چهار رباعی از مشفق کاشانی

چهار رباعی از مشفق کاشانی

 

آیت حق

‏با رهبـــری امـــام امّــت، اسـلام‏

‏تابــید چـو مهـــر، از غبـــار ایّام‏


‏بر آیت حق خمینی از خلق درود‏

‏بر رهــبر مــردم ستمـدیـده سلام‏

 

بت شکن

‏تا بت شکن زمانه از جا برخاست‏

‏افــراشته قامت، امّت ما برخاست‏

‏در دامن فــجر، مــاه بهمـن تابیـد‏

‏از خواب هـزارساله دنیا برخاست‏

 

سلاح ایزدی

‏در پهنۀ رزم، عزم نخجیــر توبـاد‏

‏تدبیر، به حلقه های زنجیر تو بـاد‏

‏با این دو سلاح ایــزدی، اهریمن‏

‏در قبضـۀ آفتـاب شمشــیر تـو باد‏

‏ ‏

رخشنده

‏هر دل که شــراره خیـز ناب تو شود‏

‏رخشــنده به تیــغ آفتــاب تـــو شود‏

‏انگشت نمــاست همــچو مـاه شب نو‏

‏آن چشــم که حلقــۀ رکاب تــو شود‏

‎ ‎

حضورج. 86صفحه 182