تربیت دینی با الهام از سیرۀ تربیتی حضرت امام خمینی

تربیت دینی با الهام از سیره تربیتی حضرت امام خمینی(ره) 

 نوشته: غلامرضا منفرد 

‏1 ـ اهمیت تربیت دینی ‏

‏حضرت امام خمینی در هنگام حیات خود به دفعات هدف اساسی تعلیم تربیت را "تربیت‏‎ ‎‏دینی" دانسته اند. در زیر به چند نمونه از این تأکیدات اشاره می رود. ‏

‏"مواظب باشید که اعمالتان، اعمال صالح باشد، قیامتان برای خدا باشد، اعمالتان برای خدا‏‎ ‎‏باشد، هر کدام بچه دارید، تربیت کنید، "تربیت الهی" بکنید، تربیت شیطانی نکنید."‏‎[1]‎ 

‏خودتان را تهذیب کنید و کودکان خودتان را تهذیب کنید. کودکان خود را "اسلامی" بار‏‎ ‎‏بیاورید.‏‎[2]‎

‏"شما اگر بتوانید این بچه ها را تربیت کنید به طوری که از اول بار بیایند به اینکه "خدا خواه"‏‎ ‎‏باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبودیت الله را و پیوند با خدا را به این بچه ها تزریق‏‎ ‎‏کنید. این بچه ها زود قبول می کنند آن را.» ‏‎[3]‎

‏2 ـ روشهای تربیت در رفتار امام خمینی‏‎[4]‎

‏1 ـ 2 ـ تکریم کودکان ‏

‏یکی از روشهای تربیت در اسلام که در قرآن مورد توجه است و جضرت امام(ره) به بهترین‏‎ ‎‏شکل آن، در منزل رفتار می کرده اند، روش تکریم کودکان است. در مصاحبه هایی که با اعضای‏‎ ‎‏محترم بیت معظم ایشان بعمل آمده این روش امام را یادآور شده اند. یکی از نکات این است که‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 383

‏امام جواب نامه هایی را که بچه ها به ایشان می نوشتند با ابراز علاقه خاصی پاسخ داده اند. به‏‎ ‎‏عنوان مثال کودکی به امام نوشته بود که، من شما را بسیار دوست دارم و خیلی علاقه دارم شما را‏‎ ‎‏ببینم، امام در جواب نوشته بودند که: ‏

فرزندم نامه ات را خواندم هر زمان که می خواهی بیا و با من ملاقات کن‏.‏‎[5]‎ 

‏همچنین از قول یکی از نواده های حضرت امام نقل می شود که من وقتی به امام وارد‏‎ ‎‏می شدم سلام می کردم، اما ایشان سعی داشتند زودتر به من سلام کنند. وقتی که ایشان سلام‏‎ ‎‏می کردند من جواب سلام ایشان را می دادم خیلی مهربان و دلنشین با ما برخورد می کردند ... ‏‎[6]‎

‏2 ـ 2 ـ روش تکرار و تلقین ‏

‏در دیدگاه امام یکی از روشهایی که می تواند مفید باشد "تلقین" است. انسان خودش هم اگر‏‎ ‎‏بخواهد ساخته شود باید آن مسایلی که مربوط به ساختن خودش است تلقین کند بخودش تکرار‏‎ ‎‏کند یک مطلب که تأثیر در نفس و انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان‏‎ ‎‏نقش پیدا می کند.‏‎[7]‎ ... ‏اگر بخواهید یک بچه ای را شما تربیت بکنید باید یک مسئله را چندین‏‎ ‎‏دفعه با چند زبان، با چند وضع به او بخوانید، مطلب یکی باشد لکن طرز بیان اینها به طوری که‏‎ ‎‏در قلب او نقش ببندد.‏‎[8]‎ 

‏3 ـ 2 ـ روش مطایبه و تفریح ‏

‏مطایبه به معنی شوخی است. حضرت امام گاهی نوه های خود را سرگرم کرده واز این راه با‏‎ ‎‏آنها مطایبه می کردند و مطالب لازم را می آموختند. ‏

‏4 ـ 2 ـ روش احسان در مقابل احسان ‏

‏یکی از روشهایی که در اسلام به آن توجه می شود، احسان کردن درمقابل احسان است. اگر‏‎ ‎‏یک بزرگسال از یک خردسال رفتار انسانی ببیند با انجام رفتار مشابه نسبت به کودک، باعث‏‎ ‎‏تقویت آن رفتار در او می شود. این روش از جانب حضرت امام(ره) مورد توجه بوده است. از‏‎ ‎‏فرزند چهارمین شهید محراب حضرت آیت الله اشرف اصفهانی نقل می کنند که می گوید: در‏‎ ‎‏حدود 40 سال پیش که 14، 15 ساله بودم روزی برای استحمام به گرمابه ای در قم رفته بودم در‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 384

بدو ورود مشاهده کردم یکی از آقایان که سر خود را صابون زده و روی چشمانش نیز از کف‏‎ ‎‏صابون پوشیده است با دست به دنبال ظرف آب می گردد، بلافاصله ظرفی را نزدیکم بود برداشتم‏‎ ‎‏و از خزینه پر آب ساختم و دو بار روی سر ایشان ریختم. آن مرد نورانی نگاه تشکر آمیزی به من‏‎ ‎‏انداخت و پرسید آیا شما هم سر خود را شسته اید؟ ‏

‏عرض کردم، خیر تازه به حمام آمده ام. و بالاخره به گوشه ای رفتم و سر و صورت خود را‏‎ ‎‏صابون زدم، قبل از اینکه آب بر سر خود بریزم ناگاه دو ظرف آب روی سرم ریخته شد. چشم‏‎ ‎‏خود را باز کردم دیدم آن مرد بزرگ به تلافی خدمت من، با کمال بزرگواری محبت کرده است. در‏‎ ‎‏خانه موضوع را به مرحوم پدرم گفتم، لکن چون او را نمی شناختم نتوانستم معرفی کنم. یکی از‏‎ ‎‏روزهای عید مذهبی که با پدر به منزل علما می رفتم ناگاه چشمم به ایشان افتاد و او را به پدرم‏‎ ‎‏نشان دادم. پدرم فرمود، عجب! ایشان حاج آقا روح ا ... خمینی است ‏

‏5 ـ 2 ـ رفتار عملی ‏

‏رفتار مربی بیش از کلام او در افراد به ویژه کودکان تأثیر می کند. کودک سعی می کند در‏‎ ‎‏رفتارهای خود از بزرگسالانی که با او در ارتباط است تقلید نماید. تقلید تأثیر فوق العاده ای در‏‎ ‎‏تربیت دارد. ‏

‏نکته ظریف اینجاست که هر قدر بین بزرگسالان و کودک رابطه عاطفی قوی تر حاکم باشد‏‎ ‎‏این تأثیر پذیری بیشتر است، لذا حضرت امام به رابطه مادر و کودک اشاره می کنند و‏‎ ‎‏ی فرمایند: "آنقدری که بچه از مادر چیز می شنود از پدر نمی شنود آنقدری که اخلاق مادر در‏‎ ‎‏بچه کوچک نورس تأثیر دارد به او منتقل می شود از دیگران عملی نیست. مادرها مبدأ خیرات‏‎ ‎‏هستند و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند مقصرند."‏‎[9]‎ 

‏3 ـ اهمیت و محدودیتهای استفاده از سیره تربیتی امام ‏

‏هر چند نظرگاههای تربیتی هر فرد را می توان از نوشته ها و سخنرانی های او جستجو کرد، اما‏‎ ‎‏ملاحظه در منش او نیز در عرصه واقعی زندگی و نوع رفتارهای وی در خصوص کودکان و‏‎ ‎‏نوجوانان نیز در جای خود منبعی قابل توجه است. چراکه به واقع اعتقاداتی هستند که به واقع‏‎ ‎‏پیوسته اند. البته محدودیت این منبع در مقایسه با سایر منابع همانا متأثر بودن اطرافیان از آن‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 385

شخصیت است. این امر به خصوص در شخصیت رفیع اخلاقی، دینی و حتی سیاسی معمولا‏‎ ‎‏طرح آنها با نوعی اغراق توأم بوده و هست، به این دلیل خاطرات در گذر عمر فراموش شده یا بر‏‎ ‎‏آن اضافاتی صورت می گیرد. ‏

‏با اینهمه به دلیل ظهور آن در زندگی عادی و بخصوص با بهره گیری از نزدیکان او می تواند‏‎ ‎‏امیدوار بود که در بستری خالی از استدلالات خشک بتوان به زلال اندیشه های آن شخصیت در‏‎ ‎‏زمینه تربیت دست یافت. ‏

‏این مشکل به خصوص در باب شیوه تربیتی حضرت امام خمینی بسیار چشم گیر می نماید،‏‎ ‎‏چرا که: ‏

‏ ـ اوج عظمت روحی حضرت ایشان، امکان بهره گیری از نظرگاههای بلند وی و گاهی نیز‏‎ ‎‏بهره مندی از اشارتهای ابروی او را در جای زندگی آن بزرگوار برای چون منی بسیار دشوار‏‎ ‎‏می نماید. ‏

‏ ـ عدم وجود خاطرات منسجم و دسته بندی شده امکان اشراف نسبتاً کامل به سیره ایشان را‏‎ ‎‏فراهم نمی سازد. لازم به ذکر است که تلاش دبیرخانه کنگره مبنی بر در اختیار قراردادن‏‎ ‎‏نمونه هایی از خاطرات زندگی آن حضرت ـ که در عین حال مهم ترین منبع تألیف مقاله است نیز‏‎ ‎‏به دلیل عدم استناد و مشخص نبودن راویان آنها، امر استخراج نتایج را با دشواری توأم ساخته‏‎ ‎‏ است. اما آنچه در این مقال مذکور آمده است به استناد همین برگهای خاطرات شامل دو جنبه از‏‎ ‎‏ابعاد شخصیتی حضرت امام در خصوص تربیت است. اول: امام خمینی به عنوان اسوه و دوم:‏‎ ‎‏امام خمینی و روشهای تربیت دینی کودکان‏

‏4 ـ امام خمینی به عنوان اسوه‏

‏بخشی از خاطرات جمع آوری شده در جزوه حضرت امام به عنوان "اسوه" تعلیم و تربیت‏‎ ‎‏ناظر بر شخصیت بلند امام خمینی است. این ابعاد از شخصیت ایشان می تواند ـ ترجیحاً ـ با‏‎ ‎‏بکارگیری روشهای هنری بازپرداخت شده و با بیان مناسب در اختیار کودکان و نوجوانان قرار‏‎ ‎‏گیرد. در این دست خاطرات صفات زیر چشم گیر است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 386
‏ ‏

1 ـ 4 ـ اهتمام به نماز اول وقت‏

‏"در اوایل جنگ تحمیلی، جلسه ای داشتیم که در آن یکی از فرماندهان رده بالای نظامی‏‎ ‎‏داشتند گزارشات خودشان را به فرمانده کل قوا حضرت امام خمینی می دادند یک گزارش که‏‎ ‎‏تمام می شد. گزارش دیگری به عرض می رسید، در همین فاصله امام برخاستند، آقای هاشمی‏‎ ‎‏نگران شدند و پرسیدند آیا مشکلی پیش آمد؟ امام خیلی عادی فرمودند: نه وقت نماز است"‏‎ ‎‏همه ما از این حرف و حرکت جا خوردیم برخاستیم وضو گرفتیم و با شرمندگی به ایشان اقتدا‏‎ ‎‏کردیم و راستی که عجب نماز لذتبخشی بود.‏‎[10]‎

‏"یک روز هنگام غروب خدمت امام بودم. صدای اذان که شنیده شد، امام برخاستند و پس از‏‎ ‎‏جستجوی مختصری، چون مهر نماز را که ظاهراً علی کوچولو جابجایش کرده بود نیافتند، تکه‏‎ ‎‏کاغذی برداشتند و نمازشان را مثل همیشه، اول وقت به جا آوردند.‏‎[11]‎ 

‏2 ـ 4 ـ اسراف کردن‏

‏"یک روز شیشه کوچک قرص را دست پسرم دیدم که مایعی داخل آن بود پرسیدم این چیه؟‏‎ ‎‏ گفت: دوستان مدرسه ام از من خواسته بودند قدری از آب وضوی امام را به عنوان تبرک برایشان‏‎ ‎‏ببرم، من هم موقع وضو طشتی بردم و زیر دست پدر بزرگ گذاشتم، اما آبی که از وضوی ایشان‏‎ ‎‏توی ظرف ریخت آنقدر کم بود که ناچار شدم سرنگ بیاورم و به وسیله آن این شیشه را پر کنم‏‎ ‎‏تازه پر هم نشد. گفتم آقا آب وضو شما همین است؟ لبخندی تحویلم دادند و گفتند: "باقیمانده‏‎ ‎‏وضو همین است."‏ ‎[12]‎

‏"پله های خانه قدیمی ما در قم، آجری بود و بر اثر گذشت زمان لبه هایشان ساییده شده بود‏‎ ‎‏بنایی آورده بودیم که آنها را تعویض و خرابیهایش را تعمیر کند. وقتی امام از این قضیه با خبر‏‎ ‎‏شدند، به حیاط آمدند و خطاب به بنا فرمودند، استاد به جای استفاده از آجرهای تازه بهتر نیست‏‎ ‎‏همین آجرهای ساییده شده را سالم در بیاورید و پشت و رو کنید و دوباره کارشان بگذارید؟ ‏‎[13]‎

‏3 ـ 4 ـ پیاده روی و ورزش‏

‏امام فرمودند: "در سال 1343 که توسط ساواک بازداشت و زندانی شدم، اول مرا به سلولی‏‎ ‎‏بردند که سه قدم طول داشت و به اندازه فاصله دو دست باز عرض داشت. همانجا تصمیم گرفتم‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 387

‏که بیست دقیقه در این سلول قدم بزنم.‏‎[14]‎ 

‏4 ـ 4 ـ اجتناب از مکروهات‏

‏"در اطراف خمین باغ فراوان بود. گاهی با بچه ها می رفتیم و از درختهایی که شاخه هایشان از‏‎ ‎‏دیوار باغ ها بیرون زده بود میوه می چیدیم و می خوردیم. دقیقاً یادم می آید که امام با اینکه‏‎ ‎‏همسن و سال بقیه بچه ها بودند، در این میوه چینی کودکانه و معمول و مرسوم بچه ها شرکت‏‎ ‎‏نمی کردند و از میوه های چیده شده هم نمی خوردند، حتی از دست زدن به آنها هم اکراه‏‎ ‎‏داشتند.‏ ‎[15]‎

‏5 ـ 4 ـ وقت شناسی‏

‏"در بین وسایل شخصی امام فکر نمی کنم چیزی بیشتر از ساعت مورد علاقه ایشان باشد. یک‏‎ ‎‏ساعت مچی جیبی داشتند که غالباً توی مشتشان بود و امام برنامه هایشان را از پیش تنظیم کرده‏‎ ‎‏بودند و با آن کنترل می کردند. ‏

‏مطالعه، کار، پیاده روی، حضور در جمع خانواده، غذا خوردن، رفت و آمد، عبادات،‏‎ ‎‏تدریس، پذیرایی از دیگران، گوش دادن به اخبار رادیو، دیدن تلویزیون، همه اینها را طبق برنامه‏‎ ‎‏و از روی ساعت انجام می دادند. و جز در مواقع ملاقاتهای اضطراری و پیش بینی نشدۀ مسئولان‏‎ ‎‏بالای مملکتی، تغییری در آن نمی دادند." ‏‎[16]‎

‏6 ـ 4 ـ احترام به استاد‏

‏نقل شده است که: وقتی حضرت امام، پس از سالهای دوری و غربت، بار دیگر به قم‏‎ ‎‏برگشتند در همان روزهای اول، به زیارت مزارهای قبرستان شیخان که از گورستان های قدیمی‏‎ ‎‏و معروف قم است رفتند. ابتدا بر سر مزار استادشان مرحوم "آقا میرزا جواد آقای ملکی‏‎ ‎‏تبریزی(ره)" رفتند که در سالهای آخر عمر ایشان چند جلسه ای از درس اخلاق آن مرحوم بهره ‏‎ ‎‏گرفته بودند. همراهان می گفتند: امام گوشۀ عمامه خود را باز کردند و با آن، غبار روی سنگ قبر‏‎ ‎‏استاد را پاک کردند و آنگاه به قرائت قرآن و خواندن فاتحه مشغول شدند. ‏

‏اگر کسی بداند که امام چقدر به مسأله نظافت و بهداشت اهمیت می دادند و معمولاً بیش از یک‏‎ ‎‏دستمال و گاهی سه تا چهار دستمال را برای احتیاط و مصارف مختلف در جیبهای لباس‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 388

می گذاشتند، آن وقت معنی پاک کردن سنگ قبر استادشان با گوشه عمامه را بهتر می فهمید.‏‎[17]‎

‏7 ـ 4 ـ عدم برتری خود نسبت به دیگران‏

‏"در زمان حکومت حسن البکر در عراق مدتی نفت به شدت کمیاب شد یک روز که برای‏‎ ‎‏تهیه نفت می رفتم، امام فرمودند: فلانی مبادا که به کسی بگویید نفت را برای چه کسی‏‎ ‎‏می خواهید، اگر صف بود شما هم مثل سایرین توی صف بایستید، تا نوبتتان بشود، چندی بعد‏‎ ‎‏یک روحانی پاکستانی مقداری نفت تهیه کرده و برای مصارف منزل امام آورد، که امام قبول‏‎ ‎‏نکردند. و فرمودند: نه ما هم باید مثل سایر مردم باشیم." ‏‎[18]‎ 

‏8 - 4 ـ عدالت در تقسیم‏

‏ «در سالهای 43 ـ 1342، روزی به قصد تقدیم وجوهات شرعی مردم، از طرف مرحوم والدم‏‎ ‎‏مأمور زیارت امام شدم، موقع رفتن والد به بنده فرمودند که چند جعبه از شیرینیهای محلی را که‏‎ ‎‏به نان برنجی کرمانشاهی معروف است، برای حضرتشان هدیه ببرم، وقتی در قم خدمت امام‏‎ ‎‏رسیدم بعدازظهر بود، توی حیاط روی تختی چوبی نشسته بودند و عده ای هم از آقایان‏‎ ‎‏حضورشان بودند. پولها و جعبه های شیرینی را که در داخل کیسه ای گذاشته بودم تقدیم کردم.‏‎ ‎‏مقدار پول را پرسیدند و به آقای رسولی فرمودند: "برایشان رسید بنویسید." بعد از محتویات‏‎ ‎‏کیسه سئوال کردند. عرض کردم مقداری نان برنجی است که والد برایتان فرستاده اند. فرمود:‏‎ ‎‏چندتاست؟ گفتم: هفت، هشت تایی می شود. رو کردند به آقای صانعی و فرمودند: یکیش را‏‎ ‎‏برای ما بگذارید و بقیه را بین آقایان تقسیم کنید.» ‏‎[19]‎

‏9 ـ 4 ـ رعایت قانون‏

‏"یکی از دوستان صمیمی امام که تقریباً هر هفته با ایشان ملاقات داشت، یکروز تقاضای‏‎ ‎‏عفو کسی را کرد، که در جریان محاکمه ای محکوم شده بود، امام فرمودند: حکم دادگاه است و‏‎ ‎‏شرعی است، کاری نمی شود کرد. آن دوست اصرار کرد امام لحظاتی ساکت شدند و سپس‏‎ ‎‏فرمودند: فلانی با تمام ارادتی که به شما دارم، چون حکم، حکم خداست، نمی توانم خواسته‏‎ ‎‏شما را بپذیرم."‏ ‎[20]‎ 


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 389

‏10 ـ 4 ـ سخت کوشی‏

‏در سالهای 43 ـ 1342 که اوج نهضت بود، روزی به امام عرض کردم، آقاجان بعضی ها گلایه‏‎ ‎‏می کنند که چرا شما .... نامه ها و طومارهایی که برایتان می فرستند، دیر جواب می دهید؟ ایشان‏‎ ‎‏فرمودند: فلانی شما بهتر می دانید که من برای این نهضت چقدر کار می کنم، چنانکه در شبانه روز‏‎ ‎‏بیش از سه ساعت نمی خوابم. البته اگر ممکن بود که با کمتر از این مقدار هم خود را سر پا‏‎ ‎‏نگهدارم، چنین می کردم.‏‎[21]‎

‏11 ـ 4 ـ اهتمام به درس‏

‏"فردای روزی که امام را عمل کردند، بعد از اجازه پزشکان معالج، من هم همراه بقیه اعضای‏‎ ‎‏خانواده خدمت ایشان رسیدم آقا حالشان نسبتاً بهتر شده بود و می توانستند هر چند به سختی‏‎ ‎‏حرف بزنند. وقتی مرا دیدند، فرمودند: تو چرا اینجایی؟ مگر درس نداری؟ عرض کردم: برای‏‎ ‎‏دیدن شما آمده ام، فرمودند: تو که کاری از دستت بر نمی آید پس بهتر است بروی و به درسهایت‏‎ ‎‏برسی."‏‎[22]‎

‏حضرت امام خودشان بسیار منظم بودند و به همین جهت مایل بودند دیگران هم همینطور‏‎ ‎‏باشند یادم است روزی در مسجد سلماسی قم خطاب به شاگردانی که به درس ایشان می آمدند.‏‎ ‎‏فرمودند: من به کسی نگفته ام و نمی گویم که به درس من بیاید ولی اگر می آید باید منظم باشد،‏‎ ‎‏شما اگر وقت شناس و منظم باشید با احتساب فاصله منزل تا اینجا طوری حرکت می کنید، که‏‎ ‎‏تمامتان جلو درب ورودی مسجد با هم برسید.‏‎[23]‎ 

‏12 ـ 4 ـ عبادت بی ریا ‏

‏"در نجف که بودیم، شبها معمولاً روی بام منزل می خوابیدیم، یکبار نیمه های شب بود و‏‎ ‎‏من هنوز خوابم نبرده بود. دیدم امام از رختخواب بلند شدند و آهسته چراغ دستی و ظرف آب را‏‎ ‎‏برداشتند و در حالیکه دمپایی هایشان را هم به دست گرفته بودند. از پله ها به طبقه پایین رفتند.‏‎ ‎‏من هم از روی بی خوابی و کنجکاوی از آن بالا حرکات ایشان را زیر نظر داشتم. وقتی به حیاط‏‎ ‎‏رسیدند خم شدند و آهسته دمپایی ها را روی زمین گذاشتند و بی صدا برای وضوی نماز شب‏‎ ‎‏مهیا شدند. حرکت های ایشان جوری بود که ابداً مزاحمتی برای کسی فراهم نمی کرد.» ‏‎[24]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 390

13 ـ 4 ـ نوجوانی شایسته ‏

‏"من ایشان را از سالهای کودکی می شناسم در دوران جوانی یادم است که خط را خوب‏‎ ‎‏می نوشتند. شکسته نستعلیق ایشان بسیار خوب بود. در ضمن شعر هم می گفتند. از همان اول‏‎ ‎‏هم شجاع و نترس بودند. مهمتر از اینها، من یاد ندارم که حضرتشان مرتکب معصیتی شده‏‎ ‎‏باشند. حتی سعی می کردند به مکروهات هم آلوده نشوند.» ‏‎[25]‎

‏5 ـ برخوردهای تربیت امام خمینی‏

‏این بخش از مقاله را به طرح برخوردهای تربیتی حضرت امام اختصاص می دهیم که قابل‏‎ ‎‏استفاده مربیان، معلمان، اساتید و صاحب نظران تعلیم و تربیت دینی است. این برخوردها‏‎ ‎‏می تواند به عنوان روشهای تربیت دینی که توسط یک مجتهد آگاه عمل شده مورد تبعیت و اقتدا‏‎ ‎‏قرا ر گیرد. ‏

‏1 ـ 5 ـ پرهیز ازایجاد تلخی در جان کودکان براساس انجام فرائض دینی ‏

‏"یادم می آید زمانی همسرم از روی عادت خانوادگی صبحها دخترم را از خواب شیرین بیدار‏‎ ‎‏می کردند که نماز بخوانند. امام که در جریان قرار گرفتند، برایش پیغام فرستادند که «شیرینی‏‎ ‎‏اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن." و چقدر این حرف به جا بود و تأثیر عمیقی بر روحیه دخترم‏‎ ‎‏گذاشت. به طوری که بعد ازآن خودش سفارش می کرد که برای نماز صبح حتماً بیدارش کنیم.‏‎ ‎‏معنی ‏لااکراه فی الدین‏ را آن موقع فهمیدم"‏ ‎[26]‎

‏"امام معمولاً شبها ساعت را بالای سرشان می گذاشتند که برای نماز شب خواب نمانند. در‏‎ ‎‏ایامی که ناراحتی قلبی داشتند، من چون خوابم سبک بود شبها را در اتاق ایشان استراحت‏‎ ‎‏می کردم تا اگر نیازی بود کمکشان کنم. امام ساعت زنگدارشان را درون پارچه ای می پیچیدند و‏‎ ‎‏دور از من در جایی می گذاشتند که وقتی زنگ می زند. من بیدار نشوم. در واقع نمی خواستند‏‎ ‎‏برای من ایجاد زحمتی کرده باشند. چون ایشان کسی را برای نماز صبح هم بیدار نمی کردند مگر‏‎ ‎‏اینکه سفارش کرده باشد. یادم است یکبار از آقا سئوال کردم که آیا اجازه دارم، فرزندم را برای‏‎ ‎‏نماز صبح بیدار کنم، فرمودند: خواب را بر بچه تلخ نکن"‏ ‎[27]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 391

2 ـ 5 ـ ایجاد امکان فراغت و شادی برای کودکان ‏

‏"امام به آزاد گذاشتن بچه ها در بازیهایشان اعتقاد داشتند و می فرمودند: اگر بچه شیطنت نکند‏‎ ‎‏مریض است. حتی برای بزرگترها هم تفریح را لازم می دانستند. گاهی که در روزهای تعطیل مرا‏‎ ‎‏مشغول کار می دیدند، می فرمودند: نه، به جایی نمی رسی، چون وقت تفریح و استراحت فقط‏‎ ‎‏باید تفریح کرد و به استراحت پرداخت. بارها به پسر من می گفتند: من تا به حال نه یک ساعت‏‎ ‎‏از تفریحم را برای درس گذاشتم و نه یک ساعت از وقت درسم را صرف تفریح کرده ام، هر کاری‏‎ ‎‏وقت خودش را دارد و هر وقتی هم کار خودش را. می فرمودند: اگر تفریح نداشته باشید،‏‎ ‎‏نمی توانید خوب تحصیل کنید."‏ ‎[28]‎

‏3 ـ 5 ـ مراعات احوال متربی تازه به دین پیوسته‏

‏"وقتی خواهر کوچکم به سن تکلیف (9 سالگی) رسید امام فرمودند: "امسال دیگر باید روزه‏‎ ‎‏هم بگیری." اتفاقاً ماه رمضان آن سال خیلی گرم بود، نداشتن کولر، کمبود آب و ضعف جسمانی‏‎ ‎‏خواهرم باعث شد که روز اول ماه مبارک را به سختی تحمل کند. این بود که شب، پس از افطار‏‎ ‎‏گفت من فردا دیگر نمی توانم روزه بگیرم. آقا همان شب ترتیب مسافرت او به تهران را دادند،‏‎ ‎‏یعنی به مادر که بچه کوچک هم داشتند. فرمودند بچه ها را بردارید و مدتی را در تهران منزل‏‎ ‎‏فلانی ـ یکی از نزدیکان ـ باشید. بعدها به من فرمودند: نخواستم در نظر او قبح روزه خواری از‏‎ ‎‏بین برود".‏ ‎[29]‎

‏4 ـ 5 ـ برخورد متین با کودکان ‏

‏"پنج شش ساله بودم که به قیطریه آمدیم، آن وقتها آقا در منزل حاج آقای روغنی از طرف‏‎ ‎‏ساواک تحت نظر بودند. یک شب که مشغول نماز بودند و چند نفری هم به ایشان اقتدا کرده‏‎ ‎‏بودند تا رفتم وضو گرفتم و آمدم آقا رکعت اول را تمام کرده بودند و رفته بودند سجده. خب من‏‎ ‎‏بایستی تا رکعت بعد صبر کنم، ولی از شدت علاقه ای که به نماز خواندن با ایشان داشتم، قامت ‏‎ ‎‏ستم و به خیال خودم وصل شدم به جماعت. بعد از نماز مادرم گفت: دختر نمازت اشکال‏‎ ‎‏اشت، دلیلش را هم گفت. اما من قبول نکردم و گفتم: نه درست است، و اصرار کردم که به آقا‏‎ ‎‏بگوییم، مادر ناچار جریان را به ایشان گفتند. آن وقت امام با حوصله و سعه صدر نزدیک به یک‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 392

ربع ساعت، برای من پنج شش ساله توضیح داد که چرا نمی بایست آن موقع قامت می بستم و‏‎ ‎‏حالا چه باید بکنم"‏ ‎[30]‎ 

‏"در سالهای کودکی یکبار که به مشهد رفتم، من به علت علاقه ای که به آقا داشتم، یک بسته‏‎ ‎‏از آن عطرهای ارزان قیمتی را که هر سه چهارتایش داخل یک جعبه است، برای ایشان سوغات‏‎ ‎‏آوردم. وقتی برگشتیم و خدمت ایشان رسیدیم من سوغاتیهای ارزان قیمتم را تقدیم حضورشان‏‎ ‎‏کردم. ایشان با آنکه عطرهای خوب و مرغوب داشتند، آنقدر این سوغاتیهای ناقابل مرا با روی‏‎ ‎‏باز و علاقه مندی تحویل گرفتند، که من واقعاً شرمنده شدم. این نوع برخورد برایم فوق العاده‏‎ ‎‏عجیب بود.» ‏‎[31]‎ 

‏5 ـ 5 ـ استفاده از ترفندهایی جهت تنبیه نکردن کودکان ‏

‏پدر، غالباً با عملشان ما را به دستورات اسلامی تکلیف می کردند. مثلاً به احترام مادر خیلی‏‎ ‎‏حساس بودند و این ما را هم به احترام گرفتن از ایشان وا می داشت. یادم می آید که یکروز در ایام‏‎ ‎‏کودکی به حرف مادرم گوش نکردم و کاری را که ایشان مخالف انجام آن بود، انجام دادم. پدرم‏‎ ‎‏خیلی ناراحت شدند و به قصد تنبیه من از جا برخاستند ولی به بهانه های مختلف به من فرصت‏‎ ‎‏دادند که فرار کنم. همیشه همین طور بود. خودشان را به کاری مشغول می کردند مثل بالا زدن‏‎ ‎‏آستین ها، دنبال وسیله تنبیه گشتن و ... تا بچه ها فرصت کنند و بگریزند، ولی نسبت به عمل‏‎ ‎‏خود متنبه شوند.‏32

‏6 ـ 5 ـ احترام به نوجوانان و جوانان مسلمان ‏

‏"در قم که زندگی می کردیم، جوانی بود که در کارهای امام به ایشان کمک می کرد، آقا بارها‏‎ ‎‏فرمود: من فلانی را خیلی دوست دارم. وقتی علت را می پرسیدیم می گفتند: شبها که بیدار‏‎ ‎‏می شوم، این جوان را مشغول نماز و مناجات با خدا می بینم."‏33

‏7 ـ 5 ـ بازی با کودکان و اعطای جایزه ها به آنها ‏

‏"حضرت امام، در ایام فراغت، غالباً بچه های خانه ما را دور خودشان جمع می کردند و با آنها‏‎ ‎‏در بازیهایشان شریک می شدند. گاهی هم درباره وضع درسی و امتحاناتشان سئوالاتی می کردند‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 393

و اگر یکی نمره خوبی آورده بود، تشویق می کردند و جایزه ای هم می دادند مثلاً یک شیشه‏‎ ‎‏عطر"‏34

‏8 ـ 5 ـ علاقه مندی به کودکان‏

‏"هر وقت ما تنها بزرگترها به ملاقات امام می رفتیم. ایشان می فرمودند: چرا بچه ها را‏‎ ‎‏همراهتان نیاورده اید؟ می گفتیم، آخر آنها با سر و صدا بازی می کنند و باعث اذیت و آزار شما‏‎ ‎‏می شوند. می فرمودند: نه، من بچه ها را دوست دارم و اگر می خواهید من ناراحت نشوم آنها را‏‎ ‎‏هم با خودتان بیاورید.» ‏35

‏9 ـ 5 ـ بازی و مشاعره با کودکان‏

‏"در سال 1359 که من تقریباً ده ساله بودم، یک روز خدمت امام رسیدم، چون مقداری شعر‏‎ ‎‏حفظ بودم از پدر بزرگ خواستم که با هم مشاعره کنیم. ایشان قبول کردند و شروع کردیم به شعر‏‎ ‎‏خواندن، تااینکه من دیگه شعرهایم تمام شد. آن وقت از پدر بزرگم خواستم به جای مشاعره‏‎ ‎‏مکالمه کنیم. یعنی هر کس کلمه ای بگوید و دیگری کلمه ای که حرف اول آن، مثل حرف آخر‏‎ ‎‏کلمه طرف مقابل باشد. ایشان فرمودند: باشد، یادم می آید که آقا سعی می کردند بیشتر کلماتی‏‎ ‎‏بگویند که آخر آنها به "ه" ختم می شود. این بود که بازی خیلی به نفع ایشان تمام شد و من در‏‎ ‎‏پیدا کردن آنهمه کلمه که اولش "ه" باشد حسابی دچار مشکل شدم."‏36

‏10 ـ 5 ـ سرگرم ساختن بچه ها با روشهای متنوع‏

‏"تربیت کودکان و نوجوانان در نظر امام از اهمیت خاصی برخوردار بود. غالباً وقتی با آنها‏‎ ‎‏بودند، از راههای غیر مستقیم و یا سرگرمیهای سالم در بالا بردن آگاهیهای آنها تلاش می کردند.‏‎ ‎‏گاهی برایشان شعرهایی آموزنده می خواندند. گاهی حکایت های مناسب برایشان می گفتند.‏‎ ‎‏حتی گاهی با آنها مشاعره می کردند. خلاصه، مطالب لازم را از این طریق به آّنها‏‎ ‎‏می فهماندند."‏ 37

‏"در سالهای اقامتمان در قم ایشان پیش از ظهرها را در منزل درس می گفتند. طلبه ها‏‎ ‎‏می آمدند و درس تا ساعت 5 / 11 طول می کشید. آقا پس از درس بلافاصله می آمدند پیش ما‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 394

‏بچه ها و در بازیهایمان شرکت می کردند. مثلاً قایم با شک بازی می کردیم، ایشان سر یکی از ما را‏‎ ‎‏در دامن خود می گرفتند تا بقیه بچه ها بروند و قایم بشوند. این همبازی شدن با ما هیچگاه بیشتر‏‎ ‎‏از بیست دقیقه طول نمی کشید. چون ایشان ده دقیقه به ظهر مانده باید خودشان را برای وضو‏‎ ‎‏آماده می کردند"‏38

‏11 ـ 5 ـ توصیه به آماده سازی کودکان قبل از بلوغ‏

‏"روزی با فرزند یکی از نزدیکان که قد کشیده و در حال رشد بود، خدمت امام رسیدیم. آقا‏‎ ‎‏وقتی ایشان را دید با خنده به من فرمود: هر چه می خواهی به فلانی بگویی، همین امسال بگو‏‎ ‎‏چون دیگه صدایت به او نمی رسد."‏ 39

‏6 ـ پیشنهادات‏

‏بر اساس آنچه رفت پیشنهاد می شود نسبت به رعایت نکات زیر توجه شایسته صورت‏‎ ‎‏پذیرد: ‏

‏1 ـ از موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) توقع می رود. نسبت به جمع آوری مجدد‏‎ ‎‏خاطرات حضرت ایشان خصوصاً در زمینه تربیت کودکان و به ویژه تربیت دینی آنان تلاش‏‎ ‎‏تازه ای صورت دهد. چرا که حضرت امام به دلیل اشراف در دین و مذهب قطعاً الگوی بسیار‏‎ ‎‏مناسبی در تربیت عرضه داشته اند که شاید هنوز بازشناسی و تنظیم نشده باشد. ‏

‏2 ـ از وزارت آموزش و پرورش توقع می رود در جهت آشناسازی نسل کودک و نوجوان‏‎ ‎‏شور با زوایای زندگی ایشان ـ البته با استفاده از بیان هنری و قالبهای جذاب آن ـ خاطرات‏‎ ‎‏ایشان را مورد بهره برداری قرار دهند. همچنین این وزارت لازم است در زمینه تربیت دینی‏‎ ‎‏کودکان و نوجوانان به سیره آن امام عزیز، اهتمام خاص مبذول دارد. ‏

‏3 ـ بر محققان و دانش پژوهان علوم دینی و دانشگاهی است که در زمینه برخوردهای تربیتی‏‎ ‎‏ایشان به بررسی و تفحص چند باره دست زنند تا در سایه این پژوهشها زوایای دقیق این امور‏‎ ‎‏روشن و مورد توجه و الگو قرار دادن سایرین شود. ‏

والسلام 

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 395

پی نو شتها:

‏ ‏

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 396

  • . ر.ک:صحیفه امام / جلد 6 ص 106-107 /
  • . ر.ک:صحیفه امام / جلد 7 ص 533-534 /
  • . سخنرانی در جمع اعضای انجمن های اسلامی وزارت دفاع 7 / 12 / 59
  • . این بخش عینا از مقاله "تربیت کودک از دیدگاه امام خمینی" که توسط جناب آقای ملکی در دومین سمپوزیوم جایگاه تربیت آموزش و پرورش ابتدایی ارائه شد، نقل می شود.
  • . سرگذشتهای ویژه، جلد(2) مصاحبه با حجت الاسلام انصاری کرمانی، ص 67
  • . مصاحبه با سید عماد الدین طباطبایی نتیجه امام، نوار دریافتی از صدا و سیما، 13 / 3 / 69
  • . ر.ک:صحیفه امام / جلد 13، ص 321-323 /
  • . ر.ک:صحیفه امام / جلد 10 ص 34-35 /
  • . ر.ک:صحیفه امام / جلد 8 ص 425-427 /
  • . مأخذ شماره پاورقیهای از 10 الی 39 جزوه "حضرت امام اسوه تعلیم و تربیت" است.