2 - 1 - 6 - اشرفیت، ملاک کرامت انسانی
)وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإنْسَانَ مِنْ سُلَالَه مِنْ طِینٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَه فِی قَرَارٍ مَکِینٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَه عَلَقَه فَخَلَقْنَا الْعَلَقَه مُضْغَه فَخَلَقْنَا الْمُضْغَه عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ الله أحْسَنُ الْخَالِقِینَ(.
نکته در این جاست که می فرماید: ما آن را خلق دیگری انشا کردیم، و در همه تبدّلات سابق تعبیر به خلق فرمود، ولی در این بیان عبارت را تغییر داده و تعبیر به انشا فرموده است وفرموده است که آن را چیز دیگری درآخرین مرحله قرار دادیم. و در حقیقت می رساند که این، جوهراً با آن ما سَبَق فرق دارد، مثلاً این، مجرد شده و ما سبق جسم بوده و باز بعد از این فرمود: )فَتَبَارَکَ الله أحْسَنُ الْخَالِقِینَ( و این جمله را درچیزی که از مادیات وجسمانیات بود نفرموده است، ولیکن ازتشریفات این انشای جدید است که )أحْسَنُ الْخَالِقِینَ( را فرموده است.
پس معلوم می شود که این یک موجودی شریف و ورای جسم و جسمانی است؛
کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین «کرامت انسان» (ج. ۱۴): کرامت انسان در« آثار امام خمینی (س) » مأخذشناسیصفحه 51
چنان که از غایت تشریفات این است که فرمود: )فَإذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی( البته از تشریف است که تسویه را به خودش نسبت داده است. مثلاً اگر یک شریفی بیاید، از شرافت اوست که صاحب منزل مباشرت به کارهای او بکند و از اهمیت و شرافت فعل است که خود خواجه مباشر آن باشد. و باز از تشریف است که روح او را به خودش نسبت می دهد و می فرماید: )وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی( و راضی نمی شود که نفخش را به دیگری، از قبیل ملائکه الله، نسبت بدهد؛ زیرا روح، مظهر الوهیت بوده و از صُقع ربوبی و نشانه اوست و اگر این جنبه را انسان در خودش ببیند، طبیعتش را فراموش می کند.
کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین «کرامت انسان» (ج. ۱۴): کرامت انسان در« آثار امام خمینی (س) » مأخذشناسیصفحه 52