2 - 2 - خود محوری انسان
چرا در بین جمیع افراد بشر متعارف است که انسان از سایر انواع حیوان برتر است و چرا ما انسان ها معتقدیم که حیوانات قابلیت هم نوعی با بشر را ندارند؟
جواب: علت و ریشه این گمان باطل که انسان خودش را از سایر انواع حیوان برتر می داند دو چیز است:
الف - چون قلم در دست دشمن است و انسان در این قضیه و منازعه، حاکم و قاضی می باشد و حاکم خودش را داناتر و عزیزتر و شریف تر از آن می بیند که خودش را با سایر حیوانات مقایسه کند و چون خودش را به مراتب بالاتر و در ارتقای وجودی می بیند، چنین حکم می کند که انسان از آنان برتر است، و چون قلم در کف اوست هرچه می خواهد بر صفحات کاغذ می نویسد و حکم به اشرفیت و اعلمیت و افضلیت افراد بشر می کند، و حکم نمودن به فضیلت، مقتضای فطرت همه است که خودشان را بالاتر و برتر از دیگران می بینند.
چنان که آن مور ضعیف و ناتوان وقتی که حاکم شود و قلم قضاوت را به دست گیرد، به جهالت و بی علم بودن انسان حکم می کند؛ گرچه طرف مقابل، حضرت سلیمان پیامبر علیه السلام و همراهانش باشند:
(حَتَّی إذَا أتَوْا عَلَی وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَه یَا أیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ * فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِنْ قَوْلِهَا وَ قَالَ رَبِّ أوْزِعْنِی أنْ
کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین «کرامت انسان» (ج. ۱۴): کرامت انسان در« آثار امام خمینی (س) » مأخذشناسیصفحه 19
أشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَی وَالِدَیَّ وَ أنْ أعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَ أدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ).
در این آیه شریفه، مور حضرت سلیمان را هم داخل در (لَا یَشْعُرُونَ) می بیند و بر او هم حکم می کند. و در آیه دیگر از همین سوره مبارکه مشاهده می شود که هدهد احاطه خودش را از حضرت سلیمان بیشتر می داند:
(وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أرَی الْهُدْهُدَ أمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ * لَاُعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شَدِیداً أوْ لَأذْبَحَنَّهُ أوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ * فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَأٍ بِنَبَأٍ یَقِینٍ * إنِّی وَجَدْتُ امْرَأه تَمْلِکُهُمْ وَ اُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ).
پس حاکم، خودش و نوعش را با فضیلت می داند؛ گرچه ممکن است منشأ و ریشه حکم کردن به فضیلت خود و نوعش، دانستن معلوماتی از قبیل «الواحد نصف الاثنین» باشد.
ب - جهت دیگری که موجب آن اعتقاد شده این است که مثلاً شیخ الرئیس در کتاب شفا، کتاب حیوان و انسان دارد و منطقیان، نباتات و حیوانات و انسان را از هم جدا نموده اند و این بحث ها و کتاب های جداگانه، موجب آن گمان باطل و آن اعتقاد متعارف شده که انسان از سایر انواع حیوان برتر است.
ولی آن بحث ها و کتاب های جداگانه منطقی ها و فلاسفه درباره انسان، جهت دیگری دارد و آن جهت این است که فلاسفه و منطقی ها دیده اند که کمّلینی از انسان ها به راستی از حیوانیت بیرون رفته اند و به طوری کامل شده اند که نمی شود آنها را جزء حیوانات محسوب کرد؛ زیرا آنها به فوق مرتبه تجرد رسیده اند و حقایق عقلیه را
کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین «کرامت انسان» (ج. ۱۴): کرامت انسان در« آثار امام خمینی (س) » مأخذشناسیصفحه 20
بالمشاهده می بینند، و چون فلاسفه و منطقی ها، این گونه اشخاص برتر و نادر را در جامعه بشری دیده اند، برای انسان یک شأن برتر قائل شده اند و برای آنها احکام دیگری ثابت نموده اند.
و چون نتوانستند آنها را تحت غائله حیوانی ببینند، احکام منحصر به فرد و نوع جداگانه ای را در نظر گرفتند. و این گونه کمّلین که موجب تهیه احکام جداگانه شده اند و فلاسفه و منطقی ها را وادار کرده اند تا بحث ها و کتاب های جداگانه برای نوع بشر داشته باشند، موجب شده اند که این اعتقاد در بین مردم متعارف شود، که نوع انسان از انواع دیگر حیوان برتر بوده و از فضیلت ویژه ای برخوردار باشد؛ غافل از این که قضیه چنین نیست که آنها گمان دارند.
آن کمّلین از انسان ها کسانی هستند که با کسب اختیاری، آنچه که لازم بوده با خود برداشتند و از این عالم خارج شدند، گرچه در اصل حرکت جوهریه با دیگران همسان بوده و با دیگران فرقی نداشتند؛ زیرا من و آن گیاه و حضرت ختمی مرتبت ، هرسه حرکت جوهریه داریم و حرکت جوهریه که از قوه به فعلیت آمدن و اخراج از دار طبیعت می باشد برای هرسه موجود، قهری است، منتها حضرت ختمی مرتبت در این راه و سیر کمالی به خاطر اکتساب اختیاری به مقامی رسید که برای احدی رسیدن به آن مقام ممکن نیست.
کتابمجموعه آثار همایش امام خمینی و قلمرو دین «کرامت انسان» (ج. ۱۴): کرامت انسان در« آثار امام خمینی (س) » مأخذشناسیصفحه 21