اصول، «خط مشی» و «تاکتیک» های امام در رهبری قیام

‏ ‏«اصول»، «خط مشی» و «تاکتیک»های امام در رهبری قیام 

‏علیرضا شجاعی زند‏‎[1]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله

‏آنچه که «آیت الله خمینی‏‏(س)‏‏» را در یک برهۀ زمانی کوتاه به «امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س)‏‏» مبدل کرد و کسوت رهبری و جلوداری یک انقلاب بزرگ را بر‏‎ ‎‏اندام استوار این مرجع دینی برازنده ساخت، علاوه بر شرایط مساعد اجتماعی و‏‎ ‎‏کشش فطری مردم به سوی این مرکز نورانی، در قابلیتها و خصایص بی بدیلی‏‎ ‎‏نهفته بود که در عمق وجود ایشان جای داشت و در هنگامه پرابتلای عمل‏‎ ‎‏متجلی گشت.‏

‏در برهۀ هیجده ماهۀ خیزش انقلابی، چهره ای از حضرت امام‏‏(س)‏‏ نمایان‏‎ ‎‏گردید که بی شباهت به الگوهای شناخته شدۀ رهبری در حرکت های بزرگ‏‎ ‎‏اجتماعی نیست؛ لیکن برخی از این خصوصیات عام در ایشان چنان بارز و‏‎ ‎‏متکامل است و در یک ترکیب به ظاهر متعارض نما به آنچنان توازن و تعادل‏‎ ‎‏شگرفی رسیده است که اعجاب ژرف بینان گوهرشناس را برانگیخته است.‏

‏مقالۀ حاضر به بررسی مهمترین ویژگی های منحصر به فرد امام در رهبری‏‎ ‎‏قیام که در «اصول» مبارزاتی، «خط مشی» سیاسی و «تاکتیک»های عملی ایشان‏‎ ‎‏نمایان گردید، پرداخته است.‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 95

اصول رهبری امام

‏در طول خیزش انقلابی مردم طی سالهای 57ـ1356، از طریق اِقبال و روآوری‏‎ ‎‏توده وار به سوی آیت الله خمینی‏‏(س)‏‏ و درک و اعتماد متقابل ایشان نسبت به آنان، پیوند و‏‎ ‎‏ارتباط وثیقی میان مردم و رهبری پدید آمد که کمتر نظیری برای آن در انقلاب های‏‎ ‎‏اجتماعی تاریخ معاصر می توان سراغ گرفت. موقعیت و اعتبار ایشان که تا پیش از این‏‎ ‎‏عمدتاً در میان مسلمانان مبارز، عناصر سیاسی و مقلدین پای بند ایشان شناخته شده‏‎ ‎‏بود، در زمانی کوتاه همگام با رشد انقلابی مردم ایران چنان گسترش و نما یافت که به‏‎ ‎‏سطح رهبریهای فرهمند و پیامبرگونۀ تاریخ نزدیک گردید. پس از این بود که نسبتِ میان‏‎ ‎‏مقلِّد و مرجع به رابطه میان امت و امام که بیانگر نوعی قیادت فراگیر و ذوابعاد می باشد،‏‎ ‎‏مبدل شد.‏

‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ قبل از هر چیز یک عالِم و راهنمای دینی بودند و در این مقام، معلم‏‎ ‎‏اعتقادی، مرشد اخلاقی و مرجع فقهی مسلمانان بشمار می رفتند؛ لیکن ایشان در طول‏‎ ‎‏چند دهه تلاش علمی و حداقل دو دهه مبارزۀ عملی چنان اقتدار و اعتباری به این مقام‏‎ ‎‏بخشیدند و بر ابعاد و حیطۀ عمل آن، چنان افزودند که حتی در معنای رایج مرجعیتِ‏‎ ‎‏دینی نیز توسعی شگرف پدید آمد و آن را از مصدرِ احکامِ فقهیِ مقلدان به قائدِ‏‎ ‎‏اجتماعی ـ سیاسی جامعه تبدیل کرد. هر چند مرجعیتهای دینی نوعاً حامل متابعتهای‏‎ ‎«مجذوبانه» ‏و توأم با سرسپردگی اند و به همین سبب نیز از انواع پیرویهای‏ «میثاقی»‏ و‏‎ ‎«عاقلانه» ‏متمایز می گردند، لیکن از ممیزات رهبری امام، شکل گیری ترکیب به ظاهر‏‎ ‎‏نامتجانسی از حجیتهای ‏«سنت گرایانه»، «فرهمندانه»‏ و ‏«عاقلانه»‏ در شخص ایشان‏‎ ‎‏بود.‏1‏ ‏‏یعنی از هر یک از این مبادی که نظر می شد؛ حضرت امام‏‏(س)‏‏ شایسته ترین و‏‎ ‎‏برجسته ترین شخص برای قبول این امانت و عهده گذاری این رسالت بشمار می آمد.‏

‏برخی از مهمترین ویژگی های رهبری حضرت امام‏‏(س)‏‏ را که از خصایص شخصیتی و‏‎ ‎‏فضائل اخلاقی ایشان نشأت می گرفت، چنین می توان برشمرد؛ این خصوصیات‏‎ ‎‏برجسته، از شمار مواردیست که از شدّت ظهور، نوعی اجماع و اتفاق دربارۀ آن وجود‏‎ ‎‏دارد و در گزارشها و تحلیلهای خودی و بیگانه بدان التفات شده و به مواردی به آنها‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 96

اشارت رفته است:‏

1ـ ویژگی های رهبری امام 

1ـ1ـ ثبات قدم در عین درایت

‏تغییر رأی و انعطاف در مواضع، سکّۀ رایج بازار سیاست است و اساساً بسیاری‏‎ ‎‏سیاست را بازیِ مواضع در یک فرآیند چند طرفۀ چانه زنی قلمداد کرده اند. بر پایۀ چنین‏‎ ‎‏تعبیری، در این میدان هیچ موضع و رأی غیرقابل تغییر و هیچ بازیگر ثابت قدمی وجود‏‎ ‎‏ندارد و هیچ دعوی قاطع و یک کلامی از هیچ فردی پذیرفته نیست؛ چرا که چنین‏‎ ‎‏فروضی، اساساً امکان شکل گیری هرگونه تعامل و تبادل سیاسی را از پیش منتفی‏‎ ‎‏می سازد. برخی با تسرّی نابجای خصوصیات حاکم بر یک شرایط متعارف و متوازن‏‎ ‎‏سیاسی به وضعیتهای انقلابی، ساده لوحانه ‏«ثبات قدم»‏ و ‏«عزم راسخ» ‏حضرت امام‏‏(س)‏‎ ‎‏در اتخاذ مواضع تهاجمی و مسدود کردن راه هرگونه سازش با شاه را به حساب ناآشنایی‏‎ ‎‏ایشان با «سیاست» تعبیر می کردند؛ غافل از اینکه در یک شرایط انقلابی، پای بندی به‏‎ ‎‏اصلِ پایداری بر مواضع و تحریم چانه زنی با طرف رقیب و دستگاه رو به زوال، از جوهر‏‎ ‎‏انقلابی و پختگی سیاسی جبهۀ انقلاب ناشی می گردد.‏

‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ در طول مبارزات خویش، خصوصاً در دوران خیزش سراسری‏‎ ‎‏منتهی به پیروزی انقلاب، چهرۀ شاخصی از یک مبارز سرسخت و رهبر قاطعی را که در‏‎ ‎‏تاریخ مبارزات سیاسی ایران و جهان مصادیق نادری دارد، نمایان ساخت. ‏لوسین ژرژ‎ ‎‏خبرنگار روزنامۀ فرانسوی لوموند در همین رابطه می گوید:‏

«آیت الله عزمی راسخ و کامل دارد و درصدد قبول هیچ گونه مصالحه ای نیست؛‎ ‎مصمم است که در مبارزۀ خود علیه شاه تا پایان پیش برود.»2

‏و ‏برژینسکی‏ مشاور امنیت ملی ‏کارتر‏، در کمال سرافکندگی از شکست استراتژیهای‏‎ ‎‏نو به نوی آمریکا، اعتراف می کند که:‏ «خمینی یک انسان سازش ناپذیر است.»3‏ ‏‏هیچکس‏‎ ‎‏نتوانست ثبات رأی امام را به خشک سری یا موقع ناشناسی ایشان حمل کند؛ تجربیات‏‎ ‎‏عدیده ای در طول انقلاب این حقیقت را نمایان ساخت که ثبات رأی و سازش ناپذیری‏‎ ‎‏امام در ‏«توکل»، «دشمن شناسی» و «درایت و دوراندیشیِ» ‏سیاسی و از همه مهمتر در‏‎ ‎‏استراتژی «عمل به تکلیف» ایشان ریشه داشت نه در عدم درکِ مقتضیات عمل و ساز و‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 97

کار سیاست.‏

2ـ1ـ طمأنینه و وقار در عین توفندگی

‏نوعاً رهبران انقلابی از شخصیتهایی هیجانی و گداخته برخوردارند و این حالات بجز‏‎ ‎‏تجلی و تظاهر زندگی سراسر التهاب آنان، از آشوب و غوغای درونیشان نیز متأثر است؛‏‎ ‎‏بعلاوه بخشی از این نوع تظاهرات در رهبران انقلابی از این گمان نشأت می گیرد که‏‎ ‎‏نمایش اطوارهای هیجانی و پُرحرارت از سوی یک رهبر سیاسی، می تواند در تهییج و‏‎ ‎‏ملتهب ساختن عواطف توده ها مؤثر افتد و بر شدت و خشونت حرکت انقلابی بیفزاید.‏‎ ‎‏در تجربیات تاریخی، این حالات و خصوصیات چنان رواج و شیوع دارد که نوعی‏‎ ‎«شخصیت نمایی» ‏از رهبران انقلابی را در ذهنیت ناظران و نظریه پردازان انقلاب پدید‏‎ ‎‏آورده است و بعضاً هرگونه تفاوت یا تغایری با این الگو، تردید یا اعجاب آنان را بر‏‎ ‎‏می انگیزد. حضرت امام‏‏(س)‏‏ که الگوی منحصر به فردی از رهبری یک انقلاب بزرگ را به‏‎ ‎‏منصۀ ظهور رساندند، این چهرۀ قالبی از رهبران انقلابی را نیز دگرگون ساختند. رفتار‏‎ ‎‏متین و منش موقرانه ای که اصولاً از یک رهبر دینی انتظار می رفت، هیچگاه حتی در‏‎ ‎‏هجوم التهابات و هیجانات ناشی از شرایط حاد انقلابی از ایشان ترک نشد و کوران‏‎ ‎‏حوادث بر آن اثر نگذاشت؛ چرا که این خصائص از ملکات شخصیتیِ ریشه دار ایشان‏‎ ‎‏می جوشید، نه از خودآرایی و مردم فریبی های سطحی. ‏لوسین ژرژ‏ در اینجا نیز تلقی و‏‎ ‎‏برداشت دقیقی ارائه داده است؛ او می گوید:‏

«نه هنگامی که می گفت ایران باید از شر شاه خلاص شود و نه در وقتی که به‎ ‎مرگ پسرش اشاره می کرد، آثار هیجان در صدا و چهره اش دیده نمی شد. وضع رفتار‎ ‎و قدرت تسلط و کف نفس او خردمندانه بود.»4

‏یا خبرنگار روزنامۀ فیگارو که می گوید:‏

«بدون اینکه صدایش را بلند کند، با وقار با ما صحبت می کند.»5

3ـ1ـ صراحت با خصم، صداقت با مردم

‏این که در رقابت و نزاع سیاسی برای دستیابی به قدرت، طرفین دعوا از طریق‏‎ ‎‏پوشاندن و پنهان داشتن اغراض و مطامع اصلی خویش، به کار بردن خدعه و نیرنگ و‏‎ ‎‏تلوُّن و تغییر دائمی مواضع، خود را درگیر یک بازی همه جانبۀ سیاسی نمایند، ظاهراً‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 98

‏یک رویۀ جاری و پذیرفته شده است و رقیبی که بتواند با پرهیز از تخاصمات رودررو،‏‎ ‎‏تنها از فرصتهای طلایی نادر و رخنه و شکاف پدید آمده در صفوف دشمن و در بین رقبا،‏‎ ‎‏همچون صیادی ماهر استفاده نماید، پیروز واقعی و نهایی منازعه به شمار خواهد آمد.‏‎ ‎‏آنچه که در این بازی گونۀ سیاسی به عنوان عنصر مزاحم شناخته می شود و هیچ‏‎ ‎‏خریداری در میان سیاست بازان متعارف ندارد، ‏«صراحت لهجه»، «گلاویز شدنِ‎ ‎رودررو» و «پایداری در مواضع»‏ است و صاحب این خصوصیات، معمولاً فاقد شمِّ‏‎ ‎‏سیاسی و ناآشنا با قواعد آن شناخته می شود.‏

‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ از معدود چهره های سیاسی شاخص چند دهۀ اخیر است که‏‎ ‎‏سیاست را با ملاحظۀ اصول اخلاقی و رعایت آداب جوانمردی و به طور کلی با قواعد‏‎ ‎‏خاص خودشان دنبال می کنند؛ به نحوی که هیچگاه کمترین تعارضی میان نیات الهی و‏‎ ‎‏مقاصد دینیِ ایشان با اَفعال و موضعگیریهای سیاسی شان پدید نیامده است. هیچگاه‏‎ ‎‏نشد که در سخت ترین شرایط هم به روشهای جاری و پذیرفته شده در دنیای سیاست،‏‎ ‎‏یعنی ‏«پنهان کردن مواضع»‏ به منظور فریبِ دشمن، ابراز ‏«تسامح نابجا»‏ برای جلب نظر‏‎ ‎‏رقبا، یا تشدید هیجانات انقلابی مردم با بزرگنماییهای کاذب و اغراق آمیز متوسل شوند.‏‎ ‎‏خط مشی امام در طول مبارزات 15 سالۀ ایشان‏ «صریح»، «ساده» و «قاطع» ‏بود و هیچ‏‎ ‎‏جزیی از عقاید و آرمانهای دینی و اصول اخلاق خویش را برای دستیابی به یک پیروزی‏‎ ‎‏سیاسی مرحله ای زیر پا نگذاردند.‏

‏صراحت و تندی حملات حضرت امام‏‏(س)‏‏ به شاه و دستگاه وابسته اش در آغاز قیام‏‎ ‎‏در سال 42، هیچ کم از هجمۀ ایشان پس از فرار شاه و واقع شدن انقلاب مردم در آستانۀ‏‎ ‎‏پیروزی نداشت.‏6‏ چنین نشد که امام مبارزۀ با قدرتهای مداخله گر و پشتیبان شاه را به‏‎ ‎‏بعد از سرنگونی استبداد موکول کنند‏‏و حتی چنین نبود که بخواهند از طریق دامن زدن‏‎ ‎‏به تضاد منافع شرق و غرب، به نفع انقلاب استفاده ای ببرند.‏8‏ ضرورتهای مبارزه و‏‎ ‎‏مقتضیات مرحلۀ سرنگونی باعث نگردید که بر روی اصول آرمانی خویش پا گذارند و به‏‎ ‎‏اتحاد و صف بندیهای تاکتیکی با جریانهای ضد دینی و غیر مردمی تن در دهند.‏9‏ هر‏‎ ‎‏چند امام به فرآیند تدریجی آمادگی ذهنی ـ روانی مردم برای مشارکت در یک حرکت‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 99

فراگیر انقلابی بسیار اهمیت می دادند و از اقدامات تندِ بی پشتوانه حمایت نمی کردند،‏‎ ‎‏لیکن این موجب آن نبود که خود نیز گرفتار نوعی تلوُّن مواضع گردند و به استراتژیهای‏‎ ‎‏گام به گام متوسل شوند.‏10

4ـ1ـ صراحت در عین پیچیدگی

‏همانطور که پیش از این آمد، از مهمترین خصوصیات حضرت امام‏‏(س)‏‏، «‏صراحت‎ ‎لهجه»‏ و شفاف بودن مواضع ایشان بوده است. بدون تردید یکی از علل اصلی گسترش‏‎ ‎‏محبوبیت و مقبولیت امام در میان مردم وجود همین ویژگی در شخص ایشان بود. هر‏‎ ‎‏چند دشمنان به علت عدم درک صحیحی از امام، او را شخص پیچیده ای ارزیابی‏‎ ‎‏می کردند؛‏11‏ ‏‏لیکن هیچگاه در میان مردم چنین گمان و برداشتی راجع به امام پدید نیامد و‏‎ ‎‏ابراز نشد. زبان امام آشناترین و قابل فهم ترین زبان برای مردم بود و مواضع ایشان‏‎ ‎‏روشن ترین و بی ابهام ترین مواضع.‏

‏در عین صراحت لهجه و شفافیت مواضع، حضرت امام‏‏(س)‏‏ از ذهنی بسیار پیچیده که‏‎ ‎‏لازمۀ طراحی و برنامه ریزی یک حرکت حساب شدۀ انقلابی در یک منازعۀ چند طرفه‏‎ ‎‏است، برخوردار بودند.‏

5ـ1ـ توصیه به وحدت با عنایت به اصول

‏یکی از فرازهای مهم سخنان و اعلامیه های حضرت امام‏‏(س)‏‏ در دورۀ دو سالۀ منتهی‏‎ ‎‏به پیروزی انقلاب، توصیه به وحدت صفوف بود. اهمیت و جایگاه محوری این مسأله در‏‎ ‎‏ادبیات سیاسی امام وقتی بهتر احراز می گردد که می بینیم ایشان در اغلب بیانات و‏‎ ‎‏بیانیه های این دوره، به نحو تفصیلی یا گذرا، به اشاره و یا با تأکیدی مستقیم بدان‏‎ ‎‏پرداخته اند.‏

‏با تأمل در ادبیات برجای مانده از امام مشاهده می گردد که روی خطاب ایشان در‏‎ ‎‏رعایت ‏«وحدت کلمه» ‏و زدودن اختلافات، به افراد و عناصری است که از نظرایشان‏‎ ‎‏محل توجه و اعتنا بوده اند:‏

‏ـ صاحبان برداشتهای متفاوت از اسلام.‏12

‏ـ جناحهای مختلف روحانیون.‏13

‏ـ روحانیون و روشنفکران.‏14


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 100

ـ جبهه ها و احزاب مختلف.‏15

‏ـ نیروهای داخل و خارج.‏16

‏ـ میان آقایان خارج کشور.‏17

‏ـ میان انجمنهای اسلامی خارج کشور.‏18

‏ـ همۀ اطراف مسأله و به طور کلی میان مردم از هر قشر و طبقه.‏19

‏ـ سران دول عربی و اسلامی.‏20

‏هر چند که وحدت صفوف در تضمین پیروزی، ضرورتی اجتناب ناپذیر بود و حصول‏‎ ‎‏نتیجه را تسریع می نمود و به همین دلیل به مثابۀ یک اصل محوری، در مرکز توجهات‏‎ ‎‏امام قرار داشت؛ لیکن این اهمیت و آن اهتمام، هیچ موجب نگردید تا ایشان در راه‏‎ ‎‏دستیابی بدان، اصول خویش را فرو نهند و به منظور گسترش دامنۀ آن و تسهیل امر، به‏‎ ‎‏نوعی تقلیل گرایی گرفتار آیند. حضرت امام‏‏(س)‏‏ با وجود آن درک وسیع و شناخت‏‎ ‎‏عمیقشان از گرایشهای متنوع موجود در جامعه و مشرب بازشان در سهیم نمودن تمامی‏‎ ‎‏اقشار و وارد کردن تمامی جناحها در جبهۀ مبارزه با شاه، هیچگاه اجازۀ کوچکترین‏‎ ‎‏تسامح و گذشت را در فروگذاری اهداف الهی نهضت و به تعویق انداختن اصول آرمانی‏‎ ‎‏این قیام دینی در راه کسب مصالح مقطعی و پیروزیهای مرحله ای به خود و به دیگران‏‎ ‎‏ندادند و همواره مردم را به تبرّی جستن از دستجات کمونیست‏21‏ و عناصر غیراسلامی‏22‎ ‎‏و احتراز از گرایشهای شرقی و غربی‏23‏ و مکاتب انحرافی‏24 ‏و کنار گذاردن شعارهای‏‎ ‎‏غیراسلامی‏25‏ سفارش می نمودند. ایشان بی هیچ ملاحظه و مصلحت اندیشی در پیام 14‏‎ ‎‏آبان 57 به مناسبت کشتار دانشگاه تهران، اصول و محورهای وحدت را چنین بر‏‎ ‎‏می شمارند:‏

«هر کس و یا هر گروه که با این پیشنهادهای سه گانه (سرنگونی سلطنت سلسلۀ‎ ‎پهلوی، برچیدن رژیم سلطنتی و برپایی جمهوری اسلامی) موافق نیست، راه او‎ ‎غیر از راه ما و ملت ایران است.»26‏  ‏27

6ـ1ـ اشتغال به سیاست در عین اهتمام به معنویات

‏زندگی و سلوک فردی امام نشان می دهد که حدّت مبارزه و کثرت فعالیتهای سیاسی‏‎ ‎‏در ادوار مختلف هیچ باعث نشد که ایشان از توجه دائمی به مقصود نهایی و مراقبه بر‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 101

حیات معنوی خویش لحظه ای غافل شوند و یا به سبب کثرت اشتغالات حتی برای یک‏‎ ‎‏روز، انجام مستحبات و اقامۀ نوافل از ایشان ترک شود. استواری شخصیت و رُکون‏‎ ‎‏معنویت در جان ایشان، تصور وقوع چنین سهو و تکاهلی را اساساً محال می ساخت.‏‎ ‎‏امام در تمام طول نهضت خصوصاً آنجا که صبغۀ دنیوی کار افزون می گردید و کوران‏‎ ‎‏حوادث برخی را از مقصد و مقصود اصلی غافل می نمود، بر این امور بیشتر تأکید‏‎ ‎‏می کردند و توجه می دادند: ‏

«البته مبارزه با دشمن، مبارزه با فساد، مبارزه با این حکومتهای فاسد جزء‎ ‎برنامه های دولت اسلامی است و جزء احکام است، لکن انحصار به این ندارد.‎ ‎آقایان همانطوری که در این جهت اقدامات می کنند و فعالیتها می کنند، راجع به آن‎ ‎تکالیف شخصیه خودشان، راجع به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی از افراد‎ ‎خواسته است و همه اینها به نفع خود انسان است، راجع به این هم باید خیلی‎ ‎کوشش داشته باشند و خودشان را به واسطۀ همین امور بسازند.»28

‏ایشان اساساً حفظ سلامت و خلوص در مبارزات سیاسی به منظور دستیابی به‏‎ ‎‏اهداف دنیوی را مشروط به توجه به معنویت و عقیدۀ به توحید و معاد می دانستند:‏

«باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیدۀ به توحید و معاد در کسی نباشد،‎ ‎محال است از خود بگذرد و در فکر امت باشد.»29

‏شاید در هنگامه ای که فوج فوجِ جوانان در جستجوی یک مکتب مبارز و ایدئولوژی‏‎ ‎‏انقلابی به سمت اسلام روی می آوردند و گمشدۀ خویش را در آرمانهای اجتماعی و‏‎ ‎‏سیاسی اسلام می یافتند، اینچنین تأکید و اصرار بر ناتمام بودن کار در صورت غفلت از‏‎ ‎‏بُعد معنوی دین، آنچنان هم به مصلحت مبارزه و تجمیع قوا به نظر نمی آمد؛ لیکن در‏‎ ‎‏مرام و مشی امام که صداقت و صراحت با مردم، تکیه بر عنصر آگاهی و عمل به تکلیف‏‎ ‎‏الهی برتر از هر مصلحتی بود چنین مصلحت اندیشی هایی جایی نداشت و جز این انتظار‏‎ ‎‏نمی رفت:‏

«در هر صورت چون اسلام برای تربیت ماها آمده است، تاتبعیت از آن نکنیم‎ ‎به همۀ ابعادش، تربیت نمی شویم. نباید حالایی که شما جوانهای عزیز ما مشغول‎ ‎شده اید به علوم طبیعی یا مشغول شده اید به یک مجاهداتی که لازم است... دیگر‎ ‎کار به آن طرف نداشته باشید... انسان معنویات دارد، مادیات دارد، مادیاتش‎ ‎اینهاست، معنویاتش هم باید کوشش کنید؛ شما باید عنایت کنید به همۀ احکام خدا؛

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 102

نمی شود یک مسلمانی بگوید که من مجاهداتش را قبول دارم و معنویاتش را قبول‎ ‎ندارم... شما هم مجاهدات ظاهری تان را و علوم ظاهری تان، علوم طبیعی تان را‎ ‎تکمیل کنید و هم تبعیت کنید راجع به امور معنوی و جهات الهی... تا سعادتمند‎ ‎شوید.»30

‏ ‏

2ـ اصول حاکم بر رهبری امام

‏علاوه بر ‏«ویژگی»‏های مذکور، با تأمل در مواضع و اقدامات حضرت امام‏‏(س)‏‏ در‏‎ ‎‏طول دوران انقلاب، برخی ‏«اصول» ‏پایدار و غیرقابل تردید در مشی ایشان در رهبری‏‎ ‎‏قابل تشخیص است. این اصول محوری پایۀ جهت گیریها، اتخاذ مواضع، انتخاب‏‎ ‎‏برنامه ها و برگزیدن روشهای عمل خاص در هر مقطع و مرحله ای از انقلاب بوده است.‏‎ ‎‏اساسی ترین اصول حاکم بر ترجیح و گزینش های ایشان در طول دورۀ انقلابی را چنین‏‎ ‎‏می توان بر شمرد: ‏

1ـ2ـ حفظ صبغۀ مردمی حرکت

‏پیوند و بستگی میان امام و مردم در طی انقلاب، یک رابطۀ دوسویه ای بود که بر پایۀ‏‎ ‎«اعتماد متقابل» ‏قرار داشت. اعتماد و ایمان مردم به حضرت امام‏‏(س)‏‏ علاوه بر وجهۀ‏‎ ‎‏دینی، شأن فقاهتی و پایگاه معنوی ایشان، از طریق یک فرآیند تاریخی مبارزه و مقاومت،‏‎ ‎‏حفظ و منتقل گردیده بود. اما اعتماد امام به مردم از یک اعتقاد مبنایی به پاک بودن‏‎ ‎‏سرشت بشری، قائل بودن به حقِّ حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش و مفروض دانستن‏‎ ‎‏حق جویی و حق طلبیِ عامۀ مردم در صورت زایل شدنِ تحمیل طواغیت و فریب‏‎ ‎‏شیاطین از حیات اجتماعی آنان سرچشمه می گرفت. حضرت امام‏‏(س)‏‏ در مقاطع مختلف‏‎ ‎‏و در مواضع گوناگون بر این اعتماد خویش به مردم و متکی ساختن اعتبار و مقبولیت‏‎ ‎‏اقدامات انقلابی و برپایی نظام آینده به آرای آنان تصریح کرده بودند.‏

‏شاهد مثال در این نگاه مردم محورِ امام، آنجایی است که با وجود آن که در اثبات‏‎ ‎‏غاصبانه بودنِ حکومت شاه، بر عنصر وابستگی به بیگانه، بر سرکار آمدن از طریق زور و‏‎ ‎‏مجاری غیرِ قانونی، زیر پاگذاردن قوانین جاریۀ مملکت و عدم کارآمدی تأکید می نمایند،‏‎ ‎‏عمده ترین عامل فقدان مشروعیت آن را ‏«عدم مقبولیت مردمیِ»‏ شاه و نظامِ سلطنت‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 103

عنوان می کنند.‏

‏اعتماد و اتکای حضرت امام‏‏(س)‏‏ به آرا و خواستِ مردم تنها به بُعد سلبی انقلاب‏‎ ‎‏محدود نمی شد، بلکه ایشان این نگرش را در مراحل اثباتی انقلاب، برپایی نظامِ آینده و‏‎ ‎‏نظارت بر آن نیز تعمیم و تسری می دادند. ایشان به هنگام اوج گیری اعتراضات علیه شاه‏‎ ‎‏و نظام سلطنتی در سال 1357 در پاسخ به پیشنهاد سالوسانۀ ‏علی امینی ‏برای خارج‏‎ ‎‏کردن از بن بست می فرمایند:‏

«کسی صلاحیت دارد ایران را از بن بست خارج کند که در بین مردم پایگاهی‎ ‎داشته باشد.»31

‏یا در جای دیگر می فرمایند:‏

«تعیین نظام سیاسی با آرای خود مردم خواهد بود؛ ما طرح جمهوری اسلامی‎ ‎را به آرای عمومی می گذاریم.»32

‏ومی فرمایند:‏

«این حکومت در همۀ مراتب خود، متکی به آرای مردم و تحت نظارت و‎ ‎ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.»33

‏ایشان طرح حکومت آینده را بر دو پایۀ ‏«ارادۀ الهی» و «خواست مردم» ‏بنا می نهند:‏

«ما می خواهیم یک حکومت الهی باشد، موافق میل مردم، رأی مردم و موافق‎ ‎حکم خدا. آن چیزی که موافق با ارادۀ خداست، موافق میل مردم هم هست.»34

‏امام بر نقش دائمی مردم چنین تأکید می کنند:‏

«اولاً این مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و‎ ‎مسئولیت امور را به دست آنان بسپارند.»35

‏با چنین اعتماد و رویکردی که امام به مردم داشتند، استراتژی مبارزاتی ایشان هم‏‎ ‎‏نمی توانست فارغ و تهی از مردم باشد. لذا می بینیم که مشی امام در حین مبارزۀ رودررو‏‎ ‎‏با رژیم شاه، عمدتاً بر تلاش برای آگاه ساختن مردم و داخل کردن آنان در فرآیند رو به‏‎ ‎‏رشد انقلاب متمرکز است. حضرت امام‏‏(س)‏‏ اساساً با آن خط مشی هایی که به پیشگامی‏‎ ‎«انقلابیون حرفه ای»‏ و انقلاب کردنِ ‏«حزب انقلابی» ‏به نیابت از مردم اعتقاد داشتند،‏‎ ‎‏مخالف بودند و هیچ حرکت و جریانی را بدون حضور توده ای مردم به عنوان انقلاب به‏‎ ‎‏رسمیت نمی شناختند. به همین خاطر بود که ایشان در طول سالهای مبارزۀ خویش، آن‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 104

دسته از اقداماتی را که تنها می توانست عناصر محدودی را در مقابل رژیم بسیج و‏‎ ‎‏متشکل سازد، توصیه و تأیید نکردند؛ بلکه در تمام دوران سعی داشتند تا از پیِ یک‏‎ ‎‏دوره فعالیتهای آگاهی دهنده و بسترساز، زمینه های مساعد یک قیام خودجوشِ‏36‎ ‎‏مردمی را فراهم آورند تا جامعه به پایِ خویش در آستانۀ یک خیزش گسترده قرار گیرد.‏

2ـ2ـ حفظ ماهیت اسلامی و جوهر انقلابی حرکت

‏هر حرکت انقلابی با نظر به ‏«خاستگاه»‏ انقلابیون و رهبران آن و ‏«انگیزه»‏هایی که با‏‎ ‎‏آن توده های مردم را بسیج می کند و ‏«اهداف»‏ و آرمانهایی که برای آیندۀ خویش ترسیم‏‎ ‎‏می نماید، در واقع صبغۀ مرام خاصی را از خود نمایان می سازد. انقلاب ایران نیز به‏‎ ‎‏روشنی و از طرق مختلف، ماهیت خاصی را از خویش جلوه گر ساخت که منبعث از‏‎ ‎‏خاستگاه مردمی انقلابیون و انگیزه و آرمانهای دینی مردم بود. نقش حضرت امام‏‏(س)‏‏ و‏‎ ‎‏جایگاه ایشان در مرجعیت دینی و آن پایگاه رفیع و نفوذ اجتماعی موثری که در میان‏‎ ‎‏مردم داشتند، عامل بسیار مهمی در تثبیت این ماهیت و تنقیح و اِنجلای آن از هر نوع‏‎ ‎‏آلایش و آمیزش ناصواب بود. ایشان بارها فرمودند که:‏

«راه رهایی هر ملتی از چنگال استعمار، مذهب است که ریشه در عمق جان آن‎ ‎ملت دارد.»37

‏و یا در جای دیگر می فرمایند:‏

«به غیر مکتب اسلام و شعار اسلامی، کشور از خطر نجات پیدا نمی کند.38‎ ‎نهضت مقدس اخیر ایران... صد در صد اسلامی است... و نباید آلوده شود.»39

‏علاوه بر تصریح در خاستگاه و انگیزۀ دینی قیام، در بیان ‏«اهداف بلند این نهضت»‎ ‎‏نیز صراحتاً از جاری شدن ‏«احکام الهی»‏ به دست ‏«حاکمان صالحی»‏، شبیه ائمۀ‏‎ ‎‏طاهرین سخن می رانند:‏

«شما نهضتتان برای خداست، برای این است که احکام خدا جریان پیدا بکند.‎ ‎قصد ندارید که حالا به یک نوایی برسید... لکن می بینید که دین خدا در معرض‎ ‎خطر است....»40

‏و یا در جای دیگر در بیان ‏«دلایل مخالفت با شاه»‏، اشاره به غصب مقام و مسندی‏‎ ‎‏دارند که باید مثل امیرالمؤمنین بر آن تکیه بزنند:‏

«... باید باز استنکار کنیم برای این که یک کسی آمده است و سلطنت اسلامی

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 105

ایران را گرفته است. جایی که باید امیرالمؤمنین بنشیند، این نشسته؛ جایی که باید‎ ‎امام حسین بنشیند، این نشسته... این مقام برای اشخاصی است که شرایطی دارد؛‎ ‎اسلام شرایط معین کرده برای آن کسی که باید تکفل امور مسلمین را بکند. اگر این‎ ‎نفتهای ما را به باد نداده بود و مراتع ما را هم از بین نبرده بود و زراعت ایران را هم‎ ‎از بین نبرده بود وفرهنگ ایران را از بین نبرده بود و ارتش ایران را هم ضایع نکرده‎ ‎بود و اقتصاد ایران را هم به هم نزده بود و همه جهات ایران را هم به هم نزده بود،‎ ‎باز هم یک آدم غاصبی بود که استنکار لازم داشت که شما نباید به او حکومت‎ ‎بدهید... یک همچو آدمی که بر مسندی نشسته است که باید مثل امام حسین‎ ‎سلام الله علیه بنشیند....»41

‏تمامی تلاش ایشان در طول دورۀ انقلاب بر این استوار بود که بی هیچ مجامله و‏‎ ‎‏تسامحی، صبغۀ اسلامی این حرکت را حفظ نموده و از انگیزه های دینی مردم با قاطعیت‏‎ ‎‏تمام دفاع نمایند و اجازه ندهند تا آرمانهای الهی انقلاب با اغراض ضد دینی و غیر‏‎ ‎‏اسلامیِ مکاتبِ مختلف آمیخته گردد. به تبع این تلاش امام، دو خصیصۀ عمده در این‏‎ ‎‏انقلاب متبلور گردید و آنرا از دیگر حرکتهای شناخته شده در تاریخ معاصر متمایز‏‎ ‎‏ساخت:‏

‏1ـ ماهیت اسلامی.‏

‏2ـ جوهر انقلابی.‏

‏جدیت و اهتمام امام در طول حرکت برای حفظ این دو ویژگی از جای جای بیانات و‏‎ ‎‏مواضع ایشان کاملاً مشهود است. اتفاقاً ایشان در یکی از بندهای پیام 24 بهمن ماه 56 به‏‎ ‎‏اتحادیۀ انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا، تأکید و توجه بر حفظ این دو عنصر‏‎ ‎‏اساسی در حرکت اخیر مردم ایران را یکجا گوشزد می نمایند:‏

«باید برنامه و نشریات همۀ جناحها، بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت‎ ‎اسلامی باشد... و جداً از خواستهایی که لازمه اش تأیید رژیم طاغوتی پهلوی است،‎ ‎اجتناب کنید، مثل آنچه در نوشته های بعضی احزاب و گفته های بعضی دیده‎ ‎می شود که هدف چهارچوب قانون اساسی است....»42

‏ایشان در تمام طول نهضت، سخت گیرانه و بدون تسامح در صدد پالایش و خالص‏‎ ‎‏سازی صفوف بودند. یعنی هر جا که سخن از وحدت و یکپارچگی نیروها و پرهیز از‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 106

تفرقه و تشتت به میان می آوردند، بلافاصله برای زدودن هرگونه شبهۀ ائتلاف با‏‎ ‎‏ملی گرایان و همکاری با جریان چپ، بر ماهیت اسلامی و ضرورت پاکسازی جبهۀ‏‎ ‎‏مخالفین از عناصر غیراسلامی هم تأکید می ورزیدند:‏

«... و لازم است با کمال قدرت و هوشیاری، اشخاص یا گروه هایی که گرایش به‎ ‎مکتب های غیر اسلامی دارند... از خود دور کنید....»43

‏و می فرمایند:‏

«باید همۀ گروه های سیاسی و طبقات روشنفکر با صراحت و بدون هیچ ابهام،‎ ‎نهضت و تحرک خود را اسلامی و برای اجرای قوانین عدالت پرور قرآن کریم‎ ‎معرفی کنند.»44

‏ایشان هدف نهضت را‏ «واژگونی رژیم طاغوتی و برپا داشتن پرچم پرافتخار اسلام»‏ اعلام‏‎ ‎‏می نمایند.‏45

‏برخلاف مدعایی که می گوید:‏

«اولین تمایز و توسعۀ خط مشی امام نسبت به حرکت اول، توجه خاص به اسلام و مسلمانان‎ ‎بود....»46‏     ‏47‏ این مواضع از سوی امام زمانی اتخاذ می شود که هیچ تصوری از پیروزیِ‏‎ ‎‏نزدیک و برآوردی از هزینه و زمان آن در ذهن اَحدی وجود نداشت. به علاوه امام به‏‎ ‎‏دفعات کسانی را که درصدد انحراف توجهات و هجمات از ‏«شاه»و «عُمّالِ» ‏او بودند،‏‎ ‎‏مورد عتاب قرار می دادند و تهدید به اِفشا و معرفی آنان به ملت می نمودند.‏48‏ ‏‏حضرت‏‎ ‎‏امام‏‏(س)‏‏ در پاسخ به مرقومۀ نهضت آزادیِ خارج از کشور که بند (1) پیام 5 مرداد ماه 57‏‎ ‎‏ایشان را که در آن بر همین دو جنبۀ ‏«اسلامی» و «انقلابی» ‏بودنِ حرکت تأکید شده بود،‏‎ ‎‏عتابی به خویش تلقی کرده بودند، می فرمایند:‏

«باید متوجه باشید که آن بند به دنبال مطالبی بود که نهضت ایران را غیر‎ ‎اسلامی معرفی می کرد... من مکلف بودم اشتباه آنان را گوشزد نمایم و پایه های‎ ‎اساسی مبارزۀ ایران را نشان دهم.»49

3ـ2ـ حفظ اصالت و استقلال حرکت

‏به واسطۀ حاکم بودن نظام ‏«دو قطبی»‏ بر جهان و وابستگی و نزدیکی دولتها به یکی‏‎ ‎‏از این دو قطب، قریب به اتفاق نهضتهای آزادیبخش و حرکتهای انقلابی در پنجاه سالۀ‏‎ ‎‏اخیر جهان نیز به یکی از دو قطب گرایش داشته اند. گرایش و تمایل جنبش های سیاسی‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 107

خصوصاً به اندیشه های چپ و کمونیستی چنان سنت شایع و قالب رایجی در نیمۀ دوم‏‎ ‎‏قرن اخیر بود که فرض و تصور استقلال و درون خیزی یک حرکت انقلابی، امری محال و‏‎ ‎‏غیر قابل تصور قلمداد می شد. غالب انقلابهای سیاسی در این دوره که عمدتاً صبغه ای‏‎ ‎‏ضداستعماری داشت، در نطفه و زمینه های آغازین یا در طول مبارزه و هنگامۀ نزاع و یا‏‎ ‎‏پس از پیروزی و مواجهۀ با مشکلات، لاجرم در جستجوی یک ‏«ایدئولوژی‎ ‎رهایی بخش»‏، یک ‏«الگوی عمل انقلابی»‏ و یا یک ‏«حامی خارجی»‏ به یکی از اطراف‏‎ ‎‏درگیر در صف بندیهای جهانی نزدیک می شدند و خود را در حصار حمایتی او محفوظ‏‎ ‎‏می داشتند.‏

‏آنچه که انقلاب مردم ایران را به عنوان یک الگوی نوین در تاریخ انقلابهای اخیر‏‎ ‎‏متمایز ساخت، در گام نخست نادیده گرفتن سنت جاری انقلابهای سیاسی گذشته و‏‎ ‎‏شکستن قالبهای مفروض آنان و درثانی طرح شعار استراتژیک ‏«نه شرقی ـ نه غربی» ‏به‏‎ ‎‏عنوان اصل محوری انقلاب های اجتماعی اصیل و توده ای برای آیندۀ سیاسی جهان بود.‏

‏نگرش ضد استعماری حضرت امام‏‏(س)‏‏ که از عمق شناخت و تشخیص ایشان از‏‎ ‎‏ماهیت رژیمِ وابستۀ شاه برمی خاست، موجب آن بود که در طول انقلاب و سالیان پیش‏‎ ‎‏از آن همواره قدرتهای خارجی مداخله گر و مشخصاً قدرتهایی که بواسطۀ منافع‏‎ ‎‏استعماری شان در ایران حامی رژیم شاه بودند و عامل دوام و ایستادگی آن در برابر ملت‏‎ ‎‏بشمار می رفتند، بی هیچ ملاحظه ای مورد هجوم و مخالفت ایشان قرار گیرند. پر واضح‏‎ ‎‏است که آمریکا و انگلیس به دلیل نقش مسلطی که در این مناسبات نیمه استعماری‏‎ ‎‏داشتند، بیش از دیگر دولتهای خارجی مداخله گر مورد تهاجم قرار گیرند و این امر، بر‏‎ ‎‏صبغۀ ‏«ضد غربی» ‏حرکت امام می افزود و می توانست طمعِ قطب شرقی را برانگیزد و‏‎ ‎‏باعث خوشایند جریانهای چپ داخلی شود و در نتیجه به شائبۀ تشکیل صف واحد که‏‎ ‎‏اتفاقاً موجب خشنودی هر دو قطب نیز بود، دامن زند. لذا حضرت امام‏‏(س)‏‏ با هوشیاری‏‎ ‎‏و صراحت و بی آنکه بخواهند جبهۀ جدیدی در مقابل انقلاب بگشایند، با این ترفند‏‎ ‎‏متفقٌ علیه میان شرق و غرب به مقابله برخاستند.‏

‏امام با ارائۀ پنج دلیل مشخص در جای جای بیانات، اعلامیه ها و خصوصاً‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 108

مصاحبه های خویش با رسانه های خارجی، با این اتهام و شائبه نسبت به انقلاب برخورد‏‎ ‎‏کردند و مشت شاه، آمریکا و فرصت طلبان داخلی را در مشوه ساختن حرکت اصیل‏‎ ‎‏مردم باز نمودند:‏

1)‏ برخورد تهاجمی حضرت امام‏‏(س)‏‏ نسبت به شوروی و چین‏50‏ که بعضاً از آنها به‏‎ ‎‏عنوان دشمنان مردم ایران نام می برند، صرفاً برای ایجاد نوعی موازنۀ منفی و دور کردن‏‎ ‎‏شائبۀ وابستگی از انقلاب نبود؛ بلکه از ماهیت ضد سلطۀ حرکت مردم و سرشت‏‎ ‎‏سلطه گرانه و مداخله جویانۀ این قدرتها بر می خاست. امام در مورد شوروی صراحتاً‏‎ ‎‏می فرمایند:‏

«تاکنون دولت اتحاد شوروی بسیار بد عمل کرده است...51،... روسیه هم یکی‎ ‎از دولی است که به ما تعدی کرده است و ما از او راضی نیستیم.52‏ ‏... شوروی نیز‎ ‎چون آمریکا همیشه از شاه پشتیبانی کرده است.»53

‏در عین حال امام هیچ گاه نمی گذارند این مقابلۀ دو سویه، تیغ مبارزه با آمریکا را کُند‏‎ ‎‏کند:‏

«ما فعلاً آمریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شمارۀ یک مردم خود می دانیم،‎ ‎البته آمریکا از همه بدتر است.»54

2)‏ با نقش الگوساز و رسالت جهانی که حضرت امام‏‏(س)‏‏ برای حرکت خویش قائل‏‎ ‎‏بودند‏55‏، حفظ خلوص، اصالت و استقلال حرکت انقلابی مردم ایران، بسیار اهمیت‏‎ ‎‏داشت. هر چند که اساساً مشی ایشان در طول مبارزه بر این بود که حتی المقدور عناصر‏‎ ‎‏و گرایش های مختلف را به صفوف ملت جذب کنند و به پیوستن به حرکت مردم فرا‏‎ ‎‏خوانند؛ لیکن در مورد وابستگان به قدرتهای خارجی و مارکسیستهای نشان دار بسیار‏‎ ‎‏سخت گیر و حساس بودند و صراحتاً می گفتند:‏ «ما حتی برای سرنگون کردن شاه با‎ ‎مارکسیستها همکاری نمی کنیم.»56

‏و یا در جای دیگر می فرمایند:‏ «ما همیشه از اتحاد با این احزاب سر باز زده ایم....»57

3)‏ شاه و آمریکا تلاش داشتند که با توجه به حساسیت و نگرانیهای افکار عمومی‏‎ ‎‏غرب نسبت به کمونیسم، احتمال و خطر قدرت گرفتن کمونیسم و جریانهای طرفدار‏‎ ‎‏شوروی در آیندۀ ایران را بزرگ جلوه دهند.‏58‏ حضرت امام‏‏(س)‏‏ با آگاهی از این خط‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 109

تبلیغاتی شاه که درصدد برانگیختن و همراه ساختن افکار عمومی شرطی شدۀ مردم‏‎ ‎‏غرب، مواضع صریحی را برای زدودن این اتهام ابراز داشتند:‏

«برای گول زدن افکار عمومی بخصوص در خارج ایران، رژیم سعی می کند‎ ‎چنین تبلیغ کند و به همۀ کسانی که علیه دیکتاتوری شاه مبارزه می کنند، نسبت‎ ‎مارکسیستی بدهد.»59

‏ایشان در پاسخ خبرنگار مجلۀ آمریکایی تایم در 30 آذر 57 نیز می گویند:‏

«حکومت آینده در هیچ اردوگاهی قرار نمی گیرد و بیطرفی خودش را حفظ‎ ‎خواهد کرد.»60

4)‏ هر چند جنبش چپ با اتکاءِ به قطبِ مادر در تاریخ پنجاه سالۀ اخیر ایران حوادث‏‎ ‎‏بعضاً پر سر و صدایی را پدید آورده است؛ لیکن به واسطۀ فقدان پایگاه توده ای در میان‏‎ ‎‏مردم و وابستگی به خارج از مرزها، جز بدنامی و بی اعتباری اثری از خود بر جای‏‎ ‎‏نگذارده و عملاً جز در تقویت پایه های رژیم شاه ثمری به ملت نرسانده است.‏

5)‏ تجربۀ تاریخی ناخوشایند از احزاب چپ در ایران و مباینت نظری این مرام با‏‎ ‎‏اعتقادات دینی مردم، از عوامل اصلی عدم رشد و گسترش این احزاب در جامعۀ ایران‏‎ ‎‏بوده است. هر چقدر هم که جنبش چپ در سالهای آخر منتهی به انقلاب رشد کرده‏‎ ‎‏باشد و از مکتوبات و محافل متعدد، دسته ها و گروه های انشعابی فراوان و چریکهای‏‎ ‎‏شهری و روستاییِ آمادۀ جانفشانی برای خَلق ها برخوردار بوده باشد، در قیاس با دریای‏‎ ‎‏خروشان مردم به پاخاسته، عدد و کمیت قابلی محسوب نمی شد و حتی با توزیع حقّ‏‎ ‎‏انتخاب بر مبنای دموکراسی عددی نیز سهم قابل توجهی به آنها تعلق نمی گرفت.‏‎ ‎‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ در پاسخ به سؤال خبرنگار خبرگزاری فرانس پرس در 3 آبان 57 که‏‎ ‎‏مدعی است در روز 30 مهر 57، یک هزار و پانصد نفر از دانشجویان دانشگاه تهران با‏‎ ‎‏شعارهای کمونیستی تظاهرات کرده اند، می گویند:‏

«اگر فرض کنیم تمام این هزار و پانصد نفر و حتی چند برابر این عده ـ‎ ‎مارکسیست واقعی بوده باشند، در برابر سی میلیون نفر که به نام اسلام قیام کرده اند،‎ ‎نیرویی به حساب نمی آیند.»61

4ـ2ـ حفظ سلامت و حقانیت انقلاب

‏انقلابهای اجتماعیِ مستظهر به مشارکتهای توده ای گسترده، اساساً مشروعیت‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 110

حرکت و اقدامات خویش را از حمایت و پشتیبانی های مردمی می گیرند و همین پشتوانۀ‏‎ ‎‏فراگیر است که بعضاً باعث می گردد هر فعل و عملی ولو اشتباه و هر ادعا و قضاوتی ولو‏‎ ‎‏ناحق در طول دورۀ انقلابی که التهابات و هیجانات به اوج خویش می رسد، جایز شمرده‏‎ ‎‏شود و حسَبِ مصالح و الزامات انقلاب توجیه و تحسین گردد.‏

‏وقوع این نوع رفتار اگر چه به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی امری اجتناب ناپذیر به نظر‏‎ ‎‏می رسد؛ لیکن میزان گسترش و تسرّی آن در بین انقلابیون که به شدت تابع تأیید و‏‎ ‎‏همراهی رهبران حرکت یا هوشیاری و کنترل به موقع آنان می باشد، دیگر نمی تواند یک‏‎ ‎‏پدیدۀ طبیعی و گریزناپذیر قلمداد گردد. آن رهبر یا رهبرانی که نتوانند و یا نخواهند‏‎ ‎‏هیجانات برانگیخته و نفرت و حرارت برافروختۀ انقلابیون در تخریب و ویرانسازی بنیاد‏‎ ‎‏حاکم را کنترل نمایند و توفان خشمِ آزاد شدۀ مردم را بی هیچ تدبیرِ اندیشیده ای یله و‏‎ ‎‏رها گذارند، جز آشوبِ کور و شورشِ مخرب چیزی به کف نخواهند آورد. تاریخ جهان‏‎ ‎‏سرشار از چنین اغتشاشات بی حاصلی است که علاوه بر ناآگاهی مردم، از ناتوانی و‏‎ ‎‏بی صداقتی رهبران، سرچشمه گرفته است.‏

‏از اصول پایدار در رهبری حضرت امام‏‏(س)‏‏، حراست از سلامت و مراقبت از‏‎ ‎‏حقانیت حرکت مردم در دورۀ غلیانِ شور انقلابی بود. دو عامل اصلی موجب این توجه و‏‎ ‎‏هوشیاری در امام گردید:‏

1)‏ امام پیش از آنکه رهبری این حرکت سیاسی علیه رژیم شاه را به عهده بگیرند،‏‎ ‎‏یک مرشد دینی و معلم اخلاق بوده اند و بیش از آنکه ‏«نقش و مسئولیت سیاسی»‏ بتواند‏‎ ‎‏بر دیگر ابعاد وجودیشان سایه افکند؛ مشی و مرام ایشان از ‏«تعلقات دینی»، «تأملات‎ ‎ایمانی» و «دغدغه های اخلاقی» ‏تأثیر پذیرفته بود. سیاست و فعالیت سیاسی برای‏‎ ‎‏ایشان یک هدف نبود؛ بلکه در بهترین حالت حکم یک ابزار را داشت؛ آن هم نه ابزار‏‎ ‎‏دست یابی به قدرت، بلکه ابزاری در خدمت تعالی اجتماعی انسان.‏

2)‏ هر چند حضرت امام‏‏(س)‏‏ به قضاوت و نظر دیگران در برابر حُکم و داوری‏‎ ‎‏خداوند وزن و اعتباری قائل نبودند؛ لیکن این خودباوری باعث نمی گردید که به آثار و‏‎ ‎‏نتایج بیرونی حرکت خویش بی اعتنا باشند. امام بدین حقیقت واقف بودند که حرکت‏‎ ‎‏انقلابی مردم ایران به زودی به راهنمای عمل انقلابیون مسلمان جهان بدل خواهد شد؛‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 111

‏به علاوه به تأثیرات تاریخی این حرکت آرمانی برای الگوگیری آیندگان از آن به خوبی‏‎ ‎‏آگاهی داشتند. همین امر موجب آن بود که اهمیت حفظ سلامت و حقانیت انقلاب،‏‎ ‎‏حتی به بهای به تأخیر افتادن پیروزی، نزد امام دو چندان گردد.‏

*        *        *

‏ ‏

خط مشی مسالمت آمیز

‏اساساً هر حرکت مردمی که بخواهد تا نیل به پیروزیِ نهایی تداوم یابد و در نیمه راهِ‏‎ ‎‏خویش از جوشش و حرارت باز نایستد، باید در هر گام به دو جنبه از حاصلِ کار خویش‏‎ ‎‏خوب نظر کند: ‏«شتاب لازم در مبارزه»‏ و ‏«ظرفیت لازم در مبارزین.»‏ رهبریِ یک‏‎ ‎‏حرکت همچنانکه درصدد ایجاد افزایش در هر دوی این جهات است، باید نگران و‏‎ ‎‏مراقب حفظ توازن میان آن دو نیز باشد. چرا که افزودن در یکی، بی همراهی و ارتقایِ‏‎ ‎‏دیگری، حاصل مطلوبی به بار نخواهد آورد. یعنی باید از یک سو همگام با سپری شدن‏‎ ‎‏زمان، بر شتاب و شدت مبارزه بیفزاید و در همان حال مراقبت نماید تا این افزایش، با‏‎ ‎‏ارتقایِ ظرفیت و انگیزه های انقلابی گروندگان به صفوف انقلاب همراه باشد؛ چه در‏‎ ‎‏غیر اینصورت، حرکت به تدریج به سردی و سازش خواهد گرایید و یا با از دست دادن‏‎ ‎‏همراهان خویش، در انزوایی بی پشتوانه، سرکوب خواهد شد.‏

‏بنابراین جواب این سؤال که: خط مشی مناسب در یک مبارزۀ انقلابی چیست؟ دقیقاً‏‎ ‎‏از دل پاسخهایی بیرون می آید که پیش از آن به پرسش های مقدماتی زیر داده شده است:‏‎ ‎‏ ساخت و ماهیت نظام حاکم چه شتاب و شدتی را در مبارزه دیکته می کند؟‏

‏ ظرفیت و انگیزه های مبارزین (مردم) در این راه به چه میزانی است؟‏

‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ در حرکت سیاسی و انقلابی خویش که منجر به سرنگونی رژیم‏‎ ‎‏شاه و تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران گردید، بر حسب شناخت و تحلیل‏‎ ‎‏مشخصی که از شاه و قدرتهای مدافع آن از یکسو و انگیزه و ظرفیتهای مردم از سوی‏‎ ‎‏دیگر داشتند، از یک ‏«خط مشی»‏ معین و مجموعه ای از ‏«تاکتیک»‏های مؤثر علیه‏‎ ‎‏دستگاه حاکم بهره بردند. مشی ایشان که تعیین کنندۀ شدت و نحوۀ حرکت مردم بود،‏‎ ‎‏استفادۀ ‏«مسالمت آمیز»62‏ از انواع تاکتیک های اعتراضیِ افشاگرانه و آگاهی دهنده بر‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 112

حسب شرایط حاکم در هر مرحله قرار داشت. با مروری سریع بر فحوای رهنمودها و‏‎ ‎‏درخواستهای ایشان از ملت در طول هیجده ماهۀ منتهی به پیروزی انقلاب و بررسی‏‎ ‎‏مخاطبین اصلی ایشان در این پیامها، دو اصل محوری از خط مشی ایشان در این دوران‏‎ ‎‏قابل تشخیص است:‏

‏1ـ انقلابِ مردمی.‏

‏2ـ مبارزۀ مسالمت آمیز.‏

‏از نظر امام یک حرکت انقلابی وقتی مشروعیت و اعتبار می یابد که از درون مردم‏‎ ‎‏جوشیده باشد و هنگامی استمرار خواهد یافت که بر ذخیرۀ پایان ناپذیر نیروهای مردمی‏‎ ‎‏متکی باشد و زمانی با توفیق قرین خواهد گردید که بتواند در دورۀ انقلابی، عدۀ هر چه‏‎ ‎‏بیشتری از مردم را با خود همراه سازد. ایشان بیش از هر کس دیگری بر این واقعیت‏‎ ‎‏واقف بودند که میان ویژگی ‏«مردمی بودن»‏ یک انقلاب و انتخاب ‏«مشی مناسب»‏ در‏‎ ‎‏مبارزه، رابطۀ معناداری وجود دارد و اولی نمی تواند بی ارتباط با دومی محقَّق گردد و‏‎ ‎‏دومی نیز نمی تواند بدون ملاحظۀ نیروهای اصلی مبارزه و خصوصیات آنان انتخاب‏‎ ‎‏شود. شواهد تاریخی نشان می دهد که استراتژیهای ‏«مسالمت جویانه» ‏نوعاً شرایط بهتر‏‎ ‎‏و توان بیشتری برای بسیج توده ای مردم و در صحنه نگهداشتن آنان در اختیار رهبران‏‎ ‎‏می گذارند. تجربۀ جنبش های ناموفق نیز این واقعیت را تأیید می کند که هر گاه شتاب و‏‎ ‎‏خشونت یک حرکت انقلابی، بنا بر تصمیمِ ارادی رهبران و یا حسب شرایط تحمیلی از‏‎ ‎‏سوی دستگاه حاکمه از یک حد معینی تجاوز کند؛ بلافاصله از میزان مشارکت مردمی‏‎ ‎‏آن کاسته خواهد شد و در مراحل پیشرفته تر حتی حمایت مردمی خویش را نیز از دست‏‎ ‎‏خواهد داد. ‏

«مسالمت آمیز»‏ بودن صفتی است که به ‏«مشی و نوعیتِ»‏ مبارزه تعلق می گیرد و نه‏‎ ‎‏به ‏«هدف و ماهیت» ‏آن؛ لذا باید توجه داشت که استراتژیهای مسالمت جویانه، لزوماً‏‎ ‎‏سازشکارانه و غیر رادیکال نمی باشند؛ بلکه در صورت برخورداری از مشارکت توده ای‏‎ ‎‏و حمایت مردمی، استعداد به مراتب بیشتری برای مقابلۀ انقلابی و قاطعانه با خصم را‏‎ ‎‏دارا هستند. نکتۀ مهمی که می تواند وَجه ممیزۀ ‏«حرکتهای مسالمت آمیزِ رادیکال»‎ ‎‏از‏«فعالیتهای مسالمت جویانۀ اصلاحی»‏ باشد، میزان استواری و ثبات قدم در مواضع‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 113

‏انقلابی در صورت مواجهه با شدت عمل و سرکوب خونین از سوی قوای ضد انقلابی‏‎ ‎‏است. همین عنصر اخیرالذکر است که خط مشی مسالمت آمیز حضرت امام‏‏(س)‏‏ را از‏‎ ‎‏ماهیتی انقلابی و رادیکال برخوردار ساخت. ایشان با اتخاذ این استراتژی، بی آنکه‏‎ ‎«انقلابی گری» ‏را در ظاهر و نمای بیرونی آن یعنی اسلحه و ترور و انفجار نشان دهند، در‏‎ ‎‏ماهیت و بنیان حرکت خویش منظور داشتند و در استواری اهداف و قاطعیت مواضع‏‎ ‎‏انقلابی تعقیب نمودند و مدل نوینی از خط مشی های انقلابی را به نسل های حق طلبِ‏‎ ‎‏آینده در سراسر جهان معرفی کردند: ‏پیروزی خون بر شمشیر.

‏«تاکتیک»های مؤثری که حضرت امام‏‏(س)‏‏ در سایۀ این خط مشی اساسی به کار‏‎ ‎‏گرفتند و در یک فرآیند پیش رونده با ‏«کمترین خسارت»‏ و در ‏«کوتاه ترین زمان»‏ ممکن،‏‎ ‎‏این آرمان بلند را محقَّق ساختند، کدامند؟ طبعاً این استراتژی نمی توانست جز از ابزار و‏‎ ‎‏تاکتیکهایی که متضمن نوعی اعتراض غیر خشونت آمیز و مستلزم همراهی و حضور‏‎ ‎‏توده ای مردم باشد، استفاده نماید. لذا مناسب ترین تاکتیکها برای تحقُّق چنین‏‎ ‎‏خط مشی ای، گسترش اعتصابات، به راه انداختن تظاهراتِ پراکنده و یا راهپیمایی های‏‎ ‎‏میلیونی، تشکیل انواع تجمعات و استفاده از اعلامیه و نوارهای صوتی برای انتشار‏‎ ‎‏پیامهای انقلاب تشخیص داده شد و در طول انقلاب به نحو گسترده ای به کار آمد.‏

‏اگر چه تاکتیکهای غیر قهرآمیز مانع از آن نبود که رژیم به منظور مقابله با آن از شدَّت‏‎ ‎‏عمل و خشونت استفاده ننماید؛ لیکن کمترین اثر عکس العملهای حاد از سوی رژیم،‏‎ ‎‏تقویت انگیزه ها و فشرده تر شدن صفوف انقلابیون از یکسو و کاهش مشروعیت و‏‎ ‎‏مقبولیت دستگاه سرکوبگر از سوی دیگر بود.‏

‏حضرت امام‏‏(س)‏‏ همواره از دو سو تحت فشار بودند تا مشی مسالمت آمیز و‏‎ ‎‏تاکتیکهای مناسب آن را تغییر دهند و مبارزه را وارد ‏«جنگ خونین مسلحانه»‏ نمایند:‏‎ ‎‏یکی از سوی رژیم که بعضاً با افزایش شدّت عمل و کشتار، قصد داشت انقلاب را به‏‎ ‎‏مقابلۀ مسلحانه بکشاند تا با این بهانه دستش برای سرکوب شدید و احیاناً قتل عام‏‎ ‎‏عمومی باز گردد و دیگر از سوی انقلابیون حرفه ای و گروه های چند نفرۀ چریکی که‏‎ ‎‏موجودیت خویش را در سایۀ حرکت مردمی امام، از دست رفته می دیدند و ادامۀ‏‎ ‎‏حیاتشان تنها در گرویِ داغ شدنِ آتش مبارزۀ مسلحانه قرار داشت. البته در برهه هایی که‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 114

رژیم شاه ددمنشی را به اوج می رساند و مردم بی سلاح را در شهرها به خاک و خون‏‎ ‎‏می کشید، حضرت امام‏‏(س)‏‏ از سوی دوستان و هواداران خویش نیز برای تشدید آتش‏‎ ‎‏مبارزه و صدور حکم ‏«جهاد مسلحانه» ‏تحت فشار قرار می گرفتند؛ لیکن ایشان با درک‏‎ ‎‏درستی که از ناکارآمدی این ابزار در به ثمر رساندن انقلاب داشتند و با آگاهی از قصد‏‎ ‎‏رژیم برای آماده کردن زمینه های بکارگیری ‏«مشت آهنین»‏ از طریق کشاندن انقلاب به‏‎ ‎‏مبارزۀ مسلحانه، در تمام مراحل بر مشی و روش خویش استوار ماندند و در عین حال‏‎ ‎‏فرصت انتخاب ‏«جهاد مسلحانه» ‏را در شرایط مقتضی و در صورتی که خط مشی‏‎ ‎‏مسالمت آمیز مؤثر نیفتد‏63‏، همچنان به عنوان یک برگ برنده در اختیار خویش‏‎ ‎‏نگهداشتند. امام پس از واقعۀ جمعۀ خونین 57 در حالی که احساسات مردم به غلیان‏‎ ‎‏آمده بود و انتظار تغییر مشی در روند انقلاب را داشتند، در پاسخ به سؤال خبرنگار‏‎ ‎‏روزنامۀ فیگارو در 22 مهر ماه 57 که می پرسد:‏

«آیا زمان تغییر مشی در مبارزه علیه رژیم شاه فرا نرسیده است؟‏ می فرمایند:‏‎ ‎حتی پس از روز جمعه در تهران که آن همه کشتار به جای گذاشت، ما همان شکل‎ ‎مبارزه را حفظ کردیم، همان طور که دنیا می داند، پیام ما بوسیله سرکوبی که با آن‎ ‎برخورد کرد، درهم شکسته نشده است و این قیام با همان روش ادامه دارد.»64

‏«البته امام بلافاصله با تأکید بر این که چنانچه مجبور شوم مشی مسالمت آمیز را‏‎ ‎‏تغییر خواهم داد، رژیم را همواره در یک حالت نگرانی و اضطراب از صدور حکم‏‎ ‎‏جهاد نگه می داشتند.»‏65

‏خط مشی مسالمت آمیزی که تلاش دارد با یک بسیج توده ای گسترده، انقلابی مردمی‏‎ ‎‏و خودجوش را صورت دهد، ناگزیر از بکارگیری تاکتیک های خاصی است که متضمن‏‎ ‎‏چنان مشی و تضمین کنندۀ چنین حضوری باشد. ‏

‏ ‏

تاکتیکهای آرام 

‏دو ویژگی مهمی که انقلاب ایران را از دیگر انقلاب های معاصر متمایز می ساخت،‏‎ ‎‏یکی استفادۀ همزمان از روشهای متنوع و تاکتیکهای متعدد برای ابراز مخالفت و مقابله‏‎ ‎‏با رژیم شاه و دیگری به کار گرفتن آن دسته از روشها و ابزارهایی بود که قابلیتهای کاربرد‏‎ ‎‏همگانی و مردمی داشت. چنانچه به جای این تنوع و تعدد، تنها بر روی یک یا دو تاکتیک‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 115

مشخص تأکید می شد و آن تاکتیکها نیز از میان روشهایی انتخاب می گردید که به علت‏‎ ‎‏ماهیت خاص آن، امکان مشارکت گستردۀ مردمی را از پیش سلب می کرد؛ آنگاه رژیم‏‎ ‎‏شاه می توانست با متمرکز ساختن قوای خویش بر روی آن، از عهدۀ کنترل اوضاع برآید‏‎ ‎‏و یا لااقل این روند را با صعوبات بیشتری مواجه سازد؛ چنانکه در حرکتها و جنبش هایِ‏‎ ‎‏ناتمام پیش از این، توانسته بود از همین طریق بر اوضاع فایق آید.‏

‏کشاندن حرکت اعتراضی به میان اقشار مختلف مردم و فعال نمودن تمامی جبهه ها،‏‎ ‎‏در یک فرآیند سنجیده و تدریجی چنان صورت گرفت و سازمان یافت که همزمان با‏‎ ‎‏متأثر ساختن عرصه های جدید و بسط و تسرّی جغرافیایی، در هر گام افراد بیشتری را به‏‎ ‎‏صفوف انقلابیون جذب می ساخت. ‏«گستردگی جغرافیایی»، «کثرت مشارکت توده ای»‎ ‎و «تنوع ابزاری و تاکتیکی»‏ از جمله عوامل مؤثری بود که رژیم را از مقابلۀ همزمان با‏‎ ‎‏این حرکتهایِ بی وقفه و فراگیر در تمامی وجوه و در کلیۀ سطوح باز می داشت.‏

‏در یک نگاه کلی و مرور سریع بر اقدامات و واکنش های اعتراضی صورت گرفته در‏‎ ‎‏دورۀ هیجده ماهۀ منتهی به پیروزی انقلاب، می توان این وجوه را بدین شکل از هم باز‏‎ ‎‏شناخت:‏

‏1ـ انتشار و توزیع اعلامیه ها‏

‏2ـ سخنرانی های افشاگرانه‏

‏3ـ تظاهرات پراکنده‏

‏4ـ تکثیر و توزیع نوارهای صوتی‏

‏5ـ برپایی مجالس ختم و چهلم‏

‏6ـ اعتصابات‏

‏7ـ مصاحبه با رسانه های خارجی‏

‏8ـ شعارنویسی روی دیوارها‏

‏9ـ الله اکبرهای شبانه‏

‏10ـ به خدمت گرفتن مطبوعات‏

‏11ـ حرکت های دانشجویی در خارج از کشور‏

‏12ـ راهپیمایی های میلیونی.‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 116

‏این روشها و شکلهای اعتراض، همگی با روش و مشی مبارزاتی مسالمت آمیز ـ اما‏‎ ‎‏انقلابی ـ امام خمینی‏‏(س)‏‏ منطبق بود. حضرت امام، خود در به کارگیری برخی از این‏‎ ‎‏شیوه ها نظیر صدور اعلامیه، انجام سخنرانی های افشاگرانه علیه رژیم، مصاحبه با‏‎ ‎‏مطبوعات و رسانه های خارجی حضور فعال داشتند و مستقیم و غیر مستقیم برخی‏‎ ‎‏دیگر از این شیوه ها نظیر اعتصابات، راهپیماییهای عمومی و... را توصیه و حمایت‏‎ ‎‏می کردند.‏

‏ ‏

پی نوشتها

‏1ـ برای تفصیل دربارۀ انواع‏ «اقتدار» و «پیروی»‏ نگاه کنید به: علیرضا شجاعی زند، ‏مشروعیت دینی‎ ‎دولت و اقتدار سیاسی دین‏، ص 8 ـ 57 و 115.‏

‏2ـ طلیعۀ انقلاب اسلامی، 2.‏

‏3ـ 1362: 84.‏

‏4ـ طلیعۀ انقلاب اسلامی، 2.‏

‏5ـ همان، 21.‏

‏6ـ برای مقایسه، نگاه کنید به متن بیانات امام در تاریخ 13 / 3 / 42، ر.ک: صحیفه امام، ج 1، ص 244-247‏

‏7ـ در اینباره نگاه کنید به: مصاحبه با روزنامۀ لوموند (4 اردیبهشت 57)، با رادیو تلویزیون فرانسه‏‎ ‎‏(23 شهریور 57)، با خبرگزاری رویتر (4 آبان ماه 57)، با روزنامۀ دی ولت کرانت (16 آبان 57)، با‏‎ ‎‏فایننشال تایمز (16 آبان 57) به نقل از کتاب‏ طلیعۀ انقلاب اسلامی.

‏8ـ همان.‏

‏9ـ همان.‏

‏10ـ همان.‏

‏11ـ حسنین هیکل روزنامه نگار مصری در خاطرات خود می گوید:‏ آیت الله خمینی‏(س)‏ برای‎ ‎آمریکاییان فرد پیچیده ای بود که نه تنها نمی توانستند نسبت به او احساس همدردی کنند، بلکه درک‎ ‎او نیز برایشان مشکل بود.‏ نگاه کنید به:‏ ایران، روایتی که ناگفته ماند‏، ص 17.‏

‏12ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 204-205.‏

‏13ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 235-237.‏

‏14ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 204-205.‏

‏15ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 252.‏

‏16ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 305-306.‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 117

‏17ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 497-498.‏

‏18ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 187-189.‏

‏19ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 275-277.‏

‏20ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 255-256.‏

‏21ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 204-205.‏

‏22ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 360-361.‏

‏23ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 156-158.‏

‏24ـ ر.ک: صحیفه امام،، ج 3، ص 361-362.‏

‏25ـ ر.ک: صحیفه امام،، ج 4، ص 305-306.‏

‏26ـ حضرت امام دربارۀ این اصول سه گانه، دو سخنرانی مستقل در 22 و 24 آبان ماه 57 ایراد کرده اند.‏‎ ‎‏ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 495-480.‏

‏27ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 309-310.‏

‏28ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 218-219.‏

‏29ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 322-323.‏

‏30ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 190-193.‏

‏31ـ ‏طلیعۀ انقلاب اسلامی،‏ ص 16.‏

‏32ـ همان، ص 66.‏

‏33ـ همان، ص 30.‏

‏34ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 460-461.‏

‏35ـ ر.ک: صحیفه امام،‏‏ ج 4،‏‏ ص 308-309.‏

‏36ـ حضرت امام تعبیراتی دارند که ویژگی خودْجوش بودنِ قیام اخیر را از دو جنبه ‏«خودانگیختگی»‎ ‎و«خودتغییری»،‏ بی نظیر می شمارند: ‏این وضع مردم یک وضع «خودکار» شده است حالا... نهضت‎ ‎جوشیده از متن؛ از متن ملت جوشیده و بیرون آمده. نمی تواند کسی بگوید که مال من است... هیچ‎ ‎دستی نمی تواند این جور یک ملتی را تغییر بدهد این دست خداست... دست خداست واز متن‎ ‎ملت جوشیده است این به امر خدا؛ کوثر‏، ج 2، ص 80 و 86 ـ 85؛‏ ‏ر.ک: صحیفه امام، ج 2، ص 289.‏

‏37ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 422-423.‏

‏38ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 360-361.‏

‏39ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 432-433.‏

‏40ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 166-169.‏

‏41ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 162-165.‏

‏42ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 322-325.‏

‏43ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 360-361.‏

‏44ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 1، ص 180-181.‏

‏45ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 421-422.‏

‏46ـ بازرگان 1363، ص 111.‏

‏47ـ مهندس بازرگان در کتاب‏ انقلاب ایران در دو حرکت،‏ دقیقاً در مقابله با همین رویکرد اساسی‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 118

حضرت امام‏‏(س)‏‏، یعنی تأکید بر‏ «ماهیت اسلامی» و «جوهر انقلابی» ‏حرکت برخاسته است و مدعی‏‎ ‎‏شده است که این قبیل تأکیدات از سوی امام و پیروان ایشان مربوط به بعد از پیروزی و متعلق به حرکت‏‎ ‎‏دوم انقلاب است. او می گوید:‏ به طور خلاصه آنچه می توانیم دربارۀ رهبری امام در حرکت دوم‎ ‎انقلاب بگوییم این است که امام در حرکت اول مرکز جذب و پرچمدار وحدت برای سرنگونی نظام‎ ‎طاغوتی بودند و در حرکت دوم شاهد جریان معکوس شدند.‏ جهت تفصیل در اینباره نگاه کنید به همان‏‎ ‎‏کتاب، ص 5 ـ 110.‏

‏48ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 422-433.‏

‏49ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 448.‏

‏50ـ ‏طلیعۀ انقلاب اسلامی‏، ص 53.‏

‏51ـ همان، ص 138.‏

‏52ـ همان، ص 152.‏

‏53ـ همان، ص 228.‏

‏54ـ همان، ص 256.‏

‏55ـ حضرت امام‏‏(س)‏‏ در پیام 5 شهریور ماه 57 به نویسندگان متعهد توصیه می نمایند که تاریخ نهضت‏‎ ‎‏اسلامی را به صورت دقیق ثبت نمایند تا مطالب اسلام و نهضت روحانیت، سرمشق جوامع و نسلهای‏‎ ‎‏آینده شود. ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 433-434.‏

‏56ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 304-305.‏

‏57ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 330-331.‏

‏58ـ حضرت امام‏‏(س)‏‏ طرح برخی شعارهای کمونیستی و تظاهرات کمونیستی در طول انقلاب را‏‎ ‎‏ساختۀ دست ساواک می دانستند و موارد نادر غیر وابسته را، تعدادی بچۀ بازی خورده معرفی می کردند.‏‎ ‎‏ایشان معتقد بودند که:‏ کمونیست طرحی است شکست خورده در دنیا‏؛ ‏کوثر‏، ج 1، ص 8 ـ 597؛‏‎ ‎‏ر.ک: صحیفه امام‏‏،‏‏ ج 4، ص 103-142.‏

‏59ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 330-331.‏

‏60ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 170-171.‏

‏61ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 3، ص 334-336.‏

‏62ـ نگاه کنید به: مصاحبۀ حضرت امام با روزنامۀ گاردین، 10 آبان 57، با رادیو ـ تلویزیون هلند 14‏‎ ‎‏آبان 57، با تلویزیون ‏‎C.B.S‎‏ آمریکا 15 آبان 57، با تلویزیون ‏‎ P.B.S‎‏آمریکا 10 آذر 57، به نقل از کتاب‏ طلیعۀ‎ ‎انقلاب اسلامی.

‏63ـ نگاه کنید به: مصاحبه های امام با روزنامۀ فیگارو 22 مهر 57، با روزنامۀ گاردین 10 آبان 57، با‏‎ ‎‏رادیو ـ تلویزیون لوکزامبورگ 11 آبان 57، با رادیو ـ تلویزیون سوئد 13 آبان 57، با رادیو تلویزیون هلند 14‏‎ ‎‏آبان 57، با تلویزیون ‏‎ C.B.S‎‏آمریکا 15 آبان 57، به نقل از کتاب ‏ طلیعۀ انقلاب اسلامی.

‏64ـ ‏طلیعۀ انقلاب اسلامی‏، ص 22.‏

‏65ـ همان.‏

‏ ‏

منابع و مآخذ

‏1ـ مهدی بازرگان،‏ انقلاب ایران در دو حرکت، ‏تهران، مؤلف 1363.‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 119

2ـ آنتونی پارسونز، ‏غرور و سقوط‏، ترجمۀ منوچهر راستین. تهران، هفته، 1363.‏

‏3ـ یرویز راجی، ‏خدمتگزار تخت طاووس‏، ترجمۀ ح.ا. مهران، تهران، اطلاعات، 1368.‏

‏4ـ علیرضا شجاعی زند،‏ مشروعیت دینی دولت و اقتدار سیاسی دین‏، تهران، تبیان، 1376.‏

‏5ـ محمد حسنین هیکل، ‏ایران: روایتی که ناگفته ماند‏، ترجمۀ حمید احمدی، تهران، الهام، 1366.‏

‏6ـ ابراهیم یزدی، ‏آخرین تلاشها در آخرین روزها‏، تهران، قلم، 1368.‏

‏7ـ ‏صحیفه امام، (مجموعه 22 جلدی)

‏8ـ ‏طلیعۀ انقلاب اسلامی، ‏تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1363.‏

‏9ـ ‏کوثر 1 مجموعه سخنرانی های حضرت امام خمینی‏(س)‏‏، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س)‏‏، 1371.‏

‏10ـ ‏کوثر 2 مجموعه سخنرانی های حضرت امام خمینی‏(س)‏‏، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س)‏‏، 1371.‏

‎ ‎

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 120

  • )) دانشجوی دکترای جامعه شناسی در دانشگاه اصفهان.