فاصله ی زیبا شناسی در منظومه های حماسی دوره ی انقلاب اسلامی

فاصله ی زیبا شناسی در منظومه های حماسی دوره ی انقلاب اسلامی

محمد صادق بصیری

خلاصه ی مقاله

در این جستار کوشش شده است پس از تبیین مرز حماسه و تاریخ، چگونگی تلفیق آثار با استفاده از فاصله ی زیبا شناسی در منظومه های دوره ی انقلاب اسلامی بویژه در اشعاری که با تأثیر از شخصیت ملکوتی امام راحل(س) سروده شده اند، از دو رویکرد هنری و بلاغی مورد بررسی قرار گیرد.

هر نوع از انواع ادبی، ماده ی خاصی دارد که اگر از خارج از ذهن گرفته شود محدود است ولی اگر از ذهن بتراود، بی انتهاست؛ مثلاً منظومه های تغزلی را به مقتضای حال و مقام و در هر زمان می توان سرود و در آنها مضمونی تازه و فکری جدید آفرید ولی منظومه های حماسی که حول محور خاصی سخن می گویند، چنین نیستند. زیرا حماسه زمینه ی قبلی می خواهد و این زمینه ها معمولاً مورد استفاده ی گویندگان پیشین قرار گرفته است؛ مثلاً اگر کسی قریحه ای چون فردوسی و اطلاعاتی حتی پیش از او داشته باشد، باز نمی تواند شاهنامه ی فردوسی را خلق کند؛ زیرا فردوسی موادی را که در اختیار داشته است، پس از پروراندن در کوره ی ذهن و عاطفه به تصویر کشیده است.

برخی بر این باورند که منظومه های تاریخی و حماسی مرز مشخصی ندارند و همانگونه که فردوسی تاریخ سروده است آنها نیز می توانند، تاریخ را منظوم کنند؛ بنابراین بعد از فردوسی عده ای به تاریخ سرایی روی آوردند و نظم تاریخ رواج یافت ولی هیچکدام از این تاریخ سرا ها موفق نبودند. حبیب اله نوبخت در شاهنامه ی خود از ماجرای خلقت شروع کرده و حدود بیست هزار بیت سروده است ولی سروده ی او هیچگاه رنگ شاهنامه ی فردوسی را ندارد؛ از این رو شاهنامه ی نوبخت دست نخورده در کتابخانه ها باقی مانده است و شاید بسیاری از پژوهشگران ادبیات ما نیز با این اثر آشنا نباشند، شاهنامه ی فتحعلی خان صبا با حدود پنجاه هزار بیت – که اتفاقاً از نظر لفظ نیز در خور اهمیت است - هرگز در بین آثار منظوم فارسی اهمیتی نیافته است؛ زیرا او تاریخ را تدوین کرده است.

پادشاهان و امیران نیز اغلب به همین اشتباه دچار بوده اند. آنها خیال می کردند که اگر 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 45

سرگذشتشان منظوم شود، مثل داستان کیخسرو خواهد شد؛ بنابراین شاعران دربار خود را به این امر تشویق می کردند. ولی آنچه مسلم است از این طریق ماندگار نشدند. دلیل اصلی عدم توفیق چنین گویندگانی در این جمله نهفته است که: «حماسه، تاریخ ملی است ولی تاریخ سلسله ی رویداد ها نیست.»

اما آیا سلسله ی رویداد ها را نمی توان جاودانه ساخت؟ و راز ماندگاری بعضی از رویداد های تاریخی در میان آثار ادبی چیست؟

ماندگاری تاریخ و جاودانگی بعضی رویداد ها در ذهن و زبان مردم، معلول علل بسیار و دلایل بی شماری است که می توان آنها را به دو دسته ی عوامل ساختاری و محتوایی تقسیم کرد؛ مثلاً دلیل اصلی ماندگاری حادثه ی بزرگ عاشورا درونمایه ی غنی و محتوای بلند آن است که پس از گذشت قرنها، لایه های تاریخ آن را نپوشانده و تعاقب نسلها نه تنها آن را فراموش نکرده، بلکه بر رونق آن افزوده است و از طرف دیگر، همین حادثه را بسیاری از گویندگان به شیوه های مختلف بیان کرده و به تناسب ساختار زبان و سبک بیان خود توانسته اند بخشی از این حادثه ی بزرگ را در ظرف کوچک زبان بگنجانند.

در ثبت حوادث انقلاب اسلامی و سیره ی زندگی و منش و شخصیت بنیانگذار عظیم الشأن آن نیز تا کنون آثار زیادی آفریده شده است؛ عظمت و غنای درونمایه ی این تاریخ نیز بر کسی پوشیده نیست. به طوری که می توان گفت تا کنون محققان و مورخان و نویسندگان و شاعران با همه ی کوشش خود نتوانسته اند آن همه بزرگی و غنا را «کما هو حقه» به ثبت برسانند. موفقیت نسبی شاعران متعهد و صاحبان ذوق پس از انقلاب، در ثبت حوادث، به عوامل و عناصر متعددی بر می گردد که ما به یکی از آنها یعنی «فاصله ی زیبا شناسی[1]» - که یکی از عناصر قابل توجه در سبک ادبیات انقلاب اسلامی است - می پردازیم. این اصل، که به «فاصله ی هنرمندانه[2]» یا «فاصله ی روانی[3]» نیز تعبیر می شود با دو رویکرد «هنری» و «بلاغی» در منظومه های حماسی دوره ی انقلاب اسلامی قابل بررسی است.

‏الف) رویکرد هنری‏

حوادث و رویداد هایی که در منظومه های حماسی دوره ی انقلاب اسلامی مطرح می شود، به گونه ای است که اجزای آنها گاهی نزدیک و گاهی دور از ذهن تحقق می یابد و این فواصل 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 46

همچون رابطه های سینوسی، ذهن شنونده را با خود به نوسان وامی دارد. گوینده ی این تاریخ بخوبی دریافته است که کدام فاصله برای موضوع کارش مناسب تر است این فاصله را نمی توان یاد داد و دقیقاً بستگی به ذوق هنری گوینده دارد. به همین دلیل است که از آن به عنوان «فاصله ی هنرمندانه» نام می برند. چون به خصوصیت ها و خصلت های هنرمند بستگی دارد.

به چند بیتی از مثنوی «پاییز لاله ها[4]» اثر احمد عزیزی توجه می کنیم:

... ای شریک عاشقان در شهد وصل

                                          نینوای خسته ی رجعت به اصل

رهبر تصنیف سوز و ساز ما

                                             پیر آئینی ترین آواز ما

عشق تو دشت شقایق پرور است

                                             خانه ی تو هفده شهریور است

بهر تو رنج قرون بردیم ما

                                           پانزده خرداد خون خوردیم ما

چون غم تو مرجع تقلید شد

                                           پس عدالت در نجف تبعید شد

سایه بان دجله و زمزم تویی

                                          وارث خون، وارث آدم تویی

در این ابیات ملاحظه می شود که هنر گوینده صرفاً نقل رویداد نیست بلکه بیان رویداد به شیوه ای پر معناست که توجه خواننده و شنونده را جلب کند. گوینده ی خوب این ابیات می خواهد شنونده اش در عمل رویداد سهیم باشد اما نه آن قدر که خودش را در واکنشهای عاطفی فراموش کند. او شنونده را وا می دارد که فکر کند و تقریباً همزمان با فکر کردن، رویداد را حس نماید. اگر فاصله ی بین او – شنونده - با رویداد بیش از اندازه باشد، نمی تواند در احساس آن شرکت جوید و  اگر این فاصله بیش از اندازه نزدیک باشد شنونده نمی تواند به محتوای عمل فکر کند. این فاصله را فاصله ی زیبا شناسی می گویند که با کانون زاویه ی دید ارتباط نزدیکی دارد. آوردن ترکیباتی مثل؛ شریک عاشقان در شهد وصل، نینوای خسته ی رجعت به اصل، دشت شقایق پرور، سایه بان دجله و زمزم و وارث خون و وارث 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 47

آدم، فاصله را دور و ترکیباتی مثل؛ هفده شهریور، پانزده خرداد، مرجع تقلید و تبعید در نجف، فاصله را نزدیک می کنند. فاصله ی زیبا شناسی در اینگونه حوادث فاصله ی مطلوبی است که در آن چشم انداز رویداد بنا می شود و در  این چشم انداز، شاعر هنرمند می کوشد که شنونده اش نه دور بایستد و به رویداد ها نیندیشد، و نه در رویداد ها غرق شود و از کم و کیفش چیزی نفهمد.

نکته ی دیگر در رویکرد هنری به این منظومه ها، صحنه پردازی آنهاست که باز به فاصله ی زیبا شناسی مربوط می شود. اغلب گویندگان موفق تاریخ انقلاب اسلامی به منظور آنکه ما را به دیدن وا دارند، آمیزه ای از «صحنه ی فراخ منظر[5]» و «صحنه ی نمایشی[6]» را به کار می برند. صحنه ی فراخ منظر به ما چشم اندازی پهناور ارائه می دهد و صحنه ی نمایشی، منظره ای را از نزدیک و متمرکز پیش چشم ما می گذارد. صحنه ی فراخ منظر به تعبیر ادبی به معنای همه ی آن چیز هایی است که دیده می شود؛ به بیان دیگر تصویر متراکم چشم اندازی همه جانبه است.

در منظومه های حماسی دوره ی انقلاب اسلامی، ماجرا هایی که با صحنه ی فراخ منظر روایت شده اند، اغلب با شرح و توصیف همراه اند که در عین حال به بر قراری «فضا و رنگ» و «لحن» در ماجرا نیز کمک می کند. به طور کلی، صحنه ی فراخ منظر، اغلب برای جنبه های عام و عمومی به کار برده می شود.

به چند بیت از قصیده ی «سالار عصر غیبت[7]» از حمید سبزواری توجه کنیم:

نه در پارسایی به گیتی نظیرش    نه در نیک رایی به عالم بسانش

نه در نقشبندی کسی هم طرازش     نه در هوشمندی کسی هم عنانش

   به رفتار او سیرت قهرمانان            نمایشگر خصلت قهرمانش

به گفتار او فصحت نکته دانان         نماینده ی خاطر نکته دانش

عیان در جبینش شکوه زعامت      چو روح امامت که اندر نهانش

نباشد امام زمان لیک خوانم       در ایام غیبت امام زمانش ...

ملاحظه می شود که در صحنه پردازی فراخ منظر، فضای مورد نظر گوینده، فضایی بلند و دور است. درست مانند فیلمبرداری که می خواهد راهپیمایی مردم را در خیابان فیلمبرداری کند؛ اگر فیلمبردار در پنجره ی بالای ساختمان بلندی جای گیرد و از حرکت مردم در خیابان فیلم بر دارد، چشم اندازش وسیع و از بالاست. حال اگر بخواهد ما نیز از نزدیک شاهد 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 48

راهپیمایی باشیم و از احساسات مردم با خبر شویم از پنجره ی ساختمان پایین می آید و عدسی دوربین را بر صورتهای اشخاص یا قیافه ی گروهی از آنان میزان می کند. این صحنه ی پایین و نزدیک، صحنه ی نمایشی است.

منظومه های حماسی دوره ی انقلاب اسلامی در ثبت وقایع، بار ها به صحنه پردازی نمایش نیز رو می آورند و جزئیات را به دقت ترسیم می سازند. قلم نگارنده در صحنه پردازی نمایشی، ثبت کننده ی لحظه های خاص است که دیگر تکرار نمی شود؛ مثلاً در شعر «قطره و اقیانوس[8]» سروده ی افشین علاء به این نوع صحنه پردازی نزدیک و عاطفی پرداخته شده است:

دیدنش فتنه ها به دل می کرد             صورتش ماه را خجل می کرد

گر که می دید روی او، بی شک        گل سرش را به زیر گل می کرد

آفتابی که در نگاهش بود              چشم خورشید را خجل می کرد

گریه یا خنده اشک یا فریاد                  با نگاهش مرا دودل می کرد

او چو خورشید بود و من فانوس               حالت قطره بود و اقیانوس

تا که لب را به گفته وا می کرد           شور و حالی دگر به پا می کرد

چشم دل باز کردم و دیدم                   تار و پودش خدا خدا می کرد

او همان آفتاب تابان بود                 یا که چشمان من خطا می کرد؟

مولوی هم اگر در آنجا بود                    دامن شمس را رها می کرد

او چو خورشید بود و من فانوس              حالت قطره بود و اقیانوس

این نوع روایتگری – که ما به آن صحنه پردازی نمایشی تعبیر می کنیم - ثبت لحظه هایی است که تکرار نمی شوند. در حالی که در تکه های روایتگری عام و فراخ منظر، حکایت از تداوم و تکرار است، توصیفی است همه جانبه و فراگیر که آنی و موقتی نیست. فاصله های هنرمندانه در منظومه های حماسی دوره ی انقلاب اسلامی، اصولاً در کنار هم می آیند و همدیگر را کامل می کنند و گاهی آن قدر صحنه های دور و نزدیک به هم گره می خورند که شاید نوعی تصویر گری خاص ادبیات انقلاب را ایجاد کنند – که در جای خود قابل بررسی است - مثل این بیت شهریار:

      دل و جان همه مردم پر از نقش تو جانانه است

                                           جلو خان ها بیفروزی و سر در ها بیارایی[9]   


کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 49

‏ب)رویکرد بلاغی‏

منظور از رویکرد بلاغی، بررسی عناصری از علوم بلاغی است که گوینده با استفاده از آنها توانسته است فاصله ی زیبا شناسی را رعایت کند. برای هر کدام از موضوعات علوم بلاغی شواهد خوبی می توان در این منظومه ها به دست داد ولی برای رعایت اختصار، فقط 3 موضوع از علوم معانی و بیان و بدیع ذکر و بررسی می شود:

‏1)تعظیم مسندالیه به قرب و بعد (در علم معانی):‏

پژوهندگان علم معانی می دانند که گاهی ایراد مسندالیه به اشاره ی قریب و بعید برای بیان حال وی در دوری و نزدیکی نسبت به ساحت خطاب نیست، بلکه غرض تعظیم یا تحقیر است. گویندگان دوره ی انقلاب اسلامی نیز در تصویر گری های مختلف بویژه برای بیان عظمت ها، غرض خود را در هر یک از روایات به جهت و اعتبار تعظیم مسندالیه متکی می سازند و فهم این اعتبارات را به عهده ی ذوق سلیم می گذارند که به یاری قراین، آنها را درک کند.

تعظیم به قرب از این لحاظ است که چیزی که در نظر کسی قدر و اهمیت داشته باشد چون غالباً مطمح نظر و مورد توجه و عنایت او قرار می گیرد، مثل این است که به او نزدیک است؛ بنابراین ممکن است نزدیک سازی موضوع به ذهن شنونده، حاکی از رفعت شأن و علو قدر مشار الیه در نزد گوینده باشد. به زبان ساده اینکه شنونده حس می کند روایت ها و قهرمانان آنان به او نزدیکند، در قلب او جای دارند و موجبات بروز احساسات و عواطف او را همانند بهترین نزدیکانش فراهم می کنند؛ مثلاً چند بیت از قصیده ی «بوی خوبی[10]» اثر نصرالله مردانی:

بوی گندم بوی باران می دهی           بوی عطر تازه ی نان می دهی

بوی دریا بوی ساحل بوی موج        بوی ابر و باد و طوفان می دهی

بوی آهنگ درای کاروان                  بوی آتش در زمستان می دهی

بوی پرچین های پرچین تمشک          بوی کشت نوبهاران می دهی

بوی شبنم روی برگ پونه ها            بوی دشت سبز ریحان می دهی

بوی شب بو در پگاه کوهسار            بوی میخکهای خندان می دهی

بوی کندو های شیرین عسل                  بوی گلهای بیابان می دهی

بوی شیر تازه دوش میش ها           بوی آب مشک چوپان می دهی...


کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 50

و تعظیم به بعد؛ بدین معناست که گاهی مسندالیه را نظر به رفعت شأن و علو مرتبه اش در منزله ی بعید قرار داده، آنگونه او را وصف می کند که شایسته ی حریم گرفتن و ستودن شنونده باشد:

          هلا نسیم سبک خیز، ای برید سحر

                                           پیام تهنیت از ما، بر آن امام ببر[11]

          بر آن امام که بر مسند ولایت عام

                                         نشسته است به حجت به جای پیغمبر

          بر آن امام که بر منبر هدایت خلق

                                       بر آمده است به تهذیب دودمان بشر

          بر آن امام که میراث انبیا با اوست

                                     ز فضل و حکمت و محراب و مکتب و دفتر

          بر آن امام که منشور اولیا دارد

                                    که هست آمر معروف و ناهی منکر

         بر آستانه ی او بوسه زن که آنجا نیست

                                   ز پرده دار در آن آستانه هیچ اثر

‏2)مدح مشبه و مستعاره له (در علم بیان):‏

بر پژوهشگران علم بیان نیز پوشیده نیست که یکی از اغراض تشبیه و استعاره، مدح مشبه و مستعاره له است و این یا برای تزیین و تحسین است یعنی زیبا نشان دادن مشبه و مستعار له و در انظار جلوه دادن، یا برای تعظیم. گویندگان دوره ی انقلاب اسلامی در ابیات فراوانی با استفاده از عنصر تشبیه و استعاره به تعظیم ممدوح می پردازند و مقصودشان تزیین نیست. به عنوان نمونه به چند بیت از تضمین «عیسی دمی خدا بفرستاد»[12] اثر مشفق کاشانی توجه می کنیم:

     شاهین نور از دل ظلمت چو پر گرفت

                                          خورشید، خون تازه ز فیض سحر گرفت

     گردون به دوش، رایت صبح ظفر گرفت

                                        «ساقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت»

                          «کار چراغ خلوتیان باز در گرفت»


کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 51
 

    پروانه در شراره ی گلگون عشق سوخت

                                          تا دیده بر تجلی رخسار دوست دوخت

      مهرش به دل خرید و به سوداش جان گرفت

                                         «آن شمع سر گرفته دگر چهره بر فروخت»

                    «وین پیر سالخورده، جوانی ز سر گرفت»

‏3)مبالغه (در بدیع):‏

مبالغه که نوع مقبول آن از محسنات بدیعی به شمار می آید، در هر سه قسم تبلیغ، اغراق و غلو در حماسه پردازی های شاعران دوره ی انقلاب اسلامی به کار رفته است. برای نمونه ابیاتی از شعر «غیبتی عصر آشکار»[13] سروده ی علی معلم نقل می شود:

ای یکمین صفحه از کتاب متمم              ای پسر خاتم، ای نبیره ی آدم

ای تو در عهد رهیده سفر مطول              وز خط سفر سپیده آیه ی اول

صادر همسایه را مذهب سایه                   طالع هنگامه را طلوع طلایه

واسطة العقد در قلاده ی تزیین               سفر گرانمایه در کتیبه ی تکوین

و آصف آصف شعار عدل سلیمان          وارث قالوا بلی ای وادی نعمان

چالش یحیی به فصح سرخ شهادت       چله ی موسی به فسخ تیه ارادت

طرفه فن جاودان ارض چلیپا                         شیوه زن جاودان طرز یشوعا

موسی مهدی زمینه را تو مثنا                  مهدی عیسی کمینه را تو یوحنا

محکم برهان حق به فرض تشیع                   حاکم فرمانروا به ارض تشیع

بر سر هستی شکوه سایه ی رحمت    «روح خدا» دهخدای قریه ی امت...

همه ی این عناصر بلاغی به تبعید ذهن و ایجاد فاصله ی زیبا شناسی کمک می کند و باز همان رابطه ی سینوسی که در فاصله ی هنری ذکر شد در فاصله ی بلاغی نیز رعایت می شود؛ بدین صورت که شاعر با بهره گیری از عناصر بلاغی به کلام اوج می بخشد و سخنش از هنجار عادی فراتر رفته، هاله ای از ابهام و خیال پیرامون خود می تند و باز جریان سیال ذهن شاعر به هنجار عادی بازگشته، به ذهن شنونده نزدیک می شود به طوری که برای برخی از ابیات شاید بتوان اصطلاح «قریب مبتذل» را اطلاق کرد. و این جریان همچنان ادامه می یابد و چنین است که گویندگان توانای عصر انقلاب اسلامی به پیوستگی حماسه و تاریخ و جاودانگی موضوع و رقم زدن سبکی نو تا حدود زیادی نایل می شوند.

* * *


کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 52

منابع و مآخذ

 

1 - ارسطو، هنر شاعری، ترجمه ی فتح اله مجتبایی، تهران اندیشه، 1337

2 - خرابچنکو، فردیت خلاق نویسنده و تکامل ادبیات، ترجمه نازی عظیما، تهران، آگاه، 1364

3 - محمد خلیل رجایی، معالم البلاغه، شیراز، دانشگاه شیراز، 1360

4 - ذبیح اله صفا، حماسه سرایی در ایران، چ پنجم، تهران، امیر کبیر، 1369

5 - جمال میر صادقی، عناصر داستان، تهران، شفا، 1366

6 - ابراهیم یونسی، هنر داستان نویسی، چ 3، تهران، امیر کبیر، 1341

 


پی نوشتها: 

 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 53

 

کتابادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات (ج. ۲): مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ۱۸تا ۲۰مهر ۱۳۷۷، اصفهانصفحه 54

  • - Aesthetic Distance
  • - Artistic Distance
  • - Psychic Distance
  • - احمد عزیزی، کفشهای مکاشفه، تهران، شقایق، چ 1، 1367
  • - Panorama
  • - Scene
  • - منوچهر اکبری، نقد و تحلیل ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، سازمان مدارک فرهنگی و انقلاب اسلامی، 1371، ص 187
  • - همان، ص 124
  • - شعر انقلاب، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1365
  • - نصر الله مردانی، آتش نی، تهران، اطلاعات، چ 1، 1370
  • - حمید سبزواری، دیوان اشعار، تهران، کیهان، چ 1، 1368
  • - منوچهر اکبری، نقد و تحلیل ...، پیشین، ص 210
  • - علی معلم، رجعت سرخ ستاره، تهران، حوزه اندیشه و هنر اسلامی، چ 1، 1360