نفوذ انقلاب اسلامی ایران بر اوضاع سیاسی ـ عقیدتی

‏ ‏

نفوذ انقلاب اسلامی ایران بر اوضاع سیاسی ـ عقیدتی

فدراسیون روسیه (سالهای 90)

‏سرگی سمانوف‏‎[1]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله

‏در کشور روسیه به اندازه کافی آشنایی با انقلاب اسلامی وجود ندارد. در‏‎ ‎‏دوران اتحاد شوروی این امر دلایل مشخص عقیدتی و ایدئولوژیک داشت. چه‏‎ ‎‏انقلاب ایران هم سرمایه داری بی روح غربی و هم ساختار بی خدای شوروی را‏‎ ‎‏محکوم می کرد.‏

‏بعد از کودتای 1991 تصویر ایران تا حدی عوض شد زیرا روسیه به جرگه‏‎ ‎‏سرمایه داری جنایی غرب پیوست و همه رسانه های وابسته به آن سعی کردند‏‎ ‎‏تجربه مثبت انقلاب اسلامی را مورد حمله قرار داده و آن را انکار کنند.‏

‏در سالهای اخیر پوشش اطلاعاتی راجع به امام و انقلاب اسلامی رو به‏‎ ‎‏بهبود نهاده و آثاری در ارتباط با امام و انقلاب اسلامی انتشار یافته است.‏

‏به هر تقدیر یکی از ویژگیهای ممتاز انقلاب اسلامی مقابله با استعمارگری‏‎ ‎‏نوین بود که می تواند سرمشقی برای ملل تحت ستم باشد. تا پیش از فروپاشی‏‎ ‎‏اتحاد شوروی این کشور فشارهای جهان غرب را تعدیل می کرد و به عنوان‏‎ ‎‏نیروی متوازن کننده در برابر آمریکا و سیاست بین الملل عرض اندام می نمود. اما‏‎ ‎‏با انحلال اتحاد شوروی، امپریالیسم بین المللی بشدت تقویت گردید و‏

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 59

کشورهای اردوی سوسیالیستی، مانند یوگسلاوی، بتدریج به سوی تجزیه پیش‏‎ ‎‏رفتند و این سرنوشت چنانکه امام به گورباچف هشدار داد گریبانگیر روسیه نیز‏‎ ‎‏خواهد شد.‏

‏تا هنگامی که روسیه از بحران داخلی رهایی نیابد، نمی تواند در برابر‏‎ ‎‏استعمارگری نوین مقاومت کند. لذا اکنون امپریالیسم همه حملاتش را متوجه‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی کرده است. در نتیجه ضروری است کشور ایران و روسیه در‏‎ ‎‏برابر امپریالیسم و صهیونیسم بین المللی که هر دو کشور را تهدید می کند با‏‎ ‎‏یکدیگر متحد گردند. روسیه اکنون به لحاظ رسانه های خبری به شدت تحت‏‎ ‎‏سیطره صهیونیسم قرار دارد و این رسانه ها در انتخابات 1995 و پیروزی یلتسین‏‎ ‎‏نقش مؤثری ایفا کردند و همین محافل در پی دستگیری 13 جاسوس یهودی از‏‎ ‎‏وزیر خارجه روسیه خواستند تا فشار بر ایران را به دلیل نقض حقوق بشر ...‏‎ ‎‏افزایش دهد. بر همین اساس اتحاد محافل فکری دو کشور ضروری است و‏‎ ‎‏استفاده از تجربه فراوان انقلاب اسلامی در پاسداری از مواریث ملی و سنتی‏‎ ‎‏برای روسیه که کشوری چند دینی است، اجتناب ناپذیر خواهد بود.‏

‏ ‏

‏1ـ هنوز در کشور ما با انقلاب کبیر اسلامی ایران به اندازه کافی آشنا نیستند. در‏‎ ‎‏دوران اتحاد شوروی این امر دلایل معین عقیدتی و سیاسی داشت. این دلایل معلوم‏‎ ‎‏هستند: انقلاب ایران نه تنها سرمایه داری بیروح غربی بلکه ساختار بی دین جامعه اتحاد‏‎ ‎‏شوروی و محدودیت حکومت واقعی مردمی در آن را نیز رد می کرد.‏

‏بعد از کودتای اجتماعی سال 1991، موقعیت مرتبط با انقلاب اسلامی تغییر‏‎ ‎‏ملموسی نداشته است. این بار نیز دلایل مشخصی وجود داشت. از یک طرف در روسیه‏‎ ‎‏به زور و به سرعت وحشیانه ترین و غارتگرانه ترین ساختار اقتصادی برقرار شد که آن را‏‎ ‎‏حتی نمی توان به کمک لفظ کلاسیک «سرمایه داری» توصیف نمود. در مطبوعات کنونی‏‎ ‎‏روسیه این لفظ معمولاً با صفت «جنایی» یا صفت شدیدتری از این دست توصیف‏‎ ‎‏می شود.‏

‏طبعاً در چنین شرایط اجتماعی اکثریت رسانه های گروهی که به «سرمایه داری‏‎ ‎‏جنایی» تعلق داشته و به آنها خدمت می کنند سعی دارند به هر نحوی تجربه مثبت‏‎ ‎‏انقلاب را به دست فراموشی بسپارند و در حد امکان به آن تهمت بزنند.‏

‏نبود ادراک عرفانی، تاریخی در میان نیروهای میهن پرست روسیه مانع از آن می شود‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 60

که آنها تجربه عمیق انقلاب ایران را به طور صحیح درک نمایند و سالیان دراز‏‎ ‎‏حکمفرمایی کامل انواع و اقسام ایده های غیر دینی (و نه تنها کمونیستی) خود دلیلی بر‏‎ ‎‏این مدعاست.‏

‏2ـ تنها طی سالهای اخیر است که امر پوشش اطلاعاتی انقلاب اسلامی ایران در‏‎ ‎‏جامعه به تدریج بهبود می یابد. از جمله در این رابطه باید به انتشار آثار و بیوگرافی امام‏‎ ‎‏خمینی‏‏(س) ‏‏شخصیت کبیر قرن بیستم به زبان روسی (که برجسته ترین واقعه از این دست‏‎ ‎‏بوده است) اشاره نمود. همچنین اولین آثار مؤلفین روسیه در این مورد منتشر می شوند.‏‎ ‎‏آثاری که به طور عینی این مسایل بغرنج و ناشناخته برای  شهروند روسی را بررسی‏‎ ‎‏می کنند.‏

‏انتشارات «پاله یا»ی مسکو بیش از همه برای انتشار اخبار واقعی درباره تاریخ انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی و تحولات اجتماعی ایران معاصر همت گماشته است.‏

‏کتابهای این مؤسسه باعث شدند «پاله یا» بین محافل میهن پرست اعتبار ملموسی را‏‎ ‎‏به دست آورد. لکن «پاله یا» تنها مؤسسه از این دست نیست. مؤسسات و انتشارات‏‎ ‎‏مختلفی پیوسته این مسایل را از دیدگاه مثبت و با وسعت فزاینده ای بررسی می کنند. از‏‎ ‎‏جمله کتاب «راه به سوی آزادی» امام خمینی‏‏(س)‏‏ انعکاس بسیار گسترده ای در مطبوعات‏‎ ‎‏ما داشت. نکتۀ شایان توجه این است که نه تنها نشریات میهن پرست بلکه جراید لیبرال‏‎ ‎‏نیز به این کتاب واکنش نشان دادند (برای مثال می توان به مقاله روزنامه‏‎ ‎‏«نزوایسیمایاگازتا» مورخ 29 ژوئیه 1999 و دیگر مقالات اشاره نمود).‏

‏تردیدی نیست که یکی از مأموریتهای ادیبان و خبرنگاران میهن پرست روسیه کار‏‎ ‎‏توضیحی گسترده در جهت پوشش عینی و همه جانبه میراث عقیدتی امام خمینی‏‎ ‎‏کبیر‏‏(س) ‏‏و بیان ماهیت کلی اجتماعی ـ عقیدتی انقلاب اسلامی می باشد.‏

‏3ـ ایدئولوگهای روس از تجربه انقلاب مردمی در ایران باید نتیجه گیریهای لازم برای‏‎ ‎‏حل مسایل اساسی کشور خود را انجام دهند. اولین درس به نظر ما باید ادراک مفهوم‏‎ ‎‏«استعمارگری نوین» باشد که طی دهه اخیر اشکال جدید و ظاهراً غیر مشهودی به خود‏‎ ‎‏گرفته است. نمونه کلاسیک استعمارگری نو در نیمه قرن بیستم حاکمیت بی قید و شرط‏‎ ‎‏آمریکا در کشورهای آمریکای لاتین بود. به ظاهر هر کشوری دولت «مستقلی» داشت که‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 61

حتی در نتیجه انتخابات سراسری «تعیین می شد»، ولی حاکمان اصلی پادوهای بانکهای‏‎ ‎‏آمریکایی بودند. امری که اهمیت ویژه ای دارد این است که پادوها ماهیت محلی داشتند‏‎ ‎‏و حتی ظاهراً از دین محلی پیروی می کردند و بر این امر تأکید می گذاشتند.‏

‏انقلاب مردمی کوبا برای اولین بار زنجیر استعمارگری نوین در شبه قاره آمریکای‏‎ ‎‏لاتین را پاره کرد. باید خاطرنشان کرد که این انقلاب در ابتدا به هیچ وجه کمونیستی یا‏‎ ‎‏شبه کمونیستی نبود و تنها بعدها فیدل کاسترو علی الظاهر این مسلک را قبول کرد. لکن‏‎ ‎‏پاره کردن زنجیر استعمارگری در کوبا تنها به معنی شکست مرحله اول استعمارگری‏‎ ‎‏نوین در کوبا نبود، بلکه همزمان با این امر، طراحی تاکتیک نوین توسط امپریالیستهای‏‎ ‎‏آمریکایی صورت گرفت که می توان به طور مشروط آن را«استعمارگری پسانوین» نامید.‏

‏به کار گرفتن تاکتیک نوین در اواخر سالهای 80 و اوایل سالهای 90 به اوج خود رسید‏‎ ‎‏و این زمانی بود که از یک طرف انقلاب اسلامی ایران با پیروزی خاتمه یافت و از طرف‏‎ ‎‏دیگر اتحاد شوروی و کشورهای تحت نظارت آن با که سالیان طولانی نام نه چندان‏‎ ‎‏صحیح «اردوی سوسیالیستی» را با خود به همراه داشتند در نتیجه بیماری واگیردار‏‎ ‎‏درونی فروپاشیدند.‏

‏اوضاع جدید، امپرپالیستها و متحدان جهان وطن آنها را وادار کرد به تمام انحاء ممکن‏‎ ‎‏شیوه های مبارزه با نهضت های مستقل مردمی را تکامل بخشند. از طرف دیگر،‏‎ ‎‏علی رغم میل ملتهای ساکن روسیه (و نه تنها آنها)، امپریالیسم بین المللی در نتیجه‏‎ ‎‏فروپاشی اتحاد شوروی به طور غیر عادی تقویت گردید. به رغم هرگونه کم و کسریهای‏‎ ‎‏سیستم اجتماعی و حکومتی اتحاد شوروی (ما ایدئولوگهای میهن پرست روسیه همیشه‏‎ ‎‏این عیوب را درک و احساس کرده بودیم)، اتحاد شوروی نیروی متوازن کننده آمریکا در‏‎ ‎‏سیاست بین المللی بود. اکنون چنان که همه اطلاع دارند، این توازن شکننده نقض شده‏‎ ‎‏است.‏

‏در بحبوحۀ این حوادث جهانی، استعمارگری پسا نوین به وجود آمد و به طور موقت‏‎ ‎‏به اولین موفقیتها نایل شد. به طور خلاصه ماهیت اصلی استعمارگری این است که‏‎ ‎‏کشورهای دارای سابقه تاریخی به کمک عمال آمریکایی تا حد ملکولی قطعه قطعه شده‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 62

و به بهانه های فریبنده ملی، دینی، تاریخی و دیگر دلایل به ساختارهای متزلزلی تقسیم‏‎ ‎‏می شوند.‏

‏در این مورد می توان به دو نمونه گویا اشاره نمود. یکی یوگسلاوی است. این کشور‏‎ ‎‏که109 جمعیت آن ملتهای اسلامی هستند بی رحمانه به نیم دو جین کشورهای مختلف‏‎ ‎‏تجزیه شد. خونریزی و ویرانیهایی آغاز شدند که تا امروز پایان نیافته است و آخر و‏‎ ‎‏عاقبت این مناطق هم معلوم نیست. درست است که تضادها و نااستواری داخلی در‏‎ ‎‏یوگسلاوی وجود داشت ولی محرکین امپریالیستی هر چه از دستشان برمی آمد کردند تا‏‎ ‎‏درگیری شروع شود و بعد به هر نحوی آن را به مرحله خونریزی رساندند. اکنون بعد از‏‎ ‎‏تسویه حساب ناتو با صربستان، یوگسلاوی دیگر وجود ندارد. تنها تکه پاره های ویران‏‎ ‎‏شده ای موجودند که مردمان آن نسبت به هم دشمن هستند.‏

‏امپریالیستهای آمریکا مایل بودند بلای مشابهی به سر اتحاد شوروی بیاورند.‏‎ ‎‏کشوری نیرومند و مترقی به «کشورهایی» تجزیه شد که اکثر آنها دارای ساختار‏‎ ‎‏تشکیلاتی ساختگی شدند و ملتهای خود را دستخوش هرج ومرج و درگیریهای خونین‏‎ ‎‏کردند. به رغم تمام عیوب شوروی (این مشکلات قبلاً هم وجود داشتند) جهنمی که‏‎ ‎‏بعد از فروپاشی در این منطقه به وجود آمد، هیچ وجه مشترکی با زندگی قبلی در این‏‎ ‎‏کشور نداشت. کافی است سرنوشت تاجیکستان کثیرالمله بخت برگشته را به یاد آوریم.‏

‏در این رابطه نمی توان از پیام روح الله موسوی خمینی‏‏(س)‏‏ در سال 1987 به گورباچف‏‎ ‎‏یاد نکرد. در این پیام به «دبیرکل» بی اراده ما هشدار داده شده بود که اصول مارکسیستی‏‎ ‎‏بیگانه هلاکت بار است، اصولی که طی دهه های متمادی پیشرفت فرهنگ و اخلاقیات‏‎ ‎‏دینی هم ملت ارتدکس روس و هم برادران هموطن ما یعنی مسلمانان شوروی را متوقف‏‎ ‎‏کرده بود. سخنان گرانبهای بسیاری در این نامه نوشته شده بود. ولی همه اینها بیهوده‏‎ ‎‏بود. چون گورباچف این پیام را از جمعیت چند ملیتی شوروی پنهان نمود.‏

‏4ـ تا وقتی روسیه از بحران داخلی رهایی نیافته و نتواند در مقابل امپریالیسم آمریکا‏‎ ‎‏مقاومتی از خود نشان بدهد، امپریالیسم، سیاست استعمارگری پسا نوین خود را متوقف‏‎ ‎‏نخواهد کرد. در این رابطه می توان چنین نتیجه گیری کرد که: ضربه اصلی امپریالیسم به‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 63

جمهوری اسلامی ایران و همچنین نیروهای ضدامپریالیستی میهن پرست فدراسیون‏‎ ‎‏روسیه وارد خواهد شد.‏

‏البته نیروهای اجتماعی موظف نیستند مسایل حکومتی را حل کنند، ولی دانشمندان‏‎ ‎‏علوم انسانی روسیه و ایران باید بلافاصله به برقراری روابط جدی و عملی در مبارزه با‏‎ ‎‏امپریالیسم بپردازند. ما دشمنان مشترک و خشنی داریم. اتحادیه نویسندگان روسیه که‏‎ ‎‏دارای اعتبار بالایی در کشور است می تواند نماینده طرف روس در این راستا باشد.‏

‏5ـ امام خمینی ‏‏(س)‏‏ کبیر در طلیعه فعالیت خود خطر صهیونیسم بین المللی را برای‏‎ ‎‏تمام ملتهای اصیل جهان اسلام گوشزد می کرد. ایشان در پاییز سال 1972 نوشته بود «تا‏‎ ‎‏وقتی این زخم عفونی رااز ریشه نکنیم، ملت اسلامی نمی تواند آرام بنشیند.» منظور از‏‎ ‎‏این زخم اسرائیل تجاوزگر و به طور گسترده تر، آن نیروهای جهانی هستند که پشت سر‏‎ ‎‏این کشور انگل وار قرار دارند.‏

‏روسیه از اواخر سده گذشته زیر ضربات نیروهای ویرانگر سرمایه صهیونیستی قرار‏‎ ‎‏دارد. در حال حاضر این نیروها در روسیه یلتسینی توانسته اند به طور موقت به‏‎ ‎‏موفقیتهای بی سابقه ای نایل شوند. آنها مسایل سیاسی واجتماعی را به کنار گذاشته و تنها‏‎ ‎‏به مسایل عقیدتی فرهنگی روی آورده اند.‏

‏تلویزیون مرکزی روسیه، که تمام کانالهای آن که در پایتخت کشور قرار دارند به‏‎ ‎‏سرمایه صهیونیستی متعلق می باشند. ارباب این کانالها دو ثروتمند تازه به دوران رسیده‏‎ ‎‏هستند که تمام ملت را غارت کرده اند. یکی از آنها بوریس برزوفسکی شهروند اسرائیل‏‎ ‎‏و دیگری ولادیمیر گوسینسکی رئیس کنگره یهودی روسیه است. برنامه های این کانالها‏‎ ‎‏آشکار ضدمیهن پرستی، ضدمملکت و در نهایت ضدروسی هستند. این کار علناً انجام‏‎ ‎‏می شود. سخنرانیهای اکثریت دومای کشوری و اعتراضات سازمانهای مدنی که در‏‎ ‎‏مطبوعات منتشر شدند هیچ تأثیری نداشتند. تمام کشور اطلاع دارد که در جریان‏‎ ‎‏انتخابات دومای کشوری (درسال 1995) و بالاخص ریاست جمهوری (سال 1996)‏‎ ‎‏تلویزیون مرکزی به تبلیغات عوام فریبانه و دروغگویانه به نفع احزاب طرفدار یلتسین و‏‎ ‎‏خود یلتسین پرداخته بود.‏

‏در زبان روسی حتی کلمه جدیدی به نام هفت بانکدار بروز کرد (این کلمه مشابه با‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 64

کلمه «هفت خان» است که حکومت الیگارشی ضد مردمی دوران هرج ومرج اوایل قرن‏‎ ‎‏هفدهم در روسیه را توصیف می کرد). صحبت از گروهی از«بانکداران جنایی» است که‏‎ ‎‏دارایی ملی را به نفع خود خصوصی کرده اند و آشکارا سرمایه های ملی را به خارج‏‎ ‎‏منتقل می کنند.‏

‏اهمیت این نیرو حتی در امور بین المللی بسیار بالاست. 10 ژوئن سال 1999‏‎ ‎‏ولادیمیر گوسینسکی از طرف کنگره یهودی روسیه به ایگور ایوانوف وزیر امور خارجه‏‎ ‎‏روسیه نامه رسمی نوشت. متن این مدرک به شرح زیر است:‏

‏خدمت ایگور ایوانوف وزیر فدراسیون روسیه ‏

‏جناب آقای ایوانوف،‏

‏اواخر فوریه سالجاری در ایران سیزده یهودی مسن (یک خاخام، چند معلم زبان،‏‎ ‎‏سنت و دین یهودی و غیره) بازداشت شدند. بعد از اندک زمانی به آنها اتهام جاسوسی‏‎ ‎‏به نفع اسرائیل وارد گشت. بلافاصله بعد از آن سخنانی درباره «توطئه صهیونیستی» و‏‎ ‎‏«سیاست پشت پرده یهودی» و غیره شنیده شدند. خلاصه، در این پرونده نیز همچون‏‎ ‎‏«پرونده دریفوس»، «پرونده بیلیس»، و به اصطلاح «پروتکل خردمندان صهیونی» انواع‏‎ ‎‏برچسبهای رایج مورد استفاده تبلیغات هیتلری به کار گرفته شدند.‏

‏آقای وزیر از طرف جامعه یهودی روسیه از شما تقاضای مصرانه دارم از تمام‏‎ ‎‏کانالهای دیپلماتیک و امکانات شخصی موجود برای متوقف کردن عملیات ضد‏‎ ‎‏صهیونیستی در جمهوری اسلامی ایران و به رسمیت شناخته شدن حقوق بشر از جمله‏‎ ‎‏حق دفاع قضایی استفاده کنید.‏

‏و. گوسینسکی ‏

‏رئیس کنگره یهودی روسیه (10 / 6 / 99)‏

‏چنین وقاحتی در مراجعه به نهاد سیاست خارجی کشور به تفسیر نیازی ندارد. امر‏‎ ‎‏دیگری مهم است: ایوانوف به گوسینسکی گوش فرا داد و چنانچه در مطبوعات گزارش‏‎ ‎‏داده شد، وزارت امور خارجه روسیه قدمی در رابطه با وزارت امور خارجه ایران‏‎ ‎‏برداشت (روزنامه «زافترا» شماره 30، سال 1999 و غیره).‏

‏ما قصد نداریم اقدامات نهادهای دیپلماتیک را بررسی کنیم، لکن این نتیجه گیری را‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 65

می توان ارایه کرد که جوامع میهن پرست روسیه و ایران باید همراه با هم علیه دسیسه‏‎ ‎‏سازمانهای صهیونسیم بین المللی نسبت به کشورهایمان اقدام کنند.‏

‏6ـ یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در ایران مبازره و پیروزی مردم‏‎ ‎‏ایران در راه حفظ فرهنگ ملی و ساختار زندگی خود و سنتهای ملی بود. تجربه این‏‎ ‎‏انقلاب بالاخص در اوضاع روسیه تکان خورده معاصر قابل استفاده است.‏

‏تجربه اخلاقی حاصل از میراث امام خمینی کبیر‏‏(س)‏‏ و تمام تجربیات انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏ایران در زمینه حفظ و پیشرفت معنویت تاریخی مردمی، در شرایط دشوار زندگی‏‎ ‎‏ملتهای فدراسیون روسیه اهمیت فوق العاده دارد. پیشرفت سریع کشور همسایه (ایران)‏‎ ‎‏در تاریخ معاصر این کشور دوباره این حقیقت دیرینه را اثبات می کند که موازین سنتی‏‎ ‎‏اخلاقیات و معنویت مردمی اهمیت فوق العاده ای دارند.‏

‏همچنین به نظر می رسد که ضربه های نیروهای مخرب اصلی دوران کنونی (جهان‏‎ ‎‏وطنی آمریکاگرا و صهیونیسم بین المللی) در این جهت وارد خواهد شد. چنانچه تجربه‏‎ ‎‏روسیه و ایران معاصر نشان داد، مأموریت اصلی این نیروهای مخرب تبدیل شهروندان‏‎ ‎‏مؤمن و وطن پرست به پلانکتون بشری است که به کمک تبلیغات بیشرمانه رادیو‏‎ ‎‏تلویزیون ضدمردمی و تجاری اداره می شوند.‏

‏از اینجا این تصور به وجود می آید که رسالت درجه یک روشنفکران میهن پرست ما‏‎ ‎‏عبارت است از مطالعه تجربه انقلاب ایران در تمام جهات متنوع آن. تا کنون در کشور ما‏‎ ‎‏هیچ تحقیقات کلی در این راستا انجام نشده و هیچ مطلب موثقی در این مورد منتشر‏‎ ‎‏نگشته است. آن هم در صورتی که پیش از این سطح شرق شناسی در کشور ما بالا بوده‏‎ ‎‏است. این پدیده بلاتردید علت ساختگی دارد و از خارج تحمیل می شود.‏

‏به نظر می رسد که روشنفکران میهن پرست روسیه و شخصیتهای انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏باید از لحاظ روحانی متحد شوند. تکرار کنیم که اتحادیه نویسندگان فدراسیون روسیه‏‎ ‎‏آماده است پایه اصلی این اتحاد باشد.‏

‏7ـ در نهایت این را باید گفت که امام خمینی‏‏(س)‏‏ و تجربه انقلاب اسلامی ایران نشان‏‎ ‎‏داد که حفظ و حراست باورهای سنتی ملی  هر کشور و ملتی از ارزش حتمی برخوردار‏‎ ‎‏است. در این زمینه امپریالیسم جهانی و عمال صهیونیستی آن در کشورها مختلف به‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 66

‏اصطلاح به «وحدت طلبی دینی» متکی هستند. روسیه کنونی تحت تأثیر شدید این امور‏‎ ‎‏است.‏

‏در کشور ما انواع و اقسام فرقه ها، از جمله شیطانی ترین فرقه ها (که اهداف تیره و تار‏‎ ‎‏خود را پنهان نمی کنند و آشکارا از طریق رسانه های گروهی تحت کنترل صهیونیستها این‏‎ ‎‏اهداف را تبلیغ می نمایند) بدون مجازات کار می کنند. وقتی دومای کشوری به تلاشی‏‎ ‎‏کم رویانه برای محدود کردن یا حداقل کنترل برخی از خطرناکترین فرقه ها دست زد،‏‎ ‎‏مطبوعات و تلوزیون تحت کنترل صهیونیستها هیاهوی بی نظیری برپا کردند.‏

‏تجربۀ انقلاب اسلامی ایران به روسیه نشان می دهد که چطور باید از ویژگیهای دینی‏‎ ‎‏ملتهای خود حراست نمود. البته بین کشورهای ما تفاوت جدی وجود دارد. روسیه‏‎ ‎‏کشور چند دینی است. داده های دقیقی در دست نیستند ولی بنا به حدسیات تقریبی‏‎ ‎‏جامعه شناسان، حدود 85% جمعیت به طور سنتی از دین مسیحیت پیروی می کنند‏‎ ‎‏(اکثریت قریب به اتفاق این افراد ارتدکس هستند)، اندکی بیش از 10% جمعیت پیرو‏‎ ‎‏اسلام می باشند. هیچ گونه اصطکاکی بین این دو دین وجود ندارد، برعکس حسن تفاهم‏‎ ‎‏موجود است. لازم است به حوادث سالهای 1994 ـ 1996 چچن اشاره کرد. به رغم‏‎ ‎‏ظاهر «اسلامی» جدایی طلبان چچن (صرفنظر اینکه نسبت به آنها چه موضعی پیشه‏‎ ‎‏کنیم)، مسایل دینی در این ماجرای حزن آور هیچ نقشی نداشتند و ندارند.‏

‏معلوم است که در کشور ما که از لحاظ ملی ـ تاریخی شدیداً از ایران متفاوت است،‏‎ ‎‏کپی کردن تجربه انقلاب این کشور نباید مستقیم باشد. ولی بی تردید جامعه میهن پرست‏‎ ‎‏روسیه باید فعالیت خود در جهت کمک به ادیان اصلی کشور را به شدت تقویت کند.‏‎ ‎‏بنابراین باید از شخصیتهای دینی کشور دعوت کرد در دفاع از حقوق مؤمنین به شکل‏‎ ‎‏قاطع تری اقدام و همچنین تصمیمات قطعی تری علیه مذاهب شیطانی ـ که در حال‏‎ ‎‏حاضر به شدت گسترش یافته و افسار گسیخته شده اند ـ اتخاذ کنند.‏


کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 67

‎ ‎

کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 68

  • )) Sergi Samanov، نامزد دکترای علوم تاریخ، عضو هیأت رئیسه اتحادیه خبرنگاران مسکو، عضو آکادمی ادبیات اسلاوی.