زندگی اجتماعی آن دروه است. بنابراین در این زمان ادبیات نمادین اصلاً در کار نیست و از اواخر حکومت رضاخان که گسیل شدگان به فرنگ به ایران باز می گردد منظر های نوینی را به معرض دید ملت و فرهنگ این مرز و بوم می نمایانند و با توجه به دریافتهای جهان آن روز موجب نوعی تحول دریافت جامعه و فرهنگ و ادبیات می شوند.

مرام های نوین مسلکی و سیاسی با مایه های جهان وطنی و برخورد با استعمار در داستان هایی این دوره کاملاً آشکار است ولی بی بهره از پرداخت نمادین در آنها و در دوره ی حکومت محمدرضاخان یعنی از دهه ی بیست به بعد که شکل سیاسی و اداری و دیدگاههای حکومتی ایران دگرگون و دیوان سالاری حاکم می شود، ادبیات نیز دستخوش قرار می گیرد، و بیشتر نگاهش انتقادی و اجتماعی است و تلاشی بومی نگر همراه با «گرایشهای جهان وطنی[18]» دارد که دستمایه ی بسیاری از نویسندگان دهه های 20 و 30 می باشد. به طور کلی «جستجو گری» را می توان گرایش عمده ی هنرمندان این دوره دانست.»[19]


کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 216

درونمایه ی ادبیات داستانی ایران بیشتر محصول «دگرگونی اجتماعی و رشد گروههای روشنفکری است و از سوی دیگر نتیجه ی بسته شدن راه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی[20] است». با این وجود در عرصه ی آفرینش ادبی پیشرفتهایی مشاهده می شود که گاهی شاهد درخشش بی نظیر در این زمینه هستیم و گاه پوکی و پوچی و یا تز های سیاسی و عقیدتی را مشاهد می کنیم.

سانسور محمدرضایی در مبارزه با خلاقیتهای ادبی و فرهنگی و یورش سال 51 آنها به کتابخانه ها و دستگیری ناشران و کتابفروشان و جمع آوری کتابها و ممنوع القلم شدن بسیاری از نویسندگان، همگی زمینه ای مناسب برای مبارزه با این برخورد های آشکار ایجاد می کند، نه خلق آثار رمزی و نمادین از نوع گذشته ی ادبی ایران. اگر رمز و نمادی هم باشد بیشتر جنبه ی سیاسی دارد و بعضاً مشخص و تکراری و با عناصر زودیاب و قابل درک و همین رکود ادبیات در روزگار پهلوی دوم «موجد نوعی بی هویتی در آثار ادبی می شود.»[21]

در چنین آشوب فرهنگی یک نسل از نویسندگان پا به عرصه وجود گذاشتند که «بی چراغ به راه افتادند»[22] و می خواستند از پیله های رمانتیک بگریزند و بر اساس تجربه ی شخصی خود انتخاب کنند، اما چون آشنایی گسترده ای با فرهنگ بومی خود نداشتند، گرفتار تقلید کورکورانه از ادبیات باب روز کشور های پیشرفته شدند.»[23]

به همین دلیل نویسندگان داستانی ما در این گرداب راه خود را نیافتند و بیشتر در حال گذران خودیابی و محیط شناسی هنری و فرهنگی خویش گردیدند و از طرفی چون اهل ادب در اوج فشار تحولها و تجربه ها سیر می کنند، عرصه ی نماد و نمادگرایی به شیوه مرسوم در ادب گذشته خالی است. اگر کوشش هایی نیز در ارتباط با پرداخت به آفرینشهای ادبی جامعه مداری و جامعه نگاری انجام یافته است، این تلاشها در نوشتن و ادبیات و خلق آثار داستانی باعث نوعی تعبیرها و رمزهای سیاسی زودیاب و آسان فهم شد. بیشتر «داستان ها به پیامهایی رمزی مبنی بر شدت اختناق و تحمل نا پذیر بودن وضعیت موجود تبدیل گردید که در آنها مسائل پیچیده ی اجتماعی با نوعی ساده انگاری بیان می شود»[24] که قسمت اعظم این نوع ادبیات را اجتماع نگار های شتابزده نامیده اند و به راستی نامی است در خور و شایسته به دلیل شتاب در آفرینش ادبی و دوری از جهان بینی و هستی شناسی و تعمق در چیستی انسان، جهان و خدا.

آثار این دوره اغلب سردرگم و دور از ساخت یکسان است و از جهت زبان و درون مایه 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 217

در مجموع «سبب سوق دادن جوانان به سوی نوعی آسان پسندی ادبی و اجتماعی می شوند.»[25]

بعد از این گزارش ساده و اجمالی حال می پردازیم به گزارش دیگر از نویسندگان و دیدگاههای آنان به این امید که در عین ایجاز و فشردگی بتوانیم عدم نمادگرایی را در داستانسرایی امروز ایران معرفی کنیم.

1 - بزرگ علوی از جمله نویسندگانی است که از انسانهای دور مانده از وطن و کسانی که در زندانها پیر وشکسته شده اند و یا در قتلگاه ها جان سپرده اند می نویسد، و خود در ناکامی و نامرادی دست و پا می زند و با تم و ریتم داستان های پلیسی و با بیانی تصویری و گاه رویکردی تاریخی با گرایشی رئالیسمی و رمانتیکی قلم پردازی می کند.

2 - محمد علی جمالزاده در خارج از ایران چهره ی پیشین خود در داستانسرایی را می نمایاند و در تقدم و نگرش به داستان نویسی از فضیلت مقدم بودن برخوردار است.

3 - محمود اعتماد زاده، «به.آذین» نی با تجربه های گوناگون ادبی به داستان و باز آفرینی های فولکلوریک و ترجمه و خاطره ی زندان و رمان عاشقانه و نهایتاً به نوعی نمادگرایی انتزاعی می پردازد.

4 - صادق هدایت با خلق آثاری که آمیزه ای از عرفان و فلسفه، طنز و انتقاد اجتماعی است با دقت بر بافت بیرونی قصه، یعنی زبان، زمینه ای برای داستان نویسی نوین ایجاد کرد. در بعضی از آثار وی آداب و رسوم عوام و فرهنگ و تحقیق ادبی نیز مشاهده می شود، اگر چه در پاره ای از آثارش به رئالیسم مایل به رمانتیک روی کرده است ولی در «بوف کور» که شناخته ترین و مهمترین اثر او است، داستانی سور رئالیستی به وجود آورده است که با همین اثر عده ای را به دنبال خود کشاند و نوعی ادبیات «بوف کوری» ایجاد کرد. از طرف دیگر می توان «بوف کور» او را تمثیلی و نمادی از خویشتن هدایت، دنیای اطراف هدایت و وطن هدایت دانست.

5 - صادق چوبک با آثار تلخ، توصیفی و بومی خود بویژه با «تنگسیر» که «مرثیه ای بر نابودی ارزشهای گرانمایه ی گذشته است» به نوعی نمایش بی پروا دست می زند و یک «درگیری فردی با جامعه ی نامناسب را همراه با «آرزویی نوستالژیک»[26] ترسیم می کند. او در آثار دیگرش «سنگ صبور»، «چراغ آخر» و «روز اول قبر» به جنبه های پست و زشت انسانی می پردازد و «در همین گندنمایی ها است که چوبک درگیر یکسونگری ناتو رئالیسمی 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 218

چرک می شود.»[27] اگر چه در تصویر ها و توصیف واقعیات گاه رئالیستی افراطی به نظر می رسید.

6 - ابراهیم گلستانه با پرداختن به «آفرینش داستان های خاطره ای، تمثیلی، تصویری، ذهنی پرداخته است.»[28] و گاه با ستایش از خویش و دقت بر شیوه ی نگارش زیبا به پیش می رود تا بتواند به نثر موزون، زیبا، و همسنگ با ساخت داستان دست یابد و در بعضی از داستان هایش به مفهومی سمبولیک و نمادین می ر سد «سمبولیزم شاعرانه اما بی تکلف و روان.»[29]

7 - بهرام صادقی در آثارش مخصوصاً در آثار معروف خود «ملکوت» و «سنگر و قمقمه های خالی» وضعیت اجتماعی زمان خود را می نمایاند و «هیچ کس دقیق تر از او روحیات بقایای هزیمت یافتگان یک شکست بزرگ سیاسی را تصویر نکرده است.»[30]

8 - جلال آل احمد با آن همه دغدغه و گستردگی در عرصه ی ادبیات تأثیری قوی بر روند ادب معاصر می گذارد. او در «داستان های زندگینامه ای (مجموعه ی پنج داستان) نشان دهنده ی اوج خلاقیت هنری»[31] خویش است که «با واقعیتی هنرمندانه رویدادهای داستان، معانی تمثیلی درباره ی سرنوشت بشر نیز می یابند.»[32]

اگر چه آل احمد پرچمدار مبارزه علیه غرب زدگی و روشنفکری است، در عین حال او یک مترجم نظریه پرداز، مبارز سیاسی و منادی بازگشت به خویش است که سبک جدیدی در نثر فارسی معاصر ایجاد کرد. سبکی که بی نصیب از تقلید مدرن از نثر اولیه ی پارسی هم نیست.

9 - هوشنگ گلشیری نیز با «طرح ابهام آمیزی، زمانها و حوادث و مناظر را در هم می ریزد و با یکدیگر تداخل و تداعی می کند»[33] او در «شازده احتجاب» به گذشته رجعت می کند «گذشته ای که در اکنون حضور می یابد.»[34]

10 - غلامحسین ساعدی (گوهر مراد) که نویسنده ای است پرکار و سخت کوش با آثار فراوان در زمینه های داستان نویسی، نمایشنامه نویسی و تک نگاریهای اجتماعی و اقتصادی، به نوعی رئالیسم دست می یابد که ویژه ی اوست. داستان هایش مایه ی اقلیمی دارند. «رئالیسم ساعدی با طعمی از وهم و هراس در آمیخته است.»[35]

11 - صمد بهرنگی در قصه هایش به دنبال دستیابی به نوعی زندگی دگرگون برای قهرمانانش است «همه ی قهرمانان آثار بهرنگی وضع موجود را نفی می کنند و به جستجوی 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 219

زندگی های متفاوت با زندگی متداول بر می آیند.»[36]

او در «ماهی سیاه کوچولو» به زبانی تمثیلی نه نمادین نزدیک می شود، «تمثیلی در ارتباط با گذار از کودکی به سوی آگاهی.»[37]

12 - محمود دولت آبادی که تبلور هنری یک دوره از داستان نویسی است، با رویکردی ویژه ی خود تابلو های هنرمندانه ای از روستا را با تمی یکسان در تمامی داستان هایش تصویر می کند. «او چهره پرداز قدرتمند زندگی و طبیعت روستایی است و گاه در توصیف زندگی شهری به گردابی ناتورالیستی در می غلتد.»[38]

داستان های دولت آبادی پر تپش و پر طنین است و «کلیدر» و «جای خالی سلوچ» از آثار ماندگار رمانهای اجتماعی ایران است.

13 - احمد محمود نیز در بعضی از داستان هایش به مضمونهای تمثیلی نه نمادین پرداخته است. او در مجموعه ی «پسرک بومی» بیشتر اجتماع زمان خود را نمایانده است و در رمان تاریخی «همسایه ها» در سطح زیبایی شناختی موضوع را پرورش می دهد.

14 - نادر ابراهیمی؛ منتقدین آثار او را فاقد نظمی استوار و منطقی می دانند. در بیشتر داستان هایش همانند دیگر نویسندگان آن روزگار راوی شکست و نومیدی و یأس سالهای پس از کودتا است ولی گاهی در آثار ابراهیمی جنبه های آموزشی و اخلاقی همراه با نثری آهنگین و شاعرانه و دور از نمادپردازی وجود دارد.

15 - جمال میر صادقی نیز به نوعی طبیعت گرایی و روی در گذشته کردن را ادامه می دهد ولی در «مجموعه ی دوالپا» سال 1365 عناصر طبیعت را چون نمادی از زندگی انسان به کار می گیرد تا به نوشته ی خود کلیتی اجتماعی ببخشد.»[39]

16 - جواد مجابی «با دستیابی به شکلی خام از عرفان زدگی و جذبه های عارفانه متمایل به نوعی جنبه های سوررئالیستی می شود.[40]»

با توجه به گزارشهای اجمالی از ادب گذشته و ادب معاصر و تعاریفی که از رمز و نماد آورده شده، ادب معاصر تا روزگار انقلاب شکوهمند اسلامی بهره ای از نماد های ماندگار ندارد. اگر چه در نوع پرداخت، خود ادبیات گرانسنگ معاصر شعر و نثر و داستان، فرزند خلف ادبیات کهن ایران است و در نوع خود ماندنی و شکوهمند و رشک برانگیز. اما ادبیات انقلاب اسلامی مبحثی جدا می طلبد که به آینده واگذار می شود.

 

 *  *  *

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 220

منابع و مآخذ

1 - حسن عابدینی، صد سال داستان نویسی در ایران، ج 2، انتشارات تندر، چ دوم، 1369

2 - جلال ستاری، نماد و نمایش، نشر توس، چ اول، 1374

3 - محمد علی سپانلو، نویسندگان پیشرو ایران، انتشارات نگاه، تهران 1366

4 - محمد حقوقی، شعر نو از آغاز تا امروز، ناشر هدایت، چ هفتم، 1369

5 - تقی پورنامداریان، تاملی در شعر احمد شاملو، انتشارات آبان، چ اول، 1357

6 - دکتر حمید زرین کوب، چشم انداز شعر نو فارسی، توس، تهران، 1358

7 - کاظم سادات اشکوری، قاصد روزان ابری، بزرگمهر، چ اول، 1366

8 - جلال ستاری، مدخلی بر رمز شناسی عرفانی، نشر مرکز، چ اول، 1372

9 - کورش صفوی، نگاهی تازه به معنی شناسی، نشر مرکز، چ اول 1366، تهران

10 - سهراب سپهری، یادنامه ی باغ تنهایی به کوشش حمید سیاهپوش، انتشارات اسپادانا، تهران، چ اول، 1372

11 - مرتضی کاخی، روشن تر از خاموشی، انتشارات نگاه، 1369، چ دوم

12 - یعقوب آژند، ادبیات نوین ایران، امیر کبیر، 1363، چ اول

13 - دکتر غلامحسین یوسفی، چشمه ی روشن، انتشارات علمی، چ اول

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 221

پی نوشتها

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 222

  • - جلال ستاری، مدخلی بر رمز شناسی عرفانی، نشر مرکز، چ اول، 1372
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - کورش صفوی، نگاهی تازه به معنی شناسی، نشر مرکز، چ اول، 1366
  • - جلال ستاری، مدخلی بر رمز شناسی عرفانی، نشر مرکز، چ اول، 1372
  • - دکتر حمید زرین کوب، چشم انداز شعر نو فارسی، توس، تهران، 1358
  • - همان
  • - سیروس طاهباز، دفتر های زمانه، 1370
  • - دکتر غلامحسین یوسفی، چشمه روشن، علمی
  • - مرتضی کاخی، روشنتر از خاموشی، آگاه، چ دوم
  • - غلامحسین یوسفی، چشمه روشن، علمی
  • - یعقوب آژند، ادبیات نوین ایران، امیر کبیر، 1363، چ اول
  • - حرفهایی با فروغ، انتشارات مروارید، 1355
  • - غلامحسین یوسفی، چشمه روشن، علمی
  • - دکتر حمید زرین کوب، چشم انداز شعر نو فارسی، توس، تهران، 1358
  • - حسن عابدینی، صد سال داستان نویسی، ج2
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - محمد علی سپانلو، نویسندگان پیشرو ایران، نگاه، تهران، 1366
  • - همان
  • - همان
  • - حسن عابدینی، صد سال داستان نویسی، ج 2
  • - همان
  • - محمد علی سپانلو، نویسندگان پیشرو ایران، نگاه، تهران، 1366
  • - حسن عابدینی، صد سال داستان نویسی، ج2
  • - همان