حق آزادی و نظارت مردم از منظر امام خمینی(س)

‏ ‏حق آزادی و نظارت مردم از منظر امام خمینی(س)

‏رضیه موسوی فر‏‎[1]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله 

‏نویسنده در این مقاله دو موضوع را مورد بررسی قرار داده است:‏

‏1ـ تبیین اندیشۀ امام در مورد حق نظارت مردم جامعه و محدودۀ آن.‏

‏2ـ آزادی به عنوان اساسی ترین حق مردم در اندیشۀ امام. ‏

‏در مورد موضوع اول ایشان ابتدا مطرح می کنند که محدودۀ آزادی همان‏‎ ‎‏است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی مطرح شده و به تأیید امام رسیده‏‎ ‎‏است و بعد به نقد این نظر می پردازند که در این راه مکرراً به سخنان امام در مورد‏‎ ‎‏آزادی در ابعاد گوناگون رجوع کرده اند و سخنان زیادی را در ضرورت آزادی از‏‎ ‎‏دیدگاه امام مطرح می کنند در آخر این مبحث ضمن نتیجه گیری بیان می دارند که‏‎ ‎‏به طور خلاصه فصل الخطاب آزادی در اندیشۀ امام خمینی‏‏(س)‏‏ اسلام و قانون‏‎ ‎‏است و آزادی یک موهبت الهی است که هیچ محدودیتی ندارد مگر به حکم‏‎ ‎‏قانون و اسلام. در مورد مبحث دوم ایشان ابتدا این سؤال اصلی را مطرح‏‎ ‎‏می کنند که آیا اصولاً امام معتقد به نظارت مردم هستند یا نه پس از آنکه به این‏‎ ‎‏سؤال پاسخ مثبت می دهند به نقد این پاسخ با توجه به سخنان امام می پردازند و‏‎ ‎‏در این اثنا مکرراً به سخنان امام در مورد انتخابات، رأی مردم، وضع حاکمان،‏‎ ‎‏نحوۀ نظارت مردم بر حاکمان و... رجوع کرده اند. در ادامه، ایشان از قول امام بیان‏‎ ‎‏می کنند که اسلام دینی است که بحث نظارت مردم بر جامعه را در درون خود‏‎ ‎‏دارد و این از راه مطالعۀ نظریات اسلام و نظریات پیشوایان دین اسلام به خوبی‏‎ ‎‏ثابت می شود در قسمت نتیجه گیری بیان می کنند که جامعۀ ایده آل و مطلوب‏‎ ‎‏امام، جامعه ای ارزیاب ومنتقداست که درآن تمامی مردم در امر رهبری و پیشبرد‏‎ ‎‏جامعه مشارکت دارند.‏

‏هدف مقاله صرفاً تبیین اندیشۀ امام در مورد حق نظارت مردم بر جامعه، محدودۀ آن‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 449

و نیز آزادی مردم در ابعاد گوناگون می باشد.‏

‏این مقاله بر آن نیست که اندیشۀ امام را در موارد ذکر شده به محک دیدگاهها و‏‎ ‎‏مکاتب مختلف مورد ارزیابی و نقد قرار دهد و موارد انطباق دیدگاه ایشان را با نظرات‏‎ ‎‏معطوف به توسعه سیاسی، جامعه مدنی و... بررسی نموده و به توزین آرای امام بپردازد،‏‎ ‎‏بلکه هدف، بیان اندیشه امام در حوزه نظری به زبان ساده (همانگونه که خود بیان‏‎ ‎‏می فرمودند) است؛ و حتی در مقام بیان اندیشۀ ایشان در میدان عمل در زمان حیات‏‎ ‎‏پربارشان نیست. در این مقاله به دو پرسش پاسخ می دهیم: اول جایگاه آزادی به عنوان‏‎ ‎‏اساسی ترین حق مردم در اندیشه امام و دوم حیطه نظارت مردم بر حاکمان.‏

‏در پاسخ به پرسش اول می توان آزادیهای مطرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏ایران را (که به تأیید امام رسیده است) به عنوان دیدگاههای ایشان برشمرد و با رجوع به‏‎ ‎‏بیانات مکرر امام در این زمینه، به شرح و تفسیر آن پرداخت. این پاسخی است که‏‎ ‎‏می تواند قابل قبول باشد؛ اما با هدف بیان شده منطبق نیست. چون تأیید قانون اساسی از‏‎ ‎‏سوی امام به این معنا نیست که محتوای آن عین اندیشه های ایشان است و آرای امام‏‎ ‎‏محدود به قانون اساسی است. بنابراین با سیری در سخنان ایشان محورهای اساسی‏‎ ‎‏آزادی را استخراج و به تصویر می کشیم. شاید تنها این سخن امام که آزادی را بالاترین‏‎ ‎‏نعمت بشری می دانند،‏1‏ ‏‏برای تبیین اندیشۀ ایشان در باب آزادی کافی باشد و نیازی به‏‎ ‎‏ذکر فرازهای دیگر سخنان ایشان نباشد اما به دلیل رهگشا بودن به تمامی محورهای‏‎ ‎‏اندیشه ایشان نیز می پردازیم.‏

‏امام اسلام را آزادیبخش و منشأ آزادی را تولد انسان دانسته و می فرمایند:‏

«اسلام انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش و‎ ‎بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده»2، بنابراین آزادی ودیعه ای نیست که‎ ‎حاکمان اهدا کنند، بلکه حقی است که با تولد انسان پابه عرصه وجود می گذارد و تا‎ ‎پایان عمر باید حفظ شود چرا که یک امانت الهی است و از جانب خداوند به انسان‎ ‎هدیه شده است.»3

‏امام آزادی را در کلیت خود، ضروری ترین مسأله زندگی جوامع بشری دانسته و تا‏‎ ‎‏آنجا پیش می روند که می فرمایند: ‏«زندگانی که در آن آزادی نباشد، زندگانی نیست»4‏ و ‏«اولین

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 450

مرتبه تمدن آزادی ملت است.»5‏ امام پیشرفت و ترقی و انجام جوامع بشری را تنها در سایه‏‎ ‎‏آزادی واقعی و صحیح امکانپذیر دانسته و در اثبات مدعای خود، کشورهای پیشرفته را‏‎ ‎‏به عنوان مصداق ذکر می کنند.‏6‏ ‏

‏با تأملی در سخنان فوق، محوریت آزادی به عنوان اساسی ترین حقوق انسان در‏‎ ‎‏اندیشه امام ظاهر می شود. وقتی اولین مرتبه تمدن آزادی ملت باشد و زمانیکه زندگانی‏‎ ‎‏بدون آزادی، زندگی محسوب نشود و از آزادی به عنوان بالاترین نعمت الهی یاد شود‏‎ ‎‏جایگاه رفیع آزادی در اندیشه ایشان متبلور می شود.‏

‏از نگاه کلی امام به مقولۀ آزادی که در گذریم به سایر جنبه های آزادی و بویژه آزادی‏‎ ‎‏بیان و آزادی عقیده می رسیم. با سیری کوتاه در اندیشه های بلند امام به این نتیجه‏‎ ‎‏می رسیم که در مقولات فوق الذکر، از دیدگاه ایشان اصل بر آزادی است و محدودیتها‏‎ ‎‏استثنا است.‏

‏امام خمینی‏‏(س)‏‏ در پاسخ به سؤالهای متعددی در مورد فعالیت احزاب چپ،‏‎ ‎‏مارکسیستها و کمونیستها، اقلیتهای مذهبی، نژادی و... به صراحت فرموده اند که در نظام‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران همگان از حق آزادی بیان و عقیده برخوردارند. برای نمونه‏‎ ‎‏تعدادی از این پرسش و پاسخها را از نظر می گذرانیم.‏

‏امام در پاسخ به سؤالی در مورد فعالیت احزاب چپ می فرمایند: ‏

«در جمهوری اسلامی ایران هر فردی از حق آزادی عقیده و بیان برخوردار‎ ‎خواهد بود.»7

‏و در سؤال دیگری در مورد حقوق اقلیتهای مذهبی، نژادی و سیاسی وفعالیت حزب‏‎ ‎‏کمونیست می گویند: ‏

«جمهوری اسلامی بیش از هر دینی و هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی‎ ‎داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار‎ ‎داده است بهره مند شوند....

‏در جمهوری اسلامی ایران کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزاد هستند.»‏8

‏و در دو سؤال مشابه دیگر مربوط به فعالیت احزاب چپ تصریح می فرمایند:‏

«در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در هر گونه عقیده ای هستند.»9‏ و‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 451

«در جمهوری اسلامی ایران هر فردی از حق آزادی عقیده وبیان برخوردار خواهد‎ ‎بود.»10

‏امام با شناختی که از دین مبین اسلام دارند، به غنای احکام اسلام و قدرت‏‎ ‎‏پاسخگویی آن در حوزه فکر واندیشه واقفند، لذا با کمال صراحت، آرا و اندیشه های‏‎ ‎‏دیگر را به رویارویی و جدال احسن فراخوانده و از طرح شبهات و سؤالات استقبال‏‎ ‎‏می کنند:‏

«در جامعه ای که مابه فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود‎ ‎آزاد خواهند بود زیرا ما اطمینان داریم که اسلام در بردارنده پاسخ به نیازهای مردم‎ ‎است. ایمان واعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامی‎ ‎از همان ابتدا مسأله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار می کرده اند، ما‎ ‎هیچگاه آزادی آنها را سلب نکرده و بدان لطمه وارد نیاورده ایم.»11

‏جایگاه آزادی در اندیشۀ امام تا بدانجاست که فقدان آزادی را سبب انحطاط و‏‎ ‎‏سقوط بشر دانسته و می فرمایند:‏

«انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسانها‎ ‎است.»12

‏بنابراین امام در تبیین آزادی عقیده و بیان، اصل را مطلقاً بر آزادی نهاده و در‏‎ ‎‏مناسبتهاو پرسشهای مختلف مکرراً آنرا مورد تأکید قرار می دهند. اما برای آنکه آزادی‏‎ ‎‏واقعی ومورد نظر اسلام را از آنچه که ایشان آنرا آزادی نادرست می دانند، جدا کنند و به‏‎ ‎‏عبارتی خطوط قرمز و حد و مرز آزادی را ترسیم نمایند، همراه با تأکید برآزادی‏‎ ‎‏محدودیتها ومرزها را هم برمی شمارند:‏

«ما آزادی مطلق خواهیم داد و داده ایم، لکن نه برای توطئه، نه برای فساد و‎ ‎خرابکاری.»13‏ ‏‏ودر جای دیگر می فرمایند: ‏«آزادی بیان برای گفتن، برای نوشتن‎ ‎می دهیم، لیکن برای توطئه اجازه نخواهیم داد.»14‏ ‏‏و ‏«همه مردم آزادند مگر برخی‎ ‎که مخالف با مصلحت مملکت باشد.»15

‏تا اینجا امام توطئه، فساد و خرابکاری، تقابل با مصالح جامعه را از عوامل محدود‏‎ ‎‏کنندۀ آزادی دانسته و صریحاً می فرمایند از آزادی دادن به افراد و گروههایی که در صدد‏‎ ‎‏توطئه، فساد و بی بندوباری، خرابکاری و مقابله با مصالح کشور باشند، جلوگیری‏‎ ‎‏خواهند نمود.‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 452

خط قرمز دیگر آزادی، شکستن حریم قانون با تثبیت به آزادی است که در این زمینه‏‎ ‎‏طی سخنانی می فرمایند:‏

«آقایانی که اسم از آزادی می آورند... فریادی از آزادی می زنند، اینها آزادی را‎ ‎درست بیان نمی کنند یا نمی دانند در هر مملکتی آزادی در حدود قانون است...‎ ‎مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند.»16 

‏قیام مسلحانه بر ضد نظام از دیگر مواردی است که در هم شکنندۀ مرز آزادی است: ‏

«شما الآن می بینید که بعضی احزابی که انحرافی هستند و ما آنها را جزء مسلمین‎ ‎هم حساب نمی کنیم معذالک چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهای‎ ‎سیاسی دارند، هم آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد.»17

‏امام به گروههای وابسته به قدرتهای خارجی به شدت حساس هستند و از جمله‏‎ ‎‏مواردی که محدودیت را مجاز می دانند، در مواجهه با این گروههاست که در پاسخ به‏‎ ‎‏سؤالی با تأکید بر آزادی عقیده و بیان می فرمایند:‏

«لکن هیچ فرد یا گروه وابسته به قدرتهای خارجی را اجازه خیانت‎ ‎نمی دهیم.»18‏ ‏‏جمله ‏«اجازه خیانت نمی دهیم»

‏با توجه به صدر پاسخ که مورد آزادی است، بیانگر محدودیتی است که‏‎ ‎‏حضرت امام‏‏(س) ‏‏برای گروههای فوق الذکر قائل هستند.‏

‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ در جایی سخن از آزادی صادراتی می گویند و آن را نفی می کنند:‏‎ ‎«آزادی صادراتی آزادیی است که بچه های ما را به فحشا کشاند.»19‏ با مرور سخنان امام می توان‏‎ ‎‏گفت منظور ایشان از آزادی  صادراتی، بی بندوباری، فساد و فحشا است. اشارات صریح‏‎ ‎‏امام مؤید این نظر است:‏

«اسلام آزادی دارد اما آزادی بی بندوباری نه، ما آزادی غربی نمی خواهیم.»20‎ ‎«آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از‎ ‎نظر اسلام و عقل محکوم است.»21 «جلوی آزادی هرگز گرفته نشده است و‎ ‎نمی شود و مردم آزادند، الا آنجایی که بخواهند تباهی بکنند و بخواهند ملت را به‎ ‎عقب برانند.»22‏ ‏«می خواهند آزادی شما را با آزادی سلب کنند، آزادی ناسالم در‎ ‎شما ایجاد کنند و آزادی حقیقی را از شما بگیرند.»23

‏خلاصه آنکه فصل الخطاب محدودیت آزادی در اندیشه امام خمینی‏‏(س)‏‏ اسلام و‏‎ ‎‏قانون است. برای نمونه فرازهایی از سخنان ایشان را مرور می کنیم:‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 453

«آزادی را اسلام به ما داد، قدر این آزادی را بدانید و قدر این اسلام را‎ ‎بدانید.»24‏ ‏«آزادیی که در اسلام است در حدود قوانین اسلام است.»25 «آزادی در‎ ‎حدود اسلام است،در حدود  قانون است، تخلف از قانون نشود به خیال اینکه‎ ‎آزادی است.»26 و «ما آزادیی که اسلام در آن نباشد نمی خواهیم.»27

‏بنابراین با کنار هم گذاشتن سخنان امام در باب آزادی می توان نتیحه گرفت که آزادی‏‎ ‎‏بزرگترین موهبت الهی است که از جانب خداوند به انسان عطا شده است و هیچ‏‎ ‎‏محدودیتی را برنمی تابد مگر به حکم اسلام و قانون.‏

‏اما نظر امام در مورد نظارت مردم بر حکام به عنوان یک حق شرعی و قانونی و پاسخ‏‎ ‎‏به این سؤال که آیا امام معتقد به نظارت مردم هستند و اگر بله، محدودۀ این نظارت تا‏‎ ‎‏کجاست؟‏

‏با توجه به اینکه امام حقوق اولیه هر ملت را مساوی با تعیین سرنوشت و شکل و نوع‏‎ ‎‏حکومت می دانند،‏28‏ ‏‏و نیز می فرمایند:‏

«حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشتمان دست‎ ‎خودمان باشد.»29

‏بدیهی است پاسخ به سئوال فوق مثبت است.‏

‏اعتقاد به اصل «تعیین سرنوشت» بار محتوایی خاص خود را دارد و به همه ابعاد‏‎ ‎‏زندگی اجتماعی از جمله تعیین شکل و نوع حکومت، نقش مردم در جنبه های مختلف‏‎ ‎‏فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... می پردازد. مقوله ای که با حق تعیین سرنوشت ونقش‏‎ ‎‏مردم در اداره امور جامعه رابطه مستقیم دارد و بار محتوایی مشارکت و نظارت  مردم در‏‎ ‎‏امور حکومتی را بر دوش می کشد، واژه دموکراسی است که در ساده ترین بیان به معنای‏‎ ‎‏احترام به آرای اکثریت ولحاظ کردن رأی اکثریت در اداره امور جامعه است. ببینیم امام‏‎ ‎‏در باب دموکراسی (صرفنظر از بحث مشروعیت و کار آمدی) چه نظری دارند و آیا‏‎ ‎‏اسلام و دموکراسی را با هم سازگار می دانند؟‏

‏امام در سخنرانیها ومصاحبه های خود، واژه دموکراسی را به کرات و با نگرش مثبت‏‎ ‎‏ذکر کرده اند و نه تنها آنرا در تقابل با اسلام ندانسته که آنرا مندرج در اسلام قلمداد‏‎ ‎‏نموده اند:‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 454

«در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آزادند در اسلام. هم در بیان عقاید و‎ ‎هم در اعمال، مادامی که توطئه در کار نباشد.»30 «اسلام یک دین مترقی و‎ ‎دموکراسی به معنای واقعی است.»31‏ ‏«دموکراسی اسلام کاملتر از دموکراسی غرب‎ ‎است.»32 و «قانون اسلام سبب آزادیها و دموکراسی حقیقی است.»33

‏جملاتی چون‏ «سرنوشت هرملتی به دست خودش است» ‏و ‏«هر ملتی باید سرنوشت خودش‎ ‎را خودش انتخاب کند.»‏ و ‏«حق تعیین سرنوشت را حق قانونی، شرعی و بشری دانستن.»‏ بیانگر‏‎ ‎‏پذیرش بی چون و چرای نقش تعیین کننده و بی بدیل ملت در انتخاب خطوط اصلی‏‎ ‎‏زندگی اجتماعی است و مهمتر اینکه امام مشارکت مردم در امر حکومت را علاوه بر‏‎ ‎‏اینکه یک حق بدیهی می دانند، آن را تکلیفی شرعی در حد نماز معرفی کرده و خطاب به‏‎ ‎‏مردم می گویند:‏

«همۀ شما، همۀ ما، زن و مرد، هر مکلف همانطور که باید نماز بخواند، همانطور‎ ‎باید سرنوشت خودش را تعیین بکند.»34

‏امام خواست عمومی ملت را عاملی می دانند که هیچ نیرویی یارای مقابله با آن را‏‎ ‎‏ندارد.‏

«هیچ قدرتی در مقابل قدرت لایزال ملت نمی تواند پابرجا بماند. وقتی ملتی‎ ‎چیزی را خواست، کسی نمی تواند مخالفت کند و ما باید بدانیم که اگر ملتها چیزی‎ ‎را خواستند، تحقق پیدا می کند.»35

‏و تا آنجا به خواست و قدرت ارادۀ ملتها اعتقاد دارند که غیر ممکن ها را در صورت‏‎ ‎‏ارادۀ ملت ممکن می دانند: ‏

«با اراده ملتها، اراده ای که تبع ارادۀ خداست، اراده ای که برای خداست، غیر‎ ‎ممکن ها، ممکن می شود و محال ها واقع.»36

‏و در جای دیگری می فرمایند:‏

«هیچ اسلحه ای با قیام ملت نمی تواند مقابله کند و قدرتها هر چه هم بزرگ‎ ‎باشند وقتی مقابل با ملت می شوند نمی توانند کاری بکنند.»37

‏اندیشه ای که تا بدین حد ملت را قدرتمند می داند و برای ملت در تعیین سرنوشت‏‎ ‎‏خود نقشی قائل است، مسلماً تبعات و پیامدهای پذیرش این حق را از نظر دور نداشته و‏‎ ‎‏به حضور ملت در صحنه های سیاسی ـ اجتماعی و نقش نظارتی و انتقادی آن نیز‏‎ ‎‏پرداخته است.‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 455

‏امام با اعتقاد به اینکه میزان رأی ملت است می فرمایند:‏

«انتخابات در انحصار هیچکس نیست، نه در انحصار روحانیون است، نه در‎ ‎انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست، انتخابات مال همه مردم است.»38‎ ‎«ملت است که با رأی خودش رئیس جمهور تعیین می کند، جمهوری اسلامی را‎ ‎رأی می دهد، با رأی خودش که متمرکز است در مجلس، دولت را تعیین خواهد‎ ‎کرد، و همه امور دست خود ملت است.»39 «مردم در سراسر کشور در انتخابات فرد‎ ‎مورد نظر خود آزادند و احدی حق تحمیل خود یا کاندیداهای گروه یا گروهها را‎ ‎ندارد... حکومت، حکومت اسلام و مردم است و مجلس از مردم است و رأی نیز‎ ‎از آن مردم است و احدی تحت فرمان مقام یا مقاماتی نیست.»40 «ملت و شما و هر‎ ‎کسی آزاد است همیشه و به هر کسی که می خواهد، رأی می دهد ولو آنکه آقایان و‎ ‎فرض کنید که علمای حوزه علمیه تهران یا قم آنها را معرفی نکرده باشند.»41

‏امام علاوه بر آنکه از ایجاد محظورات اخلاقی برای مردم در امر انتخابات نهی‏‎ ‎‏می کند، به مسئولین برگزاری انتخابات نیز هشدار می دهد که حداقل دخالت را در امر‏‎ ‎‏انتخابات اعمال کتند: ‏

«در حکومت اسلامی وضع این است که شماها (فرمانداران) در انتخابات بیش‎ ‎از حق نظارت و فراهم کردن وسایل به آنقدری که باید حکومتها فراهم کنند، بیشتر‎ ‎از این حق ندارید... باید خیلی به آن توجه داشته باشید هم آزادی ملت را، راه دادن‎ ‎ملت را در آنجایی که می خواهند رأی بدهند و هم امانت در حفظ آن چیز.»42

‏امام که معتقدند:‏

«ملت همه باید حاضر باشند در مسایل سیاسی و معتقدند که یک کشور وقتی‎ ‎آسیب می بیند که ملتش بی تفاوت باشند.»43

‏و مشارکت مردم در امر انتخابات را نشانۀ رشد سیاسی می دانند،‏44‏ ملت ایران را‏‎ ‎‏سفارش به شرکت در انتخابات نموده، می فرمایند:‏

«وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات.... در صحنه‎ ‎باشند.»45

‏نقش مردم در تعیین سرنوشت، فقط با شرکت در انتخابات تمام نمی شود و مردم باید‏‎ ‎‏نقاد و ناظر بر کار گردانندگان صحنه سیاسی در سطوح مختلف باشند. امام نظارت مردم‏‎ ‎‏را بیش از یک حق که یک وظیفه می دانند و می فرمایند: ‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 456

«همه و همۀ ملت موظفند نظارت کنند بر این امور.»46

‏نظارتی که امام برای مردم قائلند، نظارتی است همه جانبه و فراگیر و شامل عالی ترین‏‎ ‎‏سطوح حکومتی می شود. در مثالهایی که ایشان می زنند به مساوی بودن ولی امر مسلمین‏‎ ‎‏با اتباع تحت حکومت در برابر قانون، تأکید می ورزند و به احضار حضرت علی ‏‏علیه السلام‏‏ به‏‎ ‎‏محکمه به خاطر شکایت فرد یمنی و پذیرش رأی حکومت دادگاه از سوی حضرت‏‎ ‎‏اشاره می کنند و با بیان اینکه واقعۀ فوق در زمان حکومت حضرت اتفاق افتاده است و‏‎ ‎‏قاضی از جانب ایشان منصوب شده است، بر مساوی بودن افراد در برابر قانون ـ در هر‏‎ ‎‏سطح و مقامی که باشند ـ صحه می گذارند‏47‏ و تأکید می کنند که در حکومت اسلامی ـ‏‎ ‎‏چنانچه در صدر اسلام حکمفرما بود ـ اگر شخصی از پایین ترین افراد ملت، نسبت به‏‎ ‎‏شخص اول مملکت ادعایی داشته باشد و شکایت کند قاضی باید شخص اول مملکت‏‎ ‎‏را احضار و به شکایت رسیدگی کند.‏48

‏امام در مثال دیگری به دوران حکومت خلیفه دوم اشاره می کنند و با بیان اینکه خلیفه‏‎ ‎‏دوم در مسجد به مردم گفت اگر من خلافی کردم بگویید، عکس العمل اعرابی را‏‎ ‎‏یادآوری می کنند که در جواب خلیفه شمشیر کشید و گفت اگر خلافی کنی با این شمشیر‏‎ ‎‏راستش می کنیم، و سپس می افزایند:‏

«باید اینطور باشد، باید مسلمان اینطور باشد که اگر هر که می خواهد باشد،‎ ‎خلیفه مسلمین و هر که.»49

‏و در مورد خود می فرمایند:‏

«نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم ملت موظف است که‎ ‎بگویند پایت را کج گذاشتی خودت را حفظ کن.»50 و «خدا میداند که شخصاًبرای‎ ‎خود ذره ای مصونیت و حق و امتیازات قائل نیستم، اگر تخلفی ازمن هم سر زد،‎ ‎مهیای مؤاخذه ام.»51 «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین،‎ ‎زمامدار مسلمین را استیضاح کند و او باید جواب قانع کننده ای  دهد و در غیر این‎ ‎صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام‎ ‎زمامداری معزول است.»52

‏«در اسلام اختناق نیست در اسلام آزادی است برای همه طبقات... دیگر قضیه‏‎ ‎‏سازمان امنیت در کار نیست... دیگر دولت نمی تواند به ملت زور بگوید... و ملت‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 457

اگر چنانچه نخست وزیر وقت هم یک وقت ظلم کرد به دادگاه شکایت می کند و‎ ‎دادگاهها او را به دادگاه می برند.»53

‏امام در فراز دیگری از سخنان خود پیرامون نظارت مردم بر کمیته ـ به عنوان مظهر‏‎ ‎‏نیروی انتظامی ـ می فرمایند:‏

«اگر دیدید که یک کمیته ای خدای نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل‎ ‎می کند، بازاری باید اعتراض کند، کشاورز باید اعتراض کند، معممین و علما باید‎ ‎اعتراض کنند، اعتراض کنند تا این کج را راست کنند.»54

‏و در مورد نظارت مردم بر معمم ـ به عنوان مظهر روحانیت ـ می گویند:‏

«اگر دیدید یک معمم برخلاف موازین اسلام، خدای نخواسته می خواهد عمل‎ ‎بکند، همه موظفند که جلویش را بگیرند که امروز غیر روزهای دیگر است.»55

‏امام مشارکت و نظارت مردم را بزرگترین ضامن ثبات و امنیت نظام دانسته،‏56‏ و مردم‏‎ ‎‏را به نقادی جامعه فرامی خوانند:‏

«در رژیم سابق کسی قدرت حرف زدن نداشت، کسی قدرت انتقاد نداشت...‎ ‎حالا راه انتقاد باز است، همه می آیند انتقاد می کنند.»57

‏سخنان امام آنقدر ساده و گویا بیان شده است که نیازی به جمع بندی، نتیجه گیری و‏‎ ‎‏تفسیر و تحلیل ندارد. جامعۀ ایده آل مطلوب امام، جامعه ای ارزیاب و منتقد است که در‏‎ ‎‏آن تمامی مردم در امر رهبری و پیشبرد جامعه مشارکت دارند. با ذکر سخن آرزوگونه ای‏‎ ‎‏از امام و امید برای رسیدن و دستیبابی به این جامعه، بحث را به پایان می بریم.‏

«جامعه فردا جامعه ای ارزیاب و منتقد خواهد بود. که در آن تمامی مردم در امر‎ ‎رهبری خویش شرکت خواهند جست.»58

‏ ‏

‏ ‏

پی نوشتها

‏1ـ ر.ک: صحیفه امام‏‏،‏‏ ج 8، ص 490-491.‏

‏2ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 1، ص 286-288.‏

‏3ـ امام خمینی‏‏(س)‏‏، ‏کلمات قصار‏، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی‏‏(س)‏‏، تهران 1374، ‏

‏ص 111.‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 458

4ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 418-419.‏

‏5ـ ‏کلمات قصار‏، ص 111.‏

‏6ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 493-495.‏

‏7ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 139-140.‏

‏8ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 363-364. ‏

‏9ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 435-436.‏

‏10ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 139-140. ‏

‏11ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 370-372.‏

‏12ـ ‏کلمات قصار‏، ص 112.‏

‏13ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 160-162.‏

‏14ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 200-201.‏

‏15ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 520.‏

‏16ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 535-537.‏

‏17ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 342-344. ‏

‏18ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 5،  ص 139-140.‏

‏19ـ ‏کلمات قصار‏، ص 112.‏

‏20ـ همان، ص 111.‏

‏21ـ همان، ص 112.‏

‏22ـ همان.‏

‏23ـ همان. ‏

‏24ـ همان، ص 111.‏

‏25ـ همان، ص 112.‏

‏26ـ همان. ‏

‏27ـ همان. ‏

‏28ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 350-351.‏

‏29ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 12-14.‏

‏30ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 468.‏

‏31ـ ‏کلمات قصار‏، ص 111.‏

‏32ـ همان، ص 112.‏

‏33ـ همان.‏

‏34ـ همان، ص 133.‏

‏35ـ همان، ص 120.‏

‏36ـ همان، ص 121. ‏

‏37ـ همان، ص 122.‏

‏38ـ همان، ص 132. ‏

‏39ـ همان.‏

‏40ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 335-339.‏

‏41ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 119-121.‏

‏42ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 120-122.‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 459

43ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 120-122.‏

‏44ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 81-83.‏

‏45ـ ‏کلمات قصار‏، ص 132.‏

‏46ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 3-6.‏

‏47ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 1-3. ‏

‏48ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 417-418. ‏

‏49ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 3-6. ‏

‏50ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 3-6.‏

‏51ـ ‏کلمات قصار‏، ص 229.‏

‎ ‎

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 460

  • )) پژوهشگر.