انقلاب اسلامی و مسأله مدرنیزه ساختن سنت

انقلاب اسلامی و مسأله مدرنیزه کردن سنت

‏یو.ام. لوشیتس‏‎[1]‎

‏ ‏خلاصه مقاله

‏امام خمینی‏‏(س)‏‏ در حالی به دفاع از سنت برخاست که متفکران و‏‎ ‎‏اندیشمندان شوروی سنتها و گذشته ها را یکسره مطرود اعلام کردند. لذا برای‏‎ ‎‏شهروندان روسیه امام نه به عنوان یک شخصیت انقلابی بلکه به مثابه مرتجعی‏‎ ‎‏وانمود می شد که سعی در احیای آیین دینی و قدیمی با ماهیت قرون وسطایی‏‎ ‎‏داشت. به عقیده نویسنده، تقریباً بیست سال پس از انقلاب و یا ده سال پس از‏‎ ‎‏رحلت امام، در پی ترجمه چند اثر درباره اندیشه ها، بیوگرافی و اقدامات امام‏‎ ‎‏چنین تصویری دگرگون شده است. با انتشار این آثار مشخص شد که امام چگونه‏‎ ‎‏ماهیت امپریالیسم افسار گسیختۀ آمریکا را شناخته است و از بعد دیگر میراث‏‎ ‎‏معنوی و تجربه دینی انقلاب اسلامی را مانند یک دستاورد جهانی شناساند.‏‎ ‎‏بی تردید این میراث گرانبها در شرایط قومی و تاریخی متفاوت با ایران نیز قابلیت‏‎ ‎‏طرح شدن دارند.‏

‏امام قرآن را سرچشمه و مرکز سنت های اسلامی و راهنمای الهی برای همه‏‎ ‎‏انسانهای تعالی جو معرفی می کند و علاقه اش به حضرت عیسی ‏‏علیه السلام‏‏ او را‏‎ ‎‏واداشته تا آیین مسیحیت امروزین و سنتهای آن را به نقد بکشد و اسلام را‏‎ ‎‏برخلاف مسیحیت یکسره دینی سیاسی برشمارد و مساجد را متمایز از کلیساها‏‎ ‎‏بنمایاند. او حکومت دینی را برخاسته از سنت ها و مفاهیمی می داند که خود‏‎ ‎‏وجه تمایز اسلام با سایر ادیان است. این موضع امام در حقیقت میدانی را برای‏‎ ‎‏گفتگوی دو دین و متولیان آن پدید می آورد و گفت وگو و مفاهمه میان آنها را‏‎ ‎‏بویژه در زمینه وحدت جویی، مقابله با حزب شیطان و خدمت مشترک به‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 307

سنتهای دینی و ملی ضروری می سازد. زیرا جهان سنت فراگیر است و ماهیت‏‎ ‎‏خدایی دارد و نفی آن از عرصه زندگی فجایع هولناکی برای بشر در پی دارد. ‏

‏ ‏

‏در اواخر سالهای 70، وقتی اطلاعات دقیقاً سانسور شده ای در مورد امام خمینی‏‏(س)‏‎ ‎‏رهبر انقلاب اسلامی به رسانه های گروهی شوروی رخنه کردند، شهروند عادی‏‎ ‎‏شوروی می توانست به این نتیجه برسد که صحبت نه از یک شخصیت انقلابی بلکه‏‎ ‎‏مرتجعی است که سعی دارد در کشور خود آیین دینی، اصول اخلاقی و دستورالعملهای‏‎ ‎‏سیاسی قدیمی و حتی دارای ماهیت قرون وسطایی را احیا نماید. در آن دوران‏‎ ‎‏سنت گرایی به عنوان مجموعه احوالات اجتماعی به هیچ وجه در چشم طبقه حاکم ما‏‎ ‎‏محترم شمرده نمی شد. تقریباً هر چیز قدیمی و سنتی به عنوان امر عقب مانده و‏‎ ‎‏بی حیات تلقی می شد. تقریباً به هر تلاشی برای استفاده از تجربه معنوی و روحانی «قبل‏‎ ‎‏از شوروی» توسط ملتهای شوروی، بلافاصله برچسب «ایدالیزه کردن» (گذشته ها)،‏‎ ‎‏«عشق به کهنگی»، «خوش صحبتی با مذهب» و حتی «جهالت پرستی» زده می شد. حتی‏‎ ‎‏یکی از ایدئولوگهای برجسته شوروی این لفظ را به کار گرفت که «ما را اکتبر به دنیا آورده‏‎ ‎‏است.» یعنی شهروند شوروی اصولاً از هر میراث سنتی که پشت سر خط مرزی اکتبر‏‎ ‎‏سال 1917 قرار دارد رها می باشد.‏

‏البته ساده لوحانه است اگر فکر کنیم که نیروهای سالم آن دوران در جامعه روسی به‏‎ ‎‏طور منفعل با این ایدئولوژی و سبک پرخاشجوی نیهیلیستی و بی خدایی کنار آمده‏‎ ‎‏بودند. به همین دلیل بود که بلافاصله در محیط اپوزیسیون حتی به رغم کمبود اطلاعات‏‎ ‎‏موثق، چهره جذاب رهبر روحانی ملت ایران ترسیم شد، تصویر رهبری ملی که با‏‎ ‎‏شهامت به مبارزه با برتری تحمیلی آمریکانیسم و صهیونیسم پشت سر آن در ایران‏‎ ‎‏برخاسته بود. این تجربه زنده و مؤثر بویژه از این لحاظ در محیط اپوزیسیون مورد تکریم‏‎ ‎‏بالا قرار گرفت که در همان دوران با صراحت تأثیر هلاکت بار عنصر صهیونیستی و‏‎ ‎‏اسرائیلی بر روند تاریخ روسیه در قرن بیستم احساس شده بود.‏

‏بنابراین آیت الله خمینی‏‏(س)‏‏ تنها طی چند سال گذشته برای هم عصران من روشن‏‎ ‎‏شد، یعنی زمانی که در بازار کتاب روسیه آثار مرتبط با زندگی، فعالیت روحانی و‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 308

سیاسی این الهام بخش انقلاب اسلامی، و همچنین متون سخنرانیهای بسیار، قطعاتی از‏‎ ‎‏رسالات دینی و کلمات قصار وی منتشر شدند. از اولین و برجسته ترین آثار باید کتاب‏‎ ‎‏«امام خمینی‏‏(س)‏‏» از سری کتابهای «پیشوایان ملتها در قرن بیستم»، و «امام خمینی‏‏(س)‏‎ ‎‏مبارزه سیاسی از تولد تا رحلت» نوشته حمید انصاری نویسندۀ ایرانی و بیوگرافی امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س)‏‏ به قلم دمیتری ژوکوف (که در روسیه به عنوان استاد چیره دست سبک‏‎ ‎‏بیوگرافی نویسی، مترجم و جامعه شناس شهرت دارد) یاد کنم. هر سه کتاب در مسکو در‏‎ ‎‏نتیجه زحمات فداکارانه انتشارات «پاله یا» منتشر شدند.‏

‏البته جای تأسف دارد که چنین کتابهایی تنها بیست سال بعد از برقراری حکومت‏‎ ‎‏اسلامی در ایران و ده سال بعد از رحلت کسی که این کتابها به شخصیت وی اهدا‏‎ ‎‏شده اند، به دست خواننده روس می رسند. لکن باید خاطر نشان شود که طی سالهای‏‎ ‎‏اخیر این ایده ها و این کتابها برای ما اهمیت خاصی پیدا کرده اند. زیرا بیست سال قبل، ما‏‎ ‎‏در شوروی هنوز با ماهیت آمریکانیسم در معیار واقعی افسارگسیختگی، و خفقان آن‏‎ ‎‏آشنا نبودیم. در آن دوران ایدئولوژی ما حداقل از لحاظ رسمی با «خشونت آمریکایی» و‏‎ ‎‏فشار «حیوان بی شعور اقتصادی» (الفاظ «دراگوش کالائیچ» جامعه شناس برجسته‏‎ ‎‏صرب) مقابله می کرد. علاوه بر این ده سال قبل هنوز کشور من حقارت اشغال اقتصادی‏‎ ‎‏و عقیدتی را که امروز روسیه در نتیجه تلاشهای سران آمریکاگرای روسیه به آن مبتلا‏‎ ‎‏شده است، احساس نکرده بود.‏

‏امام خمینی‏‏(س)‏‏ در ژانویه 1978 خطاب به مسلمانان شهر نجف گفته بود «فرهنگی‏‎ ‎‏که به دست دیگران ساخته شده است... فرهنگی امپریالیستی و انگل وار است.» او این‏‎ ‎‏سخنان را به ما هم می گوید که در حال حاضر در خانۀ خود ما در روسیه لطمه شدید‏‎ ‎‏فرهنگی و اخلاقی حاصل از رخنۀ فیلمهای آمریکایی، موسیقی و رقص پاپ آمریکایی،‏‎ ‎‏لباس و خوراک آمریکایی و اسباب بازیهای آنان را متحمل می شویم.‏

‏امام خمینی‏‏(س)‏‏ در همان سخنرانی خود گفته بود: «رژیم ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‏ پول را از جیب فقرا‏‎ ‎‏بیرون کشیده و به جیب ثروتمندان می ریزد.» دوباره این را به ما می گوید که شاهد غارت‏‎ ‎‏هولناک ملتهای زحمتکش روسیه هستیم که رژیم حاکم حامی گروهک بانکداران یهودی‏‎ ‎‏اجازه آن را داده است.‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 309

جالب توجه است که ما این صدای حق و این نکوهشهای تلخ را امروز می توانیم‏‎ ‎‏بشنویم. اما درست نخواهد بود که در وصیت نامۀ الهی و سیاسی امام خمینی‏‏(س)‏‏ تنها به‏‎ ‎‏امور سیاسی، به توصیه ها و تذکرات دارای جنبه موقتی توجه کرد. تجربه منحصر به فرد‏‎ ‎‏رهبری وی همچنین در سطح به اصطلاح مسایل ابدی شایان توجه است. که بدون تردید‏‎ ‎‏یکی از آنها مسأله مرتبط با جایگاه و اهمیت سنت گرایی در زندگی جامعه مدرن‏‎ ‎‏می باشد.‏

‏فکر می کنم اغراق آمیز نخواهد بود اگر بگوییم که تجربه روحانی انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏امروز دیگر به طور عینی دستاورد صرفاً ملت ایران نیست. این تجربه اهمیت جهانی به‏‎ ‎‏دست آورده است. ادراک آن بلاتردید در شرایط قومی و تاریخی کشورهای متفاوت از‏‎ ‎‏ایران، از جمله در سیستمهای دینی و مذهبی متفاوت دیده خواهد شد.‏

‏احیای اصول سنت گرایی دینی و ملی، آشکار ساختن قاطع و همه گیر این اصول در‏‎ ‎‏شرایط مقابله با نیهیلیسم بین المللی (شیطان پرستی) یکی از اولویتهای سازنده انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی است.‏

‏حمایت از اصول سنت گرایی دینی یکی از موارد تفکر امام خمینی‏‏(س)‏‏ در دهه های‏‎ ‎‏مختلف زندگی بود. نه تنها تفکر، بلکه معنا و لحن فعالیت پیامبرگونه وی چه در وطن و‏‎ ‎‏چه در مهاجرت متوجه این معنا و مفهوم بود. حضرت امام خمینی‏‏(س)‏‏ به عنوان مبارز‏‎ ‎‏بزرگ علیه کفر و الحاد و هرگونه تعرض وقیحانه به موقعیت دینی انسانها در تاریخ‏‎ ‎‏ملتهای جهان جا باز کرده است. او هنگام صحبت از ریشه های اصلی این مبارزه و‏‎ ‎‏چشم اندازهای آن در گذشته دور به این نحو اظهار نظر کرد: «از لحظه خلقت جهان تا به‏‎ ‎‏امروز دو حزب وجود داشتند: حزب الله و حزب شیطان و عمل آنها از هم متفاوت بود.»‏‎ ‎‏چرا بالاخص به این سخنان توجه می شود؟ در وهله اول به این دلیل که در این جمله‏‎ ‎‏درگیری ابدی و مبارزه آشتی ناپذیری منعکس گشته که قرن به قرن و نسل به نسل منتقل‏‎ ‎‏می شود. ثانیاً به این دلیل که اندیشه به شکل بسیار معاصری، به زبان یک اندیشمند قرن‏‎ ‎‏بیستم، که خود شاهد و شریک مبارزه سیاسی بوده بیان شده است. امام خمینی‏‏(س)‏‎ ‎‏اصل دینی را با سخنان قابل درک برای معاصران و هم کیشان خود بیان می کند. می توان‏‎ ‎‏گفت که ما با جمله ای سر و کار داریم که در آن، مانند یک قطره آب تمام ایدئولوژی‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 310

سنت گرایی در شکل امروزی و آشکار آن منعکس گشته است. این اندیشمند در واقع از‏‎ ‎‏سنت ابدی، و بلاتغییر و پیوسته در حال دگرگون شدن سخن می راند. سنتی که تمام‏‎ ‎‏کیفیتها از جمله امکان انتقال و موقعیت احیا در شرایط متفاوت تاریخی به شکل کم و‏‎ ‎‏بیش متغیر (که گاهی می تواند به نظر غیر قابل شناخت باشد) را دارد. غیر قابل شناخت‏‎ ‎‏بودن اصول سنتی تصوری واهی است: برای مثال پشت سر چهره معاصر تجاوز‏‎ ‎‏نیهیلیستی در زمینه فرهنگی به راحتی می توان رفتار همیشگی «حزب شیطان» را‏‎ ‎‏مشاهده نمود.‏

‏یکی از ترفندهای این حزب مهارت در فریب دادن و وسوسه کردن افراد (بالاخص‏‎ ‎‏جوانان) به کمک چیزهای تازه و تأثیر جسورانه اشیاء و حوادث بی سابقه است. جذابیت‏‎ ‎‏و غیرتکراری بودن امور تازه باید جوانان را به خاطر ویژگی سنی و علایق آنها به خود‏‎ ‎‏جلب کنند. به جوانان قول زندگی در جهان بی نظیر، در بهشت روی زمین، داشتن همه‏‎ ‎‏چیز و مجاز بودن هر چیز داده می شود. امام خمینی‏‏(س)‏‏ در وصیت نامه خود می نویسد:‏

فیلمهای تلویزیونی غربی یا شرقی جوانان را از راه راست منحرف می کردند،‎ ‎آنها را از راه و روش زندگی، کار، تولیدات و دانش دور می نمودند. آنها را وادار‎ ‎می کردند شخصیت و ماهیت خود را از یاد ببرند. هر چیز همزاد، کشور خود، تاریخ‎ ‎قهرمانانه آن، فرهنگ و سنتها و آثار باستانی پرارزش کشور خود را که بسیاری از‎ ‎آنها در نتیجه مساعی خائنین پول پرست به موزه ها و کتابخانه های غرب و شرق‎ ‎برده شدند، از یاد ببرند.

‏به همین دلیل است که امام خمینی‏‏(س)‏‏ در جزوات، سخنرانیها و بسیاری از سطور‏‎ ‎‏وصیت نامه بیش از همه به جوانان مراجعه می کند که به خاطر کم سن و سالی و‏‎ ‎‏بی تجربگی مختص به سن خود در برابر جاذبه های «حزب شیطان» بی دفاع تر از دیگران‏‎ ‎‏هستند: «از گهواره تا گور ما پیوسته می بینیم که هر چیزی که به شکل شرقی یا غربی‏‎ ‎‏نامیده می شود، سریعاً مورد قبول واقع می شود، و توجه همگان را جلب می کند و در‏‎ ‎‏نهایت نشانۀ متمدن و مترقی بودن تلقی می شود. اما آنچه توسط خودمان ایجاد شده از‏‎ ‎‏کار افتاده، کهنه و فرسوده نامیده می شوند. حتی اگر کودکان ما اسم خارجی داشته باشند‏‎ ‎‏از آن به خود می بالند ولی اگر دارای یک اسم ملی باشند، دیگر نمی توانند سرشان را بالا‏‎ ‎‏نگاه دارند و عقب مانده و غیر معاصر شناخته می شوند. خیابانها، کوچه ها، مغازه ها،‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 311

‏شرکتها، داروخانه ها و کتابخانه ها اسم خارجی دارند. پارچه ها و دیگر کالاها هر چند در‏‎ ‎‏کشور ما تولید شده اند ولی باید اسم و مارک خارجی داشته باشند تا مردم از آن‏‎ ‎‏خوششان بیاید و جنس بهتر به فروش برسد. تقلید از خارجیان در لباس، رفتار، معاشرت‏‎ ‎‏و تمام زمینه های زندگی مایه مباهات، امر شایسته احترام، نشانه تمدن و ترقی شناخته‏‎ ‎‏می شود. اما سنتها و آیین ملی برعکس به عنوان نشانه غیر معاصر بودن، واپس گرایی و‏‎ ‎‏عقب ماندگی تلقی می گردند.»‏

‏این نمونه های بسیار گویایی هستند که شایسته است نه تنها در ایران بلکه در روسیه و‏‎ ‎‏حتی فرانسه و ایتالیا، و نیز دهها کشور دیگر جهان و در قاره های مختلف که همچنان‏‎ ‎‏تحت تأثیر شدید آمریکاگرایی هستند، مورد توجه واقع شوند. ما می بینیم که فقیه والایی‏‎ ‎‏که بسیاری از رسالات خود را به تصوف و تذکره اختصاص داده از توجه به کوچکترین‏‎ ‎‏امور زندگی روزمره اجتماعی دوری نمی جوید. (امام) خمینی‏‏(س)‏‏ پیوسته از بلندی‏‎ ‎‏نظریات الهی خود به زمین گناهکار برمی گردد و زبان مفاهیم علمی را با زبان قابل ادراک‏‎ ‎‏جامعه عوض می کند. به این ترتیب ایشان نشان می دهد که افکار و اندیشه های پیروان‏‎ ‎‏سنتگرایی، کهنه و واپس گرا نیست بلکه طبق زمان و مکان تازه و امروزی می شوند. او‏‎ ‎‏حماسه کاریکاتوروار درباره این دنیایی نبودن پیروان اندیشه های سنتی را نابود می کند:‏

... صحبت از اینکه اسلام با هر چیز تازه ای مخالفت دارد مانند سخنان‎ ‎محمدرضا پهلوی... است که می گفت «آنها می خواهند در قرن ما با الاغ رفت و آمد‎ ‎کنند.» این چیزی جز اتهامات احمقانه نیست. زیرا اگر منظور از «نشانه ها تمدن» و‎ ‎«عصر نوین» اختراعات، اکتشافات، و پیشرفت صنایع است که با پیشرفت و ترقی‎ ‎تمدن بشری مرتبط هستند، اسلام و دیگر ادیان یکتاپرست هرگز مخالف آنها‎ ‎نبوده اند و نخواهند بود. برعکس در اسلام و قرآن بر اهمیت علوم و صنایع تأکید‎ ‎گذاشته می شود. لکن اگر تحت عنوان تمدن، بازسازی و تحولات (چنانچه برخی‎ ‎روشنفکران حرفه ای در این مورد حرف می زنند) آزادی نفی هر چیز، انحطاط،‎ ‎فاحشگی، هم جنس بازی و امثالهم در نظر است پس تمام ادیان، دانشمندان و افراد‎ ‎منطقی مخالف این امر اظهار نظر می کنند.

‏امام خمینی‏‏(س)‏‏ معتقد است که قرآن سرچشمه و مرکز سنت اسلامی، پایه جهان بینی‏‎ ‎‏سنت گرا و «راهنمای الهی» است. این «کتاب انسان پویا، کتاب آدم است.» طبعاً قرآن‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 312

برای آدم پویا فقط سرچشمه پویایی و نقطه نهایی آن نیست. قرآن همزمان هدف این راه‏‎ ‎‏و «کتابی است که هنگام عبور از این دنیا به آن دنیا تا آخرین منزل حرکت، هادی انسان‏‎ ‎‏می باشد.»‏

‏خواننده روسی در دامان سنت مسیحی و ارتدکس تربیت شده است. او هنگام‏‎ ‎‏خواندن آثار امام خمینی‏‏(س) ‏‏ممکن است تصور کند که رهبر انقلاب اسلامی هنگام‏‎ ‎‏صحبت از دین به اسلام ویژگیهایی را اختصاص می دهد که از نظر روسیها با مفهوم دین‏‎ ‎‏ارتباط چندانی ندارد. هنگام تفسیر ارتباط اسلام و سیاست، امام خمینی‏‏(س) ‏‏مثل اینکه‏‎ ‎‏عمداً توجه خواننده را به آمیخته بودن اسلام با فعالیت سیاسی جلب می کند. او تأکید‏‎ ‎‏دارد «اسلام دینی سیاسی است. فعالیت سیاسی وظیفه دینی مسلمانان است» و در‏‎ ‎‏نهایت می افزاید: «قسم به خدا که تمام اسلام سیاست است.»‏

‏از دور، چنین اظهاراتی به نظر حیرت انگیز و شدیداللحن به نظر می رسد. مثل اینکه‏‎ ‎‏از این کلمات حرارت مبارزه رهبر روحانی و همفکران مؤمن با دولت دنیاپرست بلند‏‎ ‎‏می شود که تنها ظاهراً و منافقانه خود را مسلمان اعلام می کند، برمی خیزد.‏

‏در همین امر «اسلام و سیاست» نشانه های سنت گرایی امام خمینی‏‏(س)‏‏ بهتر از هر‏‎ ‎‏جای دیگری عیان می شوند. این سنت، در شرایط مبارزه انقلابی با نظام خیانت پیشۀ‏‎ ‎‏حاکم احیا می شود. اتفاقی نیست که او در وصیت نامه خود هم به طور مفصل این مسأله‏‎ ‎‏را مورد تفحص قرار می دهد:‏

... گروه قهار دشمنان اسلام فکر می کند که دین از اداره کشور و سیاست به دور‎ ‎است. باید به این جاهلین گفت که در قرآن مجید و سنت از سیاست و حاکمیت بر‎ ‎کشور بیش از دیگر مسایل سخن رفته است. حتی اکثر توصیه های اسلامی که به‎ ‎آیین دینی و نیایش خدا اختصاص دارند ماهیت سیاسی داشته و بی اعتنایی به آنها‎ ‎بلاهای بسیار به همراه خواهد داشت.

‏البته اینجا با حداکثر صراحت مسأله ویژگی دینی اسلام در مقایسه با دیگر ادیان‏‎ ‎‏یکتاپرست بیان شده است. جسارت سیاسی امام خمینی‏‏(س)‏‏ در این است که او توانست‏‎ ‎‏بر این ویژگی تکیه کند. راهبرد انقلابی خود را بر پایه تحرک اجتماعی اسلام، پیوستن‏‎ ‎‏نسبتاً آسان یاران دینی و مردم مؤمن به مبارزه سیاسی پیاده کند.‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 313

آشنایی با سنت گرایی دگرگون شده ایران به ما امکان می دهد به سخنان امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س) ‏‏خطاب به شوروی و رهبری وقت آن (نامه به گورباچف) و همچنین‏‎ ‎‏استدلالات وی در مورد مسیحیت گوش فرادهیم. در مورد انتقاد آشتی ناپذیر از‏‎ ‎‏ایدئولوژی شوروی به عنوان عقاید الحادی که در برابر انسان و جامعه صرفاً‏‎ ‎‏دستورالعملهای محدود مادی قرار می دهد، همه چیز واضح است. کسی در روسیه‏‎ ‎‏معاصر به سادگی جرأت نمی کند بگوید که (امام) خمینی‏‏(س) ‏‏محق نبود.‏

‏وقتی هم که او از غیر سیاسی بودن مسیحیت سخن می راند، اینجا میدانی برای‏‎ ‎‏گفتگو ایجاد می شود که امکان دارد برای وارثین روحانی آیت الله خمینی در ایران نیز‏‎ ‎‏جالب باشد.‏

‏بنا به متون ترجمه شده به زبان روسی، رهبر انقلاب اسلامی برای تحلیل مجزای‏‎ ‎‏مسایل «مسیحیت و سیاست» نه وقت و نه تمایل خاص تاریخی ـ فقهی نداشت. اما چنین‏‎ ‎‏تحلیلی توانست تفاوتهای جدی مذهبی در فعالیت اجتماعی مذهب ارتدکس از یک‏‎ ‎‏طرف و مذاهب کاتولیک و پروتستان از طرف دیگر را نمایان کند. این تفاوتها حداقل در‏‎ ‎‏نشریات سیاسی ـ اجتماعی ارتدکس روسیه در قرن نوزدهم توسط افرادی مانند‏‎ ‎‏آ.خامیاکوف و یو. سامارین و در قرن بیستم توسط افرادی چون، ایلین (در کتاب «مقابله‏‎ ‎‏جبری با خشونت») و یوهان مطران اسقف بزرگ سنت پطرزبورگ و لادوگا (در کتابهایی‏‎ ‎‏که بعد از رحلت امام خمینی‏‏(س)‏‏ منتشر شدند)، به طور مفصل مورد بررسی قرار‏‎ ‎‏گرفته اند.‏

‏امام خمینی‏‏(س)‏‏ می گوید:‏

«مسیحیان نباید اسلام را شبیه مسیحیت یا مسجد را شبیه به کلیسا تصور کنند.‎ ‎وقتی در مسجد نماز خوانده می شود، در همان زمان وظایف و مسایل حکومت و‎ ‎جنگ طراحی و حل و فصل می شود... مسجد به کلیسا شباهت ندارد.»

‏ولی درباره کلیسای ارتدکس هم نمی توان گفت که این کلیسا طی قرون متمادی از‏‎ ‎‏زندگی اجتماعی (خواسته یا اجباراً) منزوی گشته بود. فعالیت اجتماعی روحانیونی‏‎ ‎‏مانند مطران ایلاریون (قرن یازدهم)، اسقف سراپیون (قرن سیزدهم)، مطران آلکسی و‏‎ ‎‏مطران کیپریان (قرن چهاردهم)، حضرت سرگی رادونژسکی (قرن چهاردهم)، مطران‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 314

فئودور کولیچف (قرن شانزدهم)، پاتریاکها فیلارت و یرموگن (قرن هفدهم)، یوهان‏‎ ‎‏کرونشتادسکی مؤمن و پاتریاک تیخون (قرن بیستم) یاد کرد. صدای صدها شهید خادم‏‎ ‎‏کلیسا که در دهه های حکومت بی دینی در راه مذهب ارتدکس خون خود را به زمین‏‎ ‎‏ریختند حاکی از این است. آیا پیرو مذهب ارتدکس حتی اگر در دیری زندگی کند‏‎ ‎‏می تواند تصور کند که خارج از سیاست و برکنار از درد و بلاهای ملت خود می باشد؟‏

‏البته شرکت مستقیم شخصیتهای دینی در سیاست روسیه به غیر از استثناهای معین‏‎ ‎‏به شکل صریح (شکلی که جهانیان در انقلاب اسلامی تحت رهبری یک روحانی‏‎ ‎‏محبوب ملت دیدند) جریان نداشته است. ولی این امر دیگری است. بله امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س)‏‏ واقعاً درست می گوید که «مسجد شبیه به کلیسا نیست.» ولی بیهوده نیست که‏‎ ‎‏عیسی مسیح که فرزند کبیر ایران به وی علاقه بسیار داشت گفته است: «در خانه پدر من‏‎ ‎‏مسکنهای بسیاری هستند.»‏

‏در هر صورت آشنایی با تفکرات امام خمینی‏‏(س)‏‏ در مورد مسیحیت لازم و ضروری‏‎ ‎‏است: دیالوگ نه تنها ممکن بلکه ضروری است. ولی این گفتگو در زمینه «برادری»‏‎ ‎‏وحدت جویی دینی کاذب و دوپهلو نیست. گفتگو در زمینه مقابله مشترک با «حزب‏‎ ‎‏شیطان»، در زمینه خدمت مشترک به سنتهای کبیر دینی و ملی مثمر ثمر است.‏

‏به نظر امام خمینی‏‏(س)‏‏ جهان سنت فقط شامل مجموعه اصول دینی، سنن ملی،‏‎ ‎‏آیین، دستورالعملهای خانوادگی و عادات نیست. جهان سنت همه گیر است. اصل‏‎ ‎‏پایبندی به سنت نه از بشر بلکه از خود خداست که به انسان مرحمت ابدی و تکامل‏‎ ‎‏روحانی را اعطا کرده است. سنت بنا به ذات خود ماهیت خدایی دارد و جهان به آن بند‏‎ ‎‏است.‏

‏به همین دلیل سوء قصد به سنت، تلاش برای دگرگون ساختن آن، تحقیر و بیرون‏‎ ‎‏راندن آن از زندگی انسانی و طبیعت می تواند به فجایع هولناک جهانی و از بین رفتن‏‎ ‎‏زندگی در جهان منجر شود.‏

‏امام خمینی‏‏(س)‏‏ بدون اشتباه در توصیه های خود مشخص کرد که ریشه شرارت‏‎ ‎‏جهانی از کجاست و چطور باید با مرض واگیردار نیهیلیسم و بی خدایی مقابله نمود و‏‎ ‎‏اینها حیاتی و جهانی بودن توصیه های ایشان را نمایان می سازد. ‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 315

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 316

  • )) U.M.Luchitz، نویسنده، عضو هیأت رئیسه اتحادیه نویسندگان روسیه.