سیر تحول انقلاب در سالهای پس از پیروزی

‏ ‏سیر تحول انقلاب در سالهای پس از پیروزی:

مشکلات تئوریک و چشم انداز آینده

‏ادریس کتانی‏‎[1]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله

‏نویسنده این مقاله به تأثیرات انقلاب اسلامی در جوامع اسلامی اشاره‏‎ ‎‏می کند و در عین حال نگرانیهای خود را از تحولات سیاسی ایران در سالهای‏‎ ‎‏اخیر مطرح می کند و پدیده اصلاح طلبی و شعارهایی نظیر آزادی، دموکراسی،‏‎ ‎‏جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران را نشانه هایی از تضعیف رویکردهای‏‎ ‎‏مذهبی و ضداستکباری انقلاب می داند. نویسنده همچنین به تلاش غرب برای‏‎ ‎‏جلوگیری از اتحاد کشورهای اسلامی و ایجاد تفرقه در درون آنها می پردازد و در‏‎ ‎‏پایان ابراز امیدواری می کند که جمهوری اسلامی با تکیه بر دیدگاههای امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س)‏‏ و مواضع اصیل اسلامی از این آزمون با موفقیت بیرون آید.‏

‏ ‏

مقدمه

‏به عقیده من، علاقمندان و حامیان جمهوری اسلامی که از عظمت عملکردهای رهبر‏‎ ‎‏آن، امام خمینی آگاهی دارند، لازم می دانند که:‏

‏ـ نخست: ملت عزیز ایران و رهبران و مسئوولین جمهوری اسلامی، از مواضع‏‎ ‎‏سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی اندیشمندان اسلامی و جنبشهای ملل مسلمان در‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 285

خارج از ایران، با خبر شوند.‏

‏ـ دوم: وسایل ارتباط جمعی ایران، اعم از رادیو، تلویزیون و مطبوعات، با پیگیری و‏‎ ‎‏تلاش مستمر، در این امر مهم بکوشند و با در نظر گرفتن عکس العملهای مسلمانان در‏‎ ‎‏سراسر جهان، نسبت به تعیین خط مشی مناسبی برای دفاع از انقلاب و نظام اسلامی و‏‎ ‎‏اهداف والای آن، اقدام نمایند. خصوصاً آنکه برخی ملل اسلامی، شاهد تهاجم فکری ـ‏‎ ‎‏فرهنگی غرب و مسیحیت بوده و هجوم فرهنگی استعمارگران را علت ضعف و انحطاط‏‎ ‎‏خود در دوران معاصر می شمارند.‏

‏باید گفت که وسایل ارتباطی جمهوری اسلامی، با برنامه های خود به زبان عربی،‏‎ ‎‏توانسته است بازتاب و تأثیر گسترده ای در آن دسته از ملتهای جهان عرب که جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی را پرچمدار بزرگ اسلام می دانند و به آن افتخار می کنند، ایجاد کند و جای هیچ‏‎ ‎‏گونه احساس ضعف و کاستی در اذهان آنان باقی نگذارد، اما در مقابل، من نسبت به‏‎ ‎‏وجود اطلاع رسانی صحیح دربارۀ جنبشهای اسلامی که باید با همکاری و همفکری و‏‎ ‎‏همبستگی با دیگر ملتها، در برابر اندیشه های پیدا و پنهان استکبار جهانی، مقابله کند،‏‎ ‎‏تردید دارم و نمی دانم که آیا اخبار درستی دربارۀ آنها به زبان فارسی، به اطلاع ملت ایران‏‎ ‎‏می رسد یا خیر.‏

‏من در نوشته ها و سخنرانیها و مصاحبه های خود در همایشهای سالیان اخیر که در‏‎ ‎‏تهران و دمشق به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام برپا شده، دلایل عدم موفقیت‏‎ ‎‏انقلابهای اسلامی الجزایر و افغانستان را برشمرده و یادآور شده ام که مسلمانان جهان، به‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب اسلامی ایران به برکت رهبری امام خمنیی‏‏(س)‏‏، غبطه می خورند.‏

‏اما ناگهان، جهان اسلام با پدیده ای به نام «اطلاح طلبی» روبه رو می شود که ضمن‏‎ ‎‏مخالفت با نظریۀ «ولایت فقیه»، شعار آزادی، دموکراسی، حق تعیین سرنوشت برای‏‎ ‎‏مردم، توسعه سیاسی و حقوق ملت و جامعه مدنی سر می دهد و مدتی نمی گذرد که‏‎ ‎‏اعتراضات دانشجویان دانشگاهها و حوادث پس از آن به وقوع می پیوندد. عملاً مشخص‏‎ ‎‏بود که همۀ مخالفان، از ابتدا با طرح این شعارهای فریبنده و اعتراضات، ماهیت اسلامی‏‎ ‎‏حکومت را نشانه گرفته اند. همین موضوع باعث شد که رهبر جنبش اسلامی مراکش‏‎ ‎‏(مغرب) در پاسخ به سؤال خبرنگار شبکۀ «الجزیره» قطر، این طور عنوان کند:‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 286

«انقلاب ایران، پس از ایجاد جنگ قدرت و پرداختن به مسایل داخلی که به‎ ‎جای توجه به اسلام، سرگرم آن شده است، دیگر آن جلوه و شکوه سابق را ندارد.»

‏حقیقت آن است که ملتها و جنبشهای اسلامی سنی مذهب، انقلاب اسلامی ایران به‏‎ ‎‏رهبری امام خمینی و بر ضد شاه و حامیان استکباری او را مورد تأیید و پشتیبانی قرار‏‎ ‎‏دادند و حکومت جمهوری اسلامی را هم با وجود «شیعه» بودن مذهب ایرانیان، به‏‎ ‎‏خاطر آنکه از استقلال و آزادی و فرهنگ و تمدن اسلامی، بهرۀ کامل داشت، تأیید‏‎ ‎‏کردند و با وجود اختلافات مذهبی، تا زمانیکه جمهوری اسلامی ایران به این اصول و‏‎ ‎‏مبانی وحدت بخش، پایبند بوده و احکام اسلام را پیاده نماید، از آن پشتیبانی خواهند‏‎ ‎‏نمود و همین اصول و مبانی اسلامی وحدت بخش است که امام خمینی با استفاده از آن،‏‎ ‎‏انقلاب و حکومت اسلامی را برقرار نمود و با کسب پیروزیهای چشمگیر تاریخی، نه‏‎ ‎‏تنها توجه و استقبال ملتهای اسلامی را به دست آورد، بلکه تعجب و تحسین جهان غرب‏‎ ‎‏را نیز موجب شد.‏

‏دیدگاه دنیای اسلام و جهان غرب نسبت به حکومت جمهوری اسلامی ایران در‏‎ ‎‏طول هشت سال ریاست جمهوری حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، تغییر نکرد، زیرا‏‎ ‎‏در این دوران هیچ ابهامی در حکومت بر مبنای ولایت فقیه، در هیچ یک از عرصه های‏‎ ‎‏دینی، سیاسی و اجتماعی به وجود نیامد و برای اولین بار، حکومتی ایجاد شد که در‏‎ ‎‏برخورد و رویارویی اسلام با استکبار و استعمار جدید، موفق عمل کرد و در برابر‏‎ ‎‏استعمارگرانی که علاوه بر سلاحهای کشتار جمعی، با اسلحۀ «لائیسم» و «بی دینی» به‏‎ ‎‏جنگ دنیای اسلام آمده اند، ایستادگی نمود. در حالیکه پیش از آن استکبار جهانی‏‎ ‎‏توانسته بود با روشهای خاص خود، حکومتها و احزاب مختلف را تحت نفوذ خود‏‎ ‎‏درآورده و با استفاده از ابزار گوناگون، فرهنگ و تمدن بی دینی رایج در غرب را در‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی هم رواج دهد.‏

‏در چنین عصری که پیامبر بزرگ اسلام، خبر از «جدایی حاکمان از قرآن» داده و‏‎ ‎‏مسلمانان را از آن بر حذر داشته بودند، چطور ممکن بود که حکومتی با نام «جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی» برپا شود و پایه های حکومت را بر اساس اصول و ارزشهای تغییرناپذیر‏‎ ‎‏اسلامی قرار دهد؟ خصوصاً آنکه با توجه به حدیث پیامبر ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ که توسط معاذبن جبل‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 287

نقل شده، می توان دریافت که منطور آن حضرت، همین عصری است که ما در آن زندگی‏‎ ‎‏می کنیم:‏

«بدانید که چرخ اسلام در گردش است. پس همه جا در پی قرآن در حرکت‎ ‎باشید، که چه بسا حاکمان، راه خود را از قرآن جدا کنند. پس شما از قرآن جدا‎ ‎نشوید.»1

‏همواره مشکل مسلمانان با حکومتهای موجود همین بوده است. یعنی آن حکومتها‏‎ ‎‏در برابر اندیشۀ دموکراسی مبتنی بر لائیسم که از پشتوانۀ انتخابات هم برخوردار است،‏‎ ‎‏مطیع و سرسپرده بوده اند. البته این انتخابات، جز یک بازی سیاسی گمراه کننده و فریب‏‎ ‎‏دهنده نیست.‏

‏پس تا زمانیکه قانون برتر  حکومت اسلامی، بر مبنای احکام الهی قرار داشته باشد‏‎ ‎‏هیچ کس در هیچ زمانی حق ندارد آن را تحت هیچ عنوانی، اعم از قانون بشری، آزادی،‏‎ ‎‏دموکراسی  حق ملت در تعیین سرنوشت خویش، تغییر دهد و بر اساس مفاهیم غربی که‏‎ ‎‏از جدایی دین از حکومت و سیاست ناشی شده، حکومتی به وجود آورد که در‏‎ ‎‏عملکردهای خود از آزادی مطلق برخوردار باشد و هدف قانون اساسی آن، تنها در‏‎ ‎‏خدمت منافع خاص گروهی قرار گیرد. با تأسف باید گفت در حال حاضر، در نود درصد‏‎ ‎‏از کشورهای اسلامی، چنین حکومتهایی بر سر کار هستند.‏

‏در چنین وضعیتی، جمهوری اسلامی ایران، به عنوان حرکتی جدید و منحصر به فرد‏‎ ‎‏که در تاریخ نوآوریهای سیاسی و مذهبی، سابقه نداشت، توانست ابعاد دینی و دنیوی‏‎ ‎‏(مادی و معنوی) حکومت را با هم ترکیب کند و وظایف هر یک از حوزه های دین و‏‎ ‎‏سیاست را به نهادهای خاص خود بسپارد و در این میان، ولی فقیه، به عنوان راهبر و‏‎ ‎‏راهنما، مسؤول حفظ و حراست از «اسلامیت» نظام در ابعاد عقیدتی، فکری، فرهنگی و‏‎ ‎‏اخلاقی می باشد.‏

‏با این وجود، و با گذشت دو دهه از عمر انقلاب ـ که با وجود برخی نارسائیها ـ با‏‎ ‎‏موفقیت همراه بود، حکومت اسلامی با حرکتی بر خلاف اسلامیت حکومت مواجه شد‏‎ ‎‏که دنیای غرب، ضمن حمایت از آن، آن را حرکت اطلاح طلبانه نامید و به دنبال آن‏‎ ‎‏حوادثی چون اعتراضات دانشجویان به وقوع پیوست که در این میان، ابهام جدیدی در‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 288

ذهنها پدید آورد: گمان می کردیم که انقلاب اسلامی، نسل زمان طاغوت و گروههای‏‎ ‎‏مختلف آن اعم از چپ گرایان و کمونیستهای افراطی، ملی گرایان نژادپرست و بی دینان‏‎ ‎‏تندرو را از میان برداشته و خطر آنان را برای همیشه از بین برده است اما اینطور که به نظر‏‎ ‎‏می رسد، این گروهها، به کمک حامیان جدید خود، دوباره سربرآورده و به صحنه‏‎ ‎‏آمده اند.‏

‏من به عنوان یک پژوهشگر و جامعه شناس مسلمان، معتقدم که ویژگیهای فکری ـ‏‎ ‎‏عقیدتی موجود در ملتهای اسلامی غیر عرب، معمولاً به خاطر آنکه در اقلیت قرار‏‎ ‎‏دارند، اصالت و خصوصیات ویژۀ خود را بهتر حفظ کرده و در برابر دشمنان گوناگون و‏‎ ‎‏متعدد، بهتر توانسته اند از خود دفاع کنند. بهترین مثال در این مورد، جنبش  ملتهای‏‎ ‎‏چچن و داغستان برضد اشغالگران روسیه است.‏

‏بدون شک، مسؤولان جمهوری اسلامی ایران با وفاداری به راه امام خمینی، به‏‎ ‎‏خوبی می دانند که پرچمداران سومین انقلاب اسلامی در نیمه دوم قرن بیستم هستند که‏‎ ‎‏در سال 1357، با نام اسلام و بر ضد مهمترین رژیمهای استکباری دنیا قیام کرد. از سوی‏‎ ‎‏دیگر، رهبران انقلاب ایران، از این واقعیت آگاهند که استعمار فرانسه، در انحراف‏‎ ‎‏انقلاب الجزایر و تبدیل آن به یک حکومت غیر دینی که هنوز هم مسلمانان این کشور از‏‎ ‎‏فتنه ها و ظلم آن در رنج هستند، نقش مهمی داشت و نیز، آمریکا و شوروی و هم پیمانان‏‎ ‎‏آنان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی افغانستان، با تلاش بسیار، مانع از برپایی حکومت‏‎ ‎‏اسلامی در این کشور شدند تا مبادا دولت اسلامی افغانستان، با ایران و پاکستان و دیگر‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی منطقه متحد شده و با تشکیل بزرگترین اتحادیه کشورهای اسلامی،‏‎ ‎‏به یک قدرت هسته ای جهانی تبدیل گردند و بتوانند در برابر توطئه های غرب و اسرائیل‏‎ ‎‏مقابله کنند. این بود که آمریکا و روسیه، از زمان فروپاشی اتحاد شوروی و پیروزی‏‎ ‎‏انقلاب افغانستان، تمام توان سیاسی ـ نظامی خود را به کار گرفتند تا با ایجاد اختلافات‏‎ ‎‏قومی و نژادی و مسلح کردن رهبران هر فرقه، آنان را به جنگ با یکدیگر وادار کنند و به‏‎ ‎‏جای یک حکومت متحد اسلامی، حکومتی نژادپرست و غیر متحد به وجود آورند و به‏‎ ‎‏تدریج آن را به حکومتی پادشاهی تبدیل کرده و عملاً بر آن مسلط شوند. اگر چنین‏‎ ‎‏حکومتی در افغانستان برپا شود، نقش آن همانند نقش و تأثیر «اسرائیل» خواهد بود و از‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 289

ایجاد حکومتی متحد در میان کشورهای اسلامی غیر عربی منطقه آسیای میانه و شرق‏‎ ‎‏دور، جلوگیری خواهد نمود. زیرا ایجاد چنین اتحادیه ای در جهان اسلام، یقیناً موجب‏‎ ‎‏تغییراتی در ساختار رژیمهای عربی نژادپرست خواهد شد و آنها را به دولتهای اسلامی‏‎ ‎‏متحد و تحت ارادۀ ملتها تبدیل خواهند نمود و این حالت ذلت بار و تفرقه آمیز موجود در‏‎ ‎‏کشورهای عربی را که در برابر اسرائیل و حامیان آن، سرفرود آورده اند، از بین خواهد‏‎ ‎‏برد. چنین روندی قطعاً مخالف خواست و ارادۀ استکبار خواهد بود.‏

‏در واقع، آنچه ذکر شد، همان استراتژی و هدف میان مدت و بلند ملت غرب و‏‎ ‎‏اسرائیل در کشورهای اسلامی و عربی است که بسیاری از علماء، روشنفکران و رهبران‏‎ ‎‏سیاسی این کشورها از آن بی خبر و بی اطلاعند و وسایل ارتباط جمعی و غرب و شرق‏‎ ‎‏کمونیست و بی دین، در برابر آن سکوت اختیار کردند.‏

‏اما پدیدۀ جدید، یا به عبارت دیگر، مصیبت جدید در نظام جمهوری اسلامی ایران‏‎ ‎‏آن است که به تدریج، حالت دنیای غرب را به خود گیرد و به سوی آن گرایش پیدا کند،‏‎ ‎‏یعنی با ایجاد درگیریهای حزبی ـ مذهبی بر سر قدرت و مشغول ساختن افکار عمومی به‏‎ ‎‏چند روزنامۀ چپ گرا، که هدف اصلی شان تضعیف اصول و ارزشهای حکومت اسلامی‏‎ ‎‏است، صحنۀ جنگ با دشمن خارجی را به درگیری میان گروههای داخلی مردم تبدیل‏‎ ‎‏کنند و با اندیشه های مارکسیستی و تبلیغات رسانه ای غربی، جزئیات مفاهیم تمدن‏‎ ‎‏اسلامی را مورد هجوم قرار دهند، در حالیکه فلسفۀ احکام الهی را با توجه به کلیات آن‏‎ ‎‏می توان درک نمود و مسائلی چون: حقوق زنان، نظام خانواده، برابری، آزادی،‏‎ ‎‏دموکراسی، موسیقی و رقص، حجاب، قصاص و غیره، از این سری مسایل هستند.‏

‏چگونه ممکن است انقلاب ایران و حکومت اسلامی با چنین رویدادهایی مواجه‏‎ ‎‏شود، در حالیکه تنها بیست سال از عمر آن می گذرد؟‏

‏در واقع، به جای آنکه غرب، ایران را به صدور انقلاب به کشورهای عربی متهم کند،‏‎ ‎‏باید گفت این جهان غرب است که توانسته «انقلاب لائیک» خود را به جهان عرب صادر‏‎ ‎‏نماید و امروز تلاش می کند آن را در حکومت جمهوری اسلامی هم رواج دهد.‏

‏انتظار می رفت که جمهوری اسلامی ایران، در دوران تصدی ریاست سازمان‏‎ ‎‏کنفرانس اسلامی ـ که آمادگی و شایستگی خود را هم در ابتدا با ساخت سالن اجلاس و‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 290

محل استقرار رهبران کشورها و سخنرانیهای مراسم افتتاحیه اجلاس نشان داد ـ از این‏‎ ‎‏فرصت مناسب استفاده کند و علاوه بر اصلاح روشها و راهکارهای سازمان کنفرانس‏‎ ‎‏اسلامی، نسبت به پیشنهاد امضای «پیمانی برای دفاع از امنیت امت اسلام» ـ با هر‏‎ ‎‏عنوانی که مورد قبول همگان قرار گیرد ـ اقدام نماید و با توجه به آنکه حق «دفاع از‏‎ ‎‏امنیت»، یک حق بین المللی است که اتحادیه اروپا هم از آن استفاده کرده ولی در‏‎ ‎‏کشورهای عربی در انجام آن ناکام مانده اند، اینبار در عرصۀ جهان اسلام این مهم به‏‎ ‎‏پیشنهاد ایران می توانست صورت گیرد. اما حتی چنین کاری هم انجام نپذیرفت!‏

‏از سوی دیگر، عقیدۀ ما بر آن بود که «انقلاب اسلامی» و «حکومت اسلامی» بدون‏‎ ‎‏شک بی هیچ بحث و گفتگویی، «جامعۀ اسلامی» را درپی دارد. اما ناگهان با شعار «جامعه‏‎ ‎‏مدنی» روبه رو شدیم، در حالیکه این اصطلاح، یک مفهوم غربی و کاملاً غیر دینی است‏‎ ‎‏که دنیای غرب آن را وارد فرهنگ سیاسی خود نموده تا جایگزین «جامعۀ دینی» گردد.‏‎ ‎‏باید دانست که این واژه، تنها یک شعار کلاسیک نیست، بلکه یکی از مفاهیم جاافتاده و‏‎ ‎‏عمیق تمدن غیر دینی غربی است که جهان غرب با استفاده از وسایل تبلیغاتی و ارتباطی‏‎ ‎‏و فرهنگ خود، آن را به عنوان روشی جدید در فرهنگ سیاسی پیشرفته به کشورهای ما‏‎ ‎‏القاء نموده و درصدد است تا افکار و اندیشه های سیاسی نسلهای آینده ما را‏‎ ‎‏تحت الشعاع قرار دهد.‏

‏این بود نگاهی اجمالی به تصویر انقلاب اسلامی ایران، بیست سال پس از پیروزی از‏‎ ‎‏دیدگاه علماء و جنبشهای اسلامی خارج از ایران، و کشوری چون «مغرب» که گرچه از‏‎ ‎‏نظر جغرافیایی از آن دور است، اما از لحاظ فکری، عقیدتی و ایمانی با آن نزدیکی بسیار‏‎ ‎‏دارد.‏

‏این دیدگاهها، تجزیه و تحلیلهای خود را بر مبنای نظرات سه منبع اصلی و اساسی‏‎ ‎‏قرار داده که عبارتند از:‏

‏الف) دیدگاههای رهبر انقلاب، حضرت امام خمینی و خط مشی های تعیین شده‏‎ ‎‏توسط ایشان برای حال و آینده.‏

‏ب) از دیدگاه مواضع اصیل اسلام و هشدارهایی که دربارۀ فتنه ها و مشکلات دوران‏‎ ‎‏معاصر داده و راه حلهایی که در برابر آنها ارائه نموده است. ‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 291

ج) از دیدگاه تجزیه و تحلیلهای اسلامی، سیاسی و اجتماعی همزمان با دوران‏‎ ‎‏بیداری ملتهای اسلامی در جهان که از نشانه های آن، ایجاد جنبشهای آزادی بخش در‏‎ ‎‏میان ملتهای عربی و اسلامی برای رهایی از سلطه استعمار در نیمۀ اول قرن بیستم بود که‏‎ ‎‏البته حکومتهای مستقل حاصل از آن جنبشها، دوباره در دام استعمار گرفتار آمدند. در‏‎ ‎‏نیمۀ دوم این قرن هم شاهد بودیم که اسرائیل به وجود آمد و علی رغم مخالفت جهان‏‎ ‎‏عرب، فلسطین را اشغال کرد. از سوی دیگر، انقلاب الجزایر با شکست روبه رو شد و‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی افغانستان که بر دومین ابرقدرت جهان پیروز شد، هنوز هم در حال‏‎ ‎‏رویارویی با تهدیدات موجود می باشد و با دشمنان وحدت سیاسی ـ دینی خود مقابله‏‎ ‎‏می کند. در ادامه شاهد برپایی انقلاب اسلامی ایران بودیم که پیروزی بی سابقه و بی نظیر‏‎ ‎‏آن بر قدرتی استکباری امروزه در برابر آزمونی جدید قرار داد. بدون شک، جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ایران قادر خواهد بود که با یاری خداوند متعال، بار دیگر این آزمون را هم با‏‎ ‎‏موفقیت و پیروزی دیگری، گذرانده و جهان اسلام را به عنوان قدرتی جهانی مطرح کند‏‎ ‎‏و بتواند جامعه بشری را از گردابی که در آستانۀ سقوط در آن قرار گرفته، رهایی بخشد.‏

‏ ‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 292

  • )) پژوهشگر در مسایل اسلامی و استاد دانشگاه رباط (مراکش).