امام خمینی فیلسوف بزرگ تربیتی

امام خمینی، فیلسوف بزرگ تربیتی با تأکید بر روش های تربیتی آن حضرت 

سید کاظم اکرمی 

بسم الله الرحمن الرحیم

‏مقدمه‏

‏پیش از آنکه سخن درباره حضرت امام خمینی قدس سره را آغاز کنیم باید این سؤال را‏‎ ‎‏مطرح نمائیم که: ‏

‏فیلسوفان تربیتی و مربیان بزرگ چه کسانی هستند؟ ‏

‏در پاسخ عرض می شود که از دیدگاه آرنولد گریز (‏‎Arnld A. Griese‎‏) فیلسوف تربیتی‏‎ ‎‏کسی است که در باب جهان و انسان، عقل، آگاهی، اراده، شناخت شناسی و ارزش شناسی نظر‏‎ ‎‏دارد و نظرات او هم بار و اثر تربیتی دارند.‏‎[1]‎ 

‏از دیدگاه ژان شاتو نویسنده کتاب «مربیان بزرگ» اینان آثاری دارند که اومانیته را تشکیل‏‎ ‎‏می دهند آثاری که همیشه چیزی بیش از آنچه بیان می کنند در بردارند، بیشتر خمیر مایه های فکر‏‎ ‎‏هستند تا دکترین هایی معین و مشخص. و باز به قول او آثار مربیان بزرگ همه متفقاً به جنبه‏‎ ‎‏انسانی آموزش و پرورش (اومانیسم) که بدون آن تعلیم و تربیت تا سطح دست آموز کردن تنزل‏‎ ‎‏می یابد احترام و ارزش خاصی می گذارند.‏‎[2]‎

‏کرشن اشتناینر ‏‎Kersehen Steiner‎‏ مربی واقعی را کسی می داند که دستخوش شور و‏‎ ‎‏شوقی درونی است که مستلزم جوانی زوال ناپذیر احساسات است. او علاوه بر اینکه می تواند با‏‎ ‎‏صداقت کامل ادعا کند برای انجام وظیفه آمادگی دارد باید از اینکه به پیشرفت معنوی دیگران و‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 187

به پیروزی ارزشهای لایزال عالم انسانیت کمک کند احساس خوشبختی نماید.‏‎[3]‎

‏ضمن اینکه به عقاید این دانشمندان احترام می گذاریم باید بگوئیم که بنظر می رسد یک‏‎ ‎‏فیلسوف تربیتی باید: ‏

‏1 ـ نظری واقع بینانه به مسایل جهان و انسان داشته باشد. ‏

‏2 ـ نظری جامع در مورد انسان داشته و همۀ ابعاد وجود انسانی را ببیند. ‏

‏3 ـ در مورد اهداف و اصول و روشهای تربیتی، آراء مشخصی را بیان نموده باشد. ‏

‏4 ـ تضادی بین اندیشه ها و گفتار و رفتار وی وجود نداشته باشد. ‏

‏5 ـ خود وی اوّلین نمونه اندیشه های تربیتی اش باشد. ‏

‏6 ـ نتایج عملی هر چه بیشتر تعلیمات او در واقعیت عینی جامعه مشخص باشد. ‏

‏1 ـ «هستی و جهان از دیدگاه امام(س)» ‏

‏با توجه به این مقدمه اکنون باید ببینیم نظر حضرت امام در مورد جهان و انسان چیست؟‏‎ ‎‏ دیدگاه هستی شناسی امام که مأخوذ از دید اسلام عزیز است بسیار وسیع و بلند مرتبه است.‏‎ ‎‏ایشان در وسعت و عظمت هستی و کوچکی عالم طبیعت در مقایسه با آن می فرمایند: ‏

‏ «دنیا یک جزء بسیار کمی است از عالم، عالم یک مرکبی است از ماوراء این طبیعت و این‏‎ ‎‏طبیعت. این طبیعت در آخر مرتبه وجود واقع شده است.» ‏‎[4]‎

‏و در جای دیگر می فرماید: «تمام عوالم اجسام در مقابل عالم مابعد الطبیعه هیچ قدر‏‎ ‎‏محسوس ندارد و در آنجا عوالمی است که در فکر بشر نگنجد.» ‏‎[5]‎ 

‏پس عالم هستی بمراتب وسیعتر از جهان محسوس است و همه جهان هستی از عالم‏‎ ‎‏طبیعت گرفته تا عالم ماوراء طبیعت، ظهور و نمود و پرتو و تجلی حقیقت اصیل هستی است و‏‎ ‎‏به بیان دیگر هستی از دیدگاه امام چون اکثر بزرگان فلسفه و عرفان اسلامی هرمی است که رأس‏‎ ‎‏آن واجب الوجود است و همه آنچه در مراتب بعدی قرار گرفته اند موجودات ممکنی هستند که‏‎ ‎‏نه اینکه فقیرند بلکه عین فقر و نیاز هستند.‏‎[6]‎

جز فیض وجود او نباشد هرگز جز عکس نمود او نباشد هرگز[7]

‏این است دیدگاه هستی شناسانه امام و این چنین وسیع نگری و اینکه به قول خود ایشان (به نقل‏‎ ‎‏از استادش) دنیا را بخاطر آنکه در صف نعال وجود و آخرین مرحله تنزل قرار گرفته‏‎ ‎‏اسفل السافلین خوانده اند، تأثیری بزرگ بر تعلیم و تربیت می گذارد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 188

‏منبع و مأخذ این دیدگاه حضرت امام و بزرگان دیگر آیات کریمه قرآنی و بیانات حضرات‏‎ ‎‏ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین است که از آنهمه بذکر یک نکته می پردازیم. ‏

‏از امام ششم نقل شده است که فرموده اند: ‏

‏ «‏ما السموات و الارض عند کرسی الاکحلقه خاتم فی فلاة و ماالکرسی عندالعرش الاکحلقه فی‎ ‎فلاة‏» : ‏

‏یعنی: «آسمانها و زمین در برابر کرسی همچون حلقۀ انگشتری در وسط یک بیابان است و‏‎ ‎‏کرسی هم در برابر عرش چون حلقه ای است در میانه یک بیابان».‏‎[8]‎

‏2 ـ «انسان شناسی امام» ‏

‏اگر دید امام خمینی سلام ا ... علیه و بسیاری از متفکران و فیلسوفان و عارفان مسلمان نسبت‏‎ ‎‏به هستی، بسی فراتر از دید جمعی زیاد از متفکران جدید اروپا، بویژه حسی مذهبان و‏‎ ‎‏تجربه گرایان است، نظر ایشان نسبت به انسان هم بسیار وسیعتر و جامعتر از آنان است. ‏

‏در دعای سحر می فرمایند: ‏

‏ «‏و اعلم ان الانسان هو الکون الجامع لجمیع المراتب العینیه و المثالیة و الحسیة منطوفیه العوالم‎ ‎الغیبیه و الشهادیه و ما فیما کما قال ا ... تعالی و علم لآدم الاسماء کلها و قال مولینا و‎ ‎مولی الموحدین علی(ع)‏» ‏علی ما نقل‏: ‏

 «اتزعم انک جرم صغیر   و فیک انطوی العالم الاکبر» 

‏ «‏فهو مع الملک ملک و مع الملکوت و ملکوت مع الجبروت جبروت و روی عنه و عن الصادق‎ ‎علیه السلام. اعلم ان الصورة الانسانیه هی اکبر حج الله علی خلقه و هی الکتاب الذی کتبه بیده‎ ‎و هی الهیکل الذی بناه بحکمته و هی مجموع صورة العالمین و هی المختصر من اللوح المحفوظ‎ ‎و هی الشاهد علی کل غائب و هی الطریق المستقیم الی کل خیر و الصراط المدودبین الجنة و‎ ‎النار‏» ‏

‏ «ترجمه» : بدان که انسان تنها وجودی است که جامع همه مراتب عینی و مثالی و حسی است و‏‎ ‎‏تمام عوالم غیب و شهادت و هر چه در آنها است در وجود انسان پیچیده و نهان است چنانچه‏‎ ‎‏خدایتعالی می فرماید خداوند همه اسماء را به آدم آموخت و مولای ما و همه موحدان علی‏‎ ‎‏علیه السلام فرمود: ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 189
 

«تو پنداری همین جرم صغیری

   جهانی در نهاد تو نهان است» 

‏بنابراین آدمی با ملکیان ملکی است و با ملکوتیان ملکوتی و با جبروتیان جبروتی و روایت‏‎ ‎‏شده از آنحضرت و حضرت صادق علیهماالسلام که فرمودند «بدان که صورت انسانی بزرگترین‏‎ ‎‏حجتهای الهی است بر خلقش و او همان کتابی است که آنرا با دست خود نوشته است و او همان‏‎ ‎‏هیکل است که آنرا با حکمت خود بنایش نموده و است مجموعه صورت جهانیان و او است‏‎ ‎‏مختصری از لوح محفوظ و او بر هر غایبی شاهد است و او است راه راست بهر گونه خیر و نیکی‏‎ ‎‏و همان راهی است که در میان بهشت و دوزخ کشیده شده است.» ‏‎[9]‎ 

‏حالا ملاحظه می فرمائید این دید وسیع از انسان با دید بسیاری از روانشناسانی که بقول‏‎ ‎‏اریک فروم ‏‎Erich Fromm‎‏ اصل توجه به روح انسانی را فراموش کردند و منشأ انسان شناسی‏‎ ‎‏جدید شدند چقدر فرق دارد؟ بهتر است عین سخن فروم را نقل کنم: ‏

‏ «علیرغم شخصیتهای استثنایی نظیر نیچه و کی یرکه گارد سنت بررسی روح آدمی با توجه به‏‎ ‎‏تقوی و سعادت وی در روانشناسی به کنار نهاده شد. روانشناسی آکادمیک که می کوشید به علوم‏‎ ‎‏طبیعی و روشهای آزمایشگاهی توزین و شمارش تأسّی جوید با همه چیز جز روح سر و کار‏‎ ‎‏داشت. همچنین می کوشید جنبه هایی از انسان را که می توان آنها را در آزمایشگاه تحت بررسی‏‎ ‎‏قرار داد آشکار سازد و مدعی بود که وجدان، داوری ارزشها، شناسایی خیر و شر، مفاهیمی‏‎ ‎‏ماوراء طبیعی و خارج از قلمرو روانشناسی است، غالباً به مسایل کم اهمیتی می پرداخت که‏‎ ‎‏بیشتر مناسب با یک روش به ظاهر علمی بود تا ابداع روشهای تازه جهت بررسی مسایل عمده‏‎ ‎‏انسانی، بدینسان روانشناسی بصورت علمی درآمد که فاقد موضوع اصلی خویش یعنی روح‏‎ ‎‏انسان بود.‏‎[10]‎

‏بدنبال این نظر و دید وسیع از آدمی حضرت امام(ره) فرموده اند: ‏

‏ «انسان این هیکل موجود، این جثه موجود و این حواس موجود که، احساسش می کنیم نیست،‏‎ ‎‏به این معنا حیوانات و انسان مثل هم هستند، همه مادی هستند، همه این نحو ادراکات را دارند‏‎ ‎‏یک قدری کم و زیاد. یک بعد انسان عبارت از این موجود فعلی که دارای این حواس و دارای این‏‎ ‎‏خواص هست می باشد، بعدهای دیگرش اصلاً به آن توجه نشده یا کم توجه شده است.» ‏‎[11]‎

‏و در کلامی دیگر که تا حدودی مراتب و عوالم انسانی را مورد بحث قرار داده اند می فرمایند:‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 190

انسان دارای کیانی جامع است و بر حسب مراتب نزولی و صعودی دارای نشأه ها و ظهورها. و‏‎ ‎‏عوالم و مقدماتی است. از اینرو به حسب هر نشأه و هر عالمی که دارد او را زبانی است مناسب‏‎ ‎‏آن مقام.‏‎[12]‎ 

‏و در یک جمله بطور خلاصه می فرمایند: ‏

‏ «در عالم هیچ موجودی به پایۀ انسان نمی رسد. انسان و ادراکاتش و قابلیتش برای تربیت‏‎ ‎‏باید گفت غیر متناهی است.» ‏‎[13]‎ 

‏در انسان شناسی امام آدمی در بدو تولد چیزی بالفعل ندارد فقط توانایی و استعداد حرکت‏‎ ‎‏بسوی کمال در او به ودیعت نهاده شده است. توجه به این نکته برای مربی و روشهای تربیتی که‏‎ ‎‏در پیش می گیرد حائز اهمیت است. ملاحظه نمائید که چه فرموده اند: ‏

‏ «نفس در بدو فطرت خالی از هر نحو کمال و جمال و نور و بهجت است، چنانچه خالی از‏‎ ‎‏متقابلات نها نیز هست. گویی صفحه ای است خالی از مطلق نقوش نه دارای کمالات روحانی و‏‎ ‎‏نه متصف به اضداد آن است. ولی نور استعداد و لیاقت برای حصول هر مقامی در او ودیعه‏‎ ‎‏گذاشته شده است و فطرت او بر استقامت و خمیره او مخمر به انوار ذاتیه است.» ‏‎[14]‎

‏اگر کسی تمام این مطالب امام را با هم نبیند و مثلاً فقط به جمله «گویی صفحه ای است‏‎ ‎‏خالی از مطلق نقوش نه دارای کمالات روحانی و نه متصف به اضداد آن است.» توجه نماید‏‎ ‎‏گمان می کند نظر امام(ره) همان نظر جان لاک و کسانی که قائل به فطرت و امکانات درونی‏‎ ‎‏انسان نیستند می باشد، اما بیانات بعدی امام مشخص می کند که ایشان آدمی را دارای نور‏‎ ‎‏استعداد و لیاقت رسیدن به هر مقام می داند. در توضیح فطرت آدمی جملات زیادی از بنیان گذار‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ایران نقل شده است که به ذکر بعضی از آنها می پردازیم. ‏

‏ «فطرت خداجوئی در همه هست. کافر هم که دارد می رود دنبال اینکه یک چیزی پیدا بکند‏‎ ‎‏خودش ملتفت نیست که دنبال کمال مطلق است، اینرا کمال خیال کرده، هر کسی هر عملی انجام‏‎ ‎‏می دهد برای این است که آن را یک خیر و خوبی می داند، یک کمال می داند این دزدهای سر‏‎ ‎‏گردنه هم اینرا یک کمال می دانند که بروند دزدی بکنند به هم فخر می کنند همه دنبال کمالند همه‏‎ ‎‏دنبال خدا هستند.‏‎[15]‎

‏و باز می فرمایند: ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 191

‏یکی از فطرت هایی که جمیع سلسله بنی الانسان مخمر به آن هستند فطرت عشق به کمال‏‎ ‎‏است گر چه در تشخیص کمال و آنکه کمال در چیست و محبوب و معشوق در کجاست مردم‏‎ ‎‏کمال اختلاف را دارند. پس این نور فطرت ما را هدایت کرد به اینکه تمام قلوب سلسله بشر‏‎ ‎‏متوجه به کمالی است که نقصی ندارد و عاشق جمال و کمالی هستند که عیب ندارد و علمی که‏‎ ‎‏در جهل نباشد و قدرت و سلطنتی که عجز همراه آن نباشد، حیاتی که موت نداشته باشد و‏‎ ‎‏بالاخره کمال مطلق معشوق همه است.» ‏‎[16]‎

‏اکنون اگر درنگ کنیم و بخواهیم ببینیمروانشناسان تا چه اندازه با نظریات حضرت امام(س)‏‎ ‎‏هماهنگی دارند باید سری به «روانشناسی کمال» بزنیم شاید این جمله آلپورت ‏‎Allprt‎‏ بیانی‏‎ ‎‏دیگر از فطرت کمال خواهی انسان باشد که گفته است «رستگاری تنها از آن کسی است که پیوسته‏‎ ‎‏در پی هدفهایی باشد که سرانجام به طور کامل بدست نمی آید» هم او گفته است اموندسن پس از‏‎ ‎‏هر اکتشاف تازه بیدرنگ برنامه اکتشاف تازه ای را می ریخت، انگیزه و رهنمون کلی او اکتشاف‏‎ ‎‏دایمی بود، اما تا زمانی که منطقه کشف نشده ای در عالم وجود داشت این هدف هیچگاه کاملاً‏‎ ‎‏ارضا نمی شد. ضرب المثل «هر چه بیشتر داشته باشی بیشتر می خواهی» بیان همین کمال‏‎ ‎‏خواهی و سیری ناپذیری انسان است‏‎[17]‎ ‏گذشته از آلپورت مزلو ‏‎Abraham Maslow‎‏ هم در‏‎ ‎‏بیان شخصیت سالم نکاتی را بیان کرده است که کاملاً با مطالب حضرت امام(ره) در مورد‏‎ ‎‏فطرت آدمی سازگار است. او در توضیح خصوصیات انسانِ خواستار تحقق خود نکاتی را مطرح‏‎ ‎‏کرده است که بعضی از آنها عبارتند از: ‏

‏ ـ ادراک صحیح واقعیت ‏

‏ ـ پذیرش کلی طبیعت دیگران و خویشتن خود انگیختگی ـ سادگی و طبیعی بودن‏

‏ ـ توجه به مسائل بیرون از خویشتن ‏

‏ ـ نیاز به خلوت و استقلال ‏

‏ ـ تازگی مداوم تجربه های زندگی‏

‏ ـ و بالاخره تجربه های عارفانه یا تجربه های استعلائی‏

‏در مورد نکته آخر می گوید خواستاران تحقق خود گاه وجد و سرور و حیرتی عمیق و‏‎ ‎‏چیره گر نظیر تجربه های ژرف دینی را تجربه می کنند. خود از این تجربه ها استعلا می یابند‏‎ ‎‏متعالیان بیشتر در قلمرو هستی زندگی می کنند به وضوح از انگیزش والاتری برخوردارند و‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 192

تجربه های اوجی را دارا هستند که بصیرتی روشنگرانه نسبت به خودشان و جهانشان به آنها‏‎ ‎‏می بخشد، گرایششان بیشتر عارفانه، شاعرانه و دینی است.‏‎[18]‎

‏آیا این تازگی مداوم تجربه های زندگی و تجربه های عارفانه استعلائی بیانی دیگر از همان‏‎ ‎‏فطرت کمال خواهی انسان نیست؟ ‏

‏روانشناسان و روانکاوان دیگری هم چون اریک فروم، فروید، یونگ، فرانکل و .... در زمینه‏‎ ‎‏کمال جویی انسان مطالبی ذکر می کنند که خواندنی است.‏‎[19]‎

‏اما یک تفاوت اساسی در ظریه حضرت امام(رضوان ا ... علیه از کمال با این آقایان وجود‏‎ ‎‏دارد و آن این است که امام بزرگوار کمال اعلای مطلوب انسان را حضرت حق جل و علا می دانند‏‎ ‎‏که علم و قدرت کامل و همه صفات دیگر از آن اوست. شاید این تعبیر حافظ شیرازی بیان‏‎ ‎‏شاعرانه حضرت امام(س) از کمال طلبی یا خداجوئی انسان باشد که: ‏

همه کس طالب یار است چه هشیار و چه مست

   همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

‏بطور خلاصه می توان گفت انسان از نظر حضرت امام(س): ‏

‏1 ـ موجودی است که هیچ موجود دیگری به پای او نمی رسد. ‏

‏2 ـ ادراکات و قابلیت های او برای تربیت غیر متناهی است. ‏

‏3 ـ ابعاد زیادی دارد که مورد توجه واقع نشده. ‏

‏4 ـ در آغاز خلقت از کمالات و نقائص خالی است. ‏

‏5 ـ در آغاز آفرینش نور استعداد و لیاقت برای هر مقامی را دارد. ‏

‏6 ـ فطرتی کمال جو دارد. آنهم کمال بی نقص، که البته این چنین وجود کاملی حضرت حق‏‎ ‎‏ ـ سبحانه و تعالی ـ است. ‏

‏ ـ اهداف تعلیم و تربیت‏

‏قبل از بیان اهداف تربیت یک نکته اساسی را ذکر کنم و آن ضرورت و اهمیت تربیت از‏‎ ‎‏دیدگاه امام(ره) است. ایشان می فرمایند: «آنقدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به جوامع‏‎ ‎‏هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آنقدر مضر نیست و آنقدر که انسان تربیت شده‏‎ ‎‏مفید است برای جوامع هیچ ملائکه ای و هیچ موجودی آنقدر مفید نیست. اساس عالم بر تربیت‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 193

انسان است، انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عوالم است و انبیا آمده اند برای‏‎ ‎‏اینکه این عصاره بالقوه را بالفعل کنند.‏‎[20]‎

‏ملاحظه می کنید که با توجه به انسان شناسی امام تربیت انسان از دیدگاه ایشان آنقدر مهم‏‎ ‎‏است که ضرر هیچ موجودی را به جوامع بالاتر از انسان تربیت نشده نمی دانند و از آنطرف سود‏‎ ‎‏انسان تربیت یافته را بالاتر از فرشتگان و همه موجودات می دانند. من نمی دانم مسئولین نظام ما‏‎ ‎‏و مسئولین تعلیم و تربیت انسانها در همه سطوح و مدیران و معلمان و دست اندرکاران آموزش‏‎ ‎‏و پرورش به عمق این سخن قائد عظیم الشأن دنیای اسلام در عصر حاضر توجه کرده اند؟ و اگر‏‎ ‎‏توجه دارند ـ که بحمدا ... دارند ـ مقدار توجهشان چقدر است؟ چقدر در تلاشند که از هر هزینه‏‎ ‎‏غیر ضروری و مستحب و تشریفاتی کم کنند و به تربیت بویژه نسل جوان بپردازند. ‏

‏در اینجا بد نیست مطلبی را از فردریک مایر نقل کنم برای اینکه خودم و امثال خودم را در باب‏‎ ‎‏ضرورت و اهمیت تربیت و بیان حضرت امام رضوان ا ... تعالی علیه آگاهتر کرده باشم. وی‏‎ ‎‏می گوید: «سه روش عمده جهت حل مشکلات جهانی وجود دارد نخست تغییر ناگهانی اوضاع‏‎ ‎‏اجتماعی یعنی انقلاب. دومین وسیله که ممکن است بدان متوسل شویم جنگ است. بعد، پس‏‎ ‎‏از بیان عدم موفقیت این دو روش با توجه به تجربیات تاریخی به اینجا می رسد که شق سوم‏‎ ‎‏تربیت است و ادامه می دهد تربیت به آرامی و به صورت سیر تکاملی مؤثر می افتد مدینه فاضله‏‎ ‎‏را آناً ایجاد نمی کند. داروهای سحرآمیز نمی دهد و وعده های بی قید و شرط عرضه نمی دارد.‏‎ ‎‏تربیت مستلزم کوشش و انضباط است. تربیت بشر را متوجه امکانات خلاقه خود می کند،‏‎ ‎‏تربیت در واقع مؤثرترین حربه بشر برای بقای اوست.‏‎[21]‎ 

‏البته این بنده خود به تفاوت ژرفای سخن امام راحل و آقای مایر آگاهم فقط خواستم‏‎ ‎‏کارسازی تربیت را از دیدگاه دیگران هم نقل کرده باشم. ‏

‏ ‏

‏هدف اعلای تربیت ‏

‏ «تمام کوشش انبیاء برای این بوده است که انسان را بسازند، تعدیل کنند انسان طبیعی را‏‎ ‎‏مبدل کنند به یک انسان الهی.» ‏‎[22]‎

‏ «اگر انسان متعهد درست کردید، انسان امین، انسان معتقد به یک عالم دیگر انسان معتقد به‏‎ ‎‏خدا، مؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاههای شما و ما تربیت شد مملکتتان را نجات‏‎ ‎‏می دهد.» ‏‎[23]‎ 


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 194
‏ 

«تمام نکته آمدن انبیا این است که تربیت کنند این بشر را که قابل از برای این است که تربیت‏‎ ‎‏بشود ... برای اینکه همانطوری که اینجا زندگی سعادتمند دارند آنجا هم زندگی سعادتمند داشته‏‎ ‎‏باشند.» ‏‎[24]‎

‏با توجه به عبارات گذشته معلوم می شود هدف آرمانی و نهایی تربیت از دیدگاه حضرت امام‏‎ ‎‏(س) این است که آدمی معتقد به مبدأ و معاد ساخته شود، آدمی که هم در این دنیا سعادتمندانه‏‎ ‎‏زندگی کند و هم در عالم برزخ و قیامت دارای سعادت باشد. ‏

‏هدفهای میانی تربیت‏

‏ «تمام جهاتی که در این عالم هست برگردانند به همان جهت توحیدی الهی و سایر حرکت ها‏‎ ‎‏چه حرکتهای قلبی باشد و چه حرکتهای خیالی باشد و چه حرکتهای جوارحی باشد.» ‏‎[25]‎

‏در جای دیگری فرموده اند: ‏

‏ «... اسلام می خواهد انسان را یک انسانی بسازد جامع، یعنی رشد به آنطور که هست بدهد از حظ‏‎ ‎‏طبیعت دارد رشد طبیعی به او بدهد، حظ برزخیت دارد رشد برزخیت به او بدهد، حظ‏‎ ‎‏روحانیت دارد رشد روحانیت به او بدهد، حظ عقلانیت دارد رشد عقلانیت به او بدهد حظ‏‎ ‎‏اولوهیت دارد رشد الوهیت به او بدهد ...» ‏‎[26]‎

‏در این عبارتها هدفهای زیر مطرح شده است: ‏

‏1 ـ رشد طبیعی که همان رشد در زمینه بدنی و زیستی و توجه به خواسته های مربوط به‏‎ ‎‏آنها است. ‏

‏2 ـ رشد عقلانی که پرورش قدرت تعقل است. ‏

‏3 ـ رشد معنوی و الهی و پرورش حرکات قلب و خیال در پرتو دستورات الهی امام بزرگوار‏‎ ‎‏در عین توجه هر چه بیشتر به الهی شدن و تزکیه آدم از تربیت اجتماعی و سیاسی او غفلت‏‎ ‎‏نفرموده و با بیان مطالب زیر: ‏

‏ «آقایان که تربیت بچه ها را می کنند مسایل سیاسی روز را هم به آنها تعلیم بکنند ... یک‏‎ ‎‏بچه ای که از مدرسه بیرون می آید باید مسایل دینی اش را بلد باشد مسایل نماز و روزه اش را‏‎ ‎‏بداند هم تربیت های علمی بشود و هم تربیت سیاسی ...» ‏‎[27]‎

‏دو هدف را به هدفهای قبلی اضافه فرموده اند: ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 195

4 ـ تربیت علمی یعنی پرورش در زمینه علوم و دانش های روز. ‏

‏5 ـ تربیت سیاسی و آگاه شدن از مسایلی که در اطراف دانش آموزان می گذرد. ‏

‏ ‏

‏عمق و وسعت هدفهای انبیا‏

‏ «انبیاء به شما کار دارند، توی صندوقخانه ات هم که هستی به تو کار دارند، هیچکس نیست.‏‎ ‎‏لکن حکم خدا هست دنبال شما، آنها می خواهند یک انسانی تربیت کنند که خلوتش و جلوتش‏‎ ‎‏فرقی نداشته باشد ...» ‏‎[28]‎

‏این هدف نیز مستقلاً قابل دقت است. هیچ مکتب تربیتی تا این حد در سراسر زندگی آدمی و‏‎ ‎‏عمق حیات او نفوذ ندارد. هر که هستی در هر حال و در هر مکان باید بدانی مربی و ناظر اصلی‏‎ ‎‏متوجه تو است. و چون انسان این چنین شد و تمام دستورات تربیتی را از یک مبدأ گرفت‏‎ ‎‏آشکار و نهان او یکی خواهد شد، نتیجه، پرورش انسانی است سالم، خالی از تضاد، برکنار از‏‎ ‎‏تنش، آدمی صاف و سالم و یکرنگ و چقدر از این قبیل افراد کم داریم؟ بگذرم و بحث هدفها را‏‎ ‎‏به همین جا پایان برم که اگر بخواهم عنان قلم را کاملاً و بطور مشروح در اختیار بیان هدفها از دید‏‎ ‎‏امام راحل(س) قرار دهم باید صفحات زیادی را به همین امر اختصاص دهم. ‏

‏ ‏

‏اصول تربیت‏

‏اگر اصل را به معنای راهنمای عملی تربیت بگیریم ملاحظه می کنیم که امام خمینی(س)‏‎ ‎‏اصولی را مورد توجه قرار داده اند که فقط به یکی از آنها اشاره می کنیم: ‏

‏1 ـ تقدم تزکیه بر تعلیم ‏

‏ «اگر اساتید دانشگاه فقط همشان این باشد که درس بگویند ... فقط بنایشان بر این باشد که‏‎ ‎‏تعلیم کنند اینها راپهلویش تربیت نباشد تربیت معنوی نباشد از دانشگاه آنها می آید بیرون که‏‎ ‎‏فساد می کنند. حوزه های علمی هم همینطور است اگر در حوزه های علمی قدیمی تهذیب نباشد،‏‎ ‎‏اخلاق نباشد آموزش معنوی نباشد فقط آموزش علمی باشد فقط علم در کار باشد، آنجا هم‏‎ ‎‏افرادی از آن خواهند بیرون بیایند که دنیا را هلاک می کنند ...» ‏‎[29]‎ 

‏ «اگر نفوس تزکیه نشده و تربیت نشده باشند وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه توحید، در‏‎ ‎‏صحنه معارف الهی، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سیاست در هر صحنه ای‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 196

که وارد بشود، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند ... خطر اینها بر بشر خطرهای بزرگ‏‎ ‎‏است ...» ‏‎[30]‎

‏عوامل مؤثر بر تعلیم و تربیت: ‏

‏همانطور که قبلاً معلوم شد، دید حضرت امام(ره) به تبع هستی شناسی وی دیدی وسیع و‏‎ ‎‏عمیق است. از جمله در مورد عوامل مؤثر بر تعلیم و تربیت از نقطه های آغازین تشکیل نطفه، به‏‎ ‎‏زمینه های مختلف ارثی عنایت کرده و عواملی را پیش از تولد و یکدسته عوامل دیگر را بعد از‏‎ ‎‏تولد مؤثر در سعادت و شقاوت آدمی می دانند. ‏

‏برای روشن شدن نظر آن بزرگوار، فشرده بحثی را که استاد دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی در‏‎ ‎‏مقاله «تربیت پذیری و عوامل مؤثر بر آن» از کتاب انوارالهدایة حضرت امام خمینی(س) در‏‎ ‎‏برابر نظر مرحوم آیت ا ... خراسانی صاحب کفایة در مورد خبث باطن و ذاتی بودن سعادت و‏‎ ‎‏شقاوت مطرح فرموده اند به اطلاع خواننده ارجمند می رسانم. ‏

‏مرحوم آخوند خراسانی در کفایة می نویسد: «گناه و عصیان اگر چه به اختیار شقی نیست اما‏‎ ‎‏وی با سوء سریره و خبث باطن دست به گناه می زند و وقتی کار به اینجا رسید، اشکال منتفی و‏‎ ‎‏سؤال قطع می شود زیراکه چیزهای ذاتی، ثبوت آن برای ذات ضروری است. بعد به حدیث‏‎ ‎السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه‏ و احادیث دیگر استناد می نماید امام امت‏‎ ‎‏رحمةا ... علیه این نظر را اشتباه دانسته و در یک عبارت فنی فلسفی می فرمایند: «تفاوت افراد‏‎ ‎‏انسان و امتیازات فردی، بحسب هویت وجودی و عوارض شخصی است که آن نشانه هایی برای‏‎ ‎‏هویت بسیط وجودی است نه بحسب ماهیت و لوازم آن، و تفاوت وجودی ذاتی اشیاء نیست،‏‎ ‎‏بنابراین اختلاف فردی به جعل جاعل است نه به ذات» بعد اختلاف انسانها را معلول عوامل قبل‏‎ ‎‏از تولد و بعد از تولد، بصورت زیر، می دانند: ‏

‏1 ـ عوامل قبل از تولد: ‏

‏الف: تأثیر عوامل غذایی در ایجاد اختلاف میان نطفه ها ‏

‏ب: اختلاف صلب های پدران ‏

‏ج: اختلاف رحم های مادران‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 197

و: حلال یا حرام یا شبه ناک بودن غذای والدین‏

‏هـ : رعایت کردن یا نکردن دستورات و آداب دینی در آمیزش‏

‏2 ـ عوامل بعد از تولد: ‏

‏الف: شیرخوارگی و خصوصیات زن شیردهنده‏

‏ب: تربیت ایام کودکی‏

‏ج: تربیت دوران بلوغ‏

‏د: دوستان و معاشرین‏

‏ه: محیط شهر و روستا و محل زندگی ‏

‏و: مطالعه علوم گوناگون‏

‏ز: رعایت آداب شرعی در زندگی‏ ‎[31]‎

‏در تربیت ایام کودکی مادر را دارای نقش محوری دانسته و می فرمایند: ‏

‏ «دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود. آنچه که بچه از مادر‏‎ ‎‏می شنود غیر از آن چیزی [است] که از معلم می شنود. بچه از مادر بهتر می شنود تا از معلم. در‏‎ ‎‏دامن مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر تا در جوار معلم» ‏‎[32]‎

‏ «مادرها بیشتر مسئول هستند و مادرها اشرف هستند، شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر‏‎ ‎‏است تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است» ‏‎[33]‎

‏ روشهای تربیتی‏

‏با توجه به مقدماتی که گذشت و مخصوصاً با عنایت به هدفهای تربیتی از دیدگاه امام راحل‏‎ ‎‏(س) و از جمله هدف آرمانی تبدیل انسان طبیعی به انسان الهی باید روشهای تربیتی را از نظر آن‏‎ ‎‏مربی بزرگ تا حدودی که این مقاله اقتضا می کند ـ نه به صورت تفصیلی و کامل ـ مورد مطالعه‏‎ ‎‏قرار دهیم. ‏

‏1 ـ روش تفکر: ‏

‏امام(س) می فرمایند: «بدان که اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی تفکر‏‎ ‎‏است ... و تفکر در این مقام عبارت است از آن که انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری ـ ولو‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 198

کم هم باشد ـ فکر کند که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحت‏‎ ‎‏را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه که هر یک دارای منافعی است که عقل هر‏‎ ‎‏کس را حیران می کند به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفی‏‎ ‎‏هم این همه انبیا را فرستاده و کتاب نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوت ها کرده ... ‏

‏آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟ ‏

‏آیا تمام این بساط فقط برای همین حیات حیوانی و اداره کردن شهوات است که با تمام‏‎ ‎‏حیوانات نزدیک هستیم یا مقصود دیگری در کار است؟ ... اگر انسان عاقل لحظه ای فکر کند‏‎ ‎‏می فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است.‏‎[34]‎

‏در جای دیگر می فرمایند: ‏

‏ «بدان که از برای تفکر فضیلت بسیار است و تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات‏‎ ‎‏و علوم است و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است و در قرآن شریف و احادیث کریمه‏‎ ‎‏تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده و از تارک آن تغییر و تکذیب شده ...» ‏‎[35]‎

‏اگر بخواهیم در مورد اهمیت استفاده از تفکر و اینکه چگونه کلید خزائن کمالات و علوم‏‎ ‎‏است و چه آثاری از اندیشه کردن در زمینه تحول و تکامل مادی و معنوی برای بشر بوجود آمده‏‎ ‎‏است بحثی داشته باشیم از مقصد باز می مانیم. فقط لازم است اشاره کنم که در دنیای امروز در‏‎ ‎‏مورد اینکه تفکر یک روش تعلیم و تربیتی است کمتر کسی شک دارد و حتی بعضی از‏‎ ‎‏متخصصان تعلیم و تربیت در این زمینه کتاب «تفکر منطقی روش تعلیم و تربیت» را نگاشته اند که‏‎ ‎‏به فارسی هم ترجمه شده است‏‎[36]‎ ‏. یک بحث جالب این کتاب این عنوان را دارد که «هر کلاسی‏‎ ‎‏ممکن است مرکز تفکر باشد» و در ضمن گفتاری که تحت عنوان مذکور آمده است نکته مهمی‏‎ ‎‏ذکر شده است که باید مورد توجه همه آگاهان تعلیم و تربیت و پویندگان راه امام در مدارس و‏‎ ‎‏دانشگاهها قرار گیرد و آن این است که پرورش تفکر در شاگردان باید اساس فعالیتهای تربیتی را‏‎ ‎‏تشکیل دهد. ‏

‏این نکته را هم اضافه باید کرد که تفکر در فرهنگ اسلامی از جهت هدف و پاره ای جهات‏‎ ‎‏دیگر عین آنچه اندیشمندان غربی از تفکر منظور دارند نیست، ولی در اصل اینکه تفکر روش‏‎ ‎‏اساسی تعلیم و تربیت است اتفاق نظر وجود دارد. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 199

‏استقلال در تفکر: ‏

‏در ادامه روش تفکر این نکته را اضافه می کنیم که حضرت امام(س) به استقلال در تفکر‏‎ ‎‏اهمیت زیادی داده و فرموده اند: «تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم که چی بودیم، در تاریخ چه‏‎ ‎‏بوده و چه هستیم، چه داریم؟ تا اینها را نفهمیم استقلال نمی توانیم پیدا کنیم، تا فکر شما مستقل‏‎ ‎‏نباشد کشور شما مستقل نمی شود، بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید.» ‏‎[37]‎

‏آن بزرگوار بدرستی می دانستند که دشمنان ما در شیوه های فکر کردن ما هم نفوذ کرده اند و‏‎ ‎‏فکر کردن را بنوعی که خودشان می خواهند و بنفع آنها است تبلیغ کرده اند. با توجه به نکات اوّلیه‏‎ ‎‏این فراز از سخنان امام بخوبی فهمیده می شود که ایشان به این مطلب عنایت داشته اند که‏‎ ‎‏بیگانگان ما را تحقیر کرده اند سوابق درخشان علمی و فلسفی و فرهنگی ما را منکر شده اند و‏‎ ‎‏همانطور که روش فکر کردن را به ملت هایی که تمدن درخشانی نداشته اند القا کرده اند،‏‎ ‎‏می خواهند به ما هم القا کنند ولی ما باید فکر مستقل داشته باشیم، به گنجینه گرانبهای تاریخی‏‎ ‎‏گذشته رجوع کنیم تا ملاحظه کنیم چه بوده ایم و وضع حاضر را با گذشته مقایسه کنیم تا بدانیم‏‎ ‎‏چه هستیم و با استقلال اندیشه و تکیه بر اندیشه خودمان می توانیم کشور را استقلال بخشیم. ‏

‏2 ـ روش آگاهی بخشی و بینش دهی: ‏

‏یکی از شیوه های تربیت آگاه کردن مردم به مسائل و موضوعات است. البته صرف آگاهی بر‏‎ ‎‏حقایق و خوبی ها برای حرکت تکاملی و تربیتی کافی نیست، اما ریشه پاره ای از اعمال غلط و‏‎ ‎‏رفتارهای ناصواب ما انسانها ناشی از عدم آگاهی ما است. یکی از یاران امام نقل می کنند که‏‎ ‎‏روزی در نجف در جمع دوستان فرمودند: «چه دسته ای در مبارزه پیروز می شوند و چه دسته ای‏‎ ‎‏هستند که ناکام می مانند؟ اگر کسانی که می خواهند کار بکنند صرفاً سیاسی باشند و کارهایشان‏‎ ‎‏جز از چارچوب سیاست تجاوز نکند اینها پیروز نمی شوند. این مسأله را ما به تجربه در ایران‏‎ ‎‏دیدیم که افراد صد درصد سیاسی که سیاستمدار بزرگی هم بودند پس از پیروزی از صحنه‏‎ ‎‏سیاست خارج و بکلی فراموش شدند. اگر کار صرفاً سیاسی باشد چنین حالتی پیدا می کند ... ‏‎ ‎‏ولی اگر این سیاست و فعالیت های سیاسی منظم بشود به رنگ دین و آن صبغةالله با آن باشد که‏‎ ‎‏سیاست دینی باشد، سیاستی که خدا خواسته، چون یکطرفش بسته به خدا است این همیشگی‏‎ ‎‏است.» ‏‎[38]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 200

‏در جمع پزشکان فرموده اند «... چیزهایی که برای خدا است اینها دایم است، همیشگی است‏‎ ‎‏چیزهائی که برای طبیعت و ماده است ... از بین می روند ... شما پزشکان توجه کنید که‏‎ ‎‏اغراضتان مادی نباشد، اغراض الهی باشد ...» ‏‎[39]‎

‏در سراسر آثار مکتوب و شفاهی آن بزرگمرد این نوع بینش دهی، این آگاهی بخشی که کار‏‎ ‎‏برای خدا، به علت ارتباطش با او که دایمی است، پایدار خواهد ماند بسیار بچشم می خورد. این‏‎ ‎‏توجه به پیوند اعمال با صبغه الهی بود که این همه پیر و جوان را وارد جریان انقلاب کرد، در‏‎ ‎‏هشت سال دفاع مقدس، حماسه ها آفرید و هنوز هم بحمدالله ـ در عده معتنابهی از مردم نفوذ‏‎ ‎‏دارد. ‏

‏نوعی دیگر از بینش دهی امام رحمةالله علیه که برخاسته از متون اسلامی است توجه دادن به‏‎ ‎‏دشمن هم خانه نفس است. چنانکه فرموده اند: ‏

‏ «اعدا عدوک همین نفس است که در انسان است، این از همه دشمن ها برای انسان دشمن تر‏‎ ‎‏است. همه دشمن های عالم آنقدری که از آنها می آید این است که انسان را بکشند، زجرش‏‎ ‎‏بدهند، اما آنکه بین جنبیک، آن نفس اماره انسان، غیر این است که انسان را بکشند انسانیت را‏‎ ‎‏می کشد. همۀ عالم جمع بشوند که انسانیت شما را بکشند تا آن چیزی که در خود شما هست، آن‏‎ ‎‏نباشد و تغییر نکند کسی نمی تواند ...» ‏‎[40]‎

‏3 ـ روش تحریک عواطف: ‏

‏امام خمینی(ره) نه تنها از عواطف مذهبی و ملی مردم ما در جهت تربیت فردی و اجتماعی‏‎ ‎‏و مصالح خود مردم استفاده بجا و کامل نمود و مثلاً فرمود: «این طبقۀ محترم زنها که در جنوب‏‎ ‎‏تهران و در شهر قم و در سایر شهرها هستند، همین خانمهای محجبه، همین ها که مظهر عفاف‏‎ ‎‏هستند در نهضت پیشقدم بودند و در ایثار مال هم پیشقدم» ‏‎[41]‎ ‏از عواطف مذهبی دیگران هم در‏‎ ‎‏مسیر تربیت آنها بهره برد و آنها را برانگیخت. یکی از یاران امام در مصاحبه ای فرموده اند: «شب‏‎ ‎‏تولد حضرت مسیح پیامی برای مسیحیان جهان دادند که خبرگزاریها پخش کردند و در کنار این‏‎ ‎‏پیام بما دستور دادند که این هدایائی که از ایران آوردند تقسیم کنید به اهالی نوفل لوشاتو. ما آنها‏‎ ‎‏را همراه یک شاخه گل تقسیم کردیم. من یادم هست در یکی از خانه هائی که هدیه بردم خانمی‏‎ ‎‏در را باز کرد، هدیه امام را دادم، چنان هیجان زده شد که قطرات اشک از چهره اش فرو‏‎ ‎‏ریخت.» ‏‎[42]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 201

بعد اضافه می کنند که یک ساواکی روزی برای اینکه به دولت فرانسه بگوید که آمدن امام‏‎ ‎‏امنیت محل نوفل لوشاتو را بهم ریخته بصورت یکی از فرانسویان سیلی زد. اما آن فرانسوی از‏‎ ‎‏این عمل به پلیس شکایت نکرد زیرا قصد آن فرد ساواکی را فهمیده بود. ‏

‏4 ـ روش عبرت آموزی: ‏

‏یکی از روشهایی که می تواند بدنبال روش تفکر و آگاهی دهی آید روش عبرت آموزی است‏‎ ‎‏امام(س) در مورد عبرت گرفتن از حوادث تاریخی، مخصوصاً، اصرار دارند. ملاحظه نمائید «ما‏‎ ‎‏باید از تاریخ عبرت بگیریم، آن وقت که یک دولت قوی ما داشتیم مثل دولت عثمانی در مقابل‏‎ ‎‏شوروی، در مقابل ژاپن می ایستاد و گاه غلبه می کرد. دشمنان ما وقتی سلطه پیدا کردند این‏‎ ‎‏مملکت پهناور را تکه تکه کردند و هر کدام را به دست یکی از عمال خودشان دادند و بین آنها‏‎ ‎‏مع الاسف تفرقه انداختند و این موجب شد که مسلمین و اسلام ضعیف شد و مستعمرین بر ما‏‎ ‎‏غلبه کردند، ما باید از این امور عبرت بگیریم و دولتهای ما از این معانی و از این امر تاریخی‏‎ ‎‏عبرت بگیرند و اختلافات خودشان را رفع کنند. اگر اینها با هم مجتمع بشوند یک قدرتی‏‎ ‎‏خواهند داشت که هیچ قدرتی با آنها معارضه نمی کند البته بشرط ایمان کامل ...» ‏‎[43]‎

‏ «ما باید از این مسائل تاریخی عبرت بگیریم و ما آنطور نباشیم تا آنطور نشویم. برادرها همه‏‎ ‎‏مردم با شما، با بالاتریها یک جورند. اگر با مردم خوب رفتار کنید، برای خودتان هست و اگر با‏‎ ‎‏مردم خدای نخواسته بد رفتار کنید به ضرر خود شماست، آنقدر که ظالم ضرر می برد از ظلمش،‏‎ ‎‏مظلوم از ظلم ظالم، آنقدر ضرر نمی برد.» ‏‎[44]‎

‏این روش بیشتر در تربیت سیاسی مردم، وحدت و عدم اختلاف، خوب رفتار کردن‏‎ ‎‏دولتمردان با مردم و ... مورد توجه امام(س) بوده است. ‏

‏5 ـ روش تکریم و تشویق‏

‏امام رحمةا ... علیه با تکریم از مردم و گروههای مختلف آنها، هم حقارت چند صد ساله را از‏‎ ‎‏آنها گرفتند و هم به آنها عزت دادند و هم آنها را برای کارهای بزرگ تربیت کردند. نمونه های زیر از‏‎ ‎‏فرمایشهای امام مؤید این روش است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 202
‏ 

«مهم این است که ایرانیها بفهمند که خودشان می توانند کار بکنند. در این طول زمان این معنا‏‎ ‎‏را همچو کرده بودند که ایرانیها چیزی نیستند و باید همه چیز را بروند از خارج بیاورند. از اروپا‏‎ ‎‏بیاورند، از امریکا بیاورند ... ایران افرادش، مردمش از سایر افراد کمتر نیستند، بلکه از بسیاری از‏‎ ‎‏نژادها بالاترند ...» ‏‎[45]‎

‏ «مردم خیلی خوبند، شاید نظیر ملت ایران در هیچ جا نباشد ... من گاهی در ذهنم این معنا‏‎ ‎‏می آید که اگر چنانچه در آخرت ـ خودم را می گویم ـ جهنم بروم و آن کسی که به خیال اینکه من‏‎ ‎‏آدم هستم برای من یک کاری کرده است در بهشت باشد چه جواب بدهم ... این مردم خوبند، این‏‎ ‎‏خوبها را نگه دارید، این مردم خوب را با خودتان همراه بکنید» ‏‎[46]‎

‏ «زن انسان است، آنهم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه است ... سعادت و شقاوت کشورها‏‎ ‎‏بسته به وجود زن است ... شما بانوان اثبات کردید که در صف جلو هستید، شما اثبات کردید که‏‎ ‎‏مقدم بر مردها هستید ... زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است. جلسات سیاسی که‏‎ ‎‏زنان در شهرهای مختلف ایران بپا می کنند کم نیست ... باید تشکر کنیم از خانم ها که در این‏‎ ‎‏نهضت یک قدم راسخی داشتند و یک کمک بزرگی به ملت کردند. این خانم ها بودند که وقتی به‏‎ ‎‏خیابانها و کوچه ها ریختند و فریاد زدند تشجیع کردند مردم را و قدرتهای آنها را چند مقابل‏‎ ‎‏کردند ...» ‏‎[47]‎

‏ «الفاظ کوتاه هستند که از شما برادران و از این چهره های نورانی مستعد شهادت مدیحه‏‎ ‎‏بگویند شماها موجب سرافرازی همۀ ملت شدید ما به وجود شما افتخار می کنیم ...» ‏‎[48]‎ 

‏ «ما مکلفیم تا افراد را در هر رشته تشویق بکنیم تا امثالشان زیاد شود.» ‏‎[49]‎

‏ «این نهضت مال شماست بلکه باید بگویم این کودکهای کوچک ... اینها سهمشان بیشتر‏‎ ‎‏است برای اینکه این کودکان عزیز با اینکه کوچک هستند، ضعیف هستند معذلک در این‏‎ ‎‏نهضت ها شرکت کرده اند ... پا به پای بزرگسالان نهضت را پیش برده اند» ‏‎[50]‎

‏ملاحظه می نمائید که امام بزرگوار غیر از اینکه بارها ملت را ـ بطور اعم ـ تکریم کرده، و‏‎ ‎‏تشویق نموده و نسبت به بسیاری از مردم همزمان پیامبران و پیامبر عظیم الشأن خودمان، برتر‏‎ ‎‏دانسته اند، اقشار مختلف مردم را ـ بطور ویژه ـ مورد محبت و تکریم قرار داده اند و سهم بچه ها‏‎ ‎‏را در پیشبرد حرکت اسلامی ـ ملی از یاد نبرده و اینهمه از آنها قدرشناسی نموده اند. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 203

6 ـ روش تکرار و تلقین: ‏

‏یکی از روشهای تعلیم و تربیت تکرار آگاهانه مطلبی است که می خواهیم آموزش دهیم کسی‏‎ ‎‏هم که می خواهد چیزی یاد بگیرد ـ نسبت به توانائی حافظه اش ـ باید مهارت یا موضوع مورد‏‎ ‎‏یادگیری را تکرار کند. امام امت در مورد تکرار فرموده اند: «شما می دانید که قرآن کتاب معجزه‏‎ ‎‏است و در عین حال در قرآن راجع به مسائل تکرار زیاد است. برای اینکه قرآن برای رشد مردم‏‎ ‎‏آمده است. برای انسان سازی، مسائلی که برای ساختمان انسان است نمی شود یک دفعه بگویند‏‎ ‎‏و از آن رد بشوند، باید هی بخوانند، توی گوشش مکرر بخوانند تلقین با یکدفعه درست‏‎ ‎‏نمی شود. اگر بخواهید بچه ای را تربیت کنید، باید یک مسأله را چندین دفعه، با چند زبان، با‏‎ ‎‏چند وضع به او بخوانید. مطلب یکی باشد لکن طرز بیانش [مختلف]» ‏‎[51]‎

‏در مورد تلقین گاهی حضرت امام بصراحت از آن یاد کرده و فرموده اند: «باید خودمان به‏‎ ‎‏خودمان تلقین کنیم که ما مستقلیم، ما باید مستقل باشیم و نباید دستمان را بدیگری دراز کنیم ... ‏‎ ‎‏پسرم چه خوب است به خود تلقین کنی و به باور خود بیاوری یک واقعیت را که مدح مداحان و‏‎ ‎‏ثنای ثناجویان چه بسا انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دورتر سازد ... هیچ وقت فکر‏‎ ‎‏نکنید که نمی توانید، همیشه فکر کنید که می توانید» ‏‎[52]‎

‏گاهی هم به مردم تلقین کرده و بیان داشته اند که: «در هر صورت این را می خواستم عرض‏‎ ‎‏بکنم به شما که شجاع باشید در گرفتاریها که می آید، پا بر جا باشید، مأیوس هیچ وقت نشوید‏‎ ‎‏ای ملت عزیز قوی باش که پشتیبان تو خدا است.» ‏‎[53]‎

‏حضرت امام رحمةا ... علیه از این دست مطالب که در آنها ایمان، اتکال به حضرت حق،‏‎ ‎‏امیدواری، شجاعت، استقامت، نترسیدن، استقلال رأی، استقلال اقتصادی و صنعتی را دایم به‏‎ ‎‏مردم القاء کرده اند، بسیار دارند و امید است این تلقین ها همواره در جان و روح مردم ما باقی‏‎ ‎‏بماند. ‏

‏7 ـ روش استفاده از دشمن: ‏

‏ما انسانها، صرفنظر از تعدادی بسیار اندک، نه تنها حاضر نیستیم از دشمنان خود درس‏‎ ‎‏بگیریم، که غالباً در صدد انتقام از آنها هستیم، اما پیشوای عزیز ما در تربیت یک روش را استفاده‏‎ ‎‏از دشمن می داند و می فرماید: «انسان خودش هم نمی تواند بفهمد چکاره است. انسان باید یک‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 204

کسی که دشمن او هست، پیش او برود، ببیند قضاوت او نسبت به این چه هست تا عیبهای‏‎ ‎‏خودش را بتواند بفهمد انسان نمی تواند از دوستان خودش تعلیم بگیرد، انسان باید از دشمنان‏‎ ‎‏تعلیم بگیرد. وقتی که یک صحبتی می کند ببیند دشمن ها چه می گویند و تفکر کند که عیب ها را‏‎ ‎‏دشمن ها می فهمند» ‏‎[54]‎

‏شاید مبنای این سخن امام فرمودۀ پیامبر بزرگوار باشد که ‏حبک الشی یعمی و یصم‏. دوستان‏‎ ‎‏ما بخاطر علاقه و محبت عیوب ما را یا نمی بینند یا کمتر از آنچه هست درک می کنند. دشمن‏‎ ‎‏چون با نظر انتقادی و عیب جویانه می نگرد می تواند کمک زیادی به تکامل و تربیت ما بکند.‏‎ ‎‏ایکاش ما ارادتمندان به آن عزیز از دست رفته، بویژه مسئولین و دست اندرکاران امور اجرائی به‏‎ ‎‏همین نکته عمل می کردیم و در عیوبی که دشمنان (نه دشمنان حتی دوستان علاقمند به ما)‏‎ ‎‏در ما می بینند تفکر می نمودیم و تلاش پیوسته ای در بر طرف کردن آنها بعمل می آوردیم. در‏‎ ‎‏اینصورت وضع ما بمراتب از آنچه داریم بهتر نبود؟ ‏

‏8 ـ روش مراقبه و محاسبه: ‏

‏امام راحل(س) در کتاب نقطه عطف (صفحه 18 ـ 17) فرزند دلبندش را مخاطب به این‏‎ ‎‏خطاب قرار داده اند: «سعی کن در این قدم اوّل موفق شوی که در روزگار جوانی آسانتر و‏‎ ‎‏موفقیت آمیزتر است. مگذار مثل پدرت پیر شوی که یا درجا زنی و یا به عقب برگردی و این‏‎ ‎‏محتاج مراقبه و محاسبه است.» در کتاب شریف چهل حدیث فصلی دارند تحت عنوان‏‎ ‎‏مشارطه و مراقبه و محاسبه» که به نکاتی از آن اشاره می شود: ‏

‏ «و از اموری که لازم است برای مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است. مشارطه آن است‏‎ ‎‏که در اوّل روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرمودۀ خداوند تبارک و تعالی رفتار‏‎ ‎‏نکند ... و پس از این مشارطه باید وارد مراقبه شوی و آن چنان است که در تمام مدت شرط‏‎ ‎‏متوجه عمل به آن باشی ... و به همین حال باشی تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارات‏‎ ‎‏است از اینکه حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا بجا آوردی، و با‏‎ ‎‏ولی نعمت خود در این معامله جزئی خیانت نکردی؟» ‏

‏آدمی با توجه به هدف تربیتی اسلام عزیز که گفته شد تبدیل انسان طبیعی به انسان الهی‏‎ ‎‏است باید به دقت از این روش سود جوید، شرط کردن، مراقبت و مواظبت خود برای عمل‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 205

‏بشرط و حساب خود را کشیدن و باز پس دادن. بویژه که امام در فراز اوّل نقل شده از ایشان و در‏‎ ‎‏بسیاری از موارد دیگر جوانان را به این نکته آگاه می کنند که این مشارطه و مراقبه باید از آن‏‎ ‎‏روزگار که آسانتر است شروع شود. اگر همه یا اکثریتی از معلمان و استادان کشور ما فقط به این‏‎ ‎‏روش عمل کنند و خیل عظیم دانش آموزان و دانشجویان را با این شیوه تربیتی آشنا نمایند در‏‎ ‎‏مدت کوتاهی بسیاری از گرفتاریهای ما حل خواهد شد. ‏

‏9 ـ روش نصیحت و خیرخواهی‏

‏در ابتدای این روش باید متذکر این نکته شویم که در چند دهه گذشته بسیاری از نویسندگان‏‎ ‎‏غرب زده و شرق زده، پیوسته نوشته اند که نصیحت اثر ندارد، نباید کسی را نصیحت کرد و ... این‏‎ ‎‏تکرار دایمی بر بی نتیجه بودن نصیحت حتی در تودۀ مردم هم متأسفانه اثر کرده است. در رد‏‎ ‎‏مطلب این قبیل نویسندگان که بطور کلی نصیحت را بی اثر دانسته اند کافی است بگوئیم به تأثیر‏‎ ‎‏نصایح امام بزرگوار بویژه در سالهای اوّل انقلاب و در طول دفاع مقدس بنگرید. بعد ببینید‏‎ ‎‏نصیحت های ایشان چقدر مؤثر بود و چه حرکتی در مردم ایجاد کرده بود. بلی ما منکر تأثیر‏‎ ‎‏نکردن پاره ای از نصایح نیستیم اما باید دید آنجا چرا اثر نکرده است؟ آنچه در طول این مدت به‏‎ ‎‏چشم دیدیم این است که اگر ناصحی خود اوّل عامل به نصیحت بود و از روی خیرخواهی‏‎ ‎‏دیگران را پند داد و شیوه درستی در انتقال پیام خود برگزید مسلماً مؤثر است. به همین جهت‏‎ ‎‏امام راحل در بیانات زیر به نصیحت پرداخته اند: ‏

‏ «نصیحت از واجبات است، ترکش شاید از کبائر باشد، از شاه گرفته تا این آقایان تا آخر مملکت‏‎ ‎‏همه را علماء باید نصیحت کنند. ارشاد مردم ولو اینکه خوب باشند یک امر راجح است خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی پیغمبر را نصیحت می کند. امر به تقوی می کند.» ‏‎[55]‎

‏در پاسخ نامه ای که بچه ها برای ایشان نوشته بودند با کمال صفا مرقوم داشته اند: «چه خوب‏‎ ‎‏بود که نصیحتی را که درنظر داشتید می نوشتید ما همه محتاج به نصیحت هستیم و نصیحت‏‎ ‎‏شما عزیزان بی غرضانه و از روی صفای قلب است. اکنون بعنوان پدر پیری شما عزیزان را‏‎ ‎‏نصیحت می کنم که در تحصیل علم و فرا گرفتن دانش و اخلاق و کردار نیکو کوشا باشید.» ‏‎[56]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 206

‏10 ـ روش الگوئی: ‏

‏یکی از روشهایی که همواره بشر در تربیت از آن بهره برده است روش الگویی است. ارائه یک‏‎ ‎‏نمونه و مدل تربیتی چه در موارد جزئی و چه در حد نسبتاً کلی از شیوه هایی است که در تربیت‏‎ ‎‏ مورد نظر و عمل ما انسانها بوده است. رفتاری یا رفتارهایی را در کسانی سرمشق قرار داده یا‏‎ ‎‏سعی کرده ایم آنگونه عمل کنیم یا دیگران را به عمل کردن بمانند آن رفتارها تشویق کرده ایم.‏‎ ‎‏مباحث مفصلی که در عرفان و اخلاق تحت عنوان «انسان کامل» آمده است، نیز بیانگر تلاشی‏‎ ‎‏است که انسان برای عرضه الگو و نمونه کامل انسانی بعمل آورده است. امام در بیان الگو بودن‏‎ ‎‏مربیان برای ایجاد اثر تربیتی در دیگران مطالب زیادی دارند که دو نمونه از آنها را ذکر می کنیم: ‏

‏ «اوّل خودتان را اصلاح کنید، اول مهذب بشوید، تعلیمات اسلامی را که برای آدم سازی‏‎ ‎‏است، آن تعلیمات را عمل بکنید و بعد هم جوان ها را، بچه ها را، تربیت کنید.» ‏‎[57]‎ ‏در جای‏‎ ‎‏دیگری می فرمایند: «هر اصلاحی نقطه اوّلش خود انسان است اگر چنانچه خود انسان تربیت‏‎ ‎‏نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند، از این جهت آن چیزی که بر همه ما لازم است ابتدا کردن به‏‎ ‎‏نفس خودمان است و قانع نشدن به اینکه همان ظاهر درست شود و از قلبمان شروع کنیم،‏‎ ‎‏مغزمان شروع کنیم و هر روز دنبال این باشیم که روز دوممان بهتر از روز اوّلمان باشد.» ‏‎[58]‎

‏حاصل این دو مطلب این است که تربیت خود و نمونه و سرمشق قرار گرفتن برای عمل‏‎ ‎‏دیگران مقدم بر تربیت دیگران است. کسی که خود را اصلاح نکرده و پرورش نداده چگونه‏‎ ‎‏می تواند تأثیر تربیتی بر دیگران داشته باشد؟ ‏

‏تا اینجا با توجه به معیارهایی که در مورد فیلسوف تربیتی گفتیم معلوم شد امام راحل(س)،‏‎ ‎‏در مورد انسان و جهان و ابعاد وجودی انسان و اهداف و اصول و روشهای تربیتی چه نظراتی‏‎ ‎‏اظهار فرموده اند. اینک به نکته چهارم می رسیم و آن این است که معلوم کنیم. ‏

‏4 ـ تضادی بین اندیشه ها و گفتار و رفتار امام(س) وجود نداشته است. ‏

‏مقدمتاً عرض می کنیم که در میان متفکران کمتر اشخاصی را می توان یافت که در میان‏‎ ‎‏اندیشه ها و آراء ایشان در طول زندگی تغییر و تضاد بروز نکرده یا بین رأی و عمل آنها توافق و‏‎ ‎‏سازگاری وجود داشته باشد. این تضاد فکر و عمل عاملی در جهت کم اثر کردن نظرات تربیتی‏‎ ‎‏عده ای از اندیشمندان گردیده است. ‏

‏امام بزرگوار(س) از جمله مردانی است که به علت اتکاء به مبانی الهی اسلام، تضادی بین‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 207

‏اندیشه ها و گفتار و رفتارش بوجود نیامده است. ‏

‏او نه تنها از آغاز نهضت، بلکه از نخستین روزهای حرکت فکری خویش هر پدیده و تحولی‏‎ ‎‏را در پهنه هستی از آفریدگار دانست و تا لحظه آخر عمر کمترین تزلزلی در عقیده اش بوجود‏‎ ‎‏نیامد. او کتاب کشف اسرار را با آیه شریفه: ‏قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردیٰ ثم‎ ‎‏تتفکروا شروع کرد و در طول سالهای انقلاب بارها و بارها همین آیه شریفه را به شنوندگان‏‎ ‎‏سخنان ارزشمند خویش گوشزد کرد و از همه خواست برای خدا و به انگیزه الهی حرکت کنند. ‏

‏از روزگار جوانی که جز در حوزه علمیه قم شناخته نشده بود، مردم را به تهذیب دعوت کرد و‏‎ ‎‏تا آخرین سال زندگی خود از این عدف اعلای تربیتی دست برنداشت. با همه قدرتی که در‏‎ ‎‏رهبری سیاسی بزرگترین و مردمی ترین انقلاب قرن نشان داد و با تغییری که در معادلات سیاسی‏‎ ‎‏جهان بوجود آورد همواره از روی واقع بینی ـ نه تواضع معمولی ـ برای خود و توان خویش‏‎ ‎‏جائی باز نکرد و فرمود انقلاب نه مربوط به فرد است نه مربوط به مردم بلکه اراده الهی است که‏‎ ‎‏به این صورت جلوه گری کرده است. و این نکته ای است که حتی آنها که خارج از مرزهای ایران‏‎ ‎‏اسلامی زندگی می کنند به آن توجه کرده اند. ‏

‏با کمال صداقت بارها گفت که بسیاری از تصمیم گیریهای ایشان هیچ اندیشه و برنامه قبلی‏‎ ‎‏نداشته است و با اطمینان به نیروی لایزال الهی وقتی مطلبی یا نظری را صلاح دانسته، اعلام‏‎ ‎‏نموده و اعمال کرده است. ‏

‏همان هدف ها و اصول و روشهایی را که قبل از دسترسی به قدرت سیاسی اعلام فرموده‏‎ ‎‏بود، بعد از انقلاب پیگیری کرد و تغییری در آنها بوجود نیاورد. ‏

‏در سازگاری بین اندیشه تربیتی و عمل وی یکی از بزرگان نکته جالبی در یکی از جلسات‏‎ ‎‏فرمودند. آن نکته این است که امام امت سائق نبود بلکه قائد بود در توضیح بیان داشتند که‏‎ ‎‏بعضی رهبران سائقند یعنی مردم را به سوی هدفی حرکت می دهند و ایشان قائد بودند اوّل به‏‎ ‎‏مرتبه ای و هدفی می رسیدند بعد به مردم می گفتند حرکت کنید و به اینجا برسید.‏‎[59]‎

‏آری او همانطور که بارها از زبان مولایش علی علیه السلام در دعای کمیل از خداوند خواسته‏‎ ‎‏بود که بدانجایش برساند که ‏حتی تکون اعمالی و اورادی کلها ورداً واحداً‏ همه افکار و اعمالش‏‎ ‎‏و تمام ذکرها و وردهایش یک یادآوری یگانه بود: یاد خدا. او تحقق این شعر حافظ شیراز بود‏‎ ‎‏که: ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 208

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چکنم حرف دگر یاد نداد استادم

‏5 ـ مربی و فیلسوف تربیتی خودش اوّلین نمونه عملی اندیشه های تربیتش باشد. گفتیم یکی‏‎ ‎‏دیگر از معیارهای یک مربی بزرگ این است که خود وی با عملش بیانگر اندیشه و نظام تربیتی‏‎ ‎‏مورد ادعای او باشد. وقتی اندیشمندی هدفهایی برای تربیت انسانها تعیین کرد و اصول و‏‎ ‎‏روشهایی را برای رسیدن به آنها مطرح نمود، لابد آنها را حق دانسته که دیگران را به آنها‏‎ ‎‏فراخوانده است. در این صورت دیگران می توانند از او بپرسند چرا این هدفها را در خود تحقق‏‎ ‎‏نبخشیده و خویشتن را به زیور کمال مطلوبهای مورد نظرش نیاراسته است؟ ‏

‏شاید، اگر در این مورد بررسی عمیقی صورت گیرد، افراد اندکی از مربیان بزرگ را بتوان‏‎ ‎‏مونه عینی اندیشه های تربیتی آنها دانست. آنهم نه در همۀ ابعاد بلکه در بعضی از جهت ها. اینک‏‎ ‎‏مجدداً هدفهای مورد نظر امام قدس سره را باجمال یادآوری و نشان خواهیم داد خود وی اوّلین‏‎ ‎‏نمونه آن هدفها بوده است. ‏

‏هدف اعلا و آرمانی تربیت از دیدگاه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، اعتقاد به مبدأ و معاد‏‎ ‎‏و ساختن انسان متعهد و امین بود. به عبارت خود ایشان هدف تبدیل انسان طبیعی است به‏‎ ‎‏انسان الهی اکنون می گویم با توجه به همۀ آنچه در مباحث گذشته، بویژه بحث قبل ملاحظه شد‏‎ ‎‏آیا در زمان ما نمونه ای والاتر از امام خمینی سلام ا ... علیه در داشتن بینش الهی و عمل خالص‏‎ ‎‏برای رضای آفریدگار سراغ دارید؟ ‏

‏هدف دیگر تربیت در دید ایشان رشد همه جانبه دادن و ساختن انسان جامع بود در جهات‏‎ ‎‏طبیعی عقلانی و معنوی و قلبی. ‏

‏از جهت طبیعی و توجه به سلامت جسم امام امت علاوه بر رعایت دستورات بهداشتی‏‎ ‎‏اسلام و ورزش قدم زدن در هر روز و سر ساعت معین را تا آخر عمر ترک نکرد. ‏

‏از جهت رشد عقلانی کافی است به آثار حکیمانه آن فیلسوف الهی مانند حواشی ایشان به‏‎ ‎‏اسفار اربعه ملاصدرای شیرازی نگاهی بنمائیم و اضافه کنیم که آن بزرگمرد در بیست و هفت‏‎ ‎‏سالگی تدریس کتب فلسفی را آغاز کرد. بعلاوه موضع گیریهای خردمندانه آن قائد عظیم الشأن از‏‎ ‎‏آغاز نهضت اسلامی تا شکستی که به آمریکا داد (که به قول ترنر انتظار آنرا از یک رهبر هفتاد و نه‏‎ ‎‏ساله تبعیدی نداشتند) و ادامه حرکت در حدی که به قول نویسنده ای در مجله اشترن (باید او را‏‎ ‎‏یک استاد تاکتیکی که رفتار بسیار حساب شده ای در کنترل و جهت دهی مسلمانان داشت،‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 209

دانست) تا نوشتن وصیت نامه سیاسی ـ الهی که خطوط کلی حرکت را برای روزگار بعد از خود‏‎ ‎‏ترسیم نمود، همه و همه حاکی ا ز رشد قدرت عقلانی آن عزیز از دست رفته است. ‏

‏از بعد معنوی و روحانی، آثار عرفانی آن عارف دلداده مانند ‏سرالصلاة، آداب الصلاة تعلیقه‎ ‎علی شرح فصوص الحکم، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، رساله لقاءالله دیوان اشعار و‎ ‎‏ ... بیانگر رشد بسیار بالای ایشان است. از بعد عملی رشد معنوی و روحانی آن بزرگمرْد را این‏‎ ‎‏نکته ثابت می کند که توحید و همه آنچه شده است را منتسب به آفریدگار کردن در سراسر بیانات‏‎ ‎‏ایشان بطور پیوسته به چشم می خورد هدف بعدی تربیتی او تربیت علمی و سیاسی بود. در بعد‏‎ ‎‏علمی علاوه بر آثاری که نام بردیم باید به فهرست نوشته ها و آثار ایشان یک نگاه اجمالی‏‎ ‎‏کرد.‏‎[60]‎

‏در مورد رشد سیاسی ایشان هم باید گفت آن را که عیان است چه حاجت به بیان است بالاتر‏‎ ‎‏از همه اینها نمونه بودن ایشان در بعد تهذیب و اخلاق است. ‏

‏رعایت ریزترین نکات اخلاقی، مردم دوستی، خیرخواهی (حتی برای دشمنانش) در کمتر‏‎ ‎‏کسی مانند وی دیده شده است. ‏

‏6 ـ معیار آخری در تعیین فیلسوف و مربی بزرگ نتایج عملی تعلیمات او در جامعه است.‏‎ ‎‏در مورد نتایج عملی آراء تربیتی آن مربی عالیقدر در جامعه خودمان نیازی به گفتن مطلبی‏‎ ‎‏نیست. همه از تعبد، الهی شدن، پایمردی و استقامت اکثریت عظیم مردم، بویژه جوانان در‏‎ ‎‏گذشته، مخصوصاً در طول سالهای دفاع مقدس آگاهیم. برای بیان تأثیر تربیتی و معنوی آن مرد‏‎ ‎‏الهی در دیگران مطالب زیر اندکی است از بسیار. روزنامه ملی گازته چاپ ترکیه می نویسد: «امام‏‎ ‎‏خمینی به جهانیان درسهای زیادی آموخت. او به ملتهای جهان قیام را آموخت، درس عزت و‏‎ ‎‏شرف و ایستادگی در برابر کفار را آموخت، به مؤمنان مقاومت در مقابل ظلم و دشمنان تا دندان‏‎ ‎‏مسلح اسلام را آموخت و بالاخره خمینی آموزگار بزرگ شهادت بود ...» ‏‎[61]‎

‏اسقف کاپوچی می گوید: ‏

‏ «تمام قلبهای آزادگان و محرومان و مستضعفان دنیا برای امام خمینی می تپد. او فقط متعلق‏‎ ‎‏به ایران نیست، تمام محرومان دنیا چه مسلمان و چه غیر مسلمان او را نجات دهندۀ خود‏‎ ‎‏می دانند.» ‏‎[62]‎

‏دکتر فتحی شقاقی با بیان زیر تأثیر تربیتی امام را در مردم فلسطین بخوبی روشن کرده است‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 210
‏ 

«ای ملت شریف و داغدار ایران، مصیبت ارتحال امام برای ما ملت فلسطین بزرگتر و سنگینتر از‏‎ ‎‏همه شما و حتی امت اسلامی امام است ... ما در این فاجعه بزرگ پدر، رهبر و مرشد خود را و‏‎ ‎‏کسی را که اسلام را زنده کرد و به مسلمانان شخصیت واقعی خود را باز گرداند از دست دادیم‏‎ ‎‏..» ‏‎[63]‎

‏هنری پرشت کاردار سابق سیاسی ـ نظامی امریکا در ایران گفته است: ‏

‏ «آیت الله خمینی از مردان بزرگ تاریخ در این قرن است و کمتر کسی را امروز می توان یافت‏‎ ‎‏که از جاذبه و نفوذی همانند او نه تنها در ایران بلکه در جهان داشت برخوردار باشد ....» ‏‎[64]‎ 

‏از این نوع تعبیرات که همه حکایتگر اثر روحی و معنوی و تربیتی آن یگانه دوران است‏‎ ‎‏بسیار می توان یافت و کیست که نداند حرکت اسلامی مردم در شمال افریقا کشورهای خاورمیانه‏‎ ‎‏و جنوب شرقی آسیا و آسیا و حتی امریکای لاتین به برکت تعلیمات آن قائد و مربی بزرگ‏‎ ‎‏بوجود آمده است. ‏

‏دو نکته دیگر در پایان بحث لازم است گفته شود و آن دو نکته یکی آن است که در آغاز بحث‏‎ ‎‏از ژان شاتو در مورد مربیان بزرگ نقل کردیم که اینان آثاری دارند که اومانیته را تشکیل می دهند.‏‎ ‎‏بدون آنکه بخواهیم وارد بحث فلسفی اومانیسم و نقد آن بشویم، باید بگوئیم همانطور که خود‏‎ ‎‏او بعداً گفته است منظورش توجه به جنبه انسانی آموزش و پرورش است که بدون آن تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت تا سطح دست آموز کردن تنزل می یابد. ‏

‏اکنون ببینیم امام خمینی(س) به این نکته چگونه عنایت فرموده است. ملاحظه کنید: «انبیاء‏‎ ‎‏آمده اند انسان را از اخلاق فاسده، از آن اخلاق و خویهای حیوانی بیرون بیاورند و به خویهای‏‎ ‎‏انسانی و اخلاق انسانی برسانند». ‏

‏ «یک تحول دیگری که از این لطیفتر است آن تحول انسانی است که پیدا شد که دکترها و‏‎ ‎‏تحصیلکرده ها ... به این فکر بیفتند که بروند گندم درو کنند ... بروند توی صحرا و کمک کنند به‏‎ ‎‏این کشاورزها. این یک تحول لطیفی بود که در ایران پیدا شد.» ‏‎[65]‎

‏ «انقلاب روحی بالاتر از این سدی است که شکستید، شما از اروپا پا شدید آمدید که به مردم‏‎ ‎‏کمک کنید. این انقلاب روحی مهم است، این را هیچکس نکرده الا خدا.» ‏‎[66]‎

‏در این جملات و امثال آن که به جهت کوتاه کردن مطلب نخواستیم آنها را ذکر کنیم، امام‏‎ ‎‏رحمةالله تعالی علیه به تحول انسانی و دیگرگونیهای لطیف و خاص روحی اشاره فرموده اند،‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 211

همان تحولاتی که تعلیم و تربیت را از سطح نازل دست آموز کردن خارج نموده و به آن بعد‏‎ ‎‏انسانی می دهد. با توجه به این نکته ژان شاتو، می بینیم که امام(ره) یک مربی بزرگ است. ‏

‏نکته آخر چیزی است که کرشن اشتاینر در باب مربی بزرگ گفته است و آن این است که: ‏

‏مربی بزرگ دستخوش شور و شوقی است که مستلزم جوانی زوال ناپذیر احساسات و احساس‏‎ ‎‏خوشبختی از پیشرفت معنوی دیگران و کمک به پیروزی ارزشهای لایزال عالم انسانیت است. ‏

‏شاید بتوان این مطلب را به سه بخش یا سه معیار تقسیم کرد: ‏

‏الف: شور و شوق مستلزم جوانی زوال ناپذیر احساسات ‏

‏ب: احساس خوشبختی از پیشرفت معنوی دیگران‏

‏ج: کمک به پیروزی ارزشهای لایزال عالم انسانیت‏

‏برای روشن کردن این مطلب که با توجه به این سه نکته هم می توان امام راحل را مربی بزرگ‏‎ ‎‏دانست باید به گفته ها و نوشته های آن بزرگوار استناد کنیم. ‏

‏در مورد شور و شوقی که مستلزم جوانی زوال ناپذیر احساسات است کافی است به بیان‏‎ ‎‏عباراتی از ایشان در مورد استقلال آزادی و مبارزه و دفاع پرداخته شود. عنایت بفرمائید: ‏

‏ «در همه حال شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از کشور است زیرا رشد و استقلال و‏‎ ‎‏آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب در هر امری از امور کشور، اعم از‏‎ ‎‏سیاسی و فرهنگی، اقتصادی و نظامی خواب و خیالی بیش نیست.» ‏‎[67]‎

‏ «جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ‏‎ ‎‏ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد» ‏‎[68]‎

‏ «جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود‏‎ ‎‏دست بردارد، انشاءالله مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینه ها‏‎ ‎‏نگهداشته و شعله های ستم سوز آن را علیه شوروی جنایتکار و آمریکای جهانخوار و اذناب آنان‏‎ ‎‏بکار خواهند گرفت» ‏

‏ «شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپاخیزید و حق را با‏‎ ‎‏چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال سرسپرده آنان نترسید ...» ‏‎[69]‎

‏یکبار دیگر این جملات را بخوانید و ببینید مردی در حدود هشتاد سالگی با چه احساس و‏‎ ‎‏شوری مردم را به پیکار و مبارزه و استقلال خواهی دعوت کرده است. ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 212

و اما نکته دوم در نظر مربی آلمانی به عنوان معیار عبارت بود از احساس خوشبختی از‏‎ ‎‏پیشرفت معنوی دیگران. در این مورد عبارات زیر از امام امت قابل ملاحظه است. ‏

‏ «از اینکه احساس می کنم طبقات جوانان غیور دانشجوی قدیم و جدید داخلی کشور و‏‎ ‎‏خارج، و روشن ضمیران سایر طبقات ملت شریف مسلمان ایدهم الله تعالی از خواب گران چند‏‎ ‎‏صد ساله ... بیدار شده اند و در فکر چاره هستند، احساس مسرت و سربلندی می کنم» ‏‎[70]‎ 

‏ «از این نعمت هایی که خدای تبارک و تعالی به آنها عنایت فرموده است قدردانی کنیم از آن‏‎ ‎‏جمله نجات از آن انحطاط فرهنگی و اخلاقی و وصول به مراتبی از مراتب اخلاق و فرهنگ و‏‎ ‎‏پیروزی در جبهه ها و بالاتر از آن پیروزی بر نفس که برای جوانان ما در قشر وسیعی حاصل شده‏‎ ‎‏است ... اینها از نعمتهایی است که ما باید تشکر کنیم» ‏‎[71]‎

‏ «ما باید ... به زنان خویش افتخار نمائیم چه افتخاری بالاتر از اینکه زنان بزرگوار ما در مقابل‏‎ ‎‏رژیم ستمکار سابق و پس ا زسرکوبی آن در مقابل ابرقدرتها و وابستگان آنان در صف اوّل‏‎ ‎‏ایستادگی و مقاومت از خود نشان دادند که در هیچ عصری چنین مقاومتی و چنین نجابتی از‏‎ ‎‏مردان ثبت نشده است.» ‏‎[72]‎

‏و نکته آخر که یک مربی بزرگ را مشخص می کند کمک او به پیروزی ارزشهای لایزال عالم‏‎ ‎‏انسانیت است. ببینیم در این باب امام و مربی بزرگوار قرن ما چه فرموده اند: ‏

‏ «... پس اگر بنا باشد همه اینها و همه انبیا در تاریخ اشتباه کرده باشند و می بایست با منطق‏‎ ‎‏این آقایان با قلدرها بسازند ما هم اشتباه کرده ایم و به آن اعتراف می کنیم و اگر مسأله این نیست‏‎ ‎‏بلکه مسأله، مسأله انسانیت و ارزش های انسانی است مسأله جلوگیری از این جنایاتی است که‏‎ ‎‏قلدرها به بشریت و انسانیت می کنند، مسأله تباهی افراد ارزشمند است پس ما نمی توانیم داخل‏‎ ‎‏خانه نشسته باشیم ...» ‏‎[73]‎

‏ «مستضعفین همه بلاد، همه ممالک باید حق خودشان را با مشت محکم بگیرند، منتظر‏‎ ‎‏نباشند که آنها حق آنان را بدهند مستکبرین حق کسی را نخواهند داد» ‏‎[74]‎

‏ «اسلام با صراحت می گوید که آنی که پیش خدا کرامت دارد آدم متقی است ... عرب و عجم‏‎ ‎‏و کرد و ترک و اینها بطور علی السواء به همه نظر دارد. همه از یک پدرند و از یک مادرند و‏‎ ‎‏علی السواء هستند، همین معنا در رأس برنامه هایمان است» ‏‎[75]‎

‏ «در اسلام، بین اقشار ملت ها هیچ فرق نیست در اسلام حقوق همه ملت ها مراعات شده است‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 213

حقوق مسیحی مراعات شده است حقوق یهود و زرتشتیین مراعات شده است تمام افراد عالم را‏‎ ‎‏بشر می داند و حق بشری برای آنها قائل است تمام عالم را به نظر محبت نگاه می کند. می خواهد‏‎ ‎‏عالم مستضعفین نجات پیدا کنند می خواهد تمام عالم روحانی بشوند، تمام عالم به عالم قدس‏‎ ‎‏نزدیک بشوند. اسلام برای نجات بشر آمده است.» ‏‎[76]‎

‏اکنون به پایان بررسی آراء تربیتی حضرت امام خمینی قدس سره الشریف رسیدیم و معلوم‏‎ ‎‏شد با توجه به معیارهای این مقاله و معیارهای سه نفر از علمای تعلیم و تربیت غربی آن‏‎ ‎‏بزرگمرد بحق یکی از مربیان بزرگ و فیلسوفان تربیتی است زیرا هم در باب هستی و جهان و‏‎ ‎‏انسان و هم در مورد هدفها و اصول و روشهای تربیتی مطالب عالی و ارزنده دارند. روشن شد‏‎ ‎‏خود آن بزرگوار نمونه اعلای تربیتی و تحقق بخش آن کمال مطلوبها در اندیشه و گفتار و کردار‏‎ ‎‏بوده اند. آشکار گشت که نه تنها جمع زیادی از مردم کشورش را که جمع کثیری از مسلمانها و‏‎ ‎‏غیر مسلمانها را تحت تأثیر جاذبه معنوی خویش قرار داده اند. ‏

‏بعلاوه مشخص گردید در زمینه انسانی کردن تعلیم و تربیت و داشتن احساسات و شور و‏‎ ‎‏شوق پایدار و خوشحالی از پیشرفت دیگران و توجه به ارزشهای عالی انسان و حرکت دادن‏‎ ‎‏توده های میلیاردی مردم تحت ستم و مستضعف جهان علیه آنها که همه ارزشهای انسانی را نابود‏‎ ‎‏کرده و می کنند نظرات ارزشمندی بیان داشته اند. ‏

‏امید است نویسنده و خواننده را خدای تبارک و تعالی موفق بدارد این سرمشق بزرگ‏‎ ‎‏انسانیت و اسلامیت را همواره در برابر دیده داشته، پیروی از او را که پیروی از کسی است که از‏‎ ‎‏انسانهای کامل و پرورش یافته و محبوب الهی درس گرفته است هرگز و در هیچ عملی فراموش‏‎ ‎‏نکنیم. به امید لطف و کرم و عنایت او. ‏

‏ ‏

پاورقی و مأخذ:

 

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 214

  • . Your philosophy of Education what is it
  • . مربیان بزرگ، ژان شاتو، ترجمه دکتر غلامحسین شکوهی، صفحه 4.
  • . مربیان بزرگ، ژان شاتو، ترجمه دکتر شکوهی، صفحه 265 ـ 264.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ،جلد 6، صفحه 44-46.
  • . چهل حدیث، صفحه 84.
  • . هرم هستی، دکتر مهدی حائری.
  • . هرم هستی، صفحه 217.
  • . تفسیر نمونه، جلد 2، صفحه 202.
  • . شرح دعای سحر، صفحه 15.
  • . دین و روانکاوی، اریک فروم، ترجمه آرسن نظریان.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 11، صفحه 216-217
  • . شرح دعای سحر، صفحه 238.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 7 صفحه 428-430.
  • . چهل حدیث، صفحه 272.
  • . چهل حدیث، صفحه 433.
  • . چهل حدیث، صفحه 182.
  • . روانشناسی کمال، دو آن شولتس، ترجمه گیتی خوشدل، ص 23.
  • . روانشناسی کمال، دو آن شولتس، ترجمه گیتی خوشدل، ص 139 ـ 128.
  • . روانشناسی کمال، دو آن شولتس، ترجمه گیتی خوشدل.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 153-154.
  • . تاریخ فلسفه تربیتی، آلفرد مایر، ترجمه علی اصغر فیاض، ص 10.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 9، صفحه 10-13.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 8، صفحه 66-69.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 4، صفحه 291-293.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 13، صفحه 172-174.
  • . جستجوی راه از کلام امام، دفتر بیست و دوم، صفحه 51 ـ 39 ـ 38.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 6، صفحه 202-204.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 8، صفحه 417.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 16، صفحه 499-500.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 390-392.
  • . نقش تعلیم و تربیت در سعادت و شقاوت از نظر محقق خراسانی و امام خمینی، دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 9، صفحه 292 ـ 295.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 7، صفحه 503-505.
  • . چهل حدیث، صفحه 6 ـ 5.
  • . چهل حدیث، صفحه 265.
  • . تفکر منطقی تعلیم و تربیت، ترجمه دکتر علی شریعتمداری.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 8، صفحه 90-91.
  • . سرگذشتهای ویژه، جلد 1، صفحه 37 ـ 36 با اندکی تغییر نقل شده است.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 20، صفحه 240-241.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 8، صفحه 330-331.
  • . سرگذشتهای ویژه، ج 1، صفحه 52، مصاحبه با حجة الاسلام آقای محتشمی.
  • .
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 7 صفحه 66-68.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 13، صفحه 370-372.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 13، صفحه 396.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 13، صفحه 122.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 5 ص 18-19، جلد 6 ص 357-358، ج 7 ص 338-340، ج 14 ص 428-430.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ،جلد 17، ص 244.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 19، ص 362-363.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 6، ص 505-506.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 10، ص 34-35.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 16، ص 234-236. نقطه عطف ص 31.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 9، ص 411-412.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، ص 144-146.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 1، ص 121. ج 17 ص 466-470.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 16، ص70.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 10، ص 40-41.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 15، ص 491-492.
  • . بیانات حضرت آیة الله جوادی آملی.
  • . مجله حضور، شماره 1، ص 56. حجت الاسلام و المسلمین آقای رضا استادی.
  • . درخشش در غروب ص 144.
  • . اطلاعات هفتگی ص 40.
  • . روزنامه اطلاعات ص 16.
  • . درخشش در غروب، ص 71.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 9، ص 405-408.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 7، ص 191.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 21، ص 260.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 21، ص155-156.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 21، ص 448-449.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 2، ص 142-143.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 17، ص 368-369.
  • . . ر.ک:صحیفه امام جلد 16، ص192-195.
  • . ر.ک: صحیفه امام ، جلد 7
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 8، ص 394-395.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 10، ص 290-293.
  • . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 6، ص 467-468.