بحثی پیرامون کار مایه و مبانی اندیشه های تربیتی حضرت امام (ره)

بحثی پیرامون کار مایه و مبانی اندیشه های تربیتی حضرت امام خمینی(س) 

 نوشته: دکتر سید علی اکبر حسینی

دانشگاه شیراز

‏مقدمه: ‏

‏تعلیم و تربیت از دیرباز و در طی قرون و اعصار همواره مورد توجه عالمان، اندیشمندان و‏‎ ‎‏فیلسوفان بوده و بدین سان توانسته است مغزها و اندیشه های بزرگی را به سوی خویش‏‎ ‎‏فراخواند. مورخان بر آنند که کشور چین، در مقایسه با کشورهایی همچون هند، مصر، فلسطین،‏‎ ‎‏ایران و بابل دارای یکی از قدیمی ترین نظام های تعلیم و تربیت بوده است.‏‎[1]‎ ‏اگر این سخن‏‎ ‎‏مقرون به حقیقت باشد، در این صورت می توان گفت؛ که تعلیم و تربیت، در قالب رشته و یا‏‎ ‎‏معرفتی از معارف فراوان بشری از یک پشتوانه نیرومند عقلی ـ فکری برخوردار است و این یک‏‎ ‎‏امتیاز استثنائی و منحصر به فرد می باشد. رابرت اولیچ، در کتاب ‏سه هزار سال اندیشه های‎ ‎تربیتی‏، از نوابغ و اندیشمندانی بزرگ و صاحب نام در شرق و غرب عالم یاد می کند که در طول‏‎ ‎‏این تاریخ چند هزار ساله بدین مهم پرداخته و به ارائه آراء و نظرات تربیتی خود، در آثار برجای‏‎ ‎‏مانده از خویش، مبادرت ورزیده اند.‏‎[2]‎

‏جالب است بدانیم که در این حرکت عظیم تاریخی برخی از سلسله جنبانان آن درست از همان‏‎ ‎‏آغاز فعالیت های فکری و علمی خود بدین مسأله روی آورده اند و برخی دیگر، پس از سال ها‏‎ ‎‏تحقیق و مطالعه در دیگر قلمروها، بدین نتیجه رسیده اند که، به دلیل اهمیت مسأله تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت و نقش بسیار حساس و تعیین کننده آن در مسائل انسانی، لازم است در این موضوع نیز به‏‎ ‎

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 108

بحث و مداقه بپردازند و حاصل اندیشه های خود را به نمایش بگذارند. به احتمال قوی مصداق‏‎ ‎‏روشن مقوله اول افلاطون است. زیرا کتاب معروف او، یعنی ‏جمهوریت‏، چیزی جز شرح و بیان‏‎ ‎‏نظریه و یا مدل تربیتی او نیست و این مطلبی است که نه تنها از مطالعه کتاب مذکور بدست‏‎ ‎‏می آید بلکه قولی است که بسیاری از اهل نظر و از جمله ژان ژاک روسو، بر آن تصریح دارند.‏‎[3]‎

‏مصداق مقوله دوم شخص روسو است که پس از بحث از «قراردادهای اجتماعی» و‏‎ ‎‏موضع گیری شدید در برابر اصحاب دائرة المعارف به تعلیم و تربیت پرداخت و به انتشار کتاب‏‎ ‎‏معروف ‏امیل‏ دست یازید.‏‎[4]‎ ‏در این مقوله از دانشمندان معاصری چون جروم برونر،‏‎[5]‎ ‏ژان‏‎ ‎‏پیاژه، ‏‎[6]‎ ‏بی. اف. اسکینر،‏‎[7]‎ ‏و برتراند راسل نیز می توان نام برد. فرد اخیر، یعنی راسل، پس از‏‎ ‎‏پرداختن به ریاضیات، فلسفه، تکمیل و تدوین منطق جدید، و به پشت سر گذاشتن جنگ‏‎ ‎‏جهانی اول، به دانش تعلیم و تربیت روی آورد. او بیش از 40 سال از عمر خویش را مصروف‏‎ ‎‏تدوین کتاب، مقاله، مصاحبه و ایراد سخنرانی پیرامون این موضوع نمود و حاصل آن همه کار را‏‎ ‎‏در کتاب ‏درباره تربیت‏ در این جمله که «تربیت کلید جهان نو است». خلاصه نمود.‏‎[8]‎ 

‏بحث فوق، دائر بر توانائی تعلیم و تربیت در فراخوانی اندیشه ها به سوی خویش، گاه‏‎ ‎‏آن چنان کانون توجه و مرکز ثقل افکار و اندیشه های اهل نظر بوده که برخی از آنان حتی دانش و‏‎ ‎‏معرفت مهمی همچون فلسفه و تفکر فلسفی را «چیزی جز بحث از تئوری عام تعلیم و تربیت» ‏‎ ‎‏ندانسته اند.‏‎[9]‎ ‏البته این بحث خود می تواند موضوع یک پژوهش مستقل باشد که ما از آن در‏‎ ‎‏می گذریم و به هدف و عزمی که وراء طرح کلی این مسأله بوده است می پردازیم. اما قبل از آن‏‎ ‎‏لازم است به یک نکته مهم دیگر نیز اشاره کنیم و آن این است که تعلیم و تربیت تنها مورد توجه‏‎ ‎‏عالمان و فرزانگان جهان در طول قرون و اعصار نبوده بلکه حاکمان و صاحبان قدرت نیز از نقش‏‎ ‎‏مؤثر آن در تأمین اهداف و مقاصد زورمدارانه خود هرگز غافل نبوده اند. توجه و سرمایه گذاری‏‎ ‎‏گسترده بر روی تعلیم و تربیت از جانب شاهان و امپراتوران ایران‏ ‎[10]‎ ‏و روم‏‎[11]‎ ‏در ادوار باستان،‏‎ ‎‏خلفای بنی امیه و بنی عباس در سده های میانه، ‏‎[12]‎ ‏و حاکمان یا فرمانروایانی چون هیتلر،‏‎[13]‎‎ ‎‏موسولینی،‏‎[14]‎ ‏لنین،‏‎[15]‎ ‏و جز آنها در قرن حاضر به وضوح نشان از آن دارند. ‏

‏نقش تربیت در تحقق آرمان های الهی‏

‏و اما مقصد و مقصود اصلی ما از طرح موضوع فوق بیان این نکته مهم و اساسی است که:‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 109
‏ 

چرا و به چه دلیل و انگیزه ای انبیاء و رسولان الهی، و برخی از پیروان صدیق و صادق آنان و از‏‎ ‎‏آن جمله حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در راه وصول و یا تحقق آرمان های الهی‏‎ ‎‏خویش بیشتر بر تربیت و آموزش تکیه داشتند؟‏‎[16]‎ ‏و چرا به فرموده این بزرگمرد عصر ما، قرآن‏‎ ‎‏کریم، این کلام بزرگ الهی، یک کتاب تربیتی و انسان سازی است. ‏‎[17]‎ ‏ذیلاً پیرامون اساس و‏‎ ‎‏بنیادهای آموزش و تربیت در اندیشه های حضرت امام(ره) توضیحاتی ارائه خواهیم کرد و قبل‏‎ ‎‏از ورود به بحث متذکر می شویم که بدون تردید بُرد دورتر، تأثیر ژرف تر، تحول ریشه دارتر، و‏‎ ‎‏ایفاء نقش مطمئن تر تعلیم و تربیت در ساختن آدمیان و رشد انسانیت انسان منشاء این اقبال،‏‎ ‎‏توجه، و یا «تأکید بیشتر» این رسولان الهی و پیروان واقعی آنان بر روی مسأله بوده است. و‏‎ ‎‏اصولاً مگر نه این است که سابقه تعلیم و تربیت، چه به صورت محتوا و چه در قالب وسیله و‏‎ ‎‏ابزار، به پیامبران بزرگ الهی منتهی می شود. و آیا دقّت و ژرف نگری در زندگی و سرگذشت این‏‎ ‎‏بزرگان، و به ویژه حضرت آدم ابوالبشر، ابراهیم خلیل، و محمد مصطفی سلام الله علیهم‏‎ ‎‏اجمعین گواه و سندی روشن و محکم بر این مدعا نیست؟ ‏

الف ـ قرآن کریم: ‏مهمترین و برجسته ترین کارمایه و یا منبع اندیشه های تربیتی حضرت‏‎ ‎‏امام قرآن کریم بوده است. او خود، همان قسم که قبلاً نیز یادآوری شد، قرآن را یک کتاب‏‎ ‎‏ «آدم سازی» و تربیتی می دانست و شاگرد فرزانه اش شهید مرتضی مطهری رحمةالله علیه، با‏‎ ‎‏تأثیرپذیری از اندیشه های استاد بزرگوارش، بر آن بود که قرآن کریم بیش از آن که کتابی «علمی» و‏‎ ‎‏یا فلسفی باشد یک کتاب تربیتی است.‏‎[18]‎ ‏می دانیم که تعلیم و تربیت در اسلام با نزول اولین‏‎ ‎‏آیات وحی بر پیامبر گرامی(ص) آغاز و با خطاب میمون ‏اقرء و ربک الاکرم الذی علّم بالقلم‎ ‎علّم الانسان مالم یعلم‏،‏‎[19]‎ ‏منشاء و منبت الهی و قدسی به خود گرفت و به تعبیر خواجه‏‎ ‎‏نصیرالدین طوسی، «اشرف صناعات» عالم شد.‏‎[20]‎ ‏این حالت قدسی توأم با معنویت هماره و‏‎ ‎‏تقریباً در طول قرون و اعصار بر آموزش و تربیت حاکم بود تا آن که در قرون اخیر مورد تهاجم‏‎ ‎‏قرار گرفت. کوشش سردمداران نهضت نوزائی و یا عصر رنسانس اروپا در لائیک کردن یا تهی‏‎ ‎‏ساختن آن از ارزش های معنوی و آسمانی در واقع نقطه اوج این تهاجم غم انگیز بوده است. ‏

‏بر طبق این آیات اولیه، که گاه از آنها به عنوان «نخستین سند مدوّن تعلیم و تربیت اسلامی» ‏‎ ‎‏یاد می شود، بر دو عنصر بنیادین تعلیم و تربیت، یعنی کسب علم و دانش (علّم بالقلم) از یکسو،‏‎ ‎‏و تعالی روح و کمال انسانی ‏(علّم الانسان مالم یعلم)‏ از سوی دیگر تأکید می‎ شود. از دریچ‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 110

همین تأکید است که می توان اولاً بر این ادعا که قرآن یک کتاب تربیتی است استدلال کرد و ثانیاً‏‎ ‎‏آن که بر اهداف و آرمان های عام و کلی نظام تربیت اسلامی وقوف یافت.‏‎[21]‎ ‏شیخ دراز،‏‎ ‎‏قرآن شناس معروف مصری و متبحر در زندگی پیامبر گرامی اسلام، سخنی نغز و پر مایه در این‏‎ ‎‏باره دارد. او بر آن است که: ‏

‏ ... مباحث قرآن کریم اصولاً بر اطراف بیان حقایق مهم جهان هستی و فضایل اخلاقی بشری‏‎ ‎‏دور می زند. به عقیده وی فلسفۀ نزول این کتاب آسمانی آن بود که «پلیدیها را از روح انسان‏‎ ‎‏بزداید، اخلاق و عادات ابناء بشر را تصفیه کند، در متحد کردن جامعه بزرگ بشری پیشقدم شود،‏‎ ‎‏و برادری و عدل و مساوات را جانشین عداوت و بیدادگری و قدرت طلبی سازد». بقیه مطالب‏‎ ‎‏این کتاب ابزاری بیش نیستند که به منظور تحقق و یا نیرو بخشیدن به چنین اهداف یا رسالتی‏‎ ‎‏مورد استفاده قرار گرفته اند.‏‎[22]‎

‏این مطلب در بیان ابو حامد محمد غزالی در قالب و قرینه ای دیگر بیان شده است. او، به‏‎ ‎‏هنگام بحث و تحلیل از تقسیم بندی موضوعی آیات قرآن، بر آن است که حدود 750 آیه، از‏‎ ‎‏بیش از6600 آیه این کلام بزرگ الهی، به اهمیت علم و دانش اختصاص یافته و حدود 750 آیه‏‎ ‎‏دیگر مؤمنان و مسلمانان را به کسب فضائل و مکارم اخلاقی ارشاد و تحریض کرده است. به نظر‏‎ ‎‏غزالی مجموع این دو مقوله که حدود یک چهارم از آیات قرآن را دربر می گیرد جوهر و یا اساس‏‎ ‎‏تعالیم این کتاب آسمانی اند و حدود 5000 آیه باقیمانده به منزلۀ پوشش و یا قشری هستند بر‏‎ ‎‏این هسته اصلی.‏‎[23]‎

‏اگر بر آن باشیم تا بحث فوق را تحلیل کنیم در نهایت بدین نتیجه خواهیم رسید که هر نظام‏‎ ‎‏تربیتی ناگزیر از دادن پاسخ هائی دقیق و روشن به سئوالهای چهارگانه زیر است: ‏

‏1) انسان کیست و یا چیست؟ 2) چگونه یاد می گیرد و به یقین و علم واقعی می رسد؟ 3) با‏‎ ‎‏چه ضوابط اخلاقی باید زیست کند؟ و بالاخره از لحاظ حکومت و رهبری چگونه باید‏‎ ‎‏سازمان دهی شود؟ با توجه به مجموعه آراء و اندیشه های تربیتی حضرت امام خمینی(ره) با‏‎ ‎‏طمینان می توان گفت که معظم له، با تأثیرپذیری از قرآن کریم، در این باب به دقیق ترین پاسخ ها‏‎ ‎‏دست یافته بود. و لذا آن همه بر آموزش و تربیت تأکید می گذاشت. در یک جا می فرماید: ‏

تمام انبیاء موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است. آمده اند‎ ‎انسان را تربیت کنند. آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی‎ ‎مافوق الطبیعه و مافوق الجبروت برسانند.‎[24]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 111

در جای دیگر فرموده است: ‏

‏دو رکن بزرگ، آموزش و پرورش است ... اسلام در هر دو رکن سفارش اکید فرموده است و‏‎ ‎‏پرورش سفارشش بیشتر شده است و اهمیتش هم بیشتر است ... علمای دانشگاه و علمای‏‎ ‎‏حوزه های علمی و قدیمی و استادها در هر جا هستند با این دو رکن مواجهند: رکن آموزندگی‏‎ ‎‏علمی و رکن پرورش و تربیت اخلاقی و تهذیب نفس. ‏

‏در وصیتنامه الهی ـ سیاسی خویش، هم در مقدمه و هم در مؤخرۀ کلام به آموزش و تربیت‏‎ ‎‏اشاره دارند و در بند «ل» چنین می فرمایند: ‏

‏از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسئله مراکز تعلیم و تربیت از کودکستان ها تا‏‎ ‎‏دانشگاهها است که بواسطه اهمیت فوق العاده اش تکرار نموده و با اشارت می گذرم. باید ملت‏‎ ‎‏غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است قسمت‏‎ ‎‏عمده اش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت با برنامه های اسلامی و‏‎ ‎‏ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند‏‎ ‎‏هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت و هرگز قراردادهای‏‎ ‎‏خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به‏‎ ‎‏ایران باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنج دیده در جیب قدرتهای شیطانی‏‎ ‎‏ریخته نمی شد ... ‏‎[25]‎

ب ـ کلام معصوم: ‏دومین کارمایه و یا ماخذ اندیشه های تربیتی حضرت امام کلمات و‏‎ ‎‏احادیث منقول از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است. ایشان در پیشگفتار‏‎ ‎‏وصیتنامه خویش می فرمایند «ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور‏‎ ‎‏زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهائی بخش بشر است و دستورات حکومتی و معنوی‏‎ ‎‏آن بالاترین راه نجات است از امام معصوم ماست. ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ‏‎ ‎‏بی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان علیهم الاف التحیات والسلام که‏‎ ‎‏بقدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند ... ‏‎[26]‎

‏امام خمینی در اوج اقتدار سیاسی با دیدی تربیتی به مسائل مختلف جامعه برخورد می کرد‏‎ ‎‏و این میراثِ گرانبهائی بود که از نیای بزرگش مولای متقیان امام علی بن ابی طالب علیه السلام به‏‎ ‎‏او رسیده بود. امام پرهیزکاران پس از بیعت مردم با او در مقام امیر و والی، آنان را مورد خطاب‏‎ ‎‏قرار داد و فرمود: ‏


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 112
 

ایها الناس ان لی علیکم حقاً و لکم علی حق فاما حقکم علی فالنصیحة لکم و توفیر فیئکم‎ ‎علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا ... 

‏ای مردم شما را بر من حقی است و در مقابل من نیز بر شما صاحب حقی دیگرم. اما حق شما بر‏‎ ‎‏من آن است که موعظه گر و خیرخواه شما باشم. در تنظیم مسائل اقتصادی شما بکوشم. به شما‏‎ ‎‏آموزش دهم تا از نادانی و بی دانشی نجات پیدا کنید و تربیت و والایش روحی شما را، که‏‎ ‎‏تضامن بخش وصول شما ذروۀ کمال انسانی است، بر عهده بگیرم. ‏

‏ملاحظه می شود که در این سخن بلند مسئولیت زمامدار در قبال مردم و تأدیه حقوق آنان‏‎ ‎‏بیشتر بر محور تعلیم و تربیت دور می زند و از حقوق چهارگانه فوق سه مورد آن به امر آموزش‏‎ ‎‏اختصاص می یابد. بیان مذکور در مورد حق سوم و چهارم (آموزش عمومی و تأدیب) نص‏‎ ‎‏صریح است و در مقوله اول (موعظه گری) نیز توجه به این نکته ضرور است که صرف نظر از آن‏‎ ‎‏که نصیحت و خیراندیشی خود نوعی گرایش و یا کشش تربیتی است اما به هر صورت به‏‎ ‎‏هنگامی که درصدد تحقق آن برآئیم از روی آوردن به وسائل و «ابزار» تربیتی ناگزیریم. آیا‏‎ ‎‏نصیحت زمامدار بجز از طریق استفاده از کلام، ارزیابی موقعیت، تناسب زمان و مکان، سطح‏‎ ‎‏پذیرش و ظرفیت افراد، و دهها ریزه کاری دیگر مقدور است؟ و آیا همه این ها مبیّن آن نیستند که‏‎ ‎‏این مقوله نیز در قلمرو تعلیم و تأدیب جای می گیرد؟ در مورد مقوله دوم (تنظیم مسائل‏‎ ‎‏اقتصادی) نیز تأثیر آن بر مسائل تربیتی و خاصه موفقیت تحصیلی، به صورت غیر مستقیم و نه‏‎ ‎‏اصلی و زیربنائی، نیز در حد وضوح و بی نیاز از توضیح می باشد. ‏

‏در ارتباط با حقوق زمامدار بر مردم آن حضرت به مواردی چون وفای به عهد، خیرخواهی‏‎ ‎‏در خلوت و جلوت، پذیرش دعوتها، و اطاعت از دستور اشاره می کنند و می فرمایند: ‏

و اما حقی علیکم فالوفاء بالبیعة و النصیحة فی المشهد و المغیب و الاجابة حین ادعوکم و‎ ‎الطاعة حین امرکم‏ ... ‏‎[27]‎

‏در این جا نیز محور تعلیم و تریبت است چه امام در آرزوی مردمی است که در نصیحت کردن‏‎ ‎‏به او بر یکدیگر سبقت جویند، به عهدی که بسته اند وفادار بمانند، به ندای خیرخواهانه او لبیک‏‎ ‎‏گویند، و در انجام دستورات و فرمانها لحظه ای درنگ نکنند. روشن است که مردمی با چنین‏‎ ‎‏اوصاف و ویژگی ها مردمی تربیت یافته اند و تأکید امام نیز بر همین بود.‏‎[28]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 113

‏در دی ماه سال 1359 که امام خمینی(ره) رهبری بلامنازع انقلاب کبیر اسلامی ایران را در‏‎ ‎‏اختیار داشت از راه و رسم مولی و مقتدایش پیروی می کرد. ایشان در دیداری که مسئولان‏‎ ‎‏نهضت سوادآموزی با معظم له داشتند، در واکنش به تابلویی که روی آن نوشته شده بود «اگر امام‏‎ ‎‏فرمان دهد قلم ها را به مسلسل تبدیل می کنیم،» به لسان آموزش و تربیت فرمودند: ‏

‏ما امیدواریم که بشر به رشدی برسد که مسلسل ها را به قلم تبدیل کند. آنقدری که قلم و بیان در‏‎ ‎‏خدمت بشر بوده است مسلسل ها نبوده اند ... شما کوشش کنید که با بیان و قلم مسلسل ها را کنار‏‎ ‎‏بگذارید و میدان را به قلم ها و علم ها و دانش ها واگذار کنید.‏‎[29]‎

‏توجه بدین نکته ضرور است که رهبر انقلاب در دفاع از قلم به غایات و اهداف توجه‏‎ ‎‏داشته اند و در واقع این اهداف و غایات اند که هر یک از قلم و مسلسل را در مقام خود توجیه و‏‎ ‎‏ارزشمند می نماید. در همین ملاقات در ادامه سخن فرموده اند: ‏

‏ ... اگر غایات و مقاصد و آن چیزهائی که برای او اینها وجود پیدا کرده است الهی باشد هم‏‎ ‎‏قلم و هم مسلسل و هم دانش و هم هر عملی ارزش پیدا می کند. ارزش فلم به غایتی است که‏‎ ‎‏برای او قلم زده می شود. اگر این ارزش غائی نباشد و اگر آن مقصد، مقصد انسانی و الهی نباشد نه‏‎ ‎‏مسلسل آلتی است که بدرد بخورد و نه قلم. و خطر قلم بیشتر از مسلسل است و خطر بیان بیشتر‏‎ ‎‏از توپ و تانک است و خطر علم بیشتر از همه اینها است. لکن اگر چنانچه به خدمت خلق باشد‏‎ ‎‏و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و برای خدای تبارک و تعالی باشد تمام این ها‏‎ ‎‏ارزش پیدا می کند. مسلسل هم همچون قلم می شود، قلم هم همچون مسلسل ....‏‎[30]‎

‏ج ـ منابع و آثار ادبی، فلسفی و عرفانی: هر چند که این منابع همتا و در عرض دو منبع‏‎ ‎‏پیشین نیستند ولیکن می توان از آنها، به عنوان منابع دست دوم و یا آثار و منابعی که در طول آن‏‎ ‎‏منابع قرار می گیرند، نیز سخن بمیان آورد. حضرت امام خمینی(ره)، در پیام مهم و تاریخی خود‏‎ ‎‏به صدر هیئت رئیسه شوروی سابق، برخی از این آثار و منابع ارزشمند فلسفی و عرفانی را‏‎ ‎‏برشمردند و دربارۀ کاربرد تربیتی و آموزشی آنها چنین فرمودند: ‏

‏اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه ها تحقیق کنید، می توانید دستور دهید که‏‎ ‎‏صاحبان این گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب، در این زمینه به نوشته های فارابی و‏‎ ‎‏و علی سینا ـ رحمةالله علیهما ـ در حکمت مشاء مراجعه کنند تا روشن شود که: قانون علیت و‏‎ ‎‏معلومیت که هر گونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس، و ادراک معانی کلی‏‎ ‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 114

و نیز قوانین کلی که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس. و نیز به‏‎ ‎‏کتاب های سهروردی ـ رحمةالله علیه ـ در حکمت اشراق مراجعه نموده و برای جنابعالی شرح‏‎ ‎‏کنند که: جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس می باشد، نیازمند است و‏‎ ‎‏ ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش، مبرا از پدیده حسی است. و از اساتید بزرگ‏‎ ‎‏بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتالهین - رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع النبیین و‏‎ ‎‏الصالحین - مراجعه نمایند تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و‏‎ ‎‏هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد. ‏

‏ ... و در کتب عرفاء بخصوص محیی الدین ابن عربی نام می برم که اگر خواستید از مباحث این‏‎ ‎‏بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست‏‎ ‎‏دارند، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توکل بر خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل‏‎ ‎‏معرفت آگاه گردند که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.‏‎[31]‎

‏و اما در مورد کار مایۀ ادبی اندیشه های تربیتی حضرت امام(ره) کافی است که به نثر ادبی آن‏‎ ‎‏عزیز نظر افکنیم و به تماشای جلوه های جلال و جمال آن: از لحاظ زیبائی، مضمون آفرینی،‏‎ ‎‏شیوائی، جزالت و استواری، و خلق حماسه ها و شورآفرینی های کم نظیر اگر نه بی نظیر در تاریخ‏‎ ‎‏این ملت بزرگ، بنشینیم. یک جا می نویسد: «ملت بزرگ ایران با قامتی استوار بر بام بلند‏‎ ‎‏شهادت و ایثار ایستاده است.» و در جائی می فرماید: «هیهات که امت محمد(ص) و‏‎ ‎‏سیرآب شدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و‏‎ ‎‏شرق تن در دهند». ‏

‏و در جای دیگر پیام می دهد: «بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که‏‎ ‎‏شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین حدیث عشق می دهد.» ‏

‏و بالاخره در پیام حج سال 67 مرکب قلم او، که برتر از خون شهیدان بود، نقش آفرین این‏‎ ‎‏زیبائیها شد: ‏

‏ «... آنهائی که با مرکب خون، طومار حمایت از ما را امضاء می کنند و با سر و جان، دعوت‏‎ ‎‏انقلاب را لبیک می گویند و به یاری خداوند، کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت ... من‏‎ ‎‏دست و بازوی همه عزیزانی را که در سراسر جهان، کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم‏‎ ‎‏جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم و درودهای خالصانه خود را به‏‎ ‎‏همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم ...» ‏‎[32]‎


کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 115

منابع:

کتابمجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)صفحه 116

  • . شریف، م. م. تاریخ فلسفه در اسلام ترجمه عده ای از نویسندگان. جلد اول، مرکز نشر دانشگاهی، 1362.
  • . Ulich,R,Three Thousand years of Educational Wisdom. HarvardUniversity Press, 11th Ed.1971,668 pp.
  • . افلاطون، جمهور. ترجمه فواد روحانی. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1368.
  • . روسو، ژان ژاک. امیل / ترجمه غلامحسین زیرک زاده / . انتشارات چهر، 1342.
  • . Bruner,J. The process of Education. harvard University press,1963,97 PP.
  • . Piaget ,J. Biology and Knowledge. University of Chicago Press, 1971.
  • . Skinner,B. F. Beyond dignity and freedom. New York, Alfred A. Knopf, 1971.
  • . Russel, B. On Education. Allen and Unwin, London,1926,p. 65.
  • . Dewey ,John. Democracy and Education. The Macmillan Co. N. Y. ,1916, P. 368.
  • . حکمت، علیرضا، آموزش و پرورش در ایران باستان. مؤسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی، 1350.
  • . کاستل، ای. بی. آموزش و پرورش کهن و نوین. ترجمه مهین میلانی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1364.
  • . Razavi, S. S. Islamic Philosophy of Education. Institute of islamic Culture, Lahore,1986, p. 101.
  • . Frederick , M. A. History of Educational Thoughts. 3 rd ed. , Bell and Howel Co. ,1973.
  • . Thompson, M. M. The Educational Philosophy of Giovonni Gentile. Univ.of Southern California Press, 1934.
  • . Kneller , G. F. The Educational Philosophy of National Sociolism. YaleUniv. Press,1941.
  • . حسینی، سیدعلی اکبر. سیری اجمالی در تاریخ تعلیم و تربیت اسلامی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372.
  • . . ر.ک: صحیفه امام ، ج 7، ص 287-288.
  • . مطهری، مرتضی. انسان در قرآن. انتشارات صدرا، قم 1358.
  • . قرآن کریم. سوره العلق، آیه های 3 ـ 5.
  • . خواجه نصیرالدین طوسی. اخلاق ناصری (به تصحیح و تنقیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری). شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ سوم، 1364، ص 8 ـ 106.
  • . حسینی، سیدعلی اکبر. مباحثی چند پیرامون مبانی تعلیم و تربیت اسلامی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367، ص 9 ـ 45.
  • . حسینی، سیدعلی اکبر. تفکر خلاق: هدف غائی تعلیم و تربیت. نشر دانشگاه شیراز 1348، ص 145.
  • . همان، ص 145.
  • . در جستجوی راه از کلام امام. انتشارات امیرکبیر، 1364، ص 51.
  • . به نقل از روزنامه خبر. شماره 2293، مورخ 18 خرداد 1368، ص 5.
  • . همان.
  • . جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه. صص 62 ـ 261.
  • . حسینی، سیدعلی اکبر. سیری اجمالی در تاریخ تعلیم و تربیت اسلامی. صص 66 ـ 55.
  • . روزنامه جمهوری اسلامی. شماره 455، مورخ 8 دی 1359، ص 6.
  • . همان.
  • . جوادی آملی، عبدالله. «آوای توحید: شرح پیام حضرت امام(س) به گورباچف». روزنامه اطلاعات، شماره 19516، چهار شنبه 11 دی 1370، صص 11 ـ 8.
  • . محدثی، جواد، «آئینه جمال: نگاهی به نثر ادبی حضرت امام خمینی(ره) در پیامهای مکتوب ایشان در صحیفه امام.» روزنامه اطلاعات، شماره 19542، سه شنبه 15 بهمن 1370، ص 10.