حدود تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از فرهنگ و تاریخ شیعه

‏ ‏حدود تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از فرهنگ و تاریخ شیعه 

‏محمد صدقی‏‎[1]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله

‏نویسنده در این مقاله تلاش کرده حدود تأثیرپذیری انقلاب از فرهنگ و‏‎ ‎‏تاریخ شیعه را با شواهد و جمع آوری مدارک و اسناد روشن کند، ایشان در مقدمه‏‎ ‎‏مقاله خود به سختی و مشکل بودن تعیین حدود تأثیرپذیری انقلاب از فرهنگ و‏‎ ‎‏تاریخ شیعه می پردازد. سپس به نقد و بررسی نظریه ها معروف در مورد پیروزی‏‎ ‎‏انقلاب پرداخته و با نقد این نظریه ها نشان می دهد که هیچکدام از آنها قادر به‏‎ ‎‏تبیین انقلاب اسلامی نیستند. در پایان این قسمت نظریه پیشنهادی خود را ارائه‏‎ ‎‏نموده است که طبق این نظریه انقلاب قبل از پیروزی در مرحله تخریب و‏‎ ‎‏فروپاشی نظام از عوامل متعددی متأثر بوده است؛ اما مهمترین عامل، فرهنگ و‏‎ ‎‏تاریخ شیعه مذهب بوده است و در مرحله پیروزی تنها عامل مؤثر مذهب،‏‎ ‎‏فرهنگ و تاریخ شیعه بوده است.‏

‏ ‏

‏در پیدایش هر انقلابی ممکن است دهها مسأله کوچک و بزرگ اجتماعی، سیاسی،‏‎ ‎‏فرهنگی و غیره در مقطعی از تاریخ دست به دست هم دهند لذا تحلیل گران نه تنها‏‎ ‎‏نمی توانند کلیه عوامل مؤثر را در به ثمر رساندن انقلاب مورد توجه قرار دهند بلکه‏‎ ‎‏میزان و معیاری نیز برای اندازه گیری حدود تأثیر هر یک از آنها در دست ندارند. طبعاً‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 121

مقاله حاضر نیز با چنین مشکلی مواجه است.‏

‏از طرفی بسیاری از نویسندگان به دلیل نداشتن شناخت صحیحی از انقلاب و‏‎ ‎‏نیروهای آن مانند بسیاری از نویسنده های خارج، و یا به دلیل داشتن زمینۀ فکری و‏‎ ‎‏ذهنیت های خاص در تحلیل انقلاب و تعیین عامل اصلی آن به خطا رفته و نظریه های‏‎ ‎‏گوناگونی ارائه نموده اند که این موضوع تعیین عامل اصلی و تشخیص میزان تأثیرپذیری‏‎ ‎‏انقلاب از عوامل را مشکل می کند. به نظر نگارنده در میان عوامل متعدد دخیل در‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب فرهنگ و تاریخ شیعه عامل اصلی بوده است، حتی رهبری با آن نقش‏‎ ‎‏عظیم خود در هدایت انقلاب و مردم و به ثمر رساندن آن به نوبۀ خود مدیون استفاده از‏‎ ‎‏این عامل می باشد. بدیهی است معنی این حرف نفی اثر عوامل دیگر نیست بلکه هدف‏‎ ‎‏تعیین عامل اصلی است.‏

بررسی و نقد نظریه هایی که در تبیین پیروزی انقلاب مطرح شده اند

‏به طور کلی پنج نظریه‏1‏ در مورد عامل پیروزی انقلاب بیان شده است که به اختصار‏‎ ‎‏آنها را معرفی و نقد می کنیم.‏

‏ ‏

1ـ نظریه های توطئه

‏گروهی انقلاب اسلامی ایران را حاصل یک توطئۀ از پیش طرح ریزی شدۀ خارجی‏‎ ‎‏می دانند، گرچه اتفاق نظری در میان طرفداران این فرضیه وجود ندارد. به طور کلی‏‎ ‎‏طرفداران این فرضیه قدرتهای غربی بخصوص آمریکا و انگلیس و گاهی شوروی را‏‎ ‎‏مسبب سقوط رژیم می دانند.‏

‏در این مورد شاه و عده ای از سلطنت طلبان می گویند که به دلیل اصرار ایران بر‏‎ ‎‏افزایش بهای نفت در نیمه اول دهه 50 قدرتهای غربی تصمیم به سرنگونی رژیم گرفتند.‏‎ ‎‏این مطلب را شاه مکرراً ابراز داشته است.‏2‏ این گروه گاهی انگیزۀ حسادت غرب را‏‎ ‎‏مطرح می کنند و مدعی هستند که با پیشرفتهای همه جانبۀ اقتصادی که ایران بدان نایل‏‎ ‎‏شده بود، به زودی و حداکثر تا پایان دهه 50 تولیدات مختلف ایران وارد بازارهای‏‎ ‎‏بین المللی می گردید. بنابراین قدرتهای غربی جهت جلوگیری از خطری که منافع آنها را‏‎ ‎‏تهدید می کرد دست به کار شدند و با ایجاد انقلاب ماشین پیشرفت ایران را از کار‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 122

‏انداختند.‏3‏ شاه به صراحت حسادت غربیها را عامل توطئه آنها علیه رژیم خودش‏‎ ‎‏می داند.‏4

نقد این نظریه

‏گرچه این نظریه متکی بر اسناد و مدارک معتبر نیست و پیش فرضهای بی پایه ای دارد‏‎ ‎‏و نیازی به نقد آن نیست، اما واقعیت این است که اساساً اعتقاد به توطئه بخش قابل‏‎ ‎‏توجهی از فرهنگ سیاسی ـ روانی جامعه ما را تشکیل می دهد. بسیاری از وقایع سیاسی‏‎ ‎‏در تاریخ معاصر ایران را می توان سراغ گرفت که حداقل توسط یک گروه از ایرانیان در‏‎ ‎‏قالب فرضیه های توطئه تحلیل شده است. مثلاً می گویند «فلانی عامل انگلیس است»،‏‎ ‎‏«دستهای پنهانی در کار است» و... همۀ این تعابیر بیانگر فرهنگ توهم توطئه است که‏‎ ‎‏ریشه تاریخی این فرهنگ از رقابت کشورهای استعمارگر در ایران در قرون اخیر از‏‎ ‎‏طرفی و بی کفایتی شاهان قاجار از طرف دیگر و همچنین در ویژگی روحی و رفتاری‏‎ ‎‏ناشی از حاکمیت رژیم استبدادی در ایران سرچشمه گرفته است. زیرا همۀ رژیمهای‏‎ ‎‏مستبد اساس رژیم خود را با خدعه و توطئه پایه گذاری کرده و همواره در محیط توطئه‏‎ ‎‏به سر برده اند. پس بهتر است این فرضیه را توهم توطئه بنامیم.‏

‏ ‏

2ـ نظریه مدرنیزاسیون

‏طبق این نظریه رژیم با شتاب دست به انجام یک رشته اصلاحات مدرن زد و سعی‏‎ ‎‏نمود چهره ایران را به سرعت دگرگون و پیشرفته سازد. اما به دلیل سریع بودن‏‎ ‎‏اصلاحات و عدم هماهنگی با توسعۀ فرهنگی و اجتماعی و بافت سنتی جامعه بسیاری‏‎ ‎‏از مردم پذیرای این اصلاحات نبودند. بدین جهت اقشار مردم به تدریج دچار بحران‏‎ ‎‏هویت شدند. با افزایش شکاف میان مردم و شاه این بحران تبدیل به تضاد و رویارویی‏‎ ‎‏سیاسی ـ مذهبی گردید و از دل آن انقلاب اسلامی متولد شد.‏5

نقد این نظریه

‏الف) بنابراین نظریه، اگر شاه از سال 40 دست به اصلاحات نمی زد هیچ مشکلی‏‎ ‎‏نداشت، در حالی که قبل از این مقطع نیز مشکل داشت. به علاوه این نظریه به ماهیت و‏‎ ‎‏عملکرد سیاسی رژیم چندان توجه نمی کند. از دید این نظریه ساختار کلی جامعه در دو‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 123

‏نیرو خلاصه می شود: یکی رژیم است که با شتابزدگی به دنبال ترقی کشور است! و‏‎ ‎‏دیگری سنت گرایانی که این اصلاحات هنوز برای  آنها زود است و نمی توانند آن را‏‎ ‎‏هضم کنند.‏6

‏ب) در این تحلیل جهت پوشاندن ضعفهای رژیم به ملت ایران اهانت شده است و‏‎ ‎‏جامعه ایرانی را لایق این اصلاحات ندانسته است.‏

‏ج) در واقع عدم پذیرش سیاست مدرنیزه از سوی مردم به این علت بود که مدرنیزه‏‎ ‎‏لفافه ای بود برای توسعه مادی به معنای غربی؛ یعنی مصرف گرایی همراه با فرهنگ‏‎ ‎‏مبتذل غربی که بدبختی و وابستگی مرگ بار کشور را به دنبال دارد. این برنامه های‏‎ ‎‏نوسازی به گفته محققین چنان مصیبت بار بودند و انحراف داشتند که مردم تاب تحمل‏‎ ‎‏آنها را نیاوردند.‏7

‏ ‏

3ـ نظریه اقتصاد

‏طبق این نظریه افزایش شدید و ناگهانی بهای نفت، منابع سرشار مالی جدیدی را در‏‎ ‎‏اوایل دهۀ 50 در اختیار ایران قرار داد. شاه دست به اقدامات شتابزده ای برای توسعۀ‏‎ ‎‏اقتصادی زد که موجب بهبود وضع معیشتی مردم شد. اما این وضع با پایین آمدن بهای‏‎ ‎‏نفت و کاهش درآمدها در آغاز نیمۀ دوم دهه 50 آثار منفی خود را به صورت تنگناهای‏‎ ‎‏اقتصادی نشان داد که موجب نارضایتی مردم گردید و علاوه بر این، نداشتن برنامه‏‎ ‎‏اقتصادی مشخص و ولخرجیهای شاهانه و ریخت و پاشها در هزینه عمومی روز به روز‏‎ ‎‏بر فشار مردم افزود. این فشارها زمینه ساز وقوع انقلاب شد.‏8

نقد این نظریه

‏در این تحلیل بیان نشده است که پیشرفت اقتصادی مورد اشاره در کجا و در چه‏‎ ‎‏زمینه هایی و چگونه روی داده است؟ مگر صرف اضافه شدن درآمد کشور به جهت‏‎ ‎‏افزایش قیمت نفت پیشرفت نامیده می شود؟ مگر نه اینکه بخش مهمی از همین درآمد‏‎ ‎‏اضافی در خدمت سیستم مالی و اقتصادی غرب قرار گرفت و سهام شرکتهای در حال‏‎ ‎‏ورشکستگی خریداری شد به علاوه در این دوره رشدی در صنعت ـ جز مونتاژ ـ دیده‏‎ ‎‏نمی شود. در حالی که کشاورزی سنتی هم تخریب شد. به طور کلی در این تحلیل، از نظر‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 124

وقوع رشد اقتصادی هیچ دلیلی ارائه نشده است. به علاوه اینکه واقعیتهای انقلاب این‏‎ ‎‏نظریه را تأیید نمی کند.‏

‏ ‏

4ـ نظریه استبداد

‏بنابراین نظریه علت مبارزه مردم با رژیم شاه ناشی از سرشت سیاسی این رژیم بود.‏‎ ‎‏زیرا رژیم پهلوی که به اصطلاح در دروازۀ تمدنی بزرگ قرار گرفته بود در حوزه ساختار‏‎ ‎‏سیاسی با رژیم قاجار صد سال پیش چندان فرقی نکرده بود و همان ویژگی های‏‎ ‎‏استبدادی بود. بخصوص بعد از کودتای 28 مرداد، رژیم مطلقاً اجازه ای به مخالفان‏‎ ‎‏نمی داد؛ بنابراین چندان به دور از واقعیت نرفته ایم اگر ادعا کنیم که انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏حرکتی بود برای بر هم زدن آن ساختار کهنه و در انداختن طرحی نو.‏9

نقد این نظریه

‏بررسی و تحلیل خواستهای رهبری انقلاب و مردم این نظریه را تأیید نمی کند و آنچه‏‎ ‎‏را که در طول شعارها و پیام ها و اطلاعیه ها خواستارش بودند برچیده شدن تمام‏‎ ‎‏انحرافات و خلافهای دینی بود. با فتوای مراجع دینی مردم به صحنه می آمدند و اگر با‏‎ ‎‏استبداد مخالفت می شد برای این بود که حکومت استبدادی نیز یکی از موارد انحراف‏‎ ‎‏از دین بود.‏

‏به علاوه اینکه این نظریه فاقد دلیل در اثبات خود است زیرا اگر استبداد به تنهایی‏‎ ‎‏عامل انقلاب است چرا در کشورهایی که حاکم مستبد دارند انقلاب نمی شود؟ حتی در‏‎ ‎‏خود ایران چرا در سالهای قبل، انقلاب واقع نشد؟ اعتراضات به انحراف و فساد رژیم به‏‎ ‎‏جهت مخالفت با مذهب به طور مستمر بوده است. حداکثر چیزی که این نظریه اثبات‏‎ ‎‏می کند تأثیر فی الجمله استبداد در وقوع تحولات انقلاب است. اصولاً چه دلیلی وجود‏‎ ‎‏دارد ثابت کنیم که آزادیخواهی مردم بیشتر از توجه به مذهب بوده و یا آزادیخواهی‏‎ ‎‏مردم معلول اعتقاد مذهبی نیست. ‏

‏ ‏

5ـ نظریه سیاست اسلام زدایی رژیم عامل اصلی در سقوط آن

‏آقای عمید زنجانی در این مورد می گوید:‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 125

«تنها عاملی که به عنوان علت اصلی و عامل اول می توان از جریان انقلاب ـ از‎ ‎تولد تا پیروزی ـ آن را استنباط نمود اعمال سیاست اسلام زدایی توسط شاه بود که‎ ‎ادامه رژیم خود را به منظور جلب هر چه بیشتر حمایت خارجی و تحکیم هر چه‎ ‎عمیق تر سلطنت و دیکتاتوری در داخل کشور در گرو آن می دید. شاه با این تصور‎ ‎که سیاست اسلام زدایی می تواند او را از چنگال مانع اصلی رژیمش نجات بخشد و‎ ‎مشکل سیاست خارجی و داخلی خود را برطرف نموده و راه را برای بقای سلطنت‎ ‎و تحکیم پایه های آن هموار سازد دست به چنین کاری زد.»10

نقد این نظریه

‏الف) این نظر مثل نظریه های قبلی میان عوامل فروپاشی نظام سلطنت و عوامل‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب اسلامی تفاوت قائل نشده است. در حالی که خواهیم دید که بین این دو‏‎ ‎‏به خوبی می شود فرق گذاشت.‏

‏ب) طبق این نظریه رژیم در شروع سیاست اسلام زدایی اش باید نیرومند بوده باشد و‏‎ ‎‏به تدریج در روند انقلاب رو به ضعف بگذارد تا در نهایت ضربه پذیر شده و سقوط کند‏‎ ‎‏(همان طور که خود آقای عمید اشاره می کند)‏11‏ در حالی که واقعیت خلاف این حرف‏‎ ‎‏است رژیم در روزهای انقلاب از نظر نظامی، سیاست خارجی، درآمدهای نفتی و وضع‏‎ ‎‏اقتصادی و از نظر امنیت داخلی به مراتب قوی تر بود. با این همه این نظریه واقع گرایانه تر‏‎ ‎‏از نظریه های قبلی است.‏

نظریه پیشنهادی

‏با توجه به نقد و بررسیهایی که از نظریه های گذشته به عمل آمد نظریه پیشنهادی‏‎ ‎‏می خواهد به سؤالات زیر جواب بدهد:‏

‏1ـ چه شد که از میان گروهها و افراد مختلف حضرت امام‏‏(س)‏‏ به رهبری پذیرفته‏‎ ‎‏شدند و اگر ایشان رهبر دینی ـ مرجع ـ نبود اینگونه مقبول عامه قرار می گرفت؟‏

‏2ـ چرا اعلامیه های رهبری با اینکه امکانات پخش نبود و از طرفی پخش آنها، همراه‏‎ ‎‏با خطر زندان و مرگ بود به سرعت در سراسر کشور پخش می شد؟‏

‏3ـ چرا سخنان رهبری چنین موج ایجاد می کرد؟‏

‏4ـ اگر مذهب شیعه ـ فرهنگ و سیرۀ تاریخی شیعه ـ نبود بسیج عمومی ممکن بود؟‏

‏5ـ در زمان انقلاب مردم رفاه نسبی داشتند پس چه دلیلی داشت که مردم انقلاب را‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 126

انتخاب کردند و با ایثار و دادن شهید در راه آن از منافع مادی و حتی از فرزند و جان‏‎ ‎‏گذشتند؟‏

‏6ـ قدرتهای حامی شاه با توجه به منافع خود چرا دخالت مستقیم نکردند و جلوی‏‎ ‎‏انقلاب را نگرفتند؟‏

‏7ـ سازمانهای اطلاعاتی استکبار چرا از وقوع انقلاب خبردار نشدند حتی تا آخرین‏‎ ‎‏روزها ایران را جزیرۀ ثبات می نامیدند و قدرتهای بزرگ چرا هنوز هم با انقلاب خوب‏‎ ‎‏نیستند و دشمنی می کنند؟‏

‏نظریه ای که در طی فرضهای فوق ارائه می شود و می تواند این سؤالها را جواب بدهد‏‎ ‎‏این است که: در مرحلۀ تخریب و سلب مشروعیت نظام طاغوت فرهنگ و تاریخ شیعه ‏‎ ‎‏ـ اسلام خواهی ـ به همراهی عوامل دیگر مشروعیت نظام را از بین بردند یعنی در مرحله‏‎ ‎‏تخریب، عوامل دیگر نیز اثر داشتند ولکن مذهب ـ فرهنگ و تاریخ شیعه ـ بالاترین اثر را‏‎ ‎‏داشت و اگر مخالفت با رژیم و برنامه هایش در قالب مذهب قرار نمی گرفت تحرک ایجاد‏‎ ‎‏نمی کرد چون فرهنگ شیعه یک فرهنگ زنده، حرکت زا و انقلاب آفرین است و فرهنگی‏‎ ‎‏است که از اندیشه ها و روش علی(ع) تغذیه می کند. این فرهنگی است که در تاریخ خود‏‎ ‎‏عاشورا، و امثال آن را دارد. دورۀ امامت و عصمت 250 ساله دارد که هیچیک از‏‎ ‎‏فرهنگهای دیگر چنین عناصر حرکت زایی ندارند. خلاصه اینکه عامل انقلاب در‏‎ ‎‏فرهنگ تشیع ریشه دارد و مبارزه با ظلم تا سر حد شهادت یا کندن ریشه ظلم و فساد از‏‎ ‎‏بنیادی ترین محورهای اندیشه شیعی است. ‏

‏در مرحله پیروزی انقلاب نیز عامل اصلی مذهب (فرهنگ و تاریخ شیعه) می باشد.‏‎ ‎‏درست است مردم و رهبری در پیروزی نقش مهمی داشتند بخصوص نقش رهبری‏‎ ‎‏شگفت انگیز است ولی نقش آنها را نیز باید در مذهب جستجو کرد.‏

‏بدیهی است مقصود مقاله انکار یا کم نشان دادن نقش عظیم رهبری نیست چون‏‎ ‎‏بدون تردید اگر ایشان نبودند انقلاب مسلماً به پیروزی نمی رسید. نگارنده به این نکته‏‎ ‎‏تأکید دارد که نقش مهم رهبری و قدرت حیرت آور و منحصر به فرد آن حضرت گرچه تا‏‎ ‎‏حدی به دلایل شخصیتی و روح بزرگ معظم له ربط دارد اما قسمت مهم آن را وامدار‏‎ ‎‏مکتب است و به دلیل مرجع دینی بودن و این که به نام دین قیام نمود و بر مسایل مذهب‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 127

‏تأکید داشت که این خود می تواند یکی از مؤیداتی باشد که عامل اصلی در پیروزی‏‎ ‎‏انقلاب تنها مذهب ـ فرهنگ و تاریخ و سیرۀ شیعه ـ می باشد. ‏

‏ ‏

مشروعیت زدایی از نظام شاهنشاهی

‏در مورد قسمت اول فرضیه، یعنی تأثیر مذهب ـ فرهنگ و تاریخ و سیره شیعه ـ در از‏‎ ‎‏بین بردن مشروعیت نظام و زمینه سازی پیروزی انقلاب برخی از دلایل و مؤیدات را‏‎ ‎‏می آوریم:‏

1ـ افراد و گروههایی که بار نهضت را تحمل کردند

‏مردمی که با یک فتوای مراجع به صحنه آمده و همواره در پشت سر رهبری انقلاب‏‎ ‎‏در لحظات لازم حضور داشتند و از هیچ گونه یاری دریغ نمی کردند، اعلام وفاداری کرده‏‎ ‎‏کفن پوش در صحنه تا لحظۀ مرگ حاضر شدند.‏12‏ این کار را نه تنها به عنوان وظیفۀ‏‎ ‎‏شرعی و تقرب به پروردگار عالم انجام می دادند بلکه از فرهنگ و تاریخ شیعه به ارث‏‎ ‎‏برده بودند که در مواردی که دین لطمه می بیند باید قیام نمود. لذا حتی آن گروههایی هم‏‎ ‎‏که نسبت به اعمال عبادی روزانه چندان تقید مذهبی نداشتند، در روند انقلاب با مردم‏‎ ‎‏همراه شدند.‏

‏مرحوم شهید مطهری در این مورد می فرمایند:‏

«نهضت کنونی ایران به صنف خاصی از مردم ایران اختصاص ندارد در این‎ ‎نهضت غنی و فقیر، مرد و زن، شهری و روستایی، طلبه و دانشجو و... شرکت‎ ‎داشتند.یک اعلامیه که از طرف مراجع بزرگ عالیقدری که نضهت را رهبری‎ ‎می کردند، صادر می شد در سراسر کشور و در میان عموم طبقات طنین یکسان‎ ‎می افکند.»13

‏بدیهی است این طنین یکسان در میان اقشار مختلف جامعه از فرهنگ و تاریخ و‏‎ ‎‏سیره شیعه متأثر می باشد و از این باور نشأت می گیرد که فتوای مراجع حکم الهی است‏‎ ‎‏و نباید نافرمانی شود.‏

2ـ روحانیت

‏روحانیت شیعه در انقلاب اسلامی ایران همانند دیگر نهضتهای معاصر ضمن ایفای‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 128

نقش پیشتاز به عنوان یکی از مهمترین شبکه های اطلاع رسانی در آگاهی دادن به مردم‏‎ ‎‏وظیفۀ مهمی را به عهده گرفته بودند و منشأ حرکتهای بزرگی شدند. این به دلیل وجود‏‎ ‎‏چند ویژگی در دستگاه روحانیت است.‏14

‏الف) روحانیت شیعه در طول تاریخ امور خلاف دین را تحمل نکرده و به محض‏‎ ‎‏برخورد با چنین مواردی بدون پروا عکس العمل نشان داده است و این را از روش ائمه‏‎ ‎‏معصومین(ع) بخصوص از نهضت کربلا به ارث برده اند.‏

‏ب) در مکتب شیعه یک مؤمن یا باید خودش مجتهد باشد و یا پیرو مجتهد و در‏‎ ‎‏جایی که مجتهد در دسترس نیست نقش ارتباطی را روحانیان انجام می دهند. روحانیان‏‎ ‎‏از میان مردم برخاسته و در میان آنها و مانند آنان رشد کرده و با درد و رنج مردم آشنا‏‎ ‎‏بوده اند و هیچگاه ارتباط فرهنگی و معنوی خود را با آنها از دست نداده اند. لذا‏‎ ‎‏روحانیت شیعه در موارد لازم توانسته نقش حساس و مهمی را در حرکتهای سیاسی ـ‏‎ ‎‏اجتماعی در تمام ادوار، به خصوص در قرن اخیر، به عهده بگیرد.‏

‏گرهام در نقش روحانیت شیعه می گوید:‏

«واقعیت امر اینکه روحانیت شیعه در ایران در میان مردم زندگی نموده و‎ ‎ارتباط بسیار بیشتر و نزدیکتری با آنها داشته و در نتیجه از احساسات توده آگاهی‎ ‎بیشتر دارند. زمانی که روحانیت با سیاستهای دولت مخالفت می کند نظرات آنها‎ ‎دارای آن چنان مشروعیتی است که حتی در سخت ترین شرایط استبدادی مورد‎ ‎توجه مردم قرار می گیرد. از طرف دیگر شبکه ارتباطی روحانیت سیستم برقرار‎ ‎تماس با همۀ اقشار مردم را برای آنها فراهم می کند.»15

‏ج) استقلال روحانیت از قدرت حاکم: روحانیت شیعه که به دست مبارک ائمه(ع)‏‎ ‎‏پایه گذاری شده است از ابتدای امر بر اساس تضاد با قدرتهای حاکم جور بوده است، به‏‎ ‎‏قول حامد الگار:‏

«اساس روحانیت شیعه بر انکار حقانیت پادشاه است. روحانیت شیعه از نظر‎ ‎معنوی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم است و هیچگاه جزو دولت‎ ‎نبوده است... .»16

‏ساده زیستی روحانیت این استقلال را استحکام بخشیده و ارمغان استغنا و آزادگی را‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 129

به همراه آورده است. لذا روحانیان شیعه فارغ از هرگونه نگرانی، فعالیتهای سیاسی ـ‏‎ ‎‏مذهبی خود را انجام داده اند.‏

3ـ ریشه تاریخی انقلاب

‏محمود النجار خبرنگار مصری می گوید: ‏«تاریخ پر مبارزه تشیع  در طول تاریخ اسلامی‎ ‎یکی از عوامل انقلاب می باشد.»17‏ تاریخ شیعه همواره از صدر اسلام تا حال، یادآور‏‎ ‎‏حماسه ها و مبارزات علیه حکام ستمگر است و ائمۀ معصومین(ع) بنا به وظیفه حفظ‏‎ ‎‏دین در برابر انحراف سکوت نکرده اند و حتی با عدۀ کم افراد خود قیام کرده اند. علما و‏‎ ‎‏زعمای اسلام نیز به همین سیره عمل کرده اند. شروع این مبارزات از خطبۀ غرا و پرشور‏‎ ‎‏حضرت صدیقه طاهره زهرای اطهر ‏‏علیهاالسلام‏‏ دخت رسول گرامی اسلام ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ در مسجد‏‎ ‎‏النبی در حضور مهاجر و انصار می باشد. از آنجا درس قیام علیه متجاوزین به همه‏‎ ‎‏دوستداران و شیعیان اهل بیت ‏‏علیه السلام‏‏همانند اباذر، عبدالله بن مسعود و ... و حماسه های‏‎ ‎‏جنگ جمل، صفین و نهروان و حرکت امام حسن مجتبی ‏‏علیه السلام‏‏ در مقابل معاویه و قیام‏‎ ‎‏حجربن عدی، سید حجری،... و نهایتاً حماسۀ خونین کربلا و خروج توابین و مختار علیه‏‎ ‎‏طاغوت بنی امیه و در طول تاریخ داده شد همینطور نهضتها ادامه داشتند ولو اینکه‏‎ ‎‏شیوه های مبارزه محتملاً متفاوت بودند، تا اینکه نهضت حضرت امام خمینی‏‏(س) ‏‏علیه‏‎ ‎‏طاغوت زمان انجام گرفت و این روحیه پرخاشگری و ایستادن در مقابل ظلم و ستم و‏‎ ‎‏انحراف از قوانین اسلام از ویژگیهای فرهنگ تشیع و از آثار نهضت کربلا می باشد.‏

‏مرحوم شهید مطهری می گوید:‏

«امام با ظلم مبارزه کرد. اما مبارزه با ظلم و ستم را با معیارهای اسلامی مطرح‎ ‎کرد و با شعار اینکه انقلاب ما پرتویی از عاشورای حسینی است این فکر را القا‎ ‎نمود که یک مؤمن نباید زیر بار ظلم برود یک مسلمان نباید تن به اختناق بدهد و‎ ‎یک مسلمان نباید به خود اجازه بدهد که ذلیل باشد و یا زیر دست سلطه کافر‎ ‎باشد.»18

‏و در جای دیگر نیز می فرماید:‏

«اصولاً هر انقلابی معلول یک سلسله نارضایتی ها و ناراحتیهاست، یعنی وقتی‎ ‎مردم از وضع حاکم ناراضی باشند و آرزوی وضع مطلوب کنند زمینۀ انقلاب‎ ‎بوجود می آید، ممکن است ملتی از وضع موجود ناراضی باشد و آرزوی وضع

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 130

دیگر داشته باشد با این حال انقلاب نکند. چرا؟ برای اینکه دارای روحیۀ رضا و‎ ‎تمکین است روحیۀ ظلم پذیری در میان آن ملت رواج دارد. پس اگر ملتی ناراضی‎ ‎بود علاوه بر آن یک روحیۀ پرخاشگری، یک روحیۀ طرد و انکار در او وجود‎ ‎داشت، در آن صورت انقلاب می کند. اینجاست که نقش مکتبها روشن می شود. از‎ ‎جمله خصوصیات اسلام شیعی این است که به پیروانش حس پرخاشگری و مبارزه‎ ‎و نفی وضع نامطلوب را می دهد.»19

‏ ‏

4ـ ریشه های عقیدتی انقلاب

‏در باور شیعه در زمان غیبت حضرت ولیعصر(عج) هر حکومتی غاصب و ظالم است‏‎ ‎‏و تصرف در بیت المال توسط آنها حرام می باشد. به هر شکل و در هر قالبی باشد مگر‏‎ ‎‏آنکه نایب آن حضرت ـ که در زمان حال فقها هستند ـ حکومت را در دست بگیرد. شیعه‏‎ ‎‏همواره آرزوی تشکیل حکومت عدل و به سامان آمدن جهان را دارد. طبق این عقیده از‏‎ ‎‏نظر شیعه سیر تاریخ به سوی وضع آرمانی می باشد که با حضور حضرت ولیعصر(عج)‏‎ ‎‏عملی خواهد شد و به قول حمید عنایت:‏

«آنچه به امیدواری شیعه به پیروزی نهایی بر ظلم و ظالم رنگ موجبیت‎ ‎تاریخی می دهد انتظار فرج و رجعت ـ ظهور ـ امام عصر(عج) می باشد. انتظار فرج‎ ‎و ظهور باعث شده که شیعه در آمادگی مستمر بوده و در زمان غیبت زمینۀ ظهور را‎ ‎فراهم کند.»20

‏حامد الگار در این مورد می گوید:‏

«ریشه انقلاب به موضوع امامت در دیدگاه شیعه و مسألۀ غیبت امام عصر(عج)‎ ‎و پیامدهای سیاسی آن عقیده ارتباط دارد که تجلی عینی اعتقاد به نیابت است.‎ ‎شیعیان هرگونه سلطه و اقتدار سیاسی را در زمان غیبت نامشروع می دانند.»21

5ـ عصیان مردم در هنگام جریحه دار شدن عواطف مذهبی

‏یکی دیگر از تأییدات این قسمت نظریه تحقیق عصیان مردم در هنگام جریحه دار‏‎ ‎‏شدن عواطف مذهبی است. مرحوم مطهری در این مورد می فرماید:‏

« ... آن عامل تعیین کننده ای که همه عوامل دیگر را دربر گرفت و توانست همۀ‎ ‎طبقات را به طور هماهنگ در مسیر واحد منقلب بکند جریحه دار شدن عواطف

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 131

اسلامی این مردم بود. مردم می دیدند که مقررات اسلامی عملاً چگونه دارد نقض‎ ‎می گردد.»22

‏و در جای دیگر می فرماید:‏

«در سال 55 رژیم تصمیم گرفت تاریخ هجری را تبدیل به شاهنشاهی کند. این‎ ‎کار از جنبه سیاسی و اقتصادی اهمیت نداشت. عواطف مذهبی مردم را جریحه دار‎ ‎کرد که رهبری چنین عمل را دشمنی با پیامبر و اسلام نامید و در نتیجه در مردم‎ ‎عصیان ایجاد کرد و از تحریک وجدان اسلامی آنها به بهترین وجه در پیشبرد‎ ‎نهضت بهره برداری نمود.»23

‏نویسنده کتاب سقوط ناگهانی در این مورد می گوید:‏

«یکی از عوامل سقوط رژیم جریحه دار ساختن احساسات مذهبی مردم مانند‎ ‎عدم مراعات عفت عمومی، به کارگماردن بهاییها در مشاغل حساس و تغییر تاریخ‎ ‎اسلامی به شاهنشاهی.»24

‏ ‏

انفجار نور یا پیروزی انقلاب اسلامی

‏اینک به مرحله دوم فرضیه یعنی پیروزی انقلاب می پردازیم و شواهدی را ارائه‏‎ ‎‏می کنیم که می توانند ولو بطور نسبی به صحت نظریه دلالت کنند:‏

1ـ تحلیل رهبری انقلاب

‏تحلیل رهبری انقلاب و کیفیت رهبر شدن امام خمینی‏‏(س)‏‏ و عناصر موجود در‏‎ ‎‏رهبری ایشان گواهی روشن است بر اینکه انقلاب اسلامی ایران در حد عامل اصلی‏‎ ‎‏پیروزی از فرهنگ و تاریخ و سیرۀ شیعه اثر پذیرفته است.‏

‏مرحوم مطهری با طرح این سؤال که چه شد امام رهبر شد؟ می گوید: ‏

«بی شک، از جان گذشتگی، مبارزه با ستمگری، دفاع سرسختانه از مظلوم،‎ ‎صداقت، صراحت، شجاعت و سازش ناپذیری رهبر در انتخاب او به مقام رهبری‎ ‎نقش داشته است اما مطلب اساسی چیز دیگر است. امام خمینی‏(س)‏ از قلب‎ ‎فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی خاست، مردمی که در‎ ‎طول تاریخ حماسه محمد ‏صلی الله علیه و آله‏‏، زهرا ‏‏علیهاالسلام‏‏، حسین ‏‏علیه السلام‏‏، زینب ‏‏علیهاالسلام‏‏، ابوذر.... و‏‎ ‎‏صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده‏‎ ‎‏بود. بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را، حسین را در‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 132

چهرۀ او دیدند او را آیینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود تشخیص‎ ‎دادند.»25

‏مردم از رهبری بر مبنای آیه شریفه اطاعت از اوالوالامر و به عنوان تکلیف شرعی‏‎ ‎‏اطاعت می کردند و به حرفهایش گوش می دادند. پس رهبری ثمرۀ فرهنگ شیعه است و‏‎ ‎‏عنوان مرجع و عمل به فتوای مراجع از الفاظ مأنوس در فرهنگ و تاریخ شیعه است.‏‎ ‎‏یعنی آیا اگر امام مرجع نبود و یا از زبان فرهنگ مردم حرف نمی زد باز موفق می شد؟‏

‏مرحوم مطهری در جواب سؤال فوق می فرماید:‏

«اگر امام پیشوای مذهبی نمی بود و اگر مردم ایران در عمق روحشان یک نوع‎ ‎آشنایی و انس و الفتی با اسلام نداشتند و اگر عشقی که مردم با خاندان پیامبر دارند‎ ‎وجود نمی داشت و اگر نبود که مردم حس می کردند که این ندای پیامبر ‏صلی الله علیه و آله‏‏ و‏‎ ‎‏ندای حضرت علی ‏‏علیه السلام‏‏ و یا ندای امام حسین ‏‏علیه السلام‏‏ است که از دهان این مرد بیرون‏‎ ‎‏می آید محال بود نهضت و انقلابی به این وسعت در مملکت ما بوجود آید.»‏26

‏در جای دیگر می فرماید:‏

«امام به این علت رهبر بلامنازع شد که علاوه بر اینکه واقعاً شرایط و مزایای‎ ‎یک رهبر در شخص ایشان جمع بود، ایشان در مسیر فکری و روحی و نیازهای‎ ‎مردم قرار داشت ولکن دیگران در این مسیر به اندازه ایشان قرار نداشتند. معنی این‎ ‎سخن اینکه امام با همه مزایای شخصی که دارا بود اگر اهرمهایی که روی آنها دست‎ ‎می گذاشت و جامعه را به حرکت درمی آورد از نوع اهرمهایی بود که دیگران روی آن‎ ‎دست می گذاشتند و اگر امام منطقی را انتخاب می کردند که دیگران داشتند امکان‎ ‎نداشت در به حرکت درآوردن جامعه موقعیتی را کسب کند.»27

‏بنابراین رهبری امام مرهون مذهب و فرهنگ و تاریخ و سیره شیعه می باشد و لذا اگر‏‎ ‎‏به فرض عامل پیروزی انقلاب مردم، رهبری بوده باشد باز آنچه عامل اصلی پیروزی‏‎ ‎‏است مذهب می باشد؛ زیرا رهبری، مردم را با زبان و انگیزه مذهب به حرکت وا‏‎ ‎‏می داشت و این ممکن نمی شد مگر اینکه رهبری از مقام مرجعیت دینی حرف بزند.‏‎ ‎‏برای همین است که در کتاب «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی‏‏(س)‏‏» بعد از بیان‏‎ ‎‏ضرورت اینکه امام باید در فکر انگیزه محرکی می بود که بتواند نظر عامه مردم را به خود‏‎ ‎‏جلب کند و جامعه روحانیت را با مردم هم صدا سازد و بدون آن نهضت امکان نداشت‏‎ ‎‏می گوید: ‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 133

«در چنین حالتی امام می بایستی از موضع مرجعیت حرکت نماید و اولین شعار‎ ‎نهضت را در قالبهای مذهبی بریزد تا از ریشه عمیق فکری مذهبی توده ها بهره مند‎ ‎گردد.»28

2ـ بیداری و آگاهی مذهبی مردم هدیه بزرگ رهبری

‏یکی از راههای سلطه استبداد داخلی و استعمار خارجی بر ملت، ناآگاهی یا غفلت‏‎ ‎‏آن ملت از خود و فرهنگ و مذهب خود است. یعنی بوجود آمدن یک حالت بی هویتی و‏‎ ‎‏سرگردانی. بدین جهت استعمار خارجی همراه با استبداد داخلی تلاش می کند برای‏‎ ‎‏سلطه ظالمانه خود یا ادامه آن، ملتها را از فرهنگ ملی و مذهبی خویش بیگانه کند،‏‎ ‎‏استقلال فکری و هویت آنها را بگیرد تا با ایجاد روحیه وابستگی به خود هیچ مانعی در‏‎ ‎‏راه چپاول ملتها نماند. غربیها در برخورد با مردم شرق بخصوص مسلمانان همواره این‏‎ ‎‏روش یعنی تحقیر فرهنگ و مذهب را بکار برده و خودشان را کعبه آمال معرفی کرده اند‏‎ ‎‏و بدین وسیله به سلطه دست یافته و ادامه داده اند. بدیهی است راه نجات از چنین‏‎ ‎‏گرفتاری بیداری مردم است و هویت و شخصیت پیداکردن مردم است و این هدیه ای بود‏‎ ‎‏که رهبری انقلاب به مردم داد و در پی این آگاهی از مذهب و فرهنگ و پیدا کردن‏‎ ‎‏شخصیت گم شده، انقلاب به پیروزی رسید. به عبارت دیگر همینکه فکرها مذهبی‏‎ ‎‏شدند و مذهب در متن زندگی آمد، مردم حاضر شدند زندان بروند، تبعید بشوند، شهید‏‎ ‎‏بدهند اما نجات پیدا کنند و این عامل پیروزی انقلاب بود.‏

‏مرحوم شهید مطهری در این مورد می فرماید:‏

رهبری توانست با آشنا ساختن مردم با فرهنگ و تاریخ خود این فکر تحقیر‎ ‎شده را از مردم دور کرده و استقلال و شخصیت بدهد، یعنی توانست به مردم‎ ‎بگوید شما خود یک مکتب و یک فکر مستقل دارید خود می توانید بر روی پای‎ ‎خود بایستید. همانا اباعبدالله الحسین ‏علیه السلام‏‏ مردم را آگاهی بخشید و به خودشان‏‎ ‎‏مطمئن نمود. در پی این آگاهی مردم بود که نهضت به پیروزی رسید.»‏29

‏و در ادامه می فرماید:‏

«رهبری انقلاب ایران از این طریق به مردم ما شخصیت داد خود واقعی و‎ ‎هویت اسلامی آنان را به آنها بازگرداند. این بزرگترین هدیه رهبری به ملت بود. او‎ ‎ایمان از دست رفته مردم را به آنان بازگرداند و اعلام کرد تنها اسلام نجات بخش

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 134

است. او جهاد اسلامی را و وظیفه نوعی و دینی و بالاخره اجر شهیدان را مطرح‎ ‎کرد. مردمیکه سالها آرزو داشتند در زمرۀ یاران امام حسین ‏علیه السلام‏‏ باشند، بناگاه خود‏‎ ‎‏را در صحنه ای مشاهده کردند که امام حسین ‏‏علیه السلام‏‏ را به عینه می دیدند و همین‏‎ ‎‏باعث شد که بپاخیزند و از سرچشمه عشق به خدا وضو سازند و یک سره بانگ‏‎ ‎‏تکبیر بر هرچه ظلم و ستمگری است بزنند.»‏30

‏نتیجه می گیریم که قوی ترین حربه دفاعی این انقلاب و مؤثرترین اسلحۀ پیشرفت آن‏‎ ‎‏ایمان ملت به نیروی خویش و بازگشت به ارزشهای اصیل اسلامی است. ابرقدرتها از‏‎ ‎‏یک چیز وحشت دارند و آن آگاهی و بیداری مسلمانان است و راه این بیداری آشنایی با‏‎ ‎‏تاریخ و فرهنگ خودی است که رهبری انقلاب این کار را به وجه احسن انجام داد.‏

‏حال این سؤال مطرح است که اگر فرهنگ و تاریخ شیعه چنین اثر داشت چرا زودتر‏‎ ‎‏مثلاً در سال 42 با اینکه رهبری هم بود انقلاب نشد؟‏

‏جواب این است که در آن زمان مردم آگاهی کافی از فرهنگ و تاریخ خودشان‏‎ ‎‏نداشتند. لذا در سال 42 با اینکه رهبری انقلاب حضور داشت موفق نشدند. در طول این‏‎ ‎‏مدت تا سال 57 کاری که رهبری انجام داد آشنا ساختن مردم با فرهنگ و تاریخ خود‏‎ ‎‏بود.‏

‏شهید محلاتی در این مورد در مصاحبه با مجله پیام انقلاب چنین می گوید:‏

«رژیم می خواست در 17 شهریور 57 همان برنامه 15 خرداد 42 را پیاده کند،‎ ‎با اعلام حکومت نظامی بر مردم مسلط شود اما این بار موفق نشد چون مردم بیدار‎ ‎شده بودند.»31

‏در کتاب «علل و عوامل انقلاب اسلامی» از قول بهزاد دوران اینگونه آمده است:‏

«حال اگر بخواهیم تعبیری جامعه شناختی از نظر امام در خصوص تبیین‎ ‎انقلاب اسلامی ارائه کنیم باید آن را به ترتیب زیر درآوریم: پدید آمدن درکی نوین‎ ‎از دین یا به روایت حضرت امام آگاهی از اسلام واقعی که از آن غفلت شده بود به‎ ‎تحول معنوی افراد منجر شده و این امر خود توجه انحصاری به حضرت حق،‎ ‎شهادت طلبی، بی توجهی به اغراض شخصی و وحدت مردم را در پی آورد و در‎ ‎نهایت در کنار عامل مهم دیگر چون کارا نبودن دستگاه هیأت حاکمه شرایط را برای‎ ‎پیروزی انقلاب فراهم ساخت.»32

4ـ شعارهای انقلاب 


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 135

‏یکی از مظاهر عمیق فرهنگ شیعی این انقلاب انعکاس تعجب آور آن در شعور‏‎ ‎‏تعبیری است. این شعارها را کسی بر مردم دیکته نکرده بود و از اعماق ضمیر اسلامی‏‎ ‎‏مردم الهام می گرفتند. به قول نویسنده تفسیر آفتاب:‏

«این شعور تعبیر و شعار، کلام عادی نبود خون جوشانی بود که به کلمات جاری‎ ‎می شد. در تاریخ انقلابها شعارهایی که یک جمعیت منقلب را به هیجان می آورد‎ ‎همیشه گویاترین گفتار است زیرا این شعارها از قلب جماعت می جوشد و به قلب‎ ‎جماعت بازمی گردد.»33

‏از شعارهای معروف انقلاب «الله اکبر خمینی رهبر»، «نهضت ما حسینی رهبر ما‏‎ ‎‏خمینی»، «ارتش ایران حسینی شده ـ رهبر ما امام خمینی شده»، «رهبر ما خمینی بت‏‎ ‎‏شکن ـ داده ندا به ملت این وطن، این رژیم پلید است ـ بدتر از یزید است»، «خدا قرآن‏‎ ‎‏خمینی»، «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» و ... که هر کدام از اینها نه تنها نوع‏‎ ‎‏حکومت و رهبری آن را معین می کند بلکه از نظر اینکه شاه را به یزید و امام را به‏‎ ‎‏اباعبدالحسین(ع) تشبیه می کند، اثرپذیری انقلاب از فرهنگ و تاریخ شیعه را در حد‏‎ ‎‏عامل اصلی بیان می کند.‏

‏یکی از شعارهای انقلاب، استفاده از سنتهای شیعی در جهت اهداف انقلاب بود.‏‎ ‎‏بررسی روزشمار وقایع انقلاب اسلامی ضمن بیان این مطلب، نقش اساسی فرهنگ و‏‎ ‎‏تاریخ شیعه در پیروزی انقلاب است. این بررسی توضیح می دهد که اوج و حضیض‏‎ ‎‏حرکتهای انقلابی هماهنگ با رسیدن محرم و عاشورا بوده است. ‏

‏پروفسور کدی می گوید:‏

«برگزاری مراسم چهلم از بهترین نمونه های استفاده از سنتهای شیعی در جهت‎ ‎اهداف سیاسی بود. چنین مراسم را نه دولت می توانست تعطیل کند چون احتمال‎ ‎یک چهلم دیگر می رفت از طرف دیگر تا چهل روز مردم تجدید قوا و سازماندهی‎ ‎می کردند و موضوع بین مردم دهن به دهن پخش می شد.»34

‏تظاهرات بسیار بزرگ علیه رژیم در روند انقلاب نیز در ایام مذهبی شیعی نظیر عید‏‎ ‎‏فطر و تاسوعا و عاشورای حسینی در آخرین روزهای روند انقلاب انجام گرفت که کمر‏‎ ‎‏رژیم را شکست. بنابراین زبان انقلاب، رهبری آن، ایام و موقعیتها و بالاخره شعارهای‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 136

آن همه متأثر از فرهنگ و تاریخ شیعه در بالاترین حد می باشد.‏

5ـ جستجوی ویژگیهای انقلاب در اصول قانون اساسی است

‏مروری گذرا بر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نه تنها تأثیرپذیری بسیار‏‎ ‎‏زیاد انقلاب از فرهنگ و تاریخ شیعه را بیان می کند، بلکه به وضوح نشان می دهد که این‏‎ ‎‏اصول تبلور و تجلی این فرهنگ و تاریخ است که در اینجا به برخی از اصول اشاره‏‎ ‎‏می کنیم:‏

الف ـ اصل دوم قانون اساسی: قانون اساسی نظامی است بر پایه ایمان به...

‏1ـ عدل خدا در خلقت و تشریع            2ـ امامت و رهبری مستمر و نقش آن در تداوم‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی             3ـ کرامت و ارزش والای انسانی... الف) اجتهاد مستمر فقهای‏‎ ‎‏جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین ‏‏علیهم السلام‏

ب ـ اصل پنجاه و هفتم: آنجا که قوای کشور را به سه قسمت تقسیم می کند، می گوید

‏«این قوا زیر نظر ولایت امر و امامت امت ... اعمال می گردد.‏

ج ـ اصل یکصد و دهم

‏اصل شاخص و مهم و زینت بخش قانون اساسی و حافظ نظام مقدس اسلامی اصل‏‎ ‎‏یکصد و دهم می باشد که مربوط به حقوق و وظایف ولی فقیه است. با توجه به اهمیت‏‎ ‎‏این اصل بنیانگذار جمهوری اسلامی تأکید بیشتری را در مورد آن داشته اند و قوت این‏‎ ‎‏اصل را موجب سلامتی جامعه و حفظ نظام دانسته و فرموده است: ‏«اگر می خواهید به‎ ‎کشور آسیب نرسد پشتیبان ولایت فقیه باشید.»‏ بدیهی است این تأکید در مورد خودشان نبوده‏‎ ‎‏بلکه این پیر فرزانه ضمانت سلامتی همه کیان انقلاب را در این اصل می بیند.‏

‏این اصول و اصول بسیار دیگری که فرصت آوردنش در مقاله نیست نه این است که‏‎ ‎‏از فرهنگ و تاریخ شیعه متأثرند بلکه عین عقاید شیعه اند که به صورت اصول قانونی‏‎ ‎‏درآمده اند.‏

6ـ دیدگاه رهبری در مورد انقلاب 

‏بررسی محتوای سخنرانیها و اعلامیه های صادره از ناحیه رهبری و مراجع بویژه‏‎ ‎‏وصیت نامه الهی سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی نشانگر آن است که انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی ایران بیش از هر عامل دیگری از فرهنگ و تاریخ شیعه اثرپذیر بوده است. این‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 137

‏اعلامیه ها و سخنرانیها ضمن اینکه از ناحیه مرجع دینی صادر می شد و برای پیروان‏‎ ‎‏نوعی دستور بود، در متن خود دارای عبارات و کلماتی بود که از فرهنگ ویژه شیعه‏‎ ‎‏استفاده شده است. مثلاً حضرت امام‏‏(س)‏‏ در ضمن ستایش شهدای 17 شهریور‏‎ ‎‏می فرمایند:‏

«آری این چنین است راه امیرالمؤمنین ‏علیه السلام‏‏ و سرور شهیدان امام حسین ‏‏علیه السلام‏‏.»‏35‏ از طرف‏‎ ‎‏دیگر، کار مجاهدین و تظاهرکنندگان را به قیام علی ‏‏علیه السلام‏‏ در مقابل معاویه تشبیه کرده و‏‎ ‎‏شهدا را مثل شهیدان جنگ صفین می داند.‏36‏ در فرازی از پیام مربوط به نکوهش کشتار‏‎ ‎‏اول محرم 1399 رژیم را یزیدی نامیده و ملت را هوادار قرآن و اسلام و شعارهای آنان‏‎ ‎‏را اسلامی و حسینی خوانده و در ادامه می فرماید:‏

«این ملت، شیعۀ بزرگترین مرد تاریخ است که با تنی چند، نهضت عظیم‎ ‎عاشورا را برپا نمود و سلسله اموی را در گورستان تاریخ دفن کرد و به خواست‎ ‎خدای متعال ملت عزیز و پیرو بر حق امام با خون خود سلسله پلیسی پهلوی را در‎ ‎قبرستان تاریخ دفن می نماید.»37

‏امام در جواب این سؤال که دنیا را چگونه غافلگیر کردید، فرموند:‏

«سرچشمه پیروزی ما اسلام است... نهضت امروز در کلیه جنبه ها مذهبی‎ ‎است و سیاست در بطن آن جای دارد.»38

‏وصیت نامه الهی سیاسی در فرازهای متعدد نه تنها اثرپذیری انقلاب از فرهنگ و‏‎ ‎‏تاریخ شیعه را نشان می دهد بلکه انقلاب را تجلی آن دو معرفی می کند.‏39

7ـ دیدگاه نویسندگان و محققان 

‏محققان و نویسندگان داخلی و خارجی که مطالعه بی طرفانه در مورد انقلاب انجام‏‎ ‎‏داده اند همه اعتراف می کنند که عناصر مذهبی ـ شیعی در جای جای انقلاب حضور و‏‎ ‎‏ظهور دارند.‏

‏نویسنده تفسیر آفتاب می گوید: ‏«در واقع این است که این انقلاب به تمام معنا اسلامی است‎ ‎و آنهم با روحیه ویژۀ فرهنگ تشیع.»40

‏دیگری می گوید: ‏«این ایدئولوژی تشیع بود که فرجام انقلاب اسلامی را رقم زد ـ ‏در جای‏‎ ‎‏دیگر می گوید‏ ـ این ایدئولوژی انقلاب اهمیت نخست را داراست.»41

‏حسن الزین لبنانی می گوید: ‏«مذهب در ایران ـ تشیع ـ علت العلل پیروزی انقلاب

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 138

می باشد.»42

‏مطهری می گوید: ‏«اگر ملت برای عدالت، آزادی و یا استقلال قیام کردند عدالت و آزادی و‎ ‎استقلال را بر مبنای اسلام می خواستند.»43

‏فیشر می گوید: ‏«شکل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراض مذهبی مردم بود.»44

‏کلامی از مقام معظم رهبری جهت حسن ختام این قسمت:‏

‏معظم له در روز 3 خرداد 78 در جمع فرماندهان فرمودند: ‏«دو چیز علت اصلی فتح‎ ‎«خرمشهر بود اول: ایمان مردم. دوم: فرماندهان چنین فرماندهانی را نیز ایمان و مذهب پرورانده‎ ‎است.» ‏بنا به فرمایش معظم له عامل فتح همه برگشت به مذهب و ایمان مردم به آن‏‎ ‎‏مذهب است. فرمایش مقام معظم رهبری را به جهت تشابه مسأله نقل کردیم لذا به نظر‏‎ ‎‏نگارنده در پیروزی انقلاب نیز همان می باشد.‏

8ـ تجلی فرهنگ و تاریخ شیعه در هشت سال دفاع مقدس

‏تجلی فرهنگ و تاریخ شیعه و واقعه کربلا در دفاع مقدس نیازی به توضیح ندارد،‏‎ ‎‏عشق به شهادت و ایثار دو یادگار باارزش واقعه جانسوز کربلا جوانان انقلابی را به مقابله‏‎ ‎‏واداشت. همان طور که انقلاب پیروزی خود را با روحیه فرهنگ و تاریخ شیعه به دست‏‎ ‎‏آورده بود باید با همان روحیه هم از گزند حوادث حفظ و نگهداری می شد. اگر غیر از‏‎ ‎‏این راه پیموده می شد ـ همان طوری که در اوایل جنگ از طرف رئیس جمهور وقت انجام‏‎ ‎‏می داد ـ نمی توان گفت که انقلاب می توانست جان سالم به در برد به برکت این روحیه‏‎ ‎‏بود که سلامتی انقلاب تضمین شد.‏

‏ویژگیهای خاص حماسه هشت سال دفاع مقدس از جهت الگوگیری شبیه نهضت‏‎ ‎‏عاشورا است. ملاک حرکت و جهاد باید انجام تکلیف الهی باشد و این، حقیقت مشترک‏‎ ‎‏عاشورا و دفاع مقدس است. تشویق جوانان از سوی مادران برای یاری امام و رهبری‏‎ ‎‏انقلاب، درسی است که از تشویق وهب و امثال آن از سوی مادر برای یاری امام‏‎ ‎‏حسین ‏‏علیه السلام‏‏و شهادت در راه اوست. بدین ترتیب یکی از موارد مهم انقلاب اثرپذیری آن‏‎ ‎‏از نهضت کربلا ـ فرهنگ و تاریخ شیعه ـ در بستر و روند دفاع مقدس می باشد.‏

‏در طول زمان دفاع مقدس حرکت امواج انسانی از سر عشق، شرکت اقشار مختلف با‏‎ ‎‏سنین متفاوت در امر دفاع، عدم وجود دغدغۀ توسعۀ قدرت و دستیابی به غنائم،‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 139

صلابت رهبری و پیروان در برابر شبکه ارعاب و فشارهای روحی در جبهۀ مخالف از‏‎ ‎‏تأثیرات نهضت عاشورا و اثرپذیری انقلاب از فرهنگ و تاریخ شیعه است.‏

9ـ دشمنی و مبارزۀ فرهنگی استکبار با انقلاب 

‏دشمنی استکبار با این انقلاب و اتحاد شرق و غرب در دشمنی برای آن است که‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی ایران از فرهنگ بالنده و تاریخ سراسر افتخارآفرین شیعه که همواره‏‎ ‎‏آگاهانه در مقابل ظلم نه گفته، بهره برده است و از این جهت پوچی مکتب الحادی شرق‏‎ ‎‏و ماهیت استکباری غرب کافر را ثابت نموده است. لذا تلاش دشمن خاموش کردن این‏‎ ‎‏چراغ پرفروغ است و به کمتر از آن هم رضا نمی دهد. بنابراین بعد از امتحان راههای‏‎ ‎‏گوناگون جهت براندازی انقلاب اخیراً به فرهنگ آن هجوم آورده است و سعی می کند که‏‎ ‎‏ارزشهای انقلاب را اگر نمی تواند از بین ببرد لااقل از محتوا خالی کند؛ چون می داند که با‏‎ ‎‏وجود این ارزشها نفوذ بیگانه محال است.‏

‏دیوید کیو مأمور سیا می گوید:‏

«مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی تغییر فرهنگ جامعه‎ ‎فعلی ایران است و ما مصمم برآنیم.»45

‏نویسنده ضد انقلاب خارج از کشور:‏

«ما با جمهوری اسلامی مبارزۀ سیاسی نخواهیم کرد بلکه کارها صرفاً فرهنگیند‎ ‎و اصولاً استراتژی دید ما مبارزۀ فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را‎ ‎عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود.»46

‏دیگری می گوید:‏

«ما باید این دور از مسابقه را به صورت مبارزۀ فرهنگی آغاز کنیم، در تمامی‎ ‎زمینه ها تئاتر، سینما، ورزش، هنر، نقاشی و غیره.»47

‏بنابراین امروز تنها راه پویایی و استمرار انقلاب با بکاربستن حربۀ دفاعی انقلاب‏‎ ‎‏یعنی برگشتن به ارزشهای فرهنگی خود و ایمان به نیروی خود و نشان دادن حساسیت‏‎ ‎‏حتی نسبت به کوچکترین حرکات مخالف مسیر انقلاب و رهبری معظم آن در تمامی‏‎ ‎‏زمینه هاست.‏

‏پرفسور مولانا ـ ایرانی الاصل ـ استاد دانشگاه در امریکا در این زمینه می گوید:‏

«ما اگر در معاملات سیاست خارجی روی نفت و گاز و سایر معادن و یا عوامل

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 140

دیگر تجاری تکیه کنیم شکست می خوریم زیرا اینها را که نام بردم دیگران نیز دارند‎ ‎و تنها چیزی که ما داریم و دیگران ندارند و دشمنان بخصوص آمریکا از آن نگران‎ ‎است و برگ برندۀ ماست همان تکیه بر انقلاب و دستاوردهای آن است، تکیه بر‎ ‎ارزشهای اصیل فرهنگی و اگر ما روزی از این نیرو غفلت کنیم دیگر همانند دیگران‎ ‎خواهیم بود لذا هدف عمدۀ غرب بخصوص امریکا مهار انقلاب است و سعی‎ ‎می کند به هر نحوی باب مراوده را باز کند و بگوید ما انقلاب ایران را هم مهار کردیم‎ ‎و بعد از این به ایران نیازی ندارد.»48

‏ ‏

‏ ‏منابع و مأخذ

‏1ـ صادق زیبا کلام، ‏مقدمه بر انقلاب اسلامی،‏ تهران، چاپ روزنه، 1372، ص 23 و 94 و احمد‏‎ ‎‏اشرف، ‏مقاله توهم توطئه فصلنامه گفتگو،‏ ش 8، تابستان 74.‏

‏2ـ همان، ص 176 ـ 174 و ‏انقلاب اسلامی و ریشه های آن مجموعه مقالات (1)‏، ص 91،‏‎ ‎‏انتشارات معاونت امور اساتید.‏

‏3ـ اوریانا فالاچی، ‏مصاحبه با تاریخ سازان جهان، ‏مترجم بیدار، ص 7.‏

‏4ـ سولیوان، ص 111 ـ 110.‏

‏5ـ ویلیام فروبیس، ‏اعترافات شاه،‏ ترجمه منوچهر مهرجور، تحت عنوان ‏سقوط تخت طاووس،‏ ص‏‎ ‎‏14 به بعد.‏

‏6ـ صادق زیبا کلام، ‏مقدمه بر انقلاب اسلامی،‏ ص 36 ـ 35 و ‏انقلاب اسلامی و ریشه های آن‎ ‎مجموعه مقالات(1)‏، ص 96.‏

‏7ـ اشرف پهلوی، ‏چهره ها در آیینه، ‏ص 102 و پرویز راجی، ‏خاطرات آخرین سفیر شاه در لندن،‎ ‎‏ص 186 و 220.‏

‏8ـ مارتین لارنس مقاله نقش استراتژی آیندۀ ایران به نقل عمید زنجانی، ‏انقلاب اسلامی و ریشه های‎ ‎آن، ‏ص 555، ‏انقلاب اسلامی و ریشه های آن مجموعه مقالات (1)‏، ص 98.‏

‏9ـ صادق زیباکلام، مقاله ‏مقایسه تطبیقی پیرامون نظریه های مختلف به نقل انقلاب و ریشه های‎ ‎فوق الذکر‏، ص 111.‏

‏10ـ عمید عباسعلی زنجانی، ‏انقلاب اسلامی و ریشه های آن‏، ص 572.‏

‏11ـ ال، آر، هولتی، ‏تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ‏ترجمه نادر سالارزاده امیری، انتشار‏‎ ‎‏دانشگاه علامه طباطبایی، ص 16ـ13.‏

‏12ـ جلال الدین مدنی، ‏تاریخ سیاسی معاصر ایران‏، ج 1، ص 391، پاورقی.‏

‏13ـ مرتضی مطهری، ‏بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد سالۀ اخیر‏، ص 63.‏

‏14ـ منوچهر محمدی، ‏تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران،‏ ص 104.‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 141

15ـ همان، ص 106.‏

‏16ـ مرتضی مطهری، ‏پیرامون انقلاب اسلامی،‏ ص 147 و ‏بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در‎ ‎صد ساله اخیر‏،  ص 56.‏

‏17ـ محمود النجار،‏ الثورة الایرانیة و احتمالات الخطر فی الخلیج ـ الفارسی ـ ‏به نقل از انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی و ریشه های آن، ص 38.‏

‏18ـ مرتضی مطهری، ‏پیرامون انقلب اسلامی‏، ص 40.‏

‏19ـ همان، ص 43.‏

‏20ـ حمید عنایت، ‏اندیشه سیاسی معاصر اسلام، ‏ترجمه خرمشاهی، ص 51.‏

‏21ـ حامد الگاری، ‏انقلاب اسلامی در ایران به نقل انقلاب اسلامی و ریشه های آن مأخذشناسی‎ ‎توصیفی (1)‏، ص 48.‏

‏22ـ مرتضی مطهری، ‏پیرامون انقلاب اسلامی،‏ ص 93 و 112 و ‏بررسی اجمالی نهضتهای صد‎ ‎ساله اخیر ‏ص 65 و محمدی، منوچهر، ‏تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران‏، ص 90 و 103.‏

‏23ـ مرتضی مطهری،‏ پیرامون انقلاب اسلامی، ‏ص 42.‏

‏24ـ ‏انقلاب اسلامی و ریشه های آن مأخذشناسی توصیفی (1)‏، ص 203، انتشارات معاونت امور‏‎ ‎‏اساتید.‏

‏25ـ مطهری، مرتضی، ‏پیرامون انقلاب اسلامی‏، ص 94.‏

‏26ـ همان، ص 40 و ر.ک: صحیفه امام، ج 1، 243-248. در مورد زبان آشنایی مردم.‏

‏27ـ مرتضی مطهری،‏ پیرامون انقلاب اسلامی،‏ ص 40.‏

‏28ـ حمید روحانی،‏ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی،‏ ج 1، ص 109ـ107، قم انتشارات‏‎ ‎‏اسلامی.‏

‏29ـ مرتضی مطهری،‏ پیرامون انقلاب اسلامی،‏ ص 93.‏

‏30ـ همان ص 95.‏

‏31ـ مصطفی وجدانی،‏ سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی،‏ ج 4، ص 99.‏

‏32ـ سید صادق حقیقت، ‏علل و عوامل انقلاب اسلامی،‏ ص 71ـ70 از سری کتابهای منتشر شده‏‎ ‎‏توسط معاونت امور اساتید.‏

‏33ـ محمدرضا حکیمی، ‏تفسیر آفتاب‏، ص 450.‏

‏34ـ نیکی ازکدی، ‏ریشه های انقلاب ایران،‏ ترجمه عبدالرحیم، ص 245.‏

‏35ـ جلال الدین مدنی،‏ تاریخ سیاسی معاصر ایران‏، ج 2، ص 265، پاورقی.‏

‏36ـ همان، ص 265، پاورقی.‏

‏37ـ همان، ص 297.‏

‏38ـ محمدرضا حکیمی، ‏تفسیر آفتاب،‏ ص 434.‏

‏39ـ مقدمه وصیت نامه الهی سیاسی و بندهایی که فقه سنتی و عزاداری اباعبدالحسین7 را سفارش‏‎ ‎‏می کند و قسمتهای دیگر.‏

‏40ـ همان، ص 124.‏

‏41ـ سید صادق حقیقت، ‏علل و عوامل انقلاب اسلامی‏، ص 32 و 34 و 36.‏

‏42ـ ‏انقلاب اسلامی و ریشه های آن مأخذشناسی توصیفی (1)‏، ص 36.‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 142

43ـ مرتضی مطهری، ‏پیرامون انقلاب اسلامی‏، ص 32 و 43.‏

‏44ـ فیشر، ‏ایران از منازعه مذهبی تا انقلاب‏، ص 190.‏

‏45ـ از خود آقا توسط سیمای جمهوری اسلامی شنیدم.‏

‏46ـ مسعود خرم، ‏هویت‏، انتشارات مؤسسه حیان، چاپ 1376، ص 18.‏

‏47ـ همان، ص 19.‏

‏48ـ همان، ص 18.‏

‏49ـ گفتگوی تلویزیونی ساعت 30 / 9 شب، تاریخ 16 / 2 / 78 شبکه 2 سیمای جمهوری اسلامی و‏‎ ‎‏روزنامه رسالت مورخه 17 / 2 / 78.‏

‏ ‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 143

‎ ‎

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 144

  • )) فوق لیسانس الهیات، تحصیلکرده حوزه و مدرس دانشگاه.